فهرست مطالب

دانشکده پزشکی اصفهان - پیاپی 73 (تابستان 1383)

مجله دانشکده پزشکی اصفهان
پیاپی 73 (تابستان 1383)

  • 68 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1383/06/01
  • تعداد عناوین: 15
|
  • ارزش تشخیصی علامت اتساع متناوب سیستم جمع کننده کلیه ها در سونوگرافی در بیماران مبتلا به رفلاکس مثانه به حالب
    مهشید حقیقی، اکبر ترکی صفحه 1
    مقدمه
    رفلاکس یا برگشت ادرار از مثانه به حالب (VUR) موجب عفونت اداری و در نهایت پیلونفریت و نارسایی کلیه می شود. روش تشخیص قطعی سیستوریوتروگرافی هنگام ادرار کردن (VCUG) است که یک روش نسبتا تهاجمی و مستلزم تابش اشعه بیمار است. در این مطالعه ارزش سونوگرافی در تشخیص VUR مورد بررسی قرار گرفته تا در صورت دارا بودن حساسیت و ویژگی قابل قبول، به عنوان جایگزین VUR مورد استفاده قرار گیرد.
    روش ها
    در 61 بیمار مشکوک به VUR (122 واحد کلیه) سونوگرافی با پروب 3.5 یا 5 مگاهرتز قبل و بعد از تخلیه مثانه انجام گرفت. سپس برای بیماران VCUG انجام شد. حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت (PPV) و ارزش اخباری منفی (NPV) سونوگرافی در تشخیص VUR محاسبه گردید.
    نتایج
    حساسیت علامت اتساع متناوب سیستم پیلوکالیس در سونوگرافی در تشخیص VUR برابر82.3%، ویژگی 88.4%، ارزش اخباری مثبت 92.9% و ارزش اخباری منفی 73.1% بود.
    بحث: سونوگرافی وسیله ای مناسب برای بیماریابی و پیگیری VUR به ویژه در گریدهای II و بالاتر می باشد.
    کلیدواژگان: رفلاکس مثانه به حالب (VUR)، سیستویورتروگرافی در حال ادرار کردن (VCUG)، اتساع متناوب، سونوگرافی
  • بررسی نتایج Nonseress Test (NST) در دو وضعیت خوابیده به پهلوی چپ و نیمه نشسته در خانمهای حامله پرخطر با حاملگی 32 تا 42 هفته مراجعه کننده به مراکز پزشکی الزهرا و شهید بهشتی اصفهان
    محمدعلی رقایی، افسون یادگاری صفحه 4
    مقدمه
    تست بدون استرس (Nonstress Test) یکی از روش های بررسی سلامت جنین می باشد که بر اساس افزایش ضربان قلب جنین حین حرکت آن امتیاز داده می شود. برای این که موارد مثبت کاذب این تست را یکی از شایعترین علل آن دوره های خواب جنین است کم کنیم گاهی لازم است تست را 40 یا حتی 90 دقیقه ادامه بدهیم. بنابراین اگر بتوان با تغییر پوزیشن مادر زمان برای مشاهده افزایش ضربان قلب را کوتاه کرد می توان در وقت و هزینه بیمار صرفه جویی نمود. به همین منظور مطالعه موجود طرح ریزی و اجرا شد.
    روش ها
    این مطالعه به شکلclinical trial با روش نمونه گیری آسان بیماران حاملهHigh Risk مراجعه کننده به بیمارستانهای الزهرا و بهشتی از سال 1379 تا سال 1380 با سن حاملگی 32 تا 42 هفته در دو نوبت مورد آزمایش (NST=Nonstress Test) قرار می گرفتند فاصله دو نوبت انجام تست از یک روز تا یک هفته متغیر بود. در نوبت اول انجام تست مادر در ده دقیقه اول در پوزیشن نیمه نشسته و در ده دقیقه دوم در پوزیشن خوابیده به پهلوی چپ قرار می گرفت نوبت بعد پوزیشنهای مادر برعکس می شد و نتایج بر اساس تعداد افزایش ضربان قلب جنین در هریک از وضعیتها مورد ارزیابی قرار می گرفتند.
    نتایج
    در نوبت اول انجام در پوزیشن نیمه نشسته 68% و در پوزیشن خوابیده به پهلوی چپ 68.8% موارد راکتیو بودند. در نوبت دوم انجام تست در پوزیشن نیمه نشسته 64.8% و در پوزیشن خوابیده به پهلوی چپ 48.8% راکتیو شدند (P=0.006). که در کل موارد NST انجام شد و در پوزیشن نیمه نشسته 42.8% نتایج راکتیو بود و در پوزیشن خوابیده به پهلوی چپ 37.6% رامتیو بود که اختلاف معنی دار بود (P=0.005).
    بحث: بین پوزیشن مادر و نتایج تست NST ارتباط وجود دارد و بیماران در پوزیشن نیمه نشسته NST راکتیوی نسبت به وضعیت خوابیده به پهلوی چپ داشتند بنابراین می توان با تغییر پوزیشن مادر به وضعیت نیمه نشسته زمان لازم جهت پیدایش افزایش در ضربان قلب جنین را کم کرده در نتیجه موارد مثبت کاذب این تست را کاهش داد.
    کلیدواژگان: تست بدون استرس، افزایش ضربان قلب جنین، حاملگی پر خطر
  • بررسی رابطه شدت گرفتاری عروق کرونر و C-Reactive Protein در بیماران مبتلا به آنژین پایدار
    علی نصر، معصومه صادقی، جمشید نجفیان، الهام کلانتری، حمیدرضا روح افزا صفحه 7
    مقدمه
    مطالعات متعدد نقش اساسی التهاب در بیماری کرونر را نشان داده اند. ارزش پروگنوستیک CRP در انفارکتوس میوکارد نشان داده شده، اما در مورد ارتباط CRP با وسعت و شدت درگیری عروق کرونر در مبتلایان به آنژین پایدار بررسی چندانی صورت نگرفته است. در این مطالعه هدف بررسی ارتباط CRP با میزان گرفتاری اناتومیک عروق کرونر می باشد.
    روش ها
    این مطالعه مقطعی (cross sectional) است که در تابستان 1382 در بیمارستان قلب چمران اصفهان بر روی 130 بیمار مبتلا به آنژین پایدار انجام شده است. نمونه سرم جهت بررسی CRP در صبح روز انجام آنژیوگرافی گرفته شد بعد از انجام آنژیوگرافی تعداد و سگمان و درجه عروق توسط متخصصین قلب مشخص شد سپس تحت بررسی آماری قرار گرفت. در این مطالعه جهت بررسی رابطه بین شدت گرفتاری عروق کرونر و میزان CRP از تست رگرسیون خطی (linear regression) استفاده شده است.
    نتایج
    میانگین سنی افراد مورد مطالعه 10.65±57.72 به دست آمد. 54% از بیماران مذکر و 46% آنها مونث بودند. میانگین CRP در کل بیماران 1.72±1.50mg/l به دست آمد. در تست رگرسیون خطی ارتباط معنی داری بین و CRP و تعداد سگمان و شدت درگیری عروق کرونر ارتباط معنی دار بود (P<0.05).
    بحث: در این مطالعه بین شدت گرفتاری عروق کرونر و بالا بودن CRP دربیماران مبتلا به آنژین پایدار ارتباط مستقیمی به دست نیامد، ولی با در نظر گرفتن تعداد بیماران این مطالعه و وجود ارتباط در زیرگروه زنان، می توان انتظار داشت که اگر مطالعاتی مشابه با این مطالعه، در جمعیتی به مراتب بزرگتر انجام شود نتایج متفاوتی به دست آید.
    کلیدواژگان: CRP، آنژین پایدار، آنژیوگرافی
  • بررسی علل بروز موارد جدید تالاسمی ماژور پس از شروع غربالگری برای تالاسمی مینور در اصفهان
    علیرضا معافی، سهیلا رهگذر، حمید هورفر، بهنام شیرانی صفحه 11
    مقدمه
    تالاسمی ماژور یکی از بیماری های ارثی شایع در ایران می باشد و اکنون نزدیک به یک دهه است که برنامه ای پیشگیری از آن در ایران انجام می شود. در این پژوهش به ارزیابی نتایج این برنامه در پیشگیری از بروز موارد جدید پرداخته شده است.
    روش ها
    بیماران با تشخیص تالاسمی ماژور متولد شده در سالهای 1378 الی 1381، که به درمانگاه تالاسمی بیمارستان سیدالشهدای اصفهان ارجاع شده بودند از لحاظ علل مورد ارزیابی قرار گرفنتد.
    نتایج
    از 85 بیمار ارجاعی 54 نفر مورد پیگیری قرار گرفتند. از این تعداد در 34 نفر (64%) از بیماران، ازدواج والدین مربوط به قبل از شروع غربالگری بود (غربالگری برای ازدواج انجام نشده بود). در 10 بیمار (18.5%) نتیجه غربالگری، طبیعی گزارش شده بود (با وجود شواهد تالاسمی در آزمایشات بعدی ایشان). در یک بیمارستان نیز که مبتلا به سندروم سیکل تال بود، پدر مبتلا به سیکل سل تریت بود که به دلیل MCV نرمال، اختلال هموگلوبین در غربالگری تشخیص داده نشده بود. در 9 بیمار (16%) با وجود تشخیص تالاسمی مینور و انجام مشاوره قبل از ازدواج، ازدواج صورت گرفته بود. از این موارد، در یک مورد از آزمایش تشخیص قبل از تولد انجام شده بود که جنین سالم گزارش شده بود. در سه مورد با وجود تشخیص ماژوربودن جنین در قبل از تولد، توسط والدین صورت نگرفته بود.
    بحث: با توجه به اطلاعات فوق و به منظور تکمیل این طرح: تقویت برنامه های مشاوره و تنظیم خانواده در مراکز درمانی تالاسمی، نظارت مداوم بر آزمایشگاه های تشخیص قبل از ازدواج، تداوم کارگاه های آموزشی برای شاغلین در مراکز مشاوره قبل از ازدواج، استفاده از همکاری متخصصین زنان برای ارجاع مادران با شواهد میکروسیتوز در صورت عدم غربالگری قبل از ازدواج، همچنین طرح پیشگیری از تالاسمی از هموگلوبینوپاتی های شایع، توصیه می شود.
    کلیدواژگان: تالاسمی ماژور، تالاسمی مینور، سیکل تال، پیشگیری
  • بررسی مقایسه ای اندکس پرولیفراسیون سلولی پروتئین Ki-67 در درجه های هیستوپاتولوژیک مختلف کار سینوم مهاجم داکتال پستان
    مهری فقیهی، فرحناز عتیقه چی صفحه 15
    مقدمه
    تالاسمی سرطان پستان یکی از شایع ترین سرطان در زنان است. سرطان مهاجم داکتال پستان دارای درجه های هیستوپاتولوژیک میکروسکوپیک مختلف از I تا III با رفتار و پروگنوز مختلف می باشد. بنابراین تعیین دقیق درجه هیستوپاتولوژیک اهمیت زیادی دارد. از آنجایی که بین بررسی کنندگان مختلف در تعیین درجه هیستوپاتولوژیک اختلاف نظر وجود دارد. استفاده از یک کرایتریای میکروسکوپیک کمی که کمتر سلیقه ای باشند به نظر در پیشگویی رفتار تومور و پروگنوز آن مفید می باشد. Ki-67 یک آنتی ژن است که با یک پروتئین غیر هیستونی هسته ای مطابقت می کند و به وسیله سلولها در فازهای پرولیفراسیون G1،G2، M و S ایجاد می شود. هدف از این تحقیق مطالعه رابطه بین درجه هیستوپاتولوژیک میکروسکوپیک و اندکس پرولیفراسیون سلولی (Ki-67 Positivity) در کانسر مهاجم داکتال پستان و هچنین مقایسه اندکس Ki-67 در کارسینوم مهاجم داکتال در زنان قبل و بعد از ضد منوپوز می باشد.
    روش ها
    90 نمونه سرطان مهاجم داکتال پستان با درجه های میکروسکوپیک متفاوت مطالعه شد. برشهایی از بلوکهای پارافینه نمونه های فیکس شده در فرمالین تهیه و با رنگ آمیزی ایمنوهیستوکیمیکال بوسیله آنتی بادی مونوکلونال Ki-67 رنگ شد و اندکس پرولیفراسیون سلولی در اسلایدهای تهیه شده مشخص شد. ارتباط مثبت شدن Ki-67 و درجه میکروسکوپیک مطالعه شد.
    نتایج بدست آمده ازمیانگین درصد مثبت شدن Ki-67 در درجه های میکروسکوپیک مختلف به شرح زیر می باشد:(24.6=SD) 37.5%:grade III tumors و (3.8=SD) 9.3%: grade II tumors و (2.5=SD) 3.03%:grade I tumorsآزمون آنالیز واریانس یک طرفه نشان می دهد که مینگین درصد مثبت شدن Ki-67 در درجه های میکروسکوپیک مختلف دارای اختلاف معنی داری می باشد (48.6=F و 0.001=P). میانگین درصد مثبت شدن Ki-67 در کانسرهای بیماران قبل از منوپوز و بعد از منوپوز به ترتیب (21.8=SD) 20.1% و (4.8=SD) 6.8% می باشد. آزمون t-student دارای اختلاف معنی دار در درصد مثبت شدن Ki-67 در میان این دو گروه می باشد (0.002=P).
    بحث: مطالعه با نتایج بدست آمده کانسرهای مهاجم پستان با درجه میکروسکوپیک بالاتر یک اندیکس پرولیفراسیون (possivity Ki-67) بالاتر را نشان می دهند و برعکس. بنابراین استفاده از اندکس پرولیفراسیون سلول به عنوان یک جایگزین قابل قبول برای درجه میکروسکوپیک تومور و به عنوان یک کرایتریای کمی قابل قبول برای پیش بینی رفتار تومور و پروگنوزآن مطرح می شود.
    کلیدواژگان: سرطان مهاجم داکتال پستان، اندکس پرولیفراسیون سلولی، پروتئین Ki - 67، درجه هیستوپاتولوژیک
  • بررسی میزان لیپوپروتئین (a)، فاکتور هفت و تری گلیسرید در بیماران با افنارکتوس میوکارد که استرپتوکیناز دریافت کرده اند و ارتباط آن با پاسخ به درمان
    غلامعلی نادری، صدیقه عسگری، سید محمد هاشمی، بابک ثابت، سلبعلی صابری، مریم خان احمدی صفحه 19
    مقدمه
    بالا بودن سطح سرمی فاکتورهای Lipoprotein(a)، تری گلسیرید (TG) و فاکتور هفت (F-VII) نه تنها به عنوان ریسک فاکتور برای انفارکتوس میوکارد محسوب می شوند بلکه در وسعت ضایعه و همچنین پاسخگویی به درمان نیز موثر هستند. یکی از درمانهای انفارکتوس میوکارد استفاده از داروهای ترومبولیتیک (اسرپتوکیناز SK) می باشد. (a)Lp به علت شباهت ساختمانی با پلاسمینوژن اثر تداخلی ایجاد کرده و میزان پاسخ دهی را کاسته و وسعت ناحیه نکروتیک را افزایش می دهد. از آنجاییکه شیوع عدم پاسخ دهی می شوند می تواند در امر درمان اهمیت داشته باشد. در این مطالعه سطح سرمی (a)Lp، فاکتور هفت و تری گلسیرید در بیماران با انفارکتوس میوکارد که استرپتوکیناز دریافت کرده اند اندازه گیری و ارتباط آن با پاسخ به درمان مورد بررسی قرار گرفته است.
    روش ها
    این بررسی یک مطالعه توصیفی- تحلیلی (مقطعی) است که برروی 30 مورد از بیماران مراجعه کننده به اورژانس که علائم کلینیکی و نوار قلب آنان دال بر بروز MI بوده و جهت درمان کاندید دریافت SK بودند انجام شد. از این بیماران قبل از دریافت SK نمونه خون و نوار قلبی گرفته شد و پس از تزریق SKیک ساعت و نیم و سه ساعت بعد از دریافت SK مجددا نوار قلبی گرفته شد و با مقایسه با نوار اولیه بیمار پاسخ درمانی بررسی شد. سطح سرمی فاکتورهای (a) Lp، TG و فاکتور هفت (F VII) در افرادی که پاسخ به استرپتوکیناز داده بودند و آنها که نداده بودند اندازه گیری شد و نتایج از نظر آماری با استفاده از آزمونهای t-student، Mann-withney و ضریب همبستگی اتا مورد بررسی قرار گرفت.
    نتایج
    مقایسه بین میانگین هر سه فاکتور در گروهی که به SK پاسخ مثبت داده بودند نسبت به گروهی که پاسخ نداده بودند تفاوت معنی داری وجود نداشت اما از نظر میزان کمی، میانگین فاکتور (a)Lp در گروهی SK پاسخ مثبت داده بودند کمتر از گزوه دوم بود.
    همچنین در مورد ارتباط بین فاکتورهای مذکور با پاسخ به درمان با SK مشخص شد که همبستگی پاسخ به SK در مورد (a)Lp 0.248 از همبستگی پاسخ به SK در مورد VII F2.4% و TG 0.212 بیشتر بود.
    بحث: بالا بودن سطح سرمی (a) Lp، TG و F VII با بروز MI در ارتباط است. در ارتباط با پاسخ به درمان هر چه سطح سرمی (a)Lp بالاتر باشد از میزان پاسخ دهی به SK کاسته می شود که این به دلیل اثر مداخله کننده (a)Lp به علت شباهت ساختمانی این فاکتور با پلاسمینوژن می باشد. مقایسه سطح سرمی F VII و TG با (a)Lp نشان داد که در مورد پاسخ به درمان اندازه گیری (a)Lp از اهمیت بالایی برخوردار است. مقایسه میانگین (a)Lp در جامعه و در افراد MI نشان داد که در افراد MI سطح (a)Lp بسیار بالاتر از نرمال جامعه است و باید به عنوان یک فاکتور خطر بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
    کلیدواژگان: لیپوپروتئین (a)، استرپتوکیناز، فاکتور VII، انفارکتوس میوکارد
  • ارتباط سطح B-HCG سرم در روز 17 پس از القاء تخمک گذاری در ART به عنوان یک روش پیشگویی کننده سرانجام حاملگی
    علی اکبر طاهریان، نرگس علیان، سید مهدی احمدی، سید اسدالله کلانتری صفحه 23
    مقدمه
    طی 2 دهه گذشته پیشرفتهای قابل توجهی در ناباروری پدید آمده است که از مهمترین آنها ابداع و معرفی تکنولوژی کمک باروری مصنوعی (ART) بوده است ولی با توجه به این که بیمارانی که تحت این عملیات قرار می گیرند و خانواده های آنها و پزشکان مربوطه نگرانی و استرس فراوانی در مورد سرانجام حاملگی دارند. لذا هدف از این مطالعه تعیین ارزش تست B-HCG، 17 روز پس از القا تخمک گذاری در به عنوان یک روش پیشگویی کننده سرانجام حاملگی می باشد.
    روش ها
    این یک مطالعه توصیفی، تحلیلی، پیمایشی وlongitudinal بوده تعداد نمونه 116 خانم ناباروری که به دنبال درمانهای نوین ناباروریHCG-B آنها مثبت شده بود وارد مطالعه گردید، محل مطالعه مرکز ناباروری اصفهان بوده سپس کلیه اطلاعات بیماران شامل، سن، روش ART، تیترB-HCG، عاقبت حاملگی وگراویدیتی وارد پرسشنامه شد و بیماران تا آخر حاملگی نیز در مورد آنها ثبت می شد. نتایج به دست آمده با استفاده از آزمونهای ANOVA– کای اسکور (X2)،Pearson Correlation Test با نرم افزارspss آنالیز گردید.
    نتایج
    میانگین سن بیماران 28.83 سال، میانگین و خطای متعارف تیترIU/lit B-HCG 0.57±499.31 و بین 116 خانم ناباروری که تحت القا تخمک گذاری قرارگرفتند 92 نفر تیتر B-HCG بالای 100 (گروه اول) و 24 نفر تیتر زیر 100 داشتند (گروه دوم). درگروه اول میزان حاملگی ترم 64.1%، میزان جاملگی پره ترم 10.8%، میزان سقط 20.6% و میزانIUFD (مرگ داخل رحمی)، 4.3% به دست آمده که اختلاف حاملگی ترم، پره ترم و سقط در 2 گروه معنی دار بود (0.019=pV).
    بحث: طبق نتایج بدست آمده از مطالعه فوق به نظر می رسد که تیتراژ B-HCG سرم در روز 17 پس از القا تخمک گذاری در ART می تواند تست مفید و مناسب و نسبتا ارزان قیمتی جهت تشخیص زودرس حاملگی و پیشگویی سرانجام آن باشد.
    کلیدواژگان: ناباروری، تیتراژ ART، B - HCG، سرانجام حاملگی
  • بررسی الکترون میکروسکوپی اثر سرب بر تغییرات مرفولوژیک سلولهای اندوتلیال شریانهای آئورت، کرونری و مغزی میانی در خرگوش
    غلامرضا دشتی، مهدی نعمت بخش، محمد مردانی، جواد حامی، سید مجتبی صابرعلی صفحه 27
    مقدمه
    اندوتلیوم دستگاه عروقی را به طور کامل می پوشاند که اختلال در عمل آن در بسیاری از بیماری های قلبی- عروقی از جمله آترواسکلروز نقش دارد. سرب از جمله مواردی است که احتمالا سبب اختلال عمل اندوتلیوم می گردد. این مطالعه با هدف بررسی اثر سرب بر تغییرات مرفولوژیک اندوتلیوم به عنوان یکی از نشانه های اندوتلیال دیس فانکشن انجام گرفت.
    روش ها
    20 خرگوش نر سفید تهیه شد که پس از توزین به طور تصادفی به دو گروه A (n=11) تغذیه معمولی با آب آشامیدنی سرب دار حاوی 547ppm سرب و گروه B (n=9) تغذیه معمولی با آب آشامیدنی بدون سرب به مدت 40 روز دریافت نمودند. خرگوشها مجددا توزین و با تزریق دوز بالای پنتوباربیتال قربانی شدند و آئورت، شریان کرونر چپ و مغزی میانی آنها تشریح شد و تغییرات مرفولوژیک سلولهای آندوتلیال باScanning electron microscope (SEM) بررسی گردید.
    نتایج
    در میکروگرافهای الکترونی آئورت تغییرات مرفولوژیک نشان داد که شامل: ایجاد شکاف بین سلولها، عریان شدن ناحیه از سلولهای اندوتلیال و در معرض قرار گرفتن بافت ساب اندوتلیال و تجمع سلولهای خونی بر روی آن می باشد. در شریان کرونر چپ و مغزی میانی نیز سلولهای اندوتلیال دارای شکل غیر طبیعی و به هم ریخته اند.
    بحث: اختلاف وزن خرگوشها ناشی از اثر سرب بر متابولیسم می باشد. تغییرات مرفولوژیک آئورت نیز کاملا مشخص کننده تاثیر سرب در اندوتلیال دیس فانکشن بود. در شرایین کرونر و عروق مغزی تغییرات در حد به هم ریختگی سلولهای اندوتلیال مشاهده شد. تغییر شکل و تخریب اندوتلیوم در پاتوژنز بسیاری از بیماری های سیستم قلبی- عروقی از جمله آترواسکلروز نقش دارد.
    کلیدواژگان: سرب، Scanning electron microscope، اندوتلیوم، شریان آئورت، شریان کرونری، شریان مغزی میانی
  • افتراق بین بیان طبیعی و بیان افزایش یافته ژن مقاومت دارویی چندگانه (MDRI) بوسیله روش RT-PCR
    فاطمه نادعلی، علی اکبر پور فتح الله، کامران علی مقدم، عبدالخالق دیزچی، علیرضا زمردی پور، شهربانو رستمی، ابراهیم عزیزی، اردشیر قوام زاده صفحه 31
    مقدمه
    مقاومت نسبت به شیمی درمانی یکی از موانع اصلی سرطانهاست. هنگامی که مقاومت نسبت به داروهای با ترکیبات شیمیایی و مکانیسم عمل متفاوت به وجود می آید، اصطلاحا مقاومت دارویی چندگانه یاMDR (Multi Drug Resistance) نامیده می شود و یکی از مکانیسمهای اصلی مقاومت دارویی بیان افزایش یافته ژن MDR1 است که محصول آن به نام گلیکوپروتئین - P باعث خروج دارو از سلول می شود. هدف از انجام این مطالعه راه اندازی RT-PCR و تشخیص بیان افزایش یافته ژن MDR1 و مقاومت دارویی ناشی از این مکانیسم در نمونه های بالینی مقاوم به دارو می باشد.
    روش ها
    در این مطالعه گلبولهای سفید خون محیطی 16 فرد طبیعی به صورت Total White blood cells, T Cell Fraction و سلولهای تک هسته ای غیر T cell و گرانولوسیتها برای بیان ژن MDR1 به روش RT-PCR مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین سلولهای تک هسته ای از 5 نمونه خون بند ناف و سلولهای تک هسته ای خون طبیعی 5 نفر اهدا کننده سلولهای بنیادی که تحت درمان با GM-CSF قرار داشتند با استفاده از گرادیانت فایکول جدا شد و به همراه سلول K562 (اریترولوکمیا) به عنوان سلول کنترل منفی و سلول K562 مقاوم به داروی دوکسوروبیسین به عنوان سلول کنترل مثبت مورد بررسی قرار گرفت.
    نتایج
    بیان ژن MDR1 در سلولهای تک هسته ای جدا شده از خون محیطی افراد طبیعی و در K562 Parental در PCR با 35 سیکل مشاهده ولی در 30 سیکل دیده نشد. همچنین بیان ژن در لنفوسیت های T و سلولهای سلولهای تک هسته ای جدا شده از خون بند ناف و سلولهای تک هسته ای جدا شده از خون محیطی اهدا کنندگان سلول بنیادی تحت درمان با GM-CSF در 30 سیکل PCR مشاهده شد ولی بیان ژن در گرانولوسیت ها تحت همین شرایط دیده نشد.
    بحث: به علت حساسیت بسیار بالای روش RT-PCR و بیان ژن MDR1 در لکوسیتهای طبیعی خون محیطی، روش RT-PCR ساده برای بررسی MDR یا مقاومت دارویی چندگانه در بدخیمی های خونی کافی نیست و باید سیکلهای PCR طوری تنظیم شود که ژن MDR1 با بیان طبیعی تکثیر نشود و یا این که RT-PCR به صورت نیمه کمی و یا کمی انجام شود. در ضمن در بررسی نمونه های بالینی، سلولهای با بیان طبیعی ژن MDR1 از جمله لنفوسیت های T باید از نمونه حذف شوند.
    کلیدواژگان: ژن RT - PCR، MDR1، گلیکوپروتئین P، مقاومت دارویی چندگانه (MDR)
  • مقایسه اثر آنتی اکسیدانی دو رژیم هورمون درمانی بر سطح سرمی Hydroperxide Lipid و CRP در زنان منوپوز
    اکرم پورشمس، صدیقه عسگری، غلامعلی نادری، معصومه صادقی، جمشید نجفیان، سمانه مصطفوی، فائزه هاشمی قزوینی صفحه 36
    مقدمه
    طبق مطالعات مشاهده ای غیرتصادفی که تاکنون انجام شده است زنان منوپوزی که استرون دریافت می کنند، 50 درصد کمتر از زنان منوپوزی که استروژن دریافت نمی کنند به بیماری عروقی کرونر مبتلا می شوند. استروژن با اصلاح چربی های خون خطر ابتلا به بیماری های عروق کرونر را کاهش می دهد. اما اثر استروژن تنها با اصلاح چربی های خون توجیه نمی شود. با توجه به تاثیر فاکتورهای التهابی و چگونگی اکسیداسیون لیپوپروتئینهای سرم در فرایند آترواسکلروز، پژوهشگران علاقه مند به بررسی اثر استروژن بر شاخصهای مذکور می باشند. هدف این مطالعه بررسی اثر دو رژیم هورمون درمانی خوراکی بر سطح سرمی CRP و متابولیتهای ناشی از اکسیداسیون LDL کلسترول می باشد.
    روش ها
    38 زن منوپوزهیسترکتومی شده که دارای معیار ورود به مطالعه بودند، به طور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. یک گروه استروژن کونژوگه (0.625mg/d) و گروه دیگر استروژن کونژوگه (0.625mg/d) همراه با مدروکسی پروژسترون (2.5mg/d) دریافت نمودند. قبل، 3 و 8 هفته پس از هورمون درمانی سطح سرمیCPR، Malondialdehydes وConjugated diense اندازه گیری شد.
    نتایج
    در گروهی که استروژن و پروژسترون دریافت نمودند، میانگین سطح سرمی CRP، 3 هفته پس از هورمون درمانی افزایش معنی داری نسبت به قبل از هورمون درمانی پیدا نمود (P<0.05).
    بحث: هورمون درمانی با ترکیبات حاوی استروژن بعد از سه هفته موجب افزایش CRP می شود که این حالت ممکن است همراه با ایجاد وضعیت التهابی باشد که یکی از ریسک فاکتورهای مهم بیماری های قلبی- عروقی است.
    کلیدواژگان: آترواسکلروز، بیماریهای عروق کرونر، التهاب، لیپید هیدروپراکساید، هورمون درمانی، CRP
  • بررسی همبستگی فشار دهلیز چپ به روش داپلر اکوکار دیوگرافی با فشار پایان دیاستولی بطن چپ به روش کاتتریزاسیون در مبتلایان به نارسایی دریچه میترال
    جعفر گلشاهی، امیر رئوفی، علی نصر صفحه 42
    مقدمه
    فشار پایان دیاستولی بطن چپ (LVEDP) از متغیرهای مهم همودینامیک می باشد که میزان آن در تعیین وضعیت عملکرد قلب نقش مهمی دارد، به طوری که هم در نارسایی سیستولی و هم در نارسایی دیاستولی بطن چپ افزایش می یابد و اندازه گیری آن امکان تشخیص نارسایی قلبی و ارزیابی شدت آن و اثر درمان دارویی و غیر دارویی بر نارسایی قلبی و اثر سایر داروها بر عملکرد بطن چپ و پروگنوز بیماران قلبی را فراهم می آورد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی ارزشمندی و همبستگی اندازه گیری فشار دهلیز چپ به روش داپلر اکوکاردیوگرافی در تخمین فشار پایان دیاستولی بطن چپ می باشد.
    روش ها
    در این مطالعه 25 بیمار که با هر اندیکاسیونی نیاز به کاتتریزاسیون قلب چپ داشتند و در حین ونتریکولوگرافی، دارای نارسایی دریچه میترال یک مثبت (MR+) و بیشتر بودند انتخاب شدند. در حین کاتتریزاسیون، فشار پایان دیاستولی بطن چپ با کاتتر داخل بطن چپ و فشار خون سیستولی بیماران با روش استاندارد و با فشارسنج جیوه ای اندازه گیری شد. سپس با اکوکاردیوگرافی و محاسبه حداکثرMR jet velocity با استفاده از فرمول برنولی و فشار خون سیستولی بیمار، فشار دهلیز چپ اندازه گیری شد و در آزمون ضریب همبستگی پیرسون، ضریب همبستگی فشار دهلیز چپ با فشار پایان دیاستولی بطن چپ محاسبه گردید.
    نتایج
    آزمون همبستگی نشان داد که بین فشار دهلیز چپ اندازه گیری شده به روش داپلراکوکاردیوگرافی و فشار پایان دیاستولی بطن چپ اندازه گیری شده به روش کاتتریزاسیون رابطه مستقیم وجود دارد و ضریب همبستگی معادل r=0.76 باP<0.001 بدست آمد. این مطالعه نشان داد که براساس معادله خط رگرسیون (Yبر اساسX) فشار پایان دیاستولی بطن چپ براساس فشار دهلیز چپ قابل تخمین و پیش بینی می باشد. LVEDP=0.183+0.851 LAPبحث: داپلر اکوکاردیوگرافی روش قابل قبولی در تخمین فشار پایان دیاستولی بطن چپ در بیماران دارای نارسایی دریچه میترال در مقایسه با کاتتریزاسیون (به عنوان روش Gold standard) می باشد و با توجه با غیر تهاجمی بودن، قابل تکرار بودن و عدم عارضه و قابلیت انجام آن بر بالین بیمار، به عنوان روش جایگزین معرفی می شود و بدین ترتیب می توان از فشار پایان دیاستولی بطن چپ به عنوان یک متغیر در دسترس و سهل الوصول بر بالین بیمار، در ارزیابی و تشخیص و درمان قلبی مبتلا به نارسایی دریچه میترال استفاده نمود.
    کلیدواژگان: فشار دهلیز چپ (LAP)، فشار پایان دیاستولی بطن چپ (LVEDP)، داپلر اکوکاردیوگرافی، کاتتریزاسیون قلب چپ، نارسایی دریچه میترال (MR)
  • تعیین الگوی حساسیت آنتی بیوتیکی در 205 مورد کودک مبتلا به عفونت شیگلایی مراجعه کننده به بیمارستان الزهرای اصفهان طی سالهای 82-1379
    رقیه کردی داریان، فریبرز کیانپور صفحه 46
    مقدمه
    عفونتهای روده ای ناشی از شیگلا یکی از معضلات مهم بهداشتی در جامعه ما می باشد. این پاتوژن امروز طبق روندی طبیعی و به علت تغییراتی در ژن خود و نیز استفاده غیرمنطقی و نادرست از آنتی بیوتیکها به طور شتابنده ای به انواع داروهای رایج مصرفی در حال مقاوم شدن است. لذا به نظر می رسد لازم است وضعیت حساسیت آنتی بیوتیکی شیگلاها در هر منطقه ای مشخص گردد که بتوان درمان صحیح و به موقع جهت بیماران انجام داد. هدف از انجام این مطالعه تعیین الگوی حساسیت آنتی بیوتیکی در کودکان مبتلا به شیگلوز مراجعه کننده به بیمارستان الزهرای اصفهان می باشد.
    روش ها
    در این مطالعه توصیفی مقطعی 205 نمونه کشت مدفوع مثبت از لحاظ شیگلای به دست آمده از کودکان زیر 15 سال (بجز دوره نوزادی) که با علائم گاستروآنتریت حاد به بیمارستان الزهرای اصفهان مراجعه نموده اند از لحاظ آنتی بیوگرام بررسی و الگوی حساسیت آنتی بیوتیکی آنها تعیین گردید. مطالعه مذکور از فروردین 1379 تا آخر مهر 1382 را دربر می گیرد.
    نتایج
    حداکثر مقاومت به کوتریموکسازول (93.7%) و حداقل مقاومت به سفتریاکسون (1.5%) بود. مقاومت به نالیدیکسیک اسید در دو سال متوالی و مقاومت به سایر آنتی بیوتیکهای آزمون شده از جمله سفتریاکسون، سفتی زوکسایم، کوتریموکسازول و آمپی سیلین اضافه شده بود. میزان مقاومت چند دارویی در نمونه های بررسی شده 60% بود.
    بحث: با توجه به نتایج این بررسی در اصفهان به نظر می رسد مقاومت کوتریموکسازول مصرف این دارو را جهت درمان شیگلوز غیر مفید ساخته است و باید سعی شود با پرهیز از تجویز بی مورد و غیر صحیح آنتی بیوتیکها در مورد گاستروآنتریت کودکان از ایجاد مقاومتهای چند دارویی بیش از حدی که در حال حاضر وجود دارد جلوگیری نماییم.
    کلیدواژگان: شیگلا، شیگلوز، حساسیت آنتی بیوتیکی
  • بررسی سستودهای سگهای ولگرد اصفهان در سال 82-81
    سید حسین حجازی، نادر پسته چیان، جهانگیر عبدی صفحه 50
    مقدمه
    از آنجا که سگهای ولگرد نقش مهمی در انتشار انگلها، خصوصا سستودها برای انسان و دامهای اهلی دارند. بدین جهت تصمیم گرفته شد تا با بررسی تعدادی از سگهای ولگرد اصفهان به شناسایی سستودها و میزان شیوع آنها در منطقه اقدام گردد.
    روش ها
    طی یک بررسی جمعا 105 قلاده سگ ولگرد جمع آوری و مورد بررسی قرار گرفت. جمع آوری سگهای ولگرد به صورت شکار در نقاط مختلف شهر به صورت تصادفی با استفاده از گلوله توسط نیروهای انتظامی صورت گرفت. شناسایی سستوده های جمع آوری شده براساس مورفولوژی روستلوم، رنگ آمیزی بندهای رسیده و بارور با روش رنگ آمیزی کارمن صورت گرفت.
    نتایج
    از مجموع 105 قلاده سگ تعداد 69 قلاده (65.7%) به انواع سستودها آلوده بودند. از سستودهای جمع آوری شده 13 قلاده (12.3%) به اکینوکوکوس گرانولوزوس، 36 قلاده (34.2%) به تنیا مولتی سپس، 30 قلاده (28.5%) به تیناهیداتیژنا، 15 قلاده (14.2%) به تینا اویس، 6 قلاده (6.6%) به مزوسستوئیدس لینه آتوس، 12 قلاده (11.4%) به دیپیلیدیوم کانینوم، 5 قلاده (4.7%) به جویوکسیلا اکینورینکوییدس آلوده بودند.
    بحث: از سستودهای شناسایی شده تنیا اویس، مزوسستوییدس لینه آتوس و جویوکسیلا اکینورینکوییدس برای اولین بار از سگهای منطقه اصفهان گزارش می شود.
    کلیدواژگان: سستود، سگهای ولگرد، بهداشت
  • گزارش یک مورد نادر کیست درموئید داخل جمجمه در ناحیه اتموئید
    هوشنگ معین، پویا محقق زاده صفحه 54
    مقدمه
    کیست درموئید داخل جمجمه یکی از توده های ناشی از اختلال در رویان زایی (Embryogenesis) است که کمتر از سه دهم درصد کل توده های داخل جمجمه ای را به خود اختصاص می دهد. شایعترین محل آن حفره خلفی جمجمه است، ناحیه بطن سوم نیز با شیوع کمتری درگیر می شود. هدف از معرفی آن نادر بودن محل آن و تظاهر پاراکلینیکی آن به صورت کیست اپیدرموئید می باشد. در این مقاله بیماری معرفی می شود که به علت تشنج ژنرالیزه تونیک کلونیک بدون سابقه قبلی مراجعه کرده بود، در معاینات به عمل آمده فقدان حس بویایی و کاهش حدت بینایی سمت راست، محو شدن نسبی حدودOptic Disc و اختلالات خلقی وجود داشت. در بررسی های تصویری (سی تی اسکن و ام.آر.آی) بیمار توده ای بزرگ در ناحیه فرونتال سمت راست، نزدیک قاعده جمجمه در بالای صفحه غربالی و بین دو نیمکره مغزی در جلو و راست با گسترش مختصر به سمت چپ مشاهده شد که تشخیص کیست اپیدرموئید را مطرح می کرد. بیمار تحت عمل جراحی کرانیوتومی قرار گرفت ولی یافته های حین عمل و نیز گزارش آسیب شناسی موید با منشاء ناودان بویایی بود که محل نادری برای این کسیت به شمار می رود. ضمنا سن بروز این کیست معمولا دوران خردسالی و بالغین جوان است که مورد ارایه شده سن بالاتری داشت (35 سال) به علاوه در بررسی رادیولوژیک، این کیست اپی درموئید سیاه بود.
    کلیدواژگان: کیست درموئید، کیست اپی درموئید، صفحه غربالی
  • معرفی دو مورد نادر سل نخاع به دنبال مننژیت سلی
    رویا علوی نایینی، علی مقتدری، بتول شریفی مود، وفا رحیمی موقر، محمد نادری، مرتضی ایزدی صفحه 56
    مقدمه
    طناب نخاعی محل شایعی برای بروز علائم بیماری سل نمی باشد. سل نخاع می تواند به صورت اختلال حرکتی، حسسی و اسفنکتری خود را نشان دهد که بر حسب محل ضایعه با علائم درگیری نورون محرکه فوقانی (Upper Motor Neuron)، تحتانی (Lower Motor Neuron) و یا درگیری هر دو به صورت همزمان خود را نشان می دهد. هوشیاری پزشک، تشخیص زودرس و درمان سریع طبی و در صورت لزوم اقدام جراحی از عوارض وخیم آن می کاهد. در این مقاله، دو مورد نادر سل نخاع یعنی توبرکولومای اینترامدولری و سیرنگومیلی ناشی از مننژیت سلی معرفی می گردد.
    کلیدواژگان: توبوکولوما، سیرنگومیلی، مننژیت سلی