فهرست مطالب
- سال پانزدهم شماره 1 (پیاپی 28، بهار و تابستان 1401)
- تاریخ انتشار: 1401/09/23
- تعداد عناوین: 6
-
-
صفحه 7
«تفسیر فلسفی»، تعبیر مستحدثی است که فارغ از صحت و سقم این ترکیب، گاه بهمعنای «تحمیل باورهای فلسفی بر قرآن» و گاه بهمعنای «کاربرد معلومات فلسفی در فهم و تفسیر قرآن» و گاه بهمعنای «تفسیر موضوعی آیات فلسفی» و امثال آن بهکار میرود. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و در بخشهایی به روش «تاریخی تطبیقی» تلقیهای گوناگون از عنوان «تفسیر فلسفی» را بررسی و نیز منطق بهکارگیری آنها در مقام تفسیر آیات قرآنی را به اجمال ارزیابی کرده است. حاصل پژوهش نشان میدهد: تعبیر «تفسیر فلسفی» مسامحی بوده و تلقی آن بهعنوان گونه یا روشی تفسیری موجه نیست. در میان اندیشمندان مسلمان، صدرالمتالهین با اصرار بر «ظاهرگرایی طریقی»، ظاهر را به کمک معلومات فلسفی، طریقی به سوی کشف حقایق قرآنی قرار داد و بدینسان، هم بر ضرورت کاربرد معلومات فلسفی تاکید کرد و هم با تحفظ بر ظواهر قرآن، گرایش به تحمیل آراء فلسفی بر آیات را نفی نمود. او به تفسیر موضوعی آیات فلسفی غنای جدیدی بخشید و معلومات فلسفی را قرینهای برای فهم مقصود و مراد برخی آیات قرآنی قرار داد. علامه طباطبایی در تفسیر «المیزان» در جهت روشمند کردن آن کوشید. ایشان معلومات فلسفی را طریقی به سوی فهم لایههای معارف قرآنی میدانست و بر ضرورت بهرهمندی از معلومات فلسفی در کشف دلالتها و فهم معنای مراد برخی آیات، بدون تحمیل و ضمیمه کردن تاکید داشت. حکمای مفسر از معلومات فلسفی در جهت یافتن موضوعات فلسفی در آیات و انسجامبخشی به آنها و نیز بهعنوان «قرینه صارفه» در کشف تحلیل منطقی مضامین قرآنی و استنباط لایههای معنایی برخی آیات و کشف استلزامات معنایی تعدادی از آیات استفاده کردهاند. نیز لزوم پرهیز از تحمیل آراء فلسفی بر آیات قرآنی و بهرهمندی از حقایق وحیانی در تنقیح و تکمیل اندیشهورزیهای فلسفی از دستاوردهای جانبی این پژوهش است.
کلیدواژگان: معلومات فلسفی، تفسیر عقلی، عقل گرایی در تفسیر، تفسیر فلسفی، نقد تفسیر فلسفی -
صفحه 25
یکی از مسایل مطرح درباره حجاب، فردی یا اجتماعی بودن آن است که دو دیدگاه متفاوت درباره آن ارایه شده است: برخی حجاب را امری فردی قلمداد کرده و مداخله حکومت اسلامی در امر حجاب را مجاز ندانسته و گروهی آن را امری اجتماعی تلقی کرده، تاکید میکنند: نهتنها حکومت اسلامی مجاز به دخالت است، بلکه حتی وظیفه اوست. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با هدف بررسی این مسیله از دیدگاه قرآن صورت داده شده و حاکی از آن است که مفهوم «امر فردی» و «امر اجتماعی» مربوط به دو حوزه جداگانه است: یکی حوزه رفتار و دیگری حوزه حکم شرعی، و در هر دو حوزه تعریف و معیار مشخصی دارند. دلایل و شواهد قرآنی بیانگر آن است که حجاب، هم بهمثابه «رفتار اختیاری زنان» و هم بهمنزله «حکم شرعی» دارای معیارهای امر اجتماعی است، نه امر فردی و بدینروی، حجاب از دیدگاه قرآن امری اجتماعی و در حیطه دخالت حکومت اسلامی است.
کلیدواژگان: حجاب، امر فردی، امر اجتماعی، حکم فردی، حکم اجتماعی، عمل اختیاری -
صفحه 43
براساس روایات، موافقت با قرآن موجب اعتباربخشی به حدیث فاقد سند معتبر میشود. در این صورت این سوال مطرح میشود که چنین حدیثی تا چه میزان معتبر خواهد بود: همه محتوا همراه با جزییات آن، یا فقط مقداری از محتوا و جزییاتی که موافقت آن با قرآن احراز شود؟ استفاده از تفسیر «المیزان» بهخاطر بهکارگیری گسترده عرضه احادیث به قرآن، میتواند نقش مهمی در روشن کردن این مسیله داشته باشد. «روشن شدن اعتبار بسیاری از جزییات روایات فاقد سند»، «افزایش دقت در بهکارگیری این روایات در تفسیر قرآن»، «بدیع بودن نظرات تفسیر المیزان در این زمینه» و نکاتی مانند آن ایجاب میکند ابعاد این مسیله با دقت بررسی شود. بررسی «تحلیلی انتقادی» چند حدیث در «المیزان» نشان میدهد: با وجود موافقت محتوای کلی این احادیث با قرآن، همه جزییات آنها مورد تایید قرآن نیست و فقط میزانی از محتوا معتبر است که موافقت آن با قرآن ثابت شود. با ضمیمه کردن قاعده «حکم الامثال فیما یجوز و فیما لایجوز واحد» به این بررسی، میتوان این نتیجه را به تمام احادیث فاقد سند موافق با قرآن تعمیم داد.
کلیدواژگان: اعتبارسنجی احادیث، عرضه حدیث به قرآن، حدیث در المیزان، روش علامه طباطبائی در برخورد با احادیث، جزئیات احادیث فاقد سند در اعتبارسنجی -
صفحه 61
یکی از زیباترین و بلیغترین شیوههای بیانی استفاده از فن استعاره است. علامه طباطبایی برای تبیین آیات قرآن از این فن بهخوبی استفاده کرده است. ابنعاشور بیش از پانصد نمونه از استعارههای قرآن کریم را در تفسیر خود تحلیل و بررسی کرده است. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی به مقایسه بین دو تفسیر «المیزان» و «التحریر و التنویر» پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که علامه طباطبایی و ابنعاشور در تحلیل برخی استعارههای قرآن کریم اختلافاتی دارند. منشا اختلافات آنان در تحلیل استعارههای قرآنی، به تفاوت نظرات و دیدگاههای آنان در مباحث ادبی، عقیدتی و یا روش تفسیری آنان برمیگردد؛ یعنی هریک از دو مفسر در مباحث ادبی، عقیدتی و روش تفسیری دیدگاههای متفاوتی دارند و همین موجب شده است در تحلیل استعارههای قرآنی هم اختلافاتی داشته باشند.
کلیدواژگان: استعاره، تحلیل استعاره های قرآنی، علامه طباطبائی، ابن عاشور -
صفحه 77
چگونگی خلقت انسان و تفاوت او با سایر جانداران از مسایل مهم دانش انسانشناسی است؛ برخی مکاتب تجربهگرا با تنزل جایگاه انسان در نظام خلقت، او را در ردیف حیوانات شمرده و تفاوت او را با حیوانات به اموری مانند بزرگی و پیچیدگی مغز و سرعت و تنوع فعالیتهای ذهنیاش تقلیل دادهاند. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی درصدد بررسی تفاوت انسان با حیوان است. از نظر قرآن کریم، تفاوت اصلی انسان با حیوان در برخورداری از روحی متمایز است. انسان افزون بر تفاوت در خلقت نخستین و ماده خلقت، در مرحلهای از آفرینش با دریافت حقیقتی متعالی به نام «روح» هویتی متفاوت از حیوانات یافته است. برخورداری از بینشها و گرایشهای متعالی، توانایی تشخیص ارزشها، اندیشهورزی و توان حل مسیله، امکان ترجیح گرایشهای متعالی، بهرهمندی از قدرت بیان، توان فناوری، قدرت اجتماعی، خلاقیت و استعداد هنری، ظرفیت جانشینی خدا، و تقرب الهی از ویژگیها انسان است.
کلیدواژگان: تفاوت انسان و حیوان، تفاوت در آفرینش، برتری انسان، کرامت انسان، آیت الله مصباح یزدی -
صفحه 95
عبارت «لم یخروا علیها صما و عمیانا» در آیه 73 سوره «فرقان» در سیاق آیات بیانگر صفات عباد الرحمن، یکی از خصوصیات آنان را اینگونه گزارش میکند: «کر و کور بر آیات الهی نمیافتند». نظر به اینکه فروافتادن بر آیات الهی معنای روشنی ندارد، پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی مفهوم و غرض بلاغی فعل «لم یخروا» در این عبارت و نقد آراء مفسران در این زمینه را واکاوی کرده است. همچنین نظر به نقش کلیدی حروف جر در معنابخشی به آیات، مفهوم و اغراض بلاغی حرف جر «علی» بررسی شده است. نتیجه بررسی حاکی از آن است که فعل «لم یخروا» کاربردی کنایی دارد و در مفهوم «پذیرش و رویآوری» بهکار رفته است. حرف جر «علی» نیز در معنای «لام تعلیل» بهکار رفته و آیه شریفه حاکی از رویآوری آگاهانه بندگان صالح الهی به آیات خداوند است.
کلیدواژگان: آیه 73 فرقان، اوصاف عباد الرحمن، حرف جر «علی»، مصدر «خرور»، کنایه در قرآن