فهرست مطالب

امنیت بین الملل - پیاپی 42 (مهر 1401)

مجله امنیت بین الملل
پیاپی 42 (مهر 1401)

  • تاریخ انتشار: 1401/10/18
  • تعداد عناوین: 8
|
  • عابد اکبری صفحه 4
  • زینب فرهادی صفحه 17

    جنگ اطلاعاتی شناختی گستردگی و توان تاثیرگذاری بالایی بر کل جامعه دارد. از این‌منظر، نه‌تنها نظامیان، بلکه تمامی اقشار جامعه هدف تهدیدات نامتقارن جدید هستند. جنگ اطلاعاتی ذهن مخاطبان را مورد هدف قرار می‌دهد، فرایند تصمیم‌گیری‌های آنها را تحت تاثیر قرار می‌دهد و نظرات و دیدگاه‌های آنها را شکل می‌دهد. در این فضای نبرد، اطلاعات تنها سلاح است و شرط برنده شدن در جنگ‌ها تسلط اطلاعاتی است. در کنار درس‌های گرفته‌شده از جنگ خلیج ‌فارس، تجارب عملیاتی استرالیا در سومالی و روآندا به این کشور یادآوری کرد که اطلاعات نقش تعیین‌کننده‌ای در تامین اهداف و منافع ملی دارد. پاسخ استرالیا به مشاهدات فوق، تدریجی بود و تنها از اواسط دهه 1990، شاهد حرکت استرالیا برای سرمایه‌گذاری در حوزه اطلاعاتی هستیم. به‌موازات رشد چین در منطقه، احساس آسیب‌پذیری استرالیا افزایش ‌یافته است. باتوجه به محدودیت‌هایی که استرالیا در برابر تهدیدات چین دارد، به‌نظر می‌رسد که عملیات اطلاعاتی و توانمندی‌های اطلاعاتی می‌تواند به کاهش تاثیرات منفی محدودیت‌های ژیوپلیتیکی و افزایش نفوذ و اثربخشی سیاست‌های این کشور در منطقه و جهان کمک کند. با این احساس ضرورت، شاهد آن هستیم که در سال‌های اخیر مفهوم جنگ و عملیات اطلاعاتی به یکی از بخش‌های انفکاک‌ناپذیر نیروهای مسلح استرالیا تبدیل‌شده است. توانمندی جنگ اطلاعاتی استرالیا در برابر کشورهایی نظیر چین و روسیه چندان بالا نیست و این کشور بازیگر تازه‌واردی در این حوزه است. باتوجه به چشم‌انداز مبهم پیش رو از منطقه آسیا پاسیفیک، استرالیا سرمایه‌گذاری زیادی در حوزه جنگ اطلاعاتی کرده است. این سرمایه‌گذاری شامل تقویت زیرساخت‌های سایبری، اصلاحات نهادی در سطح ملی و افزایش همکاری‌های بین‌المللی در زمینه جنگ اطلاعاتی می‌شود.

  • احسان صادقی چیمه صفحه 34

    ارتش چین، قبل از هر چیز، شاخه مسلح حزب کمونیست چین است. این تمایز هم ارتش را موظف می‌کند که به حفظ تسلط حزب بر قدرت کمک کند و هم مجموعه‌ای از ابزارهای دیگر و کمکی برای دفاع از حزب و دولت چین برای آن فراهم می‌کند. درحال حاضر، ارتش چین فقط برای عملیات در میدان نبرد فیزیکی برنامه‌ریزی نمی‌کند بلکه آماده بودن برای انجام جنگ سیاسی، ازجمله آنچه «جنگ‌های سه‌گانه» نامیده می‌شود را نیز در دستور کار دارد که شامل جنگ افکار عمومی یا همان جنگ رسانه، جنگ حقوقی و جنگ روانی است. جنگ رسانه‌ای که به‌عنوان جنگ افکار عمومی شناخته می‌شود با هدف تاثیرگذاری بر افکار و نگرش‌های عمومی برای ایجاد حمایت از اقدامات سیاسی و نظامی چین و منصرف کردن دشمن از پیگیری اقدامات مغایر با منافع چین است. جنگ رسانه‌ای از تمام قابلیت‌های مرتبط با اطلاعات که افکار عمومی را آگاه کرده و یا بر آن تاثیر می‌گذارد و یا آن را تحت نفوذ قرار می‌دهد، ازجمله فیلم‌ها، برنامه‌های تلویزیونی، کتاب‌ها، اینترنت و شبکه رسانه‌ای جهانی استفاده می‌کند. اهداف جنگ رسانه‌ای حفظ روحیه دوستانه، ایجاد حمایت عمومی در داخل و خارج و تضعیف اراده دشمن برای مبارزه است. مهم‌ترین جز جنگ شناختی چین که در بطن جنگ سیاسی آن قرار گرفته است جنگ روانی آن است که جز جدایی‌ناپذیر از جنگ اطلاعاتی چین محسوب می‌شود. در مفهوم چینی جنگ روانی، کاربران اطلاعات اعم از تصمیم گیرندگان سطح بالا و اجراکنندگان سیاست‌های سطح پایین (سربازان، کارمندان، و غیره) به اندازه رایانه‌ها و شبکه‌ها و نرم‌افزاری که آنها را مورد اجرا قرار می‌دهند، مهم هستند. بنابراین، در تلاش‌ها برای ایمن‌سازی تسلط اطلاعاتی، نه‌تنها زیرساخت اطلاعات فیزیکی و داده‌هایی که از آن عبور می‌کنند، بلکه عوامل انسانی که با آن داده‌ها تعامل دارند، به‌ویژه کسانی‌که درحال تصمیم‌گیری هستند، هدف خواهند بود. جنگ حقوقی (یا قانونی) از قوانین داخلی و بین‌المللی برای ادعای «مقام بالای قانونی» برای دفاع از منافع چین استفاده می‌کند. این جنگ برای توجیه اقدامات چین به‌عنوان تلاش‌های روان‌شناختی معتبر و قانونی برای ایجاد شک و تردید در میان دشمنان، مقامات نظامی و غیرنظامی بی‌طرف و در جامعه بین‌المللی گسترده‌تر در مورد توجیه اقدامات حریف طراحی شده است. ابزار حقوقی شامل قوانین داخلی، قوانین بین‌المللی، حقوق قضایی، بیانیه‌های حقوقی، اجرای قانون و آموزش حقوقی است _ که همگی می‌توانند به‌طور جداگانه یا ترکیبی برای اطلاع‌رسانی و شکل‌دهی به عملیات قانونی مانند بازدارندگی قانونی و اعمال یا رد تحریم‌ها استفاده شوند.

  • نجمیه پوراسمعیلی صفحه 74

    عربستان سعودی در راستای افزایش و حفظ قدرت نرم، از عملیات روانی استفاده می‌کند. هدف از این عملیات، نفوذ بر افکار عمومی (داخلی جهانی) و تغییر نوع نگاه آنها به مسایل مختلف در عرصه داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی است. عربستان در راستای انجام عملیات روانی، بازی‌های روانی را به اجرا می‌گذارد تا با پنهان کردن خواسته‌ها و نیازهای خود به‌طور غیرمستقیم و با تاکتیک‌های مختلف، خود را برحق، برتر، حتی مظلوم و غیره نشان داده، بقا و موفقیت خود را تضمین کرده و حتی نظام ارزشی و هنجاری خصم را درهم شکسته و با نفوذ بر نخبگان فکری جامعه، برای خود سرمایه فرهنگی فراهم کند. استراتژی نظامی ملی برای مقابله با تهدیدات ناشی از جنگ اطلاعاتی، منسوخ و ناکافی هستند، پنج توصیه اصلی گام‌به‌گامی به‌عنوان نقطه شروع برای رفع این نقص ارایه می‌شود:

    1. مشخص شود که چه کسی باید در دولت مسیول هماهنگی جهت پاسخ به جنگ اطلاعاتی باشد؛

    2. یک ارزیابی از فوری‌ترین خطرها انجام شود، به این ‌منظور که تاحد امکان، میزان آسیب‌پذیری عناصر کلیدی امنیت ملی و استراتژی نظامی ملی در برابر جنگ اطلاعاتی تعیین شود؛

    3. ایفای نقش چندگانه دولت از آمادگی‌های اولیه برای جنگ اطلاعاتی تا پاسخ به تهدیدات استراتژیک جنگ اطلاعاتی و تسهیل‌کننده و نگه‌دارنده برخی سیستم‌های اطلاعاتی؛

    4. بازتعریف استراتژیک امنیت ملی ازطریق آمادگی برای عبور از چندین مرز سنتی _ از «نظامی» به «غیرنظامی»، از «خارجی» به «داخلی» و از «ملی» به «محلی»؛ 5. بازتعریف استراتژی ملی نظامی به این دلیل که وجود صحنه‌های عملیاتی درحال ظهور در فضای سایبری و جنگ اطلاعاتی، اهمیت فاصله، مجاورت و استقرار و استفاده از سلاح‌ها را به‌شدت کاهش می‌دهد.

  • حسین عسگریان صفحه 103

    اسناد مهم استراتژیک، به‌طور جمعی پنج حوزه جنگی (زمینی، هوایی، دریایی، فضا و فضای سایبری) را به‌رسمیت می‌شناسد. آنچه اخیرا در ادبیات مربوط به جنگ مورد تاکید قرارگرفته است حوزه شناختی به‌عنوان ششمین حوزه جنگی است. در این حوزه، جدید ذهن انسان به میدان نبرد تبدیل می‌شود. دراین‌میان، بریتانیا به‌عنوان یک کشور لیبرال دموکراتیک، متعهد به حفظ نظم بین‌المللی مبتنی‌بر قوانین از تهدید فزاینده ناشی حوزه شناختی آگاه است. بااین‌حال، این کشور در مقایسه با کشورهای درحال ظهور و تجدیدنظرطلب مثل روسیه و چین با چالش‌های جدی‌تری در این حوزه مواجه است. در این میان دلایلی اساسی منجر به تمایز میان بریتانیا با دو رقیب بزرگ خود یعنی روسیه و چین در این حوزه گشته است. این دلایل زمینه برای تهدیدات علیه بریتانیا در این حوزه را افزایش داده است. در درجه اول، روسیه و چین هردو دکترین‌هایی را برای راه‌اندازی جنگ شناختی ایجاد کرده‌اند. در مقابل، بریتانیا چنین استراتژی منسجمی را ندارد. تعهد لندن به نظم بین‌المللی مبتنی‌بر قوانین، اشتهای آن را برای بهره‌برداری از حوزه شناختی، به‌ویژه به‌صورت غیرقانونی محدود می‌کند. هرچند در بررسی گزینه‌های خود در این حوزه بیکار نبوده است. نشانه‌های فراوانی از آگاهی مقامات بریتانیا در مورد اهمیت این حوزه وجود دارد. بااین‌حال، درحالی‌که سرمایه‌گذاری سنگین روسیه و چین در جنگ شناختی به‌عنوان چالشی برای جوامع دموکراتیک مطرح است، دولت بریتانیا هنوز به استراتژی منسجم در پاسخ به این چالش نرسیده است.
    دوم اینکه، راه‌اندازی جنگ شناختی آسان‌تر از دفاع در برابر آن است. برای اینکه هر کمپین ضداطلاعات غلط حداکثر اثربخشی را داشته باشد، بریتانیا باید مخاطبان آسیب‌پذیر خود را شناسایی کند و به سطحی از نظارت بر حوزه شناختی خود نیاز دارد که با اصول لیبرال حریم خصوصی و آزادی بیان در تضاد هست. براین‌اساس، یک مهاجم چابک و یا صبور که با چنین محدودیت‌هایی روبه‌رو نیست، می‌تواند تبدیل به چالشی جدی برای بریتانیا در این حوزه گردد.
    سوم اینکه، بریتانیا در مقایسه با دولت‌های تجدیدنظرطلب مثل روسیه و چین که از آزادی مانور در حوزه شناختی بریتانیا برخوردارند قادر به اقدام متقابل نیست. ایجاد تعادل بین آرمان‌های متضاد امنیت حوزه شناختی و حرکت آزاد اطلاعات و ایده‌ها به‌عنوان یک چالش جدی برای بریتانیا مطرح است. بریتانیا در مقایسه با رویکرد کنترل مرکزی و سانسور شدید چین و مدل هیبریدی روسیه در فضای سایبر در استفاده از این فضا با محدودیت بیشتری مواجه است.
    درهرصورت مقابله و دفاع در برابر کشورهای تجدیدنظرطلب مستلزم نظارت بیشتر و دقیق‌تر بر حوزه‌های اجتماعی و آنلاین بوده و این می‌تواند ارزش‌های دموکراتیک را با چالش مواجه سازد. در صورت تداوم، چنین ارزش‌های سیاسی به‌شدت به قدرت نرم بریتانیا آسیب می‌رساند. پیامد آن کاهش قدرت، اعتبار و اقتدار سیاسی بریتانیا درصحنه بین‌المللی خواهد بود.

  • سمیه مروتی صفحه 127

    پاکستان از بدو تاسیس درگیر جنگ اطلاعاتی و روانی بوده است و نمود اصلی آن در موضوع هسته‌ای و مناقشه کشمیر است. پاکستان ذیل استراتژی بازدارندگی، طیف کامل دستور کاری منسجم جهت مقابله و درصورت لزوم، تهاجم با موضوع جنگ روانی و اطلاعاتی تدوین کرده است و برابر آتچه در جنگ «پولواما» و «جراحی» رخ داد، تهدیدات روانی و اطلاعاتی از منظر پاکستان تهدید نوع اول درنظر گرفته می‌شود و این امکان را به تشکیلات نظامی و امنیتی این کشور می‌دهد تا در مسیر تدوین «پاسخ» برآیند. آنچه در پاکستان درمورد موضوع هند، مورد توجه قرار می‌گیرد، تنش پایدار میان دو کشور است که منجربه شکل‌گیری محیط روان‌شناختی خاص در سطح دولتی و مردمی شده است و در سراسر خطوط مرزی، مردم یکدیگر را به چشم خطر و دشمن می‌نگرند. سیطره این روایت، دست نخبگان سیاسی و نظامی را برای تقویت احساسات میهن‌پرستانه و بهره‌برداری از آن باز می‌گذارد. ماهیت آزاد فضای مجازی احساس راحتی بیشتری به کاربر می‌دهد و کاربران نسبت به رسانه‌های رسمی نظیر تلویزیون و روزنامه، پیش‌داوری کمتری نسبت به داده‌های نشر داده شده در این فضا دارند. ازاین‌رو، فضا برای فعالیت ربات‌ها، ترول‌ها و کاربران مدیریت‌شده بالا می‌رود. ازسوی‌دیگر، بسیاری از محققان به این مسیله اشاره می‌کنند که باتوجه به شمار بالای جوانان عضو در توییتر و دیگر پلتفرم‌های مجازی امکان ایجاد روایت مبتنی‌بر صلح و گفتگو برای یافتن راه‌حل در مورد مسایلی نظیر کشمیر وجود دارد و نسل جوان حساسیت نسل قبل را نسبت به مسایل ندارند. گسترش حوزه فعالیت گروه‌های تروریستی در پاکستان پس از تحولات تابستان 2021 در افغانستان، نشان می‌دهد جنگ روانی ناشی از گسترش حضور گروه‌های تروریستی و عملیات تروریستی یکی از مهم‌ترین چالش‌های پیش روی دولت پاکستان در سال‌های آتی باشد. برابر با گزارش نهادهای پاکستانی نظیر انجمن پزشکی پاکستان، اضطراب حاد، ترس از ترک خانه و یا پذیرش مسیولیت عمومی و اجتماعی به مرور به ویژه در استان‌های خیبرپختونخوا و سند و همچنین خروج نیروهای ماهر و متخصص درحال گسترش است. برابر با نتایج گزارش داون، یکی از چالش‌های پیش روی این کشور مدیریت پیامدهای ناشی از گسترش افسردگی، ضربات روحی و حملات عصبی است. مهم‌ترین اثر جنگ روانی ذیل گسترش حملات و تلفات حملات تروریستی ناامیدی از تغییر اوضاع و بی‌اعتمادی به دولت است.

  • زهره خانمحمدی صفحه 143

    خاستگاه استراتژی جنگ اطلاعاتی کنونی روسیه به دهه 1990 و تصویب دکترین امنیت اطلاعات این کشور بازمی‌گردد. سند مذکور امنیت اطلاعات برای حفاظت از منافع ملی و جامعه روسیه را در اولویت قرار می‌دهد. عدم خوانش روسی از مسایل امنیتی و دفاعی، تحلیلگران غربی را به تلاش برای ارایه مفاهیم و اصطلاحاتی سوق داده است که رویکرد روسیه به جنگ اطلاعاتی و جایگاه آن را در استراتژی کل کشور نشان می‌دهد. ماهیت فعالیت‌های روسیه در فضای اطلاعاتی با عباراتی چون جنگ هیبریدی، دکترین گراسیموف، فعالیت‌های منطقه خاکستری، کنترل واکنشی و جنگ سیاسی تبیین می‌شوند. رویکرد روسیه در خصوص جنگ اطلاعاتی جامع، منعطف و سازگار است و مبنای دولتی دارد زیرا در راستای تحقق این هدف از چندین نهاد و سازمان دولتی و روش‌ها و ابزارهای نظامی و غیرنظامی بهره می‌برد. روس‌ها از رسانه‌های اجتماعی برای برخی از تاکتیک‌ها و تکنیک‌ها در عملیاتی کردن جنگ اطلاعاتی استفاده می‌کنند که تلاش‌های آشکار و پنهان را در بر می‌گیرد. تعدد پلتفرم‌ها، استفاده از هویت‌های جعلی، بهره‌برداری از تعداد بیشتر اخبارهای رسانه‌، هدف‌گذاری خرد و فردی، سازماندهی رویدادهای زندگی واقعی ازجمله کاربردهای رسانه اجتماعی روسیه در جنگ اطلاعاتی به‌شمار می‌رود. جنگ اوکراین مصداق جنگ اطلاعاتی رسانه‌های اجتماعی روسیه و اوکراین به‌شمار می‌رود که از آن به‌عنوان میدان جنگ استفاده کردند تا روایت‌های رقیب درباره جنگ را پخش کنند. در جنگ اوکراین چگونگی حرکت به‌سمت رسانه‌های اجتماعی به‌عنوان کانال توزیع اولیه، نحوه انجام جنگ اطلاعاتی و همچنین افرادی که به روایت‌های نوظهور شکل و جهت می‌دادند، بسیار حایز اهمیت بودند.