فهرست مطالب

مجله دانش و تندرستی در علوم پایه پزشکی
سال هفدهم شماره 4 (زمستان 1401)

  • تاریخ انتشار: 1401/11/19
  • تعداد عناوین: 8
|
  • نگار غلامپور، آنه محمد غراوی، حسین خواستار، منیره شفاهی، مهدی خاکساری * صفحات 1-8
    مقدمه

    امروزه کشور ما با مشکل روزافزون اعتیاد به مت‌آمفتامین به‌ویژه در جوانان و نوجوانان روبرو است. مصرف این ماده اعتیادآور در درازمدت به سیستم‌های دوپامینرژیک، سروتونرژیک و سوخت و ساز مغزی آسیب می‌رساند و به‌علت اثرات نوروتوکسیسیته در مغز، بیمار دچار اختلالات شناختی از جمله اختلال در حافظه و یادگیری، اختلالات خلقی و اضطرابی می‌گردد. اسنیک اسید یک متابولیت ثانویه از گلسنگ است که دارای خواص بیولوژیکی مختلف از جمله فعالیت‌های آنتی‌اکسیدانی و ضدالتهابی است. از این‌رو این مطالعه در جهت کمک به اثبات عملکرد محافظت نورونی اسنیک اسید در برابر فعالیت سمیت عصبی مت‌آمفتامین انجام گرفته است.

    مواد و روش‌ها

     سمیت عصبی به‌وسیله تزریق مت‌آمفتامین با دوز 40 میلی‌گرم/کیلوگرم در چهار نوبت با فاصله زمانی دو ساعت هر بار به مقدار 10 میلی‌گرم/کیلوگرم، ایجاد شد سپس در گروه‌های تیمار تزریق اسنیک اسید با دوز 25 میلی‌گرم/ کیلوگرم وزن بدن درون صفاقی انجام گرفت؛ به این صورت که نوبت‌های تزریق 30 دقیقه، 24 ساعت و 48 ساعت پس از آخرین تزریق مت‌آمفتامین انجام شدند. جهت بررسی حافظه فضایی آزمون ماز آبی موریس انجام گرفت سپس مغزها جهت آزمایشات بیوشیمیایی و رنگ‌آمیزی نیسل خارج گردیدند.

    نتایج

    داده‌های رفتاری نشان داد که در گروه‌های تیمار شده با اسنیک اسید میزان یادگیری نسبت‌به گروه مت‌آمفتامین افزایش‌یافته و در آزمون پروب درصد حضور حیوانات در ربع دایره هدف در گروه‌های تیمار شده به‌طور معناداری از گروه مت‌آمفتامین بیشتر بود که نشان‌دهنده بهبود عملکرد حافظه می‌باشد (01/0>P)، همچنین درمان با اسنیک اسید باعث کاهش مالوندی الدهید و افزایش سوپر دی اکسیداز مغز شد (05/0>P)، به‌علاوه در گروه مت‌آمفتامین افزایش مرگ سلولی نکروز در ناحیه CA1 هیپوکامپ مشاهده گردید که تیمار با اسنیک اسید کاهش معناداری در میزان سلول‌های نکروتیک نشان داد (05/0>P)

    نتیجه‌گیری

     براساس یافته‌ها اسنیک اسید احتمالا با کاهش مرگ سلولی در برابر سمیت عصبی ناشی از مت‌آمفتامین باعث بهبود عملکرد حافظه و یادگیری در رت‌ها گردد.

    کلیدواژگان: سمیت عصبی مت آمفتامین، اسنیک اسید، نکروز، اختلال یادگیری و حافظه
  • فرناز بنی طالبی دهکردی، اکرم جعفری * صفحات 9-18
    مقدمه

    آیریزین مایوکینی است که در پاسخ به ورزش، از عضله اسکلتی ترشح می‌شود. یافته‌های جدید پیشنهاد می‌کند که ممکن است آیریزین نقش مهمی در متابولیسم استخوان داشته باشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر 6 هفته تمرین مقاومتی بر آیریزین، پاراتورمون و آلکالین فسفاتاز سرم زنان داری اضافه وزن یایسه است.

    مواد و روش‌ها

     24 زن یایسه دارای اضافه وزن (30/2 ± 87/51 سال، 80/0±59/28کیلوگرم بر مترمربع) انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی به تعداد مساوی قرار گرفتند. گروه تجربی 6 هفته، هفته‌ای 3 جلسه و هر جلسه به مدت یک ساعت برنامه تمرین مقاومتی با شدت 60 تا 75% یک تکرار بیشینه را اجرا کرد. 24 ساعت قبل از شروع تمرین و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، نمونه‌گیری خونی در حالت ناشتا برای ارزیابی آیریزین، پاراتورمون و آلکالین فسفاتاز انجام شد.

    نتایج

    نتایج نشان داد 6 هفته تمرین مقاومتی باعث افزایش معنادار آیریزین (04/0=P) و پاراتورمون (034/0=P) زنان دارای اضافه وزن یایسه می‌شود اما بر مقدار آلکالین فسفاتاز تاثیر معناداری ندارد. همچنین بین آیریزین با پاراتورمون و آلکالین فسفاتاز رابطه معناداری مشاهده نشد.

    نتیجه‌گیری

     به نظر می‌رسد که می‌توان از تمرینات مقاومتی برای بهبود مقدار آیریزین و برخی شاخص‌های متابولیسم استخوانی در زنان دارای اضافه وزن یایسه استفاده کرد. با توجه به افزایش آیریزین و پاراتورمون بعد از ورزش، ممکن است آیریزین یکی از رابط‌های بین متابولیسم استخوان و فعالیت بدنی باشد.

    کلیدواژگان: استخوان، پاراتورمون، آلکالین فسفاتاز، آیریزین، یائسگی، تمرین مقاومتی
  • سعید ناظمی*، علی اکبر رودباری، محبوبه داودی، بهروز میرزائی، پیراسته نوروزی، شهربانو گلی، مهدی میرزایی صفحات 19-24
    مقدمه

    در سالیان اخیر شیوع کرونا ویروس جدید با نام علمی SARS-CoV-2 در سرتاسر دنیا منجر به ایجاد یک بیماری عفونی جدید به نام کووید-19 شده است. با توجه به اینکه برخی مطالعات وجود این ویروس را تا هفت ماه پس از عفونت در مدفوع و به تبع آن در فاضلاب نشان می‌دهد لذا بررسی وجود آن در فاضلاب می‌تواند کمک خوبی برای پی بردن به نحوه توزیع بیماری در مناطق مختلف شهر یا منطقه باشد. هدف از این مطالعه، بررسی حضور ویروس SARS-CoV-2 در نقاط مختلف شبکه جمع‌آوری و تصفیه‌خانه فاضلاب شهر شاهرود بود.

    مواد و روش‌ها

     این مطالعه از نوع توصیفی – تحلیلی بود و در آن، 35 نمونه فاضلاب از نقاط مختلف شبکه جمع‌آوری فاضلاب (به‌صورت نمونه‌برداری هدفمند) و تصفیه‌خانه فاضلاب شاهرود برداشت شد. نمونه‌ها بلافاصله به آزمایشگاه مرجع تایید SARS-CoV-2 منتقل و به روش پلی اتیلن گلیکول (PEG) تغلیظ شدند سپس استخراج ژنوم ویروس از نمونه با کمک کیت‌های استخراج، انجام و سپس با کمک روش PCR این ژنوم ویروسی، تکثیر گردید تا حضور یا عدم حضور این ویروس بررسی شود.

    نتایج

    نتایج نشان داد که در 11 نمونه از 35 نمونه فاضلاب اخذ شده، ویروس کرونا وجود داشت و نمونه‌های برداشت شده از ورودی تصفیه‌خانه فاضلاب شهری در تمامی موارد مثبت بود. همچنین فقط در یک نمونه از نمونه‌های برداشت شده از خروجی دو تصفیه‌خانه فاضلاب شهری و بیمارستان امام حسین (ع) شاهرود، این ویروس مشاهده نشد و در بقیه نمونه‌ها وجود داشت. این در حالی‌ است که فقط در یک نمونه از نمونه‌های برداشت شده از شبکه جمع‌آوری فاضلاب شهر شاهرود حضور ویروس کرونا تایید شد.

    نتیجه‌گیری

     با توجه به تایید حضور ویروس کرونا در شبکه جمع‌آوری و تصفیه‌خانه فاضلاب، پایش منظم فاضلاب‌های شهری برای پیش‌بینی شیوع موج جدید بیماری در جامعه توصیه می‌شود.

    کلیدواژگان: ویروس کرونا، فاضلاب، PCR، شاهرود
  • زهرا نیکوزاد، تقی طریحی *، محمود اعظمی، آبرونفریده فیضی صفحات 25-33

    در علم مهندسی بافت، استفاده از سلول های بنیادی دارای اهمیت ویژه بوده و نقش مهمی در ایجاد بافت های قابل پیوند دارد. سلول های بنیادی مشتق شده از بافت چربی (ADSCs) از رایج ترین سلول های بنیادی مورد استفاده در درمان بسیاری از بیماری ها و همچنین در بهبود روند ترمیم زخم ها در مطالعات پیش بالینی و بالینی هستند. پرده آمنیون انسانی به عنوان یکی از ساختارهای زیستی با ویژگی های خاص در مهندسی بافت مورد توجه می باشد. پیپرونیلیک اسید (PA) یک مولکول زیستی کوچک می باشد که از فلفل سیاه قابل استخراج است. پیپرونیلیک اسید می تواند مسیرهای انتقال پیام مرتبط با زنده مانی، رشد و تکثیر سلول ها را فعال کند. در این مطالعه، سلول‌های بنیادی مشتق از چربی انسانی (hADSCs) بر روی پرده آمنیون سلول زدایی شده (DHAM)، در حضور پیپرونیلیک اسید به‌عنوان مولکول کوچک در محیط کشت، کشت داده شدند، سپس زنده‌مانی و تکثیر سلول‌ها مورد ارزیابی قرار گرفت. بیان ژن‌های Bax و Bcl2 به عنوان ژن‌های مرتبط با آپوپتوز نیز با روش Real-time PCR مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج رنگ‌آمیزی H&E و PI و همچنین سنجش محتوای DNA، فرآیند سلول‌زدایی پرده آمنیون را تایید کرد. زنده مانی و تکثیر hADSCهای کشت شده بر روی DHAM افزایش معنی داری را در حضور 75 میکرومولار PA نشان دادند. کشت سلولی بر روی DHAM و در حضور 75 میکرومولار PA کاهش معنی‌دار بیان ژن Bax و افزایش بیان ژن Bcl2 را نشان داد. نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که DHAM به‌عنوان داربست زیستی و همچنین حضور مولکول PA می‌تواند قابلیت زنده‌مانی و پتانسیل تکثیر hADSCs را در شرایط آزمایشگاهی بهبود بخشد. PA به عنوان مولکولی با ویژگی های شبیه به فاکتور رشد می تواند در مهندسی بافت های مختلف و کشت سلولی in vitro استفاده شود.

    کلیدواژگان: سلول های بنیادی بافت چربی، پرده آمینیوم سلول زدایی شده، پیپرونیلیک اسید، بقای سلول، مهندسی بافت
  • وحید فلاح زاده، فرزانه تقیان *، خسرو جلالی دهکردی صفحات 34-43
    مقدمه

    هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثر تمرینات هوازی و مصرف عصاره زنجبیل کپسوله شده در نانوذرات کیتوزان بر بیان ژنatrial natriuretic peptide و تغییرات هیستوپاتولوژیکی بافت قلب در موش‌های صحرایی مدل سکته قلبی می‌باشد.

    مواد و روش‌ها

     25 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن 220 ± 30 گرم به 5 گروه مختلف تقسیم شدند: (1) گروه سکته قلبی (بیمار)، (2) گروه بیمار تیمار شده با نانوذرات کیتوزان، (3) گروه بیمار تیمار شده با نانوذرات کیتوزان و عصاره زنجبیل، (4) گروه بیمار تحت تمرینات هوازی و (5) گروه بیمار تیمار شده با نانوذرات کیتوزان و عصاره زنجبیل و تمرینات هوازی. تمرینات هوازی شامل انجام تردمیل به مدت 6 هفته و 5 روز در هر هفته بود. عصاره زنجبیل کپسوله شده در نانوذرات کیتوزان به‌صورت گاواژ با دوز 500 میلی‌گرم/کیلوگرم به مدت 6 هفته به موش‌ها خورانده شد. پس از پایان دوره درمان، بیان ژن ANP به روش Real Time PCR و انجام مطالعات هیستوپاتولوژیکی بر روی بافت قلب انجام شد.

    نتایج

    بررسی‌های هیستوپاتولوژیکی نشان دادند که در گروه‌های بیمار و گروه بیمار تیمار شده با نانوذرات کیتوزان بیشترین میزان رسوب کلاژن در بافت قلب (05/0P<) ایجاد گردید. در سطح مولکولی نیز نتایج حاصل از real-time PCR نشان دادند که تغییرات بیان ژن ANP تنها در گروه‌های تحت درمان ترکیبی با تمرینات هوازی و عصاره زنجبیل معنادار بودند (05/0P<).

    نتیجه‌گیری

     تمرینات هوازی همراه با مکمل‌های دارویی مانند عصاره زنجبیل می‌تواند باعث کاهش فیبروز قلبی و تنظیم بیان ژن ANP گردد.

    کلیدواژگان: تمرین هوازی، عصاره زنجبیل، نانو کیتوزان، سکته قلبی، ANP
  • حسن نوری نژاد، حسین عابد نطنزی *، شهرام سهیلی، ماندانا غلامی صفحات 44-49
    مقدمه

    فاکتور متمایزکننده رشد (GDF-15) به‌عنوان پیش‌بینی‌کننده عوارض جانبی در بیماران به‌ویژه در انفارکتوس میوکارد و آنژین مزمن و نیز به‌عنوان بیومارکر در حال ظهور برای بیماری تحت بالینی اولیه و پیش‌آگهی برای حوادث قلبی عروقی و مرگ و میر شناخته شده است. در نتیجه GDF-15 به‌عنوان پیش‌گویی‌کننده برای انواع بیماری‌های قلبی عروقی مانند نارسایی قلبی، تحت تاثیر تمرین و فعالیت ورزشی قرار می‌گیرند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرینات مقاومتی، هوازی، ترکیبی بر سطوح سرمی GDF-15 مردان سالمند فعال بود.

    مواد و روش‌ها

     در این مطالعه تعداد آزمودنی 36 نفر به‌صورت تصادفی هدفمند در سه گروه 12 نفری (1- تمرین مقاومتی، 2- تمرین هوازی و 3- تمرین ترکیبی) مورد مطالعه قرار گرفتند. میزان GDF-15 سرمی آزمودنی‌ها با استفاده از روش الایزای ساندویچی توسط کیت‌های مخصوص مطابق با روش درج شده در بروشور کیت ارزیابی و ثبت شد. سپس آزمودنی‌ها به مدت 8 هفته به اجرای پروتکل‌های تمرینی مربوطه پرداختند پس از اتمام تمرینات داده‌های پس آزمون مشابه با شرایط پیش آزمون ارزیابی و ثبت شد. اطلاعات حاصل توسط آزمون t همبسته و آزمون تعقیبی شفه جهت بررسی تغییرات بین گروه‌ها استفاده و در محیط SPSS تحلیل گردید

    نتایج

    نتایج نشان داد پس از اعمال تمرینات هوازی میزان GDF-15 سرمی به میزان 4/6% افزایش معنی‌داری دارد. لیکن پس از تمرینات مقاومتی 05/18% کاهش داشته و پس از تمرینات ترکیبی بدون تغییر معنی‌دار بود.

    نتیجه‌گیری

     نتایج تحقیق حاضر ضمن تایید ضمنی یافته‌های تحقیقات قبلی، نشان می‌دهد که بر خلاف تصور عمومی جامعه مبنی‌بر تاثیر مثبت اجرای تمرینات هوازی در بهبود فاکتورهای قلبی، حداقل در خصوص فاکتور GDF-15، این اجرای تمرینات مقاومتی است که تاثیر مثبت معنی‌دار داشته و بهبود فاکتورهای خطر به‌ویژه کاهش سطوح سرمیGDF-15 را موجب خواهد شد.

    کلیدواژگان: تمرین مقاومتی، تمرین هوازی، تمرین ترکیبی، GDF-15 و سالمندی
  • مریم محمدیان، امیرحسین مومن *، آیدا علی ضمیر صفحات 50-58
    مقدمه

    در ایزوله‌های بالینی استافیلوکوکوس اوریوس، کاست ica نقش مهمی در تشکیل بیوفیلم دارد. با این حال، عملکرد آن در ایزوله‌های بالینی استافیلوکوکوس اوریوس حامل لوکوس‌های SCCmec و مقاوم به دارو به روشنی مشخص نیست. هدف از این مطالعه، ارتباط‌سنجی لوکوس‌ ica و تایپ‌های مختلف SCCmec در ایزوله‌های بالینی استافیلوکوکوس اوریوس مقاوم به متی‌سیلین می‌باشد.

    مواد و روش‌ها

    در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، با استفاده از آزمون‌های بیوشیمیایی، 89 ایزوله استافیلوکوکوس اوریوس از نمونه‌های بالینی مختلف جدا شد. الگوی مقاومت به آنتی‌بیوتیک و سویه‌های MRSA با روش انتشار از دیسک شناسایی گردید. لوکوس‌های SCCmec و ica با استفاده از روش PCR بررسی شدند.

    نتایج

    89 ایزوله بالینی استافیلوکوکوس اوریوس، 41 سویه MRSA شناسایی گردید. همچنین، فراوانی ژن‌های SCCmecI، SCCmecII، SCCmecIII، SCCmecIV و SCCmecV به‌ترتیب 9/21%، 8/26%، 7/31%، 1/17% و 4/41% بود. به‌علاوه، icaA، icaB، icaC و icaD به‌ترتیب از 29 ایزوله (58/32%)، 11 ایزوله (35/12%)، 17 ایزوله (10/19%) و 22 ایزوله (71/24%) جدا شد. همچنین، فراوانی کاست SCCmec در سویه‌های حامل لوکوس ica به‌صورت معنی‌داری بیشتر از سویه‌های فاقد لوکوس ica بود (05/0≥P).

    نتیجه‌گیری

     ژن‌های کاست ica نقش مهمی در در افزایش فراوانی سویه‌های استافیلوکوکوس اوریوس مقاوم به متی‌سیلین و پراکنش کاست‌های SCCmec  در سویه‌های MRSA دارد.

    کلیدواژگان: استافیلو کوکوس اورئوس مقاوم به متی سیلین، بیو فیلم، واکنش زنجیره ای پلی مراز
  • مطهره درگاهی، نیلوفر طاهری، سکینه کلاهدوزان، زینب محمدی، رضا جعفری * صفحات 59-63

    حاملگی خارج رحمی یکی از علل مهم مرگ مادران در دنیا می‌باشد. حاملگی در محل اسکار سزارین یکی از نادرترین فرم حاملگی اکتوپیک است. چسبندگی غیرعادی تمام یا بخشی از جفت به دسیدوای رحم را جفت اکرتا می‌نامند که شامل دو نوع جفت اینکرتا و پرکرتا می‌باشد. در جفت پرکرتا، تهاجم پرزها به سروز رحم یا سایر احشای لگنی دیده می‌شود که می‌تواند برای مادر و جنین خطرناک باشد. تشخیص زودرس این نوع بارداری سبب مدیریت بهتر این شرایط می‌گردد.

    معرفی بیمار

     بیمار خانمی 28 ساله باردار (G3P1Ab1L1) در هفته 28 بارداری با شکایت هماچوری و درد لیبر، خونریزی و شروع انقباضات رحم به بیمارستان مراجعه کردند که با توجه به سابقه سزارین الکتیو، به اتاق عمل منتقل شدند و به‌دلیل جفت پرکرتا و حاملگی اکتوپیک تحت هیسترکتومی و سیستورافی قرار گرفت.

    نتیجه گیری

    بارداری در محل اسکار سزارین قبلی نوعی بارداری خارج رحمی است که در بافت همبند اطراف محل اسکار سزارین قبلی ایجاد می‌شود این نوع بارداری می‌تواند سبب خونریزی شدید به‌دنبال پارگی رحم و یا ایجاد پلاسنتا آکرتا و پرکرتا شود. جفت پرکرتا مهاجم به مثانه، سبب هماچوری در طول بارداری می‌شود و تشخیص زودرس بسیار مهم است و در دسترس‌ترین روش تشخیصی سونوگرافی ترانس واژینال می‌باشد. تشخیص منفی کاذب ممکن است منجر به عوارضی نظیر خونریزی غیرقابل کنترل و هیسترکتومی نظیر این کیس شود.

    کلیدواژگان: حاملگی خارج از رحمی، بارداری، اکتوپیک، چفت سرراهی، پرکرتا
|
  • Neghar Gholampour, Anneh Mohammad Gharravi, Hossein Khastar, Monire Shafahi, Mehdi Khaksari * Pages 1-8
    Introduction

     Nowadays, methamphetamine addiction among teenagers and young people has attracted great concern in Iran. Long-term use of methamphetamine damages the brain's dopaminergic, serotonergic, and metabolic systems. Moreover, due to the effects of neurotoxicity in the brain, the patient suffers from cognitive disorders such as memory and learning disorders, mood disorders, and anxiety. Usnic acid has various biological properties, including antioxidant and anti-inflammatory activities. Therefore, the purpose of this study was to investigate the protective effects of usnic acid against the neurotoxicity of methamphetamine.

    Methods

    Methamphetamine neurotoxicity was induced by 40 mg/kg of METH in four intraperitoneally (IP) injections (e.g., 4×10 mg/kg q. 2-h, IP.). Usnic acid (25 mg/kg) was inserted at 30- min, 24-h, and 48 h after the final injection of METH. The Morris water maze test was used to study spatial memory. The brains were removed for biochemical assessments and Nissl staining.

    Results

    Behavioral tests show that usnic acid treatment could significantly improve spatial memory deficits and learning (P<0.05) versus the METH group. Usnic acid treatment significantly increased superoxide dismutase (P<0.01) and reduced malondialdehyde (P<0.05). Moreover, usnic acid significantly reduced necrosis cell death (P<0.05) in the CA1 area of the hippocampus.

    Conclusion

    According to the findings, usnic acid improves memory and learning function in rats by reducing cell death.

    Keywords: Methamphetamineneurotoxicity, Usnic acid, Necrosis, Impairment learningAnd memory
  • Farnaz Banitalebi Dehkordi, Akram Jafari * Pages 9-18
    Introduction

    Irisin is one of the myokines produced by skeletal muscle in response to exercise. Recent studies suggested that circulating irisin may play a vital role in bone metabolism. The present study aimed to investigate the effect of six weeks of resistance training on serum irisin, parathormone, and alkaline phosphatase levels in overweight postmenopausal women.

    Methods

    The 24 overweight postmenopausal women (51.87±2.30 years, 28.59±0.80 kg/m2) were selected and randomly divided into control and experimental groups equally. The experimental group performed a resistance training program for six weeks (3 sessions per week and one hour for each session). Exercises performed with an average intensity of 60 to 75% of a maximum repetition with a professional trainer. Also, fasting blood sampling was performed 24 hours before and 48 hours after the last training to assess irisin, parathormone, and alkaline phosphatase.

    Results

    The results showed that six weeks of resistance training significantly increased irisin (P=0.04) and parathormone (P=0.05) in postmenopausal women but had no significant effect on alkaline phosphatase.

    Conclusion

    The results suggest that resistance training can be used as an appropriate exercise to increase the amount of irisin and some bone metabolism factors in postmenopausal overweight women. According to the evaluated irisin and parathormone values, Irisin might be the "connector" between bone health and physical activity.

    Keywords: Bone, Parathormone, Alkaline phosphatase, Irisin, Post menopause, Resistance training
  • Saeid Nazemi *, Ali Akbar Roudbari, Mahboubeh Davoudi, Behroz Mirzaei, Pirasteh Norouzi, Shahrbano Goli, Mehdi Mirzaei Pages 19-24
    Introduction

    In recent years, an outbreak of a new coronavirus, scientifically known as SARS-CoV-2, has led to a worldwide new infectious disease called Covid-19. Based on some reports, this virus stays after infection in the feces and consequently in the wastewater up to seven months, so examining its presence in the wastewater can be useful to understand how the disease is distributed in different parts of the city or region. This study aimed to investigate the presence of the SARS-CoV-2 virus in different parts of the Shahroud city wastewater collection network and treatment plant.

    Methods

    The 35 wastewater samples were collected from different partsof the wastewater collection network and wastewater treatment plant of Shahroud city. The samples were immediately transferred to the SARS-CoV-2 reference laboratory and concentrated by the polyethylene glycol (PEG) method. After extraction of the virus genome, the viral genome was amplified to check the presence of this virus by PCR method.

    Results

    The results showed that 11 of the 35 wastewater collected samples were positive. All samples taken from the influent of the municipal wastewater treatment plant were positive. Also, except for one, in all of the samples taken from the effluent of the municipal wastewater treatment plant and Imam Hossein (AS) Hospital wastewater plant, coronavirus was observed. However, only one sample taken from the wastewater collection network of Shahroud city was positive.

    Conclusion

    Due to the confirmation of the presence of Coronavirus in the wastewater collection network and treatment plant, regular monitoring of municipal wastewater is recommended to predict the spread of a new wave of disease in the community.

    Keywords: Corona virus, Wastewater, PCR, Shahroud
  • Zahra Nikoozad, Taki Tiraihi *, Mahmoud Azami, Saeid Abroun, Farideh Feizi Pages 25-33
    Introduction

    Adipose-derived stem cells (ADSCs) are the most common stem cell types used for treating a variety of diseases and also improve wound healing in preclinical and clinical trials. Human amniotic membrane (HAM) is one of the biological substitutes with specific potential to be applied in tissue engineering. Piperonylic acid (PA) is a small molecule extracted from black Piper nigrum that can activate signals associated with cell survival, growth, and proliferation.

    Methods

    To evaluate the viability and proliferation of cells, we decellularized HAM and human adipose-derived stem cells (hADSCs) seeded on DHAM inthe presence of piperonylic acid as a small molecule in culture media. Bax and Bcl2 gene expression as apoptosis-related genes was also studied by real-time PCR.

    Results

    HAM decellularization was confirmed through the H&E and PI staining and DNA content assay. The viability and proliferation of hADSCs seeded onDHAM showed a significant increase in the presence of 75 μM PA. Cell cultivation on DHAM demonstrated significantly decreased Bax gene expression and increased Bcl2 gene expression.

    Conclusion

    Based on our findings, DHAM as a bio-scaffold and PA can improve the viability and proliferative potential of hADSCs in vitro. PA with growth factor-like properties can be used in various tissues engineeringand in vitro cell cultures.

    Keywords: Adipose derived stem cell, Decellularized amniotic membrane, Piperonylic acid, Cell viability, Tissue engineering
  • Vahid Fallahzadeh, Farzaneh Taghian*, Khosro Jalali Dehkordi Pages 34-43
    Introduction

    In this study, the effects of aerobic exercises and encapsulated ginger extract (GE) into chitosan nanoparticles (CNPs) were investigated on atrial natriuretic peptide (ANP) gene expression and cardiac histopathology in rat models of myocardial infarction.

    Methods

    The 25 male rats were divided into five groups: Isop (85 mg/kg), Isop + CNPs, Isop + GE-CNPs, Isop + AE, and Isop + GE-CNPs + AE. The rats performed AE on a rodent treadmill five days per week for six weeks. GE-CNPs were gavaged to rats at a dose of 500 mg/kg for six weeks. After the end of the treatment period, the expression of ANP genes was carried outby Real-Time PCR.

    Results

    Based on our findings, the highest amount of collagen deposition was in the heart tissue of patient groups and the patient group treated with chitosan nanoparticles (P<0.05). Besides, the results of real-time PCR showed that the changes in ANP gene expression were significant only in the groups treated with aerobic exercise and ginger extract (P<0.05).

    Conclusion

    Regular aerobic exercises with nano-drug supplements such as ginger extract encapsulated into CNPs can reduce cardiac fibrosis and regulate ANP gene expression.

    Keywords: Aerobic exercise, Ginger extract, Myocardial infarction, Chitosan nanoparticles, ANP
  • Hasan Nori Nejad, Hossein Abednatanzi *, Shahram Soheily, Mandana Gholami Pages 44-49
    Introduction

    Growth differentiation factor-15 (GDF-15) is a marker of inflammation, oxidative stress and it is associated with adverse prognosis in cardiovascular disease. GDF-15 as a predictor for various types of cardiovascular diseases such as heart failure, are affected by training and sports activity. The effect of eight weeks of resistance, aerobic, and combined training on the salivary levels of GDF-15 in active older men was investigated.

    Methods

    The 36 cases were randomly divided into three groups of 12 (1. resistance training, 2. aerobic training, and 3. combined training). The serum GDF-15 salivary value in cases was estimated and recorded using a sandwich ELISA by special kits. After eight weeks of training protocols the datawere analyzed by paired t-test and Scheffe post hoc test to examine the differences between groups by SPSS software.

    Results

    The results showed that the amount of salivary GDF-15 significantly increased after aerobic exercise by 6.4%, decreased after resistance training by 18.05%, and was unchanged after combination training.

    Conclusion

    Based on our findings, surprisingly, resistance exercise had a positive and significant effect on enhancing risk factors and reducing the salivary levels of GDF-15.

    Keywords: Resistance Exercise, Aerobic Exercise, Combined Exercise, GDF-15, Aging
  • Maryam Mohammadian, Amirhossein Momen *, Aida AliZamir Pages 50-58
    Introduction

    In clinical isolates of Staphylococcus aureus, the ica locus plays an important role in biofilm formation. However, its function in S. aureus clinical isolates carrying SCCmec locus and drug resistance is not clearly defined. This study aimsto measure the correlation between the ica locus and different types of SCCmec in clinical isolates of methicillin-resistant S. aureus (MRSA).

    Methods

    In this descriptive-analytical study, 89 isolates of S. aureus were isolated from different clinical samples using biochemical tests. Antibiotic resistance patterns and MRSA strains were identified by the disc diffusion method. SCCmec and ica locus was investigated using the PCR method.

    Results

    Out of 89 clinical isolates of S. aureus, 41 MRSA strains were identified. The frequency of SCCmecI, SCCmecII, SCCmecIII, SCCmecIV, and SCCmecV genes was 21.9%, 26.8%, 31.7%, 17.1%, and 41.4%, respectively. In addition, icaA, icaB, icaC, and icaD were isolated from 29 isolates (32.58%), 11 isolates (12.35%), 17 isolates (19.10%),and 22 isolates (24.71%), respectively. The frequency of SCCmec types in the strains carrying the ica locus was significantly higher than in the strains without the ica locus (P≥0.05).

    Conclusion

    The circulation of ica locus genes plays a vital role in increasing the frequency of methicillin-resistant S. aureus strains and the distribution of SCCmec types in those strains.

    Keywords: Methicillin-resistant Staphylococcus aureus, Biofilm, Polymerase chain reaction
  • Motahareh Dargahi, Niloofar Taheri, Sakineh Kolahdozan, Zeynab Mohammadi, Reza Jafari * Pages 59-63
    Introduction

    Ectopic pregnancy is the most common cause of maternal mortality, while cesarean scar ectopic is one of the rarest of all ectopic pregnancies.Early diagnosis of this type ofpregnancyleads to better control of this situation.

    Methods

    A 28-year-old 28 weeks’ pregnant woman (G3P1Ab1L1) presented to the emergency department with the complaint of hematuria, labor pain, bleeding, and cervical dilation. The patient was taken to the operating room, considering her past surgical history of cesarean delivery. Due to the recreated placenta and ectopic pregnancy, hysterectomy and Cystorrhaphy were performed.

    Results

    Cesarean scar ectopic is a type of extrauterine pregnancy that implants around the place of a previous pregnancy scar. This pregnancy may cause severe hemorrhage due to uterine rupture, accreta, and percreta placenta. Bladder invasion by the placenta percreta causes hematuria during pregnancy, so early diagnosis plays a critical role. Ultrasonography is a widely accessible method. As described in this case, a false negative result in ultrasonography causes extensive hemorrhage hysterectomy.

    Conclusion

    The ectopic pregnancy may occurs in the connective tissue around the site of a previous cesarean scar. This type of pregnancy can cause severe bleeding due to uterine rupture or placenta accreta and placental abruption. Placenta percarta invading the bladder causes hematuria during pregnancy and early diagnosis is very important and the most available diagnostic method is transvaginal ultrasound. A false negative diagnosis may lead to complications such as uncontrollable bleeding and hysterectomy as in this case.

    Keywords: Placenta previa, Placenta increta, Ectopic pregnancy, Pregnancy, Ectopic