فهرست مطالب

پرتو خرد - سال سیزدهم شماره 2 (پیاپی 24، پاییز و زمستان 1401)

نشریه پرتو خرد
سال سیزدهم شماره 2 (پیاپی 24، پاییز و زمستان 1401)

  • تاریخ انتشار: 1401/11/01
  • تعداد عناوین: 5
|
  • حبیب الله فهیمی صفحات 5-28

    در این مقاله بحث هنر و زیبایی با تاکید بر آثار افلاطون و مفسران و شارحان آثار او در پرتو نظام فلسفی خاص این فیلسوف، بررسی شده است. افلاطون مبتنی بر ملاحظات هستی شناختی و نیز دغدغه های اخلاقی، برخی از انواع هنر را مردود اعلام کرده، و صاحب آن ها را محترمانه از مدینه بیرون رانده است. او با اینکه به بهانه پاسداشت اخلاق عمومی و نیز به دلیل چند مرحله دور بودن هنر از حقیقت، برخی اصناف شاعران و هنرمندان را از آرمان شهر رویایی خود اخراج کرده است، ولی اگر نیک تامل کنیم درمی یابیم که وی با بصیرت نافذ خود کارکرد رسانگی هنر و تاثیر شگرف آن بر افکار عمومی را بسیار زودهنگام کشف کرده و به همین دلیل با حضور شاعران در مدینه فاضله، سر ستیز داشته است. برای یافتن جواب «زیبایی چیست؟»، به عزم شناسایی راز زیبایی و فهم سر آن، برخی از آثار افلاطون بررسی شده است. در جستجو از «زیبای دشوار» این نتیجه به دست آمد که از دید افلاطون زیبایی شکوه حقیقت است. هر آنچه نیک است زیبا است. زیبایی، نیکی و حقیقت، بیان سه گانه از یک امر یا سه ضلع تشکیل دهنده یک امر مطلق است. زیبایی حقیقی از هرگونه وابستگی و نسبیت بری و همیشه، هرجا، برای هرکس از هرجهت زیبا است. موجودات زیبا از آن جهت زیبایند که بهره ای از زیبایی حقیقی دارند. به لطف زیبایی حقیقی است که دیگر موجودات زیبا، زیبا و دلربا شده اند.

    کلیدواژگان: هنر، زیبایی، حقیقت، آرمان شهر، افلاطون، رسانه
  • روح الله روحانی صفحات 29-62

    این تحقیق با رویکرد فلسفی و با به کارگیری روش تحلیلی توصیفی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای به تبیین نظریه صدرالمتالهین در باب علم الاهی می پردازد. در تبیین نظریه صدرا ابتدا سعی شده است نقد و بررسی های صدرا از دیدگاه دیگران موردمداقه قرار گیرد تا از خلال این نقد و نظرهای صدرا، دیدگاه او در باب علم الاهی روشن گردد. یافته های این تحقیق نشان می دهد که ازنظر صدرا ذات حق به دلیل برخورداری از شدت وجودی، بالاترین مرتبه ی علم را نیز دارد، زیرا وجود در دیدگاه وی عین علم است و به تبع شدت وجودی، علم او نیز در عالی ترین مرتبه قرار می گیرد. به وزان وجود ما لایتناهی فوق ما لایتناهی که حضرت حق دارد علم او به ذاتش به همان وزان خواهد بود. ملاصدرا معتقد است که وجود اشیا برای خداوند عین علم او به آن ها است و میان علم به اشیا و وجود اشیا مباینت و مغایرت نیست. ازنظر وی معنای علم ذاتی تفصیلی قبل از ایجاد یعنی این که موجودات وجودشان نزد او مکشوف و مشهود است اما به نحو اکمل و پیراسته از ضعف ها و حدود نقایص.

    کلیدواژگان: علم، صدرالمتالهین، علم خداوند، علم حصولی، علم حضوری، ابن سینا
  • محمد ناطقی صفحات 63-92

    نوشتار حاضر به این پرسش پاسخ داده است که نسبت عدالت و حقوق بشر در مکاتب فلسفه حقوق چیست؟ در مقام پاسخ؛ دیدگاه های مکاتب مهم حقوقی-که در فلسفه حقوق مورد بحث هستند-را در نسبت سنجی عدالت و حقوق بشر بررسی نموده و به این نتیجه دست یافته است که: دیدگاه کسانی که اساسا نقش عدالت را انکار، یا کسانی که عدالت را هدف عالی و ارزش نخستین می پندارند، قابل دفاع نیست، بلکه دیدگاه سومی وجود دارد که با توجه به معیارهای که در منشا الزام آوری، مبنا و هدف حقوق بشر دارند، قابل دفاع تر به نظر می رسد. طبق این دیدگاه، ریشه الزام آوری و مشروعیت قوانین حقوق بشر، در انطباق با اراده تشریعی الهی و در راستای تامین اهداف مطلوب است. در این میان عدالت در عین حال که هدف حقوق بشر است، نقش ارزشی متوسط دارد که در راستای ارزش های عالی؛ یعنی سعادت جاودان انسان و تقرب وی به خداوند متعال مفهوم واقعی پیدا می کند. با این منظور، مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با هدف بررسی نسبت عدالت و حقوق بشر در «منشا الزام آوری»، «مبنا»، «هدف»، «وضع و کشف قوانین» از دیدگاه مکاتب حقوقی، تدوین شده و چیستی نسبت بین عدالت و حقوق بشر در مکاتب حقوقی را دریافته و تبیین کرده است.

    کلیدواژگان: عدالت، حقوق بشر، مکاتب فلسفه حقوق، قانون
  • محمدحنیف طاهری صفحات 93-130

    کاربست «عقلانیت میان فرهنگی» به مثابه منطق و چارچوب نظری گفتمان «صلح بین الافغانی» در این مقاله بررسی شده است. عقلانیت میان فرهنگی، عقلانیت ناظر بر گفتگوی میان فرهنگ ها و ملت ها است؛ یعنی عقلانیتی که در مسایل بنیادین و مشترک بین المللی بر تعامل و گفتگوی سازنده میان فرهنگ ها تاکید دارد. هدف این مقاله که با روش تحلیلی_توصیفی سامان یافته، به کاربستن عقلانیت میان فرهنگی (عقلانیت گفتگو و درک حساسیت چندفرهنگی) در گفتگوی صلح گروه های قومی-سیاسی افغانستان است. عقلانیت، مفهوم چندسطحی و دارای لایه های مختلف است؛ ازاین رو از منظرها، رهیافت ها و پارادایم های مختلف، قابل بحث است. چنانکه یک پدیده انسانی تکامل پذیر است که متاثر از پیش فرض ها و نگرش های فرهنگی، دینی، مذهبی، سیاسی و قومی است و با تعلیم به تکامل می رسد. از منظر فلسفه علوم اجتماعی و فلسفه میان فرهنگی، عقلانیت محصول گفتگو، تعامل ارتباطی/اجتماعی، کار و استعداد زبانی است. ازاین رو گفتگوهای علمی، سیاسی و تعامل اجتماعی تولید معرفت و عقلانیت می کند؛ چنانکه نطق/زبان، به تکوین و توسعه عقلانیت و معرفت یاری می رساند. افغانستان به عنوان یک کشور چندفرهنگی درگیر منازعات مزمن سیاسی، می تواند اختلافات خود را بر مبنای عقلانیت میان فرهنگی حل و فصل نماید. این نوع عقلانیت، دلالت ها و اقتضایاتی دارد که التزام به آن امر حتمی است.

    کلیدواژگان: عقلانیت، عقلانیت میان فرهنگی، گفتگو، تعامل اجتماعی، صلح بین الافغانی
  • عبدالله زکی صفحات 131-164

    به رغم اهمیت دین به عنوان یکی از نهادهای بنیادین اجتماعی و فرهنگ به مثابه جامع ترین نظام معنایی هدایت گر اندیشه ها و کنش های بشری، هنوز نقش دین در فرهنگ به طور واضح صورت بندی نشده است. هدف این نوشتار که با روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته، نسبت سنجی میان دین و فرهنگ بر اساس سه گانه تعریف، خاستگاه و قلمرو است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در خصوص مقولات یاد شده، سه رهیافت وجود دارد. رهیافت نخست فرهنگ را منشا دین در نظر می گیرد و رهیافت دوم معتقد به تعامل دین و فرهنگ است؛ اما بر اساس رهیافت سوم، فرهنگ دارای لایه های بیرونی و درونی/ ذاتی است و لایه های درونی آن، برگرفته از دین است و منشا الهی دارد. بنابراین بر اساس رهیافت سوم، دین منشا فرهنگ بوده و لایه های عمیق و درونی آن را شکل می دهد.

    کلیدواژگان: دین، فرهنگ، دین داری، قلمرو دین، قلمرو فرهنگ