فهرست مطالب
فصلنامه اسلام و مطالعات اجتماعی
سال دهم شماره 4 (پیاپی 40، بهار 1402)
- تاریخ انتشار: 1402/02/16
- تعداد عناوین: 7
-
صفحات 7-33
مهدویت یکی از مهم ترین آموزه ها در فرهنگ و اندیشه اسلامی است و از اهمیت و جایگاه ممتازی برخوردار بوده و دارای آثار و کارکردهای بسیاری در عرصه های اجتماعی می باشد. تبیین مهدویت پژوهی با رویکرد اجتماعی و با روش توصیفی - تحلیلی می تواند بسیاری از مسایل ناظر به عرصه های اجتماعی را پاسخگو باشد. به نظر می رسد در ابعاد اعتقادی، تاریخی و فرهنگی به مهدویت توجه شده، ولی در بعد اجتماعی به طور شایسته به آن پرداخته نشده است. در همین راستا هدف این پژوهش تبیین کارکردها، الزامات و ساحت های آموزه های مهدویت پژوهی در عرصه های اجتماعی است. مهم ترین کارکردهای مهدویت پژوهی با رویکرد اجتماعی شامل نظم اجتماعی، انسجام و همبستگی، ایجاد امنیت اجتماعی و تبلور هویت اجتماعی و امیدواری است. الزاماتی که در این پژوهش مورد تبیین قرار گرفت عبارت اند از: اجرای عدالت همگاهی، توجه به هویت اسلامی و بین الادیانی و مبارزه ریشه ای با فساد و نهادینه سازی ارزش ها در جامعه. ساحت های آموزه های مهدویت در عرصه های اجتماعی نیز بر دو ساحت خانواده و نهاد تعلیم و تربیت متمرکز می باشد.
کلیدواژگان: مهدویت پژوهی، اجتماع، انسجام اجتماعی، هویت جمعی، امنیت اجتماعی -
صفحات 34-68
هدف پژوهش حاضر استخراج مولفه های کنش اجتماعی اسلامی و مقایسه آن با سبک های هویت است. روش این پژوهش مقایسه ای و از نوع تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل واریانس است. اینکه کنش اجتماعی اسلامی از چه مولفه هایی تشکیل شده و ارتباط آن با سبک های هویت، چه تفاوت هایی در مقایسه با هم دارند؟ از پرسش های این پژوهش است. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسش نامه کنش های اجتماعی اسلامی (بر اساس برداشت تفسیری از آیات و روایات) و نیز بر پایه پرسش نامه سبک های هویت انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش طلاب و دانشجویان شهر قم است که از میان آنها 388 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس، انتخاب گردیدند. یافته ها نشان می دهد که کنش های اجتماعی اسلامی دارای چهار مولفه (عامل) مجزا در بین کنشگران اجتماعی است. هنجارمندی دینی، خودشیفته گریزی در روابط اجتماعی، ارتباط جویی دین محور و مرزیابی اخلاق مدار، از این سازه به دست آمد. این سازه از کنش اجتماعی اسلامی در ارتباط با هویت سه گانه چنین است که سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند، اما هر کدام از آنها با سبک هویت اجتنابی تفاوت معناداری دارند؛ یعنی افراد با سبک هویت اطلاعاتی و هنجاری، سطوح بالاتری از کنش های اجتماعی اسلامی را از خود نشان می دهند و دارندگان سبک هویت اجتنابی درجات ضعیفی از کنش اجتماعی اسلامی را دارا می باشند.
کلیدواژگان: مولفه های کنش اجتماعی، سبک های هویت، کنش اجتماعی، کنش اسلامی -
صفحات 69-100
اندیشه هویت ساز امیرمومنان (ع) آن چنان گسترده و پرمایه است که شایسته و لازم است به مثابه الگوی مطلوب مواجهه با تهدیدهای هویتی در روزگار کنونی مد نظر قرار گیرد؛ ازاین روی این پژوهش با هدف اکتشاف مهم ترین الزامات مواجهه با تهدیدهای هویتی در عرصه دین مبتنی بر نظرگاه امیرمومنان (ع) سامان یافته است. روش این پژوهش در پردازش محتوا، تبیینی - تحلیلی است و بر حسب دستاورد یا نتیجه تحقیق از نوع توسعه ای - کاربردی و به لحاظ نوع داده های مورد استفاده، یک تحقیق کیفی است. روش گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای و در استکشاف از توصیف بهره برده شده است. یافته های این مقاله الزامات مواجهه با تهدیدهای هویتی در عرصه دین را در دو ساحت الزامات مبنایی و رویکردی می داند. «تعمیق معرفتی هویت دینی»، «تبیین فطرت مند هویت دینی» و «محوریت حق مداری در هویت سازی دینی» ازجمله الزامات مبنایی بوده و «نگرش چندبعدی» و «مجموعه نگری» نیز از الزامات رویکردی است.
کلیدواژگان: امیرمومنان ع، هویت، هویت دینی، تهدیدات هویتی، نهج البلاغه -
صفحات 101-132اندیشه تکفیر به مسیله سلفی گری و بازگشت به اندیشه و رویه سلف ارجاع داده می شود که از صدر اسلام تاکنون اشخاصی مانند احمد بن حنبل، ابن تیمیه و ابن عبدالوهاب تبلیغ کرده اند و در دوره معاصر گسترش یافته است. هدف این پژوهش بررسی عوامل درونی جهان اسلام در گسترش اندیشه تکفیر است. عوامل درونی، آن دسته از شرایط داخلی جوامع اسلامی هستند که زمینه را برای شکل گیری و گسترش این مفهوم آماده کرده اند؛ بدین ترتیب این پرسش مطرح می شود که چه عواملی در درون جهان اسلام موجب ترویج و گسترش اندیشه تکفیر در دوره معاصر شده است؟ به نظر می رسد اندیشه تکفیر با ایده سازی و جذب مخاطبان به وسیله سازوکار های ارجاع به صحابه اولیه صدر اسلام و با سوء استفاده از برخی ارزش های اسلامی توانستند آنان را از دایره مفاهیم مقدس اسلامی دور ساخته و در ذهن حامیان خود حالتی مشروع و ایدیولوژیک بدهند؛ همچنین تجربه گروه های تکفیری مانند داعش نشان می دهد که اندیشه تکفیر برای مخاطبان مناطقی که با فقر، جهل، ناآگاهی و تفرقه و بی ثباتی مواجه اند جذابیت بیشتری دارد. پژوهش حاضر از روش توصیفی- تحلیلی و نظریه سازه انگاری برای تحلیل مجموعه عوامل درونی دخیل در گسترش اندیشه تکفیر بهره برده است.کلیدواژگان: جهان اسلام، تکفیر، سلفی گری، خلافت، جهاد، هجرت
-
صفحات 133-157هدف اصلی این پژوهش، مقایسه ای میان تکامل اجتماعی با تفسیر و بیان استاد مطهری و دیدگاه هربرت اسپنسر است. روش مورد استفاده در این مطالعه، توصیفی-تطبیقی بوده و ابزار جمع آوری اطلاعات، اسناد، مدارک، کتاب ها و مقالات معتبر و با روش کتابخانه ای بوده است. مطابق با نتایج این پژوهش، گرچه رویکرد تکاملی اسپنسر با نگاه استاد مطهری به مفهوم تکامل، متفاوت است، هر دو با دو نگاه متفاوت به این مفهوم پرداخته اند؛ یکی با نگاه دینی متاثر از آموزه های دینی اسلام و برخی از اندیشمندان اجتماعی و دینی همچون علامه طباطبایی ره و دیگری با رویکرد جامعه شناختی و تحت تاثیر اندیشه های داروین و لامارک به این موضوع پرداخته است؛ برای نمونه هر دو در تعریف تکامل اجتماعی که به معنای تنوع و تقسیم کار بیشتر است و همچنین اعتقادنداشتن به تکامل تک خطی با هم اشتراک دارند؛ اما از دیدگاه استاد مطهری تکامل اجتماعی از راه وفاق ها و سازگاری های جمعی پدید می آید، نه از راه تفاوت ها و تضادها؛ ولی اسپنسر تکامل جامعه را نتیجه جنگ های سیاسی و منطقه ای می داند.کلیدواژگان: تکامل، تکامل اجتماعی، هربرت اسپنسر، استاد مطهری
-
صفحات 158-188برایان ترنر، از جمله متفکرانی است که بر بنیادهای بدن مندی که در متفکران سده بیستم به ویژه نیچه پدیدار گردید، تلاش دارد تا با اصل «غریزه تاییدکننده زندگی» در آرای نیچه، موضعی ایجابی در نظریه اجتماعی ایجاد نماید. پرسش اصلی پژوهش حاضر آن است که اساسا با بررسی آرای او، در هستی بدن مندی که به ویژه در متفکران سده بیستم میلادی حاکم شد، ورود دوباره دین به عرصه های نظریه ورزی با چه توجیهی انجام شده است و آیا این مواجهه، مواجهه ای منسجم است یا دوباره، چرخشی به سمت نظریه های کارکردی روی داده است؟ پژوهش حاضر، با بررسی اسنادی آرای ترنر و تحلیل محتوای جهت دار آن، به این مهم می پردازد. این پژوهش با بهره مندی از روش شناسی بنیادین به عنوان چارچوبی نظری، درصدد بررسی انسجام آرای او در مواجهه با دین به این نتیجه دست یافته است که نه تنها ترنر در بسیاری از مواضع خود از بنیادهای نیچه ای در ساحت تفکر تخطی کرده، بلکه قواعد ذاتی دین را با قوانین اجتماعی آن خلط کرده است؛ همچنین به رغم رویکرد مادی، به اعتقادات و ارزش ها نیز به صورت تفصیلی پرداخته است و با نگرشی کارکردی تلاش دارد تا گسست های ناشی از بدن مندی در جامعه جهانی را با فضیلت شهروندی حاصل از آموزه های دینی پرکند.کلیدواژگان: دین، بدن، رویکرد بدن مند، روش شناسی بنیادین، سکولاریسم، جهانی شدن، شهروندی
-
صفحات 189-223
جمعیت رو به افزایش زنان مبلغ و گستردگی موضوعات مربوط به زنان، در فضای علمی و فرهنگی جامعه و تاثیر گذاری مستقیم مبلغان زن بر اعضای خانواده، توجه ویژه به امر تبلیغ زنان و لزوم ارتقا بخشی فعالیت آنان را می طلبد. هدف این پژوهش ارتقای تبلیغ دینی بانوان، با شناسایی آسیب ها و ارایه راهکار،با رویکرد اخلاق تبلیغ دین، از میان ارکان تبلیغ دینی (مبلغ، پیام و مخاطب)، «مبلغ» می باشد و از میان امور متعدد مربوط به مبلغ، «پوشش مبلغ» انتخاب و این پرسش مطرح شده است که «چه مواردی در زمینه پوشش بانوان مبلغ، به اخلاق تبلیغ دینی آنان، آسیب می رساند و ریشه های این آسیب ها کدام است؟ روش این مقاله، توصیفی - تحلیلی است. داده ها با روش مصاحبه به دست آمده و با تکنیک تحلیل مضمون، تحلیل شده است. یافته ها می ر ساند: مضامین برندپوشی، ناآراسته پوشی و غیرمتعارف پوشی، ناظر به گونه هایی از پوشش بانوان مبلغ است که همگی نامناسب تلقی می شوند و علت انتخاب این پوشش ها، عدم شناخت پوشش مناسب، ناتوانی در انتخاب پوشش مناسب و نابسندگی نظام تربیتی حوزویان است؛ ثانیا مضامین شیک پوشی و فرم پوشی ناظر به دو گونه پوشش مطلوب، اما چالش برانگیزی است که بی توجهی به روایت ها دال بر شیک پوشی، افراط و تفریط در شیک پوشی، بافت منطقه تبلیغی، سطح معیشتی مبلغان و خلط مصداقی پوشش شیک و نامتعارف، موجب این چالش شده و باید مورد ملاحظه قرار بگیرد.
کلیدواژگان: بانوان مبلغ، تبلیغ دینی، آسیب شناسی، پوشش زنان، اخلاق تبلیغ
-
Pages 7-33
Mahdiism is one of the most important doctrines in Islamic culture and thought, and it has an important and privileged position and has many impacts and functions in social arenas. The explanation of Mahdiism studies with a social approach and descriptive-analytical method can answer many issues related to social arenas. It seems that Mahdiism has been paid attention to in terms of belief, history and culture, but it has not been adequately considered in the social aspect. In this regard, this study aims to explain the functions, requirements and aspects of Mahdiism studies in social arenas. The most important functions of Mahdiism studies with a social approach include social order, cohesion and solidarity, creating social security and crystallization of social identity and hope. The requirements that were explained in this research are the implementation of contemporary justice, attention to Islamic and inter-religious identity, and the radical fight against corruption and the institutionalization of values in society. The aspects of Mahdavi teachings in the social arenas are also focused on the two areas of the family and the educational institution.
Keywords: Mahdiism studies, community, Social Cohesion, collective identity, social security -
Pages 34-68
The current study aims to extract the components of Islamic social action and compare it with identity styles. The method of this research is comparative and exploratory factor analysis and variance analysis have been used. "What are the components of Islamic social action and its relationship with identity styles, what are the differences between them", are among the questions of this research. Data collection was done using questionnaires of Islamic social actions (based on interpretation of verses and narratives) and identity styles questionnaires. The statistical population of this study is the students of Islamic Seminary and university in Qom, among whom 388 people were selected by available sampling method. The findings suggest that Islamic social actions have four separate components (factors) among social activists. Religious normativity, avoiding narcissism in social relations, religion-oriented communication, and ethical boundary-finding were obtained from this structure. This structure of Islamic social action in relation to the triple identity is such that informational and normative identity styles are not significantly different from each other, but each of them is significantly different from the avoidant identity style. That means that, people with informational and normative identity style show higher levels of Islamic social actions and those with avoidant identity style have weak levels of Islamic social action.
Keywords: Components of Social Action, Identity Styles, social action, Islamic action -
Pages 69-100
Amir Momenan's (Imam Ali) identity-creating thought is so broad and rich that it deserves and is necessary to be considered as an ideal model to face identity threats in the present era. Therefore, this study has been organized with the aim of exploring the most important requirements for facing identity threats in the arena of religion based on the viewpoint of Imam Ali. The method of this research in content processing is explanatory-analytical, and according to the achievement or result of the research, it is of a developmental-applied type, and in terms of the type of data used, it is a qualitative research. The method of collecting data is library type and description is used in exploration. The findings of this article considers the requirements of facing identity threats in the arena of religion in two areas: basic and approach requirements. "Cognitive deepening of religious identity", "natured explanation of religious identity" and "centeredness of right orientation in religious identity formation" are among the basic requirements, and "multidimensional approach" and "collectivism" are also considered as the approach requirements.
Keywords: Imam Ali, Identity, religious identity, Identity Threats, Nahj AL-Balagha -
Pages 101-132The thought of takfir is referred to the issue of Salafism and returning to the thought and practice of the Salaf, which has been propagated by people such as Ahmad Ibn Hanbal, Ibn Taymiyyah and Ibn Abd al-Wahhab since the beginning of Islam, and has spread in the contemporary era. This study aims to examine the internal factors of the Islamic world in the expansion of the thought of takfir. Internal factors are those internal conditions of Islamic societies that have prepared the ground for the formation and expansion of this concept. Thus, the question arises as to what factors within the Islamic world have caused the promotion and expansion of the idea of takfir in the contemporary era? It seems that the idea of takfir by creating ideas and attracting audiences through the mechanisms of referring to the early Companions of the early days of Islam and by abusing some Islamic values, were able to distance them from the circle of Islamic sacred concepts and give them a legitimate and ideological status in the minds of their supporters. Also, the experience of takfiri groups like ISIS shows that the idea of takfir is more attractive to the audience of regions that are facing poverty, ignorance, unawareness, division and instability. The current study has taken advantage of the descriptive-analytical method and constructivist theory to analyze the set of internal factors involved in the expansion of the thought of takfir.Keywords: Islamic World, Takfir, Salafism, caliphate, jihad, Hijrat
-
Pages 133-157The main purpose of this study is a comparison between social evolution with the interpretation and words of Professor Motahari and Herbert Spencer's point of view. The method used in this study is descriptive-comparative and the means of collecting data is, authentic documents, evidence, books and articles through library method. The results of this research show that, although Spencer's evolutionary approach is different from Motahari's view on the concept of evolution, both of them have dealt with this concept with two different views. One with a religious view influenced by the religious teachings of Islam and some social and religious thinkers such as Allameh Tabatabaei and the other with a sociological approach and influenced by the ideas of Darwin and Lamarck. For example, they both share the definition of social evolution, which means more diversity and division of labor, as well as not believing in unilinear evolution. However, from Shahid Motahari's point of view, social evolution emerges through collective agreements and adaptations, not through differences and contradictions; But Spencer sees the evolution of society as the result of political and regional wars.Keywords: Evolution, social evolution, Herbert Spencer, Professor Motahari
-
Pages 158-188Bryan Turner is one of the thinkers who is trying to create a positive position in social theory with the principle of "life-affirming instinct" in Nietzsche's views based on the solid foundations that appeared in the thinkers of the 20th century, especially Nietzsche. The main question of the current research is that basically by examining his views, in the physical existence that could be seen especially in the thinkers of the 20th century, what is the justification for the re-entry of religion into the fields of theorizing and is this confrontation a coherent confrontation or again it has turned towards functional theories? The present study deals with this issue by examining the documents of Turner's viewpoints and analyzing its directional content. Through benefiting from the fundamental methodology as a theoretical framework, this study seeks to examine the coherence of his views in the face of religion and has reached the conclusion that not only Turner violated Nietzsche's foundations about thinking in many of his positions, but also violated the inherent rules of religion with its social rules. In addition, despite the materialistic approach, he has also dealt with beliefs and values in detail, and with a functional approach, he tries to fill the gaps caused by physicality in the global society with the virtue of citizenship resulting from religious teachings.Keywords: Religion, body, Physical Approach, fundamental methodology, secularism, globalization, citizenship
-
Pages 189-223
The growing population of female preachers and the wide range of issues related to women, in the scientific and cultural environment of society and the direct influence of female preachers on family members, require special attention to the matter of propagating women and the need to promote their activities. This study aims to promote women's religious preaching, by identifying the harms and providing solutions, with the approach of religious preaching ethics, among the pillars of religious preaching of preachers (including preacher, message, and audience). Among the many issues related to the preacher, the "covering (clothing) of the preacher" has been chosen and the question has been raised that "in the field of clothing of female preachers what harms the morals of their religious preaching and what are the roots of these harms?" The method of this article is descriptive-analytical. The data was obtained by interview method and analyzed by thematic analysis technique. The findings suggest that the concepts of wearing brands, unadorned clothing and unconventional clothing refer to types of female preachers’ clothing, which are all considered inappropriate, and the reason for choosing this type of clothing is the lack of recognition of appropriate clothing, the inability to choose appropriate clothing, and the inadequacy of the Islamic Seminary’s educational system. Secondly, the themes of fashionable clothing and formal wear are related to two types of ideal clothing is a challenge that neglecting the narratives as a reason for fashionable clothing, excesses in fashionable clothing, the context of the preaching region, the living standards of the preacher, and the confusion of examples of fashionable and unconventional clothing, have caused this challenge and should be considered.
Keywords: Female Preachers, Religious Preaching, pathology, Women's Covering, Ethics of Preaching