فهرست مطالب
فصلنامه گلستان هنر
سال هشتم شماره 1 (پیاپی 25، بهار و تابستان 1402)
- تاریخ انتشار: 1402/08/10
- تعداد عناوین: 12
-
-
صفحات 5-15
تاکنون، بنا بر پیشنهاد پژوهشگران، واژه «خطیر» در کتیبه مقبره رادکان غربی و واژه «مشکزا» در کتیبه مقبره رسکت خوانده و شناسایی شده اند. در نوشتار پیش رو، این دو واژه زمینه ای آغازین اند برای پی گرفتن پیوستگی ها و ماندگاری های فرهنگی در تبرستان، به گونه ای که می توان گفت در بدنه زیست فرهنگی مردمان تبرستان و در گفتمان امروزین مردمان آن سامان زنده و جاری اند. در نخستین گام، زمان برپایی مقبره های رادکان غربی و رسکت وارسی و، در گام بعدی، متن کتیبه ها و آن واژه هایی بررسی شده اند که نشانه هایی را از پیوستگی و ماندگاری بازگو می کنند. پایه های روش شناختی این پژوهش را بررسی های پیاپی میدانی و بازدید چندین باره از بناها، هم راستا با واکاوی نوشتارهای کهن و دیدگاه های پژوهشگران پیشین و گفتارهای سینه به سینه، شکل داده اند. سرانجام، در این نوشتار، بر مبنای کتیبه مقبره رادکان غربی، زنده بودن واژه خطیر در «نام خانوادگی» و «نام جای جغرافیایی» و، بر مبنای کتیبه مقبره رسکت، زنده بودن واژه مشکزا در «نام جای جغرافیایی» نشان داده شده اند. این زنده بودن، که پیوستگی و ماندگاری فرهنگی را بیان می کند، به گمان فراوان، با پیشینه فرهنگی و اجتماعی سلسله باوندیان در بستر فرهنگی تبرستان پیوند دارد.
کلیدواژگان: کتیبه مقبره رسکت، سلسله باوندیان، تبرستان، نام جای جغرافیایی -
صفحات 16-28
از تاریخ نسخه پردازی منطقه ای سده های نخست هجری در ایران آگاهی های ناچیزی در دست است. زیرا اندک نسخه های به جامانده از این سده ها به سبب نداشتن برگه انجامه یا اطلاعاتی که زمان و مکان دقیق تولید نسخه را در بر داشته باشد، ملاکی معتبر برای شناخت شیوه های منطقه ای قرآن نگاری نبوده است. از همین رو، نمونه هایی که آگاهی دقیقی از زمان و مکان تولید نسخه به دست دهد به منزله محور مطالعات اهمیتی درخور می یابند، مانند قرآن ابن بواب، مورخ 391 ق. اخیرا در میان اوراق بازیافته کتابخانه آستان قدس رضوی بخشی از یک قرآن کشف شد، که آگاهی های بسیار دقیق و ارزنده ای از محل و زمان تولید، حامی و نام کاتب و مذهب در بر دارد. این نسخه را عباس بن محمد بن عباس مصاحفی قزوینی در سال 391ق در ری برای «خزانه الکتب» سیده خاتون، همسر فخرالدوله دیلمی، تهیه کرده است. ارزیابی دقیق تر انجامه و ویژگی های نسخه از ارتباط سبکی با قرآن های اصفهانی، مانند کشواد شواد بن املاس (مورخ 327ق، اصفهان)، حکایت می کند. همچنین در تذهیب نسخه نشانه هایی مشترک با آرایه های بناهای عصر ساسانی ری هست که حاکی از وجود سبک محلی تذهیب است. در نهایت، مصاحفی قزوینی را باید جزو آخرین وراقانی به شمار آورد که تمام مراحل کتابت و تذهیب را به تنهایی بر عهده داشته است.
کلیدواژگان: نسخه شناسی، قرآن ابن بواب، کتابخانه آستان قدس رضوی، قلم کوفی -
صفحات 29-36
صفویان، به سبب برآمدنشان از تصوف، نسبت به هنر تصویرگری رویکردی تسامح آمیز داشتند. از همین رو، عصر صفوی یکی از دوره های شاخص تاریخ هنر ایران از لحاظ رشد و توسعه تصویرگری و نگارگری است. در این دوره، هنر کتاب آرایی (به ویژه کتابت و تصویرگری) از رشد و گسترشی چشمگیر برخوردار شد. در این میان، در دوره شاه تهماسب هنر نگارگری و تولید نسخه های نفیس به اوج خود رسید و در کارگاه سلطنتی او آثار ماندگار و ارزشمندی پدید آمد که امروزه زینتبخش موزهها و کتابخانه های سراسر جهان اند. البته این تسامح ماندگار نبود. شاهتهماسب طی دوره طولانی حکومتش (حدود 53 سال) رویکرد یکسانی نسبت به هنر نداشت. نگاه او به هنر و هنرمندان را میتوان به دو مقطع مجزا تقسیم کرد: دوره اول را می توان دوره هنرپروری شاهتهماسب نامید و دوره دوم را دوره رویگردانی شاهتهماسب از هنر و هنرمندان. این مقاله، ضمن بررسی هنر نگارگری در این مقطع و اشاره به شاخص ترین مصادیق آن، به این سوال می پردازد که چرا شاه تهماسب به یکباره از هنر رویگردان شد و نتایج این تغییر رویکرد برای هنر ایران چه بود.
کلیدواژگان: نگارگری، کتاب آرایی، شاه تهماسب -
صفحات 37-48
میراث صنعتی مرتبط با زمینه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، علمی، تکنولوژیکی و معماری، دغدغه مهمی برای ملت ها و دولت ها بوده است؛ زیرا شیوه زندگی امروز ما را نشان داده، پیشرفت های فنی را ثبت کرده و پیوستگی فرهنگی را حاصل می کند. بنابراین، حفظ و استفاده مجدد از میراث صنعتی تصمیمی مهم است. میراث فرهنگی حاصل از میراث صنعتی به عنوان یک حوزه مشخص از میراث شناخته می شود. بنابراین، تعریف و ارزش می تواند به منشور میراث فرهنگی اشاره کند، که موجب ایجاد دامنه ای از اقدامات برنامه ریزی شده برای ساختن هویت های اجتماعی جدید و ایجاد صنایع خلاقانه است. سایت های میراث صنعتی، به عنوان میراثی فرهنگی فضایی چندلایه هستند که نشان دهنده چگونگی کارکرد چرخه مداوم توسعه مجدد است. این پژوهش بر آن است تا با شناخت پتانسیل های میراث معماری صنعتی شهر کرمان و ارزش گذاری آنها، به دنبال ایجاد چشم اندازی برای آینده این میراث معماری باشد. به منظور دستیابی به این هدف، تحقیق بر روی پنج نمونه میراث معماری صنعتی موجود در شهر کرمان، که به ثبت سازمان میراث فرهنگی رسیده اند، صورت پذیرفت و با اقتباس از دسته بندی چزاره برندی ارزش گذاری بر روی آنها انجام گرفت. نتایج گواه آن است که در صورت استفاده صحیح از ماتریس برنامه دهی مبتنی بر ارزش می توان انتظار داشت، ویژگی های ارزشی بنا تاکید شده و علاوه بر کارکرد صحیح و مناسب در زمان حاضر بتواند به عنوان بخشی از میراث فرهنگی آینده مورد توجه قرار گیرد.
کلیدواژگان: میراث معماری صنعتی، میراث معماری معاصر، چشم اندازسازی، ارزش گذاری، کرمان -
صفحات 49-70
خانه محمداسماعیل تاجر شیرازی از خانه های تاریخی واقع در بافت قدیم شهر یزد در محله گلچینان است. برای شناخت روایت آن، از روش تحقیق تفسیری-تاریخی برای قبل از دوران معاصر، و از تحقیق کیفی برای دوران معاصر بهره گرفته شده است. شگردهای به کاررفته در جمع آوری داده ها و قراین شامل رجوع به اسناد چاپ شده / نشده، زندگینامه های خودنوشت، عکس ها، اسناد شخصی و مکاتبات، مصاحبه با افراد مسن مطلع، همچنین عناصر بنای موجود و بناهای مشابه در همسایگی های آن است. علاوه بر اسناد و مکتوبات از اعتبار تجربه زیسته ساکنان و کاربران آن نیز در رسیدن به روایت استفاده شده است.نتایج مطالعه حاضر حکایت از آن دارد که وجه تسمیه خانه متاثر از نام خانوادگی اولین مالک آن، سرسلسله خاندان مرتاض و بانی آن است که در گذشته برای سکونت خانواده ایشان مورد استفاده قرار می گرفت. این خانه شامل دو حیاط بزرگ و کوچک و دارای یک بادگیر است. حیاط کوچک هسته قدیم تر خانه و بر اساس شواهد، منتسب به دوران صفویه و زندیه و در دو جبهه ساخت دارد و دارای یک گودال باغچه در درون خود است. حیاط بزرگ دارای قدمت قاجاری است و دارای چهار جبهه ساخت در طبقات دورتادور حیاط و یک طبقه زیرزمین است. از آنجا که خانه در بستر خاک دج و زمین گودی نسبت به همسایه ها استقرار دارد، در اغلب بخش های زیرزمینی خانه از راهبرد دستکند استفاده شده است. در گذشته هر دو حیاط خانه تاجر شیرازی به عنوان اندرونی بوده و بیرونی خانه که مدت هاست از آن جدا شده و با نام خانه شفیع پور شناخته می شود برای پذیرایی از مهمانان، به ویژه مهمانان خارجی، محمداسماعیل در جریان تجارت ایشان مورد استفاده بوده است. در اثر سکونت خانواده های متعدد در این خانه و تغییر کاربری هایی همچون دبستان و خوابگاه پسران، مداخلاتی در حدود 50 سال گذشته انجام شده اما در مرمت اخیر که از سال 1391 آغاز شد به تدریج چهره بنا که دارای قدمت صفوی-زندی-قاجاری است از الحاقات زدوده و بخش هایی مقاوم سازی و مرمت و بخش هایی همچون حیاط کوچک احیا شده اند.
کلیدواژگان: خانه تاریخی، دوره صفویه-زندیه-قاجاریه، محله گلچینان، بافت یزد -
صفحات 71-87
رشید قریشی هنرمندی الجزایری تبار و دانش آموخته فرانسه است. او در زمینه هنر خوشنویسی پرآوازه بوده و با فضای پرکار و سرشار از رمز و راز سنتی و روح معنوی اسلامی، که در کارهایش دیده می شود، شناخته می شود. از جمله ویژگی های کارهایش: حضور پررنگ اعداد، نقوش، علایم، نشانه و نمادهای رمزی وابسته به علم حروف، اعداد، علوم غریبه، عرفان و تراداد(سنت) های اسلامی است و افزون بر این نمادها، نشانه های الفبایی و نقش مایه های افریقایی کهن را هم در بر دارد. این همراهی روح کهن باستانی، فرهنگ تصویری، و خوشنویسانه اسلامی هم زمان با واکنش های آزادی خواهانه و روشنفکرانه معاصر او در پیوند با سیاست و مسایل خاورمیانه و فلسطین، از او هنرمندی با گرایش های جهان شمول ساخته و همین زمینه، اهمیت کند و کاو و آشکار نمودن لایه های پنهان و مستور نشانه ها، نمادها، و معنای نهفته در پس آثارش را افزون می سازد. از این رو، زمینه و روش پدیدارشناسی و هرمنوتیک برای معناکاوی آثار او اهمیت می یابد. چراکه او خود در پی یافتن زبان و بیان تصویری جهان شمول در کارهایش است و این موضوع سبب هماهنگ بودن روش پژوهش و نگاه خود هنرمند است. پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی و به میانجی داده های کتابخانه ای انجام پذیرفته است، در پی دستیابی به سازمایه های زیباشناختی دریافت معنای پنهان آثار هنری این هنرمند بوده و با نگاهی پدیدارشناختی و روشی هرمنوتیکی به تجربه های او می توان به مفاهیم بنیادینی دست یافت که در همه تجربه های تجسمی او مشترک است و روح کلی آثار وی را سامان می دهد. نمادهای زنانه آب، ماه، مفهوم آینه، سایه، بازتاب و نشانه های رنگی، عددی و به کارگیری هندسه مقدس مانند دایره و چهارگوش... از دسته زمینه هایی اند که وی بدان ها پرداخته است و به شیوه آیینه نگاری و آیینه نویسی خود را بروز داده است.
کلیدواژگان: رشید قریشی، خوشنویسی اسلامی، نماد، پدیدارشناسی، هرمنوتیک -
صفحات 88-105
کتاب آرایی از دیرباز در میان سایر هنرها و تمدن ها ارزشی والا داشته است. در این میان، شاهنامه ها به دلیل ارزش ملی و تاریخی شان، در هر دوره به فاخرترین شکل هنری تولید می شدند. در میان شاهنامه هایی که به دستور پادشاهان در دوره های مختلف تدوین و مصور شده اند، شاهنامه شاه تهماسبی از ارزش هنری بالایی برخوردار است و اهمیت آن به دلیل وجود حامیان هنر دوست و تعدد هنرمندان عصر صفوی ا ست که با سرپرستی سلطان محمد در پدید آمدن این اثر نقش مهمی ایفا نمودند. نگاره بارگاه کیومرث اثر سلطان محمد از جمله نگاره های بی بدلیل این شاهنامه است.عناصر به کاررفته در این نگاره بیانگر نمادها و نشانه هایی هستند؛ نمادهایی که ریشه در فرهنگ، باور و عقاید هنرمند و دوره پدید آمدن اثر داشته و با تاریخ هنر دوره های دیگر پیوندی ناگسستنی دارند. از این رو، ضروری می نماید که این نگاره با رویکرد جدیدی که در حوضه نقد هنری و زیباشناسی مطرح است تحلیل و بررسی شود. یکی از رویکردهایی که برای بررسی محتوای متون تصویری غالبا سودمند است، رویکرد آیکونولوژی است. آیکونولوژی هم به عنوان رویکرد، هم به عنوان روش، اساسا در پی تبیین آثار هنری به خصوص آثار هنری بصری به شکلی است که مخاطب عام و خاص به فهم کنه این آثار نایل آمده و از این راه به برقراری رابطه با اثر هم توانا شود. برای درک بهتر نگاره «بارگاه کیومرث» با کاربست سه مرحله ای آیکونولوژی پانوفسکی که شامل توصیف پیشاشمایل نگارانه، تحلیل شمایل نگارانه و تفسیر شمایل شناسانه می شود، می توان مرحله به مرحله از نگاره لایه برداری کرد و به سمت جان آن پیش رفت. نتایج نشان می دهد که موضوع و نوع مصورسازی نگاره پیشینه ای کهن در اساطیر و کهن الگوها دارد که هنرمند توانسته با قلم گیرا و سبک بی بدلیل خود فضایی این چنین را در این نگاره خلق کند؛ فضایی که ارتباطی معناشناختی با مفهوم و ادبیات نگاره دارد.
کلیدواژگان: آیکونولوژی، پانوفسکی، شاهنامه شاه تهماسبی، سلطان محمد نقاش، نگاره بارگاه (دربار) کیومرث -
صفحات 106-115
کتابت و انشا یکی از گونه های نثر است که در تاریخ ادب فارسی از رواج و اهمیت فراوانی برخوردار است. از این گونه ادبی در ادوار گذشته آثار متعددی به وجود آمده است که بخشی از آنها رسالاتی در زمینه تعلیم آداب دبیری و کتابت هستند. در پژوهش حاضر، به بررسی و مقایسه دو رساله تعلیمی دستورالکاتب از محمد نخجوانی، متعلق به قرن هشتم هجری، و تحفه المحبین از سراج شیرازی، متعلق قرن نهم هجری، پرداخته شده است. این دو اثر از لحاظ محتوای بخش، سیر موضوعی، تقسیم بندی مطالب، نام گذاری عنوان ها، نحوه ارائه تعلیم آداب دبیری، و کتابت بررسی و مقایسه شده اند.
پژوهش حاضر به منظور ارائه شباهت ها و تفاوت های ساختاری و محتوایی این دو رساله در زمینه آداب دبیری و کتابت و در نتیجه شناخت رویکرد تعلیمی و علقه ادبی مولفان انجام شده است و به این پرسش ها پاسخ می دهد که این دو اثر، از لحاظ ارائه سبک و تعلیم آداب دبیری و کتابت، چه شباهت ها و تفاوت هایی دارند؟ در صورتی که، شیوه تعلیمی مولفان در این دو رساله شباهت ها و تفاوت های بارز دارد، شاخص ترین آنان کدام است؟
روش پژوهش، توصیفی تطبیقی، جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و ابزار گردآوری فیش برداری است . نتایج و یافته های کلی پژوهش بیانگر آن اند که این دو کتاب از لحاظ ارائه سبک و تعلیم آداب دبیری و کتابت شباهت ها و تفاوت هایی در ساختار و محتوا دارند. به طوری که، نخجوانی در دستورالکاتب نامه نگاری و اصول آن را مورد توجه قرار داده، در صورتی که سراج شیرازی با نگاه تعلیمی به آداب دبیری پرداخته است.کلیدواژگان: کلیدواژه ها: آداب دبیری، کتابت، مطالعه تطبیقی، رسالات آموزشی، دستورالکاتب، تحفه المحبین -
صفحات 116-130
درست از زمانی که بشر شروع به نگاه کردن به آسمان کرد تا نقاط نورانی آسمان را به یکدیگر متصل کند، اولین صورت های فلکی به وجود آمدند. ظهور دین اسلام و علاقه مردم و خلفای اسلامی به علم نجوم و دانش تنجیم، سبب رشد و در نتیجه تالیف و مصورسازی کتب مربوط به این دانش گردید. در پژوهش حاضر نشانه های دیداری صور فلکی دو نسخه مصور «صورالکواکب الثابته الغ بیگ» (قرن 9ه ق) اثر عبدالرحمان صوفی رازی که نسخه مرجع آن متعلق به قرن 4 ه ق بوده و «البلهان حسین الاربیل»(قرن 8 ه ق) اثر ابومعشر بلخی، با استفاده از الگوی نشانه شناسی پیرسی، شناسایی، استخراج و با یکدیگر تطبیق و بررسی شده اند. پژوهش حاضر که با بهره گیری از مطالعه کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی_تطبیقی با رویکردی نشانه شناختی انجام گرفته است، در صدد پاسخ به این پرسش ها است که، آیا تصاویر نسخه «البلهان»، متاثر از تصاویر مرجع عبدالرحمان صوفی (قرن 4هق) در «صورالکواکب» بوده است؟ و نشانه های نگاره های صورفلکی در نسخه نجومی «صورالکواکب» و نسخه تنجیمی «البلهان» چگونه نمایان گردیده اند؟ یافته ها نشان می دهند در اغلب موارد، نگاره های صور فلکی بررسی شده در «البلهان»، متاثر از ساختار اصلی و علمی تجسم یافته در نگاره های «صورالکواکب» بوده اند. با این حال، با توجه به اینکه «البلهان» اثری است با مضامینی تنجیمی، نویسنده از آوردن متون و جداول علمی خودداری کرده و تنها به تصاویر بسنده نموده است و به اقتضای سلیقه هنرمند و با توجه به شرایط فرهنگی دوران تصویرگر، تغییراتی در نگاره ها صورت گرفته است. همچنین، نشانه های دو نسخه بر یکدیگر منطبق بوده و در دسته نشانه های نمادین_ شمایلی جای می گیرند.
کلیدواژگان: تصویرسازی، صور فلکی، نسخه صورالکواکب، نسخه البلهان، نشانه شناسی -
صفحات 131-146
محمدحسن خان اعتمادالسلطنه مورخ پیشروی عصر ناصری است که در تالیفات متعدد خود، رویکردی نوین به تاریخ نگاری و توجهی خاص به تحقیق و تفحص در زمینه ابنیه باستانی و آثار تاریخی و هنری ایران داشته است. المآثر و الآثار که از متون موخر اوست، به مناسبت چهلمین سالگرد سلطنت ناصرالدین شاه در 1306ق منتشر شده و اعتمادالسلطنه در آن به شرح اخبار، رویدادهای اجتماعی و فرهنگی و احوال بزرگان طی این دوران پرداخته است. به زعم صاحب نظران، این کتاب از اصلی ترین منابع جهت شناخت ویژگی های تاریخی و اجتماعی و اطلاعات رجالی عصر ناصری است. پژوهش حاضر با راهبرد کیفی و به روش تفسیری تاریخی به دنبال پاسخ به این پرسش است که شیوه های تاریخ نگاری هنر نزد اعتمادالسلطنه در این کتاب کدام اند. این پژوهش متن محور بوده و گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای صورت گرفته است. به منظور بررسی شیوه های تاریخ نگاری هنر در المآثر و الآثار، مصادیق مستتر در متن ذیل سه دسته بندی مفاهیم و اصطلاحات، رویکرد به آثار، و روش شناسی مورد مطالعه قرار گرفته است. مفاهیم و اصطلاحات به کاررفته در کتاب در دو گروه بنیادی و تخصصی بررسی شده و در رویکرد به آثار، نحوه مواجهه با بنا، شیوه توصیف عمارات و ابنیه و نگاه اعتمادالسلطنه به اشیا تاریخی و آثار باستانی ارزیابی گردیده است. روش شناسی اعتمادالسلطنه نیز از دو وجه ایجابی و سلبی مرور شده است؛ وجه ایجابی در توجه به مشاغل هنری و غیر هنری، ذکر رویدادهای تاریخی مربوط به هنرها، استخراج اطلاعات مرتبط با تاریخ هنر از ابنیه و تزئینات معماری و مقایسه هنرمندان با یکدیگر نمود یافته و وجه سلبی مشتمل بر نکاتی است که اعتمادالسلطنه به آنها نپرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که اعتمادالسلطنه در المآثر و الآثار در مقایسه با تالیفات متقدمش، در ثبت و ضبط اطلاعات تاریخی ابنیه و آثار باستانی و هنری ایران حساسیت بیشتری داشته و با نگاهی دقیق تر به رویدادهای مرتبط با رشته های مختلف هنری، معرفی هنرمندان و رسالات و آثار آنها پرداخته است. همچنین، آشنایی او با باستان شناسی و سکه شناسی و آگاهی اش از اهمیت این معارف نوظهور، موجب شده تا از نگاهی تاریخ مند به اشیا باستانی و آثار تاریخی و هنری برخوردار باشد و به آنها به منزله مدارک تاریخی معتبر استناد نماید.
کلیدواژگان: کلیدواژه ها: تاریخ هنر، تاریخ نگاری هنر ایران، عصر ناصری، اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار -
صفحات 147-157
شاخص ترین نمود هنر نقاشی در تمدن اسلامی ایران به شکل مصورسازی کتاب های ادبی بوده است. این سنت مبارک هنری، که نشانگر نوعی همگامی میان نگارگری و ادبیات (با پیشگامی ادبیات) بود، با آنکه ریشه در اندیشه مانویان و ادوار باستانی داشت، از عهد سلجوقی به طور جدی نضج گرفت و دامن گستر شد تا اینکه در دوران تیموری و سپس صفوی به قله های درخشان خود دست یافت و در سده یازده هجری کم کم به محاق رفت.
طی این چند سده، هزاران نسخه نفیس مصور توسط هنرمندان ایرانی پدید آمد که از نظر ویژگی های هنری به مکاتب مختلفی تقسیم می شوند. در میان کتاب های ادبی، شاهنامه فردوسی بیش از هر متن و نسخه دیگری به آرایه های تصویری آراسته شد. خمسه نظامی، بوستان و گلستان و کلیله و دمنه و کتاب های دیگر نیز در مراتب بعدی قرار می گیرند.
اما دیوان حافظ، با تمام اعتباری که در جهان ادب و محبوبیتی که در میان فارس زبانان دارد، در دنیای تصویرگری جایگاه مهم و چشمگیری به دست نیاورده است. به بیان دیگر، در میان نسخ مصور ایرانی دیوان حافظ شان و اعتبار چندانی ندارد مگر در سده اخیر که سروده های وی با نگاره های رنگین و زیبا آراسته شدند. نوشتار حاضر دلایل بی توجهی به تصویرگری دیوان حافظ را در گذشته و انگیزه های رونق یافتن آن در دوران معاصر را بررسی می کند. یافته ها نشان از آن دارد که عوامل سیاسی و فرهنگی گوناگونی فراتر از حوزه صرف ادبیات در این امر دخالت داشته اند.
روش تحقیق در این مقاله توصیفی تحلیلی است و مطالب آن با استفاده از منابع کتابخانه ای تالیف شده است.کلیدواژگان: کلیدواژه ها: دیوان حافظ، نگارگری، تصویرگری، مدرسه صنایع قدیمه، نسخه مصور -
صفحات 158-177
سنگ نوشته ها و کتیبه های تاریخی دربرگیرنده اطلاعات ارزشمندی هستند که بیانگر برخی وقایع و رویدادهای زمان خودند و می توانند بدون هیچ گونه واسطه ای پاره ای از اطلاعات عصر خود را به نسل های آینده منتقل نمایند.
یکی از بناهای تاریخی شهرستان شوشتر بقعه امام زاده عبدالله است که تاریخ ساخت آن، با توجه به کتیبه ای که به خط کوفی در ورودی بقعه قرار گرفته، مربوط به سال 629 هجری است. این اثر تاریخی به دلیل اهمیتش نزد مردم، همیشه مورد توجه حکام محلی قرار داشته است و این امر باعث شده تا برخی اخبار آن زمان و اسامی احکام حکومتی و غیره بر روی دیوارهای این بنا نصب گردد.
از مهم ترین سنگ نوشته های ارزشمند این بنا، 97 قطعه کتیبه مربوط به زمان نادرشاه افشار و حکومت محلی عباسقلی خان است که اشعار این کتیبه ها سروده رافت شوشتری از شاعران آن روزگارند که شرحی از مرمت ها و بازسازی دو منار بقعه امامزاده عبدالله را به دست می دهند. این سنگ نوشته های ارزشمند قرن هاست که به دلیل موقعیت قرارگیری آنها در میانه هر دو منار و در ارتفاعی دور از دسترس و نیز آسیب های فراوانی که طی گذر قرن ها بر آنها وارد شده از چشم پژوهشگران دور مانده اند.
پژوهش حاضر می کوشد تا ضمن بررسی برخی کتیبه های این بنا و نگاهی کارشناسانه به سنگ نوشته های عصر نادری و بازخوانی آنها خواننده را با برخی از زوایای پنهان تاریخ هنر و ادبیات این دوره شهر شوشتر آشنا سازد.
این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام گردیده و حاصل بررسی میدانی است و در کنار آن از برخی منابع کتابخانه ای برای روشن تر شدن موضوع بهره گرفته شده است.کلیدواژگان: شوشتر، کتیبه، مناره، امامزاده عبدالله، عباسقلی خان، رافت شوشتری