فهرست مطالب
نشریه عرفان اسلامی
پیاپی 79 (بهار 1403)
- تاریخ انتشار: 1403/03/27
- تعداد عناوین: 20
-
-
صفحات 1-23
در اثر تحولاتی که در قرن هفتم در عرفان به وجود آمد سنت تازه ای در عرفان اسلامی شکل گرفت. یکی از مهم ترین تقسیمبندی هایی که در متون عرفانی بدان استناد می شود تقسیم عرفان اسلامی به عرفان عملی و نظری است که هر کدام از این اقسام جایگاه خاصی در عرفان پیدا کرده اند. برخی از صاحب نظران در تعریف این نوع عرفان به معنایی فراتر از تعریف مرسوم نظر دارند و معتقدند که در عرفان عملی باید به جنبه کارکردی آن در اجتماع توجه داشت. سعدی شیرازی از آن گروه افرادی ست که معتقد است آموزه های عرفان را نباید در خلوت گزینی خلاصه کرد بلکه آموزه های عرفانی باید درمتن جامعه به کار بسته شوند. وی تلاش می کند که به حل مشکلات دیگران بپردازد و از آلام آدمیان بکاهد. او برخلاف برخی صوفیان خلوت گزین، که با دلایل موجه خویش گوشه عزلت را برگزیده اند از میان عناصر عرفانی، بیشتر به سراغ مولفه هایی می رود که علاوه بر تزکیه نفس، تصفیه باطن و تهذیب روح انسان در متن جامعه نیز اثرگذار باشد و موجب بهبود و اصلاح کاستی های اجتماع گردد. از این پزوهش که به صورت متن محور و با روش کتابخانه ای انجام شده، چنین نتیجه گرفته می شود که شیخ اجل هنگامی که درمورد مسائل عرفانی سخن می گوید به جنبه اثربخش بودن عرفان عملی نظر دارد و همواره کارکرد اجتماعی عرفان و تاثر آن در متن زندگی آحاد جامعه را مد نظر داشته است. کلید واژه ها: سعدی، عرفان، عرفان عملی، عرفان نظری، بوستان، گلستان.
کلیدواژگان: سعدی، عرفان، عرفان عملی، عرفان نظری، بوستان، گلستان -
صفحات 25-38
هدف این پژوهش مطالعه توبه از نظرگاه تصوف اسلامی به عنوان یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین آموزه های عرفان و تصوف است که در تمامی سلسله ها و طریقه های عرفانی، سلوک الی الله با آن آغازمی شود. در این پژوهش که به روش اسنادی صورت گرفته است، ابتدا مفهوم توبه در متون نثر عرفانی مطالعه شد و سپس گزاره های حاوی واژه توبه استخراج و تحلیل شدند. توبه گرچه در نظر مفسران قرآن و علمای دینی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، اما عارفان نیز توجه ویژه و خاصی به آن داشته اند. از سوی دیگر با توجه به دو دسته صفات الهی (صفات جلال و جمال) می توان به دو نوع مشرب عرفانی قائل بود: تصوف عابدانه که حاصل برخورد عارف با صفات جلالی حق است و عرفان عاشقانه که بیشتر با صفات جمال الهی سروکار دارد. هرکدام از این دو نگاه عرفانی تعاریف و تفاسیر مختلفی در باب توبه ارائه کرده اند. گریه، خوف از عذاب خداوند و فراموش نکردن گناه تا آخر عمر نمودهای توبه در تصوف عابدانه است. نتایج نشان می دهد در این متون، با شق سومی از توبه مواجهیم که اگرچه نمودی از توبه عاشقانه به نظرمی رسد، آن را باید در مرتبه ای بالاتر از توبه زاهدانه و عاشقانه تصویرکرد. در این نگرش، با تعریف جدیدی از توبه مواجه هستیم که در سخنان بزرگانی چون رابعه عدویه، ابوالحسن نوری و احمد بن رویم بیان شده است که همان توبه از اثبات وجود خود در برابر وجود مطلق الهی است. تا این توبه صورت نگیرد، تمام انواع توبه نه تنها بی اثر است بلکه خود می تواند حجاب معرفتی برای سالک شود.
کلیدواژگان: توبه، تصوف، عرفان عاشقانه، معرفت -
صفحات 39-52
در این تحقیق با ابتنا بر آراء افلوطین و ابن سینا درباره عشق در انسان، تلازم عشق و معرفت در آراء ایشان بر اساس تفاوت ها و شباهت ها بررسی و تطبیق داده می شوند. در بحث تلازم عشق و معرفت تاثیر عشق برای شوق به معرفت برای نیل خیر و زیبایی، نائل شدن به ملکات اخلاقی و اتحاد با صورت های کلی و خداوند مدنظر است. مهمترین مسئله تحقیق، آزمون این فرضیه بود که آیا ابن سینا در مبانی و نتایج تلازم عشق و معرفت در انسان تحت تاثیر مبانی فلسفی افلوطین ضمن این مباحث بوده است؟ این مقاله با اتکاء به روش تحلیلی-توصیفی در نهایت به این نتیجه می رسد که در نگرش معرفت شناسانه ای که از آراء افلوطین درباره عشق دریافت می شود، عشق برخلاف راه دانش، مسیر نائل شدن و اتحاد با احد است. عشق قادر است به چیزی که حد و اندازه ندارد و دارای هیچ صورتی نیست، نائل شود. اما این نگرش نزد ابن سینا امری وجودی است زیرا کمال نفوس بشری همان تشبه به ذات خیر مطلق و صدور افعال متعادل و متوازن از قبیل فضایل بشری و تحریک نفوس ملکی نسبت به جواهر علوی است که به سبب تشبه به خیر مطلق هستند و غایت این تشبه تقربی است که به واسطه فیضان کمال و فضیلت از خیر مطلق است. ابن سینا در پرتو اثرپذیری از سرمایه های غنی دینی، از افلوطین هم اثرپذیرفته و جریان تفکر اسلامی را به سوی اشراق و عرفان سوق داده است.
کلیدواژگان: عشق، معرفت، انسان، ابن سینا، افلوطین، اتحاد -
صفحات 53-74
از مباحث مهم در عرفان مسئله سیر و سلوک و رفع حجاب ها در سلوک سالک است. حجاب-های ظلمانی و نورانی بسیاری وجوددارد که سالک با تهذیب نفس و عبادت و ریاضت های شرعی می تواند آن ها را رفع کرده و به مقام های بالاتر همچون توحید افعالی و توحید صفاتی و توحید ذاتی دست پیداکند. ولی آنچه قابل بررسی است و کمتر بدان پرداخته شده مسئله حجابهای ذات مقدس حق تعالی است که در این مقاله مورد تحقیق قرار گرفته و کاملا جنبه نوآوری و ابداع دارد. منطقه «هو» و حضرت احدیت در حجاب هایی مانند عزت و قدرت و کبریایی قرارگرفته است. پس از آن در حضرت واحدیت که عالم اسما و صفات الهی است چهار اسم ذاتی «الاول» و «الاخر» و «الظاهر» و «الباطن» حجاب های نخستین و اسماء سبعه حی، قادر، مرید، سمیع، بصیر، علیم و متکلم در مرحله بعد و بقیه اسماء، حجاب های دیگر حق تعالی می باشند و از لحاظ تجلی اولین تجلی حق تعالی تجلی اسم اعظم الله می باشد که به صورت حقیقت محمدیه(ص) ظهورکرده است و ذوات مقدس اهل بیت(ع) حجاب های نورانی حق می باشند. اما از لحاظ عوالم وجودی در قوس نزول به-ترتیب اعیان ثابته حجاب ذات و عالم ارواح حجاب صفات و عالم شهادت حجاب افعال الهی می باشد.
کلیدواژگان: حق تعالی، ذات، حجاب، نورانی، اسماء -
صفحات 75-90
بدون تردید مباحث عرفانی و تجربه های مکاشفه ای بر محور ایجاز و رمزگونگی، تاویل و چند معنایی، فراهنجاری زبان، تعلیق و تعویق در حوزه معنایی می چرخد. به همین دلیل زبانی گنگ و غیرمستقیم است و مانند زبان علم، روشن و صریح و منطقی نیست، بلکه پر از تعلیق های معنایی است. ایجاز و ابهام در کلام شمس می تواند متاثر از ویژگی های روحی و شخصیتی وی باشد. مخاطب شمس اگر اهل نیاز باشد، کلام موجز او را درمی یابد. شمس اهل بحث و جدل نیست، بلکه اهل اشارت است. مخاطب شمس باید اهل رمزخوانی و تاویل کلام باشد. ظرفیت زبان از نظر شمس، بسیار محدود و تنگ است. و گنجایش وسعت معانی و مفاهیم روحانی را ندارد؛ همین امر یکی از دلایل مهم بیان ناپذیری معانی عرفانی از دیدگاه شمس است. نتیجه این نگرش، پارادوکس یا متناقض نمایی است. نفی متافیزیک حضور یکی از عناصر شالوده شکنی در دیدگاه دریدا است. تفکر دریدایی می گوید: متن می خواهد تکثر معنایی را در خدشه دار کردن انگاره های متافیزیکی بازسازی-کند و به معناهای تازه از متن دست یابد. مقالات شمس تبریزی، نمونه هایی از شکستن عناصر فلسفه غرب (متافیزیک حضور)، در درون خود دارد که گوینده در تلاش است این انگاره های متافیزیکی را در هم بشکند و با تعلیق های پیاپی معنایی، دال ها و نشانه های بی شماری را برای معناهای متکثر حاصل کند.
کلیدواژگان: شمس تبریزی، مقالات شمس، نفی متافیزیک حضور، تعلیق معنایی، سلوک -
صفحات 91-110
تربیت از مسائل مهم و کلیدی در حوزه عرفان و تصوف است و عرفا توجه ویژه ای به تربیت مریدان داشته اند. از منظر عرفان و تصوف، تربیت مقدمه ای برای رسیدن به معرفت است و صوفی با تربیت عملی به خودشناسی و در پی آن به خداشناسی می رسد. قصص و حکایاتی که از عرفا و صوفیان بزرگ نقل شده است، به وضوح، اهمیت موضوع تربیت را نشان می دهد. طبقات الصوفیه اثر خواجه عبدالله انصاری، از جمله این کتاب ها است که در این پژوهش سعی شده است، مبانی تربیت با توجه به شیوه های نوین تربیت اسلامی در این کتاب، مورد بررسی و تحلیل قرارگیرد و همچنین نویسنده درصدد آن است تا به شیوه توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانه ای به بررسی اصول و روش های تعلیم و تربیت در آموزه های عرفانی طبقات الصوفیه بپردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که قصص و حکایات طبقات الصوفیه که در شرح حال عرفا و صوفیان آمده است به طور کلی، حول محور انسان و تربیت اوست و بایدها و نبایدهایی که به عنوان حکم خداوند در صلاح دید انسان مطرح است در این حکایات به خوبی نمایان است. از سوی دیگر مبانی، اصول و روش های تربیتی مطرح شده در حکایات صوفیان، منطبق و هماهنگ با مبانی، اصول و روش های تربیتی اسلام و قرآن است.
کلیدواژگان: طبقات الصوفیه، خواجه عبدالله انصاری، تعلیم و تربیت، آموزه های عرفانی -
صفحات 111-125
هرچند ردپای باور به وجود انسان کامل در دوران باستان ایران دیده می شود؛ اما نظریه انسان کامل به-عنوان نظریه ای در عرفان نظری از سوی ابن عربی به شکل منسجم و مدون ارائه گردید. در بخشی از این نظریه ابن عربی بر اهمیت قلب و جایگاه آن در عرفان تاکید می کند و آن را حقیقت آدمی می داند که مظهر تجلی انوار الهی است. این نظریه بر اندیشه عارفان دیگر نیز تاثیر نهاده است. پژوهش حاضر با شیوه تحلیلی توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای مفهوم قلب را در این نظریه با تاکید بر آرای شاه نعمت الله ولی و حضرت امام خمینی(ره) بررسی می کند. نتایج به دست آمده از این پژوهش از این قرار است که در آرای شاه نعمت الله و همچنین امام خمینی(ره) قلب همان ارزش و جایگاهی را دارد که در سنت عرفانی به ویژه سنت ابن عربی از آن درک می شود.
کلیدواژگان: عرفان، انسان کامل، ابن عربی، قلب، شاه نعمت الله ولی، امام خمینی (ره) -
صفحات 127-139
این مقاله به واکاوی طریقت نقشبندیه در دوره تیموریان می پردازد. دوران تیموری، عصر بسط و توسعه تصوف و ازدیاد خانقاه ها است. تیمور و جانشینانش در دینداری و رعایت جانب علما پایبند بودند. دراین دوره اوضاع دیانت مطلوب و کار معابد و مساجد با رونق بود و سلطه متولیان امور مذهبی در اشکال مختلف زندگی مردم بیش از گذشته به چشم می خورد. تصوف در این دوره بر اثر عوامل گوناگون، رشد مضاعفی داشت. وضعیت صوفیان و خواجگان و شیوخ طریقت های مختلف هم بر یک منوال نبود. یکی از این طریقت ها که در دربار تیموریان نفوذ فراوان یافت فرقه نقشبندیه بود، اهمیت این فرقه در آن بود که در همه جا، با همه کس و در همه حال اعمالشان قابل-انجام بود و درواقع شعار اصلی آن ها همین گفتمان بود، در تعلیمات نقشبندیان، قرائتی از زهد و تصوف تدوین گردید که بیشترین توجه را به فعالیت های اقتصادی، و بیشترین فاصله را با عزلت و گوشه نشینی و ترک دنیا داشت. وجه تمایز طریقت نقشبندیه از سایر طریقت ها تاکید خواجگان این سلسله بر آموزه های سازگار و مبتنی بر فعالیت های اقتصادی اجتماعی بود. بنا بر این تصوف دراین عصر پا به مرحله جدیدی گذاشت، باور و علاقه تیمور و جانشینانش به بزرگان این فرقه اهمیت دو چندان جایگاه شیوخ این طریقت در دربار تیموریان را موجب شد. سوال تحقیق بر این امر استوار است که چه عامل و یا عواملی در گسترش نفوذ طریقت نقشبندیه در ماوراء النهر و خراسان دخیل بودند؟ فرضیه مورد بحث بیانگر این است که با درایت، هوشمندی، تعامل و تاکید بر مسائل معیشتی، توسط خواجگان طریقت نقشبندیه، تصوف در این دوره برای نخستین بار پا به عرصه جدیدی گذاشت. این مسئله تا پایان حکومت تیموریان همچنان تداوم داشت به گونه ای که می توان-گفت فروپاشی حکومت تیمیوریان مساوی شد با پایان اقتدار سلسله نقشبندیه. این مقاله با روش توصیفی و تحلیل داده ها به تبیین سوال تحقیق و همچنین فرضیه مورد بحث می پردازد.
کلیدواژگان: عصر تیموریان، طریقت نقشبندیه، سیر تاریخی، دین و مذهب -
صفحات 141-161
ساختارشناسی سوره های قرآن کریم، بحث مهمی است که می تواند زوایایی جدید، فراروی مفسران و قرآن پژوهان در تفسیر قرآن بازنماید. این مسئله در یک دهه اخیر با رویکردهای مختلفی مورد بررسی قرارگرفته است. یکی از این رویکردها در مباحث ساختارشناسی قرآن، ساختاربندی سوره بر مبنای رکوعات است. بر اساس این الگو، سوره انسان دارای دو رکوع کلی می باشد. محدوده ابتدایی و انتهایی این رکوعات عبارتند از: آیات 122 و آیات 23 31. در زیر مجموعه این تقسیم کلی، با درنظرگرفتن مفاد هر رکوع، متن سوره قابل تقسیم بندی به تقسیمات جزئی تری نیز می باشد که در این پژوهش توصیفی بدان پرداخته خواهدشد. پژوهش حاضر در دو بخش تنظیم و تدوین شده است. بخش اول با به کارگیری الگوی تقسیمات رکوعی، به ساختارشناسی سوره مبارکه انسان پرداخته و سپس در بخش دوم، آیات طبق ساختار بیان شده مورد واکاوی و شرح قرارگرفته اند. در این پژوهش، رویکرد تاویلی به آیات مدنظر قرارگرفته است و چنین نتیجه می گیرد که محور اصلی موضوعی سوره، تبیین مقام اهل بیت مطهر (ع) و مقربان ذاتی و محبین ایشان و همچنین ارائه طریق و ایجاد انگیزش و حب و شوق برای رسیدن به مقام قرب اکتسابی است.
کلیدواژگان: سوره إنسان، رکوعات، تاویل، عباد الله، ابرار، مقربان -
صفحات 163-177
واژه معیت یکی از واژگان مهم و پرکاربرد در آیات و روایات قرآنی می باشد. واژه معیت با عنوان همراهی و احاطه کامل در نوع معیت عام الهی و معیت خاص الهی می باشد. معیت عام الهی شامل تمام انسان ها می شود اما معیت خاص الهی با رعایت شرایط خاص از جمله تقوا به دست می-آید. اغلب از معیت خاص الهی به عنوان معیت الهی و حجج الهی یادمی شود و حجج الهی نیز همان پیامبران و امامان معصوم (ع) می باشند. بنابراین انسان ها در هر برهه از زمان برای رسیدن به معیت خاص الهی نیز به امام معصوم (ع) نیازمند هستند. در این پژوهش سعی شده با تکیه بر آیات قرآن کریم و روایات امامان معصوم (ع) به تحلیل انواع معیت الهی پرداخته و چگونگی دست یابی به معیت خاص الهی مورد بررسی قرارگیرد.
کلیدواژگان: معیت عام، معیت خاص، متقین، صابرین، محسنین -
صفحات 179-197
انسان، اشرف مخلوقات، موجودی است دوسوگرا که هم در خلقت و هم در سلوک، به دو سوی جسم و روح یا تعالی و پستی تعلق دارد که در داستان آفرینش با تمثیل خاک و آب یا نور و ظلمت مطرح شده است. در شاهنامه تحت تاثیر تعالیم زرتشتی و اسلامی، این اندیشه مطرح شده و بعد متعالی وجود که روح و جان است در پرتو خرد مقدس می تواند به تعالی و رستگاری برسد. اگرچه این نگرش در بسیاری از مذاهب و مکاتب فکری مطرح شده؛ با این حال آن چه ما را متقاعدمی کند که فردوسی در پردازش آفرینش انسان به تعالیم زرتشتی توجه داشته، تمرکز بر خردگرایی است. در اندیشه زرتشت، پیوستگی خاصی میان تعالی روح/ جان با پیروی از خرد است که توسط فردوسی ادامه یافته است؛ بدین ترتیب انسان می تواند با پیروی از خرد به نیکنامی و روشنی دست یابد و جان/روح را به کمال برساند. در این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای انجام می شود؛ به واکاوی این اندیشه و خاستگاه آن می پردازیم.
کلیدواژگان: شاهنامه، فردوسی، روح، جسم، خرد، زرتشت -
صفحات 199-216
شعر شراب یا خمریه سرایی یکی از گونه های مهم ادبی است که قدمت آن به درازی عمر شعر در ادبیات ملت ها است. خمریه و جمع آن به شکل خمریات یا باده سرایی نوعی از اشعار در ادبیات عرب و فارسی است که به توصیف شراب یا مجالس بزم و شراب خواری می پردازد. وجود نام ها و القاب فراوان و آیین های خاص برای شراب و خمر در ادب عربی و فارسی دال بر اهمیت و تداول این موضوع در آن فرهنگ ها می باشد. در مجموع خمریه سرایی یا شعر شراب به دو نوع مادی و عرفانی تقسیم می شود؛ در شعر فارسی هرجا از می و می گساری سخن به میان آمده، مقصود همان عصاره و مفهوم واقعی آن بوده، اما از قرن ششم با گسترش تصوف و آمیختن شعر و عرفان با هم، بسیاری از اصطلاحات ادبی به معنی مجازی به کاررفته و بخش مهمی از معانی عرفانی در قالب اصطلاحات می پرستانه به صورت خمریات بیان شده است و گاهی این درآمیختگی چنان است که نمی توان می مجازی را از می حقیقی جداکرد. در نوع دوم عارفان و شاعران عارف مسلک می و باده را به عنوان نمادی برای بیان نشاط روحی و بیان عشق الهی دستمایه شعر خود قراردادند و مقصود آن ها از شراب، می انگوری نیست بلکه خمر معنوی و روحی است. در این مقاله با استفاده از روش (تحلیلی - توصیفی) سیر تحول ساختاری و محتوایی شعر شراب عرفانی در ادب عربی و فارسی و ویژگی های آن ها مورد بحث قرارگرفته و دلایل بهره گرفتن از الفاظ و اصطلاحات خمری و مراد از این الفاظ با ارائه شواهد و نمونه های شعری متعدد، به صورت تطبیقی بررسی شده است.
کلیدواژگان: خمریه، شراب عرفانی، تصوف و عرفان، عشق الهی، ادب فارسی و عربی -
صفحات 217-231
مرگ پیچیده ترین و اساسی ترین مفهوم در نزد برگمان و محور بنیادین و دغدغه اصلی آثارش بود، اما بایدگفت برگمان نیز مانند برسون انسان و دردها و رنج های وی را در معرض دید قرارمی دهد، او به نوعی مسیح انسان هاست. در این پژوهش نگارنده درصدد است تا به بررسی مفهوم مرگ در سینمای وی بپردازد، نتیجه پژوهش حاکی از آن است که برگمان مرگ را به صورت سفری سازنده و عبرت آموز به نمایش درمی آورد که حتما مخاطب به هر نحوی و با هر برداشتی، علاقه مند به همزادپنداری با کاراکتر فیلم شده و با او همراه می شود. اما جاودانه ترین اثر برگمان که در آن دغدغه اصلی خود، یعنی مرگ و جستجوی خدا را به نمایش می گذارد مهر هفتم است. شوالیه ای خسته از جنگ های صلیبی برمی گردد و در جدالی نابرابر بازی شطرنجی را با مرگ آغازمی کند. در این اثر برگمان تقابلی از هنر و تمدن و طبیعت را درصحنه های گوناگون به نمایش می کشد. خلق لحظه های متفاوت از زندگی انسان هایی که هرکدام به نوعی متفاوت می اندیشند و اینکه چگونه هرکدام با مرگ روبه رو می شوند از شاهکارهای برگمان است. اوج نمایش فیلم سکانسی است که در آن شوالیه در داخل کلیسا برای کشیش اعتراف می کند و دوربین با یک نمای بسته و کات دار تصویری را نشان-می دهد که در آن مرگ با شنل سیاهش به جای کشیش نشسته است.
کلیدواژگان: سینمای دینی، برگمان، اگزیستانسیالیسم، مرگ -
صفحات 233-253
مضامین معنوی و عرفانی در شعر آیینی حضوری ارزنده دارد که کمتر مورد توجه قرارگرفته است در این مقاله، شعرمعاصر سیستان در حوزه آیینی دنبال می گردد و درون مایه های عرفانی در آن مورد بررسی قرارمی گیرد پیوند عرفان با این نوع از شعر در نمونه های حقیقت محمدیه، مدح پیشوایان دینی و در موضوعاتی چون سماع معنوی و نمادهای چون کوه قاف و معراج عرفانی تا نورالانوار دنبال می شود از این نمونه ها نتیجه گیری می شود که عناصر معنوی وعرفانی که در جوهره شعرآیینی وجوددارد اگر جستجو گردد به حضور جنبه های عرفانی در شعر دفاع مقدس وشعر انقلابی نیز می رسد.
کلیدواژگان: عرفان، شعر آیینی، ادبیات معاصر، سیستان، سلوک -
صفحات 255-269
هدف این پژوهش، بررسی برجستهترین فنون بلاغی اشعار ابنمعصوم شیرازی است. جامعه آماری مطالعه اشعار عرفانی وی ابیاتی است که ابنمعصوم فراتر از بدیع لفظی به همسوسازی آن ها با آرایه ها از طریق دیدگاه و اندیشه فکری خویش برای رسیدن به آن ها همت گماشته است. پرسش اصلی پژوهش این است که ابنمعصوم در ساختار عناصر یک بیت چه شیوه و سبکی را در به کارگیری علم بدیع و بیان مدنظر دارد. وی در سرودن اشعار به آراستن زبان و صنایع ادبی حوزه بدیع اهمیت بسیاری داده است. شناخت پربسامدترین شیوه های سخن آرایی اشعار ابنمعصوم و سبک و سیاق پیوندزدن آن ها به اندیشه های بنیادین و عرفانی اش ضروری است. ابن معصوم به این توجه دارد که سخن موثرتر سخنی است که آراسته تر باشد؛ بنابراین به انواع تصویر با هدف تاکید بر مضامین عرفانی، جلوه دیگر بخشیده است که این امر فراتر از لفظ پردازی و آراستن صرف ابیات است؛ هدف ابن معصوم برجسته سازی و تاثیرگذاری افکار خویش به مدد این گونه صناعات ادبی است. این کارکرد در اشعار وی تاکنون بررسی نشده است. نتیجه این است که ابن معصوم با آگاهی و تسلط بر کارکردهای علم بیان و بدیع، اشعارش را تاثیرگذارتر ساخته است. همچنین از یافته های تحقیق این است که ابن معصوم همانند برخی شاعران دوران خود در بسیاری از قصاید از آرایه های ادبی به ویژه جناس و تضاد و استعاره و تشبیه و.. استفاده نموده و از این طریق سعی در مزین کردن اشعارش داشته است.
کلیدواژگان: ابن معصوم شیرازی، اشعار عرفانی، بیان، بدیع، صورخیال -
صفحات 271-290
یکی از بحث های مهم درتصوف و عرفان «انسان کامل» و ویژگی های اوست. انسان کامل، محل تجلی خداوند و شناخت وی، شناخت خداوند است. بررسی ودرک ویژگی های انسان کامل در میان آرای مختلف عارفان و مقایسه و قضاوت درباره این آرا معرفت افزا است. غزالی ومولوی از تاثیرگذارترین متفکران در جهان اسلام به شمارمی روند. هدف این تحقیق؛ انسان کامل و شناخت ویژگی های او از نظر غزالی و مقایسه آن با اندیشه های مولوی است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و با استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای گردآوری شده است. نتایج پژوهش اینکه غزالی و مولوی هردو به ضرورت وجود انسان کامل و تقدم غایی او معتقدند. هردو ازنظر کلامی اشعری و تصوف را بهترین روش برای رسیدن به حقیقت می دانند. غزالی صوفی خائف است ولی مولوی به تصوف عاشقانه باوردارد. انسان کامل غزالی مقید به رعایت اصول ظاهری دینی است. اما پیر مولانا، در مواردی نادر بی تقید به ظواهر و لاابالی است. درنهایت هردو معتقدند که بالاترین و کامل ترین مرتبه کمال، به پیامبرخاتم اختصاص دارد. در این پژوهش تلاش می شود ضمن اشاره به آرای دیگر عرفا، دیدگاه های غزالی و مولانا دراین خصوص بررسی و مقایسه شود.
کلیدواژگان: انسان کامل، غزالی، مولانا، پیر، عشق -
صفحات 291-310
عرفان اسلامی به مثابه یک نهاد اجتماعی، در تاریخ اجتماعی ایران، از اهمیت والایی برخوردار است. چنانکه از بدو شکل گیری، با بهره گیری از تعالیم خاص خود در پی تثبیت گزاره های قدرت برآمد و با تاثیر از شرایط سیاسی، مذهبی و اجتماعی، به عنوان یک گفتمان قدرتمند، در معادلات اجتماعی، سیاسی و مذهبی در تاریخ ایران نقشی برجسته پیداکرد. مولوی و عطار از جمله ادیبان عارفی هستند که در قالب کلام منظومشان در مثنوی معنوی و منطق الطیر، به بیان اندیشه های اجتماعی خویش، از منظر عرفانی پرداخته اند. پژوهش حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی بیان می دارد که ساختار قدرت به تعبیر فوکویی آن، در عرفان اجتماعی، بر پایه جایگاه پیر و تعالیم لازم الاجرای او تبیین گردیده است به گونه ای که هژمونی قدرت در مقام پیر، با توجه به وجوه تاریخی و معرفتی در عرفان اسلامی در دستگاه نظری و عملی سازمان خانقاه، منجر به سوژه سازی مرید می شود؛ و پیر نیز، با تکیه بر اصل ولایت و انسال کامل، در حوزه قدرت و در امر راهبردی اجتماعی، دارای جایگاهی شاخص است.
کلیدواژگان: عرفان اجتماعی، دیرینه شناسی، میشل فوکو، مثنوی مولوی، منطق الطیر عطار -
صفحات 311-330
دیوان عطار نیشابوری عارف و شاعر بزرگ ایرانی، همواره موردتوجه دوستداران شعر و ادب بوده و بسیاری از ناقدان و پژوهشگران به بررسی و تحقیق پیرامون این اثر پرداخته اند و مترجمانی از کشورهای اروپایی و عرب نیز به آن روی آورده اند. ظرافت هایی در معنی و مفهوم اشعار این شاعر فارسی زبان نهفته است که در برخی موارد، زمینه ساز ارائه دیدگاه هایی شده است؛ بنابراین تاثیر شعر او به ایران و ادب فارسی محدودنمی شود. دیرزمانی است که اشعار وی، توجه دانشمندان و صاحب نظران آن سوی مرزها، از جمله، جهان عرب را به خود جلب نموده و به دنبال آن، آثار ایشان چندین بار به زبان های مختلف از جمله زبان عربی برگردانده شده است و بررسی و نقد این ترجمه ها ضروری به نظرمی رسد. پژوهش حاضر در پی آن است تا با تکیه بر روش توصیفی - تحلیلی، ترجمه غزلیات عرفانی دیوان عطار را به زبان عربی مورد بررسی و واکاوی قرارداده و با مقایسه متن اصلی با ترجمه علی عباس زلیخه به بیان مسائلی چون اشتباه در فهم، حذف و معادل گزینی نامناسب بپردازد تا از این رهگذر برای مخاطب روشن شود که بار معنایی واژگان و تعابیر به زبان مقصد چگونه منتقل شده و برگردان مترجم از عهده انتقال مفاهیم به خواننده برآمده یا با نارسایی همراه است؟
کلیدواژگان: عطار، ترجمه، غزل، عرفان، علی عباس زلیخه، عشق -
صفحات 331-349
ریشه عرفان اسلامی، قران است، مهم ترین جهان بینی و خداجویی است. حقیقت عرفان الهی، خداست. از لحاظ ادبی و روان شناسی بر سعادت انسان تاکید دارد. عرفان اسلامی راهی برای رسیدن به سلامت روانی، پیشرفت زندگی و کمال فکری بشر است. پس از مراوده با شمس و تاثیرپذیری از قران و حدیث، تحولی عظیم در مولانا پدیدآمد. اندیشه شمس در مولانا تاثیرگذار بوده است. مکتب شمس مثبت اندیشیدن را در عالم درون و برون می داند. این ویژگی ها در غزلیات شمس منحصر به فرد است. اندیشه مولانا و شمس که از بزرگ ترین و نام آورترین عارفان جهان هستند، ریشه در الهیات و عرفانشان دارد. ادبیات و روان شناسی به هم مربوطند، دنیای درون، ذهن و روح، موضوع عارفان، شاعران و روان شناسان مثبت گراست. مثبت گرایی شاخه مهم روان شناسی است، اندیشه را مدیریت می کند. کمتر از دو دهه قدمت دارد. از مولفه های مهم مبدع روان شناسی مثبت گرا، مارتین سلیگمن؛ امید و شادکامی است. معتقد است روان شناسی علم شناخت توانمندی انسان است، ما قادریم زندگی را با کوچ ذهنی، بسازیم. پژوهش حاضر بررسی عرفان اسلامی غزلیات شمس با تاکید برنظریه امید و شادکامی پدر علم مثبت گرایی سلیگمن است.
کلیدواژگان: عرفان اسلامی، غزلیات شمس، مثبت گرایی، امید، شادی -
صفحات 351-366
اسطوره و عرفان پیوندهای ریشه ای و قابل مطالعه دارند. نظریه یونگ درباره کهن الگوها و نظریه عرفان درباره انسان کامل نمونه جالبی از این پیوند است که در این مقاله به آن پرداخته می شود. در داستان زال، کهن الگوی پرواز به شیوه ای کامل پیوند اسطوره و عرفان را بروز می دهد. انسان کامل چون زال و رستم باید هفت خان شهر عشق را با جدال دشوار پشت سر بگذارد تا به نور برسد. در این مقاله به شیوه کتابخانه ای و با استناد به منابع دست اول به تحلیل مقایسه کهن الگوهای اساطیری داستان زال و انسان کامل در عرفان رفته و نشان داده می شود که ارتباط معنایی در بین آن ها بسیار فراوان است و آنچه در شاهنامه برای معرفی یک قهرمان مانند زال به چشم می خورد از ویژگی های مشترک اسطوره و عرفان است که در قالب کهن الگوهای یونگ قابل جمع آوری می باشد. نتیجه این تطبیق به ریشه واحد فرهنگ بشری در صورت های مثالی اولیه است که اگرچه در حوزه های متفاوتی در فرهنگ های مختلف یا ادیان در ظاهر جداگانه مطرح گردیده است در اساس از منبعی واحد سرچشمه می گیرد که مثالی برای سرچشمه واحد ادیان و عرفان و اساطیر نیز می باشد.
کلیدواژگان: عرفان، اسطوره، کهن الگو، انسان کامل، شاهنامه، پیر خردمند
-
Pages 1-23
As a result of the developments in mysticism in the seventh century; a new tradition was formed in Islamic mysticism. One of the most important divisions cited in mystical texts is the division of Islamic mysticism into practical and theoretical mysticism, each of which has a special place in mysticism. Some experts in the definition of this type of mysticism have a meaning beyond the conventional definition and believe that in practical mysticism should pay attention to its functional aspect in society. Saadi Shirazi is one of those people who believe that the teachings of mysticism should not be summarized in solitude, but mystical teachings should be applied in the context of society. He tries to solve the problems of others and alleviate the suffering of human beings. Unlike some solitary Sufis, who have chosen the corner of seclusion for their own reasons, among the mystical elements, he goes to the components that, in addition to self-purification, purify the soul. And the purification of the human soul is also effective in the context of society and to improve and correct the shortcomings of society. From this text-based and library-based study, it is concluded that Sheikh Saadi, when talking about mystical issues, in terms of the effectiveness of mysticism He has a practical opinion and has always considered the social function of mysticism and its impact on the context of the life of individuals in society.
Keywords: Saadi, Practical Mysticism, Theoretical Mysticism, Bustan, Golestan -
Pages 25-38
The purpose of this study is to examine repentance from the perspective of Islamic Sufism as one of the most important and influential doctrines of mysticism and Sufism, with which the path to God begins in all mystical series and methods. In this documentary study, the concept of repentance in mystical prose texts was first examined, and then the sentences containing the word repentance were extracted and analyzed. Repentance for sin and the decision to forsake and atone for it is one of the most important conditions for the accuracy and acceptance of repentance in religious and mystical texts. Although repentance is of special importance to the commentators of the Qur'an and the religious scholars, the mystics have also paid special attention to it. On the other hand, depending on the two categories of divine attributes (attributes of glory and divine beauty), two types of mystical ideology can be distinguished: devotional Sufism, which is based on the mystic's preoccupation with the glorious attributes of truth, and romantic mysticism, which is more concerned with the attributes of divine beauty. Each of these two mystical views has offered different definitions and interpretations of repentance. Weeping, fear of God's punishment and forgetting the sin for the rest of one's life are expressions of repentance in devotional Sufism. In contrast, in romantic mysticism, God's love for the repentant, divine mercy and forgiveness are reflections of repentance. The results show that in these texts we encounter a third part of repentance which, although it seems to be a manifestation of romantic repentance, should be presented on a higher level than devotional and romantic repentance. In this regard, we are dealing with a new definition of repentance expressed in the words of great transmitters such as Rabia Adavieh, Abu al-Hassan Nouri, and Ahmad ibn Rowaim, which is equivalent to repentance for proving one's existence to the absolute existence of God. As long as this repentance does not take place, all kinds of repentance are not only ineffective, but can they become a veil of knowledge for the seeker.
Keywords: Repentance, Sufism, Romantic Mysticism, Knowledge -
Pages 39-52
In this research, based on the views of Plotinus and Ibn Sina about The correlation of love and knowledge in human, their views are examined and analysis these differences and similarities. In The correlation of love and knowledge in human discussed the effect of love for the desire for knowledge for the attainment of goodness and beauty, the attainment of moral properties, and the union with the general forms and God is considered. The most important issue of the research was to test the hypothesis whether Ibn Sina in the foundations and the correlation of love and knowledge in human was influenced by Plotinus's philosophical foundations while discussing the love of knowledge? Relying on a descriptive analytical method, this article finally concludes that in the epistemological view received from Plotinus's views on love, love is the opposite of the path of knowledge, the path to achievement and union with one. Love is able to achieve something that has no limits and no form. But this view is ontological for Ibn Sina because the perfection of the human`s souls is the same as the essence of absolute goodness and the issuance of moderate actions such as human virtues and stimulating the heavenly souls towards the heavenly substances which are due to the likeness of absolute good and the end of this similarity. It is an approximation of absolute goodness through virtue of perfection and virtue. In addition to being influenced by religious views, Ibn Sina was also influenced by Plotinus and directed the flow of Islamic thought towards illumination and mysticism.
Keywords: Love, Episteme, Human Being, Ibn Sina, Plotinus, Unity -
Pages 53-74
Peerless essence of the God, Almighty, “Hoviat” exists in the soul of respect, greatness and magnanimity of power. The Almighty owns seventy thousands of veils of light and murk. If such veils are removed, the light of splendor of the Almighty shall burn whatever, but him. The first manifestation of the Almighty is manifestation of the great name of “ALLAH”, which appears in the form of reality of Prophethood of Mohammad (Peace Be upon Him). His holy essence is the bright modesty of right. From among the names and traits of the Almighty, four names of “Alaval”, “Alakhar”, “Alzaher”, “Albaten” are the initial veils and the seven names of “Hai, Ghader, Morid, Sami, Basir, Alim and Motekalem” are of the second place and other names, are the other veils of the God Almighty. The worlds existed in the arc of descent. Respectively, the world of intellects, the world of souls and the world of essence, are the samples of bright veils and the world of materials may be credited as the dark veil of the Almighty.
Keywords: Almighty God, Essence, Hijab, Light, Asma -
Pages 75-90
Undoubtedly, mystical discussions and revelatory experiences revolve around the axis of brevity and ambiguity, interpretation and multiple meanings, transformative language, suspension and postponement in the domain of meaning. For this reason, language is dumb and indirect, and like the language of science, it is not clear and logical, but full of semantic suspensions. The brevity and ambiguity in Shams' words can be affected by his spiritual and personality characteristics. If the audience of Shams is in need, he will understand his concise words. Shams is not one to argue, but rather one to suggest. The audience of Shams should be a person who reads code and interprets words. According to Shams, the capacity of language is very limited. And it does not accommodate the breadth of spiritual meanings and concepts; this is one of the important reasons for the inexpressibility of mystical meanings from Shams' point of view. The result of this attitude is a paradox. The metaphysical negation of presence is one of the foundation-breaking elements in Derrida's view. Derrida's thinking says: the text wants to reconstruct the plural meaning in the violation of metaphysical ideas and to achieve new meanings from the text. Shams Tabrizi's essays contain examples of breaking the elements of Western philosophy (the metaphysics of presence), in which the speaker is trying to break these metaphysical ideas and with successive semantic suspensions, signs and symbols.
Keywords: Shams Tabrizi, Shams' Articles, Negation Of The Metaphysics Of Presence, Semantic Suspensions, Conduct -
Pages 91-110
Education is one of the most important and key issues in the field of mysticism and Sufism, and mystics have paid special attention to the education of disciples. From the point of view of mysticism and Sufism, education is a prelude to attaining knowledge, and a Sufi with practical training attains self-knowledge and then theology. The stories and anecdotes quoted from the great mystics and Sufis clearly show the importance of the subject of education Tabaqat Al-Sufiah by Khajeh Abdullah Ansari is one of these books that in this research has tried to study and analyze the basics of education according to the new methods of Islamic education in this book and also the author intends to Descriptive-analytical method and library method to study the principles and methods of education in the mystical teachings of Tabaqat Al-Sufiah. The results of the research indicate that the stories and anecdotes of the Sufi classes that are mentioned in the biographies of mystics and Sufis are generally centered around man and his education, and the do's and don'ts that are presented as God's command in human discretion are well evident in these anecdotes. On the other hand, the principles, principles and methods of education presented in the anecdotes of Sufis are in accordance with the principles, principles and methods of education of Islam and the Qur'an .
Keywords: Tabaqat Al-Sufiah, Khajeh Abdullah Ansari, Education, Mystical Teachings -
Pages 111-125
Although traces of the belief in the existence of a perfect human being can be seen in ancient Iran; But the theory of the perfect human being was presented in a coherent and compiled form by Ibn Arabi as a theory in theoretical mysticism. In part of this theory, Ibn Arabi emphasizes the importance of the heart and its place in mysticism, and considers it the truth of man, which is the manifestation of divine light. This theory has also influenced the thinking of other mystics. The present study examines the concept of heart in this theory with a descriptive analytical method and using library sources, emphasizing the opinions of Shah Nimatullah Wali and Imam Khomeini. The results obtained from this research are that according to Shah Nimatullah and also Imam Khomeini (RA), the heart has the same value and place as it is understood in the mystical tradition, especially Ibn Arabi's tradition.
Keywords: Irfan, The Perfect Human Being, Ibn Arabi, The Heart, Shah Nimatullah Wali, Imam Khomeini -
Pages 127-139
The Timurid period coincides with the period of the expansion of Sufism and the increase of Khanghah. In this era, the conditions of religion were favorable and the work of temples and mosques was prosperous, and the domination of religious authorities in various forms of people's lives was more visible than before. Sufism in this period was doubly increased due to various factors. The situation of Sufis and eunuchs and sheikhs was not the same. One of these paths, which became very influential in the Timurid court, was the Naqshbandiyeh cult, the importance of this cult was that it could be done everywhere, with everyone, and in all cases, and in fact their main motto was this discourse. In Naghshbandi's teachings, a reading of asceticism and Sufism was developed that paid the most attention to economic activities and the most distance from seclusion and desertion of the world. The distinguishing feature of the Naqshbandi from other ways was the emphasis of the eunuchs of this dynasty on consistent teachings based on socioeconomic activities, and Sufism entered a new phase in this era. The question of the research is based on what factors or factors contributed to the expansion of the influence of the Naghbandieh Tariqat in the Transoxiana and Khorasan? The theory in question suggests that Sufism entered a new field for the first time in this period with the wisdom, intelligence, interaction and emphasis on livelihood issues by eunuchs of Tariqat Naqshbandieh. This continued until the end of the Timurid rule, so that it can be said that the collapse of the Timurid government equaled the end of the Naqshbandi dynasty. This paper explains the research question and also the hypothesis discussed by descriptive method and data analysis.
Keywords: Timurid Era, Naghshbandiyeh Sectarian, Religion, Sufism -
Pages 141-161
The structure of the Surahs of the Holy Qur’an is an important discussion that can open new gates for commentators and Qur’an scholars in the interpretation of the Qur’an. This issue has been investigated in the last decade with different approaches. One of these approaches in the structure of the Qur’an is the discussion of structuring the surah based on Rukūʿāt. The present research aims to first study the structure of Surah Insān by using this model, then examine and explain the contents of the Surah with an interpretive and mystical perspective. Based on the pattern of dividing the Qur’an into rukūʿāt, Surah Insān has two general rukūʿ. The beginning and end of these rukūʿāt are: verses 1-22 and verses 23-31. In the subset of this general division, taking into account the contents of each rukūʿ, the text of the Surah can be divided into more detailed divisions, which will be discussed during the research. The current research has been prepared and compiled in two parts. In the first part, the structure of Surah Insān is discussed and then in the second part, the verses will be analyzed and explained according to the stated structure. In this research, the mystical-interpretive approach to the verses has been taken into consideration.
Keywords: Surah Insān, Rukūʿāt, Taʾwīl, Structure, Ibādullāh, Muqarrabūn -
Pages 163-177
The word ma’iyat is one of the most important words in Quranic verses and narrations. The word "ma’iyat" with the title of "companionship" and "complete encirclement" is in the form of general divine presence and special divine presence. God's general providence includes all humans, but God's special providence is obtained by observing certain conditions, including piety. Most of the time, special divine permission is referred to as divine permission and divine proofs, and divine proofs are the same as the infallible prophets and imams. Therefore, humans need the infallible Imam in every moment of time in order to reach the special divine destiny. In this research, an attempt has been made to analyze the types of divine blessing and the methods of attaining special divine blessing by relying on the verses of the Holy Quran and the traditions of the infallible imams and the precious hadiths of those nobles.
Keywords: Ma’Iyat, General Ma'iyat, Special Divine Ma'iat, Divine Authority -
Pages 179-197
Man, the lord of creatures, is an ambivalent creature who, both in creation and in conduct, belongs to both sides of body and soul, or exaltation and inferiority, which is presented in the story of creation with the allegory of earth and water or light and darkness. In Shahnameh, under the influence of Zoroastrian and Islamic teachings, this idea has been proposed and the transcendent dimension of existence, which is the soul and spirit, can reach transcendence and salvation in the light of holy wisdom. Although this view has been expressed in many religions and schools of thought; however, what convinces us that Ferdowsi paid attention to Zoroastrian teachings in the process of human creation is a focus on rationalism. In Zoroastrian thought, there is a special connection between the transcendence of the soul / soul and the following of wisdom, which has been continued by Ferdowsi; in this way man can achieve goodness and enlightenment by following wisdom and perfecting the soul / spirit. In this research, which is reviewed in a descriptive-analytical manner and based on library sources; we will analyze this idea and its origin.
Keywords: Shahnameh, Ferdowsi, Soul, Body, Wisdom, Zoroaster -
Pages 199-216
Wine poetry is one of the most important literary genres, which is as old as poetry in the literature of nations. Khamriyah and its plural Khamriat or Badehsoraei are a type of poems in Arabic and Persian literature that describe wine or drinking parties and drinking. The existence of many names and special rituals for wine and wine in Arabic and Persian literature indicates the importance and commonness of this topic in those cultures. Khamriah Sorai or wine poetry is divided into two material and mystical types; In Persian poetry, wherever Wine and drinking are mentioned, the meaning is the same as its true meaning. , but since the 6th century, with the expansion of mysticism and the mixing of poetry and Sufism together, many literary terms have been used in a figurative sense, and an important part of mystical meanings has been expressed in the form of religious terms in the form of Khamriyat And sometimes this mixing is such that it is not possible to separate the virtual mixing from the real mixing. In the second type, mystics and mystic poets used wine as a symbol to express spiritual vitality and express divine love as the basis of their poetry, and what they mean by wine is not grape wine, but spiritual and spiritual wine. In this article, using the (analytical-descriptive) method, the course of structural and content evolution of the poem Mystical Wine in Arabic and Persian literature and their characteristics are discussed. And the reasons for using the words wine and khamriyah and the meaning of these words have been analyzed in a comparative manner by providing evidence and numerous poetic examples. And at the end of the article, the reasons for the superiority of the concepts of Persian spiritual khamriah over Arabic literature are discussed.
Keywords: Khamriah, Mystical Wine, Mysticism, Divine Love, Persian, Arabic Literature -
Pages 217-231
Death is the most complex and fundamental concept in Bergman's eyes, which was the main axis and the main concern of his works, but it must be said that Bergman, like Bresson, exposes human beings and their pains and sufferings, he is a kind of Christ of mankind. In this research, the author is trying to investigate the concept of death in cinema, the result of the research indicates that Bergman presents death as a constructive and instructive journey, which the audience must be interested in identifying with in any way and with any perception. The character is filmed and accompanies him. But the most immortal work of Bergman, in which he shows his main concern, i.e. death and the search for God, is the seventh seal. A tired knight returns from the crusades and starts a chess game with death in an unequal fight. In this work, Bergman shows a contrast between art, civilization and nature in various scenes. Creating different moments from the lives of people who each think differently and how each one faces death is one of Bergman's masterpieces. The climax of the film is the scene where the knight confesses to the priest inside the church and the camera shows a close-up shot of Death in his black cloak sitting instead of the priest.
Keywords: Religious Cinema, Bergman, Existentialism, Death -
Pages 233-253
Spiritual and mystical themes have a valuable presence in ritual poetry, which has received less attention. In this article, contemporary Sistan poetry is followed in the field of ritual and mystical themes are examined. The connection between mysticism and this type of poetry in examples the truth of Muhammad is the praise of religious leaders and is followed in subjects such as spiritual hearing and symbols such as Mount Qaf and mystical ascension to the light of the lights. Mystical elements are also found in the poetry of sacred defense and revolutionary poetry. Keywords: Mysticism, Ritual Poetry, Contemporary Literature, Sistan, Behavior Abstract Spiritual and mystical themes have a valuable presence in ritual poetry, which has received less attention. In this article, contemporary Sistan poetry is followed in the field of ritual and mystical themes are examined. The connection between mysticism and this type of poetry in examples the truth of Muhammad is the praise of religious leaders and is followed in subjects such as spiritual hearing and symbols such as Mount Qaf and mystical ascension to the light of the lights. Mystical elements are also found in the poetry of sacred defense and revolutionary poetry.
Keywords: Mysticism, Ritual Poetry, Contemporary Literature, Sistan, Behavior -
Pages 255-269
The purpose of this research is to investigate the most prominent rhetorical techniques of Ibn Maʻṣūm Shirazi's poems. The statistical community of studying his mystical poems is the verses that Ibn Maʻṣūm, beyond the originality of the words, tried to align them with arrays through his perspective and intellectual thought to reach them. The main question of the research is what method and style does Ibn Maʻṣūm consider in the structure of the elements of a verse in applying innovative science and expression. In composing poems, he has given great importance to beautifying the language and literary arts of the field of innovation. It is necessary to know the most frequent ways of composing Ibn Maʻṣūm's poems and the style and context of linking them to his fundamental and mystical thoughts. Ibn Maʻṣūm is concerned that the most effective speech is the one that is more decorated; Therefore, it has given another effect to the types of images with the aim of emphasizing mystical themes, which is beyond the wording and embellishment of the verses; Ibn Maʻṣūm's goal is to highlight and influence his thoughts with the help of such literary works. This function in his poems has not been investigated so far. The result is that Ibn Maʻṣūm has made his poems more effective by knowing and mastering the functions of the science of expression and originality. Also, one of the findings of the research is that Ibn Maʻṣūm, like some poets of his time, used literary arrays in many poems, especially puns, contrasts, metaphors, similes, etc., and in this way he tried to embellish his poems.
Keywords: Ibn Maʻṣūm Shirazi, Mystical Poems, Eloquence, Rhetoric -
Pages 271-290
The concept of the “perfect man” and his characteristics are a significant subject in Sufism and Islamic mysticism. The perfect man manifests God, and knowing him is like knowing God. (Problem statement) The study of the characteristics of the perfect man among the various views propounded by the mystics and the comparison and evaluation of these views can develop knowledge and guidance. (Research purpose) Ghazali and Rumi are among the most prominent thinkers in the Islamic world. The purpose of this study is to identify the perfect man and his characteristics from the viewpoint of Ghazali, and accordingly, draw a comparison between Ghazali’s and Rumi’s thought. The present research is a descriptive-analytical desk study. The results of the study indicate that the concept of the “perfect man” is also used in Ghazali’s works. Both Ghazali and Rumi believe in the necessity of a thorough and perfect man and his ultimate superiority. Ghazali and Rumi are Ash'arists and believe that Sufism is the best way to arrive at the truth. While Ghazali is a pious and dismayed Sufi, Rumi believes in romantic Sufism. Ghazali’s perfect man is bound to observe the outward religious principles. However, due to Rumi’s reproachful nature, Rumi’s sage, in some rare instances, does not adhere to the externals and is thoughtless. Ultimately, both Ghazali and Rumi believe that the Prophet Muhammad, who is the last prophet and messenger of God, has the highest and most complete degree of perfection. Mentioning other mystics’ views, this study attempts to review and compare the views of Ghazali and Rumi in this regard.
Keywords: Perfect Man, Ghazali, Rumi, Sage, Love -
Pages 291-310
An Archaeological Review of Social Theodophy from Foucault’s Perspective based on Mantiq al-Tair and Masnavi of Maulana. Islamic theology, as a social entity, has received great importance in Iranian social history. Molavi and Attar are listed amongst mystic poets who had expressed their social theories from theosophical ideologies in their poetical words. Altair is listed amongst mystic literates who had expressed their social theories from theosophical ideologies in their poetical words. The present Descriptive-analytical study tries to show that authority structure, as Foucault’s interpretation, is defined based on Foucault’s status and his imperative interpretations in a way that Foucault’s predominance hegemony with regards to historical and cognitional aspects of Islamic theosophy leads to Making subject of disciple in the theoretical and practical system of monastery. While the master posses a characteristic status in the realm of authority and social leadership relying on guardianship and self –actualization.
Keywords: Perfect Human, Paleontological Theory, Mystical Poem, Theory Of Power, Social Mysticism, Paleontology Of Mysticism -
Pages 311-330
Divan of Attar Nishabouri, a mystic and a great Iranian poet, has always been of interest to lovers of poetry and literature, and many critics and researchers have studied and researched this work, and translators from European and Arab countries have also turned to it. There are subtleties in the meaning and meaning of this Persian poet's poems, which in some cases have become the basis for presenting views; Therefore, the influence of his poetry is not limited to Iran and Persian literature. For a long time, his poems have attracted the attention of scholars and experts across the borders, including the Arab world, and following that, his works have been translated several times into different languages, including Arabic, and the review and criticism of these translations is necessary to It seems The present study seeks to analyze and analyze the translation of Attar's mystical lyrics in Arabic based on the descriptive-analytical method, and by comparing the original text with the translation of Ali Abbas Zelikheh, to express issues such as mistakes in understanding, omissions and The equivalent should be chosen inappropriately so that it becomes clear to the audience that the meaning of the words and expressions is transferred to the target language, and is the translation of the translator responsible for conveying concepts to the reader or not
Keywords: Attar, Translation, Sonnet, Mysticism, Ali Abbas Zelikheh, Love -
Pages 331-349
The root of Islamic mysticism is the Qur'an, the most important worldview and God-seeking. The truth of divine mysticism is God. Literally and psychologically, it emphasizes human happiness. Islamic mysticism is a way to achieve mental health, life progress and human intellectual perfection. After interacting with the sun and being influenced by the Qur'an and Hadith, a great change took place in Rumi. Shams' thought has been influential in Rumi. In Shams school, she considers positive thinking in the inner and outer world. The thought of Rumi and Shams are the most famous mystics in the world, rooted in their theology and mysticism. They are world famous mystics. Literature and psychology are interrelated, the inner world, mind and soul are the subject of mystics, poets and psychologists.Positiveness manages thought. And it is less than two decades old. One of the most important components of Martin Seligman's creative psychology is hope and happiness. He believes that psychology is the science of recognizing human potential. We can build life with a mental migration. The present study examines the Islamic mysticism of Shams's sonnets with emphasis on the theory of hope and happiness of Martin Seligman, the father of positivism.
Keywords: Islamic Mysticism, Shams Lyrics, Optimism, Hope, Happiness.Iness -
Pages 351-366
Mythology and mysticism have deep and studyable links. Jung's theory about archetypes and the theory of mysticism about the perfect human being is an interesting example of this connection, which is discussed in this article. In Zal's story, the archetype of flight perfectly reveals the link between myth and mysticism. A perfect human being like Zal and Rostam must overcome the seven khans of the city of love with a difficult struggle to reach the light. In this article, in a library manner and citing first-hand sources, the comparison of the mythological archetypes of the story of Zal and the perfect human in mysticism is analyzed and it is shown that the semantic connection between them is very abundant and what is seen in the Shahnameh to introduce a hero like Zal is one of the common features of myth and mysticism, which can be collected in the form of Jungian archetypes. The result of this adaptation is the root of the unity of human culture in the primary examples which, although it has been presented in different fields in different cultures or religions in appearance, it originates from a single source, which is also an example for the origin of the unity of religions, mysticism and mythology.
Keywords: Mysticism, Myth, Archetype, Perfect Human Being, Shahnameh, Old Man