فهرست مطالب
پژوهشنامه انقلاب اسلامی
پیاپی 51 (تابستان 1403)
- تاریخ انتشار: 1403/10/09
- تعداد عناوین: 6
-
-
جنبش های نوین اجتماعی: چارچوبی برای تحلیل پتانسیل های اعتراضی نهفته در ایران با تاکید بر یک دهه اخیرصفحات 1-17هدف
رشد پتانسیل های اعتراضی در جامعه ایران از جمله واقعیت های مشهود در ایران امروز است که چه آشوب خیابانی رخ بدهد یا ندهد، به دلایل مختلف، اعتراض هایی در جامعه ایران وجود دارد. بنابراین، هدف از این مقاله، تلاش برای تحلیل پتانسیل های اعتراضی نهفته در جامعه ایران در یک دهه اخیر می باشد.
روش شناسی پژوهش:
پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده و داده های آن نیز با اتکا به مطالعات انجام شده در این زمینه (روش تحلیل ثانویه) گردآوری شده است.
یافته هاپتانسیل (های) اعتراضی موجود در جامعه ایران محصول شکل گیری یک جنبش نوین اجتماعی در ایران است که با وجود داشتن ماهیت فرهنگی، کارکردهای سیاسی به صورت مقاومت در برابر دستورکارهای حوزه رسمی دارد.
نتیجه گیریمتاثر از متراکم شدن شکاف های اجتماعی، ماهیت ابزارگونه دولت، گسترش امواج جهانی شدن در ایران، رشد طبقه متوسط شهری، رشد احساس محرومیت نسبی و گسیخته شدن مناسبات نخبگان سیاسی، پتانسیل های اعتراض در جامعه ایران رشد کرده است. این پتانسیل ها با متصل شدن به ابزار رسانه از طریق همگانی شدن تکنولوژی، در کنار ترجیحات برخی نخبگان با گرایش های جنبشی و جنگ شناختی بیگانگان، سمت وسوی سیاسی و رادیکال یافته و در قالب یک جنبش نوین اجتماعی، با حرمت زدایی از نظم و نظام مستقر و تبدیل کردن عرصه عمومی به عرصه مقاومت همگانی، تلاش می کنند تا ضمن اعتبارزدایی از معناهای مسلط تعریف شده از سوی حاکمیت، با ابراز وجود، هم زمینه های لازم را برای پذیرش فرهنگ، هویت و سبک زندگی خود از سوی حوزه های رسمی فراهم کنند و هم سبب اختلال در کارکرد نظام سیاسی مستقر شوند. حوزه های قدرت نظام سیاسی، مسائل مرتبط با آزادی های سیاسی اجتماعی (با تاکید بر زنان) و تلاش برای بین المللی کردن ایران؛ به معنای هماهنگ سازی روندهای سیاسی، اقتصادی و به ویژه فرهنگی ایران با استانداردهای جهانی شده مهم ترین نقاط هدف در فعالیت این جنبش می باشد.
کلیدواژگان: جنبش نوین اجتماعی، مقاومت، جنگ شناختی، سبک زندگی، بین المللی کردن ایران -
صفحات 19-38هدف
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش و جایگاه قدرت واژگان به عنوان امری هویتی در برابر هجوم بی امان فرهنگ غربی به سمت فرهنگ اسلامی و غیرغربی است.
روش شناسی پژوهش:
روش مورد استفاده تحلیل محتوای متون فرانتس فانون و استفاده از بیانات حضرت آیت الله خامنه ای می باشد.
یافته هایافته های پژوهش نشان می دهد که فرهنگ غربی از دوران رنسانس و با شروع دوران استعمار در تلاش بود تا فرهنگ و ارزش های اصلی مردم مستعمره را از بین برده و آنان را دچار بحران هویت نمایند. در پی آن، فرهنگ غربی را به عنوان نسخه نجات بخش و برتر معرفی کرده تا بتوانند موانع اهداف استعماری خویش را از بین ببرند.
نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان می دهد که جنبش های ضداستعماری با هاله ی ارزشی واژگان قوی مرتبط بوده است. این واژگان در کارهای فانون با الهام رویکردهای روانکاوی و نظریه عقده حقارت آدلر قدرتمندتر گردید و توانست استعمارزده را از فضای تحمیلی برهاند. این مهم در آرای آیت الله خامنه ای نیز با رویکرد بومی- اسلامی و متناسب با هجوم دشمنان انقلاب پی ریزی گردید و توانست با هجوم غرب مقابله نماید و از استحاله فرهنگی جلوگیری کند.
کلیدواژگان: حجاب، فانون، الجزایر، انقلاب اسلامی، آیت الله خامنه ای -
صفحات 39-59هدف
هدف اصلی نوشتار حاضر تبیین چگونگی شکل گیری انقلاب اسلامی با بهره گیری از رویکرد گفتمانی لاکلائو و موف است. بنابراین، در نوشتار حاضر کوشیده ایم به این پرسش پاسخ دهیم که چگونه می توان با بهره گیری از مباحث گفتمانی لاکلائو و موف، و نظرات آن ها در باب نحوه ی شکل گیری «گفتمان انقلابی»، پیروزی انقلاب اسلامی را توضیح داد؟
روش شناسی پژوهش:
در این مقاله از روش شناسی کیفی برای اکتشاف چگونگی شکل گیری گفتمان انقلاب اسلامی استفاده شده است. براین اساس، استدلالاتی تحلیلی ارائه شده که بنیانشان بر پیش فرض هایی استوار است که از چارچوب مفهومی گفتمانی لاکلائو و موف می آید.
یافته هاهمانند آن چه لاکلائو و موف می گویند، مطالبات عمومی برآورده نشده نقش مهمی را در گسترش زنجیره ی هم ارزی گفتمان انقلابی ایفا کردند، اما گفتمان انقلابی در ایران، نه تحت تاثیر دال تهی «مردم»، بلکه بر اساس دال «اسلام سیاسی شیعی» انسجام خود را در تقابل با «گفتمان اصلاحی» که گزاره ی اصلی آن «لزوم سلطنت صرف شاه و نه حکومت کردن او» بود، شکل داد؛ به طوری که حوادثی نظیر اعتراضات طلاب قم در خرداد 1354، درگذشت مشکوک علی شریعتی و مهم تر از همه وفات شبهه ناک مصطفی خمینی و انتشار مقاله ی موهون 17 دی 1356، به همراه عدم تساهل امام خمینی(ره) نسبت به پذیرفتن گفتمان اصلاحی، سایر گروه های سیاسی و اجتماعی فعال در جامعه را مجاب کرد که از گفتمان اصلاحی فاصله گرفته و ذیل گفتمان انقلابی جمع شوند و به مبارزه با رژیم پهلوی بپردازند.
نتیجه گیریگفتمان انقلابی در ایران حاصل گسترش هم زمان زنجیره های هم ارزی و تفاوت بود. بنابراین، تفاوت های قابل ملاحظه ای با شکل گیری گفتمان انقلابی و پوپولیسم نزد لاکلائو و موفه دارد.
کلیدواژگان: رویکرد گفتمانی لاکلائو و موف، گفتمان انقلابی، گفتمان اصلاحی، انقلاب اسلامی، دال تهی، زنجیره ی هم-ارزی و تفاوت -
صفحات 61-80هدف
بحث حاضر درصدد بررسی استعاره های مفهومی در کتاب صحیفه نور امام خمینی (ره) در مورد آمریکاست، تا دیدگاه امام (ره) در مورد ماهیت امریکا در خلال تحلیل استعاره های شناختی پدیدار گردد.
روش شناسی پژوهش:
تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد تحلیل استعاره مفهومی انجام شده است. در این روش با استفاده از منابع کتابخانه ای و ابزارهای شناختی تحلیل استعاره مفهومی، تعابیر استعاری حضرت امام (ره) در خصوص ماهیت امریکا بررسی و تحلیل شده است.
یافته هابا توجه به عملکرد و سوابق آمریکا نسبت به کشورهای مختلف به ویژه ایران، امام خمینی (ره) دیدگاه های خاصی نسبت به امریکا و سیاستمداران امریکایی داشت. دو استعاره: «آمریکا به مثابه شیطان بزرگ» و «آمریکا به مثابه دشمن اصلی اسلام» بسامد بالایی در صحیفه نور دارد و استعارات متعددی بر پایه «حیوان انگاری» امریکا شکل گرفته است. کثرت، تنوع، و تکیه بر جنبه های فرهنگی و استفاده از نمادهای دینی، و تمرکز بر ستمگری، غارتگری، فریبکاری و دشمنی امریکا، مهم ترین ویژگی های این استعاره ها در معرفی ماهیت واقعی آمریکاست و «تشخیص» بیشترین کاربرد را به خود اختصاص داده است.
نتیجه گیرینتایج به دست آمده، نمایانگر آن است که امام (ره)، ابعاد گوناگون ماهیت و عملکرد آمریکا را در قالب استعاره های مفهومی عینی سازی کرده است.در استعارات بررسی شده، مشخص شد امام (ره) از انواع استعاره های مفهومی از جمله ساختاری، جهتی و هستی شناختی بهره برده و توانسته است با ابزار استعاره مفهومی همه پلیدی های ماهیتی امریکا از قبیل فریبکاری، توحش، خصومت، ستمکاری و غارتگری امریکا را مجسم نماید.
کلیدواژگان: استعاره مفهومی، آمریکا، صحیفه امام خمینی(ره) -
صفحات 81-99هدف
آینده پژوهی، رویکردی به ظاهر امروزی؛ اما به درازای تاریخ فکری و فرهنگی بشر است. بازخوانی این اضطراب اندیشگانی از لابه لای اسطوره و تاریخ گواه اهمیت کانونی این عامل انگیزشی در زیست بوم فرهنگی و اجتماعی آدمی از گذشته تا امروز است، لذا یکی از وظایف آینده پژوهی امروزی، شناخت واقعیت های موجود سپس تحلیل و تبیین و سرانجام غایت سنجی سرنوشت آن است. ظهور و بروز نظریه های گوناگون آینده پژوهانه در علوم سیاسی و حکمرانی از نظریه ی ترمیدور کلارنس کرین برینتون (1898- 1968) تا «پایان تاریخ» فرانسیس فوکویاما (1952) یکی از عرصه های قابل تامل در این حوزه قلمداد می شود.
روش شناسی پژوهش:
از این رو پژوهش حاضر با پیش چشم داشتن نظریه ی برینتون و نگرشی انتقادی بدان در پی این است که با رویکردی تحلیلی-تفسیری و با بکارگیری روش آینده پژوهانه تحلیل لایه لایه ای علت ها، ضمن تحلیل میزان کارایی و اعتبار نظریه ی ترمیدور در کالبدشکافی و ریخت شناسی انقلاب اسلامی، دلایل سیستماتیک، گفتمانی و استعاری ماندگاری انقلاب اسلامی ایران را نیز بازخوانی نماید.
یافته هایافته های پژوهش نیز گواه این مطلب است که با وجود مشابه ت هایی که در الگوها و گاه تطبیق مولفه های فرایندی از شکل گیری تا انحطاط انقلاب های بزرگ جهانی با انقلاب مردم ایران وجود دارد؛ اما به سبب شالوده شکنی که در انقلاب اسلامی ایران وجود دارد، عناصر مبقیه ی آن منظومه وار به یکدیگر متصل بوده و به سبب همین پیوستگی هیچ کدام از عوامل فروپاشی انقلاب های جهان نمی تواند موجب شکست انقلاب اسلامی در ایران شود.
نتیجه گیریلذا برخلاف انقلاب های مورد مطالعه برینتون (انقلاب سوسیالیستی روسیه، انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب انگلیس و انقلاب امریکا) انقلاب اسلامی در زمینه های ایجاد، رویکرد، گفتمان، سبک و روش ماندگاری و هدف غایی و چشم انداز با انقلاب های دیگر قابل مقایسه نیست.
کلیدواژگان: آینده پژوهی، انقلاب اسلامی ایران، موعودپژوهی، ترمیدور، برینتون، تحلیل لایه لایه ای علت ها -
صفحات 101-119هدف
هدف از مقاله شناخت وجوه افتراق و اشتراک نظریه کارل اشمیت و امام خمینی (ره) در باب امر سیاسی و دولت است.
روش شناسی پژوهش:
پژوهش حاضر با روش توصیفی- تطبیقی و در چارچوب نظریه امرسیاسی درگفتمان لاکلا و موفه درصدد است امر سیاسی و دولت را بررسی کند.
یافته هامطابق یافته های پژوهش امرسیاسی در نظریه اشمیت بر مفروضات انسان و هستی شناسانه مبتنی و بر بنیاد خصومت و تمایز دوست/ دشمن استواراست. خوانش اشمیت از دولت خوانشی استبدادی، مطلق گرا و ضد لیبرالیسم بود که نتیجه آن، استقرار نظامی فراگیر با مختصات اقتداری بود که اصالت تصمیم، معیار شناخت حاکم آن بود. امام خمینی (ره) با نقد روایت سکولاریستی مدرنیته، اسلام را دین سیاست و تز جدایی را ناسازگار با مبانی آن، اعلام و از برپایی حکومت مشروع اسلامی مبتنی بر تئوری ولایت فقیه دفاع کرد.روایت امام از فطرت دوگانه انسان، ماهیت امرسیاسی را دو وجهی و بر تلفیق رویکرد آنتاگونیستی و اگونیسمی استوار ساخت.
نتیجه گیریهر دو متفکر با رویکردی دینی به امر سیاسی به بازخوانی نقش دین در تنسیق ترتیبات سیاسی - اجتماعی پرداخته و امر سیاسی را عرصه تمایز دوستان و دشمنان تعریف کردند. دیدگاه اشمیت به امر سیاسی تک بعدی (منازعه محور) است؛ لیکن رویکرد امام به امر سیاسی تلفیقی است. تفاوت در مدل تجویزی حکومت و کارویژه هایش از دیگر وجوه افتراق است.
کلیدواژگان: امرسیاسی، دولت، امام خمینی(ره)، کارل اشمیت، تحلیل گفتمانی، لاکلا و موفه