فهرست مطالب

نشریه مطالعات میان رشته ای تمدنی انقلاب اسلامی
سال سوم شماره 4 (پیاپی 12، زمستان 1403)
- تاریخ انتشار: 1403/11/08
- تعداد عناوین: 6
-
-
صفحات 11-26
عقل کل و نفس کل هر دو در عالم عقل قرار دارند و حقایق عقلیه اجمالی را از ذات ربوبی دریافت کرده و طی مراحلی به عوالم مادون انتقال داده و ضمن تفصیل آن حقایق به تدبیر عوالم می پردازند. ملاصدرا معتقد است که عقل کل همان روح محمدی صلی الله علیه و آله است که حقایق را بدون واسطه از خدای متعال دریافت کرده و بر نفس کل می نگارد. این دیدگاه ملاصدرا مستلزم پیامدهایی است. از جمله آن پیامدها اعتقاد عقلی به خطاناپذیر بودن شریعت محمدی و همچنین جریان عقلی در امتداد آن و به خصوص شکل گیری تمدن اسلامی است. این مقاله درصدد آن است که به تبیین دیدگاه صدرالمتالهین در باب عقل کل و نفس کل و جایگاه آن دو در عالم عقل و همچنین تطبیق عقل کل بر نبی مکرم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله پرداخته و برخی از الزامات تمدنی این دیدگاه را بیان کند.
کلیدواژگان: عقل کل، نفس کل، عالم عقل، صدرالمتالهین، تمدن اسلامی -
صفحات 27-52یکی از الزامات ساماندهی نظام رسانه ای در هر کشور، اتخاذ نظریه هنجاری متناسب با مبانی و ارزش های پذیرفته شده در آن جامعه است. لذا هدف از این مقاله، تحلیل و بررسی منظومه فکری رهبر انقلاب با هدف کشف یا استنباط گزاره های هنجاری رسانه در بیانات ایشان است، تا مقدمه ای باشد برای دستیابی به نظریه هنجاری مختص رسانه ها در جمهوری اسلامی ایران. بدین منظور، ضمن مرور اجمالی نظریه های هنجاری مرسوم رسانه ، ابتدا بیانات و مکاتبات رهبر انقلاب در موضوعات مرتبط با رسانه به روش توصیفی-تحلیلی صورت بندی گردید، سپس با آن نظریات تطبیق داده شد. نتایج نشان می دهد منظومه هنجارها و اصول حاکم بر منویات ایشان، به رغم مشابهت های موردی با نظریه های مسئولیت اجتماعی و توسعه بخش، نمی تواند ذیل هیچ یک از نظریه های هنجاری موجود تعریف شود، لذا هنجارهایی متفاوت در عرصه حکمرانی رسانه را پیش روی قرار می دهد؛ ازجمله، هنجارهایی که هم موجب حفظ اقتدار دولت ها و نظام شوند و هم آزادی بیان و رضایت مخاطب را به همراه داشته باشند؛ هنجارهایی که رسانه ها مبتنی بر آنها، در قبال حفظ ارزش ها و فرهنگ عمومی جامعه که مبتنی بر سنت های اسلامی و ایرانی است خود را مسئول بدانند و از طرف دیگر با توجه به همه ظرفیت های مردمی و به کارگیری آنها، همزمان با حفظ و پایش خرده فرهنگ ها منجر به رشد و تعالی جامعه و پیشرفت کشور شوند.کلیدواژگان: نظریه های هنجاری، رهبر معظم انقلاب(مدظله)، رسانه، انقلاب اسلامی
-
صفحات 53-88شهر محصول دوگانه طراحی-سیاست و یا محصول-فرایند است. سیاست گذاری عرصه مدیریتی شهر و طراحی های خرد و کلان، جولانگاه ایده پردازی و آفرینش وضعیت هایی جدید است. هدف از هر دو سویه، ارتقا کیفیت زیست جامعه در بستر شهری است. این کیفیت زیست مادامی میسر می گردد که هر دو حوزه به شکل پیوسته و متقابل عمل کرده و برهم کنش ها آن ها در قالب فضاها و شکل شهر مجسم گردد. مرور تجربیات گذشته در ایران بیانگر این مسئله است که اساسا طراحی مقوله منفک از فرایند های سیاست گذاری شهری در ایران بوده و سیاستگذاری نیز با وجود تاکید بر ضرورت توجه به بعد طراحانه و کیفی شهر، اما در عمل نتوانسته مکانیزم ساختارمندی را در راستای همپیوندی با عمل طراحانه در مقیاس معماری و شهرسازی پایه گذاری کند. نظر به این طرح مسئله، پژوهش حاضر سعی دارد تا ضمن احصاء ادبیات تخصصی سیاست گذاری شهری در ایران، ساختار نظری در جهت تبیین جایگاه بعد طراحی (معماری و شهرسازی) را در فرایند سیاست گذاری شهری ارائه دهد. پژوهش ماهیتی کیفی داشته و از طریق روش توصیفی-تحلیلی با بررسی منابع کتابخانه ای، اسنادی و تجربیات موجود ارائه مدلی نظری جایگاه طراحی معماری و شهرسازی در فرایند سیاست گذاری شهری است. یافته ها بیانگر این نکته است که اگر خروجی سیاست گذاری به مثابه نمودی از فرایند تمدنی یک شهر، در قالب سیاست های طراحی ارائه گردد، امکان مداخله طراحانه میسر بوده و با در نظر گرفتن عوامل، مولفه ها و ویژگی هایی که در روند طراحی معماری و شهرسازی نقش دارند، سیاست ها بدل به راهنماهای عملیاتی طراحی شود. این راهنماها در حکم حلقه واسط بین سیاست و طراحی عمل خواهند کرد و ابعاد مختلف آن در نظر گرفته می شود.کلیدواژگان: سیاست گذاری شهری، سیاست شهری، راهنمای طراحی، معماری و شهرسازی معاصر ایران، تمدن اسلامی-ایرانی
-
صفحات 89-111
برای دستیابی به تمدن نوین اسلامی باید دانش متناسب در تمام عرصه های جامعه ایجاد شود. این مهم با سامان دهی مجموعه تحقیقات مراکز علمی کشور در راستای هدف مذکور صورت می پذیرد. بدین منظور مدیریت تحقیقات در نظام جمهوری اسلامی باید بتواند سرمایه ها و ظرفیت های دانشی جامعه را در جهت شناخت و سازماندهی نیازهای انقلاب اسلامی و حل آن ها و در قالب شبکه ای منسجم در اقصی نقاط جامعه اسلامی به کار بگیرد؛ پژوهش حاضر چنین مدیریت تحقیقاتی را «مدیریت اسلامی شبکه تحقیقات» می نامد. در راستای ایجاد مدیریت اسلامی شبکه تحقیقات، مسئله این پژوهش ارائه «الگوی راهبردی مدیریت اسلامی شبکه تحقیقات» است؛ الگوی وصفی مرکب از ابعاد و مولفه های موثر بر مدیریت اسلامی شبکه تحقیقات و روابط و نسبت های بین آن ها.«الگوی راهبردی مدیریت اسلامی شبکه تحقیقات» با بکارگیری«روش تحقیق تکاملی» به دست آمده و شامل سه بعد «پیشران»، «عوامل» و «نتایج» می باشد که مولفه های بعد پیشران شامل «مرجعیت بخشی، اعتمادزایی و تسهیل گری»؛ مولفه های بعد عوامل شامل «روش، منبع و مسئله»؛ و مولفه های بعد نتایج شامل ارتقاء «تمایل، تفاهم و تعاون» هستند. برای نشان دادن وجه تمایز مدیریت اسلامی و غیر اسلامی، برای هر مولفه معیار های اسلامیت بیان شده است.
کلیدواژگان: تمدن اسلامی، مدیریت تحقیقات، مدیریت اسلامی شبکه تحقیقات، الگوی مدیریت اسلامی شبکه تحقیقات، روش تحقیق تکاملی -
صفحات 113-145در میان رویدادهایی که هویت تاریخی ایران را صورت بخشیده اند دوره مشروطه را می توان نقطه عزیمتی برای نظمی جدید بشمار آورد. در این نظم جدید، معانی و تفاسیری که روزی جهان اجتماعی ایرانیان را سامان می دادند، ثبات و استمرار موقعیت سابق خود را متزلزل می یابند و تبدیل به معانی ای مناقشه آمیز می شوند؛ معنای علم نیز اینچنین است. در این تحقیق با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، به بررسی چند اثر از دو نماینده جریان روشنفکری -یعنی میرزا آقاخان کرمانی و میرزا ملکم خان ناظم الدوله- در عصر مشروطه پرداختیم. ابتدا در فرایندی تعاملی بین مطالعه اکتشافی متون مورد بررسی و ادبیات نظری، چارچوبی مفهومی متشکل از چهار مولفه «تلقی هستی شناختی»، «تلقی معرفت شناختی»، «تلقی جامعه شناختی» و «تلقی موضوع شناختی» و چندین زیرمولفه بدست آوردیم و با استفاده از این چارچوب مفهومی به تحلیل آثار مورد نظر پرداختیم. طبق یافته های این تحقیق می توان در حوزه تلقی هستی شناختی دو گرایش به نفی علم فرابشری و همراهی با تلقی فرابشری از دانش را یافت. در حوزه معرفت شناختی نیز با دو موضع گیری نفی روشنگری روش های سنتی و کل گرایی روش شناختی مواجهیم. به لحاظ موضوع شناسانه نیز نوعی «منفعت گرایی» را در میان مضامین ایشان به صورت مشترک می توان شناسایی کرد. در حوزه تلقی جامعه شناختی نیز جهت گیری های شدید سیاست گذارانه، کاستی وجوه حرفه ای و افراط در رویکردهای انتقادی، ارزش مطلق کارآمدی و معارف ملموس و عینی، مردم مداری آسیب گون، ترجیح کنشگری به نظاره گری و رویکردی شبه فرهنگی به دانش سنتی از جمله مولفه هایی بشمار می روند که تلقی این جریان از دانش را می سازند.کلیدواژگان: تلقی از علم، مشروطه، تحلیل تاریخی، مطالعات تاریخی علم، جامعه شناسی علم
-
صفحات 147-164
توجه به تعلیم و تربیت اسلامی دانشجویان همواره یکی از اهداف مهم نظام آموزشی در دانشگاه فرهنگیان است. هدف مطالعه حاضر ارزیابی کیفیت درونی برنامه درسی دروس معارف اسلامی از دیدگاه دانشجومعلمان در دانشگاه فرهنگیان خراسان جنوبی بر اساس مدل رالف تایلر بود. این مطالعه توصیفی-تحلیلی است. جامعه مورد مطالعه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید باهنر بیرجند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 347 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته 43 سوالی استفاده شد. روایی پرسشنامه به تائید صاحب نظرات و اساتید دانشگاه رسید. و پایایی پرسشنامه با استفاده از شیوه الفای کرونباخ 87% بدست آمد. تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 16 و از آمار توصیفی(فراوانی و درصد) و آمار استنباطی(t تک نمونه ای و t مستقل) استفاده شد. براساس نتایج به دست آمده، وضعیت کیفیت درونی برنامه درسی دروس معارف اسلامی در عنصر اهداف آموزشی، محتوای آموزش، روش های تدریس و نمره کلی کیفیت برنامه درسی از دیدگاه دانشجویان از متوسط به بالا برخوردار بود ولی میانگین عناصر(ارزشیابی) از میانگین نظری (3) پائین تر بود و وضعیت این عناصر از دیدگاه دانشجویان از کیفیت پائینی برخوردار بود (P<0/05). برنامه درسی دروس معارف اسلامی در دانشگاه فرهنگیان باید همواره مورد ارزیابی قرار گیرند و موانع اثربخشی و تاثیرگذاری این دروس بر دانشجومعلمان شناسایی شوند و بازنگری لازم در جهت ارتقاء و رشد مسائل اسلامی و دینی در راستای تمدن سازی اسلامی دانشجومعلمان انجام شود.
کلیدواژگان: برنامه درسی، کیفیت درونی، معارف اسلامی، مدل تایلر، دانشگاه فرهنگیان، دانشجومعلم
-
Pages 53-88The city can be seen as a dual outcome of both design and policy or as the product of a process where policymaking provides the managerial framework and design serves as a platform for creativity and generating new urban conditions at both large and small scales. The objective of both sides is to enhance urban quality of life, which is achievable only when these domains operate continuously and interactively, allowing their interplay to materialize within the spaces and forms of the city. A review of past experiences in Iran shows that design has often been treated as separate from urban policymaking processes. Despite emphasizing the importance of a qualitative, design-oriented approach, urban policy has not managed to create a structured mechanism that effectively integrates design practices at architectural and urban levels. In response to this issue, the present research aims to develop a theoretical framework to clarify the role of architectural and urban design within the urban policymaking process by reviewing specialized literature on urban policy in Iran. This qualitative study uses a descriptive-analytical approach, examining library sources, documents, and previous experiences to propose a theoretical model that defines the role of design in urban policymaking. The findings suggest that if policymaking outputs are framed as part of the civilizational process of the city through design policies, then purposeful design intervention becomes possible. Policies can be transformed into actionable design guidelines by accounting for the factors, components, and attributes central to architectural and urban design. These guidelines serve as a crucial link between policy and design, addressing the multifaceted aspects of urban development.Keywords: Urban Policy, Urban Politics, Design Guideline. Contemporary Architecture, Urbanism Of Iran, Iranian-Islamic Civilization
-
Pages 147-164
Paying attention to the Islamic education of students is always one of the important goals of the educational system in Farhangian University. The aim of the current study was to evaluate the internal quality of the curriculum of Islamic education courses from the perspective of student teachers at Farhangian University of South Khorasan based on Ralph Tyler's model. This is a descriptive-analytical study. The studied population of Farhangian University of Shahid Bahonar Birjand Campus, 347 people were selected as a sample based on the Karjesi and Morgan table. A researcher-made questionnaire with 43 questions was used to collect information. The validity of the questionnaire was confirmed by the reviewers and university professors. And the reliability of the questionnaire using Cronbach's alpha method was 87%. Data analysis was done using SPSS 16 software and descriptive statistics (frequency and percentage) and inferential statistics (one-sample t and independent t) were used. Based on the obtained results, the internal quality of the curriculum of Islamic education courses in the element of educational objectives, content of education, teaching methods and the overall quality score of the curriculum from the students' point of view was medium to high, but the average of the elements (evaluation) was below the theoretical average ( 3) It was lower and the status of these elements was of low quality from the students' point of view (P<0.05). The curriculum of Islamic education courses in Farhangian University should always be evaluated and the obstacles to the effectiveness and impact of these courses on student teachers should be identified and the necessary revision should be done in order to promote and develop the Islamic and religious issues of student teachers
Keywords: Curriculum, Internal Quality, Islamic Education, Tyler Model, Farhangian University, Student Teache