فهرست مطالب

نشریه معماری شناسی
پیاپی 33 (زمستان 1403)

  • تاریخ انتشار: 1403/11/08
  • تعداد عناوین: 7
|
  • زهرا بیدخوری* صفحه 1

    با مشاهده ای ساده به معماری و آثار تاریخی، می توان نمود و تجلی هندسه را در آن ها نگاه کرد چرا که هندسه همانند یک ابزار و دانش در تولید فضا، القا کننده ارتباطات اجزا بایکدیگر، یکپارچگی و احساسات خلق کننده اثر است. به کارگیری نظاه های هندسی در هنر و معماری ایران سابقه ی قابل توجهی دارد. نظام های هندسی مخصوصا پس از اسلام، برای تعیین نمودن ابعاد و اندازه های بنای ساختمان و به دست آوردن تناسبات مطلوب مورد استفاده قرار گرفته است. نظم بخشیدن به فضا، برقراری روابط صحیح و منطقی بین اندام های گوناگون ساختمان، ارتباط بین پلان های بنا و نمای آن ها، طراحی انواع قوس، گنبد و غیره همگی با استفاده از الگوهای مناسب نظام های هندسی میسر شده تا در مسیر خود بتوانند قدمی مطلوب بردارند و موجب شده بناهای تاریخی ایران از نگاه سازه و زیبایی شناسی موفق به عرضه معماری باشکوه و متنوع شده اند. مقاله حاضر تلاشی است در جهت یافتن ترسیمات هندسی در خانه های تاریخی اردکانی، بلخاست، غفوری، ملک و داروغه شهر مقدس مشهد که در دوره قاجاریه ساخته شد. در این پژوهش از روش های تحقیق کیفی شامل روش توصیفی_تحلیلی و به منظور گردآوری داده ها از مراجع مستند بهره گرفته شده است. یافته های این پژوهش توانایی دارد در کنار مطالعات مشابه دیگر در جهت بازشناسی و نمود آثار معماری ایران و بازیابی هویت اصیل اسلامی_ایرانی آن مورد استفاده قرار گیرد. این که از چه هندسه ای جهت برقراری ارتباط اجزا در پلان و نما با چه مدولی استفاده شود، در اختیار هنرمندان بوده و خلاقیت و دانش در آن به نحوی مهارت و رقابت بین آنان بوده است.

    کلیدواژگان: هندسه، معماری، خانه تاریخی، مشهد
  • سپیده رفیعی، سحر غریبی، شبنم اکبری نامدار* صفحه 2

    آرامگاه ها در معماری و فرهنگ ایران جایگاه ویژه ای دارند و در شکل گیری این بناها، عوامل مختلف محیطی و جغرافیایی، فرهنگ و باورهای یک جامعه، نقش مهمی را داشته اند. مرگ یکی از قطعی ترین رویداد زندگی انسان ها در طول تاریخ محسوب می شود و تاثیر بسزایی در شکل گیری معماری داشته است بنابراین انسان باید شیوه ای را برای تدفین مردگان به کار ببرد. در هر دوره ی معماری، برجسته ترین اثر حضور تاریخی انسان، معماری مرگ آن هاست که در طول تاریخ به روش های گوناگون درکالبد معمارانه ظاهر شده اند. یکی از عناصر مهم معماری بعد از مساجد، معماری آرامگاهی است و از جنبه های گوناگون نقش مهمی را به خود اختصاص داده اند که قابل ارزیابی و تحلیل می باشند. در مقاله حاضر سعی برآن است نمونه های موردی در اقلیم سرد و کوهستانی جمع آوری و تحلیل شوند تا به شناخت دقیق تر از معماری آرامگاه ها به دست آید. همچنین در ادامه به تحلیل و بررسی گونه های آرامگاهی تاریخی ایران بر اساس دوره و بستر جغرافیایی که، این موضوع منجر به شناخت الگوهای پلانی و روند تزئینات و... آن ها خواهد شد. روش تحقیق در این مقاله ترکیبی بوده و به روش کیفی-کمی می باشد. گردآوری داده ها به صورت میدانی و اسنادی- کتابخانه ای می باشد که شامل تاریخ نگاری و گونه شناسی و شناخت تزئینات و.. می شود که با تحلیل نمونه های موردی، بررسی گونه بندی آرامگاه ها، ساختار فرمی و پراکندگی و انطباق با اقلیم آنها از اهداف این مقاله است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در برخی از دوره های تاریخی بیشتر یک گونه فرمی یا کارکردی دیده می شود وهمچنین باعث کاهش یا افزایش تکرار الگوها خواهند شد. آرامگاه ها بیشتر بصورت کالبدهای مذهبی، غیرمذهبی و یادمانی و اوج تزئینات آجرکاری متاثر از بوم و فرهنگ و تاریخ آن اقلیم شکل گرفته اند.

    کلیدواژگان: معماری مرگ، آرامگاه، گونه شناسی، تزئینات
  • اعظم مسعودی گوگانی*، یوسف هوشمندپور، علی امرائی صفحه 3

    آموزش معماری در دانشگاه ها دردهه های اخیر باتوجه به افزایش کمی تعداد دانشجویان، متاسفانه دچار بحران شده است و باید بعنوان یک معظل بطور ویژه مورد توجه قرار گیرد. مطابق با شواهد عینی نگارندگان به عنوان مدرس، کمتر از یک سوم دانشجویان (رندوم از تمامی دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی) در پرورش ذهن خلاق موفق بوده اند که البته این تعداد هم اکثرا استفاده از سبک و سیاق، روش و معماری بیگانه را سرلوحه و الگوی طراحی های خود قرار می دهند. این درحالی است که معماری سنتی ما پر از رمز و رازهای پیدا و پنهان است که تاسی از آنها می تواند راهگشای خیلی از مشکلات گردد. این مقاله به شیوه تحلیلی توصیفی سعی برآن دارد ضمن توصیف اهمیت پرورش ذهن خلاق در دانشجویان، در راستای باز الگوسازی معماری ایرانی اسلامی که مورد بی مهری و فراموشی درمعماری معاصر شده است گام بردارد و هم به احیاء معماری سنتی کمک نماید و هم راهگشای ذهن خلاق و ایجاد دانش کاربردی دردانشجویان گردد.این مهم نیازمند یک روش نو می باشد که بتواند با ایجاد انگیزه و جرقه درذهن طراح روند رشد و تکمیل طرح را به سرانجام برساند. روش آموزشی تحلیل شده در این پژوهش استفاده از هندسه و نقوش درطراحی پلان، نما،طراحی داخلی، تزئینات و تمام اجزا طرح مدرن می باشد، روش کار بدین صورت است که با استفاده از نمونه های طراحی شده و تشریح روند طراحی، کمک شایانی به ایجاد یک سبک طراحی نو(استفاده از نقوش و گره ها در طراحی پلان و سایر اجزا) نماید. نتایج حاصل از این پژوهش باتوجه به کاربردی کردن و اجرای عملی آن توسط نگارندگان درمحیط آموزشی درس طرح 4 نشان داد که دانشجویان بعد از یادگیری و استفاده از این روند، تغییر اساسی در افزایش خلاقیت و انگیزه پیشبرد طرح در آن ها ایجاد گردید.

    کلیدواژگان: خلاقیت آموزشی، معماری ایرانی اسلامی، هندسه و نقوش، بازالگوسازی، طراحی معماری
  • فائزه محدث*، الهام بختیاری منش صفحه 4

    نما عاملی موثر در شکل دهی به شمایل شهرها و ذهنیت شهروندان است؛اما امروزه بخش عمده ای از این عناصر شهری به ویژه در بخش مسکونی، به دلایل متعددی نه تنها شرایط ایجاد شهرهای مطلوب را فراهم نکرده اند بلکه خود عامل سردرگمی مخاطبان و ایجاد اغتشاش بصری در شهرها شده اند. علاوه بر این،سلیقه ای شدن طراحی نما و اهمیت نظر طراحان منجر به نادیده گرفته شدن مخاطبان،نحوه ی فهم و برقراری ارتباط آنان با محیط اطراف خود شده است.این در حالی است که با نگاهی گذرا به مناطق قدیمی تر شهرها،نماهای مسکونی غنی مشاهده می شود که در کنار جذابیت ظاهری،پیامی مشترک را برای مخاطبان خود دارند که منجر به سهولت فهم و ادراک نماها توسط شهروندان یا به عبارت بهتر خوانایی نما می شود.این مسئله به طور ویژه در بستر مورد مطالعه یعنی شهر کرمانشاه به واسطه رشد ساخت و ساز و نماسازی بی ضابطه مورد توجه قرار گرفته است.بر همین اساس پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که" مفهوم خوانایی در نماهای مسکونی بافت میانی شهر کرمانشاه چگونه ادراک می شود؟"و هدف این مطالعه، بررسی نحوه ادراک مخاطبان از نماهای بافت میانی شهر کرمانشاه است.روش انجام پژوهش،تحلیل محتوای کیفی با رویکرد قیاسی است.داده ها با استفاده از منابع مکتوب و مصاحبه های باز استخراج و در نهایت با یکدیگر مقایسه و تطبیق داده شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد در وهله اول،عناصر ظاهری نماها که شامل اجزا،کلیات و ترکیبات نما هستند بر خوانایی نماهای مسکونی این منطقه موثرند و در و در وهله ی بعد ذهنیت مخاطبان،معنا یا احساس آنان در کنار مولفه های کلی تر شامل بستر و بافت مورد نظر نیز بر خوانایی نما تاثیر دارند.

    کلیدواژگان: خوانایی، ادراک مخاطبان، نمای مسکونی، بافت میانی، شهرکرمانشاه
  • کیانا اقتباسی*، متین رستمی صفحه 5

    در سال های اخیر نگرانی عمومی و افزایش آگاهی از ضرورت حفاظت و به کارگیری پتانسیل ابنیه فرسوده ارزشمند معماری، منجر به توسعه رویکرد احیا و بازآفرینی در سراسر جهان شده است. در صورتی که این روند به تغییر کاربری بنا بیانجامد؛ در مواجهه با جبران کمبود فضا، افزودن بخش های الحاقی به بنای اولیه مطرح می گردد. از جمله مطرح ترین این پروژه ها با شیوه طراحی نوین، منحصربه فرد و بی سابقه، آثار دنیل لیبسکیند با سبک دیکانستراکشن است. از آنجایی که در هر زمینه، آموختن از تجربیات مشابه گذشته می تواند نکات آموزنده ای را در اختیار طراحان قرار دهد؛ پژوهش حاضر در نظر دارد نقاط ضعف و قوت اقدامات سه پروژه بازآفرینی این معمار، شامل موزه تاریخ نظامی بوندزور، موزه یهودیان معاصر سانفرانسیسکو و موزه سلطنتی انتاریو را با روش استدلال بر مبنای نمونه (CBR) و داده های کیفی واکاوی نماید و سپس راهکارهای عملی احیا و بازافرینی که موفقیت پروژه را به دنبال داشته است و همچنین کمبودهایی که موجب ضعف پروژه گشته را ارائه کند. نوشتار کنونی با در نظر داشتن ماهیت ساختارشکن، جذابیت بصری، تضاد کامل با ساختار ابنیه کلاسیک تاریخی و همچنین ارائه فضاهای داخلی نوین معماری دیکانستراکشن، اذعان می دارد به کارگیری این سبک در طراحی بخش الحاقی ابنیه قدیمی، در صورت ایجاد پیوند معنایی با بنای میزبان، گزینش مصالح مناسب، عدم ایجاد فضاهای بدون کاربرد و مکان یابی صحیح بخش الحاقی با هدف کمترین آسیب به بنای موجود و عدم غلبه بصری بر آن، می تواند ضامن موفقیت پروژه های احیا و بازآفرینی باشد. در نهایت پژوهش، نتایج حاصل از تحلیل و تفسیر اقدامات همه جانبه رویکرد در نمونه های مورد بررسی را در قالب راهکارهای کالبدی و فضایی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، زیست محیطی و هویتی احیا و بازآفرینی ارائه می نماید.

    کلیدواژگان: بازآفرینی معماری، معماری دیکانستراکشن، الحاق به ابنیه فرسوده، احیای بنای ناکارآمد، دنیل لیبسکیند
  • مرضیه شاهرودی کلور* صفحه 6

    معماری نیز مانند هر ابزار اجتماعی دیگر، سعی به ابلاغ پیام و برقراری ارتباط با مخاطبانش دارد. فرایند کشف رابطه میان اشیا و حوادث و درک نسبت آن ها با هم منتهی به تولید معنا می شود. تحلیل نشانه شناسی یک اثر، فرایندی است که طی آن هر عنصر سازنده اثر به عنوان یک لایه معنایی در نظر گرفته می شود و خوانش نهایی اثر، محصول برآیند این لایه های معنایی است. نکته مهم، کاربست اصول و مبانی نشانه شناسی در تحلیل و نقد آثار هنری و دریافت چگونگی خوانش اثر توسط مخاطب می باشد. اثر معماری یا عکس، فراتر از انتزاعات و تخیلات، در نهایت محصولی دارند که بر پایه واقعیتی شکل گرفته که برای کاربر یا مخاطب خود، ملموس است. به عبارت دیگر، معماری و عکاسی، هر دو حاوی پیام های بصری هستند که در یک واقعیت ساخته شده و عینی نمود می‏یابند. در این مقاله، برخی از ابزارهای تحلیلی نشانه‎شناسی با رویکرد پساساختارگرا به صورت تطبیقی میان هنر عکاسی و معماری و با هدف بررسی کارکرد عکس معماری در آموزش معماری، به ویژه در دروس تئوری و تاریخ معماری، مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور، تعداد 12 عکس معماری، توسط متخصصین عکاسی و معماری مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه بررسی نظرات نشان می دهد که در مجموع، عکس معماری، در آشنایی با اصول، ضوابط و ساختارهای فیزیکی معماری و نشانه های زیباشناسانه می تواند قابل اطمینان باشد. در حالی که در زمینه معناشناسانه و ادراک فضا – زمان، نیازمند تلاش در رسیدن به نقشه های ذهنی مشترک، میان عکاس، معماران و مخاطبان هنر معماری و عکاسی است.

    کلیدواژگان: عکس معماری، نشانه شناسی، پساساختارگرایی، عکاسی، معماری
  • محمدحسن زهتابان*، مهناز رضائی، آویده طلایی صفحه 7

    در دنیای مدرن امروزی، امنیت و ایجاد آرامش و آسایش، به یک مولفه مهم و حائز اهمیت تبدیل شده است که هوشمند سازی ساختمان از راهکارهای کاربردی برای برآورده ساختن این نیازها می باشد. استفاده از سیستم مدیریت هوشمند ساختمان، به دلیل مزایایی مانند صرفه جویی در مصرف انرژی، کاهش هزینه های تعمیر و نگهداری، افزایش ایمنی و سطح رفاه و آسایش، به عنوان یک سرمایه گذاری موثر در پایداری و بهینه سازی ساختمان ها شناخته می شود. لذا، در طراحی و ساخت ساختمان های جدید، لازم است از این سیستم ها استفاده شود. هدف از پژوهش حاضر شناسایی مولفه های هوشمندسازی مجتمع های مسکونی در شهر پردیس به منظور ارتقا سطح کیفی زندگی شهری می باشد. شهر پردیس با توجه به اینکه یک شهر در حال توسعه و نزدیک به پایتخت است و همچنین موقعیت جغرافیایی آن به عنوان یک نمونه موردی مناسب برای پژوهش حاضر انتخاب شده است. با توجه به موضوع پژوهش، روش تحقیق مورد نظر از نظر راهبرد کتابخانه ای تلقی شده و هدف تحقیق به صورت کاربردی می باشد و همچنین رویکرد مورد نظر تحقیق آمیخته در نظر گرفته شده که از تلفیق رویکرد کیفی تحلیل مضمون و رویکرد کمی تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی استفاده شده است. بر اساس نتایج پژوهش استفاده از پنل های خورشیدی شفاف در راستای هوشمندسازی ساختمان و ذخیره سازی حداکثری انرژی های تجدیدپذیر نسبت به سایر مولفه های هوشمندسازی حائز اهمیت می باشد. چرا که کاربرد این نوع پنل ها فراتر از بام ساختمان ها و بیابان ها می باشد و می توان در نمای ساختمان های شیشه ای و همینطور بازشو ها استفاده گردد تا هم به ذخیره سازی انرژی بپردازد و هم از زیبایی ساختمان مورد نظر کاسته نشود.

    کلیدواژگان: هوشمندسازی، پنل خورشیدی، کیفیت زندگی، شهر پردیس