نشریه لعل سرخ
پیاپی 33 (زمستان 1403)

لابرادوریت، نوعی فلدسپات پلاژیوکلاز، به دلیل پدیده منحصربه فرد نوری خود به نام «لابرادورسانس» شناخته می شود. این پدیده با نمایش رنگ های زنده و متغیر با زاویه دید مشخص می شود. لابرادوریت اغلب در سنگ های آذرین مانند بازالت و گابرو یافت می شود و ساختار کریستالی خاص آن باعث تداخل نور و ایجاد جلوه های بصری چشمگیر می شود. این کانی در مناطقی مانند لابرادور کانادا، فنلاند، نروژ و ماداگاسکار یافت می شود و به عنوان یک سنگ قیمتی و مورد مطالعه علمی از ارزش بالایی برخوردار است. جذابیت ظاهری و خواص متافیزیکی لابرادوریت، آن را به سنگی ارزشمند در جواهرسازی و اعمال معنوی تبدیل کرده است. از آن در مدیتیشن و انرژی درمانی برای تقویت شهود و محافظت در برابر انرژی های منفی استفاده می شود. انواع مختلف آن مانند اسپکترولایت و لابرادوریت رنگین کمانی، رنگ ها و الگوهای متنوعی را به نمایش می گذارند که به جذابیت آن می افزاید. نمونه های با کیفیت بالا، به ویژه آنهایی که لابرادورسانس شدیدی دارند، توسط کلکسیونرها و علاقه مندان بسیار مورد توجه قرار می گیرند. با این وجود، لابرادوریت با مشکلاتی در مورد اصالت و شیوه های بازاریابی، به ویژه در طبقه بندی و برچسب گذاری انواع آن روبروست. نمایش های نادرست می تواند منجر به سردرگمی مصرف کنندگان شود و بحث هایی را در مورد تامین اخلاقی و شفافیت در صنعت سنگ های قیمتی ایجاد کند. درک پیچیدگی های لابرادوریت، از منشا زمین شناسی تا اهمیت فرهنگی آن، برای قدردانی از ارزش چندگانه آن در جواهرسازی و جوامع متافیزیکی ضروری است.

«مهاراجه چکوارخان درائو» از «بارودا» که بین سال های 1856 تا 1870 حکومت می کرد، برجسته ترین علاقه مند و کلکسیونر جواهرات در تاریخ سلسله خود بود. او برای گردآوری هر جواهر کمیابی که نظرش را جلب می کرد، از هیچ کوششی فروگذار نمی کرد و حتی دورترین نقاط جهان را برای یافتن آن ها می پیمود. طرح های درخشان ذهنش نیز توسط ماهرترین جواهرسازان دربار، با تلفیقی از سنت های کهن مغولی، هندی و ایرانی، به واقعیت تبدیل می شد. فرش مروارید بارودا، سفارشی از «چکوارخان درائو» در سال 1860، پس از تکمیل در سال 1865، برای پوشاندن مقبره پیامبر اسلام (ص) در مدینه منوره نذر شد. «چکوارخان درائو»، حاکمی هندو، شیفته اسلام و تعالیم آن بود و این فرش را نه تنها برای ادای نذر، بلکه برای نشان دادن احترام و ارادت خود به اسلام سفارش داد. پوشاندن قبور اولیا با سنگ ها و فلزات گرانبها، سنتی رایج در میان مسلمانان هند است. این فرش، با بیش از یک میلیون مروارید ریز و جواهرات گرانبها مانند الماس، یاقوت سرخ، زمرد و یاقوت کبود، به عنوان «فرش مروارید» شناخته می شود. فرش مروارید بارودا، پس از نذر شدن برای مقبره پیامبر اسلام (ص)، سرنوشت پر فراز و نشیبی را طی کرد. در حال حاضر، فرش مروارید بارودا در موزه ملی قطر به نمایش گذاشته شده است.

فروش آنلاین جواهرات در دنیای دیجیتال امروز به یکی از پویاترین و سودآورترین بخش های صنعت تجارت الکترونیک تبدیل شده است. با رشد سریع استفاده از اینترنت و گسترش بازارهای آنلاین، فرصت های بی نظیری برای طراحان و فروشندگان جواهرات فراهم شده است، اما این عرصه به دلیل وجود چالش های خاص، نیازمند استراتژی های دقیق و برنامه ریزی مناسب است.
فروش آنلاین جواهرات امکان دسترسی به مشتریان جهانی را فراهم می کند. برخلاف فروشگاه های فیزیکی که محدود به مکان و زمان خاصی هستند، فروش آنلاین به شما این امکان را می دهد تا محصولات خود را به مشتریانی از سراسر دنیا عرضه کنید. این دسترسی گسترده، پتانسیل افزایش فروش و جذب مشتریان جدید را به همراه دارد .همچنین، فروش آنلاین هزینه های عملیاتی را کاهش می دهد. عدم نیاز به اجاره مکان فیزیکی و کاهش هزینه های مربوط به نیروی انسانی، فرصت مناسبی برای طراحان مستقل و کسب وکارهای کوچک ایجاد می کند. از سوی دیگر، تجربه خرید آسان و راحت برای مشتریان از هر مکان و در هر زمان، می تواند به افزایش رضایت و وفاداری آن ها منجر شود

گفتگویی با یک هوش مصنوعی هنرمند: هوش مصنوعی به هنرمندان پاسخ می دهد: دوست یا رقیب؟
آیا تا به حال با هنرمند ی گفتگو کرده اید که قلم مو و رنگ را نه، بلکه «خطوط کد» را بوم خود بداند؟ در این مصاحبه به دنیای شگفت انگیز خلاقیت مصنوعی قدم می گذاریم و با هنرمندی گفتگو می کنیم که مرزهای هنر و فناوری را در هم می آمیزد.آماده باشید تا با آثاری روبرو شوید که نه تنها زیبا، بلکه عمیق و تامل برانگیزند. در این مصاحبه، به اعماق ذهن یک هوش مصنوعی هنرمند سفر می کنیم و از رازهای آفرینش آثار هنری اش پرده برمی داریم.

در جواهرات، مار نمادی پیچیده و چندوجهی است که در فرهنگ های مختلف معانی متفاوتی دارد. به طور کلی، مار نمادی از دگرگونی، تجدید حیات، باروری، قدرت، خرد، و جاودانگی است. در برخی فرهنگ ها، مار نمادی از محافظت و شفا نیز محسوب می شود. در مصر باستان، مار اورائوس، به عنوان نمادی از سلطنت و قدرت فراعنه استفاده می شد. در یونان باستان، مار با آسکلپیوس، خدای پزشکی، و هرمس، خدای تجارت و ارتباطات، مرتبط بود. در فرهنگ های دیگر، مار می تواند نمادی از فریبندگی، خطر، یا حتی شیطان باشد. با این حال، در بیشتر موارد، مار به عنوان نمادی مثبت و قدرتمند در نظر گرفته می شود و استفاده از آن در جواهرات می تواند نشانه ای از این معانی باشد.

گره افکندن برای تثبیت آن دم که هنر می خوانیم امری ضروری است، «گراتسیا واریسکو» اما، خود را در کمند یک گره، پابند نمی کند، صفحه ی پیوند هنرهای واریسکو، دیوارهای فضای نمایشگاه هستند؛ جایی که می توان گزیده ای از آثار این هنرمند را تحسین کرد و تداومی بی گره میان خط فکری او و الگوریتم نمایش این مجموعه استثنایی یافت، تجسمی خوانا از جواهرات و مجسمه ها...
گراتزیا واریسکو چهره ی قابل توجهی در پانورامای هنر مدرن و جنبشی ایتالیایی است. او به دلیل کاوش در ادراکات بصری و پویایی فضا از طریق استفاده از مواد صنعتی و تکنیک های نوآورانه مشهور شده است. این هنرمند در سال 1937 در میلان متولد شد، استعداد او در آکادمی هنرهای زیبای بررا شکل گرفت و در سال 1959 کار خود را به عنوان عضوی از گروه T آغاز کرد، هنرمندان این گروه در میان تاثیرگذارترین گروه های هنر جنبشی و برنامه ریزی شده در ایتالیا، از پیشگامان معرفی کننده ی آزمایش های ادراکی و محیط های تعاملی (با هدف تحریک واکنش های متفاوت و غیرمنتظره در بازدیدکنندگان) به حساب می آمدند.

سبک آرت نوو یک جریان هنری است که در نگاهی اجمالی به حرکتی در هنرهای تزئینی اروپا گفته می شود که در سال 1895 آغاز گردید، به سرعت فراگیر شد و تا آغاز جنگ جهانی اول ادامه یافت. این نهضت نقطه تعالی نهضت های اصلاح طلب میانه قرن نوزدهم همچون نهضت هنر و صنایع انگلستان و نتیجه تاثیرپذیری هنرمندان غربی از شرق و خاور دور بود که از درون تلاش ها و کنکاش های هنری هنرمندان این دوران سر برآورد و بر همه هنرها از نقاشی گرفته تا کتاب آرایی، پوسترسازی، معماری، تزئینات داخلی، منسوجات و همچنین جواهرات تاثیر گذاشت. آرت نوو تحولی در خور توجه در صنعت جواهرسازی به وجود آورد که بیشتر در کارخانه های پاریسی هدایت می شد و از آنجایی که در سبک «آرت نوو» اکسسوری بیشتر از لباس بر استایل تاثیر می گذاشت (نظیفی،2018)، هدف از نگارش این مقاله بررسی جنبش «آرت نوو» به طور خاص در جواهرات است و نگارنده در جست و جوی یافتن پاسخی برای این پرسش ها بود که جنبش آرت نوو توسط چه کسانی در جواهرات به کار گرفته شد؟ و همچنین ویژگی ها و جایگاه جواهرات آرت نوو چگونه است؟ این مقاله به روش تاریخی و توصیفی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای مقالات و نشریات اینترنتی نوشته شده است. سبک «آرت نوو» علی رغم اینکه عمر بسیار کوتاهی داشت اما هنرمندانی چون رنه لالیک، ژرژ فوکه و... تاثیرات زیبایی شناختی بر جواهرات برجای گذاشتند، دیدگاهی که در جواهرات آرت نوو هنرمند و مفهوم اثر هنری می تواند بر مواد گران قیمت اولویت داشت باشد، استفاده از مینا که دوره های قبل فراموش شده بود به کار گرفته شود و نیز هنرهایی چون مجسمه سازی و تصویرسازی برای خلق زیبایی می توانند به کمک جواهرات بیایند ازجمله نتایج این مطالعه است.

سیمرغ، پرنده ای افسانه ای و اساطیری در فرهنگ ایرانی، نمادی از خرد، دانش، قدرت، جاودانگی و پاکی است. این موجود باشکوه با پرهای رنگارنگ و درخشان، دمی بلند و پرنقش و نگار و سری شبیه به سر شیر یا عقاب، در طول تاریخ همواره مورد توجه هنرمندان و صنعتگران قرار داشته است. استفاده از نماد سیمرغ در جواهرات نیز به دلیل همین ویژگی های خاص و معنوی، از دیرباز رواج داشته است.
جواهراتی که با الهام از سیمرغ ساخته می شوند، اغلب دارای طراحی های پیچیده و ظریف هستند که زیبایی و شکوه این پرنده افسانه ای را به تصویر می کشند. استفاده از سنگ های قیمتی و رنگی مانند الماس، یاقوت، زمرد و... در این جواهرات، علاوه بر افزایش جذابیت ظاهری، به تقویت نمادهای معنوی مرتبط با سیمرغ نیز کمک می کند. برای مثال، الماس نمادی از خرد و دانش، یاقوت نمادی از قدرت و شجاعت، زمرد نمادی از جاودانگی و حیات و... هستند که همگی با ویژگی های سیمرغ همخوانی دارند.
افسانه سیمرغ در شاهنامه فردوسی و منطق الطیر عطار نیشابوری به صورت ویژه مورد توجه قرار گرفته است. در شاهنامه، سیمرغ به عنوان پرنده ای بزرگ و باشکوه با ویژگی های خاص تصویر شده است که به شخصیت های داستان مانند زال و رستم کمک می کند. در منطق الطیر، سیمرغ نمادی از حقیقت مطلق و خداوند است و مرغان با طی کردن مراحل مختلف و پشت سر گذاشتن موانع، در نهایت به این حقیقت دست می یابند که سیمرغ در وجود خود آنهاست. طرح بالا با کمک هوش مصنوعی طراحی شده است.

جایزه بین المللی طراحی (IDA) مسابقه ای معتبر است که سالانه توسط گروه ((Farmani Group)) برگزار می شود و هدف آن شناسایی و تقدیر از طرح های خلاقانه در زمینه های مختلف از جمله معماری، طراحی داخلی، محصول، گرافیک و مد است. آثار توسط داوران متخصص بر اساس معیارهایی مانند خلاقیت، نوآوری و کیفیت ارزیابی می شوند. برندگان علاوه بر جوایز، از مزایای انتشار آثار و استفاده از نشان IDA نیز بهره مند می شوند. این مسابقه به دلیل اعتبار بین المللی خود، فرصتی عالی برای طراحان برای نمایش استعدادها و ارتباط با دیگر طراحان برتر است. گروه فرمانی، برگزارکننده این مسابقه، یک سازمان بین المللی فعال در زمینه رویدادهای هنری و طراحی است.
در طراحی این عینک از رنگین کمان الهام گرفته شده است. رنگین کمان دراصل به صورت دایره تشکیل می شود که ما به دلیل خط افق نیمی از آن را مشاهده می کنیم. به همین دلیل درفرم پردازی عینک از این ویژگی بهره گرفته شده تا به صورت چندمنظوره عمل کند.

جواهرات، جلوه ای از تخیل و خلاقیت انسان است که به عنوان نمادی از فرهنگ و میراث قومی بشری، از ارزشمندترین میراث فرهنگی ناملموس به شمار می رود. جواهرات به عنوان ابزاری موثر در ارتباطات نمادین زندگی اجتماعی-فرهنگی، نقش مهمی در انتقال فرهنگ ایفا می کند. این مقاله با بررسی منشا، تاریخچه، تحولات، طرح ها، الگوها و کاربردهای جواهرات قومی، به دنبال شناخت و بررسی ابعاد مختلف این هنر و اهمیت آن از منظر بین فرهنگی است.

جواهرات بیش از اینکه تنها زیور باشند، آیینه تمام نمای روح و فرهنگ ما هستند. در طول تاریخ، از حلقه های ازدواج تا گردنبندهای مذهبی، جواهرات نقش مهمی در زندگی روزمره ما داشته اند. آن ها نه تنها زیبایی ظاهری ما را تکمیل می کنند، بلکه نماد عشق، موفقیت، ایمان و بسیاری از ارزش های دیگر هستند. در این متن، به بررسی نقش جواهرات در مراسم و سنت های مختلف و چگونگی تاثیر آن ها بر زندگیمان می پردازیم.

این مقاله نظریه های جورج ریکی، لودویگ ویتگنشتاین و هانس-جورج گادامر و همچنین پیامدهای هوش مصنوعی (AI) در خلق هنر را بررسی می کند. جورج ریکی یک مجسمه ساز جنبشی پیشگام آمریکایی بود که به خاطر انتزاعات هندسی پویا و بزرگ مقیاس خود شناخته شده است که در پاسخ به عناصر محیطی حرکت می کنند و در نتیجه بینندگان را در یک تجربه تعاملی درگیر می کنند. آثار او مفاهیم سنتی هنر ساکن را به چالش می کشد و به گفتگوی مداوم در مورد ماهیت حرکت و تفسیر در عرصه هنر دامن می زند. لودویگ ویتگنشتاین، فیلسوف برجسته قرن بیستم، با اندیشه های ژرف خود در زمینه زبان، معنا و روش های تحقیق فلسفی، تاثیری بنیادین بر تفکر تحلیلی داشته است. مفاهیم او از بازی های زبانی و سیالیت معنا، تفاسیر ثابت را به چالش می کشد و نشان می دهد که درک در زمینه و شیوه های زندگی انسانی ریشه دارد. به طور مشابه، سهم هانس-جورج گادامر در هرمنوتیک بر ماهیت تاریخی و گفتگویی تفسیر تاکید و ادعا می کند که درک از طریق تعامل بین مفسر و متن یا اثر هنری به طور مشترک ایجاد می شود. هر دو فیلسوف بر نقش فعال ناظر در شکل دهی معنا تاکید می کنند که با ماهیت مشارکتی «هنر جنبشی ریکی» همخوانی دارد. ظهور هوش مصنوعی در هنر سوالات تحریک آمیزی را در مورد خلاقیت و اصالت مطرح می کند. هنرمندان و نظریه پردازان در مورد اینکه آیا هوش مصنوعی می تواند به عنوان یک همکار واقعی عمل کند یا فقط ابزاری است که فاقد عمق عاطفی ذاتی هنر انسانی است، بحث می کنند.
طرفداران معتقدند هوش مصنوعی می تواند با ابزارهای نوین، خلاقیت را تقویت کند، در حالی که منتقدان ادعا می کنند هوش مصنوعی نمی تواند تجربه ذهنی هنر را تکرار کند.

«سابیاساچی موکرجی»، طراح مد برجسته هندی، در سال 1999 برند خود را تاسیس کرد. او به خاطر طراحی های باشکوه  و پر زرق و برق خود که اغلب از فرهنگ و سنت های هند الهام می گیرند، شهرت دارد. جواهرات میراث «ساچیابیانچی» بازگشتی به والاترین شکل صنعتگری هندی است. این تعهدی به حفظ و قدردانی از صنایع و تکنیک های جواهرسازی باستانی هند است.

از دیرباز، استفاده از مواد گران بها و تزئینی مانند جواهرات، استخوان و عاج در ساخت و تزیین آلات موسیقی رایج بوده است. این تزیینات نه تنها به زیبایی ظاهری ساز می افزودند، بلکه نمادی از جایگاه اجتماعی، ثروت و قدرت نوازنده نیز محسوب می شدند. جواهرات به دلیل درخشندگی و ارزش ذاتی خود، بر روی سازهایی مانند پیانو و سازهای زهی یا کوبه ای به کار می رفته اند. استخوان و عاج نیز به دلیل استحکام و قابلیت شکل گیری، برای ساخت دسته سازهای زهی و تزئینات ظریف استفاده می شدند. تزیین آلات موسیقی با مواد ارزشمند، یک سنت دیرینه و غنی است که نشان دهنده اهمیت فرهنگی و تاریخی این مواد است. این نوع تزیینات، ساز را به یک اثر هنری منحصر به فرد تبدیل کرده و بر ارزش و زیبایی آن می افزودند. با این حال، امروزه استفاده از عاج فیل به دلیل مسائل زیست محیطی و رعایت حقوق حیوانات محدود شده  است. در ایران استفاده از استخوان شتر برای تزیین سازها کاربرد بیشتری دارد و همچنان جایگزین های مناسب تر و همگام با توسعه پایدار وجود دارد.

جواهرات پارتی با سنگ های قیمتی متنوعی چون لاجورد، فیروزه، عقیق، گارنت، نه تنها زیبایی و تجمل را به نمایش می گذاشتند، بلکه نمادی از ثروت، قدرت و باورهای معنوی بودند. این سنگ ها از طریق شبکه های تجاری گسترده ای که توسط پارتی ها کنترل می شد، از مناطق گوناگون تامین می شدند و با تکنیک های پیچیده ای چون میناکاری و چیدمان سنگ فرش، به زیورآلاتی بی نظیر تبدیل می شدند که تاریخ، تجارت و فرهنگ آن دوران را بازگو می کردند.

صحنه ی نمایش مفاهیم هنری شرق، همواره محفلی برای کنجکاوی غربی ها بوده است. چشم آسیایی ها به قدری با این تصاویر آشناست که گاه آن را بخشی از روزمرگی ها به حساب می آورند. دلالت دو یا چند لفظ بر یک معنا، در فرهنگ شرقی برای هنرپژوهان آسیایی بسیار ملموس بوده و گاه حتی به صورت ناخودآگاه زندگی می شود. حال اگر هنرمندی از شرق آسیا به اروپای غربی مهاجرت کند، تلفیق هنر او با محل زندگی اش در اروپا نمایش جالبی خواهد بود. «چوی وو هیون» سال ها در ایتالیا، این نمایش را به صحنه برده است.

برای تبدیل شدن به یک طراح حرفه ای جواهر، تنها داشتن مهارت طراحی دستی کافی نیست. بلکه تسلط بر زبان تصویری، شامل ارتوگرافی و پرسپکتیو، ضروری است. ارتوگرافی به عنوان نقشه ای راهنما، طرح را به پرسپکتیو سه بعدی منتقل می کند و از حدس و گمان جلوگیری می کند. بدون این مهارت ها، طراحی های خلاقانه به نتیجه ای حرفه ای منجر نمی شوند. بنابراین، تمرین و تسلط بر ارتوگرافی و پرسپکتیو، کلید ارتقای سطح کاری از مبتدی به حرفه ای است و به طراحان امکان می دهد تا طرح هایی جذاب و دقیق برای مشتریان و سازندگان خلق کنند.