فهرست مطالب

دیابت و متابولیسم ایران - سال چهارم شماره 1 (پیاپی 7، پاییز 1383)

مجله دیابت و متابولیسم ایران
سال چهارم شماره 1 (پیاپی 7، پاییز 1383)

  • 116 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1383/08/11
  • تعداد عناوین: 13
|
  • جواد توکلی بزاز، ورا پراویکا، آندره بولتون، یان هاچینسون صفحه 1
    مقدمه
    نظر به تاثیرات هموستاتیک و پتانسیل های «تنظیم کنندگی» (Regulatory) نیتروژن اکسید (NO) در فیزیولوژی عروق، طی سا ل های اخیر توجه روزافزونی به نقش عوامل تنظیم کننده و آنزیم های سازنده این مولکول مهم حیاتی از جمله آنزیم «اندوتلیالی سنتز کننده(eNOS)» NO (که میزان تولید این ماده را در بافت عروقی کنترل می کند)، معطوف شده است.
    در دیابت به واسطه افزایش کاتابولیسم و کاهش تولید NO، نقصان در «فراهمی زیستی» این مولکول پدید می آید (NO quenching)، که این نقیصه در اشکال شدید خود با ایجاد اختلال در «اتساع عروقی» بافت های محیطی (به ویژه عضلات مخطط) و کاهش جریان خون موضعی، میزان برداشت وابسته به انسولین گلوکز را کاهش داده و در نهایت ایجاد عارضه «مقاومت به انسولین» را می نماید.
    روش ها
    در مطالعه حاضر، تاثیرات پلی مورفیسم ناحیه پروموتر ژن eNOS در موقعیت 786×C/T (که قبلا اثرات عملی آن در تعیین میزان نسخه برداری از ژن eNOS نشان داده شده)، بر ایجاد رتینوپاتی دیابتی در جمعیت مبتلا به دیابت نوع یک(T1DM) مورد بررسی قرار گرفته است.
    یافته ها
    توزیع فراوانی آلل ها و ژنوتیپ های این پلی مورفیسم در نزد جمعیت های شاهد (سالم) (104 نفر)، بیمار (249 نفر) و افراد مبتلا به رتینوپاتی دیابتی (115 نفر)، اختلاف معنی داری را نشان داد، به نحوی که آلل C (که قبلا نقش آن در کاهش فعالیت ناحیه پروموتر گزارش شده) فراوانی بیشتری در کل جمعیت بیماران (P=0.04) و به ویژه در نزد مبتلایان به رتینوپاتی در مقایسه با گروه شاهد (سالم) (P=0.02)، را واجد بوده است. توزیع آلل ها در بین دو زیرگروه دارای رتینوپاتی (134 نفر) و بدون رتینوپاتی (115 نفر)، تفاوت معنی داری را نشان نداد(P=NS).
    نتیجه گیری
    یافته های مطالعه حاضر با تحقیقات قبلی که همراهی آلل C این پلی مورفیسم با مقادیر بالا و غیر طبیعی HbA1c را گزارش نموده اند، مطابقت داشته و ضمن طرح دوباره کارکرد های فنوتیپیک برای این پلی مورفیسم، تکرار انجام مطالعات مشابه و نیز ضرورت تحقیقات تکمیلی برای بررسی زمینه ها و امکان وارد نمودن آن به طب بالینی (مثلا در تعیین نسبی پیش آگهی) را پیشنهاد می دهد.
    کلیدواژگان: ژنتیک، دیابت، ژنوتیپ، فنوتیپ، پلی مورفیسم، رتینوپاتی
  • ژنتیک دیابت نوع یک / بررسی نقش ژن TNF-a
    جواد توکلی بزاز، ورا پراویکا، آندره بولتون، یان هایچیستون صفحه 9
    مقدمه
    دیابت نوع یک (T1DM) از جمله بیماری های «خود ایمن» (Autoimmune diseases) است که محدود به عضو (Organ-specific) بوده و دامنه آسیب نسجی در آن منحصر به سلول های بتای جزایر پانکراس می باشد. ارتشاح سلولهای لنفوسیت (Lymphocyte infiltration) در سلولهای بتا که «انسولیت» (Insulitis) نامیده می شود، می تواند جز آنکه به فرآیند «تخریب انتخابی» (Selective destruction) سلول های تولید کننده انسولین و ایجاد بیماری دیابت منتهی گردد، سرنوشت دیگری نیز داشته باشد که آن بهبودی کامل و بازگشت به وضعیت سلامت است (Benign Insulitis). از مجموعه عواملی که تعیین می کند کدامیک از این دو پی آمد یعنی «بیماری» و یا «سلامت» در دنباله انسولیت حاصل خواهد شد، پس زمینه ژنتیکی (Genetic background) افراد و همچنین شرایط ایمونولوژیک موجود در صحنه درگیری (Micro-environment) است.
    روش ها
    مطالعه حاضر در قالب یک «Case-Control Association Study» به بررسی نقش پلی مورفیسم ژن ساتیوکاین TNF- α-308×G/A در تعیین میزان استعداد ابتلاء به دیابت نوع یک در جمعیت «بریتانیایی- قفقازی» (British- Caucasians) می پردازد.
    یافته ها
    توزیع فراوانی آلل و ژنوتایپ حاصله از پلی مورفیسم یاد شده تفاوت معنی داری را از نظر آماری بین دو گروه بیماران دیابتی (248 نفر) و افراد سالم (کنترل، 118 نفر) نشان نداد (P≥0.05).
    نتیجه گیری
    از آنجا که نقش اساسی TNF- α4 در اتیوپاتوژنز دیابت نوع یک ثابت شده است، یافته های ما اولا ممکن است دلالت بر عدم تاثیر پلی مورفیسم مطالعه شده بر عملکرد ژن مربوطه داشته باشد و یا آنکه تاثیرات این پلی مورفیسم در تعیین میزان نسخه برداری و غلظت نهایی محصول (پروتئین(TNF-α ناچیز بوده و مثلا در عوض مکانیزم های «Post-transcription»، نقش اساسی تری را ایفا نمایند.
    کلیدواژگان: ژنتیک، دیابت، ژنوتیپ، فنوتیپ، پلی مورفیسم، کمپلکس
  • آنو کاندرا، عباس علی مهدی، وجیه ریضوی، ر، ک سینق، سهیل احمد، ل، س میشرا صفحه 19
    مقدمه
    تا کنون داروهای گیاهی بسیاری با فرمول های خوراکی متفاوت برای درمان دیابت توصیه شده اند. این مطالعه با هدف بررسی اثر درمانی4 نوع گیاه دارویی شامل سیر(Allium sativum)، نیم(Azadirachta indica)، تولسی (Ocimum sanctum) و خیار تلخ (Momordica charantia) بر کنترل قند خون، آنزیم های آنتی اکسیدان و یون های فلزی انجام شد.
    روش ها
    در این کارآزمایی بالینی پس از تهیه عصاره گیاهان دارویی فوق، هر یک از آنها به یک گروه از موش های دیابتی شده با استرپتوزوتوسین داده شد. همچنین دو گروه دیگر موش های دیابتی با انسولین و گلی بن کلامید درمان شدند. دو گروه رتهای سالم و موش های دیابتی درمان شده با سالین به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. میزان قند خون ناشتا، وزن بدن، آنزیم های آنتی اکسیدان و یون های فلزی شامل مس، روی، کروم، آهن، منیزیوم و سلنیوم قبل و بعد از پایان مطالعه اندازه گیری شد.
    یافته ها
    همه ترکیبات ضد دیابت شامل ترکیبات گیاهی، انسولین و گلی بن کلامید بصورت معنی داری سطوح قندخون و پراکسید لیپید را در مقایسه با کنترل های دیابتی کاهش دادند. کاهش معنی دار فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان در کنترل های دیابتی مشاهده شد (P<0.001). پس از تجویز ترکیبات گیاهی کاهنده قند خون، انسولین و گلی بن کلامید آنزیم های آنتی اکسیدان در موش های دیابتی به صورت معنی داری افزایش یافت. مقدار یون های فلزی به صورت معنی دار در موش های دیابتی کنترل کاهش یافت، اما در موش های درمان شده با گیاهان دارویی، انسولین و گلی بن کلامید این داروها باعث بهبود میزان یون های فلزی شدند.
    نتیجه گیری
    گیاهان دارویی فوق ممکن است در درمان دیابت مفید باشند، زیرا آنها نه تنها اثرات کاهنده قند خون دارند بلکه با بهبود فعالیت آنزیم های آنتی آکسیدان موش ها را از آسیب های سلولی با واسطه رادیکال های آزاد محافظت می کنند. علاوه بر این آنها سطح یون های فلزی را که با آنزیم های آنتی اکسیدان همراه هستند، بهبود می دهند.
    کلیدواژگان: دیابت شیرین، آنتی اکسیدان، گیاهان دارویی و یون های فلزی
  • آرش حسین نژاد، ژیلا مقبولی، باقر لاریجانی صفحه 27
    مقدمه

    بیماران با سابقه ابتلا به دیابت بارداری، استعداد بیشتری برای ابتلا مجدد به این بیماری در بارداری های بعدی دارند، همچنین خطر بالاتری در ابتلا به عدم تحمل گلوکز و نهایتا ابتلا به دیابت نوع 2 در آینده دارند. هدف از این مطالعه، تعیین شیوع دیابت و اختلال تحمل گلوکز در بیماران دیابت بارداری در دوران پس از زایمان می باشد.

    روش ها

    این مطالعه به صورت همگروهی در2416 خانم های باردار مراجعه کننده به بیمارستانهای تابعه دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. آزمون غربالگری مورد استفاده GCT50 gr یکساعته با معیار 130 mg/dl بود. در موارد اختلال این آزمون از آزمون GTT100 grسه ساعته جهت تشخیص بیماران استفاده شد. پس از زایمان، از بیماران دیابت بارداری، برای انجام آزمون GTT75 gr دو ساعته دعوت شدند تا از نظر وجود اختلال تحمل گلوکز بررسی شوند. تشخیص دیابت و اختلال تحمل گلوکز بر اساس معیار های انجمن دیابت امریکا داده شد. از آزمون T دوطرفه و تحلیل واریانس برای مقایسه میانگین مقادیر به دست آمده در گروه های مورد بررسی استفاده شده، همچنین جهت مقایسه فراوانی هر یک از عوامل مورد بررسی در گروه های مورد مطالعه از آزمون مجذور کای استفاده شد. مقادیر اختلاف با ارزش p کمتر از 0.05 معنی دار تلقی شدند.

    یافته ها

    شیوع دیابت بارداری در جمعیت مورد بررسی 4.7% بود. 85.9% ازبیماران مبتلا به دیابت بارداری پس از زایمان برای انجام آزمون تحمل گلوکز مراجعه نمودند، از این افراد 16.3% در طول بارداری نیاز به درمان با انسولین داشتند و بقیه موارد با رژیم غذایی کنترل شدند. 8-6 هفته پس از زایمان 8.1%، مبتلا به دیابت آشکار (و با حدود اطمینان 95% بین %3.5-%15.4) و 21.4%، اختلال تحمل گلوکز داشتند (با حدود اطمینان 95% بین %13.7-%30.8) و %70.5 از موارد دیابت بارداری به حالت نرموگلیسمی برگشتند.

    نتیجه گیری

    اختلال متابولیسم گلوکز در دوران پس از زایمان در زنان مبتلا به دیابت بارداری اختلال شایعی می باشد، بنابراین در وهله نخست غربالگری و شناسایی موارد دیابت بارداری و درمان آنها در دوران بارداری، جهت پیشگیری از عوارض جنینی و سپس پی گیری این مادران در دوران پس از زایمان، جهت شناسایی دیابت و اختلال تحمل گلوکز و پیشگیری و درمان این اختلالات می تواند حایز اهمیت باشد.

    کلیدواژگان: دیابت بارداری، دوران پس از زایمان و دیابت نوع
  • فرزاد نجفی پور، فریدون عزیزی، معصومه زراعی زاده صفحه 35
    مقدمه
    دیابت نوع 2 شایع ترین علت هیپرگلیسمی است و در جمعیت های مختلف از شیوع متفاوتی برخوردار است. تا کنون به این مطلب مهم پی برده اند که دیابت نوع 2، یک بیماری ژنتیکی است، ولی نحوه وراثت و نوع آن به خوبی مشخص نشده است. در بررسی ژن های دخیل در ایجاد دیابت، چندین ژن به عنوان ژن کاندید معرفی شده اند، ولی هنوز نمی توان ژن و یا ژن های دخیل در ایجاد دیابت را مشخص نمود.
    روش ها
    از آنجا که تا کنون بررسی دیابت خانوادگی در ایران انجام نشده است، این بررسی در جمعیت بالای 20 سال شرق تهران انجام شد. در یک جمعیت 14687 نفری در شرق تهران، 180 خانوار دیابت خانوادگی نوع 2 مشخص شدند.
    یافته ها
    تعداد زنان، 802 نفر و تعداد مردان، 792 نفر بود. بعد از انجام تست تحمل گلوکز خوراکی، 4.70% زنان و 32.3% مردان مبتلا به دیابت بودند. ابتلاء زنان به دیابت به طور مشخص بیشتر از مردان بود (P<0.001)، ششصد و پنجاه و شش فرد دیابتی بالای 20 سال بودند که این افراد اکثرا بین سنین 70-41 سال قرار داشتند. بیشترین تعداد بیماران دیابتی در گروه سنی 60 - 51 سال بود. درصد گرفتاری offspring (فرزندان) و siblings (خواهران و برادران) در این نمونه به ترتیب 44% و 53% بود. بیشترین درصد ارتباط دیابت بین افراد درجه اول مربوط به خواهر - برادر و بعد از آن مربوط به پدر - دختر بود.
    نتیجه گیری
    این بررسی برای اولین بار، نحوه ارتباط دیابت خانوادگی در خانوارهای ایرانی را در یک مطالعه جمعیتی نشان می دهد. با شناخت ارتباط خانوادگی، می توان اقدامات موثر را در جهت پیشگیری این بیماری به اجرا گذاشت. در صورت ایجاد دیابت نوع 2 در یکی از افراد، شیوع دیابت در دیگر اعضاء خانواده تا 50% افزایش می یابد، بنابراین می بایست غربالگری در تمامی اعضای خانواده دیابت نوع 2 به طور مستمر انجام شود تا این بیماری سریعا تشخیص داده شده و مورد درمان قرار گیرد تا از عوارض عمده دیابت جلوگیری به عمل آید.
    کلیدواژگان: دیابت نوع 2، دیابت خانوادگی، اپیدمیولوژی دیابت و ژن کاندید
  • احیاء گرشاسبی، سیدمحسن خوش نیت نیکو، مریم عباسیان، بیتا رجبی پور، نادر فلاح صفحه 43
    مقدمه
    در حال حاضر معیارهای مختلفی برای تشخیص دیابت بارداری به کار می رود ACOG معیارهای NDDG وADA معیارهای کارپنتر کوستان را قبول کرده اند. گرچه هر دو این معیارها، بر اساس مطالعات اوسالیوان و ماهان به دست آمده است، ولی تعداد بیماران تشخیص داده شده بر اساس هر معیار متفاوت است. هدف از این مطالعه ارزیابی شیوع دیابت بارداری براساس معیارهای کارپنتر کوستان و NDDG می باشد.
    روش ها
    درطی یک غربالگری، 1200 زن باردار مراجعه کننده به درمانگاه بارداری انتخاب شدند. بیمارانی که دیابت آشکار داشتند، وارد مطالعه نشدند. برای تمام بیماران طبق الگوریتم غربالگری آزمون GCT و در صورت نتیجه بیشتر یا مساوی از130، تست GTT انجام شد. نتایج آزمون GTT براساس دو معیار اندازه گیری NDDG و کارپنتر کوستان بررسی و با یکدیگر مقایسه گردید.
    یافته ها
    در این غربالگری 377 نفر، GCTمثبت شدند که از این میان، براساس معیارهای کارپنتر کوستان، 83 نفر (6.9 درصد) و براساس معیارهای NDDG، 44 نفر (3.6درصد) مبتلا به دیابت بارداری بودند. در این مطالعه در صورتی که آستانه قند پلاسما در آزمون GCT، 140 mg/dlدر نظر گرفته می شد، بر اساس معیارهای کارپنتر کوستان، 16 نفر (18.1 درصد) و براساس معیارهای NDDG، 4 نفر (9 درصد) از بیماران را از دست می دادیم.
    نتیجه گیری
    با توجه به تفاوت معنی داری که در مقایسه دو روش NDDG و کارپنتر کوستان درتشخیص دیابت بارداری وجود دارد،تعیین ارزش هر کدام از روش ها در بهبود پیش آگهی و پیامد ضروری است. از طرفی به نظر ما آستانه 130 mg/dl که توسط محققین قبلی پیشنهاد شده، دارای دقت و صحت بیشترمی باشد.
    کلیدواژگان: دیابت بارداری، کارپنتر کوستان، شیوع، NDDG
  • فرزاد نجفی پور، معصومه زراعی پور صفحه 51
    مقدمه
    دیابت نوع 2 یک بیماری ژنتیکی است ولی تاکنون ژن و یا ژنهای دخیل در ایجاد دیابت به خوبی مشخص نشده است. در اکثر مطالعات، دیابت یکی از شایعترین علل مرگ و میر و ناتوانی در جوامع می باشد. احتمال وجود دیابت در اعضاء خانواده درجه اول فرد دیابتی، 30% می باشد که تعداد زیادی از این افراد بدون علامت بوده و از دیابت خویش آگاه نیستند.
    روش ها
    در این مطالعه اعضاء خانواده درجه اول دیابت نوع 2 مورد بررسی قرار گرفت و غربالگری جهت یافتن دیابت،IFG وIGT در آنها به عمل آمد. در این بررسی، 174 خانوار (1556 نفر بالای 30 سال) بررسی شدند که ازاین عده، 1232 نفر زنده بودند و آزمایشات FBS (قند ناشتای پلاسما) و OGTT (تست تحمل گلوکز خوراکی) به عمل آمد.
    یافته ها
    در نتایج به دست آمده 1232 نفر زنده و 324 نفر فوت شده بودند که دیابت در این عده به ترتیب 343 نفر (27.9%) و 82 نفر (25.3%) بود. همچنین 179 نفر (14.5%)، IFG (قند ناشتای مختل) و 89 نفر (%7.2)، IGT (تست تحمل گلوکز مختل) داشتند. درصد درگیری offspring (فرزندان) و sibling (برادر - خواهر) در این نمونه به ترتیب 32.9% و 22.1% بود. بیشترین تعداد افراد دیابتی در گروه سنی 50 - 41 سال قرار داشتند. در این مطالعه مشخص شد در صورت درگیری هر دو والدین، احتمال ابتلا به دیابت در فرزندان بالاتر است. درصد زنان مبتلا به دیابت بیشتر از مردان بود (32.4%در مقابل 22.2%). همچنین بررسی از نظر وجود درگیری دیابت بین افراد درجه اول حاکی از آن بود که بیشترین درصد دیابت مربوط به خواهران- برادران (41.95%) و کمترین آن مربوط به پدر – پسر (10.9%) می باشد.
    نتیجه گیری
    شیوع دیابت در اکثر جوامع %10-8 می باشد. در صورت ایجاد دیابت نوع 2 در یکی از افراد، شیوع دیابت در دیگر اعضای خانواده تا 30% افزایش می یابد. بنابراین غربالگری در تمامی اعضای خانواده دیابت نوع 2، به طور مستمر باید انجام شود، تا این بیماری سریعا تشخیص داده شده و مورد درمان قرار گیرد تا از عوارض عمده دیابت جلوگیری شود.
    کلیدواژگان: دیابت نوع 2، دیابت خانوادگی، قند ناشتای مختل و تست تحمل گلوکز مختل
  • مهناز لنکرانی، فاطمه بندریان، عذرا طباطبایی، محمد پژوهی، باقر لاریجانی صفحه 59
    مقدمه
    گلی کلازید یک سولفونیل اوره نسل دوم است که اثر بخشی و ایمنی آن در درمان دیابت تایید شده است. دیامیکرون MR (قرص(30 mg ترکیب جدیدی از گلی کلازید با رهایش تعدیل شده است که امکان استفاده روزانه فقط یک دوز را به بیمار می دهد. هدف این مطالعه بررسی اثر درمان ترکیبی دیامیکرون و متفورمین در درمان دیابت نوع 2 می باشد.
    روش ها
    در این کارآزمایی بالینی، 16 بیمار دیابتی نوع 2 (2 مرد و 14 زن) بالای 35 سال تحت درمان ترکیبی با متفورمین و گلی بنکلامید و با کنترل ضعیف قند خون وارد مطالعه شدند. سپس دیامیکرون جایگزین گلی بنکلامید شد. در پایان، قند خون، HbA1c و پروفایل های لیپید، آزمون های کبدی و کلیوی با قبل از مطالعه مقایسه گردید.
    یافته ها
    میزان قند خون ناشتا، HbA1c و قند خون 2 ساعت پس از غذا نسبت به قبل از مطالعه تغییری نکرد. پروفایل های لیپید نیز پس از پایان مطالعه با مقادیر قبل از مطالعه تفاوت معنی دار نداشت. تنها، میزان تری گلیسرید کاهش یافت که این کاهش از نظر آماری معنی دار نبود. میزان BUN، کراتینین و آنزیم های کبدی درطی مطالعه تغییری نشان نداد. وزن بیماران نیز در طول مطالعه ثابت باقی ماند.
    نتیجه گیری
    علی رغم اثر بخشی خوب این دارو در درمان بیماران دیابتی که تا به حال دارو دریافت نکرده اند، این دارو برای درمان بیماران با کنترل ضعیف قند خون علی رغم درمان ترکیبی با دو دارو (گلی بنکلامید و متفورمین) به عنوان جایگزین گلی بنکلامید توصیه نمی شود.
    کلیدواژگان: دیامیکرون، دیابت قندی، گلی کلازید، متفورمین، گلی بنکلامید
  • فرزاد حدائق، مریم توحیدی، هادی هراتی، مرجان فرشادی، پریسا استعانه صفحه 65
    مقدمه
    دیابت نوع 1 یک اختلال خودایمنی محسوب می گردد که با سایر اختلالات خودایمنی نظیرنارسایی آدرنال و تیروییدیت هاشیموتو همراهی دارد. هدف از این تحقیق، بررسی شیوع اختلالات خودایمنی تیروئید در بیماران دیابتی نوع 1 در جنوب ایران (شهر بندرعباس) می باشد.
    روش ها
    در مطالعه مقطعی تعداد 48 بیمار دیابتی نوع 1 و 41 فرد هم سن و هم جنس از نظر حضور اختلالات خودایمنی تیروئید مورد ارزیابی قرار گرفتند. از تمام افراد نمونه خون جهت تعیین پادتن های ضد تیروییدی(antithyroidperoxidase) و (antithyroglobulin) و آزمون های تیروییدی RT3U، T4، T3،TSH و HbA1c تهیه گردید.
    یافته ها
    شیوع پادتن ضد(anti – TPO) TPO و ضد تیروگلوبولین(anti - TG) در بیماران 29% و در گروه سالم به ترتیب 2% و 7% بوده است (P<0.05). در مجموع شیوع اختلالات خودایمنی تیرویید anti – TPO)مثبت یا anti - TG مثبت) در گروه دیابتی و سالم به ترتیب 35% و 7% بوده است (p<0.05). شیوع این پادتن ها در دختران بیش از پسران بود و حضور آنها، ارتباطی با سن شروع و مدت دیابت آنها نداشته است. همچنین 17.6% از بیماران دارای پادتن ضد تیرویید، مبتلا به اختلال عملکرد تیرویید به شکل هیپوتیروییدی تحت بالینی و هیپرتیروییدی بودند.
    نتیجه گیری
    با توجه به شیوع بالای اختلالات خودایمنی تیرویید در مبتلایان به دیابت نوع 1 در شهر بندرعباس (تقریبا 1 نفر از هر سه بیمار مبتلا به دیابت نوع 1) غربالگری تمامی بیماران از نظر حضور این پادتن ها و در صورت بالا بودن تیتر آنها بررسی های دوره ای از نظر بروز اختلالات عملکرد توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: دیابت نوع 1، اختلالات خود ایمن تیروئید، پادتن های ضد تیروئیدی
  • غربالگری قلب و عروق خانواده های در معرض خطر بالا / یک مطالعه بر اساس مدل مشارکت دانش آموزان
    حسین فخرزاده، رسول پورابراهیم، فاطمه بندریان، رامین حشمت، فروزان جلیل پور، معصومه نوری، عذرا طباطبایی، فرزانه زاهدی، ایمان رحیمی، سارا قطبی صفحه 73
    مقدمه
    بیماری های قلب و عروق شایع ترین علل مرگ در ایران هستند. وجود سابقه بیماری قلبی- عروقی در والدین در ارتباط قوی با تجمع عوامل خطرساز در فرزندان دارد. تشخیص و درمان عوامل خطر ساز از هنگام کودکی به منظور کاهش میزان بروز بیماری های قلب و عروق در دوران بزرگسالی امری ضروری است. این مطالعه به منظور تعیین عوامل خطر ساز قلب و عروق در دانش آموزان مدارس راهنمایی و والدین آنها در دو گروه پر خطر و کم خطر انجام گرفته است.
    روش ها
    مدارس راهنمایی منطقه شش تهران به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. در گروه اول خانواده های پرخطر و در گروه دوم خانواده های کم خطر مورد ارزیابی قرار گرفتند. در مجموع 169 دانش آموز از گروه اول و 105دانش آموز از گروه دوم همراه با خانواده هایشان در این مطالعه شرکت کردند. شاخص های تن سنجی و متابولیک در همه این افراد اندازه گیری شد.
    یافته ها
    میانگین محیط دور کمر و WHR در پدران گروه پر خطر به طور معنی داری بیشتر بود. میانگین مقادیر کلسترول تام وکلسترول LDL به طور معنی داری هم در والدین و هم در فرزندان گروه پر خطر بیشتر بود. میانگین مقادیر قند خون ناشتا به طور معنی داری در پدران و فرزندان گروه پر خطر بیشتر بود. مصرف سیگار در پدران خانواده های پر خطر شایع تر بود. شیوع هیپرگلیسمی، هیپرکلسترولمی تام و هیپرکلسترولمی LDL در والدین و فرزندان در خانواده های در معرض خطر بیشتر بود. شیوع اضافه وزن و چاقی در پدران و فرزندان خانواده های پرخطر بیشتر بود.
    نتیجه گیری
    عوامل خطر ساز قلب و عروق در خانواده های در معرض خطر شایع تر است. غربالگری خانواده های پر خطر از دوران کودکی برای پیشگیری از پیشرفت آترواسکلروز و کاستن از وقوع حوادث قلب و عروق در هنگام بزرگسالی یک اقدام ضروری است. برای این منظور می توان از دانش آموزان برای انتقال پیام های مربوط به سلامت و ترغیب خانواده ها به شرکت در برنامه غربالگری استفاده نمود.
    کلیدواژگان: غربالگری، بیماری های قلب و عروق، عوامل خطر، دانش آموزان و مشارکت
  • صدیقه عسگری_اکرم پورشمس گ سیما ذوالفقاری_معصومه صادقی_غلامعلی نادری_نازیلا عسگری_مریم فاضلی صفحه 85
    مقدمه
    در مسیر خارجی انعقاد یا مسیر وابسته به فاکتور بافتی، کمپلکسی بین فاکتور VII، کلسیم و فاکتور بافتی که یک لیپوپروتئین در غشاء سلولی است و پس از آسیب سلولی در معرض تماس قرار می گیرد، تشکیل می شود. فاکتور VII برای فعالیت بیولوژیک خود نیاز به کلسیم و ویتامین K دارد. افزایش سطح سرمی و فعالیت فاکتورهای انعقادی VII، VIII وIX، باعث پیدایش بیماری های عروق کرونر می شود. استروژن بعد از یائسگی با اصلاح چربی های خون، خطر ابتلا به بیماری های عروق کرونر را کاهش می دهد. اما اثر استروژن بر سایر عوامل زمینه ساز استعداد به بیماری عروق کرونر از جمله سیستم انعقادی به خوبی شناخته نشده است. هدف این مطالعه بررسی اثر رژیم های هورمون درمانی خوراکی بر فیبرینوژن و فاکتورهای انعقادی می باشد.
    روش ها
    60 زن منوپوز هسیتوکتومی شده بطور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. در یک گروه استروژن کونژوگه mg/d625/0 و در گروه دیگر استروژن کونژوگه 0.625 mg/d و 2.5 mg/d مدروکسی پروژسترون دریافت نمودند. قبل و سه ماه پس از هورمون درمانی، سطح سرمی فیبرینوژن، فعالیت فاکتورهای انعقادی VII، VIII و IX و سطح سرمی چربی های خون اندازه گیری شد.
    یافته ها
    در گروهی که استروژن دریافت نمودند، میانگین فعالیت فاکتور VII، سه ماه پس از هورمون درمانی، افزایش معنی داری نسبت به قبل از هورمون درمانی پیدا نمود (P<0.05). میانگین فعالیت فاکتورهای انعقادی VIII و IX و میانگین سطح سرمی فیبرینوژن قبل و سه ماه پس از هورمون درمانی، با استروژن ± مدروکسی پروژسترون تفاوت معنی داری نداشت (p>0.000)، اما میزان تری گلیسرید در گروه استروژن بدون پروژسترون افزایش پیدا کرد.
    نتیجه گیری
    افزایش معنی دار فعالیت فاکتور VII با افزایش معنی دار تری گلیسرید سرم در دریافت کنندگان استروژن در این مطالعه قابل توجیه است. این مطالعه نشان می دهد که هورمون درمانی با روش به کار برده شده تغییر معنی داری در میانگین فیبرینوژن سرم و فعالیت فاکتور VIII و IX ایجاد نمی کند. این یافته ممکن است، به طور واقعی یا ناشی از محدود بودن تعداد نمونه ها با توجه به وسیع بودن محدوده طبیعی فعالیت فاکتورهای انعقادی و فیبرینوژن سرم باشد که با انجام مطالعات طولانی تر و با تعداد نمونه بیشتر قابل بررسی می باشد.
    کلیدواژگان: فاکتورهای انعقادی خون، هورمون درمانی، فاکتور VII، فاکتور VIII، فاکتور IX فیبرینوژن سرم
  • محمد علیدوستی، غلامرضا داودی صفحه 91
    مقدمه
    چاقی با بسیاری از بیماری های متابولیک و قلبی- عروقی از قبیل دیابت، دیس لیپیدمی، هیپرتانسیون و آتروسکلروز ارتباط مستقیم و یا غیر مستقیم دارد، ولی نقش انتشار موضعی چربی (چاقی شکمی) در بروز بیماری های قلبی - عروقی هنوز به صورت قطعی مشخص نیست. لذا این مطالعه برای تعیین ارتباط چاقی (شکمی) با سکته قلبی انجام شد.
    روش ها
    در این مطالعه مورد- شاهدی شاخص توده بدنی (BMI) و نسبت دور کمر به باسن (WHR) در 420 نفر (140 مبتلا به سکته قلبی و 280 فرد سالم) محاسبه شد. میانگین BMI، WHR در زیرگروه های سنی، جنسی و عوامل خطر ساز قلبی تعیین شد. نسبت شانس (OR) بروز سکته قلبی با 95% فاصله اطمینان (C.I) در افراد چاق (BMI?27) و با چاقی شکمی (WHR?0.85) نسبت به افراد طبیعی در هر یک از زیر گروه ها محاسبه شد.
    یافته ها
    میانگین شاخص توده بدنی مبتلایان به سکته قلبی (27.9±4.9 kg/m2) بیشتر از افراد سالم (25.8±4.9 kg/m2) بود (P?0.05). افراد چاق شانس ابتلا به سکته قلبی بالاتری داشتند CI=3-3.3)؛ (OR=3.2. این شانس با چاقی شکمی بیشتر می شد CI=3.2-3.6)؛ (OR=3.4. شانس سکته قلبی در زمینه چاقی در افراد جوان تر CI=2.8-6.8)؛ (OR=4.3 بیشتر از افراد مسن تر CI=1.7-2.4)؛ (OR=2.1 بود. چاقی شکمی، شانس ابتلا به سکته قلبی را در زنان CI=3.1-4.4)؛ (OR=3.6 بیشتر از مردان CI=1.7-2.5)؛ (OR=2.2 افزایش می داد. اثر همراهی هر یک از عوامل خطر ساز قلبی با چاقی در افزایش شانس سکته قلبی از این قرار بود: پر فشاری خون CI=9.8-22.1)؛ (OR=18.4، دیابت CI=4.2-14.1)؛ (OR=9، چربی خون بالا CI=2.1-8.4)؛ (OR=6، سابقه خانوادگی مثبت CI=2.1-3.4)؛ (OR=2.6 و مصرف سیگار CI=0.9-1.7)؛ (OR=1.2.
    نتیجه گیری
    شاخص توده بدنی و نسبت دور کمر به باسن با ابتلا به سکته قلبی ارتباط مستقیم دارد. چاقی شکمی در مقایسه با چاقی کلی ارتباط بیشتری با ابتلا به سکته قلبی به ویژه در زنان و سنین پایین تر دارد. همچنین سایر عوامل خطر ساز قلبی به جز مصرف سیگار رابطه چاقی با سکته قلبی را تشدید می کنند.
    کلیدواژگان: چاقی، چاقی شکمی، سکته حاد قلبی و عوامل خطرساز
  • اعظم تیموری، مسعود امینی صفحه 99
    مقدمه
    پرفشاری خون و اختلالات چربی خون در بیماران دیابتی نوع 2 شیوع بالایی دارد. شیوع بالای بیماری قلبی- عروقی در بیماران دیابتی تا حدودی، بستگی به این دو عامل خطر دارد. این مطالعه به منظور بررسی شیوع پرفشاری خون و اختلالات چربی خون در بیماران دیابتی نوع 2 تازه تشخیص داده شده در اصفهان، انجام گردید.
    روش ها
    در این مطالعه مقطعی 310 نفر بیمار دیابتی تازه تشخیص داده شده نوع 2 مراجعه کننده به مرکزتحقیقات غدد و متابولیسم اصفهان در طی سالهای 82 1380 تحت بررسی قرار گرفتند. قد، وزن، فشار خون، چربی های پلاسما و HbA1c این افراد اندازه گیری شد.
    یافته ها
    میانگین سنی ± انحراف معیار افراد تحت مطالعه 9.83±48 سال بود. میانگین BMI انحراف معیار 4.62±428.4 کیلوگرم بر مترمربع بود. 32.9% از این افراد فشار خون بالا داشتند. هیپرکلسترولمی در61.3%، هیپرتری گلیسریدمی در 61.6%، LDL بالا در 77.3% و HDL پایین در 67.8% از این افراد دیده شد.
    میانگین انحراف معیار برای فشار خون سیستولیک 119.08±16.59 mmHg، فشار خون دیاستولیک 70.02±14.02 mmHg، کلسترول تام 216.10±43.65 mmHg، تری گلیسرید 207.46±105.67 mmHg، 124.73±31.45 mmHg LDL و 43.11±9.29 mmHg HDL محاسبه گردید.
    نتیجه گیری
    پرفشاری خون و اختلالات چربی خون در بیماران دیابتی تازه تشخیص داده شده نوع 2، شیوع بالایی دارد. این موضوع، اهمیت مداخله زودرس تشخیصی درمانی برای این دو عامل خطر را در بیماران دیابتی مشخص می کند.
    کلیدواژگان: شیوع، دیابت نوع 2 تازه تشخیص داده شده، پرفشاری خون و اختلالات چربی خون
|
  • Javad Tavakkoly Bazzaz *, Vera Pravica, Andrew Jm Boulton, Ian V. Hutchinson Page 1
    Background
    Due to homeostatic and regulatory potentials of nitric oxide (NO) in vascular physiology, regulatory systems that determine NO bio-synthesis and bioavailability have been the subject of extensive research in molecular medicine. In the field of vascular system pathophysiology, endothelial nitric oxide synthase (eNOS) which is the major producer and regulator of NO in vascular tissues has received the most attention. Impairment of NO bioavailability (NO quenching) is a common feature in poorly controlled diabetics due to increased catabolism and decreased production of NO. Such impairment in severe forms could end to vasodilation breakdown in peripheral tissues (mainly in skeletal muscles) and defective regional blood flow, that in turn disturb insulin-dependent glucose uptake ensuing insulin resistance state.
    Methods
    The phenotypic impact of an eNOS gene polymorphism at position 786*C/T (that its functionality has been revealed already) on genetic propensity to diabetic retinopathy is evaluated in a British-Caucasian population with type 1 diabetes (T1DM).
    Results
    In contrast to genotypes, there was a significant difference in distribution of allele frequencies between T1DM patients (n= 249) and healthy controls (n= 104) (p= 0/036), that may imply eNOS and/or NO involvement in development of T1DM. Most notably a significant difference also was evident in allele frequency between retinopaths (n= 134) and healthy controls (p= 0/02). No significant difference was detected when the genotype/allele frequencies were compared between retinopaths (n= 134) and non-retinopaths diabetics (n= 115) (p=NS).
    Conclusion
    Our data is compatible with previous studies which demonstrated that allele C of eNOS 786*C/T polymorphism is associated with increased HbA1c levels. By emphasizing the phenotypic and prognostic value of the abovementioned polymorphism, our data calls for further investigations to find out whether this polymorphism can be employed as a genetic marker in clinical medicine to recognize high-risk diabetics at the time of diabetes onset/diagnosis.
    Keywords: Genetics, Diabetes, Genotype, Phenotype, Polymorphism, Retinopathy
  • Javad Tavakkoly Bazzaz *, Vera Pravica, Andrew Jm Boulton, Ian V. Hutchinson Page 9
    Background
    Type 1 diabetes (T1DM) is an organ specific auto-immune disease, which is resulted by selective destruction of  islet cells. Insulitis as the initial event prior to T1DM development is featured mainly by lymphocytic infiltration, that may recede frequently leading to healthy state (benign insulitis). Among the issues that govern which of these outcome lie ahead in insulitis are the genetic background of the host and also the immunological circumstances in islet's micro-environment.
    Methods
    As a "case-control association study" the impact of a polymorphism within TNF-gene at position -308*G/A on genetic susceptibility to T1DM is analyzed in a British-Caucasian population (248 cases and 118 healthy controls).
    Results
    The distribution of genotype/allele frequencies between patients and controls did not reflect significant differences (p= NS).
    Conclusion
    Since the crucial role of TNF- in development of T1DM is well established, our data may confer that the examined polymorphic marker does not have functional effects on TNF- gene expression, influencing the local or systemic level of this pro-inflammatory cytokine. However, in addition to addressing the uncertainties in "genotype-phenoype" correlations in complex diseases (i.e. T1DM), the negative results of our study also may instead draw attention to the potential impacts of post-transcriptional regulatory mechanisms relative to gene structural-based regulatory systems.
    Keywords: Genetics, Diabetes, Genotype, Phenotype, Polymorphism, Complex
  • Anu Chandra, Abbas Ali Mahdi, Wajih Rizvi *, R.K. Singh, Sohail Ahmad, L.C. Mishra Page 19
    Background
    up to know many herbal medicines with different oral formulations have been recommended for diabetes. The aim of this study was to investigate the effect of 4 herbal hypoglycemic agents include garlic (Allium sativum) neem (Azadirachta indica), tulsi (Ocimum sanctum) and bitter gourd (Momordica charantia) on blood glucose, antioxidant enzymes and metal ions in diabetics
    Methods
    Crude extracts of herbal agents was prepared and each one was given to one group of diabetic rats. Two group of diabetic rats received insulin and glibenclamide. As controls, two groups of healthy and diabetic rats received saline. Body weight, fasting blood glucose, antioxidant enzymes and metal ions were measured before and after the study.
    Results
    All agents including herbal preparations, insulin and glibenclamide reduced the levels of blood sugar and lipid peroxide when compared with diabetic control. These agents also increased levels of antioxidant enzymes in diabetic rats. Antioxidant enzymes decreased significantly in diabetic controls. Metal ions increased in diabetic rats treated with herbal agents, insulin and glibenclamide but decreased in diabetic controls.
    Conclusion
    Above mentioned herbal plants may be useful in the treatment of diabetes as they not only have hypoglycemic effect but they also protect rats from free radical mediated cellular injury by improving the activity of antioxidant enzymes. They also improve the levels of metal ions which are associated with antioxidant enzymes.
    Keywords: Antioxidant enzymes, Diabetes mellitus, Herbal medicine, Metal ions
  • Arash Hossein, Nezhad *, Zhila Maghbouli, Bagher Larijani Page 27
    Background

    Recurrent GDM are more common in women with previous GDM. Also GDM is an important risk factor for abnormal glucose tolerance and type 2 diabetes during postpartum. This study aims to determine the prevalence of postpartum IGT and T2DM in women with previous GDM.

    Methods

    A cohort study was conducted on 2416 pregnant women referred to five Tehran university hospital clinics. The universal screening was performed with a GCT-50g and those with plasma glucose level130mg/dl, were diagnosed as having GDM if they had an impaired GTT-100g based on Carpenter and Coustan criteria. All pregnancies were followed up until delivery. Available GDM patients underwent an OGTT-75gr within 6 to 12 weeks after delivery. Postpartum diabetes mellitus was diagnosed according to ADA criteria. Student T test and ANOVA used for comparing means of variables and Chi Square used for comparing of frequency of variables. Value of P less than 0.5 determine as significant different.

    Results

    the prevalence of GDM was 4.7%. In fallow up 85.9% of women with GDM were screen in postpartum. 16.3% of women required insulin treatment and other patients were managed with diet. Prevalence of postpartum diabetes mellitus and IGT were 8.1% (CI 95%: 3.5-15.4) and 21.4% (CI 95%: 13.7-30.8) respectively, and 70.5% returned to normoglycemy.

    Conclusion

    Abnormal glucose tolerance is a common disorder in the early postpartum in GDM patients. Because of the high incidence of glucose tolerance disorders in women with previous GDM, screening, diagnosis and management during pregnancy was important for prevention of these disorders. Following up these mothers after delivery is highly recommended.

    Keywords: GDM_Postpartum_Type 2 Diabetes
  • Ehia Garshaspi, Seied Mohsen Khoshniat Nikoo *, Mariam Abbasian, Bita Radjabipour, Nader Fallah Page 43
    Background
    Currently different criteria are used to diagnose Gestational Diabetes. ACOG (American college of obstetric and Gynecology) accepted NDDG's (criteria National Diabetes Data Group) Criteria and ADA (American Diabetes Association) accepted Carpenter Caustan’s. Although both of these criteria have been achieved by O Salivan and Mahan’s reaserches, the number of patients has been diagnosed are different. The aim of this study was to compare Gestational Diabetes prevalence according to Carpenter Caustan’s and NDDG’s Criteria.
    Methods
    1200 pregnant women were screened in a prenatal care clinic. Patients with definite diabetes were excluded. According to universal GDM screening method, for all of the patients GCT and GTT (if GCT > 130) were preformed. The results evaluated according to Carpenter Caustan’s and NDDG’s criteria.
    Results
    In this screening, 377 participants had positive GCT, according to Carpenter and Caustan’s criteria 83 women (6.9%), and according to NDDG criteria 50 women (3.6%) had Gestational Diabetes Mellitus. If the cut of point of GCT was 140 mg/dl instead of 130 mg/dl, according to Carpenter and Caustan’s criteria 16 women (18.1%), and according to NDDG 4 patients (9%) were missed.
    Conclusion
    Regarding the significant difference between two methods in diagnosis of gestational diabetes mellitus, assessment of each method value in improving prognosis and outcomes is necessary. According to the results the cut of point of 130mg/dl, as recommended in previous studies, has more accuracy for screening.
    Keywords: Gestatinal Diabetes Mellitus, Carpenter Coustan, NDDG, Prevalence
  • Farzad Najafipour *, Masoumeh Zareizadeh Page 51
    Background
    Type 2 diabetes is a hereditary disease but the inheritance and responsible genes have not been clearly clarified yet. According to the most studies, diabetes is one of the most common causes of mortality and morbidity in populations. Diabetes occurs in 30% of first degree family members of diabetic patients, But most people are not aware of their disease.
    Methods
    We studied first degree relatives of type 2 diabetes and screened them for diabetes, IFG and IGT.174 families(1556 people) of Tabriz residents were studied, among them 1232 persons grater than 30 years were alive and FBS and OGTT were done in this group.
    Results
    According to this study, 1232 persons were alive and 324 persons had died and DM was found in 343 (27.9%) and 82 (25.3%) of them respectively. We found 179 (14.5%) persons with IFG and 89 (7.2%) with IGT.The percent of diabetes in offspring and siblings were 32.9% and 22.1% respectively. The majority of patients had 41 – 50 years old. Risk of diabetes among offspring who had diabetes in both parents was more than the ones who had diabetic father or mother. In this study, women with diabetes were more than men (32.4% vs. 22.2% respectively). The prevalence of Diabetes type 2 in first-degree relatives was more frequent between sister and brother (41.95%), followed by that between father and son (10.9%).
    Conclusion
    Prevalence of diabetes in most populations is 8 – 10 %. If diabetes occurs in someone, risk of development of diabetes will increase to 30% in their family members. Therefore, screening must be done in all family members of diabetic patients to recognize the problem and to prevent from diabetes complication.
    Keywords: Diabetes mellitus, Impaired Fasting Glucose, Impaired Glucose Tolerance, Familial diabetes
  • Mahnaz Lankarani, Fatemeh Bandarian, Ozra Tabatabaei, Mohammad Pajouhi, Bagher Larijani * Page 59
    Background
    Gliclazide is a second generation sulfonylurea which its efficacy and safety in the treatment of diabetes has been established. Diamicron MR (30 mg) is a new formulation of gliclazide with modified release which offer once daily dosage administration. This study was designed to assess the effect of combination therapy with diamicron and metformin in the treatment of type 2 diabetes.
    Methods
    16 patients with type 2 diabetes (2 males, 14 females) more than 35 years old who despite treatment with glibenclamide and metformin had poor diabetes control participated in this clinical trial.HbA1c, lipid profile, liver and renal function tests at the end of study were compared with before.
    Results
    No significant changes was found in FBS, BS2hpp, lipid profile and renal and liver function tests at the end of study. Patient's weight was stable during the study.
    Conclusion
    Regardless of well efficacy of diamicron in the treatment of new diabetics cases, it is not recommended for patients with poor diabetes control despite of combination therapy with metformin and glibenclamide.
    Keywords: Metformin, Gliclazide, Glibenclamide, Diamicron, Diabetes type 2
  • Farzad Hadaegh *, Maryam Tohidi, Hadi Harati, Marjan Farshadi, Parisa Estaaneh Page 65
    Background
    Diabetes type 1 is an autoimmune disease that is associated with other autoimmune disorders like Hashimoto thyroiditis. The purpose of this study was to determine the prevalence of autoimmune thyroid disease (ATD) in type 1 diabetic patients in the south of Iran (Bandar Abbas).
    Methods
    A cross-sectional study, was conducted 48 type 1 diabetics and 41 age and sex matched healthy controls were evaluated for the presence of ATD. Blood sample were collected from all of the subjects for the measurement of thyroid autoantobodies [anti thyroid peroxidase (anti-TPO) and anti thyroglobulin (anti-TG)], T3, T4, TSH, RT3U and HbA1c.
    Results
    Prevalence of positive anti-TPO and anti-TG was 29 % and 29% respectively in diabetic patients and 2% and 7% respectively in control group (P<0.05). The prevalence of ATD (positive anti TPO or anti TG) in diabetic patients and control subjects was 35% and 7% respectively (P<0.05). The prevalence of positive anti TPO and anti TG was higher in girls. There was no association between the prevalence of positive autoantibody and duration or age of onset of diabetes. 17.6% of diabetic patients with positive autoantibody had thyroid dysfunction (subclinical hypothyroidism and hyperthyroidism).
    Conclusion
    Regarding high prevalence of ATD in type 1 diabetic patients in Bandar Abbas (approximately 1 out of 3 patients), screening for ATD and thyroid dysfunction is recommended for all type 1 diabetic patiens and in those with positive autoantibody consecutively.
    Keywords: Type 1 diabetes_Autoimmune thyroid disease_Thyroid autoantibodies
  • CARDIOVASCULAR SCREENING OF CHILDREN AND PARENTS IN HIGH-RISK FAMILIES
    Hossein Fakhrzadeh *, Rasoul Pourebrahim, Fatemeh Bandarian, Ramin Heshmat, Fouruzan Djalilpour, Masoumeh Noori, Ozra Tabatabaie, Farzaneh Zahedi, Iman Rahimi, Sara Ghotbi Page 73
    Background
    Cardiovascular disease is one of the major leading cause of death in Iran. There is a strong association between parental history of cardiovascular disease clustering of risk factors in the offspring. Detection and treatment of cardiovascular risk factors since childhood is essential to reduce the incidence of disease in adulthood. This study was performed to identify major cardiovascular risk factors in middle school-aged children and their parents in high risk compared to control families.
    Methods
    The middle schools of the 6th of Tehran were divided randomly into two groups. A total of 169 high-risk children with their families were recruited from the first group while 105 control children with their families were recruited from the second group of schools. Coronary risk factor survey was performed in the participants.
    Results
    Prevalence of increased total- and LDL-cholesterol and high FBS were higher in high-risk parents and children. Prevalence of increased BMI was higher in fathers and children of high-risk families. More fathers in high-risk families were smoker. The means of waist circumference and WHR were significantly higher in high-risk fathers. The means of total- and LDL- cholesterol were significantly higher both in parents and children of high-risk group. The means of FBS were significantly higher in fathers and offspring of high-risk families.
    Conclusion
    Cardiovascular risk factors are more prevalent and clustered in high-risk families. Screening of these families is essential to prevent progression of cardiovascular disease since childhood and reduce its burden in adulthood.
    Keywords: Cardiovascular Disease, Risk Factor, Cholesterol, Screening
  • Seddigheh Asgari *, Akram Pourshams, Sima Zolfaghari, Masoumeh Sadeghi, Gholamali Naderi, Nazila Asgari, Maryam Fazeli Page 85
    Background
    During extrinsic coagulation pathway, a complex is developed between factor VII, calcium and tissue factor (a cell membrane lipoprotein that is exposed after cell injury). Factor VII needs calcium and vitamin K for its biologic activation. Coronary artery disease can be induced by increased level and activity of the coagulation factors VII, VIII and IX. In postmenopausal period, estrogen can decrease blood lipids and thereby decreases risk of coronary artery disease. However, the exact effects of the estrogen on the other predisposing factors of the coronary artery diseases are unknown. Our objective in this study was to evaluate the effects of oral hormone therapy regimen on fibrinogen and other coagulation factors.
    Methods
    60 menopause women with history of hysterectomy were randomly allocated in 2 groups. One group was treated with conjugated estrogen 0.625mg/day and the other group was treated with conjugated estrogen 0.625mg/day and medroxy progesterone 2.5mg/day. Serum fibrinogen level and activity of coagulation factors VII, VIII and IX and blood lipids level were checked before and 3 months after treatment.
    Results
    In the estrogen alone treated group, mean of factor VII activity showed significant elevation 3 months after treatment as compared with prior to hormone therapy(p<0.05). There were no significant changes in means of coagulation factors VIII, IX activities and serum fibrinogen level in estrogen  medroxy progesterone treated patients before and after treatment (p>0.05). In both groups, honi1one therapy significantly decreased serum cholesterol level and LDL-C and increased HDL-C (p>0.00) but the serum triglyceride level was increased in the estrogen alone treated group.
    Conclusion
    Significant elevation of coagulation factors VII with significant elevation of serum triglyceride in estrogen treated patients is explainable. This study confirms that hormone therapy with this protocol does not change serum fibrinogen mean and activity of coagulation factor VIII and IX. This finding may be real or may be related to inadequacy of samples regarding the wide normal range of coagulation factors and serum fibrinogen. Studies with more prolonged follow-up or more samples are suggested.
    Keywords: Blood coagulation factors, Hormone Therapy, Factor VII, Factor VIII, Factor IX, Serum fibrinogen
  • Mohammad Alidousti *, Gholamreza Davoodi Page 91
    Background
    Obesity is associated with many metabolic and cardiovascular diseases, for example, a direct and indirect relation has been established between obesity and diabetes, dyslipidemia, hypertension and atherosclerosis. But whether regional fat distribution contributes independently to risk remained unclear. This study was designed to determine relation between central obesity and acute myocardial infarction (AMI).
    Methods
    In this case-control study, body mass index (BMI) and waist to hip ratio (WHR) were calculated in 420 participants (140 cases and 280 controls). BMI and WHR means were evaluated in subgroups according to age, sex and cardiac risk factors. Odds ratio (95% CI) of the MI incidence in obese participants (BMI≥27 and/or WHR≥0.85) were compared with non obese subjects in each subgroups.
    Results
    Mean BMI mean in the case group (27.9±4.9) was more than control group (25.8±4.9) P≤0.05). The obese individuals had more chance of AMI (OR=3.2; CI=3-3.3). This chance increased with central obesity (OR=3.4; CI=3.2-3.6). Risk of AMI in younger obese participants (OR=4.3; CI=2.8-6.8) was more frequent than older ones (OR=2.1; CI=1.7-2.4). Central obesity increased risk of AMI in women (OR=3.6; CI=3.1-4.4) more than men (OR=2.2; CI=1.7-2.5).The excess risk of AMI in obese participants in associated with major cardiac risk factors was as following: hypertension (OR=18.4; CI=9.8-22.1), diabetes (OR=9; CI=4.2-14.1), hyperlipidemia (OR=6; CI=2.1-8.4), positive familial history (OR=2.6; CI=2.1-3.4) and smoking (OR=1.2; CI=0.9-1.7).
    Conclusion
    There is a strong association between BMI, WHR and risk of AMI. Central obesity comparing with general obesity has stronger relation with AMI incidence especially in women and younger subjects. In addition, cardiac risk factors except smoking aggravated correlation between obesity and AMI.
    Keywords: Obesity, Central obesity, Acute myocardial infarction, Risk factors
  • Azam Teimoury *, Zhila Behrouz, Masoud Amini Page 99
    Background
    Hypertension and dyslipidemia are common in patients with type 2 diabetes mellitus. The high prevalence of cardiovascular disease in diabetic patients is, in part, related to these two risk factors. This study was performed to determine the prevalence of hypertension and dyslipidemia in newly diagnosed patients with type 2 diabetes mellitus in Isfahan.
    Methods
    In this cross – sectional study during 2001 – 2003, 310 newly diagnosed type 2 diabetic patients, in Isfahan endocrine and metabolism research center, were studied. Height, weight, blood pressure, Plasma lipid and lipoproteins, and HbA1c were determined for all subjects.
    Results
    Mean age at presentation was 489.83 years, and mean BMI was 28.44.62 Kg/m2. Hypertension was present in 32.9%, hypercholesterolaemia in 61.3%, hypertriglyceridaemia in 61.6%, high LDL in 77.3%, and low HDL in 67.8% of these patietns. The mean systolic and diastolic blood pressure were 119.0816.59 and 70.0214.02mmHg, respectively. The mean for total cholestrol was 216.1043.65, for triglyceride 207.46105.67, for LDL 124.7331.45, and for HDL 43.119.29 mg/dl.
    Conclusion
    Hypertension and dyslipidemia are common in newly diagnosed type 2 diabetic patients. This fact demonstrates the importance of early interventions for proper diagnosis and treatment of these two risk factors in diabetic patients.
    Keywords: Prevalence_Newly diagnosed_type 2 Diabetes mellitus_Hypertension_Dyslipidemia