فهرست مطالب

Advances in Medical and Biomedical Research - Volume:12 Issue: 47, 2004

Journal of Advances in Medical and Biomedical Research
Volume:12 Issue: 47, 2004

  • 64 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1383/05/06
  • تعداد عناوین: 8
|
  • سیدمحمدحسین نوری موگهی، مجید کتبی، علی اکبر رجب زاده، ولی الله مرادی صفحه 1
    سابقه و هدف
    متوکسالن دارویی است که از آن به منظور معالجه ی بیماری های پوستی استفاده می‎شود. از آنجا که گزارش هایی مبنی بر بروز اختلالات سلولی به دنبال مصرف این دارو وجود دارد، هدف از انجام این مطالعه تعیین اثر مصرف متوکسالن بر کبد در دوره ی بارداری می باشد که در سال 1381 تا 1382 در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گردید.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه ی تجربی 40 سر خرگوش آلبینو شامل 32 راس ماده و 8 راس نر، با وزن تقریبی 5/2 تا 3 کیلو گرم و سن متوسط 5/5 تا 6 ماه از انستیتو پاستور ایران تهیه و به 4 گروه تقسیم شدند. یک گروه به عنوان شاهد و سه گروه به عنوان آزمون برای بررسی تاثیرات دارو در سه مرحله ی مختلف بارداری (قبل از تمایز، دوران جنینی، پایان بارداری) در نظر گرفته شدند. پس از آمیزش و انجام لقاح موفق، مقدار 6/0 میلی گرم بر کیلو گرم دارو به مدت هشت روز به صورت یک روز درمیان به طور خوراکی، به گروه های آزمون داده شد. پس از زایمان و رشد نوزادان تا مرحله ی بلوغ (چهارده هفتگی) مراحل مختلف تشریح و آماده سازی بافت کبدی نسل جدید انجام و به روش هماتوکسیلین ائوزین رنگ‎آمیزی شدند. سپس سیتومورفولوژی هپاتوسیت های گروه شاهد و گروه های آزمون با میکروسکوپ نوری مطالعه و مورد مقایسه قرار گرفتند.
    یافته ها
    هیپرتروفی هپاتوسیت ها، واکوئولاسیون شدید سیتوپلاسمی، از بین رفتن دیواره های بین سلولی و در تعدادی از سلول ها، تخریب هسته ها قابل مشاهده بود.
    نتیجه گیری و توصیه ها: با عنایت به اهمیت حیاتی عملکرد صحیح هپاتوسیت ها چه در دوران جنینی و چه در زمان بلوغ و با توجه به تاثیرات زیان‎آور احتمالی داروی متوکسالن بر جنین انسان، توصیه می شود تجویز دارو در زمان بارداری با دقت بیشتری انجام پذیرد. انجام مطالعات بیشتر در این زمینه پیشنهاد می گردد.
    کلیدواژگان: کبد، هپاتوسیت، متوکسالن، خرگوش، عارضه ی جانبی، بارداری، جنین
  • ماهرخ دولیتان، حاجیه جعفری، مهندس ناصر والایی، مریم افراخته، فروغ اعظم طالبان، لطیف گچکار صفحه 7
    سابقه و هدف
    با توجه به اهمیت و شیوع دیسمنوره در بین زنان و دختران سنین باروری و وجود گزارشاتی مبنی بر تاثیر روغن ماهی بر دیسمنوره، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر روغن ماهی در درمان دیسمنوره ی اولیه دانشجویان شهر تهران در سال 1382 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این کارآزمایی بالینی، بر روی 80 دختر دانشجوی مجرد و مبتلا به دیسمنوره ی اولیه که شرایط لازم جهت ورود به مطالعه را داشتند انجام گرفت. ابتدا در طی یک سیکل قاعدگی پرسش نامه ای توسط نمونه های پژوهش در مورد مشخصات دموگرافیک، ورزش، عوامل استرس زا، استفاده از مسکن و شدت درد در اولین سیکل قاعدگی (با استفاده از نمودار سنجش درد) تکمیل شد. سپس افرادی که درد خفیف داشتند (درجه ی 0 تا 3 خط کش درد) از مطالعه حذف و بقیه در دو گروه متوسط (درجه ی 4 تا 7) و شدید (درجه ی 8 تا 10) بلوک بندی شدند. به تمام نمونه ها کپسول های 1 گرمی روغن ماهی به مقدار 2 گرم روزانه در دو دوز منقسم صبح و شب از روز 15 سیکل قاعدگی به مدت 45 روز متوالی تجویز شد. میزان مصرف مسکن و شدت درد در دو سیکل حین مصرف روغن ماهی و دو سیکل بعد از مصرف روغن ماهی به روش قبل توسط دانشجویان ثبت شد و تغییر وضعیت دیسمنوره ی متوسط و شدید با آزمون مک نمار و آزمون علامت مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین سنی افراد 52/2±1/22 سال بود. عوامل مؤثر بر شدت دیسمنوره ی قبل و پس از درمان اختلاف معنی داری نداشتند. فراوانی دیسمنوره ی شدید از 50 درصد قبل از درمان به 25/21 درصد (P=0.0001) بعد از درمان کاهش پیدا کرد. مصرف مسکن نیز بعد از درمان کاهش یافت. در ضمن عوارض جانبی جدی نیز با مصرف روغن ماهی مشاهده نگردید. دیسمنوره ی شدید از 50 درصد در مرحله ی اول به 2/21 درصد بعد از درمان و پس از دو ماه پی گیری به 8/16 درصد کاهش یافت (P=0.0001). نتیجه گیری و توصیه ها: مصرف کپسول روغن ماهی با دوز دو گرم در روز به مدت 45 روز، سبب کاهش دیسمنوره ی اولیه می گردد. بررسی تاثیر بلند مدت رژیم دارویی به مدت 6 ماه توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: دیسمنوره ی اولیه، روغن ماهی
  • آذر آوازه، نسرین الهی، مرضیه اسدی ذاکر، عبدالرحمن راسخ، فاطمه حاجی حسینی صفحه 15
    سابقه و هدف
    فلبیت ناشی از تزریق، شایع‎ترین عارضه ی تزریق‎های داخل وریدی است. شیوع بالای فلبیت یکی از مسائل مهم تزریقات وریدی است که توجه زیادی را به خود معطوف داشته و در تحقیقات بسیاری استفاده از داروهایی مثل آنتی سپتیک ها، هپارین، استروییدها و به کار بردن فیلتر برای کاهش وقوع فلبیت، تجربه شده است. از این رو مطالعه ی حاضر به منظور تعیین تاثیر پماد نیترو گلیسرین موضعی بر بروز و شدت فلبیت ناشی از کاتترهای وریدی در سال 1382 در زنجان انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی دوسوکور است. حجم نمونه شامل 82 نفر از بیماران بستری در بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی زنجان می باشد که به روش مبتنی بر هدف انتخاب و سپس به طور تصادفی در دو گروه شاهد و مورد قرار داده شدند. پس از جای گذاری کاتتر وریدی، در گروه مورد پماد نیتروگلیسیرین و در گروه شاهد دارونما به میزان 5/1 سانتی متر و به وسعت 2×4 سانتی متر در قسمت دیستال کاتتر استعمال گردید و روی آن با گاز استریل 5×5 سانتی متر ی پوشانده شد. پس از 12 ساعت محل کاتتر از نظر وجود و یا عدم وجود علایم فلبیت و شدت آن با استفاده از چک لیست بررسی و پانسمان با استعمال مجدد پمادها، تعویض ‎گردید. این عمل در 24، 36، 48، 60، و 72 ساعت بعد نیز تکرار شد. نتایج با استفاده از آزمون تی، کای دو و خطر نسبی تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    نتایج پژوهش نشان داد بین فراوانی (0.001= P) و شدت بروز فلبیت (0.005= P) در گروه مورد و شاهد اختلاف معنی دار آماری وجود دارد. هم چنین نتایج حاکی از افزایش طول عمر کاتتر در گروه مورد نسبت به گروه شاهد بود (0.01= P). نتیجه گیری و توصیه ها: استفاده از پماد نیترو گلیسیرین در مواردی که نیاز به کاتتر گذاری بیش از 48 ساعت وجود دارد پیشنهاد می گردد. انجام تحقیقات وسیع تر، با حجم نمونه ی بالاتر توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: فلبیت، نیتروگلیسیرین موضعی، کاتتر وریدی
  • نسرین جعفری ورجوشانی، منیره انوشه، فضل الله احمدی، معصومه نمدیان صفحه 23
    سابقه و هدف
    پرفشاری خون خطری جدی برای سلامت جامعه و از علل مهم ناتوانی ومرگ ومیر است. با توجه به اهمیت به کار گیری روش های غیر دارویی مؤثر برای پیشگیری و کنترل این بیماری، این مطالعه با هدف تعیین تاثیر برنامه ی مشاوره با خانواده بر میزان فشار خون زنان مبتلا به این بیماری در روستای نیماور زنجان در سال 1383 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه با طراحی کارآزمایی بالینی، انجام شد. فشار خون کلیه ی زنان متاهل روستا بر اساس معیار لیگ بین المللی فشار خون اندازه گیری شد و زنانی که فشار خون آنان در سه بار کنترل بالاتر یا مساوی 140 بر روی 90 میلی لیتر جیوه بود وارد پژوهش شدند. جهت تایید روایی پرسش نامه از روش اعتبارمحتوی و برای تایید پایایی آن از آزمون مجدد استفاده شد. سپس به مدت یک ماه برای خانواده ی زنان مبتلا برنامه ی مشاوره (برای هر خانواده تقریبا 10 جلسه بر حسب نیاز اجراء گردید) و به طور هفتگی فشار خون زنان مبتلا اندازه گیری شد. فشارخون نمونه ها یک ماه قبل، حین مشاوره و2 ماه بعد از آن بررسی و ثبت گردید. تفاوت میانگین فشارخون های قبل و پس از مشاوره با استفاده از آزمون های آنالیز واریانس و تی زوج مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    تحقیق روی 41 نفر انجام گرفت. میانگین فشارخون سیستولی مدد جویان از 2/18 ± 3/166 میلی متر جیوه قبل از مشاوره، به 9/12±2/141 میلی متر جیوه در ماه سوم پس از مشاوره کاهش یافته است (P=0.0001). هم چنین میانگین فشارخون دیاستولی از 49/7 ±9/102 میلی متر جیوه قبل ازمشاوره به 90 میلی متر جیوه در ماه سوم پس از مشاوره کاهش یافت (P=0.0001). بین میانگین فشار خون سیستولی و دیاستولی هر یک از ماه های اول، دوم و سوم پس از مشاوره با قبل از مشاوره اختلاف معنی داری وجود داشت (P=0.0001).
    نتیجه گیری و توصیه ها: مشاوره باخانواده روش موثری در کنترل فشار خون می باشد، از این رو با توجه به جامعه ی پژوهش (روستایی)، حجم نمونه و اثر بخشی این روش، انجام مطالعات گسترده تر در جوامع شهری، توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: مشاوره با خانواده، پرفشاری خون، زنان روستایی، بازدید منزل
  • علی اسماعیلی ندیمی، حسین نوق، جعفر احمدی صفحه 29
    سابقه و هدف
    آنژین صدری ناپایدار یک مرحله ی حاد و مهم در بیماری های عروق کرونر است که علایم و پیش آگهی آن بسیار متغیر است. در سال های اخیر اهمیت پاتوفیزیولوژی فعال شدن پلاکت ها و شاخص های التهابی در آنژین صدری ناپایدار روشن شده است. هدف این مطالعه تعیین نقش پروتئین فاز حاد و شمارش سلول های نوتروفیل خون با بروز حوادث عروق کرونر در یک پی گیری شش ماهه است که در سال 1381 در رفسنجان انجام گردید.
    مواد و روش ها
    این مطالعه با طراحی هم گروهی روی 100 بیمار مبتلا به آنژین صدری ناپایدار کلاس IIIB طبقه بندی براون والد انجام شد. در هنگام بستری نمونه ی خون تهیه و پروتئین فاز حاد و هم چنین سلول های سفید اندازه گیری شد. بیماران به مدت شش ماه پی گیری شدند. حوادث کرونر شامل نیاز به بستری مجدد، انفارکتوس حاد قلبی، آنژیوگرافی کرونر و نیاز به باز کردن عروق در طول پی گیری مورد بررسی قرار گرفتند. جهت تعیین رابطه ی بین مواجهه و پی آمد از خطر نسبی استفاده گردید نتایج با آزمون کای دو و تی مورد قضاوت آماری قرار گرفتند.
    یافته ها
    از بیماران مورد مطالعه 50 درصد مرد و 50 درصد زن بودند. 20 درصد بیماران بستری مجدد داشتند، انفارکتوس قلبی در 4 درصد، آنژیوگرافی کرونر در 28 درصد، نیاز به باز کردن عروق در 23 درصد و مرگ در 4 درصد موارد رخ داد. ارتباط معنی داری بین مثبت بودن پروتئین فاز حاد و حوادث عروق کرونر وجود داشت (009/0= P و 8/1= RR). در بیمارانی که تعداد نوتروفیل های خون آن ها بیش از 70 درصد بود، حوادث عروق کرونر به طور قابل توجهی بالاتر بود(007/0= P و 95/1= RR).
    نتیجه گیری و توصیه ها: بین مثبت بودن پروتئین فاز حاد و سلول های سفید با حوادث عروق کرونر در بیماران مبتلا به آنژین صدری ناپایدار ارتباط مثبت معنی داری وجود دارد. بر این اساس می توان از آن ها به عنوان شاخص های پیش گویی کننده ی خطر استفاده کرد. انجام مطالعات بیشتر توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: آنژین صدری ناپایدار، حوادث عروق کرونر، پروتئین فاز حاد (CRP)، سلول های سفید
  • عباس شهبازی، احمد رئیسی، منصور رنجبر، مهدی ناطق پور، پاسکال رینگوالد، لیلا فرجی صفحه 35
    سابقه و هدف
    مالاریا به عنوان یکی از مسائل مهم بهداشتی در کشورمان مطرح می باشد. با توجه به اهمیت اطلاع از دارو درمانی و مقاومت انگل به داروهای رایج مورد استفاده در کشور، این مطالعه به منظور پایش تاثیر درمانی داروی کلروکین بر مالاریای فالسیپارم بدون عارضه در استان های جنوب و جنوب شرقی کشور در سال 1381 به اجرا در آمده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه ی توصیفی در 5 مرکز از استان های سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کرمان بر اساس دستورالعمل استاندارد سازمان جهانی بهداشت در خصوص پاسخ درمانی مالاریای فالسیپارم انجام شد. بر این اساس 52 بیمار مبتلا به مالاریای فالسیپارم پس از شناسایی به مدت 28 روز در روزهای 1،2، 3، 7، 14، 21 و 28 پس از شروع درمان با کلروکین بر اساس دستورالعمل کشوری درمان مالاریا از لحاظ بروز علایم بالینی و پارازیتمی پی گیری شدند و پاسخ به درمان آن ها در چهار گروه پاسخ بالینی و انگل شناسی مناسب، شکست سریع در درمان، شکست تاخیری از لحاظ بالینی و شکست تاخیری از لحاظ انگل شناسی طبقه بندی شد و اطلاعات مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
    یافته ها
    تعداد 6 نفر به دلایل مختلف از مطالعه حذف و تحقیق روی تعداد 46 بیمار انجام گرفت. در 1/26 درصد بیماران مبتلا به مالاریای فالسیپارم به داروی کلروکین پاسخ بالینی و انگل شناسی مناسب و کافی داده اند. 2 / 15 درصد این بیماران شکست سریع در درمان، 3/28 درصد شکست تاخیری از لحاظ بالینی و 4/30 درصد شکست تاخیری از لحاظ انگل شناسی را نشان داده اند.
    نتیجه گیری و توصیه ها: تاثیر درمانی کلروکین اندک بوده و قابل تعمق و پی گیری بیشتری است. در صورت تکرار نتایج فوق در سال دوم اجرای طرح (1382)، به نظر می رسد تغییر داروی خط اول درمان مالاریای فالسیپارم بدون عارضه، اجتناب ناپذیر می باشد.
    کلیدواژگان: کلروکین، مالاریای فالسیپارم، ایران
  • نورالدین موسوی نسب، علیرضا شغلی، مهدی علیزاده صفحه 41
    سابقه و هدف
    سیاست گذاری در سیستم سلامت بیش از هر چیزی نیازمند اطلاعات دقیق در مورد بیماری های و جراحات می باشد. سازمان بهداشت جهانی در سال 1993 برای اولین بار به محاسبه ی بار جهانی حاصل از بیماری ها پرداخت و پس از آن تاریخ، کشورهای عضو بطور فزایندهای در حال محاسبه بار بیماری ها در، سطح ملی هستند. در این بررسی بار حاصل از مرگ و میر زودرس در جمعیت ساکن استان زنجان در سال 81 محاسبه و نشان داده شده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی کلیه داده های خام مربوط به مرگ و میر سال 1381، با استفاده از چک لیست تنظیمی ازمرکز ثبت موارد مرگ، در دانشگاه علوم پزشکی زنجان استخراج گردید. با محاسبه ی سالهای از دست رفته از عمر به علت مرگ (YLL) و با استفاده از روش های ارایه شده توسط سازمان بهداشت جهانی، بار حاصل از مرگ زودرس در، گروه های مختلف بیماری ها تعیین شد.
    یافته ها
    از میان 4199 مرگ ثبت شده در سال 1381، تعداد 4118 مورد مرگ (98 درصد)، جهت محاسبه ی (YLL) مورد آنالیز قرار گرفت. بیماری های واگیر، علل مادری و پر ناتال و تغذیه ای منجر به 73 مورد مرگ(8/1 درصد)، بیماری های غیر واگیر 3289 مورد(9/79 درصد) و جراحات منجر به 754 مورد مرگ (3/18 درصد) شدند. پنج علت اول مرگ زودرس در مردان به ترتیب، عبارت بود از: جراحات غیر عمدی، بیماری های قلب عروقی، مئوپلاسم های بدخیم، جراحات عمدی و آنومالی های مادرزادی. این پنج علت اول در زنان به تریب، عبارت بودند از بیماری های قلبی عروقی، جراحات غیر عمدی، آنومالی های مادرزادی، نئوپلاسم های بدخیم و بیماری های ریوی. سالهای از دست رفته از عمر به علت مرگ زودرس در مردان 8/1 برابر زنان بوده اسست.
    نتیجه گیری و توصیه ها: بیماری های قلبی عروقی، جراحات غیر عمدی و نئوپلاسم های بد خیم مسوول 75% (حدود 40 هزار سال) از سال های از دست رفته از عمر به علت مرگ زودرس می باشد و باید در سیاست گذاری مد نظر باشند. مرگ زودرس در مردان بیش از زنان است و این اختلاف جنسی در مورتالیتی بیش از اختلافی است که در سنین کودکی مشاهده می شود.
    کلیدواژگان: بار حاصل از بیماری ها، مرگ و میر زودرس، سال های از دست رفته ی عمر به علت مرگ (YLL)، طول عمر تعدیل شده بر اساس ناتوانی (DALY)
  • بابک رفیع زاده، علی نقی کاظمی، حمیدرضا امیر مقدمی، نورالدین موسوی نسب صفحه 49
    سابقه و هدف
    واکسیناسیون هپاتیت B حداقل در 90 درصد موارد همراه با تولید آنتی بادی خوب بوده است ولی در مطالعات متعددی دیده شده که سطح این آنتی بادی به مرور زمان کاهش می یابد. از آنجا که میزان کاهش در جوامع مختلف متفاوت است، مطالعه ی حاضر به منظور تعیین سطح سرمی پادتن هپاتیت B علیه آنتی ژنS در کودکان 7 تا 9 ساله ی واکسینه شده ی روتین کشوری در شهر زنجان در سال 1382 انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه ی توصیفی تعداد 273 دانش آموز از 10 مدرسه ی ابتدایی شهر زنجان به روش نمونه گیری چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. پس از اخذ رضایت نامه ی کتبی از والدین و تهیه ی 5 میلی لیتر از خون نمونه ها، سطح سرمی پادتن هپاتیت B علیه آنتی ژن S با کیت ایتالیایی رادیم با روش الیزا اندازه گیری شد. تمام سرم ها از نظرسطح پادتن هپاتیت B علیه آنتی ژن C نیز کنترل شدند. اطلاعات در چهار گروه دارای پادتن هپاتیت صفر، کمتر از 10، بین 10 تا 100 و بیشتر از 100 واحد در میلی لیتر طبقه بندی و سطح سرمی کمتر از 10 واحد در میلی لیتر به عنوان پاسخ گویی ضعیف تعیین و میزان واقعی آن در جامعه برآورد گردید.
    یافته ها
    از 273 نمونه مورد بررسی، در 5/29 درصد نمونه های مورد مطالعه هیچ سطحی از پادتن هپاتیت B علیه آنتی ژن S یافت نشد. در 5/22 درصد افراد میزان آنتی بادی زیر 10، در 5/27 درصد بین 10 تا 100 و در 5/20 درصد موارد آنتی بادی بالای 100 واحد در میلی لیتر بود. در واقع 52 درصد از نمونه ها آنتی بادی کمتر از 10 و 48 درصد آنتی بادی بالای 10 واحد در میلی لیتر داشتند. کاهش سطح آنتی بادی در پسران و دختران یکسان بود. 1 درصد از کودکان مورد مطالعه دارای پادتن هپاتیت B علیه آنتی ژن C بودند.
    نتیجه گیری و توصیه ها: کاهش سطح سرمی آنتی بادی هپاتیت B علیه آنتی ژن 5S سال پس از واکسیناسیون بارز است، ولی این یافته لزوم تجویز دوز یادآور را تایید یا رد نمی کند. البته افت آنتی بادی الزاما به منزله ی استعداد به عفونت نیست و ممکن است شخص در مواجه با ویروس بتواند آنتی بادی بسازد. از این رو انجام مطالعات بیشتر با حجم نمونه ی بالاتر توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: پادتن هپاتیت B علیه آنتی ژن (Anti HBS)، کودکان 7 تا 9 ساله، پادتن هپاتیت B علیه آنتی ژن (C (Anti HBS