فهرست مطالب

جامعه شناسی ایران - پیاپی 3 (پاییز 1381)

مجله جامعه شناسی ایران
پیاپی 3 (پاییز 1381)

  • 192 صفحه، بهای روی جلد: 12,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1381/08/15
  • تعداد عناوین: 7
|
  • محمد سعید ذکایی صفحات 3-27
    رسیدن به بزرگسالی فرایندی پچیده و چند بعدی است که منزلت و نیز منازل قابل شناسایی در حرکت به سوی آن به لحاظ اجتماعی ساخته می شود. بر این اساس تغییرات و تفاوت های پدیدار شناسی گذار از یک گروه به گروه دیگر و از نسلی به نسل دیگر، بر تغییرات ارزشی و هنجاری یک جامعه اشاره دارد. تحقیق حاضر که بر مبنای یک پیمایش معرف در شهر تهران انجام پذیرفته است، نشان می دهد که گذار بزرگسالی به شکل وقایع ناپیوسته که ترتیب و توالی زمانی خاصی بر آن حاکم باشد صورت نمی گیرد، بلکه مفهوم سازی از آن را می بایست بیشتر معلول توانایی در تفکر مستقل، مسئولیت پذیری و آمادگی های ذهنی جوانان برای انتخاب شخصی و طراحی سبک های زندگی مطلوب خویش دانست.به همان سان،یافته های تحقیق بیانگر تغییر در بستر فرهنگی رسیدن به بزرگسالی در جهت کاسته شدن از قوه جاذبه اجتماعی در انتخاب جوانان و فردی شدن فزاینده انتظارات آن هاست.
  • محمد امین قانعی راد صفحات 28-59
    مایکل گیبونز دو شیوه دانشگاهی و شیوه جدید تولید دانش را از همدیگر تفکیک می کند.شیوه تولید دانشگاهی را می توان بر اساس ایده های رابرت مرتون توضیح داد. الگوی مرتونی علم را فعالیتی مستقل از سایر نهادهای اجتماعی می داند و ساختار هنجاری نهاد علم را حاصل عملکرد فعالیت های مستقل دانشمندان می داند.گیبونز و همکاران او از یک چرخش کلی در شیوه جست و جو و تولید دانش سخن می گویند. مهم ترین ویژگی شیوه جدید تولید دانش باز شدن علم بر روی تاثیرات سایر نهادهای اجتماعی است.
    این مقاله پس از توضیح دو الگوی نظری مرتونی و گیبونزی به بررسی ارتباط آن ها با هنجارهای راهبردی و فرهنگی جامعه وسیع تر می پردازد. فرضیه اساسی مقاله این است که الگوهای نظری پیش گفت تا حدی بیانگر واقعیت و تا حدی انعکاس سوگیری های هنجاری و ایدئولوژیک اجتماع علمی در دو دوره مختلف قبل و پس از پایان جنگ سرد می باشد و استحاله نظری اخیر در جامعه شناسی علم و پیدایش الگوی تبیینی ((شیوه جدید تولید دانش)) با استحاله هنجاری جامعه علمی تقارن و توازی دارد.
    آخرین بخش مقاله به کاوش پیرامون نسبت ما با علم دانشگاهی و شیوه جدید تولید دانش می پردازد و این سؤال را مطرح می کند که شرایط علم در ایران را با کمک این دو الگو چگونه می توان توضیح داد و چه آموزه هایی را می توان از آن ها برای بهبود این شرایط استنتاج کرد.
  • ملیحه شیانی صفحات 60-80
    شهروندی از مهم ترین ایده های اجتماعی- سیاسی دوران معاصر محسوب می شود که در تحول تاریخی خود راه پرفراز و فرودی را پیموده است.این مفهوم بازتاب مجموعه انتظارات در زمینه حقوق و مسئولیت ها در یک اجتماع خاص است که اعضا نسبت به یکدیگر، نهادها و جامعه دارند.شهروندی نشانگر دو اصل مهم است؛ یکی موقعیتی که افراد بر حسب حقوق و مسئولیت هایشان کسب می کنند و دیگری شرایطی که جامعه برای کسب یا اعطای این موقعیت پدید می آورد.این ایده صرفا برای برخورداری از حقوق و انجام وظایف مطرح نشده، بلکه به منظور دستیابی به اهدافی چون توسعه اجتماعی نیز حائز اهمیت است.
    این مقاله بر آن است تا با استناد به داده های پژوهشی انجام شده در زمینه موضوع، به توصیف وضعیت شهروندی و تحلیل عوامل مؤثر بر تغییر نحوه نگرش افراد نسبت به حقوق و وظایفشان بپردازد.
  • حسن سرایی، نوروز هاشم زهی صفحات 81-114
    این مقاله در پی تحلیل گفتمان مسلط روشنفکری و مطالعه تاثیر شرایط داخلی و خارجی جامعه ایران در شکل گیری اندیشه های روشنفکری آستانه انقلاب مشروطه است. محدوده تاریخی تحقیق،1270-1288 ه‍ ش را در بر می گیرد. ویژگی های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه در قالب شرایط داخلی و تاثیرات فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی- اقتصادی غرب تحت عنوان شرایط بین المللی مورد بحث قرار گرفته اند.
    اندیشه های روشنفکری با مفهوم گفتمان دسته بندی شده اند. اطلاعات از دو طریق به دست آمده است: نخست مطالعه اسنادی منابع علمی و تاریخی درباره اوضاع و احوال جامعه آستانه انقلاب مشروطه ایران و دوم تحلیل محتوای کمی و کیفی ویژگی های گفتمان مسلط انقلاب مشروطه. در آستانه انقلاب مشروطه 38 شماره از روزنامه قانون میرزاملکم خان برای تحلیل محتوای گفتمان مسلط انتخاب شده است.
    بر اساس یافته ها،اولا میان شرایط مختلف جامعه آستانه انقلاب مشروطه و گفتمان مسلط ارتباط وجود دارد. ثانیا برخی از ویژگی های گفتمان مسلط دارای همبستگی درونی هستند. ثالثا بسیاری از ویژگی های گفتمان مسلط با متغیر زمان دارای رابطه معنا دار است. بنابراین، گفتمان مسلط بر انقلاب مشروطه را می توان به آینه ای تشبیه کرد که در آن شرایط جامعه، مشکلات و راه حل ها منعکس شده اند.
  • غلامعباس توسلی، رضا فاضل صفحات 115-147
    اکثر تحقیقات درباره تاثیر برنامه های خشونت آمیز تلویزیونی بر رفتار کودکان مبتنی بر مدل محرک (صحنه های خشونت آمیز تلویزیونی) و پاسخ (رفتار کودکان) بوده است. این تحقیقات عمدتا بر گرفته از نظریه جامعه توده وار و نظریه گلوله های جادویی بوده است. بر پایه این نظریه ها تماشای خشونت تلویزیونی توسط کودکان باعث رفتار خشونت آمیز در آنان می شود. در این تحقیق، با تاکید بر نظریه کارکردگرایی ساختی، متغیرهای دیگری از جمله پایگاه اجتماعی اقتصادی و نحوه رفتار والدین با کودکان به منزله فرآیندهای واسط میان تماشای خشونت تلویزیونی و رفتار کودکان در ایران مورد آزمون قرار گرفته و نقش آن ها در میزان اثربخشی خشونت تلویزیونی برمیان کودکان متعلق به پایگاه های اجتماعی- اقتصادی و سبک های والدینی بررسی شده است.
  • علی ربانی خوراسگانی، وحید قاسمی صفحات 148-165
    یکی از عوامل مهم و مؤثر بر کارکرد مطلوب هر نظام،اعم از انسانی یا غیر انسانی، به شناسایی آسیب های آن ارتباط دارد. این شناخت پایه اصلی تعدیل یا اصلاح آسیب ها تلقی می شود. بی توجهی به آسیب یک عنصر مشخص درهر نظام، نه تنها منجر به تشدید آن خواهد شد، بلکه بر اساس اصل ارتباط متقابل عناصر، به اختلال و ایجاد آسیب در سایر عناصر نظام خواهد انجامید. این موضوع می تواند تا آن جا پیش رود که آسیب های نظام متعدد و پیچیده شده، به نحوی که گردش کار نظام با اختلال جدی مواجه شود و در نهایت کلیت آن را از کار بیاندازد. لذا آسیب شناسی نظام های اجتماعی،اعم از خرد و کلان،برای اصلاح و بهبود پویایی آن ها لازم و حائز اهمیت است. دراین مقاله نویسندگان می کوشند به شیوه ای تجربی،آسیب های نظام اجتماعی را به عنوان یک کل شناسایی کرده و با طرح نگرش مردم شهر اصفهان درباره شش موضوع قضایی امنیتی، موقعیت روحانیت، مفاسد اقتصادی،دین گریزی یا روی آوری مردم به دین،ویژگی های مسئولان و مدیران دولتی و امید به آینده به آسیب شناسی نظام اجتماعی ایران پرداخته و راه کارهای حل یا تعدیل آن ها را از نگاه مردم در جامعه آماری مورد مطالعه مشخص کند. همچنین میزان تاثیر آسیب های اجتماعی فوق در ایجاد نگرش دین گریزی بین مردم مورد بررسی قرار گرفته است.
  • آتیلیو بورون ترجمه: فرهنگ ارشاد صفحات 166-186
    هدف اصلی این مقاله بررسی تاثیرها و پیامدهای اشاعه هیچ انگاری پسانوگرایی و نولیبرالیستی بر توسعه نظریه اجتماعی در دهه های پایانی قرن بیستم است. فضای فرهنگی حاکم بر این جریان به گونه ای است که گویی بازسازی نظریه اجتماعی،امری بی قاعده و بیهوده است. عوامل گوناگونی را که می تواند مبانی و زمینه های این طغیان ضد نظریه را تبیین کند، به طور مشروح در مقاله مطرح شده است. نکته محوری بحث حاضر این است که ضرورت جدی بازسازی نظریه اجتماعی، نیازمبرم به اجتناب از چشم اندازهای مرزبندی شده فراتخصص گرایی رشته ای(میراث سنت پوزیتیویسم)،و به جای آن پیش گرفتن طرحی از جمع نگری و حدگرایی نظری(کلیت نگری) دارد.