فهرست مطالب

Kerman University of Medical Sciences - Volume:12 Issue: 1, 2005

Journal of Kerman University of Medical Sciences
Volume:12 Issue: 1, 2005

  • 84 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1383/12/20
  • تعداد عناوین: 11
|
  • پژوهشی
  • علیرضا سعید، عالیا آیت الهی موسوی صفحات 1-6
    در این مطالعه که از نوع کارآزمایی بالینی می باشد، 133 بیمار مراجعه کننده به بیمارستان شهید محمدی بندرعباس در فاصله زمانی خرداد ماه 1381 تا فروردین ماه 1382 که به دلیل شکستگی یک استخوان بلند بایستی تحت عمل جراحی قرار می گرفتند، به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. در گروه اول (72 نفر) پس از اتمام عمل جراحی در زخم یک درن هموواک گذاشته شد و در گروه دوم (61 نفر) از گذاشتن درن خودداری شد. دو گروه از نظر سن، جنس، اندام شکسته و دریافت آنتی بیوتیک قبل و بعد از عمل با هم اختلاف معنی دار آماری نداشتند (p>0.05). در پایان دوره پی گیری (حداقل 6 ماه) تفاوت دو گروه از نظر نیاز به مسکن در 48 ساعت اول پس از عمل، نیاز به تعویض پانسمان به علت خیس شدن در 24 ساعت اول، تشکیل هماتوم و عفونت در شش ماه اول پس از عمل، از نظر آماری معنی دار نبود (p>0.05). با توجه به این نتایج به نظر می رسد درن هموواک در موارد ذکر شده نمی تواند موثر باشد
    کلیدواژگان: درد، خیس شدن پانسمان، درن مکنده، هماتوم، عفونت
  • محمد فریدونی، مجتبی سنکیان، عبدالرضا وارسته صفحات 7-13
    ایران بزرگ ترین تولید کننده زعفران است و شمار زیادی از کشاورزان استان خراسان به کاشت زعفران اشتغال دارند. در این مطالعه میزان شیوع حساسیت به گرده زعفران و علایم بالینی آن در کشاورزان زعفران کار بررسی شد. 196 نفر از زعفران کاران از چند ناحیه استان خراسان به صورت تصادفی انتخاب شدند و یک پرسش نامه شامل اطلاعات فردی و علایم حساسیت در مورد آنها تکمیل گردید و تست خراش پوستی (Skin Prick Test) با عصاره های حاصل از گرده و خامه زعفران به همراه عصاره گرده علف پنجه مرغی (Cynodon Dactylon)، علف چمن (Poa Pratensis) و سلمه (Chenopodium Album) انجام شد. آنتی بادی اختصاصی با آزمایش (Enzyme Allergo Sorbent Test) EAST اندازه گیری شد. از کلیه افراد دارای تست خراش پوستی یا علایم بالینی مثبت (39 نفر) و نیز 10 نفر از افراد غیر حساس به زعفران که تست خراش پوستی منفی داشته و بدون علایم بالینی بودند، جهت تعیین IgE تام و IgE اختصاصی نمونه خون گرفته شد. از 167 نفر (29 نفر از مطالعه حذف شدند) 21 نفر به واسطه تست خراش پوستی مثبت و 11 نفر به واسطه حضور آنتی بادی اختصاصی علیه آلرژن گرده زعفران یعنی جمعا 32 نفر (از 39 نمونه خون) به عنوان گروه حساس مشخص شدند. از 10 نفر گروه غیر حساس هیچ کدام آنتی بادی اختصاصی علیه آلرژن گرده زعفران نداشتند. 40 نفر (24%) از کل کشاورزان مورد مطالعه در فصل زعفران و 19نفر (11%) نیز در فصول دیگر علایم بالینی حساسیت را نشان دادند. علایم بالینی عمدتا به صورت درگیری چشم، بینی و سیستم تنفسی بود. میزان حساسیت به عصاره سه گیاه دیگر در گروه حساس به زعفران نسبت به گروه غیر حساس به زعفران به طور قابل توجهی بالاتر بود. از لحاظ زمان تولد در دوره زمانی خاصی (بهمن تا تیر ماه) بین گروه حساس و غیر حساس به زعفران اختلاف معنی داری وجود داشت و به علاوه میزان حساسیت در خواهران و برادران افراد حساس به زعفران به مراتب بیشتر از گروه غیر حساس بود ولی هیچ گونه اختلاف معنی داری از لحاظ سن، جنس، تعداد افراد خانواده، مدت تماس با ماده حساسیت زا و سابقه مصرف دخانیات بین گروه حساس به زعفران و گروه غیر حساس دیده نشد. بنابر این تماس و استنشاق گرده گیاه زعفران می تواند باعث ایجاد واکنش های آلرژیک با واسطه IgE شود که عمدتا در چشم، بینی و سیستم تنفسی فوقانی بروز می کنند.
    کلیدواژگان: گرده زعفران، تست پریک، آلرژی، خراسان، ایمونوگلوبولین E
  • دکترمسعود پریرخ، سعید عسگری، آزاده قاسم زاده، سکینه محمدعلیزاده صفحات 14-20
    این مطالعه به منظور مقایسه پاسخ بالینی مخاط دهان خرگوش سفید نر آزمایشگاهی نسبت به نخ بخیهSilk و نخ بخیه تک رشته ای (Poly Vilynidene Flouride) PVDF انجام شد. به این منظور 21 خرگوش سفید نر بالغ آزمایشگاهی، تحت بی هوشی عمومی و بی حسی موضعی قرار گرفته و ناحیه وستیبول باکال فک بالای آنها در هر دو سمت به صورت تصادفی با نخ بخیه سیلک و PVDF بخیه زده شد. حیوانات بر اساس زمان برداشتن بخیه ها (روزهای سوم، پنجم و هفتم) به سه گروه مساوی تقسیم شدند. بخیه های هر گروه در روز تعیین شده بعد از درجه بندی التهاب بالینی کشیده شد. از آزمون های آماری ویلکاکسون و کروسکال والیس جهت مقایسه التهاب بالینی ایجاد شده توسط دو نوع نخ استفاده شد. نتایج حاکی از التهاب بالینی کمتر نخ PVDF نسبت به سیلک در تمام دوره های زمانی بود و هر چه زمان باز کردن نخ بخیه دیرتر انجام شده بود، التهاب در روز برداشتن بخیه بیشتر و ترمیم در روز 14 کمتر بود. با توجه به نتایج به دست آمده در این مطالعه به نظر می رسد در جراحی های دهان استفاده از نخ PVDF به دلیل واکنش بافتی کمتر نسبت به سیلک برتری دارد.
    کلیدواژگان: نخ بخیه، PVDF، سیلک، واکنش مخاطی دهان
  • مرتضی خمیری، سیدعلی مرتضوی، حمید بهادر قدوسی، علی خامسان، درخشان احمد، فخری شهیدی صفحات 21-31
    در این تحقیق برای اولین بار بیش از 40 ایزوله باکتریایی مربوط به بیفیدوباکتریوم از مدفوع تعدادی از شهروندان ایرانی جدا و خالص سازی شد. پس از مطالعه خواص فنوتیپی و شناسایی آنها در سطح گونه، 18 ایزوله از آنها به عنوان بیفیدوباکتریوم لانگوم، 10 ایزوله به عنوان بیفیدوباکتریوم بیفیدوم و یک ایزوله به عنوان بیفیدوباکتریوم کتنولاتوم شناسایی شدند. اما با استفاده از آزمایشات فنوتیپیک برای بقیه ایزوله ها نظر قاطعی جهت قرارگیری در زیر گونه ای مشخص ارائه نشد. بنابراین برای تایید در سطح جنس و نیز برای شناسایی دقیق گونه های باکتریایی جدا شده به یکی از دو روش، استفاده از PCR با پرایمرهای اختصاصی Bif 164f و Bif 601r یا تعیین توالی نوکلئوتیدهای ژن 16SrRNA مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتند. به کارگیری PCR علاوه بر تایید باکتری هایی که قبلا با استفاده از آزمایشات فنوتیپیک تحت جنس بیفیدوباکتریوم شناسایی شده بودند، مشخص نمود که 8 ایزوله رد شده با آزمایشات فنوتیپیک نیز متعلق به جنس بیفیدوباکتریوم است. در روش تعیین توالی نوکلئوتیدهای ژن 16SrRNA علی رغم قرارگیری 5 ایزوله در زیر گونه بیفیدوباکتریوم لانگوم اختلاف قابل توجهی در تخمیر کربوهیدرات های آنها با این گونه مشاهده می شود که ممکن است در تخمیر 2 تا 6 کربوهیدرات با آن اختلاف داشته باشند. علاوه بر این تعدادی از ایزوله های تایید شده به عنوان بیفیدوباکتریوم لانگوم قادر به تخمیر ریبوز نبودند. بنابراین با توجه به نتایج حاصل، سویه های جدیدی از بیفیدوباکتریوم لانگوم در این طرح ارائه شده است.
    کلیدواژگان: بیفیدوباکتریوم، سویه های ایرانی، PCR، 16SrRNA، پرایمرهای Bif164f و Bif601r، شناسایی
  • صالح زاهدی اصل، حسین مراحل، بهزاد زارع صفحات 32-38
    گندی تلخه (Securigera securidaca) از جمله گیاهانی است که خواص پایین آورندگی قندخون آن به طور سنتی و از دیرباز مورد توجه بوده ولی مطالعات علمی در زمینه مکانیسم اثر آن تاکنون قابل توجه نبوده است. در این مطالعه اثر عصاره های آبی- الکلی و کلروفرمی بذر این گیاه بر غلظت گلوکز در حالت ناشتا و غیر ناشتا (تست تحمل گلوکز) و نیز میزان گلیکوژن کبدی بررسی شده است. ضمنا تغییرات وزن و میزان مصرف غذای روزانه حیوان نیز اندازه گیری گردید. استخراج عصاره های کلروفرمی و آبی - الکلی بذر گندی تلخه به روش خیساندن صورت گرفت. مدل حیوانی مورد استفاده در این بررسی موش سفید سوری از هر دو جنس به طور مساوی و با میانگین وزنی 27.5 گرم (30-25 گرم) بود. اندازه گیری قندخون به روش اورتوتولوئیدین و استخراج گلیکوژن با روش اسید تری کلرواستیک صورت گرفت. تجویز دوزهای مختلف از عصاره کلروفرمی وابسته به دوز بودن اثر کاهش قندخون گیاه را نشان داد به طوری که بیشترین اثر پایین آورندگی در دوز 3 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن مشاهده شد. این دوز غلظت گلوکز ناشتا را از 103±3 به 3±69 و غلظت گلوکز غیر ناشتا را از 1±128 به 2±90 میلی گرم درصد کاهش داد. (P<0.01) عصاره آبی - الکلی اثر معنی داری بر قندخون نداشت. تجویز روزی دو بار به مدت 10 روز از عصاره کلروفرمی به طور معنی داری باعث کاهش گلوکز غیر ناشتا، افزایش میانگین وزن و میزان غذای مصرفی روزانه حیوانات گروه مورد نسبت به گروه شاهد گردید. نتایج اندازه گیری گلیکوژن کبدی در دو گروه مورد و شاهد نشان داد که گلیکوژن کبدی در گروه مورد (1.9±8.3 میلی گرم به ازای هر گرم وزن کبد) به طور معنی داری نسبت به گروه شاهد (0.07±2.5) افزایش یافته است. با توجه به نتایج حاصل به نظر می رسد که عصاره کلروفرمی بذر گیاه گندی تلخه دارای ماده یا موادی است که به دنبال تجویز از راه دهان یا خود اثراتی شبیه انسولین ایجاد می کنند و یا این که باعث افزایش ترشح انسولین از سلول های بتای لوزالمعده می شوند و شاید بتوان با شناسایی و فرموله کردن این ماده یا مواد به صورت موثر از بذر این گیاه در درمان بیماران دیابتی استفاده کرد.
    کلیدواژگان: گلیکوژن، گلوکز سرم، گندی تلخه، کبد، موش سوری
  • فرزانه اسمعیلی، غلامرضا مشتاقی کاشانیان صفحات 39-49
    استفاده از مواد افیونی، به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر عملکرد گلبول های سفید خون محیطی تاثیر می گذارد. در مطالعات گذشته، ثابت گردیده که این سلول ها از طریق گیرنده های اپیوئیدی (?و μ و? ) به اندورفین ها پاسخ می دهند. تاکنون تحقیقات متعددی در مورد آثار مصرف مرفین و هروئین بر سیستم ایمنی افراد وابسته گزارش شده، لیکن تحقیقی که به بررسی لنفوسیت های کمک کننده (T-helpers) افراد وابسته به تریاک پرداخته باشد، انجام نگرفته است. لذا در این تحقیق بر آن شدیم تا اثرات وابستگی به تریاک استنشاقی را، بر سیستم ایمنی افراد به دو صورت in-vivo و ex-vivo بررسی نماییم. جهت انجام تحقیق، 23 مرد وابسته به تریاک استنشاقی با میانگین سنی 28.4±4.1 سال که سیگار نیز مصرف می نمودند به عنوان گروه وابسته، و تعداد 12 مرد سیگاری با میانگین سنی 26.5±4.3 سال نیز به عنوان گروه کنترل انتخاب گردیدند. از هر فرد 5 میلی لیتر خون وریدی گرفته و هپارینه شد. مقداری از نمونه جهت آزمایش CBC و 0.5 میلی لیتر پلاسما جهت تعیین غلظت سیتوکین های IL-2، IL-10 و TGF?1 نیز جدا گردید. مابقی خون جهت تحریک سلول ها با مخلوطی از (1 μg/ml) LPS و (10 μg/m) PHA به مدت 4، 24، 48 و 72 ساعت استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده غلظت پایه پلاسمایی IL-10 وTGF-?1 افراد وابسته بیشتر (P<0.05) و غلظت IL-2 آنان کمتر از گروه کنترل بود (P<0.05). پس از تحریک خون تام افراد دو گروه الگوی زمانی مشابهی برای سنتز TGF-?1 به دست آمد. در افراد وابسته سنتز IL-10 کمتر (P<0.001)، و سنتز IL-2 بیشتر از افراد گروه کنترل بود (P<0.05). از نتایج به دست آمده می توان نتیجه گیری نمود که افراد وابسته به تریاک استنشاقی، در مقایسه با افراد غیر وابسته دارای لنفوسیت های کمک کننده TH2 و TH3 بیشتری در خون محیطی شان هستند در صورتی که لنفوسیت های کمک کننده TH1 آنان کمتر است. لیکن در زمان ابتلا به عفونت، به دلیل فعالیت کمتر لنفوسیت های TH2 و فعالیت بیشتر TH1 ممکن است در معرض آسیب بیشتری باشند.
    کلیدواژگان: فعالیت لنفوسیت های T کمک کننده، TGF، B1، IL، 10، IL، 2، اعتیاد به تریاک
  • پرویز امینی، سارا پویا صفحات 50-59
    شاخص های انتخاب سمان توسط دندانپزشک شامل ضخامت لایه ای، استحکام، حلالیت و میزان ریزنشت سمان می باشد. از آنجایی که مهم ترین عامل عدم موفقیت رستوریشن های متال سرامیک ریزنشت آن است، مطالعه حاضر با هدف بررسی مقایسه ای ریزنشت دو سمان زینک فسفات آریادنت و هاروارد انجام پذیرفت تا چنانچه تفاوتی در میزان ریزنشت نباشد در آینده بتوان از سمان زینک فسفات آریادنت که دسترسی به آن برای دندانپزشکان راحت تر است استفاده شود. بر روی چهل دندان سالم پره مولر فک بالا که برای درمان ارتودنسی کشیده شده بودند، تراش استاندارد برای رستوریشن های متال - سرامیک داده شد. خط خاتمه تراش در سطح لبیال شولدر و در سطح لینگوال چمفر بود. پس از آماده شدن کوپینگ ها، نمونه ها به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند و یک گروه با سمان زینک فسفات آریادنت و گروه دیگر با سمان زینک فسفات هارواد سمان شده و سپس برای دو نیم شدن برش باکولینگوالی داده شدند. میزان ریزنشت دای در دو گروه با استریومیکروسکوپ اندازه گیری و تجزیه و تحلیل آماری به وسیله تست نان پارامتریک Willcoxon انجام شد. نتایج نشان داد که میانگین ریزنشت دای در سمان زینک فسفات آریادنت در سطوح باکال 1.4±1.17) میلی متر) و لینگوال (1.4±1.81 میلی متر) و در سمان زینک فسفات هاروارد در این سطوح (به ترتیب 0.84±1.71 و 1.05±1.97 میلی متر) بود. میانگین ریز نشت در سمان آریادنت کمتر بود و تفاوت معنی داری بین ریزنشت در دو گروه وجود نداشت.
    کلیدواژگان: سمان، ریزنشت، تطابق لبه ای، زینک فسفات
  • حسین نوق، مهران کریمی، علی خدادادی، جعفر احمدی صفحات 60-65
    در حال حاضر لیپیدهای سرمی به عنوان عامل خطر اصلی بیماری های قلبی عروقی در افراد جوان مورد توجه قرار گرفته اند. مطالعات اپیدمیولوژیک متعددی نشان داده اند که آترواسکروز از زمان کودکی شروع می شود. بنابر این کنترل هر چه زودتر عوامل خطر نتایح بهتری را در بر خواهد داشت و در حال حاضر لزوم برنامه های بیماریابی از نظر میزان لیپیدهای سرمی در کودکان مورد بحث می باشد. این مطالعه با هدف بررسی میزان لیپیدهای سرمی در فرزندان مبتلایان به بیماری عروق کرونر زودرس انجام شده است. این مطالعه مقطعی بر روی 76 مورد از کودکان 10-2 سال (38 نفر از فرزندان والدین با بیماری عروق کرونر زودرس و 38 نفر از کودکان افراد بدون بیماری عروق کرونر به عنوان گروه شاهد) انجام شد. بین دو گروه از نظر سن، جنس، قد، وزن و شاخص توده بدنی اختلاف معنی داری وجود نداشت. میزان لیپیدهای سرمی (کلسترول تام، تری گلیسرید،HDLc و (LDLc در هر کودک در دو نوبت به فاصله یک هفته و در حالت 10 ساعت ناشتا اندازه گیری و میانگین دو نوبت به عنوان مقادیر هر یک از متغیرها در نظر گرفته شد. نتایج با برنامه EPI-6 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت و P<0.05 معنی دار در نظر گرفته شد. میانگین کلسترول تام و LDLc در گروه مورد به ترتیب 20±167 و 30±135 میلی گرم در دسی لیتر و در گروه شاهد 20±121 و 20±101 میلی گرم در دسی لیتر بود که در گروه مورد به طور معنی داری بالاتر از گروه شاهد می باشد. اما میزان تری گلیسرید و HDLc این دو گروه تفاوت معنی داری نداشت. در گروه مورد 6 نفرLDLc بالاتر از 160 میلی گرم در دسی لیتر داشتند در حالی که در گروه شاهد هیچ موردی مشاهده نشد. این مطالعه نشان داد که میزان کلسترول تام و LDLc فرزندان افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر زودرس بالاتر از کودکان والدین بدون بیماری می باشد و این موضوع ضرورت بررسی میزان لیپیدهای سرمی را در فرزندان والدین با بیماری عروق کرونر زودرس نشان می دهد.
    کلیدواژگان: لیپیدهای سرم، کودکان، بیماری زودرس عروق کرونر
  • موردی
  • یوسف شفقتی، پروفسور نیکولاس لوی، پروفسور جرج مارتین صفحات 66-73
    در این مقاله دو بیمار ایرانی مبتلا به سندرم پروجیروئید گزارش می شود. مورد اول دختر جوان 24 ساله ای است که تا سن 13 سالگی از سلامت کامل برخوردار بوده است. بعد از آن زمان، دچار یک بیماری ژنرالیزه شده که نسوج مختلف را گرفتارکرده است. نشانه های اصلی بیماری در وی توقف رشد، از دست دادن چربی های زیر جلدی، چروکیدگی و خشکی پوست، تغییرات شبیه به اسکلرودرمی پراکنده، برجستگی عروق سطحی پوست، ریزش تدریجی موی سر و ابروها، و گرفتاری قلب به شکل کاردیومیوپاتی اتساعی بودند. نشانه های فوق همگی دال برپیری زودرس بوده و تشخیص بالینی مطرح شده در این بیمار سندروم ورنر بود. بیمار دوم پسربچه شش ساله ای است که نشانه های تیپیک پروجیریا (بیماری هوچینسون گیلفورد) را داشت. تشخیص هر دو بیماری با انجام آزمایشات مولکولی در واشنگتون و مارسی تایید گردید. در بیمار اول جهشی در ژن بیماری ورنر وجود نداشت، بلکه محل جهش در ژن LMNA بود. جهش صورت گرفته جایگزینی نوکلئوتید C به جای G در رمز شماره 57، و تبدیل رمز CCA (آلانین) به CCA (پرولین) بود. بنابراین در محل رمز شماره 57 پروتئین لامین A/C اسیدآمینه پرولین به جای آلانین نشسته بود. در بیمار دوم یک جهش نقطه ای در اگزون 11 پروتئین لامینA/C کشف گردید. در واقع در نوکلئوتید شماره 1824 یک مولکول سیتوزین به جای یک مولکول تیمین نشسته بود. در مقاله حاضر درباره اهمیت مولکول های لامین، مکانیسم و پاتوژنز بروز سندرم پروجیروئید به اختصار بحث شده است.
    کلیدواژگان: پروجیریا، سندرم هوچینسون گیلفورد، سندرم ورنر آتیپیک، لامین A، C، لامینوپاتی ها، پیری زودرس
  • کرامت مظفری نیا صفحات 74-79
    بیمار دختری است 17 ساله که به علت درد و تورم شدید ناحیه سینوس فکی راست همراه با تغییر شکل صورت از 2 هفته قبل مراجعه کرده بود. در سی تی اسکن یک توده تومورال وسیع در سینوس فکی راست دیده شد که به نواحی مجاور از جمله حفره پتریگوماگزیلاری کف اربیت دستگاه اشکی و ناحیه نازواتموئیدال گسترش داشت. کام سخت در اثر گرفتاری تومورال تخریب شده و تومور به داخل دهان برآمدگی پیدا کرده بود. از طریق بررسی رادیکال کالدول لوک تومور به طور کامل خارج شد. گزارش پاتولوژی تومور گرانولوما با سلول ژانت بود که از تومورهای بسیار نادر سینوس های پانازال است. از آنجا که گزارش هایی از همراهی این گونه تومورها با هیپرپاراتیروئیدی وجود دارد، بیمار از این نظر مورد ارزیابی قرار گرفت. بالا بودن پاراتورمون (PTH) وجود هیپرپاراتیروئیدی را در بیمار تایید کرد.
    کلیدواژگان: ریپاراتیو گرانولوماباسلول ژانت، سینوس فکی، هیپرپاراتیروئیدی، تومور براون
  • نبی بنازاده، علیرضا غفاری نژاد صفحات 80-84
    خودزنی به آسیب عمدی به بدن خود بدون قصد مردن گفته می شود. بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به طور شایع اقدام به بریدن سوزاندن و یا خراشیدن پوست خود می کنند. در این گزارش یک بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی معرفی می شود که بعد از بریدن پوست اقدام به نوشیدن خون خود می کرد. وی چندین مرتبه پس از کشتن کبوترها خون آنها را نوشیده بود و در یک مورد نیز اقدام به نوشیدن خون همسر خود کرده بود. نوشیدن خون موضوع اصلی داستان برام استوکر می باشد که در آن شخصیت داستان، دراکولا، اقدام به نوشیدن خون انسان ها می کرد. در این گزارش خون آشامی به عنوان یک علامت واقعی و نه تخیلی مطرح شده است. این علامت همراه خودزنی در ساختار شخصیتی مرزی قابل فهم است.
    کلیدواژگان: اختلال شخصیتی مرزی، خون آشامی، دراکولا
|
  • Saeid Ar, Ayatollahi A Pages 1-6
    In this experimental trial, 133 patients with single long bone fracture requiring surgery, admitted in Shahid Mohammadi hospital (Bandar Abbas/Iran) from June 2002 to April 2003, were randomly devided into 2 groups. In the first group (72 individuals), after the completion of the operation a single hemovac drain was inserted, while in the second group (61 patients) no drain was used. The 2 groups had no statistically significant difference in regard to age, sex and antibiotic use before and after the operation (P>0.05). At the end of the 6-month follow up period the difference between the 2 groups in regard to analgesic demand in the 1st post-operative 48 hours, the need for dressing change in the 1st post-operative 24 hours because, of wetness, hematoma formation and post-operative infection was not statistically significant (P>0.05). According to these results it seems that hemovac drain is not effective in these aspects.
  • Fereidouni M., Sankian M., Varasteh Ar Pages 7-13
    Iran is the main producer of Saffron in the world and a great number of Khorasan (The largest province of Iran) are involved in growing this plant. Recently, Saffron pollen has found great importance due to inducing allergic reactions. In this study, the prevalence and clinical symptoms of Saffron pollen allergy and specific IgE level in Saffron workers have been studied. For this purpose, 167 Saffron workers selected randomly from different regions of Khorasan Saffron growing areas were enrolled into the study. Clinical history, skin prick test results, total IgE and specific IgE were used as inclusion and exclusion criteria. Total IgE and specific IgE assessment carried out on 39 cases who had either positive skin prick test or positive clinical symptoms and 10 cases who had neither positive skin prick test nor clinical symptoms (Non-allergic group). From 167 individuals, 21 cases had positive skin prick test to Saffron pollen extract and 11 cases had Saffron specific IgE in their sera (Allergic group). 40 Saffron workers (24%) showed allergic symptoms in Saffron picking season and 19 individuals (11%) suffered from allergic symptoms in other seasons. Clinical symptoms were respectively sneezing, watery nose, itchy eyes, itchy nose and red eyes. Skin symptoms like urticaria and dry skin were reported rarely. Saffron allergic and non-allergic groups showed significant differences in birth month, allergy to 3 other pollen extracts and allergy history in their siblings. No significant difference was found between Saffron allergic and non-allergic groups in regard to gender, age, family size, the duration of allergen exposure and smoking. Therefore, Saffron pollen can cause allergic reactions occurring basically in eye, nose and upper respiratory system and according to the obtained results these allergic reactions occur through an IgE-dependent mechanism.
  • Parirokh M., Asgari S., Ghasem Zadeh A., Mohammad Alizadeh S Pages 14-20
    This study was carried out in order to compare the oral mucosal reactions to silk and poly vinylidene fluoride (PVDF) suture materials in albino rabbit. 21 mature male albino rabbits were selected and under general and local anesthesia suture materials were placed randomly at right and left side of vestibular area of maxillary jaw. The animals were divided into 3 equal groups based on the time of suture removal (3, 5 and 7 days after suturing), and inflammatory reaction of the oral mucosal at sutured area was scored clinically and sutures were removed. The sutured areas in all of the animals were observed 14 days after suturing and the inflammatory reaction was scored again. Wilcoxon and Kruskal Wallis tests were used for data analysis. Results showed that in all intervals, inflammatory reactions to PVDF sutures were significantly milder comparing to silk sutures (P<0.05). Also, later suture removal increased the inflammatory reaction and healing decreased. It can be concluded that in oral surgeries PVDF sutures due to creating milder tissue reactions is preferable to silk suture.
  • Khomeiri M., Mortazavi Sa, Ghodousi Hb, Khamessan A., Ahmad D., Shahidi F Pages 21-31
    For the first time in Iran 40 strains of Bifidobacterium were isolated from faces of Iranian subjects. By using phenotypic tests, 18 isolates were identified as Bifidobacterium longum, 10 as Bifidobacterium bifidum and 1 as Bifidobacterium catenolatum. In order to validate these results and also to identify other isolates that had not been identified by phenotypic tests, 2 methods of PCR with genus-specific primers of Bif164f and Bif601r and 16SrRNA gene sequence analysis were applied. Results of PCR confirmed the obtained phenotypic identifications. Moreover by this method the 8 remaining strains were identified as Bifidobacterium species. Using sequencing 16SrRNA gene, 5 B.Longum strains were identified that had different fermentation pattern from B.Longum. Some new ribose negative Bifidobacterium longum strains were also identified. The obtained results present new strains of Bifidobacterium longum.
  • Zahedi Asl S., Marahel H., Zare B Pages 32-38
    Although Securigera securidaca (SS) has long been known for its hypoglycemic effect, the precise nature of its effective component(s) and the involved mechanisms have not been investigated yet. This study investigated the effect of Chloroformic extract of Securigera securidaca seed on fasting serum Glucose and Glucose tolerance test, body weight, food consumption and liver Glycogen content. Chloroformic and hydroalcoholic extracts of the seeds were prepared by the maceration method. Experiments performed on mice of both sexes with the weight range of 25-30 gr. Serum Glucose concentration and liver Glycogen content were measured by O-toluidine and trichloroacetic methods respectively. According to the results, hypoglycemic effect of Chloroformic extract is dose-dependent and it appeared that 3 mg/kg dose of Chloroformic extract has the maximum hypoglycemic effect. Administration of this dose reduced fasting serum Glucose concentration from 103±3 mg/dl to 69±3 mg/dl and Glucose tolerance test from 128±1 mg/dl to 90±2 mg/dl. 10 days administration of Chloroformic extract also increased food consumption, body weight and Glycogen content of the liver in case group comparing to the control group. In conclusion, the Chloroformic extract of Securigera securidaca seed contains component(s) that after oral administration can cause hypoglycemic effects through either inducing insulin-like effects or increasing insulin release. By identifying and formulating of these components, this plant can be used more efficiently in the treatment of diabetic patients.
  • Esmaeili F., Moshtaghi Kashani Gh.R Pages 39-49
    Opium derivatives affect the function and differentiation of peripheral leucocytes, directly or indirectly. Previous researches have shown that these cells respond to the endorphins through their opioid receptors (?, µ and k). There are many reports about the effect of morphine and heroin on immune system of dependent people, but there is no report on the functions of T-helper lymphocytes in opium dependent individuals. For this reason, this study was designed to survey (In vivo and ex vivo) the effect of opium smoking on immune system of dependent male individuals. To carry out the investigation, 5 ml of heparinized peripheral blood was collected from each of the 23 opium dependent males (28.44±4.05 years old) and 12 males (26.50±4.30 years old) who served as control group. Individuals in both groups were smoking cigarettes (15-25 cigarettes per day). Part of the collected blood was used for blood cell count (CBC) and preparation of 0.5 ml plasma for evaluation of IL-2, IL-10 and TGF?1 and the rest was used for stimulation of the whole blood with a mixture of LPS (10 µg/ml) and PHA (10 µg/ml) for 4, 24, 48 and 72 hours. According to the results, in the dependent group plasma concentration of IL-10 and TGF-?1 were higher (P<0.05), while IL-2 concentration was lower (P<0.05) comparing to the control group. Evaluation of TGF-?1 in the supernatant of stimulated whole blood of both groups showed similar pattern for TGF-?1 (Non-significant), while synthesis and release of IL-10 were less and concentration of IL-2 was higher (P<0.001) in the opium dependent group. In conclusion opium dependent cigarette smokers have higher numbers of circulating TH2 and TH3 lymphocytes and lower number of TH1 than non-dependent cigarette smokers. However, due to lower activity of TH2 and higher activity of TH1 lymphocytes, dependent individuals may be at higher risk during infections.
  • Amini P., Pouya S Pages 50-59
    Film thickness, strength, solubility and microleakage of dental cements are essential factors in cement selection by dentist. Since failure of metal ceramic restorations is mostly due to their marginal leakage and previous studies have shown that microleakage of Resin, Glassionomer and Zinc Phosphate cements are different, this study was done to compare the rate of microleakage between Ariadent and Harward Zinc Phosphate cements. In the case of observing no difference in microleakage of 2 cements Ariadent Zinc Phosphate cement which is more available than Harward Zinc Phosphate cement can be recommended. 40 sound permanent premolar teeth extracted for orthodontic purposes were used. Standard metal-ceramic preparation had been performed for all the teeth. In each tooth shoulder and chamfer finishing lines had been produced in labial and lingual surfaces respectively. After preparation of metal copings the prepared teeth were randomly divided into 2 experimental groups. In 1 group copings were cemented by Ariadent Zinc Phosphate cement and in the other group Harward Zinc Phosphate cement was used for luting. Both groups were sectioned buccolingually. The amount of dye microleakage was measured by stereomicroscope and non-parametric Willcoxon test was used for data analysis. Results showed that the mean of dye microleakage in Ariadent Zinc Phosphate cement in labial (1.4±1.17) and lingual surfaces (1.81±1.4) were less than those in Harward Zinc Phosphate cement (1.71±0.84 and 1.97±1.05 respectively). There was no significant difference in microleakage between the 2 experimental groups.
  • Noogh H., Karimi M., Khodadadi A., Ahmadi J Pages 60-65
    The lipid factor is currently considered o be the main agent responsible for cardiovascular risk in young individuals. Several epidemiological studies have shown that atherosclerosis begins in childhood. Therefore consensus was obtained that the earlier the control begins, the better results are achieved. There are many controversies around early identification of hyperlipidemia in children. The aim of this cross-sectional study was the evaluation of serum Lipid levels in children of parents with premature coronary artery disease (CAD). For this purpose, 76 children between 2-10 years old (38 children belonged to parents with premature CAD and 38 age and sex-matched controls belonged to healthy parents) were studied. The height, weight and body mass index were similar in both groups. Serum cholesterol, triglyceride, HDL-C and LDL-C levels after 10 hours fasting were measured twice at 1-week interval. Data were analyzed with EPI 6 and (P<0.05) was considered as significant. Mean cholesterol and LDL-C were respectively 167±20 and 135±30 mg/dl in the case group and 101+20 and 121+20 mg/dl in the control group that shows statistically significant difference between the 2 groups. There were no differences between the 2 groups in triglyceride and HDL-C levels and only 6 children in the case group had LDL-C level greater than 160 mg/dl, while there was no case with LDL-C level of greater than 160 mg/dl in the control group. According to the results total cholesterol and LDL-C levels were higher in children of parents with premature CAD, and this necessitates the evaluation of serum lipid levels in children of parents with premature CAD.
  • Shafeghati Y., Levy N., Martin Gm Pages 66-73
    2 Iranian cases with very rare Progeroid syndrome are reported. The first is a 24-year-old girl who has been healthy till her 13th birthday. From that time she has been suffering from a progressive generalized and multi-systemic illness. The cardinal clinical findings were growth retardation, subcutaneous fat loss, skin dryness and wrinkling, scattered focal, sclerodermoid-like changes, prominence of superficial vessels, gradual loss of scalp hair and eyebrows and cardiac involvement in the form of dilated cardiomyopathy. All the above findings were suggestive of precocious ageing and the clinical diagnosis of Werner syndrome. The second case is a 6-year-old boy with typical clinical findings of Progeria or Hutchinson-gilford syndrome. The diagnoses were confirmed by molecular analysis of the samples in Washington and Marseille. In the 1st case there was no molecular abnormality in Warner’s gene (WRN), but there was a mutation in the LMNA gene. The mutation was substitution of C to G in codon number 57, and the codon GCA (Alanine) changed to CCA (Proline). So, in the codon 57 of the protein lamin A/C proline had replaced alanine (A57>P). The mutation in the 2nd case (Progeria=Hutchinson-gilford syndrome) was a point mutation at the exon 11 of lamin A/C protein resulting in the replacement of thymine by cytosine in the nucleotide number 1824 (1824C>T). The importance of lamins and the mechanism and pathogenesis of Progeroid syndromes are discussed briefly.
  • Mozafari Nia K Pages 74-79
    The patient is a 17 years old girl, with severe pain and swelling in right maxillary sinus region and facial deformity from 2 weeks prior to referring. CT scan demonstrated a large tumoral mass in right maxillary sinus extended to petereigomaxillary fossa, orbital floor, lachrymal system and nasoethmoid region. Hard palate had been destroyed and bulged in to the oral cavity. Tumor was resected completely by radical cald-well-luck approach. Hystopathology of tumor was giant cell reparative granuloma (GCRG), which is a very rare tumor in paranasal sinuses. Since the association of these tumors with hyperparathyroidism has been reported in literature, the patient was evaluated for hyperparathyroidism and elevated serum parathyroid hormone (PTH: 390 pg/ml) and other hematological tests confirmed secondary hyperparathyroidism.
  • Bana Zadeh N., Ghaffari Nejad Ar Pages 80-84
    Self-mutilation is defined as intentional damaging of the body without intention to die. Patients with borderline personality disorder frequently mutilate themselves by means of cutting, burning and abrading their skin. In this case report, a patient with borderline personality disorder is described who has cut his skin and suck his blood several times. He had also the history of killing pigeons and sucking their blood. One time he had sucked his wife’s blood. Blood sucking is the main theme of Bram Stocker’s novel in which the character of the novel, Dracula, sucked the blood of human beings. Here we present blood sucking as a real symptom and not an imaginary one. This symptom associated with self cutting is well understood in borderline personality disorder.