فهرست مطالب

دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد - سال چهل و هفتم شماره 2 (پیاپی 84، تابستان 1383)

مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
سال چهل و هفتم شماره 2 (پیاپی 84، تابستان 1383)

  • 234 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1383/05/13
  • تعداد عناوین: 19
|
  • ماشاءالله دهقانی، هما فال سلیمان، محسن موهبتی صفحات 126-135
    مقدمه
    تنگی دریچه میترال یکی از شایع ترین علل بیماری های دریچه قلب در کشور های در حال توسعه می باشد. تا زمان اولین گزارش توسط اینو و همکارانش در باز کردن دریچه میترال با بالون از طریق پوست در سال 1984، تنها روش درمانی مناسب در بیماران مبتلا به تنگی میترال، بوده است و علیرغم استفاده وسیع از این عمل در سراسر جهان، این اقدام اخیرا در مشهد شروع شده است و نتایج بدست آمده از 218 بیمار که با این روش درمان شده اند گزارش شده است.
    روش کار
    این مطالعه به صورت توصیفی از سال 1377 تا تیرماه 1381، در بیمارستان قائم (عج) مشهد انجام شده است. در این مطالعه 218 بیمار مبتلا به تنگی دریچه میترال کمیشوروتومی در حالت ناشتا و تجویز آرام بخش صورت گرفت. بعد از انجام کاتتریسم قلب از طریق شریان و ورید رانی راست، با به کار بردن سوزن بروکن برو، شیت مولینز، اتساع دهنده و سیم راهنمای حلقوی، از راه ورید رانی راست، سپتوستومی دیواره بین دو دهلیز صورت می گرفت و سپس با استفاده از بالون اینو، کمیشوروتومی دریچه میترال انجام شدبا استفاده از روش های آماری کای اسکوئر و ضریب همبستگی، اثرات عوامل مختلف بر میزان موفقیت کمیشوروتومی دریچه میترال و ارتباط آن ها با تغییر در نارسایی میترال ارزیابی شد.
    نتایج
    کمیشوروتومی دریچه میترال با بالون به صورت موفقیت آمیز در 213 بیمار (97.76%) از 218 بیمار مبتلا به تنگی شدید میترال صورت گرفت. فشار متوسط دهلیز چپ از 24.3±6.5 mmHg به12.1±5.4 mmHg کاهش یافت. گرادیان متوسط فشار در سطح دریچه میترال همچنین از 15.9±5 mmHg به 2.4±2.1 mmHg کاهش پیدا کرد.
    سطح دریچه میترال از 0.88±0.17 cm2 به 1.99±0.25cm2 افزایش یافت. نارسایی دریچه میترال به میزان یک درجه (1+) در 56 مورد، 2+ در 11 بیمار ایجاد شد و 3 بیمار نارسایی با شدت 3+ پیدا کردند. نارسایی با شدت 4+ در هیچ یک از بیماران رخ نداد. در این مطالعه ارتباطی معکوس و معنی دار بین سن (P<0.0001) و افزایش سطح دریچه میترال بعد از این عمل دیده شد. علاوه بر این ارتباطی معنی دار بین فانکشنال کلاس بیماران و نتیجه عمل وجود داشت (P<0.001) رابطه ای معنی دار بین سن(P=0.06)، جنس (P=0.890)، ریتم قلبی (P=0.632) و فانکشنال کلاس (P=0.458) این بیماران و ایجاد یا تغییر در شدت نارسایی میترال ایجاد شده بعد از این اقدام دیده نشد.
    نتیجه گیری
    با وجود بعضی از محدودیت ها در استفاده از وسایل، نتایج بدست آمده فوری و میان مدت در این بررسی مانند سایر مطالعات نشان داد که اگر بیماران به درستی انتخاب شوند، PMC روشی کم خطر، موثر و انتخابی در درمان بیماران مبتلا به تنگی دریچه میترال می باشد. بر خلاف نتایج سایر گزارشات، در این مطالعه ارتباط معنی دار بین فانکشنال کلاس بیماران و افزایش سطح دریچه بعد از PMC دیده شد.
    کلیدواژگان: تنگی میترال، کمیشوروتومی دریچه میترال با بالون، بالون اینو
  • سید رسول زکوی، مصطفی مهرابی بهار، محمد حدادی اول صفحات 136-141
    مقدمه
    سرطان پستان دومین علت مرگ و میر ناشی از سرطان بعد از سرطان ریه در خانم هاست. تشخیص سرطان پستان در مراحل اولیه از اهمیت فراوانی برخوردار است و تاثیر مستقیمی در طول زندگی بیمار دار د.
    روش کار
    در این مطالعه توصیفی، ارزش اسکن MIBI در تشخیص افتراقی توده های پستان مورد ارزیابی قرار گرفت. حدود 20 بیمار از بهمن ماه سال 1381 تا اسفند ماه 1382 در بیمارستان امام رضا (ع) بررسی شدند. پس از ارزیابی های بالینی اولیه در درمانگاه جراحی و انجام اسکن پستان با MIBI، تحت شرایط بیهوشی عمومی بیوپسی اکسیزیونال انجام می شد و نمونه ها برای پاتولوژی ارسال گردید.
    یافته ها
    در مجمو ع 21 توده بررسی شد که 14 توده بدخیم و 7 توده خوش خیم بودند. میانگین جذب MIBI در توده های بدخیم پستان به طور معنی داری بیشتر از توده های خوش خیم بود (P<0.05). میزان حساسیت و ویژگی اسکن MIBI در تفسیر چشمی به ترتیب 78.5% و 85.7% برای تشخیص بدخیمی محاسبه شد
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان می دهد تفسیر کمی اسکن 99mTC-MIBI با در نظر گرفتن نسبت جذب موتور به بافت زمینه (بیشتر از 1.3) برای کشف بدخیمی پستان روش بسیار حساسی است.
    کلیدواژگان: کانسر پستان، 99m TC-MIBI، اسکن پستان
  • سیدمحمود صدر بافقی، منصور رفیعی، لیلا بهادرزاده، سیده مهدیه نماینده، محمدحسین سلطانی، مصطفی متفکر، عباس اندیشمند، محمود امامی صفحات 142-149
    مقدمه
    مطالعات قبلی نشان داده اند که زنان پس از انفارکتوس میوکارد پیش آگهی بدتری دارند، این مطالعه با هدف بررسی عوامل موثر در پیش آگهی انفارکتوس میوکارد انجام در مقایسه با زنان و مردان انجام شده است.
    روش کار
    در این مطالعه توصیفی 817 بیمار (556 مرد و 261 زن) که از اردیبهشت 80 تا آبان 81 به علت انفارکتوس قلبی در CCU های شهر یزد بستری شده بودند مورد بررسی قرار گرفتند.
    نتایج
    میانگین سنی زنان بالاتر از مردان بود (11±67.5 در مقابل 13±60)، شیوع دیابت، هیپرتانسیون، دبس لیپیدمی و مرگ و میر بیمارستانی در زنان بالاتر از مردان بود. نسبت شانس، مرگ و میر در زنان نسبت به مردان 2.7 می باشد (95CI, 1.79-4.28)پس از تطابق سنی، نسبت شانس به 2.03 رسید (95 CI, 1.3-3.1) پس از تطابق دیگر تفاوت ها در فاکتورهای پایه ای، نسبت شانس به 1.91 رسید (1.03-3.5؛ 95 CI) این تفاوت ها از نظر آماری معنی دار بود. اما پس از تطابق درمانی، نسبت شانس به 1.51 رسید (95CI, 0.6-3.7) که از نظر آماری معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    زنان پس از انفارکتوس میوکارد پیش آگهی بیمارستانی بدتری نسبت به مردان دارند که این امر ممکن است به علت شدت درمان کمتر در زنان باشد. اما جهت قضاوت صحیح در این باره نیاز به برخورد درمانی یکسان بین دو جنس می باشد.
    کلیدواژگان: انفارکتوس حاد میو کارد، جنس، مرگ و میر
  • مسیح نقیبی، فاطمه ناظمیان، ارد نقیبی صفحات 150-156
    مقدمه
    علیرغم بهبود قابل توجه در پیش آگهی کوتاه مدت پیوند کلیه حداقل30% از این بیماران کلیه خود را قبل از سال پنجم پیوند از دست می دهند و نیاز به پیوند مجدد دارند. در بسیاری از مطالعات پیش آگهی پیوند دوم بدتر از پیوند اول ذکر شده است. این مطالعه به منظور بررسی ریسک فاکتورهای موثر در کاهش طول عمر پیوند کلیه دوم انجام شده است.
    روش کار
    در این مطالعه توصیفی که از سال 1368 تا 1381 انجام شده است تعداد 37 بیمار با پیوند کلیه دوم در بیمارستان امام رضا (ع) مشهد انجام شده است در این تحقیق بیماران از نظر فاکتور های موثر در پیش آگهی پیوند کلیه دوم مورد بررسی قرار گرفتند. فاکتورهای بررسی شده عبارتند از: سن، جنس، فاصله رد پیوند اول تا زمان پیوند دوم، وجود نسبت فامیلی بین اهدا کننده و گیرنده، انجام نفرکتومی کلیه پیوندی اول و میزان بالاترین سطح سرمی آنتی بادی و مدتی که کلیه اول فونکسیون داشته است. همچنین میزان بقای کلیه اول و دوم نیز در گیرندگان پیوند کلیه مقایسه شد.
    نتایج
    درصد کلیه های دارای کارکرد در پیوند اول در 12، 36 و 60 ماه پس از پیوند عبارت بوده است از 93%، 89% و 76% که این نتایج به خوبی قابل مقایسه با نتایج حاصل شده در پیوند کلیه دوم در مدت مشابه می باشند (87%، 79% و68%). یافته های این مطالعه نشان داد که سن و جنس گیرنده و نیز فاصله انجام پیوند کلیه دوم از رد پیوند اول، تاثیری در پیش آگهی پیوند دوم ندارد. همچنین نفرکتومی کلیه پیوندی اول که پس زده شده بوده است تاثیری در پیش آگهی پیوند کلیه دوم نداشت. شکست پیوند دوم کلیه در بیمارانی که کلیه اول خود را به علت رد حاد از دست داده بودند بسیار شایع تر از بیمارانی بود که پیوند اول را به علت رد مزمن از دست داده بودند (P<0.05).
    نتیجه گیری
    در این مطالعه ارتباط واضحی بین مدت کارکرد کلیه اول و همچنین میزان PRA (میزان پادتن واکنشی سرم با لنفسیت های تعداد افراد محدودی (حدود 10 نفر) که به شکل انتخابی انتخاب شده اند) و PPRA (بالاترین سطح سرمی) با پیش آگهی پیوند کلیه دوم داشت (P<0.05).
    کلیدواژگان: پیوند دوم کلیه، نفرکتومی، رد حاد پیوند، رد مزمن پیوند، بالاترین سطح سرمی آنتی بادی
  • فریبرز ثمینی، علیرضا بیرجندی، غلامرضا بهادرخان، محمدرضا احصایی صفحات 157-162
    مقدمه
    خونریزی های تاخیری داخل جمجمه پس از ضربه سر، عارضه شایعی است که باید در بخش های جراحی مغز و اعصاب مورد توجه قرار گیرد. خونریزی های مزبور ممکن است به صورت اینتراآگزیال یا اکستراآگزیال باشد. هدف از ارائه این مقاله تعیین میزان شیوع، عوارض و مرگ و میر خونریزی های تاخیری داخل جمجمه و همچنین توجه به فیزیوپاتولوژی، تظاهرات بالینی و رادیولوژیک این هماتوم ها می باشد.
    روش کار
    این مطالعه طولی از فروردین 1379 تا اسفند ماه 1381 در بیمارستان شهید کامیاب انجام گردیده است. پرونده تعداد 1806 بیمار دارای ترومای جمجمه بررسی و 247 بیمار دچار خونریزی تاخیری مورد مطالعه قرار گرفتند. مشخصات فردی، محل خونریزی و انواع خونریزی جمجمه و زمان ایجاد آن عوامل مساعد کننده آن در پرسشنامه ای جمع آوری گردید.
    پردازش نتایج با روش های آماری توصیفی و جداول انجام گردید.
    نتایج
    تعداد موارد هماتوم اپیدورال نسبت به کل هماتوم ها 32.8% بوده است. هماتوم های تاخیری 14.2% و ساب دورال 24.7% و اینتراسربرال 61.3% بوده است. میزان مرگ و میر در هماتوم های اپی دورال تاخیری نسبت به کل مرگ و میر 5.3% بوده است.
    نتیجه گیری
    مطالعات انجام شده تاثیر اختلالات عروقی و دیسکرازی های خونی را روی افزایش شیوع هماتوم های تاخیری داخل جمجمه نشان داده است.
    شناخت بیمارانی که خطر بالاتری برای این هماتوم های تاخیری دارند، استفاده از مونیتورینگ فشار داخل جمجمه و استفاده فوری و صحیح از سی تی اسکن، همگی در تشخیص این عارضه نقش موثری دارند. تشخیص زودرس و درمان به موقع از مسایل مهم و اساسی در درمان مناسب این ضایعات و عوارض است.
    کلیدواژگان: خونریزی، ضربه سر، خونریزی تاخیری داخل جمجمه
  • سید مهدی مظلومی، هادی مخملباف صفحات 163-166
    مقدمه

    برای بررسی ضایعات نسج نرم داخل زانو علاوه بر روش های تشخیصی قبلی مثل آرتروگرافی امروزه از آرتروسکوپی تشخیصی و ام. ار. ای نیز استفاده می شود. این مطالعه با هدف مقایسه نتایج ام. ار. ای با یافته های آرتروسکوپی زانو انجام شده است تا راهی برای جلوگیری از جراحی غیر ضروری و کاهش هزینه ها در اعمال جراحی تشخیصی زانو پیشنهاد گردد.

    روش کار

    در این مطالعه توصیفی پرونده های 568 بیمار آرتروسکوپی شده از اول سال 1378 تا آخر سال 1381، بررسی شد. از این تعداد 83 بیمار ام.ار.ای زانو انجام شده بود که جز مطالعه قرار گرفتند و بقیه که ام.ار.ای نداشتند از مطالعه حذف شدند مشخصات بیماران در پرسشنامه ای جمع آوری گردید و نتایج بررسی آرتروسکوپیک تشخیصی که توسط جراح در پرونده بیمار به صورت جدول تنظیمی ثبت شده بود با گزارش ام.ار.ای مورد مطاقبت قرار داده شد.

    نتایج

    از 34 مورد پارگی منیسک داخلی که در آرتروسکوپی مشاهده شد 32 مورد گزارش مثبت ام.ار.ای داشتند (دقت تشخیصی 67.1%). از 25 مورد پارگی منیسک خارجی در آرتروسکوپی 18 مورد گزارش مثبت ام.ار.ای داشتند (دقت تشخیصی 66.1%) و از 38 مورد پارگی ACL در آرتروسکوپی، 35 مورد گزارش مثبت ام.ار.ای داشتند (دقت تشخیصی. (%85

    نتیجه گیری

    ام.ار.ای یک روش قابل اعتماد و ارزان نسبت به آرتروسکوپی تشخیصی می باشد. در بیماران با علائم بالینی کلینیکی واضح باید آرتروسکوپی درمانی انجام داد. در بیمارانی که علائم کلینیکی واضح نیست باید ام.ار.ای انجام شود. این طریقه تشخیصی ضایعات داخل مفصل زانو باعث کاهش هزینه درمان و کاهش اعمال جراحی غیر ضروری می شود. آرتروسکوپی تشخیصی باید برای منظورهای خاصی انجام شود و ام.ار.ای پیشرفته باید جایگزین آن شود.

    کلیدواژگان: آرتروسکوپی زانو، دقت تشخیصی منیسک داخلی و خارجی، لیگامان متقاطع، ضایعات داخل زانو روش بدون خطا
  • دنیا فرخ صفحات 167-174
    مقدمه
    بیش از 50% کیست های هیداتید در انسان در کبد دیده می شوند و اولترا سونوگرافی یکی از اولین اقدامات تشخیصی برای ارزیابی کیست های هیداتید است، به ویژه هنگامی که بیماری کبد یا سایر احشای شکمی را مبتلا کرده باشد.
    روش کار
    در این مطالعه توصیفی که در سال 78-1370 در بیمارستان امام رضا (ع) مشهد انجام گرفته است، 80 بیمار دارای کیست هیداتید کبد از طریق اولترا سونوگرافی مورد مطالعه قرار گرفتند و تمامی بیماران نیز مورد عمل جراحی واقع شدند.
    نتایج
    حساسیت سونوگرافی در تشخیص کیست هیداتید در این بیماران 83% بود. بیماری در زنان شایع تر(66.11%)، سن متوسط ابتلا 10.25±40.22 سال بود.
    در این مطالعه، کیست های هیداتید در 46.2% موارد تک حفره ای بودند، جایگزینی ضایعات بیشتر در لوب راست65%)) بود. شیوع عوارض حدود 14.80% و شایع ترین عارضه عفونی شدن کیست بود (10.12%).
    نتیجه گیری
    در اکثر این بیماران علائم بالینی، شرح حال و یافته های سونوگرافیک برای تشخیص اولیه کافی هستند و در صورت لزوم می توان با انجام تست های سرولوژیک و سایر اقدامات تشخیصی رادیولوژیک، وجود کیست هیداتید کبد را تایید یا رد نمود
    کلیدواژگان: کیست هیداتید، سونوگرافی، کبد
  • محسن فروغی پور، اسحاق جلالی، پیام ساسان نژاد صفحات 175-180
    مقدمه
    الکترو میوگرافی تک رشته ای کار آمد ترین روش جهت بررسی اختلالات محل اتصال عصب - عضله می باشد. در این روش به کمک الکترودهای سوزنی دو قطبی می توان پتانسیل عمل دو فیبر عضلانی مجاور متعلق به یک واحد حرکتی را که به صورت ارادی یا تحریک الکتریکی فعال شده اند ثبت نمود. تغییر پذیری فاصله بین دو پتانسیل فیبر عضلانی متعلق به یک واحد حرکتی هنگام دیس شارژهای متوالی را ژیتر گویند، که به وسیله کمیت میانگین دیس شارژهای متوالی بیان می شود. میزان تراکم فیبرهای هر واحد حرکتی نیز توسط همین الکترود اندازه گیری می شود.
    روش کار
    در این مطالعه که بر روی 25 بیمار مبتلا به میاستنی گراو مراجعه کننده به بخش اعصاب بیمارستان مشهد انجام شده، تست الکترو میوگرافی تک رشته ای به روش ارادی روی عضلات اکستانسور انگشتان دست و فرونتالیس به عمل آمد. همچنین تست تنسیلون و تست تحریک مکرر همزمان انجام شد.
    نتایج
    از 25 بیمار فوق بر اساس علائم موقع مراجعه، 10 نفر علائم ژنرالیزه، 5 نفر علائم بولبر و 10 نفر علائم چشمی میاستنی گراو را داشتند. تست الکترومیوگرافی تک رشته ای در سه بیمار مشکوک به نوع چشمی منفی شد که در بررسی های بعدی بیماری میاستنی رد شد. در سایر موارد در تمام بیماران انجام شده تست الکترومیوگرافی تک رشته ای مثبت بود.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که تست الکترومیوگرافی تک رشته ای در تشخیص زودرس میاستنی گراو به ویژه در نوع چشمی آن نسبت به سایر تست های تشخیصی از حساسیت و ضریب اطمینان بالاتری برخوردار است. توصیه می گردد با توجه به وقت گیر بودن، هزینه بالا و عدم تجربه کافی وقتی که تشخیص به وسیله سایر روش ها مسجل گردید از تقاضا و انجام این روش مخصوصا در مورد نوع ژنرالیزه بیماری پرهیز گردد.
    کلیدواژگان: الکترومیوگرافی تک رشته ای، بیماری میاستنی گراو
  • محمد جواد مجاهدی، عطاءالله بهروز اقدم، رضا حکمت صفحات 181-187
    مقدمه
    یکی از علل مهم مرگ و میر و از کار افتادگی در بیماران دیالیزی مبتلا شدن به سوء تغذیه می باشد. در این مطالعه شیوع سوء تغذیه در بیماران همودیالیزی و بیماران تحت درمان CAPD بررسی شده است.
    روش کار
    در این مطالعه 22 نفر بیمار همودیالیزی (11 مرد و 11 زن) و 20 بیمار تحت درمان باCAPD (9 زن و 11مرد) و در مجموع 42 بیمار از نظر معیارهای سوپژکتیو سوء تغذیه شامل کاهش وزن، کاهش اشتها، کاهش Mass عضلانی و کاهش چربی زیر پوست بررسی گردیده اند. به هر یک از معیارهای فوق نمرات 1 تا 7 اختصاص یافته است. چنانچه مجموع نمرات از 4 معیار فوق الذکر 7 و یا کمتر از 7 باشد تشخیص سوء تغذیه محرز است.
    نتایج
    20% بیماران تحت درمان با CAPD و 13.2% بیماران همودیالیزی مرکز پزشکی قائم از سوء تغذیه خفیف رنج می برند. مواردی از سوء تغذیه با شدت متوسط یا شدید دیده نشد. شیوع سوء تغذیه در دیالیز صفاقی در مقایسه با همودیالیز تفاوت معنی داری ندارد (P>0.05). و جنس بیماران نیز در شیوع سوء تغذیه اثر ندارد (P>0.05) تمام موارد سوء تغذیه در CAPD در بیماران با دیالیز بیش از یکسال مشاهده شده است. در حالیکه تمام موارد سوء تغذیه در بیماران همودیالیزی در سال اول درمان وجود داشته است (P<0.02). بیماران با سابقه پریتونیت های مکرر در CAPD در معرض سوء تغذیه بیشتری هستند (P<0.005).
    نتیجه گیری
    شیوع سوء تغذیه در بیماران دیالیزی ما کمتر از شیوع سوء تغذیه در اکثر مطالعات انجام شده است ولی به دلیل افزایش مرگ و میر و از کار افتادگی با شیوع سوء تغذیه لازم است که این بیماران تحت حمایت های تغذیه ای قرار گیرند. ارجاع زودرس بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه به متخصص کلیه و شروع بهنگام همودیالیز از شیوع سوء تغذیه می کاهد و از طرف دیگر با افزایش سن دیالیز در CAPD و کاهش کار باقی مانده کلیه و تکرار پریتونیت ها شیوع سوء تغذیه افزایش می یابد.
    کلیدواژگان: نارسایی کلیه، همودیالیز، دیالیز صفاقی، سوء تغذیه
  • پرویز اظهری، رضا رجبیان صفحات 188-193
    مقدمه
    نیمی از مبتلایان به دیابت تیپ 2، 5 سال پس از شروع درمان با ترکیبات سولفانیل اوره به این ترکیبات پاسخ نداده و تمهیداتی نظیر اصلاح رژیم غذایی و افزودن داروهای دیگر نیز موثر نمی باشد. در این موارد گرچه با تجویز انسولین، هیپرگلیسمی بهبود پیدا می کند ولی اکثر بیماران به افزایش وزن مبتلا می شوند که مطلوب نیست.
    روش کار
    در این مقاله 200 مورد عدم پاسخ ثانوی به ترکیبات سولفانیل اوره مورد بررسی قرار گرفته است. این موارد به فواصل حداکثر هر سه ماه و تا 2 سال از نظر قند خون ناشتا، وزن و نمای توده بدنی پیگیری شدند.
    نتایج
    سن شروع سولفانیل اوره 8.9±43 سال و مدت تاثیر مفید دارو 4.4±9.3 سال بود. فاصله عدم پاسخ به دارو تا تجویز انسولین 13.9±16.9 ماه بود. یک سال بعد از شروع انسولین 32% بیماران (64 مورد)، قند خون ناشتای قابل قبول (139-60 میلی گرم در دسی لیتر) داشتند ولی افزایش وزن در حدود 3.5±5 کیلوگرم شد. کنترل قند خون در 45% موارد (90 مورد) در حد بینابینی (199-140 میلی گرم در دسی لیتر) بود.
    در این گروه افزایش وزن در حد 3.4±4.9 کیلوگرم عارض شد. نزد 23% موارد (46 بیمار)، قند خون در حد غیر قابل قبول (بیش از 200 میلی گرم در دسی لیتر) باقی ماند. میزان افزایش وزن در این گروه در حد 3.1±3.5 کیلو گرم بود. دو سال بعد از شروع درمان با انسولین، کنترل قند خون ناشتا شبیه سال اول، ولی افزایش وزن بیشتر شده بود.
    بحث و نتیجه گیری
    ترکیبات سولفانیل اوره معمولا بعد از چند سال بی اثر می شوند. تاخیر در شروع درمان با انسولین (16.9 ماه در این مطالعه) مناسب نیست. با شروع درمان با انسولین، افزایش وزن عارض می شود که هر قدر کنترل دقیق تر باشد بیشتر است. این مشکل که خود مناسب نیست باید مورد توجه قرار گیرد.
    کلیدواژگان: دیابت، سولفانیل اوره، درمان با انسولین
  • محمد فرجی، فرح اشرف زاده صفحات 194-200
    مقدمه
    با توجه به شیوع بالای اسپوندیلوز گردنی و سوالات زیادی که درباره اندیکاسیون های جراحی آن وجود دارد تصمیم گرفته شد شیوع علائم و عوارض عصبی این بیماری بعد از عمل جراحی و عللی که نیازمند درمان جراحی بوده اند بررسی گردد.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی از سال 1370 تا 1380 در بیمارستان قائم بر روی 54 بیماری که تحت عمل جراحی اسپوندیلوز گردنی قرار گرفته بودند، صورت گرفت. اطلاعات فردی، علائم و نشانه ها و سیر بیماری، علائم رادیو گرافی، سی تی اسکن، ام.آر.آی و اندیکاسیون جراحی در پرسشنامه ای جمع آوری گردید. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از جداول آماری پردازش گردید.
    نتایج
    شیوع جنسی بیماری به شکل قابل توجهی در مردان بیشتر بود (81.5% در برابر 18.5%) از نظر سنی همه بیماران بیشتر از 40 سال داشتند و متوسط سن بیماران 58.9 سال بود سیر بیماری در 89% به صورت تدریجی و در 11% به صورت ناگهانی بود. هیپر رفلکسی در 92.5%، نشانه بابنسکی در 70%، نشانه هافمن در 52%، کلونوس در 41%، فاسیکولاسیون اندام فوقانی در 11%، پارستزی و در 63%، سطح حسی مبهم در 44.5%، اختلال حسی عمقی در 22%، اختلال حسی در درماتوم های گردنی در 52%، اختلال راه رفتن در 85%، ضعف حرکتی در 63%، درد تیر کشنده به اندام فوقانی 40.5%، آتروفی دست %37 و اختلال اسفنگتری در 33%، از بیماران وجود داشت در بررسی انجام شده توسط ام. آر. آی 96% بیماران تنگی کانال گردنی داشتند. در 12.5% بیماران تنگی در یک سطح و در 87.5% تنگی در بیش از یک سطح وجود داشت شایع ترین سطوح تنگی به ترتیب C5-C6؛ C6-C7؛ C4-C5؛ C3-C4 بود. شایع ترین اندیکاسیون های جراحی ضعف حرکتی پیشرونده (96%)، سپس درد مقاوم به درمان طبی (59%) و در نهایت اختلال اسفنگتری (33%) بود.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه شیوع بیماری در مردان بیش از چهار برابر زنان بود. شایع ترین سطوح ابتلا C5-C6؛ C6-C7 بودند. درد گردن نشانه هافمن و آتروفی دست و کوادری پارزی اسپاستیک و اختلال راه رفتن در این بیماران شیوع بالاتری از آمارهای جهانی داشتند. در بعضی از بیماران دو یا سه اندیکاسیون برای عمل جراحی داشتند.
    کلیدواژگان: اسپوندیلوز گردنی، میلوپاتی، کوادری پارزی
  • محمود بهادری، محمد قره داغی، حسن رحیمی صفحات 201-209
    مقدمه
    تزریق استروئید (متیل پردنیزولون) در حال حاضر یکی از روش های درمانی مورد قبول برای درمان کیست های ساده استخوانی می باشد. هدف از این بررسی، یافتن پاسخی مناسب به این سوال بود که چرا بعضی از این کیست ها پاسخ کامل به تزریق دارو نمی دهند؟ فرض اولیه این بود که در بعضی از موارد این کیست ها دارای حفرات مجزا از هم می باشند که می تواند یک عامل مهم در التیام ناقص آن ها به دنبال تزریق دارو باشد. بر این اساس قبل از تزریق داروی اصلی (متیل پردنیزولون)، یک ماده حاجب مثل اوروگرافین به داخل کیست تزریق و با گرفتن یک رادیو گرافی ساده حفرات کیست بررسی شد.
    روش کار
    این مطالعه در سال های 1381-1375 در بخش ارتوپدی بیمارستان های خصوصی و امام رضا (ع) انجام گرفته است. تعداد 50 مورد بیمار مبتلا به کیست استخوانی که قبل از ورود به مطالعه هیچگونه درمانی دریافت نکرده بودند بررسی شدند. سیستو گرافی در اتاق عمل و تحت بیهوشی به کمک سوزن بیوپسی بعد از خارج شدن مایع کیست انجام گرفت، بیماران مدت 24 ساعت بعد از سیستو گرافی در بیمارستان بررسی و تا 2 سال بعد از درمان پیگیری شدند. پردازش داده ها با آزمون کای اسکوئر انجام گرفت.
    نتایج
    در 16 مورد (32%) سیستو گرافی دو حفره بودن کیست را نشان داد و در 34 مورد (68%) بیماران کیست دارای یک حفره بود. در هیچکدام از بیماران کیست بیشتر از دو حفره ای وجود نداشت. تزریق (متیل پردنیزولون) برای هر حفره که با سیستوگرافی مشخص شده بود جداگانه انجام شد: برای کیست دو حفره ای از دو راه به داخل هر یک از حفرات دارو تزریق شد. نتایج بدست آمده 94% التیام کامل کیست بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج بدست آمده سیستو گرافی یک روش خوب تشخیصی برای مشخص نمودن کیست های چند حفره ای قبل از تزریق دارو به داخل کیست می باشد و انتشار دارو به همه مناطق کیست در موارد چند حفره ای باعث افزایش درصد التیام کیست های استخوانی خواهد شد.
    کلیدواژگان: کیست ساده استخوانی، کیست چند حفره ای استخوانی، سیستوگرافی، متیل پردنیزولون
  • محمود شبستری، علی اصغر دادگر. سید هاشم دانش ثانی، لیلا علیزاده، محمد طیبی، غلامرضا دهستانی صفحات 210-216
    مقدمه
    افیوژن مزمن پریکارد که بدخیمی سر دسته علل آن است گرچه برخلاف تامپوناد حاد، ممکنست تهدیدکننده حیات نباشد، ولی با تحت فشار قرار دادن اعضای مجاور یا حفرات قلبی باعث مرگ و میر قابل توجهی در بیماران می شود. در نتیجه تشخیص سریع و درمان موثر و مطمئن آن نقش مهمی در کیفیت زندگی و طول عمر بیمار خواهد داشت.
    روش های مختلف درمانی با میزان موفقیت متفاوت برای افیوژن مزمن پریکاردیوسنتز ساده (میزان موفقیت متوسط 47%) یا با درناژ مداوم با کاتتر (78%)، اسکلروتراپی (83%)، رادیوتراپی خارجی (69%)، انواع روش های جراحی (92-84 %) و پریکاردیوتومی با بالون از طریق پوست (96%) اشاره نمود.
    روش کار
    پریکاردیوتومی با بالون از طریق پوست یک روش درمانی غیر جراحی بویژه در تامپوناد راجعه به علت بدخیمی است که در آن پس از تخلیه قسمت اعظم مایع پریکارد از طریق پریکاردیوتومی ساب گزیفوئید، با استفاده از یک کاتتر بالون دار، دریچه ای در پریکارد جداری ایجاد می شود.
    نتایج
    در مجموع به نظر می رسد در کنار مرگ و میر کمتر، نتایج فوری و درازمدت پریکاردیوتومی با بالون در بیماران افیوژن بدخیم پریکارد مشابه پریکاردیومی جراحی شد. هر چند نقش آن در درمان بیماری غیر بدخیم پریکارد مشابه هنوز به طور کامل روشن نیست.
    در این مقاله ضمن معرفی این روش و مقایسه آن با سایر روش ها، انجام موفقیت آمیز آن را در یک بیمار با تامپوناد راجعه با سابقه سرطان درمان شده معده، بررسی گردید.
    کلیدواژگان: افیوژن پریکارد، تامپوناد، پریکاردیوسنتز، پریکاردیوتومی، بدخیمی
  • محمود پناهی صفحه 217
  • ننا زابلی نژاد، صادق صادقی پور رودسری، زهرا بدیعی، سیدعلی علمداران صفحات 218-223
    تومور گرانولوزاسل جوونایل توموری نادر از گروه تومورهای طناب جنسی استرومال تخمدان در دو دهه اول عمر است که کمتر از 5% تومورهای تخمدان را در اطفال و نوجوانان تشکیل می دهد این تومور از نوع بالغین آن با توجه به خصوصیات بالینی، پاتولوژیک و رفتار پاتولوژیک متمایز می گردد. در این مقاله یک مورد تومور گرانولوزاسل جوونایل تخمدان راست در شیرخوار 7 ماهه با تظاهر خونریزی واژینال گزارش شده است.
    کلیدواژگان: تخمدان، تومور گرانولوزاسل، تومور گرانولوزاسل جوونایل
  • فاطمه ناظمیان، مسیح نقیبی صفحات 224-230
    مقدمه
    بدخیمی های پوستی در گیرندگان کلیه شایع تر از جمعیت عادی می باشد، بنابراین معاینه فیزیکی دقیق این بیماران اهمیت زیادی در پیش آگهی طولانی مدت آنها دارد. این مطالعه به منظور بررسی شیوع بدخیمی های پوستی و عوامل موثر در ایجاد آن در گیرندگان پیوند کلیه در بیمارستان امام رضا (ع) انجام شده است.
    روش کار
    در این مطالعه طولی که از سال 81 - 1368 در بخش پیوند کلیه بیمارستان امام رضا (ع) انجام شده است 620 گیرنده پیوند کلیه بررسی شده اند مدت پیگیری آنها 14-1 سال بوده است این بیماران توسط متخصصین اورولوژی و پوست ویزیت و مشاوره شده اند. در صورت وجود بدخیمی برای تشخیص قطعی بیوپسی شده اند. اطلاعات شامل سن، جنس، تعداد، نوع و فاصله پیوند تا ایجاد بدخیمی در پرسشنامه ای جمع آوری گردید. اطلاعات جمع آوری شده توسط جداول و نمودارهای آماری پردازش شد.
    نتایج
    تومور پوستی در 12 بیمار 10) مرد و 2 زن) دیده شد. 5 بیمار دچار SCC و یک بیمار دچار BCC شدند. 50% موارد بدخیمی سارکوم کاپوزی با فاصله متوسط 14 ماه پس از پیوند کلیه و BCC در فاصله 60 ماه از پیوند کلیه ایجاد شده بود. فاصله ایجاد SCC تا پیوند کلیه طولانی تر از بقیه موارد بود (36+90 ماه). تمام بیمارانی که SCC و BCC داشتند مرد بودند و سن آنها در هنگام دریافت پیوند کلیه بیشتر از 40 سال بود. محل بروز SCC و BCC در 100% موارد سر و گردن بود. همه بیمارانی که دچار سارکوم کاپوزی بودند درگیری پوستی داشتند. 33% آنها (2 بیمار از 6 بیمار) درگیری احشایی نیز داشتند.
    در مطالعه فوق شیوع بدخیمی کمتر از موارد گزارش شده از سایر کشورها بود (2% در مقابل 6 تا 24%) و برخلاف سایر مراکز پیوند کلیه، سارکوم کاپوزی شایع ترین بدخیمی ایجاد شده بود. در نتایج بدست آمده ارتباط زیادی بین سن و جنس با بدخیمی پوستی دیده شد. این تومورها در بیماران مرد و مسن شایع تر بود (P<0.05).
    بحث و نتیجه گیری
    در مورد درمان بدخیمی های بعد از درمان کلیه توصیه شده است که داروهای کاهنده ایمنی قطع شود و یا با حداقل مقدار ممکن تجویز گردد. در این بیماران نیز علاوه بر درمان مرسوم برای هر بدخیمی، داروهای کاهنده ایمنی به حداقل ممکن کاهش داده شد. پسرفت کامل در دو بیمار مبتلا به SCC و سه بیمار مبتلا به سارکوم کاپوزی دیده شد، در حالیکه بقیه بیماران به درمان پاسخ ندادند.
    کلیدواژگان: بدخیمی پوستی، پیوند کلیه، سارکوم کاپوزی، کارسینوم سلول بازال، کارسینوم سلول اسکواموس
  • محمود پناهی صفحه 231
    طبق گفته های بیمار، حدود 3 ماه قبل از بروز یرقان، بیمار یک تماس جنسی داشته است. که به همراه بروز لنفادنوپاتی متعدد و بزرگ در دو کشاله ران بوده است. ولی در معاینه بیمار، آثاری از شانکر و یا داغ آن در ناحیه تناسلی ملاحظه نشد. در معاینه کف دستها اریتم لکه ای در آنها مشهود بود و آلکالن فسفاتاز سرم بیمار افزایش نشان می داد و نیز تست های ویرولوژی برای هپاتیت های ویروسی A، B، C، منفی بود.
  • صفحه 20