فهرست مطالب

دانشگاه علوم پزشکی اراک - سال هفتم شماره 2 (پیاپی 27، تابستان 1383)

مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک
سال هفتم شماره 2 (پیاپی 27، تابستان 1383)

  • 57 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1383/05/16
  • تعداد عناوین: 8
|
  • کبری راهزانی، علی اکبر ملکی راد، نسرین الهی، مهران جلالی، محمدحسین حقیقی صفحه 1
    مقدمه
    سردرد تنشی شایع ترین نوع سردرد است که تنش، اضطراب و افسردگی نقش عمده ای در ایجاد آن دارند. برای درمان این نوع سردرد از روش های دارویی و غیردارویی استفاده می شود. امروزه علاقه به استفاده از روش های غیردارویی جهت درمان رو به رشد است این در پاسخ به مصرف بی رویه داروها، عوارض و هزینه های زیاد ناشی از مصرف آن هاست. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر ماساژ در درمان سردرد تنشی مزمن انجام شده است.
    روش کار
    پژوهش حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی است. تعداد 25 نفر زن مبتلا به سردرد تنشی مزمن طی 5 هفته تحت مطالعه قرار گرفتند. از افراد تحت مطالعه خواسته شد طی این 5 هفته شاخص های سردرد را چهار مرتبه در روز (قبل از صبحانه، قبل از نهار، قبل از شام و قبل از خواب) در چک لیست ثبت نمایند. اطلاعات به دست آمده از هفته اول و پنجم به عنوان اطلاعات قبل و بعد از مداخله (ماساژ) ثبت گردید. اطلاعات هفته دوم، سوم و چهارم پژوهش به عنوان داده های حین مداخله ثبت گردید. افراد تحت مطالعه حین مداخله هفته ای 2 بار هر نوبت به مدت 20 دقیقه تحت درمان با ماساژ سایشی در ناحیه پشت گردن و شانه ها قرار گرفتند. شاخص های سردرد شامل شدت، تکرار و مدت زمان سردرد بود. شدت با استفاده از معیار 11 نقطه ای ثبت شد. تکرار با محاسبه تعداد روزهای ابتلا به سردرد و مدت زمان از طریق مجموع ساعات سردرد در هفته بخش بر تکرار حملات محاسبه گردید. اطلاعات با استفاده از آنالیز واریانس و آزمون توکی تجزیه وتحلیل شد.
    نتایج
    نتایج حاصله نشان دهنده تاثیر مثبت ماساژ بود به طوری که شاخص های سردرد اختلاف معنی داری را در سه مرحله قبل، حین و پس از مداخله نشان دادند (P<0.01). میزان بهبودی برای هر شاخص (شدت، تکرار و مدت زمان سردرد) به ترتیب 52، 28، 57 درصد بود.
    نتیجه گیری
    ماساژ درمانی منجر به کاهش شدت، تکرار و طول مدت سردرد تنشی شده و می تواند باعث بهبود سردرد تنشی شود.
    کلیدواژگان: سر درد تنشی، ماساژ، گردن
  • اکرم رنجبر، پروین پاسالار، محمد عبداللهی، مصطفی دلاور صفحه 7
    مقدمه
    استرس اکسیداتیو یکی از عوامل ایجاد سمیت در تماس مزمن با سموم ارگانو فسفره می باشد. در این بررسی وضعیت استرس اکسیداتیو و مهار آنزیم استیل کولین استراز(AChE) کارگران کارخانه فرموله کننده آفت کشهای ارگانوفسفره بررسی گردید.
    روش کار
    این پژوهش مطالعه ای مقطعی تحلیلی است که برروی 45 کارگر دارای حداقل سابقه کاری یک سال و محدوده سنی 23 تا 55 سال صورت گرفت. گروه کنترل نیز کارگران کارخانه بسته بندی مواد غذایی بودند که از نظر سنی با آنها هم سان شدند. استرس اکسیداتیو در این افراد به صورت موادی که با تیوباربیتوریک اسید واکنش می دهند (TBARS) نشان دهنده میزان پراکسیداسیون لیپیدی (LPO)، توانایی پلاسما در احیای یون های فریک به فرو (FRAP) نشان دهنده ظرفیت آنتی اکسیدان های تام سرم، گروه های تیول پلاسما و هم چنین فعالیت آنزیم گاماگلوتامیل ترانس پپتیداز پلاسما (GGT) و فعالیت آنزیم استیل کولین استرازAChE در ایتروسیت ها بررسی گردید.
    نتایج
    یافته ها نشان داد که فعالیت آنزیم AChE و میزان FRAP و هم چنین گروه های تیول در گروه مورد در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری دارد. هم چنین میزانTBARS نیز در این کارگران در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری نشان داد. کاهش فعالیت آنزیم AChE با افزایش TBARS و کاهش FRAP در کارگران فرموله کننده ارگانو فسفره ارتباط داشت. این نتایج نشان داد که در کارگران فرموله کننده ارگانو فسفره که در تماس با این مواد هستند استرس اکسیداتیو افزایش می یابد. البته اندازه گیری فعالیت AChE اریتروسیت در کارگران فرموله کننده ارگانوفسفره نیز نشان دهنده تماس مزمن این افراد با مواد مذکور می باشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج فوق می توان به افرادی که در تماس مزمن با سموم ارگانو فسفره هستند توصیه نمود که علاوه بر فعالیت آنزیم AChE ارزیابی استرس اکسیداتیو نیز به طور مرتب انجام گیرد و این افراد برای کاهش آسیب ناشی از استرس اکسیداتیو آنتی اکسیدانهای بیشتری مصرف نمایند.
    کلیدواژگان: ارگانو فسفره، استرس اکسیداتیو، پر اکسیداسیون لیپیدی
  • نسرین روزبهانی، نعیمه اکبری ترکستانی، نفیسه گازرانی صفحه 13
    مقدمه
    به نظر می رسد یکی از علل زایمان زودرس، استرس اکسیداتیو باشد. آنتی اکسیدان ها که به وفور در میوه و سبزی یافت می شوند، از عواملی هستند که مانع از بروز استرس اکسیداتیو می شوند. این مطالعه با هدف پاسخ به این سوال که آیا بین زایمان زودرس و میزان مصرف میوه و سبزی قبل وحین بارداری ارتباطی وجود دارد، انجام شد.
    روش کار
    در این مطالعه مورد- شاهدی از بین خانم هایی که در بیمارستان های شهر اراک زایمان کرده بودند، به صورت تصادفی 43 خانم با زایمان زودرس در گروه مورد و در 86 نفر با زایمان ترم در گروه شاهد قرار گرفتند (حجم نمونه با 5 درصد=α و 20درصد=β و فرمول مقایسه میانگین ها محاسبه گردید). همسان سازی گروهی از نظر وضعیت اقتصادی- اجتماعی، سن مادر، تعداد حاملگی و میزان مصرف مکمل های ویتامینی انجام شد. سپس با پرسش نامه ای (استخراج شده از پرسش نامه عادات و تاریخچه تندرستی) مشتمل بر اطلاعات فردی و میزان مصرف میوه و سبزی (سهم در هفته) اطلاعات جمع آوری گردید و با نرم افزار SPSS و آزمونهای کی- اس، لون، من - ویتنی، تست تی، مربع کای و رگرسیون لجستیک تجزیه و تحلیل آماری انجام شد. در تمام مراحل تحقیق، مفاد بیانیه هلسینکی رعایت گردید.
    نتایج
    براساس یافته های حاصل از پژوهش میانگین مصرف میوه و سبزی قبل از بارداری در گروه شاهد 48/2±64/20 و در گروه مورد 52/1±23/32 محاسبه گردید که بین دو گروه تفاوت معنی دار آماری وجود داشت (P<0.00001). این میانگین طی سه ماهه دوم در گروه شاهد 75/4±84/21 و در گروه مورد 58/5±84/34 محاسبه شد که در این مورد نیز اختلاف معنی دار آماری وجود داشت(P<0.00001). دقت، حساسیت و ویژگی مدل رگرسیونی که جهت پیش بینی احتمال زایمان زودرس بر اساس میزان مصرف میوه و سبزی طراحی شده بود، به ترتیب برابر 90 درصد، 87 درصد و 9/91 درصد می باشد.
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش، به نظر می رسد مصرف مناسب میوه وسبزی با کاهش بروز زایمان زودرس ارتباط دارد. پس پیشنهاد می گردد که گروه های در معرض خطر مشخص شوند و به آن ها در رابطه با مصرف بیشتر میوه و سبزی های تازه آموزش داده شود. هم چنین بر اساس مدل پیشنهادی، با دانستن میزان مصرف میوه و سبزی می توان زایمان زودرس را با دقت نسبتا بالایی پیش بینی کرد و با مشاوره مناسب به میزان زیادی از آن پیشگیری کرد.
    کلیدواژگان: زایمان زود رس، سهم میوه و سبزی، استرس اکسیداتیو
  • بهمن صالحی، حمیدرضا روح افزا. رویا کلیشادی، فاطمه دره صفحه 20
    مقدمه
    استرس عبارت است از شرایطی که موجب تنش، دگرگونی بدنی و روانی، ناخشنودی و ناراحتی فرد می شود. نوجوانان آسیب پذیرترین قشر جامعه هستند که بسته به سن و نوع رویداد استرس آمیزی که در طول زندگی برای آن ها اتفاق می افتد این آسیب پذیری تشدید می یابد، لذا بر آن شدیم این مطالعه را در رابطه با انواع و شدت استرس در نواحی مرکزی ایران بدست بیاوریم.
    روش کار
    این مطالعه یک مطالعه توصیفی می باشد که در تابستان سال 81 بر روی 2000 دانش آموز 18-12 ساله مدارس منتخب مناطق شهری و روستایی اصفهان، اراک و نجف آباد به عنوان بخشی از برنامه ارزشیابی سالانه قلب سالم انجام گردیده است. نمونه گیری به شیوه خوشه ای– تصادفی بوده است و پس از جمع آوری اطلاعات بر اساس پرسش نامه GHQ12، در آنالیز داده ها از شاخص های میانگین، انحراف معیار و تست مجذور کای استفاده گردید.
    نتایج
    از مجموع افراد مورد مطالعه 930 نفر (2/51 درصد) پسر و 887 نفر 8/48 درصد دختر با میانگین سنی 90/1± 97/15 و 20/2± 52/15سال بودند. درصد دختران با نمره GHQ بالا در کل از پسران بیشتر (8/38 درصد در مقابل 7/32 درصد) می باشد که این افزایش در شهرستان اراک بالاتر از بقیه بوده است. بیشترین مورد استرس زا نگرانی راجع به آینده شغلی بوده و از نظر موثرترین مورد استرس زا نیز نگرانی راجع به آینده شغلی و سپس فوت والدین بالاترین رویداد استرس زای زندگی قلمداد گردیده است.
    نتیجه گیری
    دامنه استرس در دختران نواحی مرکزی ایران بیشتر از پسران بوده و این افزایش با رده سنی نسبت مستقیم دارد، ضمنا استرس آمیزترین رویداد زندگی نگرانی در مورد آینده شغلی و هم چنین تاثیر گذارترین واقعه استرس آمیز در این نواحی نگرانی در مورد آینده شغلی و سپس فوت والدین می باشد.
    کلیدواژگان: استرس، رویدادهای استرس زای زندگی، دانش آموزان، نوجوانان، نواحی مرکزی ایران
  • هوشنگ طالبی، حسام الدین مدیر صفحه 28
    مقدمه
    انجام عمل لارنگو سکپی و لوله گذاری داخل تراشه، یکی از دردناکترین و محرکترین اقدامات بوده و واکنش شدید سیستم عصبی خود کار را به دنبال خواهد داشت. برای جلوگیری از این واکنش و عواقب با لقوه خطرناک ناشی از آن، در زمان القای بیهوشی از داروهای متفاوتی استفاده می شود. این تحقیق جهت بررسی اثر دو داروی گزیلوکایین وسوفنتانیل بر روی تغییرات فشارخون و ضربان قلب در هنگام لارنگوسکپی و لوله گذاری داخل تراشه صورت پذیر فته است.
    روش کار
    این بررسی برروی یکصد بیمار کاندید اعمال جراحی انتخابی که در کلاس (آس آ) یک و دو قرار داشته اند انجام شد. بیماران در دو گروه مساوی 50 نفری قرارگرفتند. به یک گروه گزیلوکایین 5/1 میلی گرم برکیلوگرم وریدی 90 ثانیه و به گروه دوم سوفنتانیل 25/0 میکروگرم بر کیلوگرم وریدی 120ثانیه قبل از لارنگوسکوپی تزریق شد، سپس لارنگوسکپی و لوله گذاری داخل تراشه انجام گرفت. نگهداری بیهوشی در هر دو گروه یکسان بوده است. ضربان قلب و فشارخون از زمان شروع لارنگوسکپی تا نه دقیقه بعد به فواصل هر سه دقیقه ثبت شد.
    نتایج
    نتایج نشان میدهد در زمان لارنگوسکپی سوفنتانیل و گزیلوکایین اثرات نسبتا مشابهی بر تغییرات همودینامیک داشتند. هم چنین تفاوت معنی داری بین اثر دو داروی مذکور بر فشارخون دیاستولیک ثبت شده در کلیه زمان ها مشاهده نشد. ولی در زمآن های سوم، ششم و نهم پس از لارنگو سکپی سوفنتانیل بهتر ازگزیلوکایین تغییرات ضربان قلب و فشارخون سیستولیک را کنترل نموده که این تفاوت از نظر آماری معنی دار بوده است.
    نتیجه گیری
    نتایج این پژو هش نشان دادکه داروی سوفنتانیل بهتر ازگزیلوکایین توانسته تغییرات همودینامیک ناشی از لارنگوسکپی و لوله گذاری داخل تراشه را کنترل کند وبا توجه به عوارض بسیار اندک آن بهتراست از این دارو در بیماران در معرض خطر استفاده گردد.
    کلیدواژگان: القا بیهوشی، سوفنتانیل، گزیلوکایین، لارنگوسکپی، لوله گذاری داخل تراشه، ضربان قلب، فشار خون
  • علی فانی، ایمان فانی، رامین قهرمانی، عباس محسنی، حمیدرضا سلطانی صفحه 33
    مقدمه
    اگر چه بیش از دو دهه از کشف هلیکوباکتر پیلوری و نقش آن در پاتوژنز بیماری های گوارشی میگذرد اما در جهان و ایران تناقضات و نقایص زیادی در برخورد با این بیماری وجود دارد. این تحقیق به منظور تعیین اثر آموزش بر آگاهی، نگرش، پیگیری و درمان هلیکوباکتر توسط پزشکان شهر اراک طراحی و انجام شده است.
    روش کار
    این مطالعه به صورت مداخله ای طراحی گردید و با استفاده از متون معتبر داخلی و گوارشی، مقاله فشرده ای در مورد هلیکوباکتر پیلوری و بیماری های مرتبط تهیه شد و از این مقاله سی سؤال با محتوای ارزیابی دانش، نگرش و عملکرد پزشکان نسبت به پاتوفیزیولوژی، تشخیص و درمان و پیگیری بیماران استخراج گردید. پس از جلب توافق نظر همکاران پزشک ارزیابی اولیه انجام و سپس مقاله جهت آموزش در اختیار آن ها قرار گرفت. یک ماه بعد ارزیابی دوم انجام، و داده ها با نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    با مطالعه در شهر اراک 349 نفر پزشک عمومی و متخصص دست اندر کار درمان هلیکوباکتر پیلوری حضور داشتند که جمعا (1/87 درصد) 304 نفر حاضر به همکاری با طرح شدند. میانگین سطح آگاهی گروه های مختلف پزشکی نسبت به اپیدمیولوژی و بیماری زایی هلیکوباکتر قبل از آموزش حداقل 64/49 و حداکثر 75/58 ارزیابی شد که پس از آموزش به حداقل 94/57 تا حداکثر 14/74 تغییر یافت (P<0.05). میانگین سطح نگرش و عملکرد پزشکان در بکارگیری روش های صحیح تشخیص، درمان و پیگیری قبل از آموزش از حداقل 01/53 تا حداکثر 61/71، پس از آموزش به حداقل 54/61 تا حداکثر 83/80 تغییر یافت (p<0.05).
    بحث: با ارزیابی اولیه روشن گردید که از روش تست و درمان ناقص و بدون اندیکاسیون به فراوانی استفاده می شود که ضمن هزینه بری، ضرورت آن جای سؤال دارد. این مطالعه ضمن ارزیابی دانش و نگرش و عملکرد پزشکان نسبت به هلیکوباکتر پیلوری با مداخله از طریق آموزش به روش ارایه مقاله مکتوب توانست تغییرات قابل توجهی را در آگاهی، نگرش و عملکرد پزشکان ایجاد نماید.
    کلیدواژگان: هلیکوباکترپیلوری، بیماریزایی، آگاهی، تشخیص، درمان
  • امیر هوشنگ محمد علیزاده، علیرضا معقول زاده صفحه 39
    مقدمه
    در مطالعات مختلف رژیم های چند دارویی در ریشه کنی هلیکوباکترپیلوری مورد بررسی قرار گرفته است. داروی گیاهی آویشن خواص درمانی ضد عفونی کننده و هم چنین اثر ضد اسپاسم مجاری گوارشی دارد. در این مطالعه تاثیر افزایش این دارو به رژیم های چهار دارویی رایج در درمان هلیکوباکترپیلوری مورد ارزیابی قرار گرفت.
    روش کار
    در این مطالعه که به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی شده انجام گرفت، تعداد 90 بیمار مراجعه کننده با علائم گوارشی تحت آندوسکوپی قرار گرفته و پس از مسجل شدن وجود ضایعه و وجود هلیکوباکترپیلوری، وارد مطالعه شدند. این بیماران بطور تصادفی در سه گروه تقسیم شدند. رژیم های درمانی شامل گروه A: امپرازول، بیسموت، مترونیدازول، تتراسیکلین، گروه B: امپرازول، بیسموت، مترونیدازول، تتراسیکلین، آویشن و گروه C: امپرازول، بیسموت، تتراسیکلین، آویشن بود. مدت درمان 2 هفته بود و پس از درمان به مدت 2 هفته تحت درمان رانیتیدین و سپس 2 هفته بدون درمان قرار داشتند. پس از اتمام این مدت، آندوسکوپی مجدد و آزمایش برای هلیکوباکترپیلوری انجام گرفت.
    نتایج
    میزان بهبودی علایم بالینی در بیماران گروه B و C 96.6 درصد گزارش شد که اندکی بیش از گروه A بود. در آندوسکوپی پس از درمان، بهبودی کامل در گروه C 70 درصد بود که از دو گروه دیگر به طور معنی داری بیشتر بود (p=0.04). از لحاظ وجود اریتم معده و دئودنوم در آندوسکوپی پس از درمان، با وجودی که در گروه B بیشترین فراوانی این ضایعه (6/36 درصد) مشاهده شده است ولی اختلاف معنی داری بین سه گروه در این خصوص وجود نداشت. پاسخ کامل به درمان در گروه C، 46.7 درصد بود که به طور معنی داری از دو گروه دیگر بیشتر بود (p=0.03).
    نتیجه گیری
    در مجموع نتایج نشان داد، رژیم C که داروی آویشن جایگزین مترونیدازول شده بود بیشترین اثر را در ریشه کنی هلیکوباکترپیلوری نسبت به دو رژیم دیگر داشت. درنتیجه پیشنهاد می گردد این دارو به همراه رژیم های درمانی چهار دارویی جهت اثربخشی بیشتر به بیماران تجویز گردد.
    کلیدواژگان: هلیکوباکتر پیلوری، زخم معده، درمان، آویشن
  • قاسم مسیبی، سید محمد موذنی صفحه 48
    مقدمه
    سلول های دندریتیک در القای پاسخ ایمنی سلولی نقش اساسی را ایفا می کنند. مطالعات نشان می دهد که در بافت های مختلف نوع پاسخ ایمنی متفاوت می باشد. این احتمال وجود دارد که توانایی سلول های دندریتیک در القای پاسخ تکثیری در بافت های مختلف یک سان نباشد و ممکن است خصوصیت تولروژنیک ذاتی کبد نیز بخاطر عدم توانایی سلول های دندریتیک کبدی در القای پاسخ ایمنی باشد.
    روش کار
    در این مطالعه سلول های دندریتیک طحال (بافت لنفاوی) و کبد (بافت غیر لنفاوی) موش نرمال C57BL/6 با روش هضم آنزیمی و محیط گرادیان نایکودنز جدا و در محیط کشت با غلظت مناسبی از پپتید میلین الیگودندروسیت گلیکوپروتیین 55-35 پالس گردید. حدود 105×6 سلول دندریتیک کبدی و طحالی پالس شده به طور مجزا و به صورت زیر جلدی به کف پای هر موش تجویز گردید. به گروه های کنترل نیز سلول های دندریتیک پالس نشده تزریق شد. پس از گذشت 5 روز، سلول های تک هسته ای غدد لنفاوی ناحیه ای پشت زانویی موش های ایمونیزه جدا و میزان پاسخ تکثیری این سلول ها در حضور و عدم حضور پپتید MOG35-55 ارزیابی گردید.
    نتایج
    نتایج نشان داد که میزان پاسخ تکثیری در موش های ایمونیزه شده با سلول های دندریتیک کبدی یا طحالی پالس شده با پپتید MOG35-55 در مقایسه با گروه های کنترل مربوطه به طور قابل ملاحظه ای بیشتر بود (P<0.004). از طرفی تفاوت معنی داری در میزان تکثیر سلولی بین موش های ایمونیزه شده با سلول های دندریتیک کبد و طحال مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    این یافته ها نشان می دهد که سلول های دندریتیک کبد و طحال بخوبی قادرند در محیط کشت، با آنتی ژن پالس شده و پاسخ تکثیری مناسبی را القا کنند. عدم تفاوت در توانائی سلول های دندریتیک کبد و طحال در القای پاسخ تکثیری ممکن است مبین این موضوع باشد که نوع پاسخ در شرایط داخل بدن و خارج بدن متفاوت است و فاکتورهای ریز محیطی بافتی می توانند بر سرنوشت پاسخ ایمنی تاثیر گذار باشند.
    کلیدواژگان: سلول های دندریتیک، پاسخ تکثیر لنفوسیتی، کبد، طحال