فهرست مطالب

Anatomical Sciences Journal - Volume:2 Issue: 1, 2004

Anatomical Sciences Journal
Volume:2 Issue: 1, 2004

  • 76 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1383/04/05
  • تعداد عناوین: 8
|
  • تمایز سلولهای کیسه زرده موش به سلولهای اریتروئیدی در حضور اریتروپوئیتین
    طیبه رهبرپور، مژده صالح نیا، مسعود سلیمانی صفحه 1
    هدف
    سلولهای بنیادی خونساز کیسه زرده به علت توانایی تکثیر زیاد و عدم بروز آنتی ژنهای وابسته به سازگار نسجی MHC، بهترین کاندید برای پیوند، سلول درمانی و مطالعات تداخلات ژنی هستند. با توجه به اختلاف نظر در مورد اثر گذاری اریتروپوئیتین (EPO: Erythropoeitin) بر تمایز سلولهای کیسه زرده سعی شد تاثیر EPO بر تمایز آنها به رده اریتروئیدی در شرایط In vitro بررسی شود.
    مواد و روش ها
    پس از تخلیه جنینهای 10 روزه موش نژاد NMRI، کیسه زرده آنها با کمک استریومیکروسکوپ جدا شد و سلولهای آن ابتدا توسط روش های مکانیکی و بعد با آنزیم کلاژناز 0.1 درصد یا تریپسین 0.25 درصد، 0.02 درصد اتیلن دی آمید تترااستیک اسید (EDTA) به سلولهای تک تبدیل شدند. سپس از این سلولها در حضور فاکتورهای اینترلوکین 3، فاکتور سلول بنیادی و غلظتهای مختلف اریتروپوئیتین در دو مرحله سنجش کلونی در محیط نیمه جامد صورت گرفت. بعد از 14 روز رنگ آمیزی بنزیدین صورت گرفت و کلونی های بنزیدین مثبت به عنوان رده اریتروئیدی شمارش شدند. رنگ آمیزی بنزیدین و رایت گیمسا روی لامهای سیتواسپین آنها صورت گرفت. سپس برای بررسی اثر لایه پشتیبان بر کشت سلولهای کیسه زرده، از هم کشتی این سلولها با سلولهای استرومای مغز استخوان استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که تمایز این سلولها به رده اریتروئیدی در In vitro هم در حضور فاکتور EPO و هم در غیاب این فاکتور صورت می گیرد، ولی در حضور فاکتور EPO تعداد کلونی ها بنزیدین مثبت بیشتر و اندازه کلونی ها بزرگتر بود. میانگین تعداد کلونی ها بنزیدین مثبت در گروه حاوی EPO با غلظت 1 U/ml نسبت به گروه فاقد EPO، 55.4 درصد افزایش داشت اما این افزایش از نظر آماری معنی دار نبود. کشت این سلولها روی لایه پشتیبان هم نشان داد که در حضور EPO تمایز به رده اریتروئیدی بهتر صورت می گیرد.
    نتیجه گیری
    در مجموع با توجه به نتایج به دست آمده می توان چنین نتیجه گیری کرد که این سلولها در In vitro بدون نیاز به EPO به رده اریتروئیدی تمایز می یابند اما حضور EPO باعث بهبود شکل گیری کلونی ها اریتروئیدی می شود. گرچه در این خصوص نیاز به تحقیقات بیشتری است.
    کلیدواژگان: سلولهای کیسه زرده، اریتروپوئیتین، تمایز، سلولهای اریتروئیدی
  • بررسی خصوصیات کرونوتروپی کاردیومیوسیتهای مشتق از سلولهای بنیادی جنینی موش پس از تیمار با فاکتور رشد فیبروبلاستی
    شیوا خضری، مجتبی رضازاده ولوجردی، حوری سپهری، حسین بهاروند صفحه 11
    هدف
    تاثیر فاکتور رشد فیبروبلاستی بر تمایز کاردیومیوسیتهای حاصل از سلولهای بنیادی جنینی (ES: Embryonic Stem Cells) موش و خصوصیات فارماکولوژیکی آنها
    مواد و روش ها
    تعداد 800 سلول بنیادی جنینی موش (Royan B1) در قطرات آویزان و در پتری دیش کشت شدند. پس از دو روز سلولهای ES در هر قطره جمع شده و تشکیل اجسام شبه جنینی (EB: Embryoid Body) را دادند. به دنبال آن EB ها به مدت پنج روز دیگر به صورت سوسپانسیون در ظروف باکتریایی کشت شدند. در دو روز اول کشت در ظروف باکتریایی، سلولها با bFGF 10 ng/ml (basic Fibroblast Growth Factor) تیمار شدند. سپس EB ها به صورت منفرد در ظروف کشت سلولی 24 خانه که قبلا با ژلاتین 0.1 درصد مفروش شده بودند کشت شدند. تعداد ضربان EBها در دو گروه کنترل و bFGF به صورت روزانه شمارش و تاثیر داروهای کرونوتروپی ایزوپرنالین، کارباکول و فنیل افرین بر کاردیومیوسیتهای حاصل بررسی شد.
    یافته ها
    به کارگیری ایزوپرنالین و فنیل افرین بر کاردیومیوسیتهای حاصل سبب افزایش تعداد ضربان در دقیقه در هر دو گروه گردید. اما تعداد ضربان در گروه bFGF در ابتدای تکوین نسبت به گروه کنترل بیشتر بود. به طوری که بکارگیری ایزوپرنالین (p<0.035) و فنیل افرین (p<0.019) سبب افزایش معنی دار ضربان نسبت به گروه bFGF شد. همچنین داروی کارباکول سبب کاهش تعداد ضربان در دقیقه در هر دو گروه شد اما تفاوتی در میزان کاهش ضربان هر دو گروه دیده نشد. نتایج شمارش روزانه نیز نشان داد که EB های گروه کنترل تعداد ضربان در دقیقه بیشتری نسبت به گروه bFGF دارند و پایداری تعداد ضربان در دقیقه در طول زمان در گروه کنترل بیشتر از گروه bFGF است. تفاوت دو گروه در روز 7+5 با p<0.012، روز 7+7 با p<0.002، روز 7+9 با p<0.0001، روز 7+17 با p<0.014 روز 7+19 با p<0.001 معنی دار بود.
    نتیجه گیری
    از نتایج به دست آمده می توان استنباط کرد که bFGF با اینکه بر تجلی یا عملکرد بعضی گیرنده ها در کاردیومیوسیتها می تواند موثر باشد ولی با شرایط مذکور به تنهایی در قلب زایی تاثیری ندارد.
    کلیدواژگان: سلولهای بنیادی جنینی، کاردیومیوسیت، کرونوتروپی، فاکتور رشد فیبروبلاستی
  • اثر تابش لیزر کم توان هلیوم - نئون بر تحرک و فراساختار اسپرمهای تازه و منجمد - ذوب شده انسان
    امیر خوش وقتی، منصوره موحدین، محمد بیات، احمد حسینی، یوسف صادقی، فاطمه سادات رضایی صفحه 19
    هدف
    انجماد مایع منی، روش مهمی در درمان ناباروری انسان است اما گزارشهای متعددی درباره اثرهای سو آن بر اسپرم وجود دارد. لیزرهای کم توان از مودالیته های فیزیکی با آثار بیواستیمیولیتوری هستند. هدف این تحقیق، چگونگی تاثیر یک بار تابش لیزر کم توان هلیوم- نئون با دوز 16J/cm2 بر تحرک و خصوصیات فراساختاری اسپرم های تازه و منجمد است.
    مواد و روش ها
    30 نفر از مراجعین واجد شرایط (براساس معیارهای سازمان جهانی بهداشت) به مرکز ناباروری کوثر در سال 82 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و مایع منی اخذ شده به صورت تصادفی در گروه های چهارگانه قرار داده شد. آنالیز اسپرم قبل و بعد از تابش لیزر، پس از انجماد و ذوب، و بعد از تابش لیزر به دنبال ذوب انجام شد. از هر چهار گروه برای میکروسکوپ الکترونی انتقالی، نمونه تهیه شد. تحرک اسپرم و درجات آن با آزمون ویلکاکسون تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    انجماد به صورت معنی داری موجب کاهش آماری درصد تحرک اسپرم شد (p=0.0001). تابش لیزر کم توان روی نمونه های طبیعی که هیچ گونه مداخله دیگری روی آنها انجام نشده بود تاثیری نداشت؛ اما روی نمونه های طبیعی منجمد - ذوب شده موجب افزایش معنی دار درصد تحرک اسپرم ها شد (p=0.033). در مطالعات میکروسکوپ الکترونی انتقالی پس از تابش لیزر، غشای هسته اسپرم نامنظم شده و در برخی قسمتها پاره و همراه با اکروزوم از هسته جدا شده بود. پس از انجماد - ذوب، اسپرمها شکل طبیعی خود را از دست داده بودند.
    نتیجه گیری
    لیزر کم توان می تواند تحرک اسپرم را بعد از انجماد - ذوب افزایش دهد و احتمالا میزان باروری در موارد استفاده از اسپرم منجمد را افزایش دهد.
    کلیدواژگان: تحرک اسپرم، لیزر، انجماد اسپرم، فراساختار
  • بررسی اثر تخریب اختصاصی مسیر نزولی سروتونرژیک بر مورفولوژی نورونهای هسته رافه ماگنوس در موش صحرائی نر
    محمدتقی جغتایی، ژیلا بهزادی، فرناز نیکبخت صفحه 29
    بررسی نقش نورونهای غیر سروتونرژیک هسته رافه ماگنوس (NRM: Nucleus Raphe Magnus) در درک درد و نیز تغییرات سیتولوژیک ایجاد شده در آنها، پس از تخریب اختصاصی مسیر سروتونرژیک رافه به نخاع. برای ایجاد تخریب اختصاصی، ابتدا نوروتوکسین (6, 5 Dihydroxytryptamine) به صورت اینتراتکال (intrathecal) به داخل لوله های پلی اتیلن شماره 10 که از قبل در فضای زیر عنکبوتیه کاشته شده بودند تزریق شد. 5، 14 و 30 روز پس از تزریق نوروتوکسین، حیوانات پرفیوز شده و مقاطع 5 تا 8 میکرومتری از ناحیه هسته رافه ماگنوس تهیه شدند...
    کلیدواژگان: هسته رافه ماگنوس، نوروتوکسین 6، 5 DHT، تغییرات سیتولوژیک
  • تاثیر بتامرکاپتواتانل بر از سرگیری میوز، بلوغ وتکوین آزمایشگاهی تخمکهای نارس موش
    حسین ایمانی، فاطمه حسنی، سیدعلی حائری روحانی، محمدحسین نصر اصفهانی، اعظم دالمن، مجتبی رضازاده، سعید کاظمی آشتیانی، عبدالحسین شاهوردی، حسین بهاروند صفحه 37
    هدف
    مطالعه تاثیر بتامرکاپتواتانل بر از سرگیری میوز و بلوغ آزمایشگاهی تخمکهای نارس موش و تکوین جنینهای حاصل از آن
    مواد و روش ها
    تخمکهای نارس از موشهای سوری نژاد NMRI 4-6) هفته ای(در شرایط استریل جدا شدند. تخمکهای حاصل در چهار گروه دسته بندی شدند. تخمکهای گروه کنترل در محیط (Minimum Essential Medium Eagle) MEM-? حاوی 5FCS درصد، گروه یک در محیط MEM-? حاوی FCS 5 درصد و بتامرکاپتواتانل 100) میکرومولار(، گروه دو در محیط MEM-? حاوی FCS 5 درصد، 7.5 IU hCG، 100mIU rFSH و تخمکهای گروه سه در محیط MEM-? حاوی FCS 5 درصد hCG، 7.5IU، 100mIU rFSH و 100 میکرومولار بتامرکاپتواتانل قرار داده شدند. تخمکها برای بلوغ به مدت 24 ساعت داخل انکوباتور 37 درجه سانتی گراد با Co2 5 درصد قرار گرفتند. تخمکهای بالغ شده (Metaphase II;MII) در کنار اسپرم موشهای نر همان نژاد قرار گرفتند.
    یافته ها
    از سرگیری میوز در گروه های آزمون یک و سه نسبت به گروه کنترل اختلاف معنی داری را نشان داد p=0.009) و (p=0.001. میزان از سرگیری میوز در گروه کنترل و گروه های آزمون یک و دو و سه به ترتیب 74.20، 82.71، 84.49 و 85.49 درصد بود. همچنین در بلوغ آزمایشگاهی گروه های آزمون یک و سه نسبت به گروه کنترل p=0.01) و (p=0.007 اختلاف معنی داری وجود داشت که به ترتیب 59.77، 69.49، 52.74، 70.22 درصد در گروه های کنترل و آزمون مشاهده شد. نرخ تشکیل جنین در روز چهارم درگروه آزمون یک نسبت به گروه های دیگر در همین روز بیشترین اختلاف را داشت و در گروه ها به ترتیب 54.16، 74، 41 و 43 درصد بود و گروه آزمون یک نسبت به گروه کنترل (p=0.001)، گروه دو (p=0.000) و گروه سه (p=0.000) اختلاف معنی داری را نشان داد.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که بتامرکاپتواتانل 100) میکرومولار(در از سرگیری میوز، شکسته شدن هسته و آزاد شدن اولین جسمک قطبی، بلوغ آزمایشگاهی، لقاح و تکوین جنینها تاثیر دارد.
    کلیدواژگان: بلوغ آزمایشگاهی، تخمک نارس، موش، بتامرکاپتواتانل
  • تفاوت جنسی در شاخصهای آناتومی سطحی قشر لوبهای مختلف مغز انسان در افراد طبیعی و مبتلایان به نورودژنراسیون با استفاده از روش های استریولوژیک و ماکروسکوپیک
    حسین حقیر، پرویز مهرآئین صفحه 47
    هدف
    تعیین تفاوتهای جنسی شاخصهای آناتومی سطحی (ضخامت و مساحت) قشر لوبهای مختلف نیمکره چپ مغز در افراد سالم راست دست و در افراد راست دست مبتلا به بیماری های آلزایمر و پارکینسون.
    مواد و روش ها
    این تحقیق یک مطالعه مقطعی - توصیفی است که روی 72 نمونه اتوپسی مغز طبیعی 38) مرد و 34 زن(، 11 مغز آلزایمری 4) مرد و 7 زن(و 13 مغز پارکینسونی 9) مرد و 4 زن(انجام گرفت. در هر گروه مردان و زنان از نظر سنی با یکدیگر همسان بودند. نمونه ها در محلول فرمالدئید 4 درصد تثبیت شدند. نیمکره راست هر مغز برای تشخیص نوروپاتولوژی و نیمکره چپ برای بررسی مورفومتریک استفاده شد. محاسبه مساحت و ضخامت قشر لوبهای مختلف نیمکره چپ از روی تصاویر برشهای کورونال و سریال 5 میلی متری این نیمکره، به کمک گرید خطی و با روش بدون تورش استریولوژیک انجام گرفت. نتایج به کمک آزمونهای t-student و غیر پارامتری Mann-Whitney تحلیل شد.
    یافته ها
    ضخامت قشر لوب آهیانه ای چپ در مغز زنان کمتر از مردان سالم و راست دست بود (p=0.02). ضخامت قشر سایر لوبهای نیمکره چپ در مغز افراد سالم و راست دست، تفاوت جنسی معنی داری را نشان نمی داد، هر چند تمایلی (0.05
    نتیجه گیری
    ضخامت قشر لوب آهیانه ای چپ و مساحت بیرونی قشر لوب پیشانی چپ در زنان کمتر از مردان سالم و راست دست است. در جریان بیماری های آلزایمر و پارکینسون، این تفاوتهای جنسی طبیعی در شاخصهای آناتومی سطحی قشر مغز از بین می رود. به هم خوردن الگوی تفاوتهای جنسی طبیعی قشر مغز در جریان بیماری های نورودژنراتیو می تواند ناشی از دژنراسیون شدیدتر قشر در مردان باشد.
    کلیدواژگان: تفاوت جنسی، آناتومی سطحی، قشر مغز، بیماری آلزایمر، بیماری پارکینسون
  • بررسی واکنشهای عصبی وابسته به دوز ناشی از مسمومیت شیمیایی فنل در رت
    محمدرضا نیکروش، مهدی جلالی صفحه 55
    هدف
    مطالعه و ارزیابی تاثیر دوزهای متفاوت فنل در رابطه با بروز واکنشهای سیستم عصبی با استفاده از حیوان آزمایشگاهی (رت).
    مواد و روش ها
    در این پژوهش از 3 گروه آزمون و یک گروه کنترل رت بالغ استفاده شد که گروه های آزمون به مدت 10 روز به ترتیب، مورد تجویز 50، 100 و 200mg/kg فنل تزریقی به صورت داخل صفاقی قرار گرفتند و در طول این دوره، واکنشهای رفتاری حیوانات، با استفاده از ثبتهای الکتروفیزیولوژی به دست آمده مورد آنالیز آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج حاصل از این تجربه نشان می دهد که به فاصله 3 تا 5 دقیقه بعد از تزریق واکنشهای رفتاری ناشی از تحریک سیستم عصبی به صورت لرز و تشنج بروز می نماید که بین 7 تا 14 دقیقه به طول می انجامد. این نتایج همچنین گویای این موضوع است که دامنه تشنج با دوز تزریقی نسبت مستقیم دارد به گونه ای که متناسب با غلظت فنل، عکس العمل سیستم عصبی در برابر مسمومیت حاصل از آن به صورت بازتابهای خفیف، ملایم و شدید بروز می نماید و در شرایط حاد به مرگ حیوان منجر می شود.
    نتیجه گیری
    این مشاهدات تاییدی بر این مدعا است که قبل از اینکه فنل به عنوان یک ترکیبات شیمیایی مسمومیت زا به صورت سیستمیک بر ارگانیزم موجود زنده تاثیر بگذارد و اختلالات گزارش شده ناشی از مسمومیت مزمن را بروز دهد، باعث تاثیر گذاری مستقیم بر عملکرد سیستم عصبی می شود و به ایجاد اختلالات حاد در کار این سیستم می انجامند تا آنجا که حتی می توانند در مدت زمانی اندک به بلوک نمودن فعالیتهای قلبی و تنفسی منجر شوند و در پاره ای از موارد حتی مرگ موجود زنده را به دنبال داشته باشند.
    کلیدواژگان: فنل، مسمومیت زایی، واکنشهای عصبی، رت
  • بررسی اثار نیتریک اکساید بر تغییرات کمی و کیفی رحم موشهای صحرایی باردار
    سیدمحمدحسین نوری موگهی، مهناز آذرنیا، نرگس قبه مهاجر صفحه 61
    هدف
    بررسی تغییرات کیفی و کمی رحم موش پس از تزریق (L-A) L-Arg به عنوان سنتز کننده نیتریک اکساید (NO: Nitric oxide) و (L-N) L-Name به عنوان بازدارنده سنتز
    مواد و روش ها
    20 سر موش از نژاد Sprague Dawley با سن 8 هفته، و وزن 200-250 گرم، یک هفته در شرایط حیوانخانه قرار گرفتند. با مشاهده پلاک واژینال موشهای باردار به صورت جداگانه، در 4 گروه 5 تایی شامل کنترل، نرمال سالین، L-A و L-N قرار گرفتند. تزریق L-A و L-N در روزهای سوم، چهارم و پنجم بارداری به روش ip انجام شد. در روز چهاردهم بارداری پس از بیهوشی با اتر و لاپاراتومی. رحم مادران خارج و پس از توزین در فرمالین ده درصد تثبیت شد و سپس آماده سازی، قالبگیری و برش گیری انجام شد. برشهای در مقاطع 1-2 میکرونی تهیه و با هماتوکسیلین - ائوزین رنگ آمیزی و بررسی شدند.
    یافته ها
    براساس نتایج که اختلاف معنی داری بین گروه های L-A و L-N در وزن رحم، حجم رحم، ضخامت آندومتر و میومتر و دیواره رحم نسبت به گروه کنترل وجود دارد (p<0.01). در گروه L-N افزایش متغیرها نسبت به گروه کنترل مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    تزریق L-N و L-A در روزهای سوم، چهارم و پنجم بارداری باعث تغییرات کمی و کیفی در رحم موشها شد که می تواند روی بارداری تاثیر بگذارد.
    کلیدواژگان: نیتریک اکساید، رحم، مطالعه مورفومتری