فهرست مطالب

تحقیقات مرتع و بیابان ایران - سال یازدهم شماره 2 (پیاپی 15، سال 1383)

فصلنامه تحقیقات مرتع و بیابان ایران
سال یازدهم شماره 2 (پیاپی 15، سال 1383)

  • 120 صفحه، بهای روی جلد: 18,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1384/03/20
  • تعداد عناوین: 6
|
  • رضا حسین پور، علی اکبر مهرابی صفحات 119-136
    تحقیق حاضر به منظور بررسی سازوکارها و شیوه های بهره برداری از مراتع و تاثیر آن در ثبات زیست محیطی دو منطقه قفقاز کوچک و زاگرس شمالی با انتخاب دو منطقه مطالعاتی معرف در جمهوری خود مختار نخجوان (منطقه معرف قفقاز کوچک) و شمال آذربایجان غربی (منطقه معرف زاگرس شمالی) به مدت دو سال در سالهای 72 و 73 بعد از فروپاشی نظام شوروی سابق انجام شد. این تحقیق به روش آماربرداری و یادداشت برداری های صحرایی از ترانسکتهای مستقر در واحدهای زیست محیطی همگن مشابه سازی شده براساس مدلهای اکولوژیکی طراحی شده به روش سیستماتیک آمایش سرزمین و مصاحبه با بهره برداران از منابع طبیعی، کارشناسان و مسوولان در دو کشور به صورت پرسش نامه انجام یافت. اطلاعات بدست آمده بیانگر تفاوت اساسی در کارکرد و ساختار زیستی دو سیستم به رغم تشابه واحدهای زیست محیطی از لحاظ توپوگرافیکی، ادافیکی و کلیماتولوژی می باشد که در قالب شکل گیری شیوه های بهره برداری متفاوت از منابع طبیعی نمود پیدا کرده است. از این تجزیه می توان در ثبات و بهبود روند تغییرات منابع طبیعی و شرایط زیست محیطی منطقه بهره برداری کرده و در نهایت با ملاحظه شرایط نوین جهانی و با توجه به ضرورت تقویت سازمان های منطقه ای میان کشورها نسبت به تدوین استراتژی و سیاستگذاری های زیست محیطی و منابع طبیعی اقدام کرد.
    کلیدواژگان: قفقاز کوچک، زاگرس شمالی، ارس، منابع طبیعی، نظام بهره برداری، مرتع
  • ناصر باغستانی میبدی، حسین ارزانی، محمدتقی زارع، جلال عبداللهی صفحات 137-162
    آگاهی از کیفیت علوفه در تعیین ظرفیت چرا و مدیریت بهینه دام و مرتع امر ضروری است. به همین انگیزه تغییرات ارزش غذایی گیاهان غالب Artemisia sieberi, Salsola rigida و Stipa barbata در ایستگاه تحقیقات مرتع نیز، به عنوان الگویی از مراتع استپی در منطقه پشتکوه استان یزد طی سالهای 80-1378 تحت بررسی قرار گرفت. علوفه گیاهان مورد نظر در هر سال طی 6 مرحله با فاصله ماهیانه از اواخر اردیبهشت تا اواخر مهر برداشت گردید. نمونه گیری در هر مرحله با قطع علوفه موجود در محدوده 40 پلات 2 مترمربعی صورت گرفت. درصد پروتئین خام، میزان انرژی متابولیسمی در هر کیلوگرم ماده خشک علوفه و درصد مواد معدنی کلسیم و فسفر به عنوان شاخصهای کیفیت علوفه انتخاب شدند. درصد پروتئین پس از اندازه گیری میزان ازت با روش کجلدال و ضریب در عدد 6.25 مشخص شد. میزان انرژی متابولیسمی در هر کیلوگرم علوفه خشک بعد از تعیین ماده خشک قابل هضم از فرمول پیشنهادی Oddy و همکاران (1983) و لحاظ آن در معادله ارایه شده کمیسیون کشاورزی استرالیا (1990) برآورد گردید. میزان درصد مواد معدنی کلسیم و فسفر با روش های پیشنهادی AOAC (1990) اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که عموما میزان متغیرهای ارتقا دهنده ارزش غذایی علوفه گیاهان مورد بررسی در اردیبهشت، بیشتر و با گذشت زمان از میزان آنها کاسته می شود، ولی دامنه تغییرات در گونه ها و حتی در یک گونه طی سالهای مورد بررسی از روند یکسانی تبعیت نمی کنند. با کم شدن میزان بارندگی اگر چه مقدار علوفه از نظر کمی کاهش می یابد، ولی کیفیت علوفه همسو با آن تغییر نمی کند و هر گونه گیاهی با واکنش خاصی روبرو است. نتایج این پژوهش که مبتنی بر داده های اندازه گیری شده با روش آزمایشگاهی می باشد، پایین تر از مقادیر ارزش غذایی قابل برداشت دام به نظر می رسد. زیرا دام در مصرف علوفه، گزینشی عمل کرده و قسمتهای با کیفیت بهتر گیاهان را برداشت می کند.
    کلیدواژگان: Stipa barbata، Artemisia sieberi، Salsola rigida، کیفیت علوفه، استپی، یزد
  • حمیدرضا عباسی، محمد درویش صفحات 163-178
    هر چند فرایند بیابان زایی متاثر از مولفه ای پرشماری در حوزه های طبیعی و انسانی است، لیکن با توجه شرایط خاص هر منطقه، ممکن است برخی از مولفه ها نقش تعیین کننده تری در تشدید آن داشته باشند. شورشدن خاک و آب از جمله همین مولفه ها هستند که در بسیاری از مناطق مبتلا به، در شمار یکی از فرایندهای مهم بیابان زایی محسوب می شوند. در این پژوهش، سعی شده است که برپایه روش های مرسوم، آن دسته از خاکهایی که در حوضه آبخیز مند، به طور مستقیم در معرض شورشدن هستند، مشخص شوند. برای این منظور با استفاده از اطلاعات موجود و برداشتهای صحرایی، از بین دو پیراسنجه بیشینه هدایت الکتریکی (میلی موس بر سانتیمتر) و یا بیشینه درصد سدیم تبادلی در 75 سانتیمتری بالایی خاک، یکی (با توجه به شرایط منطقه) به عنوان شاخص ارزیابی گسترش شوری در چهار طبقه (کلاس) شوری ناچیز، متوسط، شدید و خیلی شدید در نظر گرفته شده و نقشه وضعیت بیابان زایی از نظر گسترش شوری در مقیاس 1:250000 برای حوضه آبخیز مند تهیه گردید. نتایج نشان دادند که از کل سطح حوضه (4668663 هکتار)، وضعیت طبقات بیابان زایی از نظر شوری حدود 4.1 درصد خیلی شدید، 2.7 درصد شدید، 1.8 درصد متوسط، 2.5 درصد کم و بقیه فاقد شوری بودند. همچنین نقش آب به عنوان عامل آورنده شوری برای تعیین استعداد طبیعی بیابان زایی نیز بررسی شد. نتایج این قسمت حاکی است که میزان کیفیت آب در طول مسیر رودخانه های حوضه از شمال به جنوب و بعد از گنبد نمکی به شدت افت کرده و از نقاط (کلاس) C2S1 به C4S4 تغییر می کند.
    کلیدواژگان: بیابان زایی، گسترش شوری، حوضه آبخیز مند، کیفیت آب
  • عباس زارع زاده، اسماعیل رهبر، محمد ابوالقاسمی صفحات 179-190
    به دنبال معرفی الگوی کلی اثرات متقابل بافت خاک، بارندگی و انبوهی تاغکاری ها روی رشد و سرسبزی آنها، طرح حاضر به صورت ملی و پیشاهنگ در چند منطقه مبتلا به پژمردگی از جمله یزد به اجرا درآمد. هدف از اجرای این طرح واسنجی الگوی یادشده برای شرایط ویژه یزد و معرفی نتایج به واحد اجرا بوده است.
    برای این منظور تیمارهای انبوهی در دو سطح کمتر و دو سطح بیشتر از رقم محاسبه شده از روی الگوی کلی و همچنین خود رقم محاسبه شده و شاهد (در مجموع شش تیمار انبوهی)، در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی با چهارتکرار از ابتدای فصل رویشی سال 1372 روی تاغزاری که تا آن زمان 15 فصل رویشی را پست سرگذارده بود، اجرا شد. پس از تنک کردن، ارتفاع و قطر تاج درختان باقیمانده اندازه گیری شد و در پایان 10 فصل رویش بعدی هر سال تکرار شد. در پایان دوره 10 ساله رشد ارتفاع، قطر تاج و شاخص اندازه کلی درختان (حاصلضرب ارتفاع در مربع قطر تاج) در تیمارهای مختلف، در فاصله اولین و آخرین اندازه گیری مورد تجزیه و تحلیل ترسیمی و آماری قرار گرفت.
    رشد کلیه تیمارها نسبت به اندازه اولیه اندک بوده و تفاوتهای ناچیز آنها معنی دار نیست. بر پایه رشد مطلق شاخص اندازه کلی درختان، بشترین و کمترین رشد به ترتیب در تیمارهای شماره 4 و شاهد دیده می شود که شامل 60 و 138 اصله در هکتار است.
    کلیدواژگان: تاغ، پژمردگی، تنک کردن، انبوهی، بافت خاک، یزد
  • محمد فیاض صفحات 191-212
    بررسی ها در وسعتی معادل 6 میلیون هکتار در حوضه های شرق جازموریان واقع در محدوده شهرستان ایرانشهر، تهلاب واقع در شهرستان میرجاوه و چاهان واقع در محدوده شهرستان نیکشهر از توابع استان سیستان و بلوچستان انجام شده است.
    در این تحقیق عوامل آب و هوایی، خاک، ترکیب گونه های همراه، مراحل فنولوژیکی و تراکم گونه های جنس اسکمبیل در قلمرو انتشار گونه های این جنس مورد بررسی قرار گرفته است. در بررسی های آب و هوایی، بارندگی، دما و دوره خشکی مورد بررسی قرار گرفته است. در بررسی خاک بر مبنای تغییرات در تیپهای گیاهی و همچنین تغییرات واحدهای اراضی محلهای پروفیل مشخص و از خصوصیات فیزیکی خاک (بافت و درصد رس، سیلت و لوم) و از خصوصیات شیمیایی خاک pH و EC در آزمایشگاه تعیین شده است.
    به منظور بررسی مراحل مختلف فعالیتهای حیاتی گیاه تا قبل از مرحله تشکیل بذر هر هفته، تا مرحله ریزش بذر هر دو هفته و بعد از ریزش بذر تا مرحله رشد مجدد به فاصله زمانی سه هفته از طریق بازدیدهای صحرایی مراحل فنولوژیکی گیاه مشخص گردیده است. تراکم پوشش گیاهی با استفاده از روش فاصله ای تعیین شده است.
    نتایج بررسی ها نشان داده است که گونه های مختلف جنس اسکمبیل در استان سیستان و بلوچستان شامل گونه های Calligomum bungei, Calligonum polygonoides و Calligonum comosum می باشند. حداقل pH خاک به گونه Calligonum polygnodies در منطقه تهلاب (برابر با 7.2) و حداکثر آن نیز به گونه Calligonum polygonoides در منطقه چاهان (برابر با 9.4) مربوط می باشد. حداقل EC خاک به گونه Calligonum comosum با 0.24 دسی زیمنس و حداکثر نیز به همین گونه با 0.87 دسی زیمنس در منطقه شرق جازموریان مربوط بوده است. بافت خاک در کلیه مناطق شنی تا شنی لومی می باشد.
    فعالیتهای حیاتی گیاه از نیمه دوم دیماه شروع شده و تا نیمه خرداد پایان می یابد. از نیمه خرداد تا شهریور دوره رکود رشد همراه با ریزش برگ سه گونه یاد شده می باشد. در فصل پاییز با کاهش شدت گرمای هوا، رشد مجدد در گونه های یادشده مشاهده شده است.
    از میان گونه های یاد شده گونه Calligonum comosum دامنه وسیعتری از تغییرات محیطی را تحمل می نماید و به خصوص در تپه های شنی مناطق کم باران گونه اصلی بوده است. از این رو این گونه با دلیل قابلیت تحمل بیشتر نسبت به شرایط محیطی برای احیای اراضی بیابانی این منطقه و مناطق مشابه قابل توصیه می باشد.
    کلیدواژگان: اسکمبیل، بوم شناسی فردی، فنولوژی، چاهان، تهلاب، جازموریان
  • محمد زمانیان صفحات 213-227
    به منظور تعیین توان بالقوه عملکرد علوفه گونه های شبدر، پژوهشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 12 تیمار و سه تکرار در شرایط آب و هوایی کرج به مدت سه سال به اجرا درآمد. نتایج تجزیه مرکب نشان داد که اثر سال، اثر رقم، اثر متقابل سال×رقم از نظر عملکرد علوفه تر و خشک در سطح احتمال یک درصد معنی دار است. نتایج تجزیه اسپلیت پلات در زمان نشان داد که اثر رقم، اثر چین بردرای و اثر متقابل چین×رقم از نظر عملکرد علوفه تر و خشک در سطح احتمال یک درصد معنی دار است. مقایسه چین ها در سالها نشان داد که چین دوم به ترتیب با 2.68، 3.52و 3.87 تن در هکتار علوفه خشک بهترین چین بود. نتایج این پژوهش نشان داد که از نظر عملکرد علوفه در مجموع چین ها (کل تولید) بین گونه های شبدر در سطح یک درصد تفاوت معنی داری وجود دارد، به طوری که با توجه به میانگین سه ساله شبدر ایرانی الشتر با 63.94 و 8.67 و شبدر قرمز کلوبارا با 55.73 و 10.64 تن در هکتار به ترتیب بیشترین عملکرد علوفه تر و خشک را تولید نمودند. مقایسه سالها نشان داد که سال 1380 با 65.63 تن علوفه تر و 9.89 تن علوفه خشک درهکتار با حدود 35-30 درصد برتری نسبت به بقیه سالها، بهترین سال بود. نتیجه نهایی این پژوهش نشان داد که از میان گونه های شبدر، شبدر ایرانی الشتر با 63.94 و 8.67 تن در هکتار علوفه تر و خشک از عملکرد قابل توجهی برخوردار است و برای منطقه کرج قابل توصیه است.
    کلیدواژگان: عملکرد علوفه، گونه های شبدر و چین برداری