فهرست مطالب

دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران - سال شصت و سوم شماره 4 (پیاپی 52، تیر 1384)

مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران
سال شصت و سوم شماره 4 (پیاپی 52، تیر 1384)

  • 94 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1384/04/20
  • تعداد عناوین: 12
|
  • علمی - پژوهشی
  • هرمز بازیاری دلاور، محمدرضافتح العلومی، علی فتاحی بافقی، علی اصغر پیوندی صفحات 263-269
    مقدمه
    با توجه به اینکه روش های موجود صاف کردن محور بینی در بینی های کج، متدهایی بعضا مشکل و در بعضی موارد با عود انحراف یا عوارض همراه است، لذا این روش را ابداع کردیم تا علاوه بر ساده بودن، عوارض و باقی ماندن انحراف را نیز نداشته باشد. این تحقیق بر روی مراجعین به بیمارستان میلاد تهران که بدلیل بینی کج جهت سپتوراینوپلاستی مراجعه نموده بودند در سالهای 82-81 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش کارآزمایی بالینی از نوع مقایسه قبل و بعد از عمل روی 35 بیمار انجام گرفت. تکنیک عمل با ایجاد برش در تمام ضخامت غضروف سپتوم در محل انحراف بصورت دندانه اره یی عمودی و برداشتن قسمت دررفته غضروف از کف انجام گردید و در نتیجه محور غضروفی بینی به خط میانی صورت برگردانده شد. تاثیر عمل در بهبود تنفس، اصلاح ظاهر بینی، رضایت بیمار و عوارض عمل در یک پیگیری 18 ماهه انجام شد و با Sign test مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    این تحقیق روی 35 بیمار شامل 12 زن و 23 مرد در سنین 23.5±4.2 سال انجام گرفت. خونریزی، عفونت و هماتوم سپتوم مشاهده نگردید. در تمام بیماران غضروف در خط میانی و بدون انحراف باقی ماند، افتادگی دورسوم بینی در بیماران مشاهده نشد. وضعیت تنفس در بیماران طبیعی شد و بیماران از برطرف شدن انحراف محور بینی رضایت کامل داشتند (P>0.01).
    نتیجه گیری و توصیه ها: با توجه به یافته های تحقیق، ما استفاده از این روش را برای اصلاح بینی های کج پیشنهاد می کنیم. توصیه می شود در یک تحقیق تجربی کامل این روش با روش های متعارف مورد مقایسه قرار گیرد.
  • قاسم ساکی، علیقلی سبحانی، محمد اکبری صفحات 270-278
    هدف از این مطالعه، بررسی میزان سلولهای توده ای داخلی بلانوسیست های حاصل از کشت جنین های دو سلولی موش سفید آزمایشگاهی در حضور یا عدم حضور فاکتور مهارکننده ی لوسمی انسانی بود.
    مواد و روش ها
    ابتدا به موش های ماده نژاد ICR با سن 10-8 هفته 7.5 واحد بین المللی PMSG و پس از 48 ساعت 7.5 واحد بین المللی hCG به روش داخلی صفاقی تزریق شد. بلافاصله پس از تزریق hCG موش های ماده به صورت دوتایی داخل قفس نر با سن 12- 10 هفته از همان نژاد قرار گرفتند تا جفت گیری صورت گیرد. صبح روز بعد موش های ماده دارای پلاک واژن حامله تلقی شدند. 50-48 ساعت پس از تزریق hCG موش های ماده با جابجائی مهره های گردنی کشته شدند و به روش عمل فلاشینگ جنین های دو سلولی جمع آوری گردیدند. جنین های دوسلولی حاصله که از نظر ظاهری سالم به نظر می رسیدند پس از شستشوی پی در پی به طور کاملا تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند و هر گروه در محیط های کشت KSOM+aa (گروه کنترل) KSOM+AA+1500 IU/ml LIF و KSOM+AA+1000IU/ml LIF, KSOM+AA+500 IU/ml LIF تا 120 ساعت در انکوباتور تحت شرایط 37°C و 5CO2% کشت داده شدند. بلاستوسیست های حاصله با رنگ آمیزی دوگانه یا افتراقی رنگ آمیزی شده و سپس با استفاده از میکروسکوپ معکوس مجهز به لامپ اشعه ی ماورا بنفش، سلولهای توده ای داخلی که به رنگ آبی بودند شمارش شدند.
    یافته ها
    تعداد سلول های داخلی دربلاستوسیست های حاصل از کشت جنین های دوسلولی در محیط کشت بدون فاکتور مهارکننده ی لوسمی برابر با 2.6 ± 19 بود و در محیط های کشت با غلظتهای LIF 1500 IU/ml LIF, 1000 IU/ml LIF, 500 IU/ml به ترتیب برابر بود با 2.4 ± 1.28، 2.1 ± 24، 2.2 ± 26 تست آماری انجام شده نشان دهنده ی اختلاف معنی دار بین دو نوع محیط کشت (با و بدون فاکتور و مهارکننده ی لوسمی) بود. این نتایج بیانگر این واقعیت بود که فاکتور مهارکننده ی لوسمی بر میزان سلول های توده ای داخلی اثر مثبت داشته و باعث افزایش تعداد سلولهای توده ای داخلی شده است (p=0.02).
    نتیجه گیری و توصیه ها: در مجموع به نظر می رسد که افزایش فاکتور مهارکننده ی لوسمی به محیط کشت مخصوص بلاستوسیست می تواند بلاتوسیست هایی با تعداد سلولهای داخلی بیشتر در اختیارمان قرار دهد، اگرچه اثبات این امر به مطالعات بیشتر و گسترده تری نیاز دارد.
  • محمدرضا عرب، آزاده شریف زاده، فریدون اول سر گلزایی، طاهره طلایی خورانی صفحات 279-285
    مقدمه
    فیومهای جوشکاری الکتریکی یکی از عوامل آلوده کننده محیط کار محسوب می شوند که موجب بروز اختلالات فراوانی از جمله تحریکات مخاطی، تغییرات کیفیت مایع سمن و حتی سرطان درکارگران می گردند. جذب این فیومها می تواند باعث کاهش اسپرمهای با شکل نرمال و کاهش قدرت نفوذ خطی اسپرم ها شود. علیرغم تحقیقات فروانی که در این زمینه تاکنون صورت گرفته است. هنوز اطلاعات ما از تغییرات ساختمانی و مکانسیم عمل این فیومها بر اپی تلیوم ژرمینال بسیار محدود باقی مانده است. هدف از این تحقیق مطالعه شناسایی تغییرات ساختمانی حاصل از تاثیر این فیومها بر اپی تلیوم ژرمینال در موش صحرایی به عنوان یک مدل حیوانی در شرایط قابل کنترل از نظر میزان آلودگی در محفظه گاز بود.
    مواد و روش ها
    60 سر موش صحرایی از نژاد Sprague Dawley انتخاب و در گروه آزمایش (40 سر) و کنترل (20 سر) قرار گرفتند. هر یک از گروه های آزمایش و کنترل به چهار زیرگروه 2، 4، 6 و 8 هفته ای تقسیم شدند، تعداد رتها در هر زیرگروه آزمایش و کنترل به ترتیب 10 و 5 سر بود. حیوانات پس از سازش با محیط در شرایط استاندارد نگهداری شدند. در گروه آزمایش رتها به مدت 2 ساعت در روز (ساعات 12-14)، 5 روز در هفته (شنبه تا چهارشنبه) در اتاقک گاز تحت تاثیر فیومهای حاصل از جوشکاری با شدت 100 آمپر قرار گرفتند. الکترودها از نوع آما 2000 و سرعت جوشکاری 0.1cm/s بود. باتنظیم هواکش حلزونی سرعت تعویض هوای درون اتاقک 12-15 بار ثابت نگه داشته شد. میزان گازهای No+No2, Co, Co2,O3 و هم چنین میزان عناصر فلزی هوای درون اتاقک اندازه گیری شد. باتوجه به زمان بندی هر زیر گروه آزمایش و کنترل، در موعد مقرر از بیضه رتها نمونه گیری شد و برشهایی به ضخامت 5-7 میکرومتر تهیه وبا تکنیک های پاس، آلشین بلو (pH=2.5) و لکتین PNA رنگ آمیزی و مطالعه شدند. ضخامت اپی تیلوم لوله های منی ساز اندازه گیری و به کمک تست کروسکال والیس تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج حاصل از این مطالعه تغییرات کمی و کیفی فراوانی را در پی تلیوم ژرمینال بیضه نشان داد. اتساعات عروقی در تونیکا واسکولاز، افزایش ضخامت غشا پایه، از هم گسیختگی ارتباط سلولهای سرتولی و رده اسپرماتوزوئیدی، توقف اسپرماتوژنز در مرحله اسپرماتوسیتی تیپ I از یافته های گروه آزمایش بود. هم چنین اختلافات معنی داری میان گروه های آزمایش و کنترل برای ضخامت اپیتلوم ژرمینال (P<0.001) دیده شد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: به نظر می رسد علیرغم ایجاد شده نوعی پاسخ تطابقی در ارگانیسم برای مقابله با این گازها، تغییرات ساختمانی زیادی در پوشش ژرمینال بوجود می آید که میزان این اثرات وابسته به نوع مواد توکسیک، دوز آنها و مدت زمان آلودگی می باشد.
  • سوسن سلطانی محمدی صفحات 286-288
    هیستوسیتوز سلولهای لانگرهانس (LCH) از نظر بالینی معمولا به سه صورت تظاهر می کند: (1) Eosinophilic granuloma که بصورت ضایعه استخوانی منفرد در بچه های کم سن دیده می شود (2) Hand-schuller- Christian syndrome که با ضایعات استخوانی و بافتهای نرم افزار نرم همراه است (3) Letter-siwe sysndrome که بطور اولیه نرم بخصوص پوست، مغز استخوان، کبد وریه ها را درگیر می کند. تشخیص قطعی بیماری با نمونه برداری از بافتهای درگیر است.
    گزارش فوق، روش بیهوشی در یک کودک 2 ساله است که برای نمونه برداری ار بافت لثه تحت بیهوشی عمومی به اتاق عمل آورده شد. در این بیماران بسته به شدت درگیری و اختلال عملکرد ارگان های مختلف بدن وتغییرات حاصل از آنها باید مورد ارزیابی دقیق قبل از بیهوشی قرار گرفته ونوع دارو و روش بیهوشی براساس این تغییرات انتخاب شود.
  • سید محمد جواد مرتضوی، محمود معتمدی، محمود فروزان، مهدی مقتدایی صفحات 289-296
    مقدمه
    تومور سلول ژانت (GCT) یک تومور ناشایع استخوانی است که جزو تومورهای خوش خیم استخوان طبقه بندی می شود. درمان آن در گذشته براساس کورتاژ و یا کورتاژ با پیوند استخوان بوده است ولی به علت عود موضعی بالا، محققان بدنبال راه های دیگری می باشند. براین اساس، هدف از این مطالعه، بررسی نتیجه درمان تومور سلول ژانت از ترکیب سه روش متداول یعنی به روش کورتاژ، کرایوسرجری و سیمان گذاری است.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر به صورت یک مطالعه طولی قبل و بعد بر روی بیماران مبتلا به تومور سلول ژانت (GCT) استخوانهای بلند انجام گرفت. در این مطالعه تنها بیمارانی وارد شدند که ضایعه بر روی اندامهای فوقانی یا تحتانی آنها بود. برای برداشتن GCT در بیماران از دو روش کرایوسرجری و پرکردن حفره ایجاد شده ناشی از power burr کشیدن تومور توسط سیمان (PMMA) استفاده گردید. بیماران پس از انجام عمل تا سه سال بصورت معاینه بالینی و رادیوگرافی از حیث عود یا عوارض عمل تحت پیگیری قرار گرفتند.
    یافته ها
    در مجموع 20 بیمار با GCT اندامها تحت عمل جراحی ترکیبی قرار گرفتند. بیماران را 13 نفر زن و 7 نفر مرد با میانگین سنی برابر با 29.2 سال تشکیل می دادند. از مجموع 20 مورد GCT اندامها، به ترتیب پروگزیمال تیبیا و دیستال فمور در مجموع 13 مورد آن را تشکیل می دادند. تنها یک مورد تومور ثانویه (بدنبال عود) بود و مابقی موارد GCT همگی اولیه بودند. متوسط پیگیری بیماران 19.8 ± 34.0 ماه بود که در این مدت تنها در یک بیمار عود مشاهده شد. دریک بیمار نیز کسیت آنوریسمال استخوان ثانویه مشاهده شد. در طی 60 ماه (با حدود اطمینان 95% معادل 61-95 ماه)، 95% بیماران عود نداشته بودند.
    نتیجه گیری وتوصیه ها: این مطالعه نشان داد که درمان ترکیبی کرایوسرجری، power burr و سیمان گذاری در درمان موارد GCT استخوانهای بلند می تواند میزان عود کمتری را در مقایسه با درمانهای جداگانه داشته باشد. بهرحال بدلیل تعداد کم نمونه، امکان ارزیابی تاثیر متعدد بر پیامد تکنیک جراحی امکان پذیر نبود و برای این امر مستلزم انجام مطالعات تکمیلی می باشد.
  • نسرین مقدمی تبریزی، مرضیه میرزایی، نرگس ایزدی مود صفحات 297-301
    مقدمه
    سقط مکرر Recurrent Pregnancy Loss (RPL) در 4-2% از زوجهای در سنین باروری اتفاق می افتد که در حدود یک سیصدم حاملگی ها را شامل می شود. هدف از انجام این مطالعه مقایسه فراوانی مقاومت به انسولین در گروه بیماران با سقط مکرر با افراد طبیعی است.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه مورد- شاهدی و آینده نگر، 49 بیمار غیرباردار غیردیابتی با سابقه سقط مکرر و زودرس به عنوان گروه مورد، با 49 بیمار غیربادار غیردیابتی که سابقه سقط مکرر نداشتند و حداقل یک بچه زنده داشتند به عنوان گروه شاهد که از لحاظ سنی، قد و وزن با گروه مورد یکسان شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. در هر دو گروه قند خون و انسولین ناشتا اندازه گیری شد و مقاومت به انسولین که به صورت سطح انسولین ناشتای بیش از 20 میکرو واحد در میلی لیتر یا میزان قندخون ناشتای به انسولین کمتر از 4.5 سنجیده شد.
    یافته ها
    میانگین سن، شاخص توده بدنی، قندخون ناشتا و نسبت قند به انسولین ناشتا بیماران بین گروه مورد و شاهد اختلاف معنی داری نداشتند، انسولین ناشتا در گروه مورد به میزان معنی داری از گروه شاهد بیشتر بود (82.5 ± 20.15 در مقابل 64.5 ± 23.12 میکرویونیت در میلی لیتر، همچنین فراوانی بیماران با انسولین ناشتای بالا (FI≥ 20μU/ml) در گروه مورد به میزان معنی داری از گروه شاهد بیشتر بود (45.22% در مقابل، 44,Confidence Interval 95%=1.15 to 17.07, Odds Ratio=4, 12.6) همچنین فراوانی بیماران با مقاومت به انسولین به معنی داری در گروه مورد از فراوانی این بیماران در گروه شاهد بیشتر بود (%24.49 در مقابل(Odda Ratio= 3.65, Confidence Interval 95%=1.08 to 12.26, %8.16 اما بین فراوانی بیماران با نسبت قند به انسولین ناشتای پائین (کمتر از 4.5) در دو گروه مورد و شاهد اختلاف معنی داری دیده نشد. همچنین اختلاف معنی داری بین میانگین نسبت قند به انسولین ناشتا در بیمارانی که در گروه مورد سابقه سقطهای زیر 12 هفته داشته اند با آنهائیکه سقطهای بالای 12 هفته داشته اند، دیده نشد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: در زنان با سقط مکرر، میزان فراوانی مقاومت به انسولین نسبت به گروه شاهد بیشتر است. توصیه می شود در تمام زنانی که دچار سقط مکرر هستند اندازه گیری سطح قند خون و انسولین ناشتا صورت گیرد.
  • فاطمه داوری تنها، الهام پورمطرود، مهبد کاوه، فریبا یارندی، افسانه خادمی، صدیقه حنطوش زاده، زهرا افتخارزاده صفحات 302-307
    مقدمه
    سطح پائین (71mg/dI≥)(Glucose Challenge Test) GCT یک عامل خطر مستقل برای داشتن نوزادی با وزن کم تولد (SGA) است لذا هدف مطالعه ما تعیین کردن روش ساده تری برای برای پیشگوئی وزن تولد نسبت به روش های گرانتر مانند سونوگرافی بود.
    مواد و روش ها
    برای بررسی ارتباط بین سطح GCT (تست اسکرین دیابت در بارداری) با وزن جنین 500 خانم با حاملگی تک قلو که تست را در طی هفته های 28-24 بارداری انجام داده بودند، وارد مطالعه شدند. سابقه فشارخون، دیابت و دییگربیماری های طبی قبل از بارداری یا در طی بارداری قبلی وجود نداشت و همگی آنها وزن گیری خوبی حین بارداری نسبت به BMI (body mass index) قبل از بارداری داشتند. در این مطالعه توصیفی تحلیلی، سن مادر، گراویدیتی BMI,، سطح GCT، سن حاملگی، جنسیت نوزاد، روش زایمان، وزن نوزاد و آپگار اسکور ارزیابی شدند.
    یافته ها
    میزان وزن کم تولد (small for gestational age) SGA در نوزاد مادرانی که سطح GCT ≤ 80 ml/dl بود، بیشتر بود و از نظر آماری اختلاف معنی دار بود (p=0.018)، حساسیت 58% و اختصاصیت 89% و فاصله اطمینان 95% (0.545-0.162) relative risk=2.28,نتیجه گیری و توصیه ها: سطح پائین GCT با وزن کم تولد ارتباط دارد و می تواند به عنوان یک تست پیشگوئی کننده وزن کم تولد به کار رود یا حتی تداخلات تغذیه ای را مدنظر قرار دهد.
  • رقیه رفاهی، محمد رهبانی نوبر، عباس افراسیابی، سهیلا رفاهی صفحات 308-315
    مقدمه
    هدف از این بررسی، مطالعه و ارزیابی بین هیپرهموسیستئینمی و استرس اکسیداتیو با شدت ضایعات آترواسکلروزیس است.
    مواد و روش ها
    بیماران (52 مرد و 36 زن) از افراد بستری در بیمارستان شهیدمدنی تبریز که با آنژیوگرافی، بیماری شریان کرونری آنها مشخص شده بود انتخاب شدند (شدت ضایعات توسط آنژیوگرافی برحسب درصدهای مختلف کوچکتر از 50%، 70-51% و 90-71% و 100-91% به دست آمده بود و همینطور وسعت ضایعات نیز با نتایج بدست آمده از آنژیوگرافی به ترتیب برحسب تعداد رگهای گرفتار، یک رگ، دو رگ، سه رگ، It main lesion طبقه بندی شد). گروه کنترل (15 مرد و 24 زن) از افراد سالم با سن و جنس کنترل شده (جواب آنژیوگرافی منفی) انتخاب شد. سطوح سرمی هموسیستئین با متد الیزا (مدل state fax-2100 awareness)اندازه گیری شدند. ظرفیت تام آنتی اکسیدانت نمونه ها توسط اتوآنالیزر (مدلCoBAS MIRA Plus) با استفاده از کیت راندوکس تعیین شدند. ارتباط بین پارامترهای اندازه گیری شده و وسعت ضایعات آتروسکلروتیک با استفاده از آنالیز آماری در دو گروه محاسبه شدند.
    یافته ها
    میانگین سطوح هموسیستئین در گروه های کنترل و بیماران 9.47 ± 18.56 و20.38±10.22 μmol/L بود و اختلافها معنی دار نبودند (P>0.05). در گروه بیماران میانگین ظرفیت آنتی اکسیدانت mmol/L 1.34±0.12 و در حالیکه آن در گروه کنترل mmol/L 1.39±0.12 بود (.P>0/). با استفاده از آنالیزهای آماری هیچ ارتباطی بین وسعت ضایعات آترواسکلروتیک و توتال آنتی اکسیدانت پایین و سطح بالای توتال هموسیستئین ملاحظه نشد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: در این مطالعه اختلاف مهمی بین سطوح هموسیستئین و توتال آنتی اکسیدانت در گروه های بیماران و کنترل دیده نشد و با وجود عدم ارتباط بین پارامترهای مطالعه شده و وسعت ضایعات عروق کرونری پیشنهاد می شود که هیپرهموسیستئینمی رل مهمی در پیشرفت ضایعات آترواسکلروزیس ندارد.
  • علی خلوت، عبدالرحمان رستمیان صفحات 316-321
    مقدمه
    باتوجه به شیوع بالای بیماری آرتریت روماتوئید (RA) و درمانهای متعارف، مشاهدات تجربی نشان داده است که با مصرف یک غذای بخصوص یا حذف برخی از خوراکی ها از رژیم غذای عادی افراد، علایم بیماری آنها تحفیف می یابد. جالب اینکه روزه گرفتن، شاخص های عینی و ذهنی فعالیت بیماری را در اکثر بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید کاهش می دهد. در مطالعه انجام شده اثر یک دوره کوتاه مدت روزه داری و متعاقب آن رژیم گیاهخواری را به مدت یکسال در بیماران آرتریت روماتوئید مورد ارزیابی قرار دادیم.
    مواد و روش ها
    52 بیمار (40 زن و 12 مرد) که براساس معیارهای (ACR) American College of Rheumatology تشخیص آرتریت روماتوئید آنها قطعی بود به طریق Single Blind، بررسی گردیدند و 28 بیمار پس از یک ماه روزه داری در ماه مبارک رمضان انتخاب شدند. از روز دهم یک رژیم گیاهخواری به آنها داده شد و به مدت 3 ماه این رژیم ادامه یافت. پس از 3 ماه به یک رژیم ترکیبی از شیر و گیاهان و میوه جات تبدیل شد و تا یکسال ادامه یافت. 2 نفر در پایان ماه مبارک رمضان از مطالعات ما خارج شدند. بعنوان کنترل از یک گروه 24 نفر که روزه دار نبودند با یک رژیم معمولی استفاده شد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: باتوجه به دستاوردها نتیجه گیری می شود که روزه داری و رژیم تغییر یافته روی تمام شاخص های محاسبه شده اثرات قابل توجهی داشته است. اگرچه روزه داری کوتاه مدت در اکثر بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید اثر مفیدی داشت. اما تقریبا در تمام موارد بعد از بازگشت به رژیم معمولی عود بیماری مشاهده شد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که میتوان بهبود بیماران را توسط تنظیم رژیم غذایی بصورت فردی استمرار بخشید. برمبنای اینکه یک رژیم تنظیم شده میتواند فعالیت بیماری آرتریت رماتوئید را کاهش دهد پیشنهاد می شود برای بیماران آرتریت رماتوئید رژیم خاصی که قابل تحمل باشد تنظیم شود و غذاهائیکه در پاتوژنز این بیماری دخالت دارد حذف شود یا لااقل تعدیل گردد.
  • رامین مهرداد، غلامرضا اسماعیلی جاوید، هرمز حسن زاده، اکبر ستوده منش، محمد قاسمی صفحات 322-330
    مقدمه
    بیماری های عضلانی- اسکلتی شایع ترین بیماری های ناشی از کار هستند و کمردرد در میان این بیماری ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. صرف هزینه های سنگینی (مستقیم و غیرمستقیم) در مورد بیماران مبتلا به کمردرد خصوصا کمردرد مزمن (که حدود 5% بیماران کمردرد را تشکیل می دهند) اهمیت روش های درمانی جدید را پیش از پیش مطرح می نماید. لیزر درمانی روش نسبتا جدیدی است که به تازگی وارد کشورمان شده است و نشان داده، می تواند در درمان کمردردهای مزمن نقشی ایفا نماید. در این مطالعه اثربخشی لیزر کم توان گالوم آلومینیوم آرسناید (GaALAS) با طول موج 810 نانومتر در مقایسه با روش متداول ورزش درمانی و اثر توامان این دو روش، از لحاظ کاهش درد و افزایش توانایی بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    ابتدا بیماران براساس معیارهای ورود و خروج با مشخص کمردرد مزمن وارد مطالعه شدند. سپس بصورت تصادفی در سه گروه الف) لیزر، ب) ورزش و ج) لیزر و ورزش درمانی تقسیم شدند. جهت ارزیابی میزان اثربخشی درمان در هریک میزان ناتوانی با استفاده از پرسشنامه Oswestry و میزان حرکات کمر با استفاده از تست شوبر سنجیده شد. همچنین در شروع درمان و هفته ششم و دوازدهم پیگیری، میزان رضایتمندی بیماران از درمان در سه گروه مورد سنجش قرار گرفت.
    یافته ها
    این مطالعه نشان داد که لیزر درمانی در مقایسه با ورزش درمانی اثرات بهتری در کاهش درد و بهبود عملکرد بیماران دارد. لیزر درمانی به همراه ورزش درمانی نتایج برتری نسبت به هر دو گروه (به خصوص به گروهی که تحت درمان ورزش قرار گرفته بودند) دارد (p<0.05) دامنه حرکت کمر و تست شوبر نیز در گروه لیزر بهمراه ورزش نتایج بهتر نسبت به دو گروه دیگر داشت (p<0.05).
    نتیجه گیری و توصیه ها: این مطالعه نشان داد که ترکیب لیزر درمانی و ورزش درمانی نتایج بهتری در کاهش درد و بهبود ناتوانی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن نسبت به هریک از این دو روش به تنهایی به خصوص در مقایسه با ورزش تنها خواهد داشت.
  • مژگان شایگان، علی اکبر پور فتح الله، مهرناز نمیری، غلامرضا بابایی صفحات 331-336
    مقدمه
    عامل نکروز دهنده تومور (TNF-?) یک واسطه التهابی مهم در پاسخ های التهابی است و در بروز واکنشهای غیر همولیتیک تب زا (Febrile Non-Heamolytic Transfusion Reactions = FNHTRs) پس از تزریق پلاکتهای متراکم نقش ایفا می کند. تصور می شود لکوسیتهای باقیمانده منبع ابن سایتوکائین هستند لذا غیرفعال کردن یا کاهش تعداد آنها در کاهش این سایتوکائین موثر میباشند. باتوجه به اختلاف روش های متعدد اندازه گیری TNF-?، هدف این مطالعه مقایسه تعیین TNF-? در مایع روئی پلاکتهای متراکم (Platelet Concentrates = PCs) به دو روش Immunoassay (سنجش ایمنی) و Bioassay (سنجش زیستی) میباشد.
    مواد و روش ها
    غلظت TNF-? با دو روش ELISA (سنجش ایمنی) و تجزیه سلولی (Cell Lysis) رده L929 (سنجش زیستی) در مایع روئی پلاکتهای متراکم تهیه شده بروش پلاسمای غنی از پلاکت (Pletelet Rich Plasma = PRP) از اهدا کننده منفرد اندازه گیری شد. پلاکتهای متراکم در 4 گروه تقسیم شدند:1-پلاکتهای متراکم صاف نشده (un flitered) و اشعه ندیده (n= 13) 2-پلاکتهای متراکم صاف نشده و اشعه دیده یا (n= 16)? -irradiated)3-پلاکتهای متراکم صاف شده و اشعه ندیده (n= 14) 4-پلاکتهای متراکم صاف شده و اشعه دیده (n= 11)
    یافته ها
    مقدار TNF-? اندازه گیری شده بروش (ELISA) در نمونه های صاف نشده و اشعه ندیده طی دوره نگهداری افزایش می یابد، اما در مورد نمونه های تحت تابش اشعه گاما و صاف شده صادق نمی باشد. در مقایسه با نمونه های صاف نشده، تابش اشعه و عبور از صافی (filtration) قبل از دوره نگهداری، از افزایش TNF-? در روز ELISA و سنجش زیستی وجود ندارد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: قبلا نیز گزارش شده اسن که در صورت اندازه گیری TNF-?در مایعات بیولوژیک بوسیله سنجش ایمنی و سنجش زیستی نتایج کمی مختلفی حاصل می شود. تصور می شود این اختلاف به حضور اشکال آنتی ژنتیک مختلف (نظیر شکل مونومر یا مجموعه TNF-? با پذیرنده های محلول) مربوط می باشد که بوسیله سنجش زیستی غیرقابل تشخیص هستند.
  • احمد اسماعیل زاده، پروین میرمیران، لیلا آزادبخت، فریدون عزیزی صفحات 337-346
    مقدمه
    هنوز هیچ مطالعه ای شیوع فنوتیپ دور کمر هیپرتری گلیسریدمیک را در نوجوانان گزارش نکرده است. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع فنوتیپ دور کمر هیپرتری گلسیریدمیک در یک جمعیت شهری از نوجوانان تهرانی انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی شاخصهای تن سنجی و بیوشیمیایی در یک جمعیت 3036 نفری (1413 پسر و 1623 دختر) از نوجوانان 19-10 ساله شرکت کننده در مطالعه قند و لیپید تهران اندازه گیری شد. فنوتیپ دور کمر هیپرتری گلیسریدمیک بصورت داشتن همزمان دور کمر مساوی یا بزرگتر از صدک نودم برای سن و جنس و سطح تری گلسیرید سرمی مساوی یا بزرگتر از 110 میلی گرم در دسی لیتر تعریف شد. اضافه وزن براساس صدکهای پیشنهاد شده نمایه توده بدن برای نوجوانان و کودکان ایرانی بصورت مساوی یا بزرگتر از صدک نود و پنجم برای سن و جنس، در معرض خطربودن اضافه وزن بصورت نمایه توده بدنی مساوی یا بزرگتر از صدک هشتاد و پنجم ولی کمتر از صدک نود و پنجم برای سن و جنس و وزن طبیعی بصورت نمایه توده بدنی کمتر از صدک هشتاد و پنجم برای سن و جنس تعریف شد.
    یافته ها
    شیوع کلی فنوتیپ دور کمر هیپرتری گلیسریدمیک 6.4% (95% فاصله اطمینان: 5.5 تا 7.2) بود. این فنوتیپ در بین پسران (7.3%، 5.9 تا 8.7) شایعتر از دختران (5.6%، 4.4 تا 6.7) بود. هم در دختران و هم در پسران افراد دارای اضافه وزن از بیشترین میزان شیوع فنوتیپ دور کمر هیپرتری گلیسریدمیک در مقایسه با افراد در معرض خطر اضافه وزن و افراد با وزن طبیعی برخوردار بودند (پسران: 42.9% در مقابل 2.9% و 0.0%، p<0.01، دختران: 32.5% در مقابل 11.3% و 1.3%،p<0.01)نتیجه گیری و توصیه ها: یافته های این مطالعه حاکی از شیوع بالای فنوتیپ دور کمر هیپرتری گلیسریدمیک در نوجوانان تهرانی، بخصوص در نوجوانان دارای اضافه وزن، می باشد. این یافته ها نیاز به تدوین استراتژی های پیشگیری کننده و درمانی مبتنی بر تغییر در شیوه زندگی را بیش از پیش آشکار می سازد.