فهرست مطالب

زریبار - پیاپی 56-57 (بهار - تابستان 1384)

فصلنامه زریبار
پیاپی 56-57 (بهار - تابستان 1384)

  • 466 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1384/07/15
  • تعداد عناوین: 29
|
  • سه رنوسه ر صفحه 5
    ئهورؤکه زوربه ی ئه و باس و نووسینانه ی که بابه تی دیموکراسی ئه قوزنهوه له ثیناسه و روونکردنهوهدا دوو ضهشنی تایبهتی دیموکراسی دهست نیشان ئهکهن:1) دیموکراسی بان میذوویی 2) دیموکراسی میذوویدیموکراسی بان میذوویی ثیی خؤی لهسهر ههندآ ضهمک و دهستهواذه توند کردوه که له فهلسهفهی سیاسی کؤن و نویدا وهکوو بناغهی دیموکراسی ناسینراوه. وهکوو دهسهلآتداریتی زؤرینه، دابهشکردنی دهسهلآت، ههروه ها ههلبذاردنی ئازاد، ههبوونی کؤمهلطهی مهدهنی سهربهخؤ و ههندآ زاراوهی تر. لهم روانینهوه دیموکراسی سهرضهشنیکه که رهنطه رووداوهکان و ساته ضارهنووسسازهکانی میذوو نهتوانآ طؤرانکاریی زؤری بهسهردا بینآ. ههرضهند ضهمک و ثیناسهکانی دیموکراسی ههر له سهردهمی ثیش یونانهوه تا ئیستا روالهتی جیاوازی بهخؤوه بینیوه بهلآم له ههموویاندا ههندآ بنهمای نهطؤر و حاشا ههلنهطر، سهقامطرتوو و به قهراره. لیرهدا دیموکراسی سهرضهشنیکی ئینتزاعییه که به ثیی به ئهنجام طهیشتنی ضهمکه بان میذووییهکان دیته کایهوه. دیموکراسی لهم روانطهوه به ئهنجام طهیشتنی شیوازیکی نهطؤر و بهردهوامی میذووه، واته دووثات بوونهوه و دووباره بوونهوهی میذوو.
  • مصلح کهنه پوشی صفحه 13
    در این مقاله به تحلیل مکانیسم جامعه ی مدنی و چگونگی شکل گیری و ارتباط آن با دولت پرداخته می شود. برای روشن شدن مفهوم جامعه ی مدنی از نظرات اندیشمندان مختلفی استفاده شده است. نویسنده درصدد است فاکتورهایی که سازوکار جامعه ی مدنی را تشکیل می دهند مشخص سازد. در ادامه به شرایط و موقعیتی اشاره می شود که از توسعه و استقرار جامعه ی مدنی به وجود می آید و می تواند قدرت سیاسی دولت را به چالش بکشد؛ به عبارت دیگر، ویژگی های جامعه ی مدنی و تغییراتی که از شکل گیری آن پدیدار می شود مورد بحث قرار می گیرد. در پایان به آثار و پیامدهای جامعه ی مدنی و تحولاتی که می تواند در زندگی اجتماعی ایجاد کند، پرداخته می شود.
    کلیدواژگان: جامعه ی مدنی، قدرت دولت سیاسی، دموکراسی، تشکل های مدنی، مشارکت سیاسی، حقوق انسان ها
  • امین سرخابی صفحه 26
    دولت مدرن به طور کلی به شیوه ایی کاملا متفاوت از سلف خویش یعنی دولت پیشا مدرن به وجود آمد. گستره ی دولت مدرن از لحاظ سیاسی به دو حوزه تقسیم می شود یکی دولت به معنای خاص آن که به قلمرو سیاسی ربط دارد و دیگری جامعه که معمولا آن را جامعه ی مدنی می نامند در نتیجه این تقسیم بندی دو مدل متفاوت ظاهر می شود که اولی عمومی است و دولت به شمار می رود و دومی خصوصی که به جامعه مربوط می شود. انسان نیز به همین سان به دو موجودیت متفاوت تقسیم می شود: از سویی شهروند است که از این لحاظ عضو دولت شمرده می شود و از طرف دیگر نیز به جامعه ی مدنی تعلق دارد که خود از اجتماع فردها شکل گرفته است. این تقسیم بندی نتایجی به بار می آورد که دیگر انسان به مانند دوران پیشامدرن به جزئی از کل تقلیل داده نمی شود. در دوران مدرن فرد می تواند به عنوان شهروند در زندگی دولت شرکت جوید و وجود و کنش سیاسی داشته باشد و همچنین می تواند به عنوان فرد از آزادی شخصی بهره مند شود و به مثابه ی فردی خودمختار وجود یابد این ساختار برای نخستین بار در پایان سده ی 18 در دو کشور فرانسه و ایالات متحده آمریکا و بعد از طی کردن نسبی بحران هویت که به نظر می رسد از اولین ضروریات این پروسه باشد، تحقق پیدا می کند. اما بعد از دهه ی 1990 به نظر می رسد در عمل مدرنیته ی سیاسی در غرب و دیگر نقاط جهان، خصوصا در جوامع چندفرهنگی با مشکلات فراوانی روبرو شده است که باعث وارد آمدن نقدهایی دامنه دار به لیبرالیسم به عنوان یکی از پایه های جامعه ی مدنی، شده است. بیشتر این نقدها از طرف اجتماع گرایان مطرح شده است که یکی از وجوه انتقاداتشان بحثهای فرهنگی است که در درون کل بزرگتری قرار دارند که محکوم به ادغام یا از بین رفتن هستند و همین انتقادات لیبرالهایی مانند جان رالز را به دو واکنش واداشته است و آلترنانیوهایی به عنوان حل مسئله از طرف آنها مطرح شده است.
    در این مبحث به فاکتهایی در ناقص ماندن مدرنیته سیاسی در غرب و در برخی مناطق دیگر با رهیافت جامعه شناسی سیاسی اشاره می نماییم.
    کلیدواژگان: جامعه مدنی، چندفرهنگی، دولت، شهروند، فرد، موتاسیون، نومینیالیسم، انجمنهای اجتماعی، لیبرالیسم، روبنا، زیربنا، ملت قومی، فرهنگی، ملت سیاسی، اقلیت، یکسان سازی، مدرنیته ی سیاسی، سوسیتاز
  • حامد چاوشین صفحه 44
    در هیچ مقطعی مردم اعم از افراد عادی و متخصصین به اندازه ی دوران اخیر نسبت به اختلاف عقاید آگاهی پیدا نکرده اند. اختلافات در همه جا در بین اذهان مشاهده می شود. در این بستر هیچ کلمه ای به اندازه ی واژه دمکراسی چنین نقش عظیمی را ایفا نکرده است. این واژه چه معنا و مفهومی دارد؟ آیا برای همگان معنای واحدی دارد؟ آیا دمکراسی یعنی سروری اکثریت و فداشدن اقلیت؟و... دمکراسی در طی این سالها شعار بسیار رایجی بوده است دمکراتها و اصلاح طلبان در اعلامیه های خود نیت خویش را برای حل مسائل سیاسی و اجتماعی بر طبق اصول دمکراتیک ابراز می دارند. اما آیا دمکراسی می تواند در جایی که تبعیض نژادی، استثمار اقوام و طبقات مجاز است شکوفا گردد؟ بی شک دمکراسی نمی تواند در جایی که تنها یک گروه قومی یا طبقاتی و... حاکمیت را در دست گرفته و دیگران تحمل نمی شوند، وجود داشته باشد.
    این اختلافات بر چه بستری پدید آمده است؟ چگونه در کاربرد و تعبیر واژه دمکراسی قابل توضیح است؟ این موضوع تبعات گسترده ای دارد و مساله تنها مربوط به موضوع واژگان نیست. زمینه ی اصلی این اختلافات به تفاوتها از حیث توسعه ی تاریخی، شرایط اجتماعی، نظام سیاسی، ساختار ایدئولوژیک، شیوه تکوین افکار عمومی و نظام آموزشی باز می گردد. از سوی دیگر این مساله با مجموعه ی مسائلی که تاثیرات تکنولوژی و تمدن صنعتی بر حیات ملتهای جهان گذاشته سخت گره خورده است.
  • جمال محمدزاده صفحه 59
    در آستانه قرن بیست و یکم، بحث جامعه مدنی به گفتمان جهانی تبدیل شده است. اگر اندکی به عقب باز گردیم و نگاهی به تاریخ و نقشه های جهان بیندازیم بی درنگ در می یابیم که در این زمان، نظام های دموکراتیک و جوامع مدنی، پدیده هایی استثنای بوده اند. امروزه تاریخ و نقشه جهان به کلی دگرگون شده است. در آمریکای لاتین، اروپای شرقی، آفریقا، آسیا و تقریبا در تمامی کشورها نظام های دموکراتیک بر سر کار آمده اند و یا در حال شکل گرفتن هستند. نظام های توتالیتر و دیکتاتوری به پدیده های کمیابی بدل شده اند و آخرین دیکتاتورها هم تلاش می کنند به نظام های خود شکل و شمایل دموکراتیک بدهند. بدین سان امروزه بحث جامعه مدنی بخش عظیمی از جهان را در برگرفته و توجه محافل روشنفکری را از جمله در ایران به خود معطوف نموده است.
  • ماری کالدور ترجمه: منصور پرندی صفحه 72
    من در این مقاله بر این باورم جهان شمولی (جهان وطنی) یا کانتیانیسم بیشتر از 30 سال است بطور جدی برجسته شده و تغییراتی اساسی در این دوره به وقوع پیوسته است که ما آنها را تحت عنوان جهانی شدن پذیرفته ایم. بی شک بحث جهانی شدن قبل از بحث دولت ها ممکن نیست.
    آنچه من امروز فکر می کنم در حال وقوع است رابطه ی روبه رشد بین دولت ها و ظهور انفجار گونه حرکت ها و سازمان هائی است که درگیر بحث های فراملی شده اند و پرسش مربوط به اهمیت دولت را به چالش کشیده اند.
    اما این به معنای غروب آفتاب دولت ها نیست. بر این باورم که در دوران معاصر نیز دولت ها بعنوان منبع اقتدار قانونی ادامه خواهند یافت اگر چه این اقتدار همزمان و به موازات مشروعیت داخلی مقبولیت بین المللی می طلبد مضافا اینکه مفهوم سیستم بین المللی (من دوست دارم سیستم بین الملل را به جای روابط بین الملل استعمال نمایم) بطور روزافزونی از نهادهای سیاسی، حقوق دان ها، افراد و گروه ها و حتی شرکت های همسنگ و برابر با دولت ها و نهادها تشکیل می شود.
    علی رغم اینکه کانت قبلا اشاراتی به جامعه ی مدنی داشته است اما دوره ی جامعه ی مدنی جهانی در ده سال گذشته بوده است. هدف من در این مقاله کنکاش در ارزش این نظریه و چالش های مربوط به مفاهیم بین المللی است. و این کار را با شرح مختصری از تغییرات جامعه ی مدنی آغاز کرده و تعریف همزمان مفهوم جامعه ی مدنی در آمریکای لاتین و اروپای شرقی و تفاوت برداشت های گذشته و نوین در خصوص این مفهوم و سیر تحول و ظهور این ایده خصوصا بعد از 1990 را بیان می نمایم و می خواهم بپرسم که آیا 11 سپتامبر و جنگ علیه عراق می تواند نشان دهنده شکست نظریه بازگشت به روابط بین الملل باشد؟
  • ولکر هینس ترجمه: ادریس ناری زاده صفحه 84
    قبلا یک ایده مشخص و واقعی در جهت عملی کردن جامعه مدنی موجود نبود، بلکه بیشتر تلاش جهت تبیین خود ایده انجام می گرفت. کلیشه های معمول 1960 همچون «دهکده جهانی» و غیره، شروع به تسخیر حالت جدید درون ارتباطی جهانی کردند که امروزه بوسیله ی زیر بناهای محکم پی ریزی شده است و با سازمان های خودجوش نظام های اعتقادی و مسائل سیاسی در مقیاس جهانی در ارتباط است. این زیربناها برای تعمیم ایده ها و ایجاد مسئولیت پذیری سیاسی جهانی در سطح معیارهای حقوق بشر و قواعد حمایتی دیگر نقش منتقد را بازی می کنند.
    در طی دهه گذشته جامعه مدنی همچون یک ایده بسیار جدید تئوریزه شده است اما بعلت تکثر معانی، تئوری های سیاسی مدرن قادر به تبیین آن در قالب یک معنی واحد نیستند. پیشروان برجسته و شاخص جامعه مدنی (GCS) شامل ریمون آرون از جامعه فراملی و دانشمندان سیاسی مکتب تفکر انگلیسی که مفهوم جامعه مدنی را مطرح کرده اند، می باشند. (Buzan 2001). نظریه پردازان GCS این مفهوم را با ارزش های تجویزی تفکر سنتی از لیبرالیسم در خصوص جامعه مدنی به عنوان برابری با دولت آمیخته اند. همه این نگرش های فراملی به نوعی شامل انتقاد از تعریف سنتی از مفهوم «سیاست» که بوسیله ماکس وبر عنوان شده است می باشد: «برای ما سیاست به معنی تلاش برای سهیم شدن در قدرت و یا برای تاثیر بر توزیع قدرت، چه مابین دولت ها و یا در داخل دولت، مابین گروه ها و افرادی که در آن قرار دارند، می باشد.» (وبر، 882:1976). قسمت دوم تعریف وبر بر ارتباط نیروهای خارج از حاکمیت در سیاست تاکید دارد، به هر حال این نیروها در فضای فرضی یک «دولت بسته» محصور شده اند.
  • مریوان وریا قانع ترجمه: حسین محمدزاده صفحه 92
    امروزه یکی از تزهای اصلی تفکر سیاسی در کردستان، تز جامعه مدنی است. کمتر نیروی سیاسی و اجتماعی و روشنفکری ای دیده می شود که در مورد جامعه مدنی داد سخن ندهد و احترام گذاشتن و گوش فرادادن و توسعه آن را به عنوان بخش مهمی از سیاست های خود قلمداد نکند. اگر در دوره های پیشین مفهوم سوسیالیزم، مفهوم غالبی بود امروزه جامعه مدنی این نقش غالب را ایفا می کند. اما مفهوم جامعه مدنی از نظر تئوری همانند مفاهیم سیاسی در تفکر سیاسی کرد، بحث قابل توجهی در مورد آن مطرح نشده و تحلیل بنیادهای فکری و فرهنگی و روانی آن]جامعه مدنی[در حدی هولناک هنوز غایب اند. اکثریت مقالات، نوشته ها و ملاحظاتی که در این رابطه به رشته تحریر درآمده است، چیزی غیر از تکرار مشمئز کننده تعاریف مکانیکی این مفهوم و تظاهری ناقص از نگرش چند فیلسوف سیاسی نبوده است. این نوشتار مختصر تلاشی است برای تعیین چندین محور در راستای تئویزه کردن جامعه مدنی در کردستان. در نگاه من این محورها از جمله محورهای فکری و سیاسی مهمی هستند که لازم است در چارچوب آن گفتگوهایمان را در مورد جامعه مدنی تداوم بخشیم.
  • علی، ر، ابوطالبی، آزاد آرمی صفحه 102
    شرایط و بسترهای «جامعه مدنی» در حال حاضر بعنوان یک عامل مهم مرتبط با دموکراتیزه شدن در کشورهای در حال توسعه از جمله خاورمیانه، در نظر گرفته می شود. جامعه مدنی در مواردی گروه ها یی را شامل می شود که متفاوت از دولت هستند و وجود و کارکرد آنها صرفا جهت جلوگیری از قدرت دولت وتلاش برای افزایش دموکراتیزه شدن است.
    گستردگی کاربرد این مفهوم در بعضی مواقع موجب عدم مجزا نمودن جامعه مدنی از جامعه بعنوان یک کل می شود. بعلاوه بخشهای جامعه مدنی در واقع با ظهور دموکراسی همبستگی دارد که نیازمند بررسی واندیشیدن است(1). همچنین کم اهمیت دانستن چگونگی تباه کردن شانسها و موفقیتهای دموکراتیزه شدن از طرف دولت، در حالیکه تاثیر ونفوذ دولت بر جامعه به مراتب قوی تر ومهم تر از تاثیر ونفوذ جامعه بر دولت است، از دلایل بررسی موضوع جامعه مدنی است(2). این مقاله استدلال می کند که عملکرد دموکراسی بیشتر در جهت تقسیم منابع اقتصادی، اجتماعی وسیاسی در بین گروه های سازمان یافته-از جمله دولت- می باشد. همچنین این مقاله برخی متغیرهای تبیینی را برای کمک به سنجش شانسهای دموکراتیزه شدن این کشورهای در حال توسعه ی خاورمیانه از طریق رویکرد بازدهی مطلوب آنها در جاهای دیگر، پیشنهاد می کند.
  • رحمان هوشیاری صفحه 120
    در فهم و تبیین مسایل خاورمیانه عامل و متغیر فرهنگ سیاسی نقشی تعیین کننده دارد.این عامل در چارچوب مسایل فرهنگ سیاسی نیز، ماهیت و نوع ارتباط میان جامعه و دولت، سرنوشت توسعه یافتگی و یا توسعه نیافتگی را مشخص خواهد نمود. در متون خاورمیانه شناسی، عموما تبیین مشکلات و نارسایی ها به حوزه فرهنگ، فرهنگ سیاسی، دولت سالاری، اقتدارگرایی دولت، فقدان تفکر و اعتقاد به دمکراسی اشاره دارد. هرچند مردم منطقه خاورمیانه در پذیرش اصول فعالیت اقتصادی رایج در سطح بین المللی پیشگام تر بوده اند ولی در عرصه های فرهنگی و سیاسی عموما محلی و بومی باقی مانده اند. این ترتیب پذیرش اصول تحول در اقصی نقاط مناطق در حال توسعه قابل مشاهده می باشد. در مقایسه با مناطق مختلف جهان، خاورمیانه در سطح نازل تر و ابتدایی تری از توسعه سیاسی و بسط جامعه مدنی قرار دارد. دو نکته ی اساسی در تبیین وضعیت عمومی خاورمیانه قابل طرح می باشد: اول آنکه فرهنگ جایگاهی خاص در وضعیت فعلی این منطقه دارد بطوریکه تحولات عمومی در سایه تحولات فرهنگی رخ خواهد داد. دوم بررسی اینکه چه مشکلات و موانعی پیش روی تحول فرهنگی در این منطقه خواهد بود. هر چند که کشورها و جوامع خاورمیانه را باید تابع تقسیم بندی های متعددی دانست، ولی عنصر فرهنگ در همه آن ها جنبه متغیر مشترک و فراگیر دارد. به هر حال آنچه مشخص است، اینست که مفهوم دمکراسی و جامعه مدنی، غربی می باشند و ریشه در تجربیات و تحولات اروپا و کشور آمریکا داشته اند. بنابراین باید بپذیریم که این مفاهیم هر چند انسانی هستند ولی برای منطقه خاورمیانه وارداتی محسوب می شوند.
  • عه لی دلاویز صفحه 133
    دیموکراسی به طشتی بریتیه له: بهرابهری ههموو تاکهکان له بواری ماف و سیاسهت، دهسهلاتداریهتی خهلک، ههلبذارده بوونی دهسهلاتداران، جیاوازی هیزهکان، بنهمای حکومهتی زؤرینه، فرهلایهنی بایهخهکان و طروثه کؤمهلایهتیهکان، بهشداری بی وضانی کؤمهلطا له بریاری سیاسی، ریزدانان بؤ راوبؤضوونی خهلک له ههموو بوارهکان بهبی لهبهرضاوطرتنی رهطهز، نهتهوه، ئایین و... بنهمای عهقلی تاک له بهرذهوهندی ذیانی تایبهتی خؤی، بهرتهسک کردنهوهی دهسهلات و دهولهت به یاسادانانهوه.
    فرهلایهنی ثیناسه و بهشهکانی دیموکراسی تا رادهیهک لهم بیره سهرضاوه دهطریت که دیموکراسی زؤرتر سیستهمیکی دهسهلاته تا ضهمکیکی فیکری. سهرهرای ئهمهش دیموکراسی، فرهلایهن و زؤر ئالؤزه. بؤشایی ئهم ضهمکه له داکؤکی خاوهن راوبؤضوونهکان و لایهنطرانی دیموکراسی له سهر لایهنی تایبهتی ئهم ضهمکه سهرضاوه دهطریت. له کردهوهدا سیستهمی زؤربهی دهسهلاتهکان له سهردهمی ئیستادا ئامیتهیهکه له ههندیک لایهنی دیموکراسی و ههندیک لایهنی دهسهلاته نادیموکراتیهکانی وهک ئولیطارشی و دهسهلاته توتالیتهر و سهرهرؤکان. سهرهرای ئهمهش ههندیک وشهی تر دهخهنه ثال دیموکراسی که بهرههمی ئامیته بوونی ئایدولوذیهکانی تر و بارودؤخی میذوییه، وهک دیموکراسی کؤمهلایهتی، دیموکراسی راستهقینه و دیموکراسی طهلیی و دیموکراسی بیخهوش و...
  • دیموکراسی و مانا فره جوره کان / وت و ویژ له گه ل پروفیسور جان کین
    میهرداد میرامامی ترجمه: موحسین جه له دیانی صفحه 142
    دیموکراسی له ههلومهرجی ئیستادا له ضهمک یان ئیدهیهک زیدهتره، به جؤریک که زؤریک له داطهرانه سیاسییهکانی نیوخؤویی و دهرهکی، بؤ ثیناسهکردنی خؤیان کردوویانهته سهمبؤلیک. بهلآم رمینی ئهم باسه ناضارهکی بهو مانایه نییه که له زهینهکاندا ثیناسهیهکی روونی ههیه، یاکوو ثیوهندی له طهل باقی لایهنهکانی ذیانی کؤمهلآیهتیدا وهک ئهخلاق، ئایین، بارودؤخی سیاسی، روون و ئاشکرایه. لهو رووهوه ناکری وهک ضهمکهکانی تری کؤمهلآیهتی تهنیا ثشت به مانایهکی دیموکراسی ببهستری. له ولآتی ئیمه دا ئهم ضهمکه شوینی خؤی له ناو باس و خواسهکاندا کردؤتهوه.له زؤریک له نووسراوهکاندا ئاماذهی ثی دهکری.بهلآم ثیوهندییهکانی ئهو ضهمکه لهطهل فهرههنط،بایهخهکان و ئهخلاقیات...هتد لهناو لیلی دایه. لهوانهشه بکری بلیین هیشتاش طهلآلهی مهسهلهکه به روونی نهکراوه،جان کین یهکیک له بیرمهندانی هاوضهرخه، وسالآنیکه لهم ثیوهندیهدا تویذینهوهی کردووه، کهسیکه که روانینیکی نویی لهم بارهوه ههیه، بؤیه ناسیاریی خوینهری ئیرانی لهطهل باس و خواسهکانی ئهو دهتوانی ئاسؤطهلی تریش لهم باسهدا بکاتهوه.
  • رابیرت دال ترجمه: سیروس فه یزی، موزه فه رخوسبی صفحه 155
    یهکیک له رهههنده سهرسوورهینهرهکانی سهدهی رابردوو شکست و دابهزینی رذیمه رامیارییهکان بوو. جیطؤرینی نیوان حوکمهتطهلی دیموکراتیک و دهسهلاتی ثاوانخواز له ههردوو لاوه زؤر بووه. ههروه ها که ههمووان ئهیزانن بهرهی دیموکراسی لهم دووایانهدا ههندیک دهسکهوت و سهرکهوتنی وهدهست هیناوه: تا رادهیهک که له راستیدا سهرؤک و خاوهن بیرورا رامیارییهکان بهردهوام «سهرکهوتنی دیموکراسی»مان وهبیر ئهخهنهوه، ثیمان ئهلین ئیستاکه طهیشتووینهته «کؤتایی میذوو»، له نیوان لیکؤلهرندا «تیثهرین بؤ دیموکراسی» بؤته باسیکی خؤمالی و لهناوخؤ و دهرهوهی ولایهته یهکطرتوهکانی ئهمریکادا بؤته طرنطترین بابهتی کؤبوونهوهطهلی زانستی، وتار و تویذینهوه تایبهتهکان ئهوهنده زؤرن که خهریکه وهرهزمان ئهکهن.
    بهلام خهریکه شادییهکان له نیوان ئهو تاقمطهلهی که باسمان کرد به هؤی ئهوهی که رهنطه تیثهرین بؤ دیموکراسی بؤ دهزطایهکی نادیموکرات بمانطیریتهوه، کهمرهنط ئهبن. ههر بهو شیوهیه که حوکمهته ثاوانخوازه ثیشووهکان تووشی طرفتطهلیکی دذوار و قوول بوونهوه و ئهمهش بووه هؤی ئهوهی که ثشتیوانی کردن له دهسهلاتداران دابهزی، زؤربهی دیموکراسییه نوییهکانیش رووبهرووی طرفتطهلیک بوونهتهوه که لایهنطریتییان کهم ئهکاتهوه و دوذمنه نادیموکراتیکهکانیشیان بههیزتر ئهکات. له ئاکامدا زؤربهی ئهم دیموکراسییانه ثییان ناوهته ضاخی طرفتاری وهیان بهزوویی رووبهرووی ئهم دؤخه ئهبنهوه. رهنطه بری لهم دیموکراسییانه نهتوانن هاوکات لهطهل ثاراستن و مانی حوکمهتهکانیان ئهم ضاخی طرفتارییانه تیثهرینن.
  • دیفید رایف ترجمه: سه ردار محه مه د صفحه 169
    دلخؤشکردن به (کؤمهلطهی مهدهنی)، وهک دهستطرتن به طوریسیکهوه وایه که به هیض شوینیکهوه نهبسترابیت، له ناسیؤنالیست، ئیختیارطهرایان و مارکسیسته ئوسولییهکان تیثهرین، زؤربهی ئهو کهسانهی که خؤیان به لایهنطری خیر و ضاکه دهزانن، وهک هیوابهخشترین دیاردهی سیاسی ثاش جهنطی سارد له سهرههلدانی کؤمهلطهی مهدهنی دهروانن. ئهم واقیعه به خؤی ئهوه دهردهخات که ئیمه له کؤتایی ههزارهی دووهمدا تا ض رادهیهک بیتواناین له ناسینی ئهو مؤدیله سیاسییهی که ههلطری مذدهیهکی واقیعبینانهی ئایندهیهکی مرؤیانهتره. ههلبهته هیوایهکی لهوجؤره متمانه دهدا به خاوهنهکانیان، بهلام وهک (جی.دی.برنال) به رونی وهبیرمان دینیتهوه: «دوو ئاینده له ئارادایه، یهکیکیان ئهو ئایندهیهی که ئارهزوی دهکهین، ئهوی دیکهشیان ئهو ئایندهیهی که ضارهنوسمانه. هیشتا هؤشی مرؤظ نهیتوانیوه ئهم دوو ئایندهیه لیکجیا بکاتهوه».
  • راینیر ئولاف شولتزه، ناسر ایرانپور ترجمه: ئه نوه ر ره وشه ن صفحه 179
    فیدرالیسم لهم ضاخهدا ثیش له ههموو شتیک دوو ئهرکی سهرهکی ئهکهویته ئهستؤی:1- لهلایهکهوه دابهش کردنی دهسهلات له ریطهی لیک جیاکردنهوهی له سهرهوه بؤ خواری بالهکانی دهسهلات؛ ههروه ها لایهنطری له مافی نهتهوه و کهمینه نهتهوهییهکان له ریطای بهخشینی سهربهخؤیی ههریمی ثییان.
    2- لهلایهکی ترهوه تیکهل کردن کؤکردنهوه و لهیهک ئالانی (ئهنتیطراسیؤن) ئهو کؤمهلطا ضهن رهنطانهیه له قالبی یهک کؤمهلطای طهورهتردا.
    ئهمه بهشیوازی بهدوادا ضوونی ئهنتیطراسیؤنی ئابووری (و ههروه ها سیاسی و سهربازی) دهولهته بهشدارهکان (ههریمهکان) هاوکات لهطهل ثاراستنی سهربهخؤیی کؤمهلایهتی و فهرههنطی ناوخؤیی و خودموختاری سیاسییان ثیک دیت.
  • راقه ی ده رونشیکاری کومه لگه ی ده سه لات خواز / زنجیره باسی مودیرنیستی کومه لگه ی مه ده نی
    مه سعوود تارانی ترجمه: عادل محه مه دپور صفحه 196
    دهتوانی ههلواسراو بمینیتهوه و نهیش سهقامطیر. کهوابوو «کؤمهلطهی مهدهنی» مرؤظطهلیکی دهوی خؤ ئاطا، ئاوهزمهند و بهرثرس، نه، ههستیار و سهربه ذیر و طوریزکهر له بهرثرسیتی و خؤقوربانیکهر. دهولهتی نوی وهک ریکخراوی بهرزه «من»، تهنیا دهتوانی به «خؤئاطایی» و مرؤظایهتییهک که ثیکهاتهی سهروهری خؤیهتی، دانوساندن بکات. له حالیکدا که تایبهتمهندی ثیکهاتهی کهسیتی تاکی دهسهلاتخواز نائاطایانه، دهبیته ئهمرازیک بؤ طهیشتنی به دهسهلاتی سیاسی، ضوونکای کاتیک کهسیتی لاواز دهبی، ئیتر وتهزای ئازادی بهیانطهری نیازیک بؤ ثیطهیشتنی دهروونی و ناسین و کهشفی (خؤ) (Self Actualization) نیه.(3) که وابوو ئازادی ثیدهضی له باشترین ههل و مهرجیشدا، بکیشریته ههرج و مهرج و بشیونییهوه. «من» ههم له قاوغی تیؤردا و ههمیش له کردهدا نابیته کانطهی زانست و ناسین. مرؤظ کاتیک به شکلی مهدهنی خؤی دهناسی و دهبیته هانهی زانست که هیزه سهرکوتکهرهکان بطوری و رایان بینی به هیزیکی بهرههلستکهر و ناوبذیوان، یانی راهینانی حکوومهت به ریکخراوی دهولهتی یاسایی و طؤرانی هیزه سهرکوتکهرهکان به هیزطهلی بهرههلستکهر و دهرهنجام جیبهجی کردنی ضهمکی ریکخراوی «من، ego» به «بهرزه من، Super ego» به ثیضهوانهی ئهمه، ئهو مرؤظه، ثیویستی به باوک سالار و مؤضیاریکهر و ثیشهوا ههیه. کهوابوو دهبی بطهین به طهشهی دهروونی ناواخنی کؤمهلطهی مهدهنیدا. له راستیدا که خودی ئهم باسطهله نیشانهی طهشکهی کؤمهلطهیه و ثیداویستی دهروونییه به ئازادی. مهبهست له نووسینی ئهم ضهند دیریشه ههمان دؤزه که ئهم زانیاریه دهروونییه له ناخدا ههلبههنجینین و له شکؤداری و بهرزراطرتنیدا، تیبکؤشین. بهلام لهرووی ئاطایی و زانیارییهوه، بی طومان به توانستی تایبهتهوه وه دووی ئازادی کهوتن، مرؤظ زووتر، دهطاته ئارمانجهرهواکانی.
  • کارل ویتفوگل ترجمه: محه مه د که ریمی صفحه 212
    و. له فارسیهوه: محهممهد کهریمیویتفؤطل له بهرههمه به ناوبانطهکهیدا له ذیرناوی «دیکتاتؤریهتیی رؤذههلاتی» دهنووسیت کاتیک له ضاخی شانزدهههم و حهفدهههمدا بههؤی شؤرشی ثیشهیی و بازرطانییهوه دهسهلاتی رؤذئاوا به سهرتاسهری جی هاندا بلاوهی کرد کؤمهلیک له تویذهر و ضالاکوانانی رؤذئاوا به دهرخستنیکی ئاوهزیانهی طرنط طهشتن که هاوکات بوو لهطهل دهرکهوتنه جؤطرافیاکانی هاوضهرخدا. ئهوان ثاش تیرامان دهربارهی شارستانیهتی]ضین و هند[بؤیان دهرکهوت ئهوهی لهم شارستانییهته بهرضاو دهکهویت تیکهلبوونیکی بونیادیی ئهو تایبهتمهندییانهیه کهنه له یؤنان و رؤمدا و نه له ضاخی نویی رؤذئاواشدا بوونی نهبووه. سهرئهنجام ثسثؤرانی بهشی ئابوری کلاسیک ئهم دهرخستنهیان لهطهل ریکهوهندی کؤمهلطای تایبهتی رؤذههلاتیی «یان ئاسیایی» دهربری. بنیادی هاوبهشی ئهم کؤمهلطایانه زیاتر له دهسهلاتی دیکتاتؤرانهی ئهواندا خؤی دهردهخات. ههلبهت دهسهلاته توتالیتهرهکانی رؤذئاواش نهناسراو نهبوون]به ضهشنیکی[وه ها دهرکهوتنی نیزامی بورذوازی هاوکات بوو لهطهل سهرههلدانی دهولهته ره هاخوازهکان. بهلام رهخنهطران لهو باوهرهدان که حکومهتی ره هاخوازی رؤذههلاتی بهربلاوتر و سهرکوتکهرتره له حکومهته هاوضهشنهکهی له رؤذئاوا.
  • دیوید مک گراون ترجمه: محی الدین شریف زاده صفحه 229
    شاید در سال های اخیر کمتر پدیده ی سیاسی به اندازه ی ناسیونالیسم توجه همگان را به خود جلب کرده است و در همان حال از کمتر پدیده ای بدین اندازه چشم پوشی شده است. تا اواسط قرن بیستم در ادبیات علوم سیاسی و علوم اجتماعی ناسیونالیزم به زباله دان تاریخ پیوسته و دوران ناسیونالیسم به سر آمده بود. ناسیونالیسم در قرن 19 وارد قالب دولت های نو شد و در قرن بیستم در ناقص ترین نمود خود به صورت فاشیسم ظاهر شد. به نظر می رسید که هدف نهایی آن از میان برداشتن امپراطوری ها باشد چرا که رژیم های استعماری با استفاده از ناسیونالیسم به عنوان ابزاری برای ملت سازی استفاده کردند. به نظر می رسد که مشاهدات دوبلی سیرس بر اساس دانش رایج درست باشد. وی می گوید:
  • مارتین وان برونسن ترجمه: حمزه محمدی صفحه 256
    جامعه کردی بطور گسترده ای در تمام تاریخ شناخته شده ی آن، تحت سلطه ی مردان (مردسالار) بوده است. با این حال، در سرتاسر تاریخ کرد می توان نمونه هایی از زنانی یافت که توانسته اند، موقعیت های بالایی از نظر سیاسی، در برخی موارد حتی نظامی و رهبری اجتماعات خود کسب کنند. به سختی می توان نمونه های قابل مقایسه را در بین همسایگان بسیار مهم کردها نظیر ترک ها، فارس ها و عرب ها یافت. چنین مواردی ممکن است در ادبیات، بطور حاشیه ای مطرح شده باشند، زیرا یک گرایش ضد فمینیستی در تاریخ شناسی وجود داشته است، اما با این حال باید انتظار داشت زمینه ای برای پرداختن به موقعیت رؤسای زن و تعدیل این شرایط وجود داشته باشد.
  • خالد شیخی صفحه 275
    مقاله ی حاضر با یک مقدمه ی کوتاه شروع می گردد. سپس شرح مختصری بر مفاهیم نزدیک به مفهوم روشنفکر داده شده است، مفاهیمی که گاهی سهوا و عمدا در جاهای مختلف به کار گرفته شده اند مانند: نخبه، تحصیلکرده، دانشمند، روشنگر،.... به دنبال آن تاریخچه ی مختصری از روشنفکری در جهان آمده است. ادامه ی کار را با ارائه ی تاریخچه ی روشنفکری در ایران دنبال کرده ام. و قسمت اصلی کار مربوط می شود به نظریه ها و آراء نظریه پردازان شهیر درباره ی روشنفکر. در این قسمت روشنفکر و مفهوم و تاثیر آن در تکامل جامعه بحث و بررسی می شود و سعی شده است تا دیدگاه های حدود 50 اندیشمند جهانی در این باره آورده شود و از وارسی و بررسی نظر آنها شاخص های مشخص و نسبتا دقیق برای این گروه ویژه تهیه گردد. لازم به ذکر است که دامنه ی این متفکران از افلاطون و ارسطو شروع شده و تا هاینریش هاینه و هابرماس ادامه دارد. اما به دلیل برجسته شدن مباحث روشنفکری در قرون 18، 19 و 20 عمدتا روی اندیشمندان قرون جدید تکیه شده است. از جهت دیگر طیف دانشمندانی که از نظریات آنها استفاده گردیده است انواعی از همه ی تعلقات فکری و دیدگاه های کلان نظری را در خود جمع کرده است که عبارتند از: رادیکال، لیبرال، محافظه کار، چپ گرا، راست گرا، سنتی، فرد گرا، جمع گرا، دینی، غیردینی و.... اضافه می گردد که در این نوشته ی کوتاه فقط و فقط آراء متفکران خارجی مورد بررسی قرار گرفته است و عمدتا دیدگاه افرادی که اشتهار بین المللی در زمینه ی کار فکری دارند، به میان آمده است. بررسی دیدگاه اندیشمندان داخلی وقت لازم و البته طاقت ویژه می خواهد که در اینجا از آن گریز زده است. پایان کار با یک نتیجه گیری مختصر و ارائه ی فهرست منابع تقدیم خوانندگان گرامی می شود.
    کلیدواژگان: روشنگری، نخبه، تحصیلکره، روشنفکران انقلابی، باسواد، منورالفکر، دانشمند، روشنفکر واقعی، روشنفکر قلابی، آرمان روشنفکری، روشنفکر دروغین، جنبش روشنفکری، انجمن های روشنفکری، سرمایه داری دولتی
  • هانس برتنس ترجمه: بختیار سجادی صفحه 315
    در دو دهه ی 1920 و 1930، همراه با رنسانس به اصطلاح هارلم و معرفی مفهوم سیاهی، نژاد به عنوان عاملی مهم در مطالعات ادبی شناخته شد. نویسنده های فرانسوی زبان و آفریقایی آمریکایی از آفریقا و کارائیب، با امتناع از تعریف شدن بر اساس نژاد و توسط فرهنگ سفید غالب، شروع به تعریف کردن خود و فرهنگشان در واژه های خود نمودند. پس از جنگ جهانی دوم این پروژه ی خود تعریفی فرهنگی همگام با پروژه ی خودمختار سیاسی توسعه یافت که می توان آن را در جنبش حقوق مدنی آمریکا و در تقاضای آفریقایی ها و کارئیبها برای ملیت و استقلال سیاسی یافت. چنین تعبیری نباید ایجاد شود که خود تعریفی فرهنگی و خودمختاری سیاسی در طول دو خط موازی حرکت کردند که هیچ گاه به همدیگر نرسیدند.
  • لقمان سمیعی صفحه 339
    امروزه یکی از عمده ترین مسائلی که صلح و امنیت بین المللی را تهدید می کند مسئله تروریسم است. تروریسم پدیده ای است که تفاوتی بین افراد نظامی و غیرنظامی قائل نمی شود بلکه اکثر اوقات با استفاده از کشتار غیر نظامیان می خواهد به اهداف سیاسی و ناعادلانه خود دست یابد. بی شک هر پدیده ای دارای علل و عواملی است و بسترهایی برای ایجاد خود لازم دارد. مطالعه در زمینه علل و عوامل تروریسم کمتر از حد نیاز صورت گرفته و آنچه هم اکنون در سطح جهان در برابر تروریسم اجرا می شود بیشتر مبارزه با سازمانها و گروه های تروریستی است که صرفا راهکاری نظامی در مواجهه با این پدیده است. در این مقاله سعی شده است با نگاهی عمیق به بررسی ریشه های تروریسم اشاره شود و از نظرگاه های استراتژیک و روانشناختی به این معضل جهانی پرداخته شود. تروریسم و یا به کار گیری روش های رادیکال از جانب سازمانهایی که دست به این اقدامات می زنند در صورتی به وقوع می پیوندند که راه های دمکراتیک برای مطرح کردن خواسته های این گروه ها موجود نباشد و چه بسا اگر آراء و نظرات رادیکال این گروه ها در فضایی دمکراتیک مورد نقد و بررسی قرار گیرد از بسیاری از افکار رادیکال خود دست برداشته و روش های نرم تری را انتخاب نمایند. بسیاری از کشورهایی که ادعای مبارزه با تروریسم را سر می دهند زمانی با حمایت از دولت های اقتدارگرا و دیکتاتور از جمله در حوزه جغرافیایی خاورمیانه در ایجاد تروریسم و شکل گیری بسترهای رشد حرکات رادیکال نقش داشته اند. از جمله این کشورها می توان به دولت ایالات متحده آمریکا اشاره نمود
  • بارزان غفوری صفحه 359
    اصولا هر حکومت، سازمان و یا حزبی برای دستیابی به مقاصد خود از طرق مختلف اقدام می کند در بعضی موارد آنها مجبورند از کانالهای غیر متعارف جهت نیل به اهداف حیاتی مورد نظرخود اقدام نمایند. امروزه یکی از مهمترین این کانالها که در اکثر نقاط جهان به طور وسیعی بکار رفته و به طرق مختلفی اعمال می شود؛ ترور و اعمال تروریستی است. مطلب پیش رو برگردانی در رابطه با همین مقوله می باشد.
  • صفحه 374
    جنایت به عنوان دغدغه ای اساسی در دو دهه ی اخیر در زندگی آدمی نمودی چشمگیر داشته است. بارزترین نگرانی شهروندان انگلستان که در واقع دغدغه ی مشترک غرب است نظم و قانون شرارت و پاکی است. این نگرانی برای بسیاری از نیروهای پلیس در حین انجام وظیفه، دستگیری جانیان و حفظ نظم عمومی چشمگیرتر برجسته می شود. همیشه نشانه های تغییر رویه ی عمومی در قوانین از درمان به پیشگیری از جانی به قربانی از اجبار قانونی به کنترل اجتماعی وجود داشته است. در این تحقیق سعی می شود با رویکردی جغرافیایی، نقش فزاینده ی این رویکرد در تحلیل مشکلات و ارائه ی راه حل برای موضوع مورد بررسی و توجه قرار گیرد
  • هیربیرت مارکوزه صفحه 387
    ... حهزی فهلسهفه له ثیوهندی لهطهل مرؤظدا به شیوازیکی نوی له ضوارضیوهی حهزی تیوری کؤمهلایهتی رهخنهطرانهدا خؤی نواندوه. بهدهر لهم تیوره و له هاوتهنیشتی ئهودا هیض فهلسهفهیهک له ئارادا نییه. بهو بؤنهوه که راظه و دارشتنی فهلسهفهی ئهقل، جیطای خؤی طؤریوه به ثیکهینانی ئهقلانی. ئارمانه فهلسهفییهکانی دونیایهکی باشتر و ههبوونی حهقیقی، لهویدا که شیوازی مرؤظانه بهخؤوه ئهطرن، تیکهل به ئامانجی کرداریی مرؤظی خهباتکار ئهبن.
    بهلام ضی ئهبیت ئهطهر ئهو ثهرهسهندنه وا تیوری رهخنهیی طهلالهکهی داده ریذی، روو نهدات؟ ضی ئهبیت ئهطهر ئهو هیزانه وا مهبهستی طؤرانکارییان ههلطرتووه سهرکووت بکرین و ههرهس بینن؟ دروستیی (صدق) تیوری رهخنهیی ئهطهر ههم تا رادهیهک لیرهوه بهتال بکریتهوه، ئهم تیورهیه دواتر دهتوانی به شیوازیکی نوی خؤی دهربخات. شیوازیک که بهشهکان و لایهنه تازهکانی بابهتی ئهم تیوره روون بکهنهوه. ئهم دؤخه تازیه واتایهکی نوی ئهبهخشیته زؤربهی خواست و ئاماذهکانی تیوری رهخنهیی، ئهو تیوره که کارکرده طؤردراوهکهی له واتای زؤر قوولی رهوشتی «تیوری رهخنهیی» لهطهلیدا هاوتهبایه. تیوری رهخنهیی ههروه ها رهخنه ئهخاته سهر زؤربهی ئهو کهسانهی که سهرهرای دهستهاویشتن بؤ ئهم تیوره له خواسته ئابووری و سیاسییه تهواوهکانی دووره ثهریزی ئهکهن. ئهم بارودؤخه تیوری رهخنهیی هان ئهدا سهر لهنوی به توندی لهسهر حهزهکانی خؤی سهبارهت به توانا بهئهنجام نهطهیشتوهکانی مرؤظ و ئازادی و بهختهوهری و مافه تاکهکهسییهکان که له تهواوی شیکارییهکاندا جیطای طرتووه، ثیداطری بکات
  • به ختیار که ریمی صفحه 419
    به ختیار که ریمی*لهم طهردوونه سهرقالهدا، رؤذانه ههزاران رووداو و کارهسات که سهرضاوهیان مرؤظ و سروشته، به سهر لاثهرهی زهینی ئینسانهکاندا تؤمار دهبیت. رؤذنامهوان و ههوالنیر و ریثؤرتاذطهری رادیؤ و تهلهفزیون و کهناله ئاسمانیهکان ههر یهک به ضهشنی بؤ بلآو کردنهوهی ئهم رووداوانه له میدیاکانی خؤیانهوه ههول ئهدهن. ئاماده کردن و ریکخستنی ئهو رووداوانه تا ض رادهیهک لهسهر شیوازی ئؤبذیکتیظه، ههوالنیران تا ض رادهیهک ئهخلاقی میدیایی بهریوه دهبهن؟ بهرذهوهندی ئایدیالؤذی زالی ئهو کؤمهلطایهی که ههوالنیرهکهی خهریکی رهوانه کردنی رووداو و ههوالهکانه تا ض رادهیهک کار دهکاته سهر بنهمای ئاطاداری راست و دروست راطهیاند. به بهردهنطی میدیا جؤربهجؤرهکان؟ و ثرسیاریکی طرنطتر، ئهو ههوالآنهی که دهطاته بهردهستی بهردهنطهکان تا ض ئاستیک دهتوانی بی لایهنی و راستهقینه بوونی رووداو بثیکی؟
  • شه هلا حه سه ن زاده صفحه 435
    له شهستهکان و حهفتاکانی سهدهی بیستهم، له ئهمریکا، هاوکات لهطهل ئاشکرابوونی بزاظه نارهزایی خوازه جؤراوجؤرهکان، وشیارییهکی تازه ئه هاته طهر. نارهزایهتی لهشهری وییهتنام، شؤرشی خویندکارانی زانکؤ به هؤی کیشه جؤراوجؤرهکان (طؤرانکاریی طهلالهی وانهکان، بزاظی «ئازادیی دهربرین»)، تیکؤشانی بزاظی ئازادیی رهطهزی رهش، بزاظی ئازادیی هاوجنس خوازهکان و بزاظی ئازادی ذنان. بهلام ئهوهی ثیوهندیی لهطهل ئهم باسهدا ههیه و بؤمان طرنطه، ئهم بروا هاوبهشهیه که له وشیاریی ئهمریکاییهکاندا ههلهیهک ههبووه و دهبی ئهوشتهی ثیی دهطوتری هزری ثیاوانهی ئهمریکیی سثی ثیستی ضینی ناوهندی، بطؤردری و ضاک بکری.
  • نیک زانطویل صفحه 445
    ئیستیتیک*** بهرانبهر به راظهی کؤمهلناسانهی ضالاکیه هونهریهکانتیؤریه ئیستیتیکیه هونهریهکان تا رادهیهک کاریطهرییان نهماوه. بهلام ویرای دهیانسال رهخنه و سووککردن کهمینهیهک له بیرمهندان سوورن لهسهر ئهم بؤضوونه که ئیمه ثیویستمان به تیؤریهکی طشتیی هونهری ههیه که بؤ جوانی، زهریفی (elegance)، ناسکی (daintiness) و بوارهکانی دیکهی ئیستیتیک، روونکردنهوهیهکی بنهرهتی دابین بکات.1 بهلام ئهوانهی که له روانطهی