فهرست مطالب

فیض - سال نهم شماره 1 (پیاپی 33، بهار 1384)

مجله فیض
سال نهم شماره 1 (پیاپی 33، بهار 1384)

  • 124 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1384/02/20
  • تعداد عناوین: 15
|
  • محمدعلی اطلسی. مهدی مهدی زاده، محمدهادی بهادری، محمدتقی جغتایی صفحه 1
    سابقه و هدف
    با توجه به ضرورت یافتن راه های مطلوب جهت حفظ و بقا جسم نورونها به دنبال آسیب سیستم عصبی، و از طرفی کمبود مطالعات در زمینه تاثیر ترمیم عصب محیطی بر روی فراساختار نورونهای حسی، این تحقیق در سال 1383 در دانشگاه علوم پزشکی ایران به انجام رسید.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی، 24 سر رت بالغ نر نژاد ویستار (Wistar) به وزن 250-200 گرم بطور تصادفی انتخاب و در سه گروه مساوی شامل آکسوتومی، ترمیم و شم تقسیم شدند. در گروه آکسوتومی عصب سیاتیک چپ در وسط ران قطع، ولی ترمیم نگردید. در گروه ترمیم، عصب سیاتیک در وسط ران قطع و به روش سوچور اپی نوریال ترمیم گردید. بعد از هشت هفته پنجمین عقده ریشه خلفی چپ و راست (سالم) خارج شد. برای انجام شمارش نورونی، بعد از تهیه برشهای انجمادی و رنگ آمیزی کریزل ویوله، با استفاده از عدسی مدرج چشمی، نورونها مورد شمارش قرار گرفتند. برای مطالعه فراساختمانی، عقده ها پس از فیکس اولیه و ثانویه، آبگیری، با رزین آرالدیت قالب گیری شدند و بعد از تهیه برشهای نیمه نازک و نازک و رنگ آمیزی، توسط میکروسکوپ نوری و الکترونی TEM مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    میزان نورونهای سالم در گروه قطع عصب (آکسوتومی) بعد از دو ماه 27.4±7.7 و در گروه ترمیم عصب 33.4±11.4 بود(P<0.03). برشهای نیمه نازک در گروه های سالم و شم نمایی طبیعی داشتند، در گروه آکسوتومی جابجایی هسته و هستک، چروکیدگی، و پیکنوزیس را نشان دادند. در گروه ترمیم این تغییرات کاهش یافته بود. برشهای نازک در گروه سالم و شم کاملا طبیعی، در گروه آکسوتومی تراکم کروماتین، مارژیناسیون و پیکنوزیس هسته، شکلهای غیر طبیعی و تخریب میتوکندری و گشاد شدن شبکه آندوپلاسمی دیده شد. در گروه ترمیم نیز در بعضی از نورونها تراکم کروماتین، مارژیناسیون و پیکنوزیس و گشاد شدن میتوکندری و شبکه آندوپلاسمی مشاهده گردید.
    نتیجه گیری و توصیه ها: ترمیم عصب به روش ترمیم اپی نوریال می تواند باعث کاهش تغییرات منجر به مرگ سلولی در نورونهای حسی عقده ریشه خلفی نخاع شود، اما نمی تواند کاملا آنها را از بین ببرد. بررسی تاثیر روش های دیگر ترمیم عصب بر روی وضعیت نورونها و ارزیابی دقیق تر با استفاده از تکنیکهای هیستوشیمی و ایمونوهیستوشیمی توصیه می شود.
    کلیدواژگان: آکسوتومی، ترمیم جراحی، عقده ریشه خلفی، فراساختمان، رت
  • محسن تقی زاده، ذات الله عاصمی، مهندس ناصر ولایی صفحه 9
    سابقه و هدف
    ارزیابی کیفیت پروتئین مواد غذایی به دلایل بیولوژیک و اقتصادی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به همین علت روش های بیولوژیک، میکروبیولوژیک، شیمیایی و تلفیقی برای تعیین کیفیت پروتئین ها معرفی و بکار گرفته شده است. در بین روش های موجود، نسبت خالص پروتئین (NPR)، نسبت خالص نسبی پروتئین (RNPR) و نسبت کارآیی پروتئین (PER) بعنوان روش های مناسب برای تعیین کیفیت پروتئینها پیشنهاد شده است. این مطالعه با هدف ارزیابی کیفیت پروتئینی با روش های فوق روی دو نمونه محصول سویا در سال 1382 انجام گرفت.
    مواد وروش ها
    تحقیق با طراحی تجربی روی تعداد 32 موش صحرایی نر در سن 21 روز، از نژاد ویستار(wistar) درگروه های هشت پایی تحت چهار رژیم غذایی: مورد (سویا - مخلوط آرد گندم و سویا)، مبنا (کازئین و متیونین، هریک حاوی 10 درصد پروتئین و پایه (بدون پروتئین) انجام شد. طول دوره مطالعه برای NPR، 14 روز بود. به منظور محاسبه NPR، مقدار پروتئین دریافتی و افزایش وزن حیوانات تعیین گردید. طول مدت مطالعه برای تعیین PER، 28 روز بود و مقدار پروتئین دریافتی و تغییر وزن حیوانات تعیین گردید. میزان NPR، RNPR و PER گروه «کازئین و متیونین» با «سویا» و «مخلوط آرد گندم و سویا» از طریق آماره t test مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    شاخص NPR برای «پروتئین کازئین و متیونین» 4.37±0.48، و برای «سویا» (P<0.01) 3.65±0.35 و شاخص RNPR برابر 83 بود. شاخص NPR برای «مخلوط آرد گندم و سویا»(P<0.001) 2.7±0.3 و شاخص RNPR برابر 62.7 بود. شاخص PER برای «پروتئین کازئین و متیونین»3.04±0.24، «سویا» (P<0.001) 2.28±0.35 و شاخص PER «سویا» نسبت به «کازئین و متیونین» 75 درصد بود. شاخص PER برای «مخلوط آرد گندم و سویا» (P<0.001) 1.1±0.1 بود.
    نتیجه گیری
    کیفیت پروتئین محصول «سویا» در مقایسه با «کازئین و متیونین» پایین است.
    کلیدواژگان: کیفیت پروتئینی ~~~~~PER، RNPR، NPR، سویا
  • الهه عینی. پروین میر میران، علی اصغر میرسعید قاضی، فاطمه محمدی نصر آبادی، فریدون عزیزی صفحه 16
    سابقه و هدف
    با توجه به اهمیت رابطه کلسیم دریافتی و مواد ریز مغذی با سلامت جنین، نوزاد و مادر و به منظور تعیین میزان دریافت های تغذیه ای به وسیله فاکتورهای بیوشیمیایی مرتبط با متابولیسم کلسیم، مطالعه حاضر روی زنان باردار با حاملگی طبیعی و گروه شاهد آنها انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه هم گروهی تاریخی تعداد 101 خانم باردار از 5 مرکز مراقبت های بارداری و زایشگاه های شهر تهران مورد بررسی قرار گرفتند. 94 خانم غیرباردار نیز به طور تصادفی از «مطالعه قند و لیپید تهران» بعنوان گروه شاهد انتخاب شدند. گروه مورد و شاهد از نظر سن، وزن و BMI یکسان سازی شدند. پرسشنامه طرح شامل اطلاعات دموگرافیک، فرم دو روز یادآمد مواد غذایی و پرسشنامه تکرر مصرف، توسط متخصصین تغذیه با مصاحبه حضوری تکمیل گردید. یک نمونه خون برای اندازه گیری سطح سرمی کلسیم، منیزیوم، فسفر و ویتامین D اخذ گردید. داده های تغذیه ای توسط نرم افزار Nutritionist III انجام و داده ها با جدول (Dietary Reference Intake) DRI در گروه زنان غیر باردار مورد مقایسه قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری t test استفاده گردید.
    یافته ها
    میانگین دریافت روزانه منیزیوم، کلسیم، فسفر و ویتامین D به ترتیب 183±79، 859±388، 1009±398 میلی گرم و 0.39±0.34 میکروگرم بود. میانگین دریافت روزانه منیزیوم، کلسیم، فسفر و ویتامین D طی بارداری در مقایسه با مقادیر توصیه شده DRI به ترتیب 86، 47.7، 7.5 و 100 درصد کاهش نشان می داد که این تفاوت با P<0.001 در مورد منیزیوم، فسفر و ویتامین D و با P<0.01 در مورد کلسیم معنی دار بود. دریافت روزانه منیزیوم، کلسیم و فسفر در زنان باردار در مقایسه با زنان غیر باردار بالاتر می نمود. این تفاوت با P<0.001 معنی دار بود. تفاوتی در میزان دریافت ویتامین D در دو گروه مشاهده نگردید. میانگین سطح سرمی کلسیم، فسفر و ویتامین D به ترتیب، 4.0+0.6، 9.1±0.6 میلی گرم در دسی لیتر و 24.3±14.1 نانوگرم بر میلی لیتر بود. که با گروه کنترل تفاوت معنی داری نداشت. تفاوت میانگین سطح سرمی منیزیوم گروه مورد 2.2±0.2 و گروه شاهد (2.5±0.2 میلی گرم در دسی لیتر) با P<0.01 معنی دار بود.
    نتیجه گیری و توصیه ها: دریافت روزانه ویتامین D، منیزیوم، کلسیم و فسفر و سطح سرمی آنان در زنان حامله تهران پایین است که نشان دهنده لزوم اجرای برنامه های مشاوره ای تغذیه ای برای این گروه از زنان می باشد.
    کلیدواژگان: کلسیم، فسفر، منیزیم، ویتامین D، حاملگی، دریافت غذایی
  • شهرام نفیسی، زهره طبسی، لیلا وسکویی اشکوری، محسن تقدسی، مهندس سیدغلامعباس موسوی، فخرالسادات میرحسینی صفحه 21
    سابقه و هدف
    درد زایمان در زنان یکی از شدیدترین دردهای تجربه شده است. از طرفی انجام سزارین به جز در موارد ضروری دارای خطرات تایید شده ای برای مادر می باشد. با بیحسی اپیدورال می توان درد ناشی از انقباضات رحمی را تسکین داد.
    در حین زایمان به علت استرس، غلظت اپی نفرین خون افزایش می یابد و بی حسی اپیدورال با کاهش غلظت اپی نفرین خون، جریان خون رحمی را افزایش می دهد. با توجه به تناقضات و کاستی های موجود در مطالعات مختلف در مورد تاثیر بی حسی اپیدورال بر مراحل زایمانی بر آن شدیم تا مطالعه ای جهت بررسی تاثیر بی حسی اپیدورال بر غلظت اپی نفرین خون و طول مرحله اول زایمان انجام دهیم.
    مواد وروش ها
    این تحقیق با طراحی کارآزمایی بالینی بر روی 100 خانم نخست زای ترم و سالم با حاملگی تک قلو و بدون عارضه طبی ماژور در دیلاتاسیون سرویکس 4 سانتی متر انجام شد که 50 نفر تحت بی حسی اپیدورال با 10 میلی لیتر لیدوکائین 5% قرار گرفتند و 50 نفر دیگر 50 میلی گرم پتدین (مپریدین) به صورت داخل وریدی دریافت کردند. 5 سی سی خون وریدی از همه بیماران در انتهای مرحله اول زایمان گرفته شد. همه نمونه ها با روش رادیوایمونواسی از نظر اپی نفرین خون آنالیز شدند. در این مطالعه از t test، کولموگراف و اسمیرنوف جهت تجزیه و تحلیل یافته ها استفاده شد.
    یافته ها
    غلظت اپی نفرین خون در گروه شاهد 95.9±22.2 پیکوگرم با میلی لیتر و در گروه اپیدورال 41.4±15.4 پیکوگرم بر میلی لیتر بود که غلظت اپی نفرین پلاسما در گروه اپیدورال کمتر بود (P<0.0001) مدت زمان فعال مرحله اول زایمان در گروه شاهد 166.6±25.1 دقیقه و در گروه اپیدورال 153.8±26 دقیقه بود که طول فاز فعال مرحله اول زایمان در گروه اپیدورال کوتاهتر بود (P<0.02).
    نتیجه گیری و توصیه ها: بی حسی اپیدورال در طی لیبر غلظت اپی نفرین خون را کاهش می دهد و طول مرحله اول زایمان را کوتاهتر می کند. از این یافته ها می توان نتیجه گرفت که بی حسی اپیدورال یک روش موثر بی دردی در سیر زایمان می باشد.
    کلیدواژگان: بیحسی اپیدروال، غلظت اپی نفرین خون، طول مرحله اول زایمان (فاز فعال)
  • مریم راد احمدی، مسعود امینی، مهرآفرین فشارکی، محمدرضا شریفی صفحه 26
    سابقه و هدف
    با توجه به تناقضات موجود در مورد میزان اثر مورفین بر میزان کورتیزول، تاثیر سینرژیک آن، همچنین علاقه افراد معتاد به کربوهیدرات و به منظور تعیین تاثیر طولانی مدت مورفین به تنهایی و توام با کربوهیدرات بر میزان کورتیزول سرم، این تحقیق روی رات انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق با طراحی تجربی و روی 24 رات نر در سه گروه مساوی که به طور تصادفی انتخاب شدند انجام گرفت. گروه کنترل غیردیابتی، گروه معتاد غیردیابتی و بالاخره گروه معتاد همراه با گلوکز، سه گروه مورد مطالعه بودند. میزان کورتیزول با روش RIA اندازه گیری شد و با آمار t test سطح کورتیزول گروه ها مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    از 24 نمونه مورد بررسی، میزان کورتیزول در گروه کنترل 11.34±0.23، در گروه معتاد غیردیابتی 12.65±0.26 و بالاخره در گروه معتاد توام با تزریق گلوکز به میزان ± 0.47 13.22 mg/dl بود (P<0.02).
    نتیجه گیری و توصیه ها: مصرف طولانی مدت مورفین با و بدون کربوهیدرات موجب افزایش کورتیزول سرم می گردد.
    کلیدواژگان: مورفین، کورتیزول، سینرژیک مورفین
  • بررسی تاثیر بیهوشی نخاعی بر فشار خون مادران و آپگار نوزادان در عمل سزارین مبتلایان به پره اکلامپسی
    محمدرضا رفیعی، زهره طبسی، مهندس سیدغلام عباس موسوی صفحه 30
    سابقه و هدف
    با توجه به شایع بودن عوارض بیهوشی عمومی در زنان مبتلا به پره اکلامپسی، وجود گزارشهای متناقض از تاثیر روش بیهوشی نخاعی در آنها و به منظور مقایسه روش های بیهوشی عمومی و نخاعی بر روی فشار خون مادران و آپگار نوزادان، این تحقیق بر روی مراجعین به بیمارستان های شهید بهشتی و شبیه خوانی کاشان در سال 1383 انجام شد.
    مواد و روش ها
    تحقیق با طراحی کارآزمایی بالینی روی 96 زن حامله مبتلا به پره اکلامپسی در سنین 40-18 سال انجام گرفت. افراد در دو گروه با سن و وزن مشابه، تقسیم و به طور تصادفی به گروه های بیهوشی تخصیص داده شدند. بیهوشی عمومی با تزریق 5 mg/kg تیوپنتال سدیم و 1.5 mg/kg سوکسینیل کولین بصورت وریدی و بیهوشی نخاعی با تزریق 2 سی سی مارکائین 0.5 درصد و 0.2 میلی گرم اپی نفرین در فضای CSF انجام شد. بعد از اندازه گیری فشارخون بیماران در دقایق 1، 5، 10 و 15 موارد نامطلوب فشارخون در روش نخاعی بصورت افت فشار سیستولی بیش از 30 درصد پایه و افت فشار دیاستولی بیش از 15 درصد پایه و در روش بیهوشی عمومی به صورت فشار خون بیشتر یا مساوی 160.110 ثبت شد. ضمنا موارد مطلوب آپگار (بزرگتر یا مساوی 8) و موارد نامطلوب آن (کمتر از 8) در دقایق 1 و 5 و نیزمیزان مایع دریافتی در دو روش مذکور، ثبت شد و سپس با استفاده از آزمون آماری کای دو و دقیق فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    افراد در دو گروه 48 نفره که به لحاظ سن و وزن مشابه بودند قرار داشتند. میزان مایع دریافتی در بیماران روش بیهوشی عمومی در کلیه موارد کمتر از یک لیتر بود و در گروه بیهوشی نخاعی در 12.5 درصد موارد بیشتر از یک لیتر بود (P<0.05). فشار خون نامطلوب در دقیقه اول در روش بیهوشی عمومی 31.1 درصد بود در حالیکه در روش نخاعی هیچ مورد نامطلوبی مشاهده نشد (P<0.0002). در دقیقه پانزدهم در روش بیهوشی عمومی کلیه موارد فشار خون مطلوب بود ولی در روش نخاعی 14.6 درصد موارد فشار خون نامطلوب بود (P<0.007). آپگارنوزادان در دقیقه اول در روش بیهوشی عمومی22.9 درصد نامطلوب بود ولی در روش نخاعی کلیه آپگارها نرمال بودند (P<0.0004).
    نتیجه گیری و توصیه ها: با توجه به اینکه موارد نامطلوب فشار خون در روش اسپینال کمتر از موارد نامطلوب در روش بیهوشی عمومی است، روش اسپینال با مارکائین در زنان پره اکلامپتیک جهت سزارین روش ایمن تری می باشد.
    کلیدواژگان: پره اکلامپسی، بیهوشی نخاعی، مارکائین
  • مینا ایروانی، حمیده بخردی نسب صفحه 35
    سابقه و هدف
    با وجود استفاده شایع و گسترده از آتروپین به منظور بهبود سرویکس و پیشرفت زایمان توسط برخی از پزشکان و ماماها، تحقیقات بسیار اندکی در این زمینه صورت گرفته است. از آنجا که استفاده از هر دارویی به خصوص در طی حاملگی و لیبر باید بر پایه اصول علمی استوار باشد، این مطالعه به منظور تعیین ایمنی و پیشرفت مراحل زایمانی آتروپین در زایشگاه شوشتر در سال 1382 انجام گرفت.
    روش کار
    پژوهش با روش کارآزمایی بالینی دو سو کور بر روی 100 نفر از زنان باردار شکم اول ترم، که دچار شروع دردهای خود به خودی زایمان شده بودند، انجام گردید. نمونه ها به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. به گروه آزمون 0.5 میلی گرم آتروپین به میزان 1 میلی لیتر، و به گروه شاهد 1 میلی لیتر نرمال سالین، در سرنگهای مشابه با کدهای از پیش تعیین شده، به صورت تک دوز و از راه ورید در شروع فاز فعال زایمان تزریق گردید. نمره بیشاب سرویکس 1 ساعت پس از تزریق، طول فاز فعال زایمان، طول مرحله دوم زایمان، میزان بروز تاکی کاردی و برادی کاردی ضربان قلب جنین 0.5 و 1 ساعت پس از تزریق و آپگار دقیقه اول و پنجم نوزادان ثبت گردید. سپس جهت آنالیز داده ها از آمار توصیفی، آزمون توصیفی، آزمون مجذور کای و آزمون T test استفاده شد.
    یافته ها
    دو گروه از نظر سن مادر، سن حاملگی، دیلاتاسیون و افاسمان اولیه سرویکس در زمان تزریق و وزن نوزادان مشابه بوده و یا اختلاف آنها از نظر آماری معنی دار نبود. تغییر نمره بیشاب سرویکس 1 ساعت پس از تزریق، در گروه آزمون 3.7 و در گروه شاهد 2.4 سانتی متر بود (P<0.0001). طول فاز فعال زایمان در گروه آزمون 181±43 دقیقه و در گروه شاهد 230±67 دقیقه بود (P<0.0001). در خانم هایی که در زمان تزریق دیلاتاسیون 4 سانتی متر و افاسمان کمتر از 50 درصد داشتند، طول فاز فعال زایمان در گروه آزمون 209±31 دقیقه و در گروه شاهد 285±25 دقیقه بود (P<0.0001). در خانمهایی که در زمان تزریق دیلاتاسیون 4 سانتی متر و افاسمان بیشتر از 50 درصد داشتند، طول فاز فعال زایمان در گروه آزمون 153±35 دقیقه و در گروه 174±45 دقیقه بود (P<0.2). میزان بروز تاکی کاردی و برادی کاردی ضربان قلب جنین 0.5 ساعت پس از تزریق، در گروه آزمون 3 برابر گروه شاهد بود (P<0.0001)، و تغییرات به وجود آمده در ضربان قلب جنین به دنبال تزریق آتروپین به مادر، در 1 ساعت پس از تزریق کمتر شد (P<0.06). طول مرحله دوم زایمان در گروه آزمون 26±6 دقیقه و در گروه شاهد 44±7 دقیقه بود (P<0.0001). نمره آپگار دقیقه اول و پنجم نوزادان در دو گروه اختلاف معنی دار را از نظر آماری نشان نداد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: به نظر می رسد که آتروپین بتواند با تاثیر عضلات سرویکس در بهبود افاسمان موثر باشد و باعث پیشرفت زایمان گردد، اما قبل از آن مطالعات بالینی بیشتری با ابزار دقیق لازم است تا تاثیر و ایمنی استفاده از این دارو بر روی مادر و جنین به تایید برسد.
    کلیدواژگان: آتروپین، پیشرفت زایمان، دیلاتاسیون و افاسمان سرویکس
  • حسین حسینی، حسن حسنی صفحه 40
    سابقه و هدف
    با توجه به شیوع تنگی مجدد بعد ازتعبیه استنت، عوارض شناخته شده آن، اهمیت اتیولوژی بروز بیماری و عدم دسترسی به روش های تشخیصی مانند آنژیوگرافی عروق کرونر قلب در مراکز درمانی، این تحقیق به منظور تعیین میزان بروز تنگی مجدد و عوامل مرتبط با بروز گرفتگی مجدد در مرکز تحقیقات، آموزشی و درمانی شهید رجایی در سال 1380 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق با طراحی مقطعی (Cross-Sectionl) روی 345 بیمار انجام شد. در این تحقیق شش ماه پس از تعبیه استنت در بیماران، تست ورزش انجام شد و چنانچه نتیجه تست مثبت بود و به عنوان تنگی مجدد تلقی و نقش سن، جنس، تعداد استنت و... با بروز تنگی مجدد بررسی و مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    تحقیق بر روی 345 بیمار انجام شد. تعداد 26 نفر به علل مختلف از مطالعه حذف شدند. بروز تنگی مجدد در 20.7 درصد وجود داشت. سن بالاتر از 50 سال، شریان کرونرسیرکومفلکس چپ و کرونر راست تعداد استنت بیشتر از 2، ابتلا به دیابت، مصرف آسپیرین و بتابلوکر، شانس بروز تنگی مجدد را افزایش می دهد (P<0.02).
    نتیجه گیری و توصیه ها: میزان بروز تنگی مجدد بعد از تعبیه استنت جای نگرانی دارد، لذا تحقیقات تحلیلی برای تعیین نقش عوامل فوق با بروز تنگی مجدد توصیه گردد.
    کلیدواژگان: بیمار عروق کرونر، تست ورزش، تنگی مجدد بعد از استنت گذاری
  • صدیقه امینی کافی آباد، علی طالبیان، زهرا عطایی، فهیمه رنجبر کرمانی صفحه 45
    سابقه و هدف
    نظر به شیوع و روند رو به افزایش هپاتیت C و عوارض شناخته شده و گزارشهای مختلف از نتایج تست های تکمیلی RIBA و RT-PCRبه منظور مقایسه نتایج تست های RIBA و RT-PCR در بیماران با تشخیص HCV (به روش ELISA)، این تحقیق روی مراجعین به سازمان انتقال خون ایران در تهران انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق با طراحی توصیفی انجام شد. روی نمونه های 80 بیمار با نتیجه مثبت در ELISA-3 با روش های RIBA-3 و RT-PCR مورد مطالعه قرارگرفتند. برای ELISA با کیت «سها» نسل سوم ANTI-HCV و در کیت های نسل سوم RIBA آنتی بادی علیه آنتی ژن Core استفاده شد. در تفسیر RIBA موارد فاقد باند به عنوان منفی، یک باند به عنوان موارد بینایی بیش از 1 باند به عنوان مثبت تلقی و با آماره توصیفی ارائه گردیدند.
    یافته ها
    از 80 بیمار مورد بررسی در تست تکمیلی RIBA، 60 درصد مثبت، 16.2% بینا بینی و 23.8% منفی (Non-Reactive) و در روش RA-PCR، 60 درصد مثبت، و 40 درصد منفی بودند. از 48 بیمار با نتیجه RIBA مثبت، 91.7 درصد تست RT-PCR مثبت نیز داشتند. از 20 نمونه دارای 4 باند در تست RIBA، 90 درصد در تست RT-PCR مثبت بودند از بین 13 بیماری که در تست RIBA-3 به عنوان بینابینی (Indeterminate) گزارش شدند 4 مورد در روش RT-PCR مثبت گزارش شدند. مواردی که در تست RIBA به عنوان منفی ارزیابی شدند در متد RT-PCR نیز منفی گزارش شدند.
    نتیجه گیری و توصیه ها: اگر نتایج تست RIBA مثبت باشد، با احتمال قوی در تست RT-PCR هم مثبت می باشد و در همه موارد منفی RIBA، نتیجه تست RT-PCR هم منفی می گردد. در موارد بینابینی، ضرورت انجام تست RT-PCRوجود دارد. البته این موضوع نیاز به تحقیق بیشتر نیز دارد.
    کلیدواژگان: ویروس هپاتیت RIBA، 3، HCV (RT، PCR)، C
  • اکبر علی اصغرزاده، مهران محسنی صفحه 50
    سابقه و هدف
    تعیین میزان تکرار تصاویر رادیوگرافی بعنوان یک ارزیابی حیاتی تلقی می گردد که علاوه بر هزینه های مادی و زمانی، عوارض پرتوی شناخته شده و غیر قابل اغماضی نیز دارد. نظر به آمار متفاوت از میزان و عدم اطلاع از وضعیت آن در کاشان این تحقیق در بیمارستانهای تابعه دانشگاه علوم پزشکی کاشان در سال 82 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق با طراحی توصیفی و برروی کلیه رادیوگرافی ها انجام گرفت. بررسی همه رادیوگرافی های انجام شده با استفاده از اطلاعات بخش رادیولوژی بیمارستانها انجام شد. رادیوگرافی هایی که از نظر پرتونگار و متخصص رادیولوژی به لحاظ تشخیصی غیر قابل قبول بودند تعیین گردید و علل آن شامل فاکتورهای تابش نادرست، تکنیک پرتونگار نادرست، نقص دستگاه های اشعه ایکس، نقص در فرآیند ظهور و ثبوت فیلم، عدم همکاری بیمار و سایر موارد مشخص شد. همچنین میزان شیوع آن بر حسب کل موارد و نیز به تفکیک ناحیه بدن و بیمارستانها تعیین و میزان واقعی آن با احتمال 95% در کل جامعه برآورد گردید.
    یافته ها
    طی مدت مطالعه 6438 رادیوگرافی انجام شد. تعداد رادیوگرافی های تکراری 317 عدد بود که 4.9% از کل را تشکیل داد. بیشترین درصد تکرار رادیوگرافی های انجام شده مربوط به بیمارستان شبیه خوانی با 6.9% و کمترین درصد مربوط به بیمارستان نقوی با 3.8% بود. مهمترین علل تکرار رادیوگرافی های تکرار فاکتورهای تابش نادرست (2%) و تکنیک پرتونگاری نادرست (1%) بود. از نظر ناحیه بدن، رادیوگرافی جمجمه و لگن هر کدام با 7% بیشترین تکرار را داشتند.
    نتیجه گیری و توصیه ها: میزان تکرار تصاویر در حدود مقادیر اعلام شده تحقیقات قبلی است اما در بعضی از بیمارستانها و در برخی از اندامها میزان تکرار آن غیر قابل قبول می باشد و برگزاری دوره های آموزشی مستمر جهت کاهش میزان تکرار تصاویر توصیه می شود.
    کلیدواژگان: فیلم تکرار شده، رادیوگرافی
  • بررسی شیوع حاملگی های ناخواسته و عوامل مرتبط با آن در مناطق روستایی شهرستان نجف آباد
    فرشته زمانی. نصرالله بشردوست، زهره رجبی صفحه 56
    سابقه و هدف
    با توجه به شیوع حاملگی های ناخواسته، عوارض شناخته شده آن، تناقضات در مورد رفتار و عوامل مخاطره آمیز و عدم اطلاع از وضعیت آن در مناطق آسیب پذیر روستایی، این تحقیق به منظور تعیین شیوع و عوامل مربوط به حاملگی های ناخواسته در مناطق روستایی نجف آباد در سال 1376 انجام شد.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش مقطعی (Cross Sectional) روی تعداد 788 نفر زنان باردار تحت پوشش خانه های بهداشت انجام گرفت. نمونه ها به طور تصادفی انتخاب و حاملگی ناخواسته بنا به اظهار زوجین تعیین و نقش نوع وسیله پیشگیری، سن در معرض خطر، نحوه مراجعه به خانه های بهداشت، محل دریافت تنظیم خانواده، میزان آگاهی از روش های تنظیم خانواده، تمایل به سقط، سابقه حاملگی های ناخواسته و سایر عوامل مرتبط، بررسی و با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی مورد قضاوت قرار گرفت.
    یافته ها
    از 788 خانم باردار مورد بررسی 42 درصد حاملگی ناخواسته داشتند که محل دریافت خدمات تنظیم خانواده، نحوه استفاده از روش های منقطع و قرصهای خوراکی در بروز حاملگی های ناخواسته شان نقش داشت، به طوری که خانمهای دارای حاملگی خواسته 11.2 درصد از روش منقطع و خانمهای دارای حاملگی ناخواسته 25.4 درصد از این روش استفاده کرده بودند.
    نتیجه گیری و توصیه ها: میزان حاملگی ناخواسته بسیار بالا و خطرناک است. با توجه به عوارض شناخته شده این نوع حاملگی ها، بررسی دقیق علل و تحقیقات مداخله ای برای کاهش آن توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: حاملگی خواسته، رفتار پر خطر در حاملگی ناخواسته، روش های پیشگیری از حاملگی
  • داود آقادوست، سیدفخرالدین صدر صفحه 60
    سابقه و هدف
    با توجه به شیوع نسبتا بالای دیابت و همچنین شانس بروز رتینوپاتی در افراد دیابتی و عدم اطلاع از وضعیت آن در منطقه، این مطالعه به منظور بررسی شیوع و بررسی عوامل خطر برای بروز رتینوپاتی دیابتی درمراجعه کنندگان به مرکز دیابت کاشان در سال 1382-1381 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی دویست بیمار به طور تصادفی از بین بیماران دیابتی مرکز دیابت کاشان انتخاب شده و به طور کامل مورد معاینه چشم پزشکی قرارگرفتند. وجود یا عدم وجود رتینوپاتی در آنها مورد بررسی و سپس درجه بندی شد. وجود عوامل خطرزا مانند سن، جنس، دوره بیماری و نوع دیابت در این بیماران در رابطه با مراحل مختلف رتینوپاتی مورد توجه قرار گرفت.
    یافته ها
    رتینوپاتی دیابتی در 72 بیمار (36 درصد) وجود داشت که در 62 بیمار (31 درصد از کل بیماران) در مرحله غیر پرولیفراتیو و در 5 درصد کل بیماران در مرحله پرولیفراتیو بود. دوره بیماری (P=0.00006)، سطح کراتینین و اوره خون (P=0.002)، میزان گلوکز ناشتا (P=0.05) و جنس (P=0.044) از نظر آماری با بروز رتینوپاتی رابطه داشتند. سایر عوامل خطر مانند سطح چربی خون (تری گلیسرید، کلسترول)، فشار خون، نوع دیابت و بیماری های ایسکمیک قلب رابطه آماری معنی داری با بروز بیماری رتینوپاتی نداشتند.
    نتیجه گیری و توصیه ها: با توجه به شیوع رتینوپاتی دیابتی، کنترل دقیق قند خون، اوره و کراتینین و کاهش فشار خون و کنترل چربی های خون (کلسترول تری گلیسریدها) در کاهش بروز رتینوپاتی دیابتی نقش دارند.
    کلیدواژگان: رتینوپاتی دیابتی، عوامل خطر، دیابت
  • مقاله مروری (Review Articles)
  • روح الله دهقانی، مهندس ناصر ولایی صفحه 66
    سابقه و هدف
    با توجه به اهمیت پزشکی کژدم ها و تنوع گونه ها و خانواده های آنان، شناخت عوارض و تظاهرات بالینی و عوارض گزش و گوناگونی و کاستی های موجود در نحوه پیشگیری، کنترل و درمان، ضمن مروری بر وضعیت کژدم زدگی به نقد و بررسی کاستی های کنترل، پیشگیری و درمان آن اقدام گردیده است.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش مروری از نوع تشریحی انجام گرفت. جستجوی مقالات و پژوهشها با به کار بردن واژه های کلیدی در اینترنت و سایت های مرتبط و استفاده از مجلات علمی پژوهشی داخل کشور و با استفاده از مدلاین انجام شد. در نهایت تعداد 47 منبع واجد شرایط انتخاب و ضمن نقد و بررسی این مطالعات به ارائه راه حل های مشکل مزبور در ایران اقدام گردید.
    نتیجه گیری و توصیه ها: کژدم زدگی یکی از مشکلات عمده بهداشتی و پزشکی در کشور ما محسوب می گردد که ابعاد وسیعی دارد. نگرش به این مساله در حال تغییر و تحول است و به نظر می رسد برنامه ریزی دقیق و کسب اطلاعات روشن و فراگیر پیوسته توسط نظام بهداشتی می تواند مسوولین و همچنین پژوهشگران را به طرف کاهش مورد و یا عوارض ناشی از آن رهنمون گرداند. همچنین مسائل مورد بحث در این بررسی می تواند مورد استفاده سایر پژوهشگران این رشته تخصصی نیز قرار گیرد.
    کلیدواژگان: کژدم زدگی، مرور، وضعیت، ایران
  • دکترصفرعلی طالاری، فخرالدین صدر صفحه 85
    سابقه و هدف
    این مقاله، با توجه به شیوع لیشمانیوز جلدی و عدم قابلیت کنترل کامل بیماری، وجود گزارشهایی ازمقاومت دارویی، تحقیقات متناقض از عوارض جانبی داروها و به منظور مروری بر روش های درمان دارویی، اثرات و عوارض آن در مبتلایان به لیشمانیوز جلدی و ارائه یک پروتکل برای درمان آن، تنظیم شده است.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش مروری از نوع تشریحی انجام گرفت. با مراجعه به سایت های اینترنتی، مروری بر مطالعات انجام شده و با استفاده از کلمات کلیدی مشخص، کلیه تحقیقاتی که در مورد پروتکل های درمانی و تاثیر و عوارض جانبی آنها انجام شده بود، مورد مطالعه قرار گرفته و در نهایت تعداد 66 مقاله واجد شرایط انتخاب و مورد بررسی واقع شد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: با توجه به روش های مختلف درمانی لیشمانیوز جلدی و تاثیر و عوارض جانبی داروها به نظر می رسد استفاده از گلوکانتیم می تواند موجب اثر درمانی بیشتر و عوارض جانبی کمتر برای بیماران باشد.
    کلیدواژگان: لیشمانیوز جلدی، درمان لیشمانیوز، عوارض کبدی، عوارض کلیوی، عوارض خونی و قلبی
  • گزارش مورد (Case Report)
  • فرشته کمانی، محمود حسین زاده ملکی صفحه 95
    سابقه و هدف
    از عوارض کله سیستیت حاد پرفوراسیون کیسه صفرا است شیوع نسبتا بالایی دارد. این عارضه در موارد نادر به صورت فیستول خود به خودی کیسه صفرا به پوست گزارش شده است. در این مقاله به معرفی یک مورد بیمار مراجعه کننده به بیمارستان طالقانی در سال 1381 با همین مشکل اقدام گردیده است.
    معرفی مورد: بیمار مرد 48 ساله دیابتی، با تورم و سیاه شدن پوست ناحیه فوقانی و راست شکم و ترشح چرکی سفید رنگ مراجعه نموده که با وجود درمان آنتی بیوتیکی بهبود نیافته است. در فیستولوگرافی احتمال ارتباط کیسه صفرا داده شده و تحت عمل جراحی قرارگفت. کیسه صفرا فیبروزه با سنگ 2×3 سانتی متر به همراه فیستولی بین کیسه صفرا و پوست وجود داشت که با انجام کله سیستکتومی و کورتاژ فیستول، بهبود یافت.
    نتیجه گیری و توصیه ها: در هر بیمار با فیستول قسمت بالا و راست شکم و سابقه علائم کله سیستیت باید با توجه به موارد نادر گزارش شده، بیماری های سیستم صفراوی و کیسه صفرا را مطرح کرد.
    کلیدواژگان: کله سیستیت، فیستول، پرفوراسیون
|
  • Mohammad Ali Atlasi *, Mahdi Mehdizadeh, Mohammad Hadi Bahadori, Mohammad Taghi Joghataei Page 1
    Background
    With respect to need for finding suitable ways for maintenance and survival of neurons after nerve injury, also inadequacy of information for effects of peripheral nerve repair on ultrastructure of sensory neurons, this study was carried out in Iran Medical Sciences University in 2004.
    Materials And Methods
    In this experimental study, 24 male adult Wistar rat weighing 200-250 grams were randomly assigned in three groups of axotomy, repair, and sham. In axotomy group, left sciatic nerve transected in middle thigh and did not repaired. In repair group, sciatic nerve transected in middle thigh and repaired by epineurial suture. After 8 weeks the fifth left and right (intact) dorsal root ganglion removed. For neuronal counting, after crysel violet staining, neurons were counted with scaled lens. For ultrasrtuctural study, after primary and secondary fixation, dehydration, and impregnation, ganglions embedded with araldehyde resin. After semi thin and thin sections, and dyeing, they were observed through light and transmission electron microscopes.
    Results
    Average of neurons in axotomy group was 27.42±7.7 and in repair group was 33.42±11.4 (P<0.03). Semi thin sections in intact and sham groups had normal appearance. In axotomy group they showed translocation of nucleus and neucleolus, shrinkage, and pyknosis. In repair group these problems decreased completely. Thin sections in intact and sham groups were normal. In axotomy group chromatin condensation, margination and pyknosis as well as abnormal and dilated mitochondria and endoplasmic reticulum were seen. Similar changes were observed in a few of neurons in repair group.
    Conclusion
    Sciatic nerve repair by epineurial suture may cause sensory neuronal loss to decrease after nerve transection, but cannot stop it. Evaluation of effects of other nerve repair techniques on neurons morphology also investigation by histochemistry and immunohistochemistry methods are recommended.
  • Elahe Ainy *, Parvin Mirmiran, Ali Asghar Mirsaied Ghazi, Fateme Mohammadi, Fereidoun Azizi Page 16
    Background
    With respect to important role of nutrient and calcium intake in the health of fetus, newborn and mother, the current study carried out to determine nutrient intake and biochemical serum factors related to calcium metabolism during normal pregnancy in Tehranian women.
    Materials and Methods
    In a cross sectional study, 101 normal pregnant women from 5 prenatal care centers and 94 non-pregnant women randomly selected from the Tehran Lipid and Glucose Study population were enrolled. A questionnaire was used to obtain demographic data, 2-day dietary recall and food habits during face-to-face interviews. Venous blood samples were taken to measure serum calcium, magnesium, phosphorus and 25-OH vitamin D. Data were adjusted for age, BMI and weight in both case and control groups. Nutrition intakes were analyzed using Nutritionist III software and compared to DRI recommendations. T-test was used for statistical analysis.
    Results
    Mean daily magnesium, calcium phosphorus and vitamin D intakes were 183±79, 859±388 and 1009±398 mg and 0.39±0.34 μ cg, respectively. Mean magnesium, calcium, phosphorus and vitamin D intakes were significantly decreased during pregnancy as compared to recommended daily intakes: 86, 47.7, 7.5 and 100% of DRI, respectively, (magnesium, phosphorus and vitamin D, P<0/001 and calcium, P<0/01). Pregnant women had higher nutrient intakes than non-pregnant ones of magnesium, calcium, and phosphorus (P<0.001). There were no differences in vitamin D intakes between the two groups. Mean serum levels of calcium, phosphorus and vitamin D were 9.1±0.6, 4.0±0.6 mg/dl and 24.3±14.1 ng/m respectively, not significantly different from the controls. Significant differences were found in the mean serum levels of magnesium in pregnant women with their controls (P<0/01).
    Conclusion
    Daily intakes of vitamin D, magnesium, calcium and phosphorus and serum vitamin D levels are low in pregnant women of Tehran. Findings emphasize the need for nutritional counseling programs for these women.
  • Shahram Nafisi *, Zohre Tabasi, Leila Vaskoee Ashkevary, Mohsen Taghadosi, Sayed Gholam Abbas Moosavi, Fakhrosadat Mirhoseny Page 21
    Background
    One of the most painful situations that a woman may experience is labor. On the other hand, except for some indicated cases, cesarean has been proved to be dangerous for mother. The pain of uterus contractions can be diminished by epidural analgesia. Maternal Catecholamine increases during labor and epidural anesthesia reduces Epinephrine level and increases uterine blood flow. The purpose of the present study was to evaluate the effect of epidural analgesia on Epinephrine concentration and duration of first stage of labor.
    Materials And Methods
    Using clinical trial method, we considered 100 healthy parturient primigravid with single fetus and ≥ 4 cm cervix dilatation without major medical complication for epidural anesthesia with 10 ml Lidocaine 5% (50 patients) or 50 mg IV Mepridin (50 patients). Then venous blood samples (5 cc) were obtained from all patients at the end of first stage of labor. All samples were analyzed by a Radio enzymatic assay for Epinephrine level. T test, colmograph and smirnof tests were used for data analysis.
    Results
    Plasma epinephrine levels in Mepridin and epidural groups were 95.9±22.2 and 41.4±15.4 pg/ml respectively (P<0.0001), showing decreased in epidural group. Duration of first stage of labor (active phase) in Mepridin and epidural groups were 166.6±25.1 min and 153.8±26 min respectively. Duration of first stage (active phase) was shorter in Epidural group (P<0.02).
    Conclusion
    Lumbar epidural anesthesia during labor Reduces maternal Epinephrine level and duration of first stage of labor (active phase.) Epidural anesthesia is an effective method of analgesia in labor.
  • Maryam Rad Ahmadi *, Masoud Amini, Mehrafarin Fesharaki, Mohammad Reza Sharifi Page 26
    Background
    In this study effects of stress resulted from using independent and co-administration morphine and carbohydrate on serum cortisol levels in rat were investigated to determine the possible causal link between morphine, carbohydrate and serum cortisol level.
    Materials And Methods
    This experimental study was performed on 24 male Wistar rats (200-250 gr) divided to 3 groups (n=8). Morphine dependency was induced by increasing doses of morphine through intraperitioneal (IP) injection. Animals were injected 10,20,30,40,50,60 mg/kg morphine sulfate on days 1,2,3,4,5,6 respectively and dose of 60 mg/kg was repeated for 20 extra days (Mo group). Another group of animals received the same dose of morphine plus l gr/kg glucose per day through intraperitoneal (IP) injection (Mo+Glu group). Duration of experiment was 26 days.
    Results
    Significant increase in serum cortisol level was observed after long-term use of both morphine and co-administration of morphine and carbohydrate. However, this increase was higher in Mo+Glu group than morphine group. (16.57% vs. 11.55%, P<0.05)
    Conclusion
    long-term use of morphine, with or without carbohydrate, may increase serum cortisol level
  • Mina Iravani *, Hamide Bekhradi Nasab Page 35
    Background
    Despite wide use of Atropine by midwives and physicians as an adjunct to labor, obstetric literature contains few references to this effect of the drug. This study was a double blind, randomized controlled trial of primigravidas in Iran to determine the safety and efficacy of Atropine on the labor progress.
    Materials And Methods
    One hundred primigravidas in uncomplicated spontaneous labor, cervical dilation less than 4 cm and cervical effacement less than 50% were randomly assigned into two groups: the experiment group (N=50) receiving 0.5mg Atropine and the control group (N=50) receiving placebo, with predetermined codes, single dose injected at the beginning of the active phase of labor. The groups were compared for Bishop score of cervix after 1 h of injection, duration of active phase of labor, duration of second stage of labor, Fetal tachycardia and bradycardia 0.5 and 1 hours after injection, Apgar score and birth weight. The accepted level of significance was P<0.05.
    Results
    The two groups of women did not differ in maternal age, gestational age, initial cervical effacement and dilation and mean birth weight. The mean change in the Bishop score of cervix after 1 h of injection was significantly higher in those receiving hyoscine (3.7 vs. 2.4, P<0.0001). Mean duration of the active phase was significantly shorter in case group (181 Min vs 229.7 Min, p<0.0001). There was a significant difference between two groups in the duration of the second stage of labor (26.5 Min vs 44.2 Min, P<0.0001). The fetal tachycardia and bradycardia occurred more frequently in patients in the Atropine group compared to the control group, after 0.5 hours of injection (14% vs 8%, P<0.6). The mean first and fifth-minutes Apgar score were not significantly different.
    Conclusions
    This small series suggests benefit in a single dose of Atropine for labor progress and represents the first attempt to evaluate the medication. However, more randomized clinical studies are needed to establish efficacy, safety, and optimal dose of Atropine for labor progress at term.
  • Hasan Hasani * Page 40
    Background
    Coronary stents have been the major advance in percutaneous coronary intervention in the last decade and are used in patients. The aim of this study was to evaluate the incidence of clinical instent restenosis on the basis of exercise test in patients with coronary disease.
    Materials And Methods
    The cross-sectional strategy of this study was carried out on 345 patients who underwent percutaneous coronary intervention. In this study six months after stent implantation, clinical evaluation was performed by noninvasive study in patients.
    Results
    Of 345 patients, 26 patients were excluded for various causes. There was instent restenonis in 20.7% of patients. In those who had abnormal exercise test, stent had been implanted in left anterior descending artery more than other coronary arteries and they had also shown unstable angina pectoris and myocardial infarction before stent implantation.
    Conclusion
    The incidence of restenosis in patients with acute coronary syndrome was more than choronic stable angina pectoris.
  • Sedighe Amini Kafiabad *, Ali Talebian, Zahra Ataii, Fahime Ranjbar Karmani Page 45
    Background
    Hepatitis C virus (HCV) is the predominant cause of nonA-nonB and post transfusion hepatitis. This study was conducted to evaluate the efficacy of third generation Recombinant Immunoblot Assay (RIBA-3) especially structural and non-structural bands compared with Reverse Transcripatase Polymerase Chain Reactions (RT-PCR) for the diagnosis of hepatitis C infection.
    Materials And Methods
    Sera of 80 patients with ELIAS-3 positive were analyzed by RIBA-3 and RT-PCR.
    Results
    Forty-eight out of 80 patients were positive in RIBA-3. Of them 92% was RT-PCR positive and only 4 patients were RN negative. Among 20 samples with 4 bands, 18 (90%) were RNA positive. Among the 18, 3-bands positive, 16(88%) were RNA positive, whereas all of 11(100%) of RIBA-3 positive with anti-capsid and anti-NS3 reactivity are RNA positive. Among the RIBA-3 indeterminate cases (13 patients), HCV-RNA was positive only in 31 % (4 patients). Sera of these four patients were reactive with the core (C22) region in RIBA-3. All samples reacted to NS-4 regions were RT-PCR negative. So samples with indeterminate results in RIBA-3 should be evaluated by RT-PCR for HCV RNA. All samples without any reaction in RIBA-3 were RT-PCR negative.
    Conclusion
    There were not absolute correlations between the results of RIBA-3 and PCR but all of RIBA-3 positvie with anti-capsid and anti-NS3 reactivity were PCR positive, but other profiles were associated with HCV viremia in about 88%-90% of cases.
  • Akbar Ali Asgharzadeh *, Mehran Mohsei Page 50
    Background
    “Reject analysis” is considered as the critical evaluation of radiographs. Repeated films represent additional no billable costs as well as additional radiation exposure that affects patients and personnel and also is time consuming. This research was carried out to determine the rate of reject films in hospitals affiliated to Kashan University of medical sciences in 2003.
    Materials And Methods
    This research was a descriptive study in which total radiographies were assessed and repeated films that were not accepted by radiographer and radiologist were determined. The common reasons of repeated films were incorrect exposure factors, incorrect patients position, x-ray equipment faults, processing equipment faults, little cooperation of patients, and miscellaneous reasons. Incidence rate was determined for total cases, body area, hospitals and finally for population.
    Results
    During the study 6438 radiographies were done. Repeated radiographies were 317 cases that constituted %4.9 of total radiographies. Shabihkhani Hospital and Naghavi Hospital had the highest (%6.9) and lowest (%3.8) rate, respectively. Among the most common reasons of repeated radiographies, incorrect exposure factors (%2) and incorrect patient position (%1) were reported. Skull and pelvis had the most repetition (%7).
    Conclusion
    The repeated rate of radiographies in this study was similar to previous studies. The repeated rates in some hospitals and in some organs are not acceptable so we recommend continuous education programs to reduce the repeated radiographies.
  • Davoud Aghadoost *, Sayed Fakhroddin Sadr Page 60
    Background
    Diabetes mellitus has a high prevalence in our country. It is usually complicated with diabetic retinopathy. The aim of the present study was to determine the prevalence and risk factors of diabetic retinopathy in patients referring to Kashan Diabetic Center in 2002-2003.
    Materials And Methods
    In this descriptive study, a thorough ocular examination was performed on 200 randomly selected patients from Kashan Diabetic Center. Stage of retinopathy was determined in patients. The risk factors such as age, sex, duration of disease and type of diabetes were considered.
    Results
    Diabetic retinopathy was found in 72 patients (36%). Sixty-two patients (31% of examined patients) were in non-proliferative phase. There was a significant association between diabetic retinopathy and duration of disease (P=0.00006), creatinin level (P=0.002), blood urea (P=0.002), fasting glucose (P=0.05) and sex (P=0.044). Other risk factors such as blood cholesterol and triglyceride level, hypertension, type of diabetes, and ischemic heart disease did not show a significant association with diabetic retinopathy.
    Conclusion
    With respect to the high prevalence of diabetic retinopathy, controlling the blood sugar, urea, creatinin, blood pressure, and fat level can influence the occurrence of diabetic retinopathy.
  • Rohollah Dehghani *, Naser Valaei Page 66
    Background
    Identifying various scorpion species and manifestation of their bites are of high importance in medicine. Considering the variety of scorpion species and insufficiency of current methods for prevention, control and treatment of their bites, this study was carried out to evaluate the situation of scorpion bite in Iran.
    Materials And Method
    In a review method, after searching key words on the relevant Internet sites and in domestic journals, 47 related articles were selected and reviewed.
    Conclusion
    Approach to scorpion bite as one of the main health problems in Iran is changing. Having clear information and exact programming are needed to decrease number of bites and control their complications. In this regard, information provided by this study can help authorities as well as other researchers of this field.
  • Safar Ali Talari *, Fakhroddin Sadr Page 85
    Background
    Cutaneous Leishmaniasis is a relatively common disease and cannot be completely controlled. Some reports have suggested drug resistance to the disease and adverse effects of the drug are controversial. The aim of this study was to review different methods of medical treatment, evaluate effects and adverse effects of the drug, and present a protocol for treatment of patients with Cutaneous Leishmaniasis.
    Materials And Method
    In a review method, searching keywords on the Internet, a large number of related articles were extracted. Among them, 66 qualified articles were selected and reviewed.
    Conclusion
    Glucantime is considered to have the most effectiveness and the less adverse effect in patients with Cutaneous Leishmaniasis.
  • Fereshte Kamani *, Mahmoud Hosseinzadeh Maleki Page 95
    Background
    Perforation of gall bladder is one of the complications of acute cholecystitis, which is of relatively high prevalence. It has been rarely reported as Cholecystocutaneous fistula. This paper presents a case of Cholecystocutaneous fistula referring to Taleqani Hospital in 2002.Case Report: The patient was a 48-year-old diabetic man, complaining of white discharge and swelling in right upper quadrant of abdomen, not responding to antibiotic therapy. The patient underwent cholecystectomy and fistula curettage.
    Conclusion
    With respect to rare reports, in every patient with fistula in right upper quadrant and history of cholecystitis signs and symptoms, involvement of gall bladder should be considered