فهرست مطالب

دانشگاه علوم پزشکی اراک - سال هشتم شماره 2 (پیاپی 31، تابستان 1384)

مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک
سال هشتم شماره 2 (پیاپی 31، تابستان 1384)

  • 66 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1384/05/10
  • تعداد عناوین: 8
|
  • مقالات
  • بهرام امین منصور، کامبیز اسلامی صفحه 1
    مقدمه
    بر اساس مطالعات انجام شده در ضربه مغزی شدید، پاسخ های هورمونی مختلفی به صورت افزایش یا کاهش سطح سرمی آنها ایجاد می گردد. از جمله این تغییرات افزایش هورمون رشد و کورتیزول است. این تغییرات می تواند در دوره بهبودی و توان بخشی بیمار ادامه یابد و بر پیش آگهی و بقای وی تاثیر بگذارد. هدف از این مطالعه بررسی نقش کرانیوتومی بر پاسخ هورمونی است.
    روش کار
    مطالعه اخیر به شیوه هم گروهی با نمونه گیری آسان بر روی دو گروه بیست نفری (کرانیوتومی شده و کرانیوتومی نشده) از بیماران ضربه مغزی شدید مراجعه کننده به بیمارستانهای الزهرا (س) و کاشانی اصفهان در سالهای 81 و 82 انجام شد. پس از انجام نمونه گیری، سطح کورتیزول و هورمون رشد سرم در روزهای اول و هفتم همراه با خصوصیات دموگرافیک افراد ثبت گردید. سطح سرمی هورمون های رشد و کورتیزول به روش رادیوایمنواسی اندازه گیری شد. داده ها توسط آزمون های آماری تی زوج و تی دانش آموزی تجزیه و تحلیل شدند.
    نتایج
    تفاوت معنی دار آماری بین میانگین هورمون رشد در روز اول در دو گروه کرانیوتومی شده و کرانیوتومی نشده وجود داشت (P<0.05)، اما تفاوت معنی دار آماری بین میانگین سطح سرمی کورتیزول در روز اول در دو گروه مورد مطالعه وجود نداشت. همچنین میانگین سطح سرمی هورمون رشد در روز هفتم در دو گروه مورد مطالعه اختلاف معنی دار با هم داشتند (P<0.05)، اما میانگین سطح سرمی کورتیزول در روز هفتم نیز در دو گروه فاقد اختلاف معنی دار بود. میانگین تغییرات سطح سرمی هورمون رشد و کورتیزول (هر دو) از روز یکم تا هفتم در دو گروه مورد مطالعه با هم تفاوت معنی دار آماری داشتند (P<0.05).
    نتیجه گیری
    یافته ها نشان داد که کرانیوتومی به عنوان یک عامل مستقل از تروما می تواند باعث تغییرات چشمگیرتر سطح هورمون های کورتیزول و رشد به صورت افزایش سطح سرمی آنها بشود.
    کلیدواژگان: ضربه مغزی شدید، هورمون رشد، کورتیزول، کرانیوتومی
  • محمدرضا پالیزوان، احسان الله غزنوی راد صفحه 8
    مقدمه
    صرع یکی از اختلالات عصبی مزمن در انسان است که از مهم ترین کانون های ایجادکننده آن می توان به آمیگدال اشاره نمود. این ناحیه از مهم ترین مناطق مغزی دخیل در شرطی شدن نسبت به ترس است و به نظر می رسد اختلال در مدارهای نورونی این ناحیه می تواند زمینه ساز ابتلا حیوان به تشنج باشد. هدف از این تحقیق پاسخ به این سوال است که آیا اختلال در یادگیری می تواند نشان دهنده اختلال در مدارهای نورونی این ناحیه و در نتیجه زمینه ساز استعداد حیوانات برای تشنج باشد.
    روش کار
    20 موش صحرایی نر از نژاد ویستار برای ایجاد شرطی شدن احترازی فعال دو طرفه تحت آزمایش شاتل باکس قرار گرفته و بر اساس پاسخ های ارائه شده توسط حیوان به دو گروه دیر یادگیر و زود یادگیر تقسیم شدند. سپس جهت ایجاد کیندلینگ تحت تزریق داخلی صفاقی پنتیلن تترازول قرار گرفته و پاسخ های تشنجی حیوان ثبت و مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون توکی و آزمون من ویتنی یو انجام گرفت.
    نتایج
    نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که طی روند کیندلینگ موش های گروه دیر یادگیر نسبت به موش های گروه زود یادگیر استعداد بیشتری برای بروز تشنج از خود نشان داده و اختلاف معنی داری در مرحله حمله و مدت زمانی که طول می کشد تا حیوان به مرحله دوم تشنج برسد بین دو گروه وجود داشت (P<0.05).
    نتیجه گیری
    با استناد به نتایج فوق می توان میزان استعداد موش های صحرایی نر را برای کیندلینگ از روی میزان اختلال در یادگیری شرطی شدن نسبت به ترس که نشان دهنده میزان اختلال در مدارهای نورونی آمیگدال می باشد حدس زد.
    کلیدواژگان: شرطی شدن ترس، کیندلینگ، آمیگدال، پنتیلن تترازول
  • محمدرضا دارایی، دکت محمدحسین نصر اصفهانی صفحه 15
    مقدمه
    امروزه از الکتروفیوژن جنین های دو سلولی و ایجاد تتراپلوئیدی به عنوان یکی از مهم ترین مراحل در بیوتکنولوژی حیوانی نام می برند، زیرا از جنین های تتراپلویید به عنوان بستری جهت رشد و تکوین سلول های ترانس ژنیک استفاده می گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر سرعت فیوژن ایجاد شده بوسیله تحریک الکتریکی بر میزان تکوین جنین های تتراپلویید انجام شد.
    روش کار
    در این مطالعه تجربی پس از بلوغ توده های تخمک کومولوس و 35-33 ساعت پس از تلقیح، تعدادی از جنین های دو سلولی به عنوان گروه کنترل جدا گردید (UCG). مابقی جنین های دو سلولی به روش الکتروفیوژن تحت تاثیر ولتاژ 0.75 کیلووات بر سانتی متر و زمان 80 میلیونیم ثانیه قرار گرفتند و به محیط SOF1 منتقل شدند. سپس در زمان های 30 و 60 دقیقه بعد از الکتروفیوژن، جنین های فیوز شده (FG) از فیوز نشده (ECG)، در دو گروه FG30 و FG60 جدا شدند. میزان تکوین جنین ها در گروه های FG30 و FG60 و UCG و ECG با هم مقایسه شد و رابطه سرعت فیوژن و میزان تسهیم و تکوین مورد مطالعه قرار گرفت.
    نتایج
    سرعت تسهیم تا مرحله 8 سلولی در جنین های گروه FG60 به طور معنی داری بیشتر از FG30 بود (P<0.05)، در حالی که میزان بلاستوسیست در دو گروه تفاوت معنی داری با هم نداشت. میزان تسهیم و تکوین به ترتیب در گروه UCG به طور معنی داری بیش از گروه های ECG و FG60 و FG30 بود. گسترش کروموزومی جنین های الکتروفیوز شده نیز نشان داد که 76 درصد آنها تتراپلویید واقعی بودند.
    نتیجه گیری
    در صورت نیاز به تعداد بیشتری جنین های 8 سلولی و کمتر، احتمالا جنین های الکتروفیوز شده در گروه FG60 قادرند نسبت به FG30، تعداد بیشتری جنین تولید نمایند. توانایی تسهیمی و تکوینی جنین ها با تاثیر پالس های الکتریکی کاهش می یابد.
    کلیدواژگان: زمان فیوژن، بلاستوسیست، تتراپلویید، گاو
  • مهدی شریف، مسعود کیقبادی، هاجر ضیایی، جمشید ایزدی، شیرزاد غلامی، علیرضا خلیلیان صفحه 24
    مقدمه
    زیر گونه های مختلف اکینوکوکوس گرانولوزوس (عامل کیست هیداتیک در انسان و حیوان) در مناطق اندمیک این بیماری در کشور ما مشاهده شده است که این تنوع از لحاظ انگل شناسی پزشکی و دامپزشکی و همچنین اپیدمیولوژی بیماری، عامل آن، پاتولوژی، کنترل و پیشگیری کیست هیداتیک حایز اهمیت است. جهت تعیین این زیر گونه ها علاوه بر مطالعات مرفولوژیکی و اپیدمیولوژیکی، مطالعات بیوشیمیایی کیست هیداتیک در میزبان های واسط (انسان و حیوان) می تواند در تعیین زیر گونه های این انگل نقش کمکی داشته باشد. لذا این مطالعه به منظور تعیین میزان ترکیبات بیوشیمیایی در مایع هیداتیک کبد گوسفند، گاو، بر، شتر و انسان در سال 1383 انجام شد.
    روش کار
    در این بررسی مقطعی تحلیلی، در مجموع از 112 عدد نمونه مایع کیست هیداتیک از کبد میزبانان مختلف مانند گوسفند (16 نمونه)، بز (12 نمونه)، گاو (64 نمونه)، شتر (10 نمونه) به طور کاملا استریل از کشتارگاه شهرهای قائم شهر و ساری و 10 نمونه انسانی از بیمارستان امام خمینی جمع آوری گردید. میزان سدیم، پتاسیم به روش فلیم فتومتری، کراتینین، آلبومین و کلسیم به روش رنگ سنجی، گلوکز، کلسترول، تری گلیسیرید، اوره، اسید اوریک به روش آنزیمی، اسپارتات آمینوترانسفراز به روش IFCC (بر اساس تبدیل ال – آسپارتات - به ال – گلوتامات)، آلانین آمینوترانسفراز به روش IFCC (بر اساس تبدیل ال – آلاتین - به ال – گلوتامات) و لاکتات دهیدروژناز به روش DGKC (بر اساس تبدیل پیروات - لاکتات) اندازه گیری شد. روش آماری به کار رفته در تجزیه و تحلیل داده ها آنالیز واریانس یک طرفه بوده است.
    نتایج
    تفاوت هایی در میزان سدیم، گلوکز، اوره و آلانین آمینوترانسفراز در مایع کیست های کبدی میزبان های مختلف مشاهده گردید ولی از نظر آماری تفاوت معنی دار نبود. در خصوص پتاسیم، کلیسم، تری گلیسیرید، کلسترول، کراتینین، آلبومین، گاما گلوتامیل ترانسفراز (P<0.05)، اسید اوریک، آسپارتات آمینوترانسفراز، کراتینین فسفوکیناز و لاکتات دهیدروژناز (P<0.001) این تفاوت معنی دار بوده است.
    نتیجه گیری
    با توجه به وجود اختلافی که در ترکیبات شیمیایی مایع کیست هیداتیک در نمونه های مختلف مشاهده می شود، احتمال آن می رود که در استان مازندران در میزبان های اهلی و انسان بیشتر از یک سویه آکینوکوکوس گرانولوزوس وجود داشته باشد. لذا مطالعات تکمیلی از جمله مولکولی پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: انسان، ترکیبات بیوشیمیایی، دام، کیست هیداتیک
  • مجید طوافی، عبدالرحمن دزفولیان، علیرضا شمس، پروانه طباطبایی، اسدالله توکلی صفحه 32
    مقدمه
    در دیابت قندی افزایش آنژیوتانسین (AgII)2، افزایش فاکتور رشد شبه انسولینی – (IGF-1)1 و افزایش هورمون رشد موجب القا ضایعات کلیوی به ویژه تغییر در محتوا، ضخامت غشا پایه گلومرولی (GBM)، افزایش ضخامت و اتصال زوائد پایی پودوسیتی می گردد. در این تحقیق برای اولین بار ترکیب درمانی داروهای لوزارتان (بلوکه کننده گیرنده نوع یک آنژیوتاتنسین 2) و اکتروتید (مهارکننده IGF-1 و هورمون رشد) جهت مهار ضایعات پوشش گلومرولی دیابتی به کار رفت.
    روش کار
    در این بررسی تجربی 15 راس رت نر دو ماهه، نفرکتومی چپ گردیده و به 5 گروه 3 تایی تقسیم شدند. هفت روز بعد با تزریق زیر جلدی آلوکسان (120 میلی گرم بر کیلوگرم زیرجلدی) در گروه های دوم، سوم، چهارم و پنجم دیابت، القا گردید. 5 روز بعد از القا دیابت، گروه سوم لوزارتان (5 میلی گرم بر کیلوگرم) از راه دهان و گروه چهارم اکتروتید (10 میکروگرم در روز) به صورت زیر پوستی و گروه پنجم هر دو دارو را با دزهای گفته شده به مدت هشت هفته دریافت کردند. گروه دوم دیابتی بدون درمان در نظر گرفته شد. سپس کلیه تمام حیوانات گروه ها با روش پرفیوژن ثابت گردید. قطعات یک میلی متری کورتکس بعد از ثبوت ثانویه با تتروکسید اسمیم جهت قالب گیری در رزین TAAB812 پردازش گردید. برش های نازک (600 نانومتری) تهیه و با میکروسکوپ الکترونی انتقالی مورد بررسی کیفی قرار گرفت.
    نتایج
    لوزارتان از اتصال زوائد پایی و پهن شدن آنها جلوگیری ولی در مواردی نتوانسته بود حالت سه لایه ای GBM را حفظ نماید. اکتروتید در مهار اتصال زواید پایی چندان موثرنبوده و تاثیری در جلوگیری از دست رفتن حالت سه لایه ای GBM نداشت. مصرف توام هر دو دارو اتصال و پهن شدن زواید پایی را مهار و ساختار GBM را حفظ نمود، ولی در موارد معدودی تیغه شفاف مجاور اندوتلیوم دیده نشد.
    نتیجه گیری
    اکتروتید تاثیر چندانی بر مهار ضایعات پوشش گلومرولی نداشت. هر چند لوزارتان توانست تا حد خوبی از تغییرات فرا ساختاری پوشش گلومرولی جلوگیری نماید، ولی مصرف توام هر دو دارو در اکثر موارد و در مقایسه با لوزارتان، ضایعات دیابتی پوشش گلومرولی را بهتر مهار نمود.
    کلیدواژگان: لوزارتان، اکتروتید، غشاء پایه گلومرولی، اتصال زوائد پودوسیتی، مطالعه فراساختاری، دیابت
  • طراوت فاخری، شیرین ایران فر، فیروزه صفری، شیرین امیرفخری. منصور رضایی صفحه 45
    مقدمه
    از آنجایی که تشخیص زجر جنین و شناخت روش هایی که بتواند، علاوه بر حداقل هزینه و زمان، دارای ارزش تشخیصی بالایی باشد، در مامایی بسیار مهم است، این بررسی به منظور تعیین ارزش تشخیص آزمون تحریک ارتعاش صوتی در پیش گویی زجر جنین طی فاز فعال زایمان مادران مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی معتضدی شهر کرمانشاه در سال 1383-1382 انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه به روش کارآزمایی بالینی انجام شد. 380 زن حامله در فاز فعال زایمان با حاملگی ترم، تک قلو، پرزانتاسیون سفالیک، بدون بیماری زمینه ای و ناهنجاری واضح جنینی، افراد تحت مطالعه را تشکیل می دادند. قلب جنین ابتدا با مونیتورینگ خارجی به مدت 15 دقیقه ثبت و سپس با استفاده از حنجره مصنوعی، صوت با شدت 105 دسی بل به مدت 3 ثانیه از روی شکم مادر به جنین داده و قلب جنین به مدت 15 دقیقه ثبت شد. در صورت افزایش 2 بار 15 ضربه در دقیقه به مدت 15 ثانیه در قلب، جنین واکنش دار و در غیر این صورت بدون واکنش قلمداد می شد. سایر متغیرهای مورد بررسی شامل: نوع زایمان، آپگار دقیقه اول و پنجم، دفع مکونیوم و طناب گردنی بود. اطلاعات به دست آمده با استفاده از درصد، فراوانی، میانگین و تعیین ارزش های تشخیصی و آزمون کای و تست دقیق فیشر، تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    سن افراد تحت مطالعه 25.2 ± 5.8 سال، تعداد حاملگی آنها 1.33 1.94 ±و 51.8 درصد تعداد حاملگی آنها یک حاملگی بوده است. آپگار دقیقه اول 8.61 ± 0.69 بود و قلب جنین قبل از تحریک صوتی 61.1 درصد دارای واکنش و 26.3 درصد مشکوک و پس از تحریک صوتی 60.8 درصد دارای واکنش و 5.3 درصد مشکوک بود. حساسیت و ویژگی و صحت آزمون تحریک صوتی در پیش گویی زجر جنین به ترتیب 88.3 درصد، 70 درصد، 75.5 درصد و در روش بدون تحریک صوتی 68.3 درصد و 66.5 درصد و 23.6 درصد بود.
    نتیجه گیری
    ارزش تشخیصی آزمون تحریک صوتی در پیش گویی زجر جنین بالا بود و این آزمون قدرت کاهش نتایج قلب جنین مشکوک را داشت. توصیه می گردد که تحقیقات بیشتری در خصوص مدت، شدت صوت و هم چنین استفاده از الگوهای دوره ای قلب جنین صورت گیرد.
    کلیدواژگان: آزمون تحریک صوتی، زجر جنین، ارزش تشخیصی، فاز فعال زایمانی
  • فرشته نارنجی، نسرین روزبهانی، مهتاب عطارها، نعیمه اکبری ترکستانی، شراره خسروی صفحه 52
    مقدمه
    به نظر می رسد که نحوه قرار گرفتن مادر در اتاق درد و هم چنین تحرک وی در طول زایمان می تواند بر فرآیند زایمان و نتایج حاصل از آن تاثیرگذار باشد. پژوهش حاضر مطالعه ای است که جهت بررسی تاثیر وضعیت قرار گرفتن مادر در فاز فعال زایمان بر طول مدت زایمان و آپگار نوزاد صورت گرفته است.
    روش کار
    این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که بر روی 256 مادر باردار مراجعه کننده به زایشگاه طالقانی شهر اراک انجام گردیده است. نمونه گیری به روش در دسترس صورت گرفت و حجم نمونه بر اساس α=5% و β=20% تعیین گردید. مادران واجد شرایط وارد مطالعه شده و به دو گروه نخست زا و چندزا تقسیم گردیدند و هر گروه بر اساس تمایل خود یکی از وضعیت های خوابیده به پهلوی چپ، نیمه متحرک و متحرک را در فاز فعال زایمان انتخاب نمودند. مراحل اول، دوم و سوم زایمان و هم چنین آپگار دقایق اول و پنجم نوزاد در هر گروه بررسی و ثبت شد. اطلاعات به دست آمده بر اساس آزمون شفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    یافته های بررسی نشان داد که بیشتر از نیمی از مادران (55.5 درصد) وضعیت نیمه متحرک را انتخاب نمودند. 98.8 درصد زایمان ها از نوع طبیعی بوده و اکثریت نوزادان متولد شده آپگار دقیقه اول و پنجم به ترتیب 9 و 10 داشتند و ارتباط آماری معنی داری بین پیچیدگی های زایمانی و آپگار نوزاد با وضعیت قرار گرفتن مادر وجود نداشت. هم چنین نتایج نشان داد که طول مراحل اول، دوم و سوم زایمان در نخست زایان در گروه متحرک کوتاه تر از دو گروه دیگر است و از نظر آماری نیز این ارتباط برای مرحله اول زایمان معنی دار بود (P<0.0001). در چند زایان، طول مراحل اول و دوم زایمان در گروه متحرک کوتاه تر از دو گروه دیگر بود که از نظر آماری این ارتباط معنی دار نشان داده شد (P<0.0001).
    نتیجه گیری
    به طور کلی یافته ها نشان داد که طول مرحله اول زایمان در زنان نخست زای متحرک و طول مرحله اول و دوم زایمان در زنان چندزای متحرک به طور معنی داری کاهش یافته است. بنابراین به نظر می رسد که توصیه به داشتن تحرک طی زایمان به مادر می تواند بر بهبود روند زایمان تاثیر داشته باشد.
    کلیدواژگان: وضعیت مادر، مراحل زایمانی، فاز فعال زایمان، آپگار نوزاد
  • رامین طاهری صفحه 58
    مقدمه
    سندرم سوییت با ایجاد بثورات ناگهانی به صورت پلاک های دردناک منفرد یا متعدد در اندام ها، صورت و گردن تظاهر می نماید که معمولا همراه تب و علایم دیگر است. در این مطالعه بیماران دچار سندرم سوییت طی یک دوره ده ساله مورد بررسی قرار گرفته اند.
    موارد: این مطالعه، مطالعه ای از نوع سری موارد می باشد که طی آن بیمارانی که با تشخیص سندرم سوییت از سال 1370 تا 1380 طی یک دوره 10 ساله در بخش پوست بیمارستان بوعلی تهران بستری و تحت درمان قرار گرفته بودند مورد بررسی قرار گرفته اند. مشخصات اصلی ضایعات پوستی بیماران به این شرح بود: بیمار اول ضایعات پوستی برجسته قرمز رنگ حساس و دردناک در دست و ساق پا، بیمار دوم تاول های بزرگ، شل و دارای مایع هموراژیک روی ساق هر دو پا و قسمت فوقانی یک ران و اسکار ضایعات قبلی روی مچ پاها، بیمار سوم پاپول و ندول در ناحیه دست چپ با درد خارش و ترشحات خونابه ای، بیمار چهارم ضایعات تاولی روی سطح داخلی ران ها، یک تاول در ناحیه تنه و ماکول های هیپرپیگانته و منتشر در سطح شکم، بیمار پنجم پاپول و ندول دردناک در دست ها و ساق پای راست، بیمار ششم پلاک و ندول دردناک، بیمار هفتم پاپول های اریتماتو و دردناک در ساق هر دو پا و روی شکم، بیمار هشتم پاپول و ندول اریتماتو دارای سوزش در شکم و کف دست راست، بیمار نهم ضایعات تاولی ارتیماتو دردناک در گردن و ساق پای راست.
    نتیجه گیری
    موارد جالبی در این بیماران یافت شده است. از جمله وجود تاول هموراژیک، وجود تغییرات اپیدرم مثل هیپرکراتوز آکانتوز و پاراکراتوز منطقه ای و وجود اسکارهای ناشی از ابتلا به این بیماری که تا به حال در گزارش های قبلی این بیماری در کتب و مجلات تخصصی اشاره ای به آنها نشده است.
    کلیدواژگان: سندرم سوییت، واسکولیت، لکوسیتوکلازی
|
  • Bahram Aminmansour, Kambiz Eslami Page 1
    Introduction
    Different hormonal responses may appear in severe head injured patients (including increase in serum Cortisol & GH level). These changes can also be seen in recovery and rehabilitation periods, so influencing the patients, outcome.
    Materials And Methods
    Forty severely head injured patients, referred to emergency units of Alzahra & Kashani hospitals were studied in a cohort study (selected by convenient sampling) after dividing into two equal groups. Craniotomy was performed for one group and conservative (non-surgical) therapy for the other. In the first and seventh day of admission serum Cortisol and growth hormone were checked (using RIA method). Data was analyzed by paired and student t tests.
    Results
    There were significant differences between mean of GH in the first and also in the seventh day(both with P<0.05) and between mean of GH and Cortisol from first to seventh day in two study groups(P<0.05). But there were no significant differences between mean of Cortisol in the first or seventh day in two study groups.
    Conclusion
    Results of this study showed that craniotomy as an independent factor can raise serum GH and Cortisol levels in severely head injured patients.
    Keywords: Severe traumatic brain injury, craniotomy, growth hormone, Cortisol
  • Mohamadreza Palizvzn, Ehsan Alah Ghaznavi Rad Page 8
    Introduction
    Epilepsy is one of the most common afflictions of human. The amygdala is one of the most sensitive epilepsy induction areas. This area has been the focus of interest, in large part due to its role in fear conditioning. It seems that any abnormality in the neuronal network in amygdala can increase the susceptibility of animal to seizure. The purpose of the present study was to evaluate the relationship between avoidance learning and kindeling susceptibility in rats.
    Materials And Methods
    In an experimental study, 20 Wistar male rats were trained for two way active avoidance learning in the shuttle box, and on the basis of escape response were divided into fast and slow learning animals. The rats were administered Pentylenetetrazole for induction of kindeling. Then seizure stages were noted. Data was analyzed using one way ANOVA and Tukey's test.
    Results
    Results of the present study demonstrated that slow learning animals comparing to fast learnings were more prone to kindeling and there was a significant difference in the seizure stage and stage 2 latency in the two groups.
    Conclusion
    On the basis of the present data it is possible to predict the predisposing of male rats to kindeling from the rate of fear conditioning that indicates the abnormality in amygdala neuronal circuits
    Keywords: Fear conditioning, kindeling, amygdala, Pentylenetetrazole
  • Mohammad Reza Darabi, Mohammad Hosein Nasr Isfahani Page 15
    Introduction
    Because tetraploid embryo is used as a base for growth and development of transgenic cells, one of the most important stages in animal biotechnology is to produce tetraploidy by electrofused 2-cell embryo. The aim of this study was to determine the effect of fusion duration on developmental rate of tetraploid embryos.
    Materials And Methods
    In this experimental study some of the bovine 2-cell embryos were obtained from in vitro matured and fertilized cumulus oocyte complexes 33-35 hr post fertilization as an unexposed control group (UCG). The remaining 2-cell embryos were exposed to 0.75 kilovolt per centimeter for 80 microsecond, and were transferred to SOF1 medium. Subsequently those embryos fused at 30 and 60 minute post electrofusion were categorized as fused groups (FG30 and FG60) and separated from unfused embryos as exposed control group (ECG). The developmental rate was compared between UCG, ECG, FG30, and FG60 groups and the relation between fusion duration and cleavage and developmental rate was surveyed.
    Results
    The cleavage rate up to 8-cell stage in FG60 was increased significantly compared to FG30 (p<0.05) while the blastocyst rate has no significant difference between the two groups. The cleavage and developmental rate in UCG was significantly higher than ECG, FG60 and FG30. Chromosomal analysis showed that 76% of embryos were true tetraploid.
    Conclusion
    The fused embryos in FG60 had more ability to produce embryos up to 8-cell stage than FG30. The electrical pulse can decrease the cleavage and developmental ability of embryo
    Keywords: Fusion time, Blastocyst, tetraploid, bovine
  • Mahdi Sharif, Masoud Keyghobadi, Hajar Ziaei, Jamshid Izadi, Shirzad Gholami, Alireza Khaliliyan Page 24
    Introduction
    Different strains of Echinococcus Granulosus have been found in endemic areas of Iran. This variation has a significant aspect in the field of medical parasitology and veterinary and also in epidemiology, pathology, control and prevention of Hydatid cyst infection. Morphology, epidemiology and biochemical studies can be carried out to determine Hydatid cyst strains in human and animal origins as host. This study was done to measure different biochemical compositions of liver Hydatid cyst fluids in human, sheep, goat, cattle and camel in 2004.
    Materials And Methods
    In a cross sectional-analytical study, 112 samples of Hydatid fluids were collected from the liver cysts of different hosts: 16 sheeps, 64 cattles, 12 goats and 10 camels in slaughter houses of Sari and Ghaemshahr and 10 human in Imam hospital. All cyst fluids were centrifuged at 4500 rpm at 4˚C for 45 minutes and the supernatants were analyzed for various biochemical parameters.
    Results
    Quantitative differences were observed in the levels of Sodium, Glucose, Urea, Alanin Aminotransferase (AST) in liver cystic fluids obtained from different hosts, although these differences were not statistically insignificant. However, differences in the levels of Potassium, Calcium, Triglycerides, Cholesterol, Uric acid, Creatinin, Albumin, Gamma Glutamyl Transferase, Aspartat Aminotransferase (AST) and Creatinine Phosphokinase (CPK) in different Hydatid cyst fluids were statistically significant (P<0.05).
    Conclusion
    Differences in biochemical composition of different Hydatid cyst fluids suggest the possible existence of more than one strain of Echinococcus Granulosus in human and other intermediate domestic animal hosts in Mazandaran.
    Keywords: Human, biochemical components, animal origin, Hydatid cyst
  • Majid Tavafi, Abdolrahman Dezfulian, Alireza Shams, Parvaneh Tabatabaie, Asadolah Tavakoli Page 32
    Introduction
    In diabetes mellitus the increase of AgII (Angiotensin II), IGF-1(insulin like growth factor-1) and growth hormone induce kidney lesions especially changes in content and thickness of GBM and widening and fusion of podocyte pedicles. In this research for the first time the combination of Losartan (AT1 receptor blocker) and Octreotide (Somatostatin analogue) were used in order to prevent glomerular epithelial lesions.
    Materials and Methods
    In this experimental study 15 male rats (2 months age) were uninephrectomised from left flank and divided in 5 groups (3 per group). 7 days later diabetes was induced in 2th, 3th, 4th and 5th group by Alloxan (120mg/kg) subcutaneously. 5 days after diabetes induction, the third group received Losartan (5mg/kg/day) orally, 4th group Octretide (10 ŭg/day) subcutaneously and 5th group both two drugs with the mentioned doses for 8 weeks. The 2th group was served as diabetic non treatment group. Kidneys of all groups were fixed by perfusion technique. After second fixation of 1 mm3 cortex parts in Osmium Tetroxide, they were processed in TAAB812 resin for embedding. Thin sections (600 nm thickness) were prepared and investigated by transmission electron microscope qualitatively.
    Results
    Losartan inhibited fusion and thickening of podocyte pedicles but in some cases couldn,t maintain the 3 layer form of GBM. Octreotide had little effect on inhibition of fusion and thickening of podocyte pedicles and no effect in 3 layer form maintaining of GBM. Combined therapy inhibited fusion and thickening of podocyte pedicles and maintained 3 layer form of GBM but in some cases the lamina rara near endothelium was not seen.
    Conclusion
    Octreotide have little effect on prevention of glomerular epithelium lesions. However Losartan could prevent glomerular epithelium lesions well, but combined drug therapy showed better results comparing Losartan.
    Keywords: Losartan, Octreotide, GBM, podocyte pedicles fusion, ultrastructural study, Diabettes
  • Shirin Iran Far, Taravat Fakheri, Firozeh Safari, Shirin Amir Fakhri, Mansour Rezaie Page 45
    Introduction
    Considering the importance of diagnosing fetal distress and knowing diagnostic methods with minimum cost and time and high diagnostic value, this study was performed to evaluate the vibroacoustic stimulation test (VAST) value in predicting fetal distress in women in active phase of labor, reffering to Motazedi hospital, Kermanshah, 2004.
    Materials And Methods
    This clinical trial study was carried out on women in active phase of labor (dilatation >3-4), full term, single fetus, cephalic presentation, without previous diseases and also abnormal fetus. At first FHR was monitored for 15 minutes, then vibroacoustic stimulation was done for 3 seconds using an artificial larynx of Seimens Servox with high - pitch intensity equal to 105 dB. Results were recorded as non reactive and reactive FHR (twice 15 beats acceleration for 15 seconds). Other variables such as type of delivery, 1 and 5 minutes Apgar, meconium passing and nuch cord were documented. Data was analyzed by descriptive statistics and diagnostic value test.
    Results
    Age of women was 25.2 ±5.8, number of pregnancy 1.94 ± 1.33 and 51.8% of them had one pregnancy. FHR before VAST was 61.1% reactive and 26.3% suspicious and after VAST 60.8% reactive and 5.3% suspicious. In VAST method sensitivity, specificity and diagnostic value were 88.3%, 70% and 75.5% respectively and in nonVAST method 68.3%, 66.5%, 23.6%.
    Conclusion
    This study showed that VAST can assist to reduce suspicious cases of FHR.The prognostic value of VAST in predicting fetal distress was high. It is recommended to carry out further researches about duration and intensity of sound and using periodic FHR
    Keywords: vibroacoustic stimulation test (VAST), fetal distress, diagnostic value, active phase of labor
  • Fereshte Narenji, Nasrin Roozbahani, Mahtab Attarha, Naeimeh Akbari Torkestani, Sharareh Khosravi Page 52
    Introduction
    It seems that mother,s position and activity during labor can affect labor process and it,s outcomes. This investigation aimed to investigate maternal position,s effect in active phase on labor duration and newborn,s Apgar.
    Materials And Methods
    This is a quasi experimental study which is done on 256 mothers referring to Taleghani hospital in Arak city. Sampling was convenience and sample size was determined based on α =5% and β =20%. Mothers were divided into two primi and multipara groups and each mother chose one of the lying on left side, semi ambulatory and ambulatory positions based on her own intent. The duration of first, second and third stages of labor and also the newborn,s Apgar score in first and fifth minutes after birth was determined in each group. Data was analyzed using Shefe test.
    Results
    Results showed that more than half of mothers (55.5%) preferred semi ambulatory position. 98.8% of deliveries were normal vaginal delivery and most of newborn,s Apgar score in first and fifth minutes after birth was 9 and 10 respectively. There was no significant difference between labor complications and maternal position and also between Apgar score and maternal position. It was found that the duration of first, second and third stages of labor in primiparas of ambulatory group were shorter than the other two primipara groups. But the difference was only significant in first stage(p<0.001). In multiparas of the ambulatory group the duration of first and second stages were significantly shorter than the other two multipara groups(p<0.001).
    Conclusion
    Overall findings showed that the duration of first stage of labor in ambulatory primiparas and first and second stages of multiparas were significantly reduced so it seems that ambulation of mother during labor can improve labor process.
    Keywords: Phase of labor, Apgar score, maternal position, active phase
  • Ramin Taheri Page 58
    Introduction
    Sweet,s syndrome (SS) is characterized by painful plaque on extremities, face and neck fever and peripheral leukocytosis. In this study patients with Sweet,s syndrome are described in a 10 years period. Cases: This is a case series study in which 9 patients admitted to dermatology unit of Bu-Ali hospital were studied between 1992 to 2002. Basic characteristics of skin lesions in each patient were as following: red, painful and raised lesions on hand and lower leg of the first patient large, flaccid bullae containing hemorrhagic fluid on both lower legs and upper portion of one thigh and scar over both ankles in the second patient papule and nodule on left hand with pain, itching and hemorrhagic secretion in the third patient bullae over internal surface of thighs and trunk and hyperpigmented, diffused macula over abdomen in the forth patient painful papule and nodule on hands and right lower leg in the fifth patient painful plaque and nodule in the sixth patient erythematous and painful papule on both lower leg and abdomen in the seventh patient erythematose papule and nodule with burning sensation over abdomen and right hand in the eight patient and painful bullae on neck and right lower leg in the ninth patient.
    Conclusion
    Some special findings were found in these patients. For example, hemorrhagic and flaccid bullae, epidermal changes such as regional hyper keratosis and acanthosis and scar formation due to the illness which were not mentioned in previous reports of the disease.
    Keywords: Sweet, s syndrome, vasculitis, leukocytoclasia