فهرست مطالب

Basic Medical Sciences - Volume:8 Issue: 4, 2006

Iranian Journal of Basic Medical Sciences
Volume:8 Issue: 4, 2006

  • تاریخ انتشار: 1385/01/08
  • تعداد عناوین: 10
|
  • علی بدیعی، محمود رضا جعفری، علی خامسی پور، افشین سمیعی، دینا سروش صفحه 215
    هدف

    مصونیت علیه لیشمانیوز با تحریک سیستم ایمنی از نوع ایمنی سلولی صورت می گیرد. آنتی ژن Recombinant Leishmania major Stress & Temperature Inducible Protein 1(rLmSTI1) به عنوان کاندیدای واکسن لیشمانیوز مطرح شده است. لذا هدف از این مطالعه بررسی تاثیر استفاده از لیپوزوم به عنوان یک حامل جهت ارایه آنتی ژن rLmSTI1 به منظور القای پاسخ ایمنی از نوع ایمنی سلولی در موش های BALB/c در برابر لیشمانیوز می باشد.

    مواد و روش کار

    لیپوزوم های حاوی rLmSTI1 با استفاده از فسفولیپید Distearoylphosphatidylcoline (DSPC) و کلسترول با روش دهیدراسیون - رهیدراسیون تهیه شدند. خصوصیات مورفولوژی و اندازه لیپوزوم ها توسط میکروسکپ نوری و دستگاه آنالیز کننده اندازه ذره ای ارزیابی گردیدند. فراورده های تهیه شده شامل فراورده لیپوزومی حاوی آنتی ژن rLmSTI1، محلول آنتی ژن rLmSTI1، محلول PBS (phosphate buffer saline) و لیپوزوم خالی به صورت زیر جلدی به موش های BALB/c ماده سه مرتبه به فاصله 3 هفته تزریق شد. سه هفته بعد از آخرین تزریق یادآور، موش ها با تزریق پروماستیگوت های زنده لیشمانیا ماژور (1.5×106) به صورت زیر جلدی تحت آزمون چالش قرار گرفتند. میزان تورم و بروز زخم در پای موش ها به صورت هفتگی به مدت 12 هفته اندازه گیری شد. میزان آنتی بادی های ضد لیشمانیایی (IgG total, IgG1, IgG2a) در سرم موشهای واکسینه شده با تکنیک ELISA، قبل و 12 هفته بعد از آزمون چالش، مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین تعداد انگل موجود در طحال موشهای واکسینه شده مورد بررسی قرار گرفت.

    نتایج

    در بین گروه های مختلف، لیپوزومهای حاوی آنتی ژن rLmSTI1 بیشترین تاثیر را در جلوگیری از تورم و زخم داشته و بیشترین تیتر آنتی بادی IgG2a را تولید کرده بودند. همچنین کمترین تعداد انگل در طحال مربوط به موشهای واکسینه شده با لیپوزومهای حاوی ژن rLmSTI1 بود.

    نتیجه گیری

    ارایه آنتی ژن rLmSTI1 توسط لیپوزوم می تواند سیستم ایمنی را به نحو موثرتری در مقایسه با زمانی که آنتی ژن به صورت محلول ارایه می شود، به سمت ایمنی سلولی سوق داده و باعث محافظت موشها در مقابل لیشمانیوز شود.

    کلیدواژگان: واکسن، لیپوزوم، Lm STI1، لیشمانیوز پوستی، ایمنی سلولی
  • پروانه سلحشور، محمد اصغرزاده، محمدعلی حسینپور فیضی صفحه 226
    هدف
    مطالعه پلی مورفیسم ژنتیکی جمعیت ها از طریق ژنوم میتوکندری در کشورهای توسعه یافته انجام گرفته است. قوم آذری یکی از اقوام بزرگ ایرانی است که بیشتر در مناطق شمال غرب کشور ساکن می باشند. هدف این مطالعه بررسی تنوع ژنتیکی آنها با روش PCR-RFLP می باشد.
    مواد و روش کار
    در این مطالعه 120 نمونه خون از افراد ساکن در شهرهای مختلف آذربایجان تهیه و قسمت بافی کوت نمونه ها جدا گردید، DNA گلبول های سفید استخراج شده، و قطعه D - Loop از mtDNA توسط پرایمرهای ویژه طی PCR تکثیر یافت. در نهایت محصول PRC توسط آنزیم های محدود کننده برش داده شد.
    نتایج
    به کمک PCR قطعه D - Loop به اندازه 1024 bp تکثیر یافته و طی الکتروفورز به صورت باند قوی روی ژل مشاهده گردید. بر اثر برش با HaeIII، 6 تنوع مشاهده گردید که یک مورد هتروپلاسمی وجود داشت. همچنین در نتیجه برش با آنزیم AluI، دو نوع تنوع که شامل یک مورد هتروپلاسمی است شناسایی شد.
    نتیجه گیری
    7 تنوع ژنتیکی در کل 120 نمونه مورد مطالعه به دست آمد. این مقدار تنوع در نمونه های ما می تواند نتیجه اندازه جمعیت اجدادی کوچکتر و یا تاریخ ژنتیک کوتاه تر در قوم آذری باشد.
    کلیدواژگان: mtDNA، PCR، RFLP، پلی مورفیسم
  • داود درستکار مقدم، مهدی اعظمی، رسول صالحی، منصور صالحی صفحه 232
    هدف
    کریپتوسپوریدیوم یکی از مهمترین انگل های پاتوژن روده ای است که سبب اسهال در انسان و حیوانات می شود. در افراد با سیستم ایمنی کارآمد عفونت ناشی از انگل خودبخود بهبود می یابد اما در اشخاص مبتلا به نقص سیستم ایمنی عفونت ناشی از انگل طولانی مدت بوده و می تواند منجر به مرگ این افراد شود. به دلیل اهمیت بیماری مذکور و تاثیر تنوع گونه های انگل در طراحی استراتژی های کنترل بیماری، ایزوله های انسانی و حیوانی کریپتوسپوریدیوم جهت تعیین نوع گونه ها با استفاده از روش PCR -RFLP مورد بررسی قرار گرفتند.
    مواد و روش کار
    در این بررسی نمونه های مدفوع انسانی و دامی جمع آوری شده از نقاط مختلف استان اصفهان با استفاده از روش های آزمایشگاهی ویژه مورد بررسی و تخلیص قرار گرفتند و در نهایت بر روی DNA استخراج شده از ایزوله ها عملیات PCR - RFLP انجام گردید. جهت تعیین هویت گونه های انگلی شناسایی شده عملیات تعیین توالی ژنوم (sequencing) بر روی ژن 18s rRNA انجام شد. نتایج بررسی های میکروسکوپی نشان داد که 4.7 درصد از نمونه های انسانی و 6.2 درصد از نمونه های دامی آلوده به انگل هستند. نتایج PCR - RFLP نشان داد که نمونه های مورد آزمایش آلوده به Cryptosporidium parvum II، C. baileyi، C. serpentis، C. muris، C. wrairi و سه ژنوتیپ جدید کریپتوسپوریدیوم می باشند. با انجام تعیین توالی هویت واقعی این گونه های انگلی تعیین شد.
    نتایج
    با توجه به الگوی PCR - RFLP ژن 18s rRNAایزوله های انسانی و حیوانی در اثر هضم آنزیمی با آنزیم های برش دهنده SpeI و SspI می توان نتیجه گرفت که در استان اصفهان اکثر ژنوتیپ های کریپتوسپوریدیوم به ویژه C. parvum وجود دارد. همچنین ممکن است تغییرات شدید پلی مرفیک در انگل های کریپتوسپوریدیوم این منطقه وجود داشته باشد و یا موتانهایی از این جنس نیز در منطقه وجود داشته باشند که الگوهای متفاوتی را ایجاد می کنند و پی بردن به هویت این موتانها نیاز به تعیین توالی ژنوم آنها دارد. علاوه بر این وجود سویه های دامی در ایزوله های به دست آمده از انسان تداخل سیکل انسان – دام - انگل و اهمیت سویه های دامی را در کنار سویه های انسانی در منطقه نشان می دهد.
    کلیدواژگان: کریپتوسپوریدیوم، گونه، 18srRNA، PCR، RFLP
  • مهرداد روغنی، توراندخت بلوچ نژاد مجرد، محمدرضا واعظ مهدوی، مریم فاطمی صفحه 239
    هدف
    با توجه به وجود شواهد متعدد مبنی بر اثرات ضد دیابتی بوزیدان و اثرات سودمند آن بر متابولیسم مواد غذایی، در این بررسی اثر هیپوگلیسمیک و هیپولیپیدمیک این گیاه در مدل تجربی دیابت قندی در موش صحرایی مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش کار
    برای این منظور موشهای صحرایی نر (n=48) به طور تصادفی به چهار گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با بوزیدان، دیابتی، و دیابتی تحت درمان با بوزیدان تقسیم بندی شدند. دو گروه تحت تیمار با بوزیدان پودر گیاه مخلوط شده با غذای استاندارد موش (%6.25) را به مدت دو ماه بدون محدودیت دریافت نمودند. میزان گلوکز، تری گلیسیرید، کلسترول تام، کلسترول LDL و HDL سرم قبل از بررسی و در هفته های چهارم و هشتم پس از بررسی تعیین شد.
    نتایج
    میزان گلوکز سرم در گروه دیابتی افزایش معنی داری را در هفته هشتم در مقایسه با هفته قبل از آزمایش نشان داد (p<0.001) و در گروه دیابتی تحت درمان با بوزیدان کاهش معنی داری در مقایسه با گروه دیابتی مشاهده نشد. به علاوه سطح تری گلیسیرید در گروه دیابتی افزایش معنی داری را در هفته هشتم نسبت به هفته قبل بررسی (p<0.05) نشان داد و سطح تری گلیسیرید در هفته هشتم در گروه دیابتی تحت درمان با بوزیدان در مقایسه با گروه دیابتی به طور معنی دار پایینتر بود (p<0.05). همچنین یک کاهش معنی دار در سطح کلسترول سرم در گروه دیابتی تحت درمان با بوزیدان در هفته هشتم در مقایسه با گروه دیابتی مشاهده شد (p<0.05). از طرف دیگر، میزان کلسترول HDL و LDL در گروه دیابتی تحت تیمار در هفته هشتم در حد معنی دار و به ترتیب بیشتر و کمتر از گروه دیابتی بود p<0.05) و (p<0.01.
    نتیجه گیری
    تجویز خوراکی و درازمدت ریشه بوزیدان در مدل تجربی دیابت قندی هر چند فاقد اثر هیپوگلیسمیک بارز بوده ولی موجب تغییرات مطلوب و سودمند در سطح لیپیدهای خون می گردد.
    کلیدواژگان: بوزیدان، گلوکز، لیپید، دیابت قندی، موش صحرایی
  • محمدهادی صادقیان، نوریه شریفی، محمدتقی شاکری صفحه 246
    هدف
    سرطان پستان یکی از شایعترین بدخیمی های انسانی بوده و دومین علت مرگ ناشی از سرطان در خانمهاست. عوامل متعددی در بیماریزایی و پیش آگهی بیماری دخیل هستند که یکی از مهمترین آنها رگ سازی می باشد.
    در این مطالعه بر آن شدیم که از روش ارزشمند ایمنوهیستوشیمی با استفاده از مارکر CD34 که مارکری مناسب برای سلولهای اندوتلیال عروق است به بررسی میزان رگ سازی در سرطان پستان پرداخته و مقایسه ای با بافت نرمال انجام دهیم. بدیهی است در صورت اثبات افزایش رگ سازی (میزان عروق کوچک درون تومور) درمان ضایعه به سمت کنترل رگ سازی گرایش خواهد یافت.
    مواد و روش کار
    در این مطالعه 50 مورد از بافتهای سرطان پستان از بیماران مراجعه کننده به بیمارستان قایم (عج) مشهد در سالهای اخیر انتخاب و بعد از بررسی های اولیه و برش بر روی بلوکهای آنها رنگ آمیزی برای مارکر ایمنوهیستوشیمی CD34 انجام شد. سپس در نقاطی که حداکثر رگ سازی وجود داشت، میزان (Microvessel density) MVD بررسی و ارتباط آن با فاکتورهای دیگر نظیر سن، درجه تومور، تعداد گره لنفی مبتلا و اندازه تومور مورد ارزیابی قرار گرفت.
    نتایج
    میزان MVD در بافت نرمال مجاور تومور 12.42±2.5 و در سرطان پستان 46.76±23.4 به دست آمد که اختلاف معنی داری را در میزان آنژیوژنز (رگ سازی) بین بافت نرمال و نئوپلازیک پستان نشان می دهد (p=0.000). همچنین به موازات افزایش درجه هیستولوژیک (گرید) میزان رگ سازی افزایش داشت. به طوری که MVD در گرید یک سرطان پستان 42.3±25.1 و در گرید سه 63.75±26.5 بود ولی این تفاوت در حدی نبود که رابطه معنی دار شود (p=0.2).
    نتیجه گیری
    نتایج به دست آمده از مطالعه ما تفاوت مشخص در تراکم عروقی در سرطان پستان (MVD) بین بافت نرمال و سرطانی و همچنین رابطه بین افزایش رگ سازی را با افزایش درجه هیستولوژیک تومور نشان می دهد.
    کلیدواژگان: سرطان پستان، رگ سازی کوچک، ایمنوهیستوشیمی، رگ سازی
  • حمید عزیزی ملک آبادی، حجت الله علایی، شهربانو عریان صفحه 252
    هدف
    در این تحقیق اثرات تمرین بدنی (دویدن روی تردمیل) بر یادگیری و حافظه احترازی غیر فعال در موش های صحرایی نر بالغ وابسته به مرفین مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش کار
    تعداد 36 سر موش صحرایی با وزن تقریبی 250 گرم در چهار گروه: کنترل، وابسته به مرفین، ورزشکار و وابسته به مرفین ورزشکار قرار داده شد. برای ایجاد وابستگی به مرفین، از تزریق درون صفاقی محلول مرفین با دوزهای افزایشی: سه روز اول 10 mg/kg، سه روز دوم 20 mg/kg و سه روز سوم 40 mg/kg استفاده شد. تمرین دویدن روی تردمیل، در یک دوره زمانی ده روزه)روزی 2 ساعت، با سرعت 12m/min و شیب 15 درجه(برای گروه های ورزشکار و وابسته به مرفین ورزشکار انجام گرفت. آزمون یادگیری و حافظه احترازی غیر فعال در دستگاه یادگیری و پس از انجام تیمارهای مورد نظر برای همه گروه ها، با شرایط یکسان انجام شد. پس از انجام این مرحله، نتایج رفتاری برای سه شاخص (dark stay) DS, latency و (light stay) LS به وسیله آزمون های آماری ANOVA و t-test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    نتایج نشان داد که در مقایسه میانگین گروه کنترل با گروه های ورزشکار و وابسته به مرفین ورزشکار، تمرین بدنی با تردمیل، شاخصهای معیار مثبت latency) و (LS را تقویت و شاخص معیار منفی (DS) را تضعیف نموده است. در مورد شاخص اول (latency): در مقایسه با گروه های ورزشکار و وابسته به مرفین ورزشکار، تا مدت زمان 24 ساعت پس از شوک و برای شاخص سوم (LS) تا مدت زمان یک هفته پس از شوک افزایش معنی دار و برای شاخص دوم (DS) تا یک هفته پس از شوک کاهش معنی دار مشاهده شد *p<0.05)، **p<0.01 و (***p<0.001. برای مدت زمان یک ماه پس از شوک فقط برای شاخص های DS و LS، بین گروه های وابسته به مرفین با ورزشکار تفاوت معنی دار مشاهده شد (*p<0.05). در مقایسه گروه کنترل با گروه وابسته به مرفین تنها در شاخص دوم (DS) که یک معیار منفی منظور شد، فقط در زمان 24 ساعت پس از شوک، افزایش معنی دار مشاهده شد (*p<0.05). برای گروه های تحت تیمار، در مقایسه میانگین گروه وابسته به مرفین با گروه های ورزشکار و وابسته به مرفین ورزشکار، برای شاخص latency تا 24 ساعت پس از شوک و برای شاخص DS و LS تا یک هفته پس از شوک تفاوت معنی دار مشاهده شد *p<0.05)، **p<0.01 و (***p<0.001.
    نتیجه گیری
    نتایج مرحله رفتاری نشان داد که ورزش و تمرین بدنی، سرعت یادگیری را افزایش داده و فراخوانی خاطرات کوتاه مدت را تقویت می نماید، ولی بر اندوخته های گذشته تاثیر محسوسی نداشته است. بر این اساس می توان گفت که احتمالا قسمت هایی از هیپوکامپ (نظیر شکنج دندانه ای) تحت تاثیر تمرین بدنی قرار گرفته است. علاوه بر این ورزش و تمرین بدنی موش های وابسته به مرفین را درمان نمود، به طوری که پس از تیمار ورزش و تمرین بدنی، خاطرات گذشته را همانند گروه کنترل فراخوانی کردند.
    کلیدواژگان: تمرین بدنی، حافظه، مرفین، موش صحرائی، هیپو کامپ
  • محمدکاظم غریب ناصری، سیدعلی مرد، یعقوب فربود صفحه 263
    هدف
    گیاه شوید (Anethum graveolens) از تیره جعفری (Umbelliferae) بوده و اثرات ضد نفخ، ضد اسپاسم، ضد تشنج و نیز اثر کاهنده اسید معده توسط آن تاکنون گزارش شده است. با توجه به مصرف سنتی جوشانده میوه شوید در درمان زنانی که مکررا دچار سقط جنین می شوند، هدف این تحقیق، بررسی اثر میوه شوید بر انقباض رحم موش صحرایی باکره و تا حد امکان، شناسایی مکانیسم آن می باشد.
    مواد و روش ها
    عصاره میوه شوید با الکل %70 و با روش خیساندن تهیه شد. رحم موشهای بالغ و باکره در حمام بافت)محلول دیژالون، (29°C قرار داده و انقباضات ناشی از کلرورپتاسیم و اکسی توسین به روش ایزومتریک ثبت شد. در تجربه اکسی توسین، استرادیول والریت 24(5mg/kg, sc) ساعت قبل به موشها تزریق گردید.
    نتایج
    این تحقیق نشان داد که عصاره میوه شوید 0.5)، 1، 2، 4 و (8mg/ml به صورت وابسته به غلظت، انقباض ناشی از کلرورپتاسیم (60 mM) و اکسی توسین (10 mU/ml) را در رحم کاهش می دهد (p<0.0001). ولی اثر مهاری عصاره بر انقباض ناشی از اکسی توسین در بیشتر غلظتها، قویتر بود p<0.01) تا (p<0.0001. بدون حضور کلسیم، پاسخ انقباضی به اکسی توسین ضعیف بود و کلرورکلسیم (2.4 mM) این انقباض را تقویت نمود. در غیاب کلسیم، عصاره پاسخ انقباضی به اکسی توسین را کاهش داد و در حضور کلسیم، عملکرد مهاری عصاره افزایش یافت. در غیاب کلسیم، رحم دپولاریزه شده به وسیله کلرورپتاسیم (120 mM) منقبض نشد و افزایش کلسیم 0.15)، 0.3، 0.6، 1.2 و (2.4 Mm قدرت انقباض رحم را به صورت وابسته به غلظت افزایش داد. عصاره (4 mg/ml) این افزایش قدرت انقباض را کاهش داد. پروپروانولول (1?M) و (100? M) L-NAME مانع بروز اثرات مهاری عصاره بر انقباض ناشی از اکسی توسین نشدند.
    نتیجه گیری
    از نتایج به دست آمده شاید بتوان نتیجه گیری کرد که بخشی از عملکرد مهاری عصاره آبی الکلی میوه شوید از طریق انسداد کانالهای کلسیمی وابسته به ولتاژ و بخش دیگر آن از طریق اختلال در عملکرد اکسی توسین انجام شده و در این عملکرد مهاری، NO و رسپتورهای بتا دخالتی ندارند.
    کلیدواژگان: میوه شوید، موش صحرایی، اکسن توسین، کلرورپتاسیم
  • نمایه مقالات سه ساله مجله علوم پایه پزشکی ایران (1382-1384)
    صفحه 273