فهرست مطالب

دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران - سال شصت و سوم شماره 10 (پیاپی 58، دی 1384)

مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران
سال شصت و سوم شماره 10 (پیاپی 58، دی 1384)

  • 110 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1384/10/11
  • تعداد عناوین: 8
|
  • پریچهر توتونچی، سهیلا دبیران صفحه 782
    مقدمه
    نئوپلاسم ها از علل شایع بیماری در افراد بزرگسال محسوب می شوند و انواع بدخیم آن دومین علت مرگ پس از بیماری های قلبی می باشند. هدف از انجام این مطالعه تعیین توزیع شاخص توده بدن و سایر خصوصیات فردی و بیماری در بیماران مبتلا به نئوپلاسم و ارتباط آنها با نوع نئوپلاسم در بدو تشخیص در بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی 483 نفر از مراجعین به درمانگاه های کانسر بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه تهران در سال 1382 از طریق مصاحبه، معاینه و گزارش آسیب شناسی مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    در میان افراد مورد بررسی 280 نفر (%57.97) زن و 203 نفر (%42.03) مرد بودند. 320 نفر (%66.25) دچار نئوپلاسم بدخیم و 163 نفر (%33.75) دچار نئوپلاسم خوش خیم بودند. شایعترین نئوپلاسم های بدخیم به ترتیب در دستگاه گوارش (%24.68) پوست (%22.82) و سینه (%15.94) و شایعترین نئوپلاسم های خوش خیم به ترتیب در سینه (%26.99) دستگاه تولید مثل زنان (%17.79) دستگاه گوارش (%12.26) و بافت نرم (%12.26) بود. در میان مبتلایان به نئوپلاسم های خوش خیم %15.95 افراد BMI<20 و %30.67 افراد BMI>25 و بقیه BMI طبیعی داشتند. در میان مبتلایان به نئوپلاسمهای بدخیم %25.62 افراد BMI<20 و %35.62 افراد BMI>25 و بقیه BMI طبیعی داشتند. %22.8 افراد بی اشتهایی، %60.9 تغییر وزن و %56.5 کاهش وزن در جریان ظهور علایم نئوپلاسم را ذکر می کردند. در زمان تشخیص نئوپلاسمها در %4.35 موارد کپسول، در %20.29 موارد ابتلای غدد لنفاوی و در %5.17 موارد متاستاز وجود داشت. در میان افراد مورد بررسی بین نوع نئوپلاسم و سن، جنس، BMI وجود کپسول در نئوپلاسم، وجود لنفادنوپاتی، وجود متاستاز، وجود کاهش وزن و بی اشتهایی ارتباط معنی دار آماری وجود داشت.
    نتیجه گیری و توصیه ها: با وجودی که بیشتر نتایج این بررسی در تایید نتایج سایر بررسی ها می باشد اما بایستی در مطالعات آینده نگر و گسترده تر در سطح شهر تهران و در تمام کشور تایید گردد.
    کلیدواژگان: شاخص توده بدن، نئوپلاسم خوش خیم، نئوپلاسم بدخیم، بی اشتهایی، لنفادنوپاتی، متاستاز
  • محمدرضا نوری دلویی، زهرا حاج ابراهیمی صفحه 791
    پس از کشف اولین بیماری مرتبط با اختلال در ژنوم میتوکندری در اواخر سال های 1980 تاکنون، شمار بیماری های مرتبط با نقص در ژنوم میتوکندریایی رو به افزایش است. با وجود پیشرفت های بی شمار در فهم اختلالات میتوکندریایی چه در سطح ژنتیکی و چه در سطح بیوشیمایی، هنوز درمان رضایت بخشی برای اکثر این بیماران وجود ندارد. بخش عمده ای از این مسئله به این دلیل می باشد که اکثریت این بیماران دارای نقص در زنجیره تنفسی می باشند که مسئول تولید انرژی می باشد و تاکنون هیچ راه فرعی برای رساندن انرژی به این افراد از طریق مصنوعی شناخته نشده، در نتیجه اکثر توجه ها به سوی ژن درمانی این بیماری ها معطوف بوده است. در حال حاضر، سه راهکار برای ژن درمانی بیماری های میتوکندریایی وجود دارد: مهار تکثیر ژنوم معیوب با استفاده از فناوری آنتی سنس، معرفی ژن سالم به میتوکندری و معرفی ژن سالم به هسته با هدف انتقال محصول پروتیینی ژن سالم به میتوکندری. هر گونه موفقیتی در ژن درمانی میتوکندری بستگی به در دست بودن ناقلین مناسب اختصاصی برای میتوکندری می باشد. در مقاله مروری حاضر با استفاده از منابع جدید و معتبر فراوان به معرفی روش های جدید ژن درمانی و سیستم های موجود برای رها شدن اختصاصی ژن به میتوکندری پرداخته شده است. ناقلین اختصاصی میتوکندری باید دارای دو ویژگی باشند: باید ژن مورد نظر را به طور اختصاصی در میتوکندری رها کنند و از طرفی نباید آن را در طول آندوسیتوز رها سازند. مدت های طولانی است که می دانیم ترکیبات آمفی فیل دارای مرکز باردار کاتیونی چون ردامین 123 و دکوالینیوم دارای تجمع داخل میتوکندریایی می باشند. این ترکیبات دارای چربی دوستی کافی همراه با مرکز باردار باردار مثبت هستند. خاصیتی که موجب کاهش تغییرات انرژی آزاد به هنگام انتقال از محیط آبی به محیط هیدروفوب می شود و به هنگام عبور از غشا میتوکندری به منظور تجمع در میتوکندری مورد نیاز می باشد. اخیرا ناقلی معرفی شده است که از دکوالینیوم ساخته شده و به همین نام نیز نامیده می شود. مطالعات نشان داده است که این ناقل به ژن مورد نظر متصل شده و آن را از حمله نوکلئازها محافظت می کند. با توجه به ویژگی ذاتی این ماده برای تجمع در میتوکندری به نظر می رسد که این ناقل می تواند به منظور رهاسازی اختصاصی ژن ها در میتوکندری استفاده شود.
  • علی خدابنده، احمدرضا شمشیری، حسن فربودمنش صفحه 814
    مقدمه
    بیماری ناشایع تایموما با تظاهرات بالینی و پارانئوپلاستیک خود از لحاظ آماری جنبه های قابل ملاحظه ای دارد و ارتباط بین وجود تایموما و بیماری های از قبیل میاستنی گراویس، هیپوگاماگلوبولینمیا و آپلازی گلبولهای قرمز اثبات شده است. از طرفی وجود تایموما برسیر بیماری های ناشی از آن و یا همراه آن تاثیر داشته و در انتخاب درمان و تاثیر درمان موثر است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه از نوع Case series می باشد. از حدود 120000 پرونده در بخش پاتولوژی بیمارستان شریعتی 43 مورد تایموما از سال 1350-1379 جمع آوری و اطلاعات آنها مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین سنی 43 بیمار 37/7 سال بود در حالیکه منابع پزشکی شیوع بیماری را در دهه های 6 و 5 ذکر می کنند. 62.8 درصد از بیماران مرد و 37.2 درصد زن بودند. عمده نواحی درگیری عبارت بودند از پلور چپ (%55.8) پریکاردیوم (%34.9) و ریه چپ (%14) شایعترین نشانه های بالینی عبارتند از دیسفاژی (%60.5) ریسپنه (%58.1) دوبینی (%51.2) و سرفه (%48.8) بیشترین تظاهر پارانئوپلاستیک بیماران میاستنی گراویس 62.8 درصد (27 نفر) بود. 2 نفر از بیماران مبتلا به هایپرتیروئیدی بودند. همچنین 2 نفر از بیماران با توجه به مندرجات پرونده شان آنمی غیر قابل توجیه داشتند. 23.3 درصد (10 نفر) از بیماران هیچ گونه تظاهر پارانئوپلاستیک نداشتند.
    نتیجه گیری و توصیه ها: در بررسی تمام بیماران احتمال وجود تایموها بایستی مد نظر قرار گیرد.
    کلیدواژگان: تایموما، میاستنی گراویس، هیپوگاماگلوبولینمیا، آپلازی گلبولهای قرمز
  • معصومه برزگری، مهین ولیخانی، زهرا حلاجی، امیرهوشنگ احسانی، پدرام مهربان، سیاوش طوسی، حسین قاسم پور صفحه 821
    مقدمه
    پوواتراپی یکی از روش های درمانی موثر است که در طیف وسیعی از بیماری های پوستی نظیر ویتیلیگو، پسوریازیس، درماتیت آتوپیک، ماستوسیتوز، مایکوزیس فانگوئیدس و... بکار می رود. بی شک این روش درمانی در کنار اثرات درمانی دارای عوارض جانبی ناخواسته متعددی می باشد. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی عوارض حاد پوواتراپی می باشد.
    مواد و روش ها
    بیمارانی که از فروردین سال 1377 به درمانگاه نور درمانی بیمارستان رازی مراجعه کردند مورد مطالعه قرار گرفتند. در این مطالعه 200 بیمار بررسی شدند و متغیرهای مورد مطالعه عبارت بودند از: سن، جنس، نوع پوست، تشخیص بیماری، سابقه فامیلی، نتیجه درمان با استفاده از سایر روش های درمانی علاوه بر پوواتراپی، دوز آغازین اشعه، چگونگی افزایش دوز، دوز توتال و تجمعی اشعه، نحوه استفاده از پوواتراپی و دوزی از اشعه که عوارض در آن ظاهر شده است. اطلاعات ثبت شده توسط نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    در جمعیت مورد بررسی متوسط سن بیماران 31.73 سال بود و اغلب افراد مورد مطالعه مونث بودند (%60.5) بیشتر بیماران (%64.5) پوست درجه 3 و 4 داشتند و شایع ترین تشخیص بیماری ویتیلیگو بود (%51.5) متوسط دوز آغازین پووا J/cm2 2.743±3.023 و متوسط دوز کلی پووا 243.521 J.cm2 ومتوسط زمان پوواتراپی 13.65 ± 8.8 ماه بود. در 96.5 درصد از بیماران پوواتراپی به صورت طولانی مدت با دوز کم استفاده شده است و در 70.5 درصد نتیجه درمان بهبود نسبی بوده است. عوارض جانبی ناخواسته عبارت بودند از: اریتم (%32.5) آفتاب سوختگی (%19.5) خارش (%16.5) احساس سوزش (%16.5) تهوع و استفراغ (%14) درماتیت سبوره (%7.5) خشکی پوست (%6.5) سردرد (%3.5) و درد شدید پوستی (%3.5)نتیجه گیری و توصیه ها: شایع ترین عارضه حاد پوواتراپی در این مطالعه اریتم بوده است. در مقایسه با سایر بررسی ها، در این مطالعه عوارض جانبی پوواتراپی کمی بیشتر دیده شده است. در این مطالعه هیچ موردی از عوارض چشمی دیده نشده و در تعداد اندکی افزایش خفیف آنزیم های کبدی و کلیوی بدون نیاز به قطع درمان مشاهده شد. عوارض جانبی بیشتر در نواحی پوشیده (به غیر از نواحی آفتاب سوختگی) بودند.
    کلیدواژگان: پوواتراپی، عوارض جانبی، نور درمانی
  • بهنوش وثاقی قراملکی، حمیدرضا صادقی پور رودسری، ناصر سلسبیلی، فیروزه اکبری اسبق، شهره جلایی صفحه 827
    مقدمه
    هدف از این مطالعه بررسی اثر کشت همرفت (Co-culture) سلولهای گرانولوزا بر تسهیم سلولی جنین های انسانی در محیط های مایع فولیکولی و Ham''s F10 و مقایسه آن با رشد جنین در محیط کشت 3S بود.
    مواد و روش ها
    بدین منظور در یک مطالعه تجربی، از میان مراجعین به بخش IVF بیمارستان میرزا کوچک خان تهران 27 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند. پس از تحریک تخمدانی با روش بلند مدت، تخمک های بیماران با استفاده از اولتراسوند واژینال جمع آوری و به روش تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم (Intracytoplasmic Sperm Injection: ICSI) بارور گردیدند. سپس رشد آنها در محیط های کشت مایع فولیکولی و Ham''s F10 ساده و حاوی سلول های گرانولوزا مورد مطالعه قرار گرفت و با محیط سرم ساختنی جایگزین (3S) مقایسه شد (در مجموع 5 محیط).
    یافته ها
    بر طبق نتایج این تحقیق بیشترین فراوانی جنین های 8 سلولی در محیط همرفت (Co-Culture) مایع فولیکولی با سلول های گرانولوزا، و بیشترین جنین های 2 سلولی در محیط همرفت Ham''sF10 با سلولهای گرانولوزا دیده شد. کمترین فراوانی عدم تقسیم در محیط 3S وجود داشت و کمترین جنین های 8 سلولی در محیط مایع فولیکولی ساده (فاقد سلول های گرانولوزا) مشاهده گردید. از نظر از هم پاشیدگی (Fragmentation) سیتوپلاسمی، محیط مایع فولیکولی همراه با سلول های گرانولوزا و 3S کمترین از هم پاشیدگی را داشت. ولی در محیط های Ham''s F10 به تنهایی و یا همراه با سلول های گرانولوزا بیشترین میزان از هم پاشیدگی سیتوپلاسمی مشاهده شد.
    نتیجه گیری ها و توصیه ها: بطور کلی نتایج این تحقیق نشان داد کشت همرفت تخمک های بارور شده در مایع فولیکولی همراه با سلول های گرانولوزا سبب افزایش تعداد سلول های جنین با کمترین فراگمانتاسیون سیتوپلاسمی می شود.
    کلیدواژگان: کشت همرفت، سلولهای گرانولوزا، مایع فولیکولی، Ham، s F10، سرم ساختنی جایگزین (3S)
  • انسیه شاهرخ تهرانی نژاد، ناهید قلی نژاد، بتول حسینی رشیدی، مهناز اشرفی صفحه 836
    از متدهای مختلفی برای پیشگویی ذخیره تخمدان و نتایج IVF در پاسخ تحریک گنادوتروپین استفاده شده است. در بین همه اینها ثابت شده است که FSH پایه روز سوم مفیدترین متد است. نتیجه ضعیف تر با سطح بالاتر هورمون حتی در محدوده نرمال مرتبط است. هدف اصلی از این مطالعه تعیین ارزش پیشگویی کنندگی اینهیبین B روز پنجم سیکل در تعداد اووسیت های به دست آمده در سیکل ART است. اهداف دیگر آن تعیین حساسیت و ویژگی و ارزش اخباری مثبت و منفی اینهیبین B در پیشگویی حاملگی بالینی و کنسل شدن سیکل و تحریک بیش از حد تخمدان در سیکل ART و تعیین ارتباط بین اینهیبین B و تعداد اووسیت بازیافت شده، ...
    کلیدواژگان: ذخیره تخمدان، گنادوتروپین، IVF، اینهیبین B
  • حسن هاشمی، شیوا مهرآوران، اکبر فتوحی، سعید پاپور صفحه 851
    مقدمه
    هدف از این تحقیق تعیین کارآیی، پایداری و بی خطری بلند مدت عمل لیزیک و رضایت بیماران در درمان نزدیک بینی بعد از پنج سال می باشد.
    مواد و روش ها
    برای انجام این مطالعه 54 بیمار 97)چشم) که 4 تا 6 سال قبل با Omnimed summit Excimer Laser تحت عمل لیزیک قرار گرفته بودند، مجددا مورد معاینه قرار گرفتند. در کلیه این بیماران از Chiron Automated Corneal Shaper (ACS) برای ایجاد فلپ استفاده شد. معاینات انجام شده شامل حدت بینایی، رفراکشن، معاینه با اسلیت لمپ،اندازه گیری فشار چشم؛ معاینه شبکیه، کراتومتری، پاکیمتری و توپوگرافی قرنیه بود. همچنین برای ارزیابی رضایت آنان از کیفیت دید و نتیجه عمل، از بیماران خواسته شد یک پرسشنامه 11 سوالی را کامل کنند.
    یافته ها
    متوسط زمان پیگیری بعد از عمل تا آخرین ویزیت انجام شده 5.4 سال (4.4 تا 6.3 سال) بود. میانگین و انحراف معیار معادل اسفریک قبل از عمل در این مطالعه برابر با -8.50 ± 3.42 دیوپتر (از -2.88 تا -16.75 دیوپتر) بود. پنج سال بعد از لیزیک، میانگین و انحراف معیار اسفریک به -1.72 ±1.77 دیوپتر (از 0.75 تا -8.25 دیوپتر) رسید. معادل اسفریک در 55 چشم ((%56.7 در محدوده ±1 دیوپتر و در 86 چشم (%88.66) در محدوده ±3 دیوپتر از مقدار مورد نظر بود. حدت بینایی اصلاح نشده در 23 چشم (%23.7) برابر با 20.20 یا بهتر و در 66 چشم (%68) برابر با 20.40 یا بهتر بود. دید اصلاح شده در چهار چشم بیش از 2 خط بهبود و در 2 چشم بیش از 2 خط افت داشت. براساس پاسخ بیماران به پرسشنامه، %96.1 از آنها از نتیجه عمل و دیدشان "راضی" یا "خیلی راضی" بودند.
    نتیجه گیری و توصیه ها: در بلند مدت، لیزیک روشی بی خطر و موثر در اصلاح نزدیک بینی خصوصا در درجات خفیف تا متوسط می باشد. با پیشرفت های تکنولوژی بوجود آمده و درک بهتری که امروزه از اثرات و عوارض آن وجود دارد، در آینده نتایج بهتری را نیز می توان انتظار داشت.
    کلیدواژگان: لیزیک، نزدیک بینی، پیگیری طولانی مدت
  • فیروزه نیلی، فاطمه نیری، صدیقه برنا صفحه 859
    مقدمه
    هدف از این مطالعه مشخص کردن رابطه بین میکروب های کولونیزه مادران با ژرم های حاصل از کشت مثبت خون در نوزادان می باشد.
    مواد و روش ها
    این تحقیق بر روی 1798 زن حامله و نوزادان آنها در دو گروه بین دی ماه 1381 تا اردیبهشت 1384 انجام شد. گروه اول شامل 601 زن حامله همراه با عامل خطر سپسیس نوزادی مانند نارسی، پارگی طولانی کیسه آب، کوریو آمنیونیت، عفونت مادر و گروه دوم فاقد این عوامل خطر بودند. نمونه ها از واژن و رکتوم این زنان تهیه و در محیط هایی که برای رشد میکروب های گرم مثبت و منفی هوازی مانند استرپتوکک گروه ب هستند، پرورش داده شدند. نوزادان بر حسب حال عمومی و وجود فاکتور خطر سپسیس، تحت بیماریابی و یا بررسی از لحاظ سپسیس قرار گرفتند.
    یافته ها
    متوسط سن مادران 26.72±5.7 سال و اکثرا از لحاظ سطح اقتصادی و اجتماعی پایین بودند. متوسط سن جنینی و وزنی نوزادان به ترتیب 37.9±2.7 هفته و 3043±665.9 گرم بدست آمد. شایع ترین ژرم کولونیزه در واژن و رکتوم به ترتیب استاف اپیدرمیدیس و ای کولای بودند. شایعترین ژرم سپسیس نوزادان به ترتیب استاف اپیدرمیدیس و سپس آسینتوباکتر بود. در 15 مورد از 68 مورد بین کشت های بدست آمده از نوزاد و مادر ارتباط وجود داشت که عمدتا مربوط به استاف اپیدرمیدیس و یک مورد ای کولای بود. نارسی شایع ترین عامل خطر سپسیس بود.
    نتیجه گیری و توصیه ها: با توجه به شیوع استاف اپیدرمیدیس در واژن و رکتوم زنان باردار و نیز شیوع استاف اپیدرمیدیس به عنوان شایع ترین سوش سپسیس نوزادان و یافتن ارتباطاتی بین نوزادان و مادران آنها به نظر می رسد عفونت بالا رونده توسط این ژرم، بعضی از این عفونت ها را در این نوزادان توضیح دهد. در این مطالعه ما نتوانستیم استرپتوکک گروه ب را به عنوان عامل شایعی در کشت مادران و نوزادان آنان پیدا کنیم.
    کلیدواژگان: سپتی سمی، نوزادان، کولونیزاسیون میکروبی واژن و رکتوم، عوامل خطر