فهرست مطالب

دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان - سال چهارم شماره 3 (پیاپی 15، تابستان 1384)

مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان
سال چهارم شماره 3 (پیاپی 15، تابستان 1384)

  • 90 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1384/07/10
  • تعداد عناوین: 10
|
  • مقالات پژوهشی
  • محمدرضا محمدی، سیدعباس باقری یزدی، مهدی رهگذر، بیتا مسگرپور، غلامرضا حسینی فخر، حشمت الله برجسته، عباس زامیاد، حمید پرنده افشار صفحه 136
    زمینه و هدف
    امروزه تا حد زیادی بار اختلالات روانی در کشورهای پیشرفته جهان به وسیله پرسش نامه های غربالگری و مصاحبه های بالینی شناسایی شده، اما مطالعات همه گیری شناسی اختلالات روانی در کشور ما کوتاه و تعداد مطالعات انجام شده کم و محدود می باشد. هدف پژوهش حاضر، برآورد شیوع اختلالات روان پزشکی در افراد 18 سال و بالاتر مناطق شهری و روستایی استان کرمان بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی – مقطعی در سال 1380 و در قالب طرح کشوری بررسی اختلالات روان پزشکی در ایران انجام گردید. در این مطالعه 876 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایو سیستماتیک از بین خانواده های موجود استان انتخاب شدند و با استفاده از پرسش نامه اختلالات عاطفی و اسکیزوفرنیا (SADS) بر اساس معیار های طبقه بندی DSM –IV، مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج این بررسی نشان داد شیوع انواع اختلالات روان پزشکی در استان 19.62% می باشد که این شیوع در زنان 25.48% و در مردان 13.5% بود. اختلالات اضطرابی و خلقی به ترتیب با 8.33% و 7.19%، شایع ترین اختلالات روان پزشکی در استان بودند. شیوع اختلالات پسیکوتیک در این مطالعه 0.46%، اختلالات عصبی – شناختی 1.93% و اختلالات تجزیه ای 1.71% بوده است. در گروه اختلالات خلقی، افسردگی اساسی با 5.59% و در گروه اختلالات اضطرابی، وسواس فکری – عملی با 2.85% شیوع بیشتری داشته اند. در این مطالعه 13.93% افراد مورد مطالعه دچار حداقل یک اختلال روان پزشکی بوده اند. شیوع اختلالات روان پزشکی در استان در زنان با 17.67%، افراد گروه سنی 66 سال و بیشتر با 29.82%، افراد همسر فوت شده با 33.33%، افراد ساکن در مناطق روستایی با 16.09%، افراد بی سواد با 17.57% و افراد بازنشسته با 29.03% بیش از گروه های دیگر بوده است.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه مسئولیت سیاستگزاران و برنامه ریزان بهداشتی استان کرمان و کشور را در رابطه با تدوین برنامه های عملی و اجرایی بهداشت روان، بیش از پیش روشن می سازد
    کلیدواژگان: همه گیری شناسی، اختلالات روان پزشکی، پرسش نامه اختلالات عاطفی و اسکیزوفرنیا (SADS)، استان کرمان
  • لیلی مصلی نژاد، سکینه شهسواری صفحه 146
    زمینه و هدف
    پوکی استخوان نوعی بیماری متابولیکی استخوان است که با توده استخوانی اندک و بر هم ریختگی ریز ساختارهای بافت استخوانی همراه بوده و در نهایت به افزایش شکستگی آن منجر می گردد. هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین کلسیم دریافتی و آزمون سنجش تراکم استخوانی است.
    مواد روش ها
    این مطالعه توصیفی بر روی 250 فرد مراجعه کننده به بخش آزمون سنجش تراکم استخوانی شیراز که سابقه بیماری های متابولیکی و مصرف استرویید نداشته و از نظر عواملی مانند سن، جنس، شاخص توده بدن و مصرف هورمون های جایگزین یکسان سازی شده بودند، از طریق نمونه گیری (مبتنی بر هدف) انجام گرفت. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسش نامه دو قسمتی حاوی اطلاعات دموگرافیک و جدول ترکیبی مواد غذایی شامل مقدار کلسیم مصرفی 24 ساعته بود و سپس ارتباط بین آزمون سنجش تراکم استخوانی ناحیه هیپ و لومبوساکرال و میزان کلسیم مصرفی روزانه این افراد مورد بررسی قرار گرفت. میزان مطلوب کلسیم مصرفی روزانه 1200 میلی گرم و آزمون سنجش تراکم استخوانی مطابق با استانداردهای جهانی میزان t کمتر از یک انحراف معیار نسبت به حداکثر آزمون سنجش فرد بالغ به عنوان استئوپنی و نمره کمتر از 2.5 انحراف معیار به عنوان پوکی استخوان در نظر گرفته شد. داده ها با آزمون های X2، من – ویتنی و کراسکال – والیس مورد تجزیه آماری قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج پژوهش نشان داد که با وجود این که 56.4% افراد در دوره پس از یائسگی قرار داشتند، اما میزان کلسیم مصرفی آنها در 89.3% موارد کمتر از 1200 میلی گرم در روز بود. ارتباط معنی داری (P=0.02) بین میزان کلسیم دریافتی و شغل زنان وجود داشت به طوری که در زنان خانه دار میزان کلسیم روزانه مصرفی کمتر بود. هم چنین بر اساس نتایج مشخص شد که ارتباط آماری معنی دار(P<0.05) بین مصرف کلسیم و آزمون سنجش تراکم استخوانی ناحیه هیپ و لومبوساکرال وجود داشت، بدین معنی که در افراد دارای رژیم نامناسب کلسیم میزان استئوپنی و پوکی استخوان بیشتر بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه و نظر به این که مصرف کلسیم تاثیر قابل توجهی بر تراکم استخوانی افراد دارد پیشنهاد می شود تا اطلاع رسانی و آموزش مناسب و وسیع در سطح جامعه در جهت بهبود رژیم مناسب مصرفی و ارتقا سطح سلامت افراد جامعه انجام گیرد.
    کلیدواژگان: تراکم استخوانی، رژیم غذایی، کلسیم، شیراز
  • هادی فتحی مقدم، حسین محدپور کارگر، مهناز کسمتی صفحه 152
    زمینه و هدف
    هسته پاراژیگانتوسلولاریس جانبی (LPGi) در اعمال مختلفی از قبیل تنظیم گردش خون، رفتار جنسی و درک درد دخالت می نماید. با توجه به ارتباطات گسترده آن با هسته های دیگر و هم چنین عدم وجود اطلاعات در مورد دخالت آن در بروز علایم ترک اعتیاد، در این مطالعه اثر تخریب الکتریکی هسته پاراژیگانتوسلولاریس جانبی بر علایم ترک مورفین، مورد بررسی قرار گرفته است.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش تجربی از موش های صحرایی N-MARI استفاده شد. حیوانات به سه گروه کنترل، شم و تخریب هسته تقسیم شدند. بعد از اعمال جراحی هسته پاراژیگانتوسلولاریس جانبی در مختصات DP=10.5 و L=±1.6 و AP=11.8 با جریان الکتریسیته مستقیم (1mA، 6 sec) به طور دو طرفه تخریب گردید. حیوان ها یک دوره بهبودی 10 روزه را طی کردند. برای ایجاد وابستگی، مورفین طی چهار روز و هر روز دوبار به ترتیب 25، 30، 35 و 40 میلی گرم بر کیلوگرم به صورت داخل صفاقی تزریق شد. در روز پنجم ابتدا حیوان ها 40 میلی گرم بر کیلوگرم مورفین دریافت نمودند و بعد از نیم ساعت جهت القای سندرم ترک از تزریق هیدروکلرور نالوکسان به مقدار 4 میلی گرم بر کیلوگرم به صورت داخل صفاقی به حیوان ها استفاده شد. علایم سندرم ترک مانند افتادگی پلک، لرز پاهای جلویی، دندان قروچه، جویدن، لرز بدن، تعداد انزال، روی دو پا ایستادن، Grooming و Wet dog shakes به مدت نیم ساعت مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان دادتخریب دو طرفه LPGi تنها باعث کاهش معنی داری در بروز برخی رفتارهای سندرم ترک مانند لرز پاهای جلویی، Wet dog shakes و انزال گردید (P<0.02)، اگر چه بقیه علایم سندرم ترک تحت تاثیر تخریب این هسته قرار نگرفتند.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که هسته پاراژیگانتوسلولاریس جانبی در بروز بعضی از علایم سندروم ترک دخالت دارد.
    کلیدواژگان: تخریب الکتریکی، پاراژیگانتوسلولاریس، سندرم ترک، وابستگی به مورفین
  • مهدی شریعتی، حمیدرضا جعفری نوه، علی اصغر پورشانظری، مهران بهادران، مهدی موسوی صفحه 158
    زمینه و هدف
    هورمون های استروییدی و تخمدانی اثرات کوتاه مدت و یا طولانی مدت بر روی مغز دارند. پروژسترون می تواند تغییرات ساختمانی و عملی بر روی نورون های هیپوکمپ داشته باشد و چون در صرع حدس زده می شود میزان نورون ها بعلت مرگ سلولی کم می شود لذا در این مطالعه اثر پروژسترون بر روی تعداد نورون های هرمی ناحیه CA3 هیپوکمپ بررسی شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی 45 سر موش صحرایی نر به 5 گروه تقسیم شدند یک گروه به عنوان گروه سالم و بقیه به طور تصادفی به چهار گروه زیر تقسیم شدند: در گروه اول، گروه شاهد که با 50 میلی گرم بر کیلوگرم پنتیلن تترازول (PTZ) به صورت داخل صفاقی صرع مدل کیند لینگ در آنها ایجاد گردید. گروه دوم گروه حلال که نیم ساعت قبل از تزریق PTZ، 50 میلی گرم بر کیلوگرم حلال پروژسترون (روغن کنجد) به صورت ip دریافت کرد. گروه سوم و چهارم گروه پروژسترون که به ترتیب 25 و 50 میلی گرم بر کیلوگرم پروژسترون به صورت داخل صفاقی نیم ساعت قبل از تزریق PTZ دریافت نمودند. تزریق PTZ هر 48 ساعت یک بار تکرار و بعد از هر بار تزریق حیوان ها به مدت 20 دقیقه و طی دوازده جلسه، میزان مرگ و میر، مراحل پیشرفت صرع و مدت زمان ماندن در فاز 5 مورد بررسی قرار گرفت. هر زمان حیوان سه بار متوالی در فاز 5 قرار می گرفت حیوان صرع و مدت تلقی شده و جهت مطالعه بافت شناسی حیوان با اتر بی هوش و سپس مغز حیوان با روش پرفیوژن و با فرمالین 10% ثابت و پس از پاساژ و بلوک گیری، برش های سریال 10 میکرونی تهیه و با روش های H&E و کریزال ویولت رنگ آمیزی و سپس با لنزهای مورفومتریک نورون های هرمی سالم ناحیه CA3 هیپوکمپ در واحد میلی متر مربع شمارش گردید.
    یافته ها
    نتایج این پژوهش نشان داد که تزریق پروژسترون با دوزهای 25 و 50 میلی گرم بر کیلوگرم میانگین مدت زمان فاز 5 را از 175.2 ثانیه در گروه شاهد به ترتیب به 123.1 و 113.1 ثانیه در گروه های پروژسترون کاهش داد که بین گروه هایی پروژسترون و شاهد اختلاف معنی داری به ترتیب با P<0.05 و P<0.01 مشاهده شد. علاوه بر این کاربرد PTZ جهت ایجاد صرع مدل کیندلینگ موجب کاهش نورون ها از 178.3±8 در گروه سالم به 123.2±14/2 در گروه شاهد شد (P<0.05). میانگین تعداد نورون ها در گروه پروژسترون با دوز 25 و 50 میلی گرم به ترتیب 137.3±10.5 و 145±8.5 بود که در مقایسه با گروه شاهد گروه پروژسترون با دوز 50 میلی گرم اختلاف معنی داری را نشان داد (P<0.05).
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که در گروه هایی که پروژسترون دریافت کرده اند مرگ نورونی ناشی از PTZ به طور معنی داری نسبت به گروه شاهد کاهش می یابد و به نظر می رسد که بین مرگ و میر نورونی و طول مدت فاز 5 در گروه دریافت کننده پروژسترون ارتباط وجود دارد.
    کلیدواژگان: پروژسترون، نورون های CA3 هیپوکمپ، کیندلینگ شیمیایی، مورفومتری
  • طیبه رستگار، مهدی مهدی زاده، سید حسن افتخار واقفی *، ملیحه نوبخت، حسین حقیر صفحه 166
    زمینه و هدف

    کلرور جیوه به صورت پودر سفید رنگ کریستالی و سمی می باشد که از طریق مجرای معده ای روده ای و پوست جذب شده و از طریق کلیه دفع می شود. مسمومیت مزمن با آن سبب اختلالات حسی و حرکتی، اختلال در رفتار و عاطفه می شود و هم چنین این ترکیب برای اندام های جنینی تراتوژن می باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی آثار آن بر روی بطن های جنین و کانال نخاعی، به عنوان بخشی از سیستم عصبی است.

    مواد و روش ها

    جهت انجام کار 24 سر موش صحرایی ماده انتخاب که پس از مشاهده پلاک واژینال در آنها به عنوان روز صفر حاملگی در نظر گرفته شدند و سپس به چهار گروه تقسیم شدند: یک گروه کنترل که محلول سرم فیزیولوژیک و سه گروه آزمایشی که در روزهای 8 و 9 و 10 محلول کلرور جیوه به میزان 2 میلی گرم بر کیلوگرم به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. سپس جنین ها در روز 15 حاملگی از رحم خارج شدند. پس از ثبوت و انجام مراحل پاساژ بافتی و تهیه بلوک پارافینی برش هایی به ضخامت 5 میکرون به صورت سریال از کل جنین تهیه و به روش H&E رنگ آمیزی شدند، قطر بزرگ و کوچک بطن های طرفی، سوم و چهارم و طناب نخاعی و انشعابات شبکه کورویید در نمونه های یکسان و سریال اندازه گیری شد.

    یافته ها

    نتایج مطالعه نشان داد که هم اقطار کوچک و هم اقطار بزرگ بطن ها در همه گروه های آزمایشی مصرف کننده کلرور جیوه نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری کاهش پیدا کرد (P<0.05)؛ علاوه بر این قطر کانال نخاعی نیز در گروه کنترل در مقایسه با همه گروه های آزمایشی به طور معنی داری بیشتر بود (P<0.001). از سوی دیگر، تعداد انشعابات شبکه کورویید به دنبال مصرف کلرور جیوه به طور معنی داری در گروه های آزمایشی نسبت به گروه کنترل کاهش پیدا کرد (P<0.001).

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه معرف این هستند که کلرور جیوه دارای اثر سمی بر روی سیستم عصبی می باشد که این اثر به صورت کاهش اقطار بطن ها و کانال نخاعی و هم چنین کاهش انشعابات شبکه کورویید بروز می کند.

    کلیدواژگان: کلرور جیوه، بطن های مغزی، جنین، کانال نخاعی، شبکه کورویید، موش صحرایی
  • زدایش کروم (III) از پساب دباغی به وسیله فرآیند رسوب دهی
    عباس اسماعیلی، علیرضا مصداقی نیا، محسن رضاییان صفحه 174
    سابقه و هدف
    از نمک های کروم (3 ظرفیتی) به طور گسترده ای در فرآیند دباغی استفاده می شود. در حدود 40-30 درصد از مقدار کروم در ضایعات جامد و مایع (به ویژه در محلول های دباغی) باقی می ماند. به این دلیل، زدایش و بازیابی این مقدار کروم از پساب دباغی برای حفظ محیط زیست و صرفه جویی اقتصادی ضروری و لازم است. در این پژوهش، زدایش کروم به وسیله فرآیند رسوب دهی مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه، از سه عامل رسوب دهنده شامل هیدروکسید کلسیم، هیدروکسید سدیم و اکسید منیزیم جهت زدایش کروم از پساب دباغی استفاده شد. تاثیر pH، زمان اختلاط، سرعت ته نشینی و حجم لجن، به روش ناپیوسته (batch) بررسی گردید.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد که pH بهینه بین 8 تا 9 بود، و سرعت ته نشینی برای رسوبات حاصله از اکسید منیزیم نسبت به دو ماده دیگر خیلی زیادتر بود، علاوه بر آن رسوبات تشکیل شده به وسیله آن دارای فشردگی مطلوبی بوده در حالی که رسوبات حاصله از هیدروکسید سدیم ژلاتینی و دارای سرعت ته نشینی بسیار پایینی بودند. رسوبات تشکیل شده از هیدروکسید کلسیم از مطلوبیت چندانی برخوردار نبودند. حجم لجن تشکیل شده به وسیله اکسید منیزیم نسبت به هیدروکسید سدیم و هیدروکسید کلسیم خیلی کم تر بود.
    نتیجه گیری
    اکسید منیزیم به عنوان یک ماده موثر و مناسب برای زدایش کروم از پساب دباغی می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: کروم، زدایش، رسوب دهی، پساب دباغی
  • حمیدرضا رشیدی نژاد، سید محمد جواد مرتضوی * صفحه 180
    سابقه و هدف

    کاهش انگیزه دانش آموزان پسر برای ادامه تحصیل در رشته های مختلف در دانشگاه های کشور موجب شده است که نسبت دانشجویان پسر به دختر در برخی رشته های تحصیلی کاهش یابد. این مساله می تواند در آینده ای نزدیک موجب تک جنسیتی شدن ارایه دهندگان خدمات بهداشتی – درمانی و بروز اختلال در نظام سلامت جامعه گردد. با توجه به این که دانشجویان دختر جمعیت غالب هر رشته تحصیلی را تشکیل می دهند، در این مطالعه موفقیت تحصیلی دانشجویان دختر در مقایسه با دانشجویان پسر مورد بررسی قرار گرفت.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی بر روی 114 دانشجوی پزشکی و 50 دانشجوی دندان پزشکی شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 1383-1382 انجام شد. معدل دانشجویان بر اساس پرونده های تحصیلی به سه گروه 20-17 (الف)، 16.99-14 (ب) و کمتر از آن طبقه بندی شد. فراوانی سه گروه معدلی بر حسب جنس، بومی بودن و بومی نبودن با استفاده از آزمون مجذور کای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    در بررسی های صورت گرفته، نشان داده شد که دختران علاوه بر تشکیل دادن جمعیت قالب در هر رشته، در آزمون های درسی نیز از موفقیت بیشتری برخوردار می باشد به طوری که در گروه پزشکی 2.7% پسران و 18.2% دختران از معدل الف برخوردار بودند. در گروه دندان پزشکی هیچ کدام از پسران معدل الف نداشتند در حالی که 8% دختران معدل الف داشتند. این تفاوت ها هم در رشته پزشکی و هم در دندان پزشکی از نظر آماری معنی دار بود.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد که تفاوت های معنی دار مشاهده شده ارتباطی به میزان استعداد تحصیلی دانشجویان نداشته و تنها از کمتر بودن نسبی انگیزه دانشجویان پسر برای مطالعه پس از ورود به دانشگاه منشا گرفته باشد.

    کلیدواژگان: پیشرفت تحصیلی، نسبت دختر به پسر، دانشجویان پزشکی و دندان پزشکی، رفسنجان
  • شکرالله آثار، عبدالله جعفرزاده، محمد محققی، رضا بهرام آبادی صفحه 186
    سابقه و هدف
    از آنجایی که مقاومت باکتری ها نسبت به آنتی بیوتیک ها و ترکیبات صناعی، روز به روز در حال افزایش است، این مطالعه به منظور بررسی آثار ضد میکروبی صمغ درخت کاج و عصاره الکلی آن بر استافیلوکوکوس آرئوس و اشرشیاکلی دو باکتری مولد عفونت های پوستی صورت پذیرفت.
    مواد و روش ها
    پس از تهیه صمغ درخت کاج، آن را با استفاده از اسید اولئیک به نسبت های 50% و 75% رقیق نموده و عصاره الکلی 50% و 75% نیز با استفاده از روش خیساندن تهیه گردید. سپس این رقت ها و هم چنین اسید اولئیک و کوتریموکسازول به عنوان کنترل مورد بررسی قرار گرفت و بر روی محیط کشت تلقیح شده با اشرشیاکلی و استافیلوکوکوس و آرئوس اثر داده و قطر هاله های عدم رشد (در صورت وجود) در اطراف دیسک ها با واحد میلی متر اندازه گیری شد و سپس داده ها توسط تست Tukey HSD مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    با مقایسه میانگین اثر صمغ های 50% و 75% بر روی اشرشیاکلی مشخص شد که این غلظت های صمغ بر روی رشد اشرشیاکلی تفاوت چندانی ندارد اما اثر آنها از کوتریموکسازول در مهار رشد این باکتری بیشتر بود. در مورد استافیلوکوکوس آرئوس، هر چند که صمغ های یاد شده و عصاره صمغ 50% بر رشد این باکتری تاثیر منفی نداشته اند، اما اختلاف اثر صمغ 50% با 75% معنی دار نبوده؛ هم چنین صمغ 50% با عصاره صمغ 50% و 75% نیز از نظر آماری اختلاف معنی دار ندارد و صمغ 75% نیز با عصاره 50% از نظر نحوه اثر، اختلاف معنی داری ندارد. در این تجربه موثرترین ماده در جلوگیری از رشد اشرشیاکلی صمغ 75% و نیز موثرترین ماده در جلوگیری از رشد استافیلوکوکوس آرئوس بعد از کوتریموکسازول، صمغ 75% می باشد (P=0.05).
    نتیجه گیری
    با بررسی نتایج فوق مشخص می شود که صمغ درخت کاج تهرانی دارای خاصیت ضد میکروبی قوی است که می تواند بر روی رشد استافیلوکوکوس آرئوس با کوتریموکسازول رقابت کند و احتمالا بر روی سوش های اشرشیاکلی مقاوم در برابر کوتریموکسازول موثر باشد
    کلیدواژگان: کاج تهرانی، اثر ضد میکروبی، اشرشیاکلی، استافیلوکوکوس آرئوس
  • گزارش مورد
  • محمداسماعیل قیداری صفحه 192
    مقدمه
    مجرای شریانی باز یک ارتباط بین آئورت و شریان ریوی است. این حالت یکی از اشکال شایع بیماری های مادرزادی قلبی است که اکثرا در دوران نوزادی و کودکی تشخیص داده می شوند و تحت درمان قرار می گیرند. ندرتا مواردی از این که بیماری برای اولین بار در دوران بزرگسالی تشخیص داده می شود قابل گزارش هستند.
    شرح مورد: بیماری مورد گزارش خانم 68 ساله ای است که بیماری او برای اولین بار تشخیص داده شده است. بیمار با شکایت از درد قفسه صدری و طپش قلب مراجعه، و در ارزیابی بالینی سوفل مداوم در سمت چپ دومین فضای بین دنده ای مورد توجه قرار گرفت.
    بحث: بررسی های پاراکلینیکی (رادیوگرافی قفسه صدری – نوار قلب و اکوکاردیوگرافی) حکایت از مجرای شریانی باز داشت و با کاتتریسم قلبی تشخیص قطعی گردید. با توجه به آنکه مجرای شریانی باز بدون افزایش شدید فشار شریان ریوی در افراد مسن نادر است این بیمار 68 ساله به عنوان یک مورد نادر – جالب و آموزشی گزارش گردید.
    کلیدواژگان: مجرای شریانی باز، بیماری مادرزادی قلب، بزرگسالان، گزارش نادر
  • مقاله مروری
  • سعید آصف زاده، مهرداد فرزندی پور صفحه 196
    شاخص های عملکرد سلامت وضعیت یا فرآیندهای حیاتی را اندازه گیری می کنند. با ارایه چهارچوب مفهومی شاخص های سلامت می توان یک مجموعه متفق از شاخص های سلامت را ایجاد کرد. بنابراین مطالعه با هدف بررسی ابعاد چهارچوب مفهومی شاخص های سلامت و نقش آن در گزارش دهی شاخص های سلامت، انجام گردید.
    پژوهش به روش مرور منظم مقالات علمی (مرور سیستماتیک) انجام شده و از نوع کتابخانه ای بر اساس منابع اینترنتی بوده است. در این مطالعه، چهارچوب سیستم سلامت، ابعاد چهارچوب مفهومی شاخص های سلامت و معیارهای انتخاب شاخص های سلامت، مورد توجه و بررسی قرار گرفته است.
    تعیین مفاهیم شاخص های سلامت در پایش و ارزشیابی سیستم بهداشت و درمان و در عملکرد آن موثر است.
    کلیدواژگان: شاخص های سلامت، چهارچوب مفهومی، ابعاد چهارچوب شاخص های سلامت، وضعیت سلامت
|
  • Mr. Mohammadi, Sa. Bagheri Yazdi, M. Rahgozar, B. Mesgarpour, Gr. Hoseinifakhr, H. Bargesteh, A. Zamiad, H. Parandeh Afshar Page 136
    Background And Objective
    Nowadays the burden of psychiatric disorders has been identified in developed countries by screening questionnaires and standard clinical interviews at a high level, but there has been conducted few investigation to study the epidemiology of psychiatric disorders in our country, comprehensively. The aim of this study was to estimate the prevalence of psychiatric disorders in the individuals of 18 years and over in urban and rural areas of Kerman province.
    Materials And Methods
    This study was a cross-sectional survey in year 2001. This was a part of national epidemiological study of psychiatric disorders. In this survey 876 individuals were selected through randomized systematic and clustered sampling methods from the existing families in Kerman and the Schedule for Affective Disorders and Schizophrenia (SADS)�questionnaire were completed by the clinical psychologist. The diagnosis of the disorders was based on DSM-IV classification criteria.
    Results
    The results of the study showed that the prevalence of psychiatric disorders in Kerman province was 19.62% which was 25.48% in the women and 13.50% in men. The anxiety and mood disorders respectively with 8.33% and 7.19% had the higher prevalence in the province. The prevalence of psychotic disorders in this study was 0.46%, neuro-cognitive disorders 1.93% and dissociative disorders 1.71%. In the group of mood disorders, major depression with 5.59% and in the group of anxiety disorders, obsessive compulsive disorder with 2.85% had the higher prevalence. This study showed that 13.93% of individuals that were studied suffered at least from one of the psychiatric disorders. The prevalence of psychiatric disorders among the women in this province was 17.67%, age group of 66 years and above 29.82%, widows 33.33%, residents of villages 16.09%, illiterate individuals 17.57% and among the retired individuals was 29.03% and were more than the individuals in other groups.
    Conclusion
    Being aware of this matter reveals the responsibility of the health policy makers and programmers, prevention, treatment and medical education more than before in relation to preparing application and executive plans in Kerman province for mental health.
    Keywords: Epidemiology, Psychiatric Disorders, Schedule for Affective Disorders, Schizophrenia (SADS), Kerman Province
  • L. Mossalanejad, S. Shahsavari Page 146
    Bakground and
    Objective
    Osteoporosis is a disease characterized by low bone mass and deterioration (BMD) of bone tissue. This leads to increased bone fragility and risk of fracture, particularly of the hip, spine and wrist.This study was performed to assess the relation between calcium intake and bone densitometry values.
    Materials And Methods
    This was a descriptive study to verify the relation between BMD and calcium intake. The study was carried out on 250 women who did not have the history of any metabolic diseases or estroidal intake were enroled in this study. The individuals were matched for sex, age, BMI and hormonal intake. Data were obtained using a two part questionaire containing demographic information and a table of consumed daily food including the amount of daily calcium intake. The optimal calcium intake 1200 mg/day and in bone mineral densitometry, t score <1SD was considered as osteopenia and t score <2/5 SD was defined as osteoporosis. Data were analysed by chisquare test, Mann-Witney and Kruskal-Wallis test.
    Results
    Although most of patients were in post menopausal stage (56.4%) but daily calcium intake of 89.3% of them was lower than 1200 mg. Positive significant relation between daily calcium intake and education was obtained (p=0.02), wheras, in housewife womens, there were low calcium product in daily dietary intake. There was a significant realation between bone density values of hip and lumboscral area and the daily calcium intake (p<0.05).
    Conclusion
    Acording to the results of this research and due to the effects of calcium effects intake on bone density and prevention of osteoporosis in elderly stage, we suggest wide teaching and information in general papulation with aim of improving dietry calcium.
    Keywords: Calcium Intake, Diet, Bone Densitometry, Climactric Stage, Vit D, Shiraz
  • H. Fathi, Moghaddam, H. Mohammadpour Kargar, M. Kesmati Page 152
    Background And Objective
    Nucleus paragigantocellularis lateralis (LPGi) involves in several physiological functions such as cardiovascular regulation, sexual behavior and pain. There is little evidence about its role on opiate withdrawal. In this research the effect of LPGi electrical lesion on withdrawal syndrome in morphine-dependent rats was studied.
    Materials And Methods
    N-MRI rats were divided into three groups: Control, Sham and Lesion group. Animals were anaesthetized using ketamine (110 mg/kg) and rampone (3 mg/kg) mixture injection (i.p). Stainless steel electrodes were placed in LPGi (AP=11.8, L=±1.6, DP=10.5) bilaterally. LPGi was lesioned using electrical current (1 mA, DC) for 6 seconds. After 10 days recovery period animals were addicted by morphine injection two times a day for 4 days (every day 25, 30, 35, 40 mg/kg respectively). In the fifth day 40mg/kg morphine have been injected to animals and after 30 min withdrawal syndrome was induced by naloxane injection (4 mg/kg i.p) and evaluated withdrawal sign (rearing, ptosis of eye lid, teeth chattering, grooming, wet dog shakes, paw tremor, body tremor, number of ejaculation, defecating, jumping).
    Result
    Our results showed that LPGi lesion only can decreased ejuculation, paw tremor and wet dog shakes significantly (p<0.02) but LPGi lesion did not affect other withdrawal signs.
    Conclusions
    Our data showed that LPGi altered only ejaculation, paw tremor and wet dog shakes. It seems that LPGi have critical role in those sings and other withdrawal sing related to other nucleus such as PGi and LC.
    Keywords: Electrical Lesion, Lateral Paragigantocellularis, Withdrawal Syndrome, Rat, Morphine, Addiction
  • M. Shariati, Hr. Jafarinaveh, Aa. Pourshanazari, M. Bahadoran, M. Moosavi Page 158
    Background And Objective
    Ovarian and steroid hormones have long and short-term effects on brain. Progesterone has functional and structural effect on Hippocampus neurons. In epilepsy probably the number of brain neurons can reduce due to cell mortality. Therefore, in this study effect of progesterone were evaluated on the number of CA3 Hippocampus neurons.
    Material And Methods
    In this experimental study, 45 Male wistar rats were divided into 5 groups. 5 rats selected as an intact group. Group1 (control) were received, 50-mg/kg- pentylenetetrazd (PTZ) i.p. for kindling. Group 2 received PTZ sesom oil (i.p) (vehicle), 30 min before, groups 3 and 4 received 25 and 50 mg/kg progesterone (i.p) 30 min before receiving PTZ. PTZ injected every 48 h and the rate of mortality, seizure stage and duration of V phase were calculated during in min after PTZ injection. If animal reach to phase 5, for three times they were considered as kindled rats and anesthetized by ether for histological study. Their brain were perfuse for fixation by formaldehyde (10%). and after passage and blocking, 10 micron slices prepared and stained with H & E and Cresyl violet methods. Then CA3 neurons were counted with morphometric lens per mm2.
    Results
    The results were shown that injection of 25 and 50mg/kg progesterone reduced duration of phase V from 175.2 S in sham to 123.1 S and 113.1 S respectively, (p<0.05 and p<0.01). PTZ reduced the number of CA3 neurons form 178.3±8 in intact animals to 123.2±14.2 in control (p<0.05). The mean number of neurons in 25 and 50 mg/kg progesterone were 137.3±10.5 and 145±8.5 respectively. The number of CA3 neuron in 50mg/kg progesterone group had significant difference compared to control group (p<0.05).
    Conclusion
    The results of this study showed that, neuron mortality due to PTZ, reduced in progesterone receiving group compared to control. It seem that there is correlation between neuron mortality and phase 5 duration in progesterone receiving group.
    Keywords: Progesterone, CA3 Hippocampus Neurons, Chemical Kindling, Morphometric
  • T. Rastegar, M. Mehdizadeh, Sh. Eftekhar Vaghefi, M. Nobakht, H. Haghir Page 166
    Background And Objective

    Mercuric chloride (HgCl2) is a white cristaline toxic poweder which is absorbed through gastero intentinal tract and skin, and excreted from kidney. Chronic poisoning with mercuric chloride causes sensorial and mobile disorders, behavioral and mental disorders. Mercuric chloride is teratogen for embryonic organs. The aim of the present study was to evaluate the effects of HgCl2 on embryo's ventricles and spinal canal as a part of nervous system.

    Materials And Methods

    In this study 24 female Sprague Dawley rats after scieng vaginal plague that considered at day zero of gestation were divided into four groups: One control group that injected normal saline solution and three experimental groups that injected mercuric chloride 2mg/kg (ip) in 8th, 9th and 10th days of gestation. Emboryos were removed from uterus on day 15th and tissue process was done and measured and analyzed with LSD and Duncan tests.

    Results

    Ventricular and spinal cord diameters and coroidal brancbes in experimental groups were decreased significantly compared to control group (p<0.05). In addition the spinal canal diameter in control group was significantly (p<0.001) more than experimental groups. The number of coroidal branches were significantly decreased (p<0.001) in experimental groups compare to control group.

    Conclusion

    The results of this study indicated that HgCl2 has toxic effect on nervous system including, decrease in ventricular and spinal cord diameters, and the number of coroidal branches.

    Keywords: Mercuric Chloride, Rat, Ventricular, Embryo, Spinal Cord, Coroidal Branch
  • Chromium (III) Removal from Tannery Wastewater by Precipitation Process
    A. Esmaeili, A. Mesdaghinia, M. Rezaeian Page 174
    Backgrond and
    Objective
    Chromium (III) salts are the most widely used chemicals for tanning processes, but 30-40% of the chromium amount remains in the solids and liquid wastes) especially spent tanning solutions). Therefore, the removal and recovery of the chromium content of these wastewaters is necessary for environmental protection and economic reasons. The aim of this study was chromiam removal from tannery wastewater by precipitation process.
    Materials And Methods
    Removal and recovery of chromium were carried out by using precipitation process. To this purpose, three precipitating agents were used calcium hydroxide [(Ca(OH)2)], sodium hydroxide (NaOH) and magnesium oxide (MgO). The effects of pH, stirring time, setteling rate and sludge volume were studied in batch experiments.
    Results
    Results showed that the optimum pH was 8-9, and the setteling rate of the process for magnesium oxide was much more than this rate for the other two compounds. Furthermore, a grainy, dense, easly settelable precipitate could also be formed when MgO was used as the precipitator. Whereas, precipitates forming by NaOH was very gelatinous and the setteling rate was low. Precipitates forming by Ca(OH)2 was not also desirable. Sludge's volume by MgO was much less than sludge volume produced by Ca(OH)2 and NaOH.
    Conclusion
    The MgO is an effective and suitable precipitating agent for removal of chromium from tanning wastewater.
    Keywords: Chromium, Removal, Precipitation Tannery Wastewater
  • Hr. Rashidi, Nejad, Smj. Mortazavi Page 180
    Background And Objective

    Decreased male's motivation for entering universities has caused a low male/female ratio in different university majors. This problem may lead to the development of a mono-sex system for health service providers and will affect the social health system. As females constitute the majority of students in most majors, in this study academic achievement of girls is compared to that of the boys.

    Materials And Methods

    This cross-sectional study was performed on 114 medical and 50 dentistry students who were enrolled at Rafsanjan University of Medical Sciences in the spring of 2003. Grade-point average (GPA) was used as a marker for academic achievement. The scores were classified into 3 groups A (17-20), B (14-16.99) and C (less than 13.99). Data were analyzed by Chi-square test.

    Results

    This study indicated that not only girls constitute the majority of students in the Medicine and Dentistry majors, but also the academic achievement of girls was significantly higher than that of the boys. Among medical students only 2.7% of the boys had A scores, while 18.2% of the girls had A scores. Furthermore, among dentistry students, none of the male students had A scores while 8% of the girls had an A score.

    Conclusion

    It seems that the observed differences, are not related to academic intelligence. These differences may have originated from the decreased motivation in male students for studying efficiently after the enrollment.

    Keywords: Academic Achievement, Female to Male Ratio, Medical, Dentistry Students, Rafsanjan
  • Sh. Assar, A. Jafarzadeh, M. Mohagheghi, R. Bahramabadi Page 186
    Background And Objective
    Bacterial resistance to antibiotics and synthetic compounds are increasing continously. The aim of this study was to evaluate the antibacterial effects of Pinus eldarica’s gum and its alcoholic extract on Staphylococcus aureus and Escherichia coli which cause some skin infections.
    Materials And Methods
    After preparing pinus eldarica gum, it was diluted in oleic acid to achieve the concentration of 50% and 75%. The concentration of 50% and 75% of gum’s extract also prepared by soaking the gum in alcoholic solution. Oleic acid and cotrimoxazole were used as control groups. Kirby - bauer method was used as an antibiogram test. Data were analysed by ANOVA variance and Tukey HSD test.
    Results
    In comparison of the effect of 50% and 75% of gum on E-coli, we observed that there was no remarkable differences between them, but these concentrations of gum were more effective than cotrimoxazole on the inhibition of growth of E-coli. In case of Staphylococcus aureus we observed the negative effect of mentioned concentrations of gum, gum’s extract and cotrimoxazole on its growth, but there was no considerable differences between the different concentration of gums, 50% of gum with 50% and 75% of gum’s extracts and 75% of gum with 50% of gum’s extract on Staphylococci growth.
    Conclusion
    Overall, the study showed that Pinus eldarica’s gum has strong inhibitory effect on some microbes. This effect can compete with cotrimoxazole on S. aureus and can be effective on cotrimoxazole resistant E-coli.
    Keywords: Pinus Eldarica, Antimicrobial Effect, Staphylococcus Aureus, E, coli
  • Me. Ghaidari Page 192
    Introduction
    Patent ductus arterioses is a communication between aorta and pulmonary artery. This disease is one of the most common form of congenital heart disease, that usually is diagnosed in the period of neonatal and infancy, and can be treated. Cases of this disease rarely have been diagnosed in the period of adult and elderly. It is rare and reportable for cases of the this disease, in which have been diagnosed for the first time in the period of old age. Case Report: The patient that is reported here, is a 68 year old female whose disease had just been identified. Patient came with the complained of chest pain and palpitation, and continuous murmur on the left side of second intercostal during clinical assessment was noticable. Discassion: Paraclinical assessment, e.g. chest Xray (CXR), ECG and Echo cadiography, showed patent ductus arterioses and confirmed by cardiac cathetetrization. We report this 68 old age patient, as an interesting, rare, training case with regard of this matter: that patent ductus arterioses without pulamonary hypertension is rare among elderly people.
    Keywords: Patent Ductus Arterioses, Congenital Heart Disease, Adults, Rare Disease
  • S. Asefzadeh, M. Farzandi Pour Page 196
    Health performance indicators, measure states or critical processes. With development conceptual the framwork health indicators an integrate set of health indicators can be performed. This study is a systematic review article and librarily type based on internet resources. In this review the framework of health system is discussed and the dimensions of the conceptual framework of health indicators are mentioned. The criteria of the selection of the health indicators is also evaluated. Defining of the conceptual framework of health indicators is necessary for determine and usage of health indicators in the process of health system evaluation.
    Keywords: Health Indicators, Conceptual Framework, Health Indicators Framework Dimensions, Health Status