فهرست مطالب

زمانه - پیاپی 44 (اردیبهشت 1385)

ماهنامه زمانه
پیاپی 44 (اردیبهشت 1385)

  • 96 صفحه، بهای روی جلد: 7,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1385/03/28
  • تعداد عناوین: 15
|
  • پایان امپراتوری / سخن نخست
    صفحه 2
  • طرح «مهار سه جانبه» / گفتگو با اریک لوران، تیری میسان و بودئن دکرز
    صفحه 3
    امریکای بعد از یازدهم سپتامبر، به گونه ای در صحنه جهانی ظاهر شده که هیچ شباهتی با مجسمه آن فرشته مهربان آزادی و صلح ندارد، بلکه همچون ببری خشمگین به نظر می رسد که برای انتقامجویی، نعره های بزرگ می کشد.
    آلبرت انیشتین پس از شنیدن خبر استفاده از بمب اتم توسط امریکا خطاب به رئیس جمهور وقت آن کشور نوشت: «ما جنگ را برده ایم اما صلح را باختیم» در این جمله کوتاه واقعیت بزرگی نهفته بود که طی نیم قرن ناامنی و وحشت ناشی از جنگ سرد نمایان شد، اما گویی امروز بیش از هر زمان دیگری آن واقعیت بزرگ خود را نشان داده است. قدرتی که در زرادخانه های هسته ای نهفته بود، اکنون از میان رفته است و امریکا به عنوان بزرگترین قدرت اتمی جهان که می تواند صدها بار کره زمین را نابود کند! به وسیله موجودات کوچک و ضعیفی به نام تروریست از پای می افتد. علیرغم تلاش امریکا برای نشان دادن کانونهای شرارت و تروریسم در خارج از مرزهای جغرافیایی خود، ترس عمیقی که دولت امریکا را مجبور به بروز عکس العملهایی خشمگینانه می کند نشانگر آسیب پذیری هایی از درون است.
    تروریسم خطری که رفتارهای غیرمنطقی امریکا را در خشونت آمیزکردن فضای بین المللی توجیه کند، مگرآنکه امریکا از طرح مساله اسلامگرایی و تروریسم درصدد رسیدن به اهداف مهمتری باشد که خطرکردن و حتی ایجاد ناامنی و جنگ را توجیه کنند. بوش در حالی از جنگ صلیبی جدید سخن می گوید که هیچ دلیلی و هیچ محکمه ای برای نشان دادن سهم مسلمانان در عملیاتهای تروریستی یازدهم سپتامبر وجود ندارد. اما یک دلیل ناگفته بزرگ را می توان حدس زد: جنگ نفت و بحران انرژی!
    هنوز شریانهای اقتصادی غرب به انرژی های فسیلی کشورهای مسلمان وابسته است و اگر خیزش سیاسی اسلام از ایران به سایر کشورهای مسلمان سرایت کند، معلوم نیست چه بر سر تمدن قهار امریکا و متحدانش خواهد آمد. بنابراین دشمن فرضی امریکایی ها در شرایط کنونی تهدیدی است که به صورت بالقوه در سرزمینهای نفت خیز اسلامی وجود دارد.
    اما این که طرحها و برنامه های امریکا برای خاورمیانه و سایر نقاط جهان چیست و نومحافظه کاران چرا و چگونه امریکا را به مظهر ظلم و استبداد جهانی تبدیل کردند، جای بحث و گفت وگوی فراوان دارد.
    برای آشنایی با سیمای واقعی امریکا و سیاستهای کنونی این کشور در صحنه جهانی با سه نفر از صاحب نظران مسائل جهانی گفت وگویی انجام شده است که حاصل آن را تقدیم شما خوانندگان عزیز می کنیم.
    اریک لوران (Eric Laurenk)، نویسنده و تحلیل گر مسائل بین المللی، در سال 1947 در فرانسه متولد شد. پس از اتمام تحصیلات خود در رشته حقوق به امریکا رفت و در دانشگاه برکلی کالیفرنیا به تحصیل علوم ارتباطات پرداخت. سپس به فرانسه بازگشت و یکی از زبردست ترین گزارشگران و روزنامه نگاران فرانسه شد و بسیاری از رویدادهای مهم جهانی را پوشش خبری داد. درعین حال تحقیقات و پژوهشهای علمی خود را نیز در مورد مسائل جهانی به ویژه مداخلات امریکا و ناتو در نقاط مختلف جهان به سرانجام رسانید و کتابهای ارزشمندی از خود انتشار داد که مهمترین آنها عبارتند از «دنیای اسرارآمیز بوش»، «جنگ خانواده بوش»، «نیمه پنهان یازدهم سپتامبر» و «نیمه پنهان نفت».
    تیری میسان (Thierry Meyssan)، نیز نویسنده و روزنامه نگاری فرانسوی است که دو کتاب «نیرنگ بزرگ» و «پنتاگیت» را به رشته تحریر درآورده است. وی تفسیر رسمی مقامات کاخ سفید از واقعه یازدهم سپتامبر 2001 را قبول ندارد و آن را توطئه ای داخلی برای پیشبرد اهداف امریکا به ویژه در عرصه بین المللی می داند. به نظر میسان جنگ علیه عراق حتی قبل از یازدهم سپتامبر طراحی شده بود که هدف آن تصاحب منابع نفتی خاورمیانه بود نه مبارزه با تروریسم.
    سومین تحلیل گر مورد مصاحبه ما آقای بودئن دکرز (Baudouin Deckers)، نویسنده و سیاستمدار بلژیکی است که از جمله مهمترین کتابهای او «آیا امریکا به یک جنگ جهانی سوم احتیاج دارد» و «عراق: دلایل جنگ دوم خلیج» که سیاستهای خاورمیانه ای امریکا را مورد نقد و نکوهش قرار داده است. وی مقالات بسیاری نیز در مطبوعات به چاپ رسانده و بعد از مدتها فعالیت به عنوان عضو دفتر سیاسی حزب کار بلژیک و نیز مسئول دپارتمان روابط بین المللی حزب، هم اکنون دبیرکلی این حزب را به عهده دارد.
  • نیروی سوم اتازونی
    علی اکبر خدری زاده صفحه 9
    چهره ملایم و نسبتا محبوبی که امریکایی ها از دوره ناصری و بعد از انقلاب مشروطیت در نظر ایرانیان به دست آورده بودند، با بی تفاوتی آنها در ماجرای اولتیماتوم روسیه به ایران مخدوش گردید و ایرانیان از توسل به امریکا برای رهایی از سلطه سیاسی روسیه و انگلیس مایوس شدند. اما پیداشدن منابع جدید نفتی و خارج شدن روسیه از شمال ایران، زمینه همکاری نزدیکتر بین ایران و امریکا را فراهم آورد. بخصوص آنکه مخالفت صریح آنها با قرارداد ناعادلانه 1919، اعتباری تازه برای امریکاییان به ارمغان آورد و باعث پیدایش خط سوم در عرصه روابط خارجی ایران گردید. کمکهای مالی و فرستادن مستشار باعث نفوذ بیش ازپیش دولت امریکا در ایران شد و قراردادهای نفتی بر رونق این روابط افزود. در این نوشتار به بررسی روابط ایران و امریکا از اوایل دوره ناصری تا سالهای پس از کودتای 1299 پرداخته شده است.
  • آیا مصدق فریب خورد؟
    ویدا همراز صفحه 16
    امیدهای مصدق به مساعدت دولت امریکا برای مواجهه با مشکلاتی که پدرخوانده آن کشور، یعنی انگلستان، برای ایران به وجود آورده بود، او را با شرایط دشواری مواجه نمود. مصدق گمان می کرد امریکایی ها از ترس سلطه کمونیسم بر ایران، حمایت از او را بر مناسبات دوستانه با انگلیس ترجیح خواهند داد اما هم خطر کمونیسم در ایران بدان حد که مصدق درباره آن غلو می کرد نبود و هم اهمیت استراتژیک هم پیمانی با انگلیس برای امریکا، کمتر از اهمیت خطر شیوع کمونیسم در ایران به نظر نمی رسید.
    به هرحال شکست مصدق در کسب مساعدت امریکا، برای آن کشور نیز یک شکست بی سروصدا و مزمن به همراه داشت و آن این که اعتماد و محبتی که ایالات متحده توانست به پشتوانه سیاست عدم مداخله در امور کشورها و نیز برخی حمایتها از ایران در برابر شوروی، در دل ایرانیان برای خود ایجاد کند، دیگر از بین رفت.
  • از خاورمیانه جدید تا خاورمیانه بزرگ
    حاکم قاسمی صفحه 21
    هرچند منطقه حساس و پراهمیت خاورمیانه، شاهرگ حیاتی صنایع غرب به شمار می رود اما تحولی در سیاستهای خاورمیانه ای امریکا روی داده که می رود تا کار جهان را در گرهی کور اندازد.
    پس از یک دهه تلاش برای ایجاد یک نظم جدید در منطقه خاورمیانه با هدف ایجاد صلح پایدار برای اسرائیل و امنیت بالا برای صنایع غرب، کشورهای غربی متوجه شدند ایده «خاورمیانه جدید» بر اثر نادیده گرفتن حقوق ملتها و منافع ملی آنها از سوی این کشورها با شکستی فاحش مواجه شده است. پس از حمله جدید امریکا به عراق، جرج بوش طرح ناکارآمد قبلی را فراموش کرد و طرح «خاورمیانه بزرگ» را پیش کشید که تغییر در الگوی رفتار منطقه ای امریکا را نشان می دهد. درخصوص این طرح که در ابتدای سال 2004 به تصویب هشت گروه صنعتی نیز رسید، باید دید اولا اصول و اهداف آن چیست و ثانیا تا چه حد در دنیای واقع قابل تحقق خواهد بود.
  • ایران، امریکا و جنگ جهانی دوم
    محمد امیر شیخ نوری، محمد ولی پور صفحه 27
    کمی دقت در سیر تاریخی حضور امریکایی ها در ایران به روشنی درمی یابیم که سلام این گرگ هرگز بی طمع نبوده است. حتی در گرماگرم جنگ جهانی که کمک رساندن به شوروی مهمترین برنامه متفقین بود، امریکایی ها منابع نفتی ایران و خاورمیانه را زیرچشمی نگاه می کردند. موضع گیری های نفتی امریکا درقبال نفت ایران، تلاش برای تخلیه ایران از نیروهای متفقین پس از پیروزی در جنگ، چگونگی وادارساختن روسها به عقب نشینی از سرحدات شمالی، واردکردن ایران به جمع ترکیه و یونان برای استفاده از طرح مساعدتی ترومن، تجهیز و آموزش ارتش ایران و اعزام هیاتهای مذهبی همگی گامهای مشکوکی بودند که امریکایی ها برای سلطه بر ایران و خاورمیانه برمی داشتند. در مقاله زیر روابط ایران و امریکا پس از جنگ جهانی دوم و چگونگی گسترش نفوذ آن کشور را ملاحظه خواهید نمود.
  • نگرانی های هانتینگتون
    داود راکی صفحه 36
    به اعتقاد صاحبنظران امریکایی جامعه امریکا تداوم حیات خود را تاکنون بیش ازهرچیز به هویت ملی امریکایی مدیون بوده که در یکپارچگی و اقتدار کشور نقشی تعیین کننده داشته است. از نظر آنها، هویت امریکایی علیرغم آنکه توانست حدود سیصد سال به گونه ای قدرتمند و مستقل از سایر فرهنگها، جمعیت زیادی را به خود جذب کند اما از آسیب پذیری های عمده ای نیز رنج می برد. ساموئل هانتینگتون نظریه پرداز معروف برخورد تمدنها و حامی سرسخت تفوق تمدن و فرهنگ امریکایی بر جهان، اکنون خبر از تهدیداتی علیه هویت امریکا می دهد که به هیچ وجه کم اهمیت نیستند. «جنبش تخریبگران امریکا» عنوانی است که هانتینگتون به سیاستهای فرهنگی دولتمردان امریکا برای تقویت و حمایت از هویتهای نیمه ملی می دهد. دو زبانگی، چندگانگی فرهنگی، تنوع مهاجران، تابعیتهای دوگانه، پایان جنگ سرد و نبودن دشمن عمده خارجی، نیاز پیروزی های انتخاباتی به حمایت از اقلیتهای نژادی و فرهنگی و... عمده عواملی هستند که هانتینگتون آنها را به عنوان تهدیدکننده های هویت امریکایی مورد بحث قرار می دهد. آیا امریکا در آستانه یک تحول هویتی قرار دارد؟ به نظر می رسد برای پاسخ به این سوال، پژوهشهای بیشتری مورد نیاز است.
  • تعارض دو ایدئولوژی
    ابراهیم متقی صفحه 44
    ایران که تا پیش از وقوع انقلاب اسلامی متحد قدیمی امریکا در منطقه محسوب می شد، پس از پیروزی انقلاب بزرگترین معارض ایدئولوژیک امریکا قلمداد گردید و این تعارض به قدری جدی و عمیق شد که غرب را به سوی اتحاد با بلوک کمونیستی برای مهارکردن ایران سوق داد. ایران یک نیروی ایدئولوژیک تازه بود اما غرب همچنان می خواست بر اصول کهنه استعلایی خود پافشاری کند و همین مساله باعث شد که هیچگونه مفاهمه ای میان ایدئولوژی انقلابی ایران و ایدئولوژی امپریالیستی امریکا برقرار نشود. فروپاشی اتحاد شوروی و رویداد یازدهم سپتامبر، نقاط عطفی در جدال گرایی امریکا علیه ایران و کشورهای اسلامی محسوب می شوند اما واقعیت آن است که بخش عمده و اساسی این تعارض به قالبهای ایدئولوژیک ایران و امریکا بازمی گردد و طبعا باید انتظار داشته باشیم که مولفه های بسیاری از این تعارضات بنیادین، چاشنی معادلات قدرت قرار گیرند.
  • نبوغ پیش بینی «جک لندن»
    شهریار زرشناس صفحه 54
    یکی از جنبه های مهم برای شناخت تاریخی جامعه امریکا، ادبیات امریکا و سیر تحولات آن است. اگر ادبیات جامعه امریکا را نشناسیم بسیاری از ناگفته های تاریخی آن را درک نخواهیم کرد؛ چراکه اگر موتور محرکه تحولات ادبی را تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی بدانیم، بدون شک متقابلا آثار ادبی را نیز باید انعکاسی از این تحولات تلقی کنیم. با نگاهی به سیر تحول ادبی در امریکا، پس از یک دوره حدودا صدساله از شکل گیری و رواج ادبیات تجاری و سپس ادبیات کلاسیک، آغاز دوره ای از رئالیسم ادبی مشاهده می شود که آثار «مارک تواین» طلایه دار آن بود. مارک تواین به عنوان یک ژورنالیست توانست هویت امریکایی را در داستانهایش به خوبی ترسیم کند؛ اما رئالیسم زاویه دیگری نیز داشت و آن، نقد پرخاشگرانه ای بود که در آثار تواین، «هنری جیمز» و«او. هنری» بروزی نداشت بلکه این «جک گریفیت لندن» بود که با واردکردن این تم پرخاشگرانه انتقادی به آثارش توانست بر کرسی اولین داستان نویس رئالیسم انتقادی امریکا تکیه زند و شهرت جهانی اش را با تعهدات فکری اش پیوند دهد. در این مقاله با او، آثار و دستمایه های ادبی اش به خوبی آشنا می شوید.
  • نقشه تصاحب خاورمیانه
    علی بیگدلی صفحه 62
    تا آغاز قرن بیستم تحولات شگرفی در نظام بین الملل به وجود نیامد اما دو جنگ جهانی هر کدام به گونه ای مناسبات جهانی را متحول ساختند. ظهور کمونیسم و بروز جنگ سرد به تنهایی چهار دهه از تاریخ جهان را به دنبال قواعد خود کشاند تااینکه سرانجام با فروپاشی بلوک شرق زمینه برای تشکیل نظام تک قطبی بین المللی با محوریت امریکا فراهم شد. اما عوامل زیادی باعث شدند که در استراتژی جهانی و منطقه ای امریکا تغییرات جدی به وجود آید. بااین همه، بیشتر از عوامل، باید بهانه های این تغییرات را مورد توجه قرار داد. مهمترین آنها رویداد یازدهم سپتامبر و مبارزه با تروریسم بودند که نظم نوین جهانی امریکا را با تغییرات ماهوی مواجه ساختند. از جمله این تغییرات مهم در سیاستهای خاورمیانه ای امریکا، می توان تحول از استراتژی نقشه راه به استراتژی خاورمیانه بزرگ را ذکر کرد. این که هدف اصلی امریکا از این استراتژی چیست و چگونه و تا چه حد به آن دست خواهد یافت، امروز به بغرنج ترین موضوع در مطالعات بین المللی تبدیل شده است. مقاله زیر پژوهشی در راستای تشریح اهداف امریکا در جدیدترین استراتژی خاورمیانه ای این کشور است.
  • پویشهای امیریالیستی در قرن بیستم
    محمدرحیم عیوضی صفحه 69
    مطالعه تاریخ پرفرازونشیب امپریالیسم صحنه ای را مقابل ما ترسیم می کند که در عین شلوغی و غوغای فراوان یک مفهوم کلی را تبیین می نماید که همان دگردیسی های مداوم امپریالیسم است. هرچند امپریالیسم همواره به تغییر در روابط خود با کشورهای پیرامونی پرداخته و مرحله به مرحله عوض شده است اما مفهوم و جریان سلطه و بهره کشی کماکان باقی مانده است؛ چراکه سلطه گرایی از طبیعت اومانیستی انسان مدرن غربی نشات می گیرد. اگر گسستی در روال سلطه دیده می شود، ناشی از ضرورتها و مقتضیات تاریخی است نه تغییر در طبیعت امپریالیسم. تقسیم کار قرن نوزدهمی استعمارگران، امروزه جای خود را به تقسیم کار جدید بین المللی داده است و همه مردم دنیا پذیرفته اند که برای زنده ماندن می توان با سرمایه بیگانه و به سود بیگانه در میهن خود کار کنند. برخی از مراحل برجسته دگرگونی های تاریخی امپریالیسم جهانی، در مقاله زیر مورد بررسی قرار می گیرند.
  • دو سند و یک دیپلماسی
    مجید بزرگمهری صفحه 75
    از مطالعه سند راهبرد امنیت ملی امریکا برمی آید که امریکا درصدد بازتعریف همه قواعد بین المللی به سود خویش است و این بازتعریف حتی مشروعیت نهادهای بین المللی را نیز شامل خواهد شد. ازاین پس امریکا «ارباب اصلی امنیت استراتژیک» جامعه جهانی خواهد بود. البته برای این عنوان پرطمطراق، یک رسالت جذاب نیز باید تعریف شود که امریکایی ها آن را «آرمانهای حماسی برای شرافت انسانی» نامیده اند. ظاهرا ترس اصلی آنها استفاده گروه های افراطی و تروریستی از سلاحهای کشتارجمعی است اما ژرف نگران به خوبی می دانند که حتی تروریسم هم زاییده بی عدالتی ها و تحقیرهای دنیای غرب نسبت به سایر اقوام، مذاهب و ملل است و غربی ها به خوبی می دانند که راه امنیت جهانی از عدالت جهانی می گذرد ولی افسوس که مقابله با تروریسم و گسترش سلاحهای کشتارجمعی تنها به بهانه ای برای سلطه هژمونی امریکا تبدیل شده و هیچ امیدی نیست که با وجود این سیاستهای تهاجمی امریکا، صلح و امنیت و آرامش در جهان و به ویژه در منطقه حساس خاورمیانه حکمفرما شود.
  • به اسم صلح...
    سیدجلال الدین مدنی صفحه 80
    به نظر می رسد امپراتوری ایالات متحده امریکا از هر سو در معرض یک ارزیابی و نقد بزرگ و سرنوشت ساز از سوی جهانیان قرار گرفته است. این امپراتوری درحالی که برای هژمونی ظالمانه خود نقشه می کشید، ناگهان متوجه شد در چشم مردم جهان و حتی بسیاری از مردمان خود، مورد تمسخر و نکوهش قرار گرفته و می رود تا اعتبار و پرستیژ لیبرالیستی خود را به کلی از دست بدهد.
    امریکا که با ادعای گسترش آزادی و زدودن آثار استعمار از چهره کشورهای فقیر، خود را جایگزین استعمارگران سنتی کرده بود هم اکنون بدون پایبندی به هیچ رژیم حقوقی بین المللی و بی توجه به تمامی رویه های عرفی و اخلاقی دیپلماسی، هر آنچه را که می خواهد به هر آن صورت که ممکن باشد، دنبال می کند. این یک سکه دو رویه است که تنها یک طرف آن مستی و عربده کشی است و طرف دیگرش زمینه های اضمحلال و فروپاشی خواهد بود.
  • خبر و نظر
    صفحه 84
  • چکیده انگلیسی مقالات
    صفحه 96