فهرست مطالب

پزشکی بالینی ابن سینا - سال سیزدهم شماره 1 (پیاپی 39، بهار 1385)

مجله پزشکی بالینی ابن سینا
سال سیزدهم شماره 1 (پیاپی 39، بهار 1385)

  • 84 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1385/03/25
  • تعداد عناوین: 13
|
  • مقالات پژوهشی
  • مهدی جلالی، محمدرضا نیک روش صفحه 5
    مقدمه و هدف
    ماده خارج سلولی دارای ماکرومولکولهای متعددی است که از آن جمله می توان به ترکیباتی از قبیل انواع کلاژن اشاره نمود. از آنجا که کلاژن نوع IV نقش تعیین کننده ای در تشکیل غشای پایه و بافت مزانشیال گلومرولهای کلیوی ایفا می نماید، استرس های اکسیداتیو ناشی از محیط های هیپر گلیسمیک یکی از عواملی است که می تواند با تاثیرگذاری بر افزایش سنتز این نوع کلاژن روند فیلتراسیون گلومرولی را تحت تاثیر قرار دهد و از این طریق بر ساختمان بافتی و عملکرد کلیه ها تاثیر بگذارد. لذا در پژوهش حاضر سعی گردیده است تا تغییرات ناشی از دیابت در میزان کلاژن غشای پایه کلافه های گلومرولی مورد مطالعه و ارزیابی قرار گیرد.
    روش کار
    برای این مطالعه تجربی از 24 موش نر دو ماهه نژاد balb/c استفاده شد که بطور تصادفی به دو گروه تجربی و دو گروه کنترل 1 و 2 تقسیم شدند. در مرحله بعد سلولهای بتای جزایر لانگرهانس پانکراس نمونه های مربوط به گروه های تجربی با استفاده از تزریق mg/kg 160 آلوکسان تخریب گردید و گروه های کنترل بدون دریافت آلوکسان بصورت دست نخورده باقی ماندند. سپس به منظور بررسی تفاوت تغییرات کوتاه مدت و درازمدت تاثیر دیابت بر کلیه و مقایسه آن با گروه های کنترل با استفاده از آنتی بادی مونوکلونال که بر علیه کلاژن نوع IV به کار گرفته شد، تغییرات غشای پایه گلومرولهای کلیوی در گروه تجربی 1 و کنترل 1 پس از 8 هفته و گروه تجربی 2 و کنترل 2 پس از 16 هفته از شروع دیابت مورد مطالعه قرار گرفت. علاوه بر این، حجم کلافه های گلومرولی نیز با استفاده از تکنیک های استرویولوژیکی، در گروه های تجربی و کنترل مورد مقایسه قرار گرفت.
    نتایج
    یافته های این پژوهش نشان داد که هر چند تفاوت قابل ملاحظه ای بین گروه های تجربی و کنترل 1 وجود ندارد اما در مقایسه بین گروه های تجربی و کنترل 2 این اختلاف معنی دار است. بر این اساس واکنش غشای پایه کلافه های گلومرولی نمونه های دیابتیک نسبت به آنتی بادی کلاژن نوع IV مثبت و ضخامت غشای پایه کلافه های گلومرولی نیز در گروه دیابتیک 16 هفته ای نسبت به سایر گروه ها به شکل معنی داری نسبت به گروه کنترل و تجربی 1 نیز افزایش یافته است (p<0.05) در حالیکه این تفاوت بین گروه کنترل و گروه دیابتیک 8 هفته ای معنی دار به نظر نمی رسد. علاوه بر این در اندازه گیری کلافه های گلومرولی افزایش حجم مشخصی در بافت مزانژیال گروه 16 هفته ای دیده می شود (4.635± 0.289×106μm3) که این تغییر حجم در گروه 8 هفته ای (3.504± 0.189×106μm3) و کنترل (3.422± 0.140×106μm3) معنی دار به نظر نمی رسد.
    نتیجه نهایی: ابتلا به دیابت در دراز مدت می تواند از طریق واکنش بافت مزانژیال و غشای پایه گلومرول ها و توبول های کلیوی در مقابله با غلظت بالای گلوکز به ترشح بیش از حد کلاژن نوع IV منجر شود که این موضوع به سهم خود به افزایش حجم کلافه ای و کاهش فیلتراسیون گلومرولی کمک می نماید.
    کلیدواژگان: دیابت شیرین، غشای پایه گلومرولی، کلاژن نوع IV، موش
  • ارزیابی حساسیت و ویژگی آزمایش CA19-9 در تشخیص آدنوکارسینوم معده
    محمد جعفری صفحه 12
    مقدمه و هدف
    آدنوکارسینوم معده یکی از بدخیمی های شایع می باشد و بر اساس آمارهای موجود شیوع آن در ایران پس از سرطان مری در درجه دوم قرار دارد. با توجه به شیوع و شدت این بدخیمی آنچه که بیشتر اهمیت دارد مساله تشخیص زودرس و جراحی به موقع این تومور است. بهمین منظور این مطالعه با هدف تعیین حساسیت و ویژگی آزمایش CA19-9 در تشخیص آدنوکارسینومای معده انجام گرفت.
    روش کار
    این پژوهش از نوع مطالعه توصیفی مقطعی می باشد که بصورت آینده نگر انجام شده است. جامعه آماری آنرا 35 بیمار مبتلا به آدنوکارسینوم معده که با پاتولوژی به اثبات رسیده است. به عنوان گروه مورد و 35 نفر افراد غیر مبتلا به آدنوکارسینوم معده بعنوان گروه شاهد که به بخش گوارش و پاتولوژی بیمارستان اکباتان شهر همدان نموده بودند تشکیل می داد. ابتدا در بیمارانی که با شکایت های گوارشی مشابه از سه ماه قبل مراجعه می کردند آندوسکوپی و بیوپسی انجام می گرفت و بر اساس نتیجه پاتولوژی بیماران در یکی از دو گروه مبتلا به آدنوکارسینوم و گروه شاهد قرار می گرفتند سپس در هر دو گروه تست CA19-9 به انجام می رسید و نتایج بدست آمده در چک لیست ثبت می گردید و به کمک نرم افزار EPI6 و آزمون χ2 تجزیه و تحلیل می شدند.
    نتایج
    این مطالعه نشان داد که نقطه قطع 35 برای CA19-9 با حساسیت ویژگی مطلوب و بالایی برای رد یا تشخیص آدنوکارسینومای معده همراه می باشد بطوریکه در این نقطه حساسیت تست %77.1 و اختصاصیت آن %97.1 می باشد. همچنین نتایج مطالعه نشان داد استفاده از این تست جهت تشخیص آدنوکارسینومای معده قبل از انجام اقدامات تهاجمی بسیار ارزشمند و مفید می باشد.
    نتیجه نهایی: تست CA19-9 دارای حساسیت و ویژگی بالایی جهت تشخیص یا رد آدنوکارسینومای معده می باشد.
    کلیدواژگان: آدنوکارسینوم، آنتی ژن CA19، 9، حساسیت، ویژگی
  • پریچهر احمدی، هرمز ایرملو صفحه 18
    مقدمه و هدف
    بیماری های عروقی مغز (cerebro vascular disease-CVD) شایعترین و مهمترین بیماری نورولوژیک بالغین محسوب می شود و خونریزی های داخل مغزی (intracerebral hemorrhage-ICH) در ناحیه عقده های قاعده ای (Basal ganglia-BG) از انواع مهم و شایع CVD می باشد. مطالعات متعددی در مورد ارتباط بین اندازه خونریزی و میزان مرگ و میر در ICH های نواحی مختلف مغز انجام گرفته است ولی بخوبی مشخص نیست که آیا بین سایز هماتوم و میزان مرگ و میر در ICH های ناحیه BG نیز رابطه ای وجود دارد یا نه؟ مطالعه حاضر به منظور یافتن فرمولی جهت پیش گویی سرانجام خونریزی بر اساس اندازه لخته در ناحیه BG طراحی شد.
    روش کار
    بررسی حاضر یک مطالعه آینده نگر از نوع توصیفی- مقایسه ای بود که بر روی کلیه بیماران بستری با تشخیص قطعی ICH در ناحیه BG در طول مدت یکسال انجام گرفت 63) مورد(. با انجام سی تی اسکن مغزی اورژانس سایز هماتوم از روی کلیشه های اسکن تعیین گردد. درمانهای روتین برای همه بیماران یکسان تجویز شده بود. علائم فوکال عصبی و سطح هوشیاری بیماران نیز در روز اول بستری و روز ترخیص ارزیابی گردید. نتایج با استفاده از آمار توصیفی در قالب جداول فراوانی نسبی و آزمونهای t و مجذور کای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    نتایج
    %33 موارد منجر به فوت شد. سایز هماتوم در %70 موارد فوت شده بیش از 5cm و در %30 بقیه کمتر از مقدار ذکر شده و در حدود 4-5 cm بود. هیچ موردی از هماتوم با سایز زیر 4 cm منجر به فوت نگردید و کلیه مواردی که لخته هایی با اندازه بیشتر از 5 cm داشتند فوت کردند.
    نتیجه نهایی: مطالعه حاضر نشان داد که بین اندازه خونریزی و میزان مرگ و میر در ICH های ناحیه BG رابطه معنی داری وجود دارد. لذا می توان از سایز هماتوم بعنوان فاکتوری جهت پیشگویی سرانجام خونریزی در ناحیه BG استفاده کرد.
    کلیدواژگان: خونریزی مغزی، مرگ میر / عقده های قاعده ای / هماتوم
  • عبدالله فرهادی نسب، مهندس خسرو مانی کاشانی صفحه 25
    مقدمه و هدف
    اختلال ملال قبل از قاعدگی یکی از انواع اختلالات خلقی است. که 30-80 درصد زنان آنرا به صورت خفیف و 2-10 درصد آنرا بصورت شدید تجربه می کنند. علت سببی این اختلال معلوم نیست ولی یکی از رایج ترین نظریه ها در مورد آن نسبت بالای استروژن به پروژسترون است. علایم اختلال بیشتر به صورت ناامیدی، بیقراری، بی ثباتی عاطفی، عصبانیت و شکایات جسمی (سردرد، حساس شدن پستان ها و ادم) ظاهر می شود. بروز علایم مذکور موجب افت عملکرد شغلی و جسمانی گردیده و روابط بین فردی را مخدوش می سازد. هدف مطالعه حاضر تعیین شیوع اختلال ملال قبل از قاعدگی در دختران دبیرستانی شهر همدان در سال 1382 بود.
    روش کار
    در مطالعه حاضر که از دسته مطالعات توصیفی- تحلیلی می باشد و به صورت مقطعی طراحی گردید با در نظر گرفتن حداکثر خطای نمونه گیری برابر 5 درصد و حدود اطمینان 95 درصد نمونه ای شامل 384 نفر از دختران شاغل به تحصیل در دبیرستان های شهر همدان بصورت تصادفی انتخاب و مورد پرسش قرار گرفتند سوالات پرسشنامه بر مبنای معیارهای تشخیص اختلال ملال قبل از قاعدگی منطبق بر مرجع روانپزشکی تنظیم شده بود. داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار آماری SPSS ویرایش دهم و با استفاده از آزمون آماری مجذور کای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    نتایج
    از مجموع 384 دختر مورد مطالعه 172 نفر برابر 44.5 درصد دارای اختلال ملال قبل از قاعدگی بودند که در 18 درصد از آنها شک به سایر اختلالات نظیر افسردگی وجود داشت. 102 نفر از دختران مبتلا برابر 59.3 درصد موارد در یکسال اول پس از شروع قاعدگی دچار علایم اختلال شده بودند. روزهای وجود علایم اختلال ملال قبل از قاعدگی در 20 درصد موارد بیشتر از 3 روز گزارش شد. 71.5 درصد از دختران مبتلا به اختلال ملال علایم خلقی، 61 درصد علایم رفتاری و 73.2 درصد علایم جسمی داشتند. بین اختلال ملال قبل از قاعدگی با علائم رفتاری، خلقی و هم چنین علایم جسمی ارتباط آماری معنی دار دیده شد (P<0.01).
    نتیجه نهایی: شیوع اختلال ملال قبل از قاعدگی در دختران دبیرستانی شهر همدان نزدیک به شیوع آن در جمعیت عمومی 40) درصد(می باشد. بیش از دو سوم مبتلایان به این اختلال واجد هر سه گروه علائم خلقی، رفتاری و جسمی می باشند.
    کلیدواژگان: اختلالات خلقی، افسردگی، قاعدگی
  • محسن قراخانی، مرضیه فریمانی صفحه 29
    مقدمه و هدف
    بیماری های عروق کرونر دومین علت مرگ و میر در زنان بالاتر از 40 سال است. زمینه های اصلی بروز بیماری های قلبی در زنان شامل سن بالای 55 سال، هیپرلیپیدمی، دیابت، مصرف دخانیات و افزایش فشار خون است. همانطور که می دانیم سطح لیپوپروتئین ها در حاملگی بطور فیزیولوژیک ولی قابل توجه تدریجا افزایش می یابد و در هفته 36 به حداکثر می رسد. هیپرکلسترومی ناشی از بارداری ممکن است آتروژن باشد. در این مطالعه به بررسی و تعیین ارتباط این مساله که آیا هیپرلیپیدمی های مکرر در اثر تعدد زایمان می تواند زمینه ساز بروز بیماری های عروق کرونر در زنان بالاتر از 50 سال باشد پرداخته شده است.
    روش کار
    این مطالعه موردی- شاهدی بر روی 230 زن بالاتر از 50 سال انجام گردید. 115 نفر از این بیماران به عنوان گروه مورد در بخش قلب بیمارستان اکباتان همدان بستری بودند و در مقابل 115 نفر از بیماران بستری در بخشهای گوارش و جراحی که در بررسی و مشاوره قلب سالم بودند، به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. معیارهای ورود به مطالعه نداشتن ریسک فاکتورهای شناخته شده بیماری های کرونر شامل افزایش فشار خون، دیابت، هایپرلیپیدمی، چاقی، سابقه خانوادگی بروز زودرس بیماری های عروق کرونر، سابقه استعمال سیگار به طور فعال و غیرفعال، شخصیت تیپ A و سابقه مصرف هورمونهای جنسی بعد از یائسگی (HRT) بود. اطلاعات بدست آمده از پرسشنامه تکمیلی جمع آوری گردید و با نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    میانگین سن اولین بارداری در گروه مبتلایان 16.09 ±2 سال و در گروه غیر مبتلا 16.3± 2 سال بود که از نظر آماری معنی دار نبود (P>0.05). میانگین تعداد بارداری در گروه مبتلا 7.5 ±3.1 و در گروه غیرمبتلا 5.9 ±1.9 بار بود (P<0.001). میزان میانگین کلسترول، LDL، HDL در گروه های مورد و شاهد به ترتیب 164.2 در مقابل 164.1، 102.6 در مقابل 105.4 و 34.5 در مقابل 40.5 بود.
    نتیجه نهایی: مواجهه با هیپرلیپیدمی مکرر در اثر تعدد حاملگی می تواند در بروز خطر بیماری های عروق کرونر مطرح باشد بطوری که زایمان 4 بار و بالاتر از آن افزایش خطر قابل توجهی را به فرد تحمیل می کند. در این مطالعه، سن اولین بارداری نقشی در بروز بیماری های قلبی - عروقی نداشت.
    کلیدواژگان: بیماری کرونر، تعداد زایمان
  • محمد فلاح، محمدمتینی، حشمت الله طاهر خانی، صغری ربیعی، مهرداد حاجیلویی صفحه 33
    مقدمه و هدف
    توکسوپلاسموز از شایع ترین عفونتهای انگلی در انسان و حیوانات خونگرم می باشد که در بالغین سالم از نظر ایمنی عفونت مزمن، در افراد مبتلا به نقص سیستم ایمنی بیماری کشنده و در زنان باردار، سقط یا اختلالات مادرزادی در جنین ایجاد می نماید. هدف از این مطالعه تعیین میزان شیوع توکسوپلاسموز در زنان باردار شکم اول در شهر همدان برای برآورد بار مشکل و اهمیت بهداشتی این آلودگی در گروه در معرض خطر می باشد.
    روش کار
    این تحقیق یک مطالعه توصیفی مقطعی است. با نمونه برداری خوشه ایتصادفی 576 نفر از مراجعین به مراکز بهداشتی درمانی انتخاب شدند. پس از ثبت اطلاعات در پرسشنامه و تهیه نمونه خون از این افراد آنتی بادی توتال علیه توکسوپلاسما گوندی در سرم آنها با روش IFA مورد آزمایش قرار گرفت و عیار 1:20 و بالاتر به عنوان مثبت و حد آلودگی به توکسوپلاسموز تعیین گردید. همچنین تحلیل یافته ها به وسیله آمار توصیفی و آزمون مجذور کای صورت گرفت.
    نتایج
    در این مطالعه شیوع توکسوپلاسموز %33.5 تعیین گردید بیشترین و کمترین میزان شیوع به ترتیب در افراد بی سواد (%61.5) و افراد دیپلمه (%28.4) دیده شد و رابطه معنی داری بین شیوع آلودگی و سن، نحوه مصرف گوشت، استفاده از گوشت تازه در تهیه کباب و میزان مصرف سبزیجات خام مشاهده گردید (P<0.05). در صورتی که رابطه معنی داری بین شیوع آلودگی و تحصیلات، تماس با گربه و گوشت خام، طریقه شستشوی سبزیجات و مصرف شیر خام و تخم مرغ نیم پز مشاهده نگردید.
    نتیجه نهائی: این مطالعه نشان داد میزان آلودگی به توکسوپلاسما در این ناحیه پایین تر از بخش های شمالی کشور و بالاتر از بخش های مرکزی و جنوبی است. با توجه به نتایج به دست آمده، راه آلودگی در افراد تحت مطالعه احتمالا خوردن کیست نسجی و اووسیت به ترتیب از طریق مصرف گوشت نیم پز و سبزیجات خام می باشد. با توجه به شیوع نسبتا بالای آلودگی و اهمیت توکسوپلاسموز در زنان باردار و افراد دچار نقص سیستم ایمنی، می توان با آموزش بهداشت و افزایش سطح آگاهی های افراد و اقدامات کنترلی دیگر از ایجاد آلودگی و عوارض آن کاست.
    کلیدواژگان: آبستنی / توکسوپلاسموز، همه گیری شناسی
  • سید مصطفی ابطحی، محسن دالبند، نگین فرهنمندپور صفحه 38
    مقدمه و هدف
    مقیاس ارزیابی جفتی Peer Assessment Rating (PAR) به عنوان یک شاخص جهت ارزیابی آنومالی های اکلوزالی که در یک مال اکلوژن یافت می شود به کار می رود. هر نمره میزان انحراف از اکلوژن نرمال را نشان می دهد. تفاوت بین نمرات قبل و بعد از درمان، درجه بهبودی و نهایتا موفقیت درمان را نشان میدهد. هدف از این مطالعه ارزیابی نتایج درمانهای ارتودنسی متحرک انجام شده توسط دانشجویان دندانپزشکی عمومی در دانشکده دندانپزشکی همدان بر اساس شاخص PAR می باشد.
    روش کار
    این مطالعه تحلیلی از نوع قبل و بعد بوده و در آن کست های دندانی 70 بیمار ارتودنسی 22) پسر و 48 دختر(قبل و بعد از درمان بر اساس شاخص PAR مورد بررسی قرار گرفتند. اجزا مورد بررسی شامل: سگمنت قدامی- فکین، سگمنت خلفی راست و چپ فکین، اورجت، اوربایت، میدلاین و اکلوژن باکال راست و چپ بود. بر اساس معیار Weighted PAR ضرایبی بر نمره خام هر کدام از اجزا اعمال گردید. در نهایت مجموع نمرات بدست آمده قبل و بعد از درمان با استفاده از آزمون ناپارامتری ویلکاکسون مورد مقایسه قرار گرفت.
    نتایج
    نتایج نشان داد که تفاوت در متغیرهای سگمنت قدامی بالا، میدلاین، اکلوژن باکال سمت چپ، قبل و بعد از درمان معنی دار نبود (P>0.05). در حالی که متغیرهای سگمنت قدامی فک پایین (P=0.039)، اورجت (P=0.001)، اوربایت (P=0.004) و اکلوژن باکال سمت راست (P=0.037)، قبل و بعد از درمان تفاوت معنی داری را نشان دادند. همچنین میانگین معیار PAR تفاوت معنی داری را بین کست های قبل از درمان (18.2± 0.94) و بعد از درمان (10.8 ±68) نشان داد. (P=0.001).
    نتیجه نهایی: بر اساس نتایج این مطالعه 38.6 درصد از بیماران مورد مطالعه درجه «بدون تغییر یا بدتر»، 57.1 درصد درجه «بهبودی» و 4.3 درصد از آن ها درجه «بهبودی کامل» داشتند.
    کلیدواژگان: ارتودنسی، دستگاه های متحرک، مقیاس ارزیابی جفتی
  • نوشین بزازی، بهزاد برازنده صفحه 43
    مقدمه و هدف
    انسداد مجرای نازولاکریمال (Nasolacrimal) شایعترین علت اشک ریزش مزمن در بالغین است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر و عوارض پروبینگ مجرای اشکی با استفاده از میتومایسین C در درمان انسداد نسبی مجرای نازولاکریمال بالغین می باشد.
    روش کار
    مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی بدون گروه شاهد در افراد بالغ مبتلا به اشک ریزش می باشد. 40 بیمار مبتلا به اشک ریزش که شش نفرشان دو طرفه و 34 نفر یک طرفه بودند جمعا شامل 46 چشم با تشخیص نهایی انسداد نسبی مجرای نازولاکریمال انتخاب و با رضایت شخصی وارد مطالعه شدند. پس از بی حسی موضعی 2 سی سی میتومایسین C با غلظت (0.2 mg/cc) به مجرای نازولاکریمال تزریق شد. هر بیمار بمدت حداقل 6 ماه پس از درمان پیگیری شده و در فواصل دو هفته، یک ماه، سه ماه و شش ماه پس از درمان ویزیت شدند.
    نتایج
    در پایان مدت پیگیری در بررسی Objective (شستشوی مجرای اشکی) در تعداد 20 چشم از 46 چشم (%43.6) مجرای اشکی بازمانده و در بررسی Subjective 21 بیمار از کل 40 بیمار (%52.5) از بهبود علایم راضی بودند. پس از 6 ماه پیگیری هیچگونه عارضه ای در بیماران مشاهده نشد.
    نتیجه نهائی: این مطالعه نشان میدهد که روش پروبینگ با میتومایسین C روشی با میزان موفقیت بالاست. این درمان میتواند روش مناسبی جهت رفع انسداد نسبی مجرای نازولاکریمال در بالغین باشد. از مزایای این روش سادگی. عدم نیاز به بیهوشی عمومی. وسایل اضافی و گران قیمت و موربیدیتی پایین است.
    کلیدواژگان: اشک ریزش، انسداد مجرای اشکی، میتومایسین C
  • حسن زارعی، مهناز کسمتی، محمدرضا زادکرمی صفحه 48
    مقدمه و هدف
    فعالیت حرکتی یکی از پدیده های فیزیولوژیک مهم است که تحت تاثیر عوامل مختلف قرار می گیرد. در مطالعات دیگر نشان داده شده است که عصاره گل بابونه (Matricaria Chamomilla) بر فعالیت حرکتی در موش سوری نر و ماده بطور متفاوت عمل می کند. در راستای بررسی اثر هورمونهای جنسی در این پدیده در مطالعه حاضر نقش این هورمونها در حضور و غیاب عصاره هیدروالکلی گل بابونه بر رفتار مذکور در موش های نر و ماده فاقد غدد جنسی مورد مقایسه قرار گرفت.
    روش کار
    در این مطالعه تجربی موشهای سوری نر و ماده به گروه های 7 تایی دریافت کننده هورمون مربوط به جنس مانند تستوسترون (2 mg/kg)، استرادیول بنزوات (0.1 mg/kg) و پروژسترون (0.5 mg/kg) به تنهایی و توام با عصاره بابونه (50 mg/kg) تقسیم شدند. دستگاه Motor Activity Monitor جهت ارزیابی شاخص های فعالیت حرکتی (حرکات آرام و سریع، حرکات کلیشه ای آرام و سریع، Rearing آرام و سریع(برای همه گروه ها بکار رفت.
    نتایج
    تستوسترون به تنهایی اثری بر فعالیت های حرکتی نداشت اما عصاره بابونه به تنهایی و توام با تستوسترون باعث کاهش فعالیت های حرکتی در موشهای نر شد. استرادیول و عصاره بابونه به تنهایی و توام با یکدیگر باعث افزایش فعالیت حرکتی شدند. پروژسترون به تنهایی و توام با عصاره بابونه اثری در فعالیت حرکتی نداشت. تزریق توام استرادیول و پروژسترون، در حضور و غیاب عصاره بابونه تغییری در فعالیت حرکتی ایجاد ننمودند.
    نتیجه نهایی: به نظر می رسد استرادیول و عصاره بابونه از طریق سیستم مشترک فعالیت حرکتی را در موشهای ماده فاقد غدد جنسی افزایش و اثر همدیگر را تقویت می کنند. همچنین تصور می شود بین استرادیول و پروژسترون و نیز بین بابونه و پروژسترون تداخل اثر وجود دارد و احتمالا تستوسترون با بابونه تداخل اثری در فعالیت حرکتی ندارد.
    کلیدواژگان: تست میدان باز، فعالیت حرکتی، گل بابونه، هورمون های جنسی
  • کتایون خوشابی، حمیدرضا پوراعتماد صفحه 58
    مقدمه و هدف
    با توجه به اهمیت اختلالات فراگیر رشد در کودکان و نیز افزایش شیوع آن در مراجعات کلینیکی در سالهای اخیر و از آنجا که پژوهش در باب میزان پراکندگی و همچنین میزان شیوع این اختلالات در کشورمان صورت نگرفته است. در این مطالعه به تعیین میزان شیوع این اختلالات در نمونه ای از کودکان مراجعه کننده به مراکز درمانی و توانبخشی با توجه به متغیر جنسیت پرداخته می شود.
    روش کار
    آزمودنی های پژوهش توصیفی حاضر را 248 کودک مراجعه کننده به سه مرکز درمانی و توانبخشی تشکیل می دهند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند و تشخیص اختلالات فراگیر رشد را بر اساس ملاکهای DSM-IV اخذ کرده اند. داده های پژوهش با کمک روش های آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    نتایج
    اختلال اتیستیک شایعترین اختلال در مقوله اختلالات فراگیر رشد می باشد. در این چهارچوب اختلال اتیستیک)نسبت 4.1 به (1 و اختلال آسپرگر)نسبت 3 به (1 و اختلال فروپاشنده دوران کودکی در پسران شایعتر از دختران می باشد. اختلال رت فقط در دختران ملاحظه شد و اختلالات فراگیر رشد که به گونه دیگر مشخص نشده اند (NOS) به طور مساوی در هر دو جنس وجود دارد.
    نتیجه نهایی: اختلالات فراگیر رشد در پسران 4 برابر شایعتر از دختران می باشد که با پژوهشهای قبلی در این زمینه هماهنگی و انطباق دارد.
    کلیدواژگان: اختلالات فراگیر رشد، کودکان / جنس
  • صفر شمس، محمدرضا صفری، محسن قراخانی، محمدحسین رحیمی، شهرام همایونفر، بهشاد نقش تبریزی، فرزاد امامی صفحه 61
    مقدمه و هدف
    آسیب ایسکمی آندوتلیوم باعث فعال شدن سنتز پروستاگلاندین ها و چسبندگی و تجمع پلاکتها می شود که متعاقب آن، آزاد شدن ترکیبات آلدئیدی مختلف از جمله مالون دی آلدئید (MDA) را به همراه دارد. در بیماران مبتلا به بیماری های کرونر حاد یعنی آنژین صدری ناپایدار و انفارکتوس میوکارد، پروتئین واکنشگر C و تروپونین I به ترتیب به عنوان مهمترین مارکرهای تشخیص آزمایشگاهی مطرح هستند. هدف از این مطالعه، بررسی سودمندی استفاده از تعیین مقدار MDA پلاسمایی به عنوان یک شاخص جدید در کنار دو مارکر دیگر یعنی پروتئین واکنشگر C و تروپونین I، در بیماران مبتلا به کرونر حاد می باشد.
    روش کار
    بدین منظور از بین بیماران قلبی مراجعه کننده به مرکز قلب بیمارستان اکباتان همدان، تعداد 50 بیمار دچار آنژین صدری ناپایدار و 50 نفر بیمار مبتلا به انفارکتوس میوکارد انتخاب شدند. پس از تعیین سن، مقادیر توتال کلسترول، LDL و HDL کلسترول، تری گلیسرید، پروتئین واکنشگر C، تروپونین I و MDA پلاسمایی در هر دو گروه بیماران مورد سنجش قرار گرفت.
    نتایج
    نتایج حاصل نشان داد که مقادیر MDA پلاسمایی در بیماران دچار انفارکتوس میوکارد نسبت به بیماران آنژین ناپایدار بالاتر بود (P<0.001) و این امر، کاملا با افزایش مقادیر تروپونین I و پروتئین واکنشگر C در بیماران انفارکتوس میوکارد همخوانی و هماهنگی داشت (P<0.001).
    نتیجه نهایی: نتایج این تحقیق نشان داد که مطالعه مقادیر MDA پلاسمایی که ناشی از آسیب ایسکمی آندوتلیوم می باشد همراه با اندازه گیری پروتئینهای تروپونین I و واکنشگر C، می تواند برای شناسایی مبتلایان به بیماری های کرونر حاد موثر باشد.
    کلیدواژگان: بیماری عروق کرونر، پروتئین C، تروپونین I، مالون دی آلدئید
  • گزارش های موردی
  • مهدی اسکندرلو، سید حمیدهاشمی، علی اکبر رضایی، زهرا بصیری، آرش دهقان صفحه 66
    مقدمه و هدف
    آپاندیسیت حاد شایعترین جراحی اورژانسی شکم می باشد که می تواند بدلایل مختلف از جمله عوامل عفونی مانند یرسینیا (Yersina) ایجاد شود. یرسینیا شایعترین علت آدنیت مزانتر است که سندرم بالینی شبیه آپاندیسیت حاد بصورت درد و حساسیت ربع تحتانی و راست شکم و همچنین علایم سیستمیک ایجاد می کند در بیماران با عفونت یرسینیا اغلب موارد آپاندیس نرمال ولی گاهی باعث آپاندیسیت حاد می گردد.
    معرفی بیمار: در این گزارش یک دختر 12 ساله مبتلا به آپاندیسیت حاد همراه با آدنیت مزانتر و درگیری ارگانهای مختلف بدن معرفی می شود که یافته های بالینی و هیستولوژیک آن منطبق با یرسینیوز (Yersiniosis) می باشد.
    نتیجه نهایی: با معرفی این مورد می توان نتیجه گرفت که در هر کودک با تشخیص بالینی آپاندیسیت حاد خصوصا اگر پس از جراحی روند بهبودی مناسب و مورد انتظار مشاهده نگردید باید بیماری زمینه ای وسیعتر از جمله آدنیت مزانتر ناشی از یرسینیا همراه با آپاندیسیت حاد یا بدون آپاندیسیت را مد نظر قرار دارد.
    کلیدواژگان: آپاندیسیت حاد، پرسینیوز
  • چکیده مقالات به زبان انگلیسی
    صفحات 3-14