فهرست مطالب

غدد درون ریز و متابولیسم ایران - سال سوم شماره 4 (پیاپی 12، زمستان 1380)

مجله غدد درون ریز و متابولیسم ایران
سال سوم شماره 4 (پیاپی 12، زمستان 1380)

  • 76 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1380/11/16
  • تعداد عناوین: 11
|
  • مقالات پژوهشی
  • سید مهرداد صولتی، فربد رئیس زاده، آرش اعتمادی، فریدون عزیزی صفحه 233
    مقدمه
    هورمون های تیروئید در سنتز، متابولیسم و تجزیه لیپیدها نقش عمده ای ایفا می کنند. افراد هیپرتیروئید دچار افزایش قابل ملاحظه حساسیت نسبت به استرس های اکسیداتیو و در نتیجه اکسیداسیون LDL-C می شوند. آنزیم پاراکسوناز آنزیمی مستقر بر لیپوپروتئین با چگالی بالا (HDL-C) است که در شرایط آزمایشگاهی از اکسیداسیون LDL-C جلوگیری کرده و ممکن است نقش آنتی آتروژنیک داشته باشد. هدف از این مطالعه مقایسه فعالیت آنزیم پاراکسوناز و وضعیت لیپیدها در هیپرتیروئیدی قبل و بعد از درمان می باشد.
    مواد و روش ها
    24 بیمار مبتلا به هیپرتیروئیدی به عنوان گروه مورد و 23 فرد به عنوان گروه شاهد مورد مطالعه قرار گرفتند. در تمام افراد مورد بررسی پس از گرفتن شرح حال و تعیین اندازه های تن سنجی، سطح سرمی هورمون های تیروئید، لیپیدها و آپولیپوپروتئین ها و فعالیت آنزیم پاراکسوناز در یک نمونه خون ناشتا اندازه گیری شد.
    یافته ها
    بیماران پس از درمان با متی مازول مورد پیگیری مجدد قرار گرفتند (متوسط درمان 9/3±3/7 ماه) که از مجموع این افراد 15 نفر یوتیروئید شده بودند. از نظر وزن، نمایه توده بدنی و نسبت دور کمر به باسن تفاوت معنی داری بین بیماران قبل و بعد از درمان وجود نداشت. پس از درمان در بیماران یوتیروئید کاهش معنی داری درسطح سرمی T4 (2/2±4/8 در مقابل 4/4±6/16 μg/dL: 001/0P<)، T3 (38±134 در مقابل 90±250 ng/dL؛ 05/0P<) و افزایش معنی داری در سطح سرمی TSH (2/2±9/1 در مقابل 06/0±06/0 μU/mL؛ 001/0P<) وجود داشت. پس از درمان، فعالیت پاراکسوناز سرمی افزایش معنی داری نسبت به وضعیت قبل از درمان نشان داد (8/37±6/64 در مقابل 8/22±0/49IU/mL؛ 001/0P<). همچنین پس از درمان افزایش معنی دار در سطوح سرمی کلسترول تام (48±209 در مقابل 39±172mg/dL؛ 001/0P<)، تری گلیسیرید و نسبت کلسترول تام به HDL و LDL به HDL در مقایسه با قبل از درمان وجود داشت. درمان بیماران، منجر به تغییر معنی داری در سطوح HDL-C، آپولیپوپروتئین A-I و آپولیپوپروتئین B نسبت به قبل از درمان نشد.
    نتیجه گیری
    در مطالعه حاضر افزایش معنی دار فعالیت آنزیم پاراکسوناز پس از درمان بیماران هیپرتیروئید این فرضیه را مطرح می کند که بخشی از افزایش اکسیداسیون LDL-C در این بیماران می تواند ناشی از کاهش فعالیت پاراکسوناز باشد.
    کلیدواژگان: پاراکسوناز، هیپرتیروئیدی، لیپوپروتئین، آپولیپوپروتئین
  • علیرضا استقامتی، اصغر زربان، محمود دوستی صفحه 239
    مقدمه
    در بیماران مبتلا به دیابت ملیتوس خطر پیشرفت ضایعات عروقی وجود دارد که یکی از عوامل بسیار مهم و موثر در اتیولوژی آن را صدمات اکسیداتیو ناشی از رادیکال های آزاد و گونه های فعال اکسیژن می دانند و تقویت سیستم دفاع آنتی اکسیدانی در این بیماران می تواند تا حدودی مانع از ایجاد وپیشرفت این عوارض گردد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه به منظور ارزیابی استرس اکسیداتیو در بیماران دیابتی نوع دو (30 نفر) و مقایسه آن با افراد شاهد (28 نفر) قدرت آنتی اکسیدانی تام پلاسما با روش FRAP، مالون دی آلدئید به عنوان فراورده نهایی پراکسیداسیون لیپیدها با روش HPLC، گروه های کربونیل و گروه های تیول به عنوان شاخص هایی از اکسیداسیون پروتئین ها، ویتامین های E، C، و نسبت ویتامین E به کلسترول اندازه گیری گردیدند. علاوه بر آن مجموعه ای از پارامترهای بیوشیمیایی دیگر نظیر قندخون، هموگلوبین گلیکوزیله، کلسترول، تری گلیسیرید، HDL-C، LDL-C، بیلی روبین و اسیداوریک مورد آزمایش قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج نشان می دهد که در بیماران دیابتی، میزان مالون دی آلدئید به عنوان شاخصی از پراکسیداسیون لیپیدها، نسبت به افراد شاهد افزایش می یابد (005/0P<). از بین شاخص های اکسیداسیون پروتئین ها، تغییر معنی داری در میزان گروه های کربونیل مشاهده نشد، ولی میزان گروه های تیول در بیماران دیابتی کاهش معنی داری داشت (02/0P<). مقادیر ویتامین E و C نیز در پلاسمای بیماران دیابتی نسبت به افراد شاهد تغییر چندانی نداشت، اگرچه نسبت ویتامین E به کلسترول تام در این بیماران کاهش نشان می داد (05/0P<). قدرت آنتی اکسیدان تام پلاسما در دو گروه تغییر معنی داری نداشت. در بین آزمایش های بیوشیمیایی انجام شده، سطح گلوکز خون، هموگلوبین گلیکوزیله، کلسترول تام، تری گلیسیرید و LDL-C در بیماران دیابتی نوع دو افزایش معنی داری داشت و مقدار HDL-C کاهش نشان می داد.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل بخصوص افزایش پراکسیداسیون لیپیدها ایجاد استرس اکسیداتیو را در بیماری دیابت ملیتوس تایید می کند. بنابراین ارزیابی این وضعیت و اتخاذ شیوه های درمانی مناسب در جهت تقویت دفاع آنتی اکسیدانی می تواند موثر باشد.
    کلیدواژگان: آنتی اکسیدان، استرس اکسیداتیو، دیابت ملیتوس نوع دو، FRAP
  • فریدون عزیزی، نوید سعادت، پیام صالحی، حبیب امامی صفحه 247
    مقدمه
    تحقیق حاضر به منظور تعیین رابطه بین شاخص های نمایه توده بدنی، نسبت دور کمر به باسن (WHR) و فشارخون با شاخص وضعیت تحمل گلوکز در سال 80-1377 در جمعیت شهری 69-30 ساله شرق تهران انجام پذیرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه بخشی از یک مطالعه مقطعی است که در آن 15000 نفر از جمعیت شهری 69-3 ساله ساکن شرق تهران از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ایانتخاب شدند. از این جمعیت 2886 مرد و 4013 زن در گروه سنی 69-30 سال قرار داشتند که تحت آزمون تحمل گلوکز خوراکی 2ساعته قرار گرفتند. دیابت قندی و اختلال تحمل گلوکز بر اساس معیارهای سازمان بهداشت جهانی تعریف شدند. BMI برابر یا بالاتر از kg/m2 30، چاقی و BMI بین kg/m2 9/29-25، اضافه وزن تعریف شدند. WHR بالاتر از 8/0 در زنان و بالاتر از 95/0 در مردان به عنوان چاقی تنه ای در نظر گرفته شد. فشارخون سیستولی 140 میلی متر جیوه یا بیشتر و دیاستولی 90 میلی مترجیوه یا بالاتر یا مصرف داروی ضد فشارخون به عنوان پرفشاری خون تعریف شدند. از مدل رگرسیون لجستیک گام به گام پیشرو برای تعیین ارتباط بین دیابت و شاخص های مورد بررسی استفاده شد.
    یافته ها
    از کل 6899 نفر جمعیت مورد مطالعه، 911 نفر (2/13%) دچار IGT و 372 نفر (4/5%) مبتلا به دیابت بودند. چاقی در افراد دیابتی (1/45%) و در افراد دارای IGT (1/39%) نسبت به افراد سالم (9/22%) شایعتر بود (001/0 P<). نتایج رگرسیون لوجستیک گام به گام پیشرو بعد از تطبیق دهی بر اساس سن و جنس در فاصله اطمینان 95% نشان دهنده وجود ارتباط معنی دار دیابت با سن (001/0 P<، 4/4=(OR، چاقی تنه ای (001/0 P<، 8/1= OR)، چاقی (001/0P<، 3= OR) و اضافه وزن (001/0 P<، 2= OR) بود. شیوع پرفشاری خون در دیابتی ها، افراد دارای IGT و افراد طبیعی بترتیب 9/51، 5/39 و 8/18% بود (001/0P<) و بعد از تطبیق دهی بر اساس سن، جنس، BMI و WHR، دیده شد که انواع اختلالات گلوکزی با پرفشاری خون دارای رابطه معنی داری بودند: در افراد دیابتی (001/0 P<، 4/2 (OR= و در افراد دارای IGT (001/0P<، 8/1= OR).
    نتیجه گیری
    پرفشاری خون، چاقی و چاقی تنه ای در افراد دیابتی و افراد دارای IGT شایعتر از جمعیت عادی است. به علاوه، چاقی تنه ای در مقایسه با چاقی عمومی، بیشتر با اختلال تحمل گلوکز همراه است.
    کلیدواژگان: عدم تحمل گلوکز، فشار خون، نمایه توده بدنی، نسبت دور کمر به باسن، عوامل خطرساز بیماری های قلبی، عروقی، چاقی تنه ای
  • فرزاد شیدفر، سیدعلی کشاورز، مهرنوش عوض پور صفحه 257
    11 بیمار دیابتی غیروابسته به انسولین (7 زن و 4 مرد) با میانگین سن 6/7±2/51 سال و میانگین نمایه توده بدنی 6/3±39 کیلوگرم بر مترمربع که به مدت 9/6±9 سال به دیابت مبتلا بودند، در یک مطالعه کارازمایی بالینی متقاطع برای بررسی اثرات غنی سازی نان با سبوس گندم بر روی گلوکز و چربی های خون در طی 6 ماه انتخاب شدند. بیماران به مدت 10 هفته از رژیم های ایزوکالریک استفاده کرده، هیچ دارویی مصرف نمی کردند. شش نفر از بیماران نان غنی شده (سبوس گندم به میزان 33% به آرد اضافه شد) به مدت 4 هفته مصرف کردند. سپس 2 هفته استراحت داشتند و مجددا 4 هفته با نان معمولی تغذیه شدند و 5 نفر دیگر از بیماران عکس این مسیر را انجام دادند. گلوکز ناشتا، در پایان دوره نان غنی شده به ترتیب 2/20 و 45/21% کمتر از مقادیر پایه و پایان دوره نان معمولی بود و این اختلاف معنی دار بود (005/0P<). در پایان دوره نان غنی شده، گلوکز سرم 1، 2 و 3 ساعت بعد از آزمون صبحانه استاندارد (BTT) 17/18% و 54/11% و 57/13% بترتیب کمتر از مقادیر پایه بود که اختلافات معنی دار بود (005/0P<). گلوکز سرم 1، 2 و 3 ساعت بعد از BTT در پایان دوره نان غنی شده 91/19، 52/25 و 37/24% بترتیب کمتر از پایان دوره نان معمولی بوده است که اختلافات نیز معنی دار بودند (005/0P<). کلسترول تام ناشتا در پایان دوره غنی شده به طور معنی داری کمتر از مقادیر پایه بود (005/0P<). LDL-C ناشتا در پایان دوره نان غنی شده به طور معنی داری کمتر از پایان دوره نان معمولی بود (005/0P<). اختلاف بین TG و HDL-C و VLDL-C در پایان دوره غنی شده و نان معمولی معنی دار نبود، نتیجه گرفته می شود که نان غنی شده با سبوس گندم می تواند باعث کاهش گلوکز ناشتا، کلسترول تام و LDL-C شود.
    کلیدواژگان: نان، فیبر، دیابت نوع دو، گلوکز خون ناشتا، کلسترول تام، LDL، HDL
  • محسن خوش نیت نیکو، نیت نیکو، باقر لاریجانی، اردشیر قوام زاده، بابک بهار، عذرا طباطبایی ملاذی صفحه 265
    مقدمه
    استفاده روزافزون از پیوند مغز استخوان موجب افزایش تعداد کودکان و بالغان جوانی شده که علیرغم ابتلا به بیماری های بدخیم و غیربدخیم خونی، طول عمر درازی پیدا کرده اند و از این رو توجه به کیفیت زندگی در این افراد روز به روز اهمیت بیشتری پیدا می کند. اختلالات رشد و نمو بخصوص به دنبال رژیم های آماده سازی با پرتوتابی تمام بدن، در این بیماران گزارش شده است. البته در بیمارانی که تحت رژیم های آماده سازی با داروهای سیتوتوکسیک قرار می گیرند، نیز این اختلالات مشاهده می شود. دوز داروهای شیمی درمانی برای آماده سازی پیوند در میزان و نوع بروز اختلالات هورمونی موثر است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه 12 کودک که وارد مرحله بلوغ نشده بودند (P1G1)، (4 دختر و 8 پسر)، در محدوده سنی 10-5/3 سال (میانگین 2±6 سال) از نظر رشد در قبل از بلوغ بررسی شدند. این بررسی قبل از پیوند، 3، 6، 12 ماه و 2 سال پس از پیوند تکرار شد.
    یافته ها
    رشد در کودکان در یک سال پس از پیوند مغز استخوان به طور واضحی افزایش یافت به طوری که سرعت رشد قدی در یک سال پس از پیوند 5/3±10 سانتی متر در سال و SDS سرعت رشد 21/4±31/4 بود و SDS قد از 2/1± 4/1- در قبل از پیوند به 3/1±5/0- در یک سال پس از پیوند رسید (004/0 P<). وزن این کودکان نیز از 6±20 کیلوگرم در قبل از پیوند به 5/9 ± 26 کیلوگرم در یک سال پس از پیوند افزایش یافت
    نتیجه گیری
    پیوند مغز استخوان با رژیم آماده سازی شیمی درمانی بدون پرتوتابی، نه تنها باعث اختلال رشد در کودکان نمی شود، بلکه یک جهش نسبی نیز در رشد قدی ایجاد می کند.
    کلیدواژگان: پیوند مغز استخوان، تالاسمی ماژور، رشد
  • ناهید سالارکیا، مهدی هدایتی، فربد رئیس زاده، پروین میرمیران، سید مسعود کیمیاگر، فریدون عزیزی صفحه 271
    مقدمه
    روستاهای شمال غرب تهران از مناطق کمبود ید شدید کشور بودند که از سال 1368 ابتدا توسط محلول روغنی یددار و سپس با توزیع و مصرف نمک یددار، برنامه های پیشگیری در این مناطق اجرا شده است. جهت ارزیابی برنامه ید رسانی در دانش آموزان 6 تا 14 سال روستاهای منطقه امامزاده داود (ع) شامل کیگا، کشار و رندان، این بررسی در سال 1378 انجام شد.
    مواد و روش ها
    250 دانش آموز تحت معاینه بالینی گواتر قرار گرفتند و از 233 نفر نمونه گیری خون جهت انجام آزمایش های هورمونی و از 226 نفر نمونه گیری ادرار برای اندازه گیری ید ادرار انجام شد. اندازه گیری غلظت هورمون های تیروئید توسط کیت های تجاری و ید ادرار با روش هضم تعیین شد. نتایج حاصل از این بررسی با داده های موجود در سال 1368 در این روستاها مقایسه شد.
    یافته ها
    گواتر درجه 2 در مقایسه با سال 1368 در روستاهای مورد بررسی به طور قابل توجهی کاهش یافته است (0001/0P<). به طوری که در کیگا از 5/94 به 3/14%، در کشار از 66 به 4/9%، و در رندان از 82 به 7/9% تقلیل پیدا کرده است. بالعکس گواتر درجه یک به مقدار قابل توجهی افزایش یافته است. همچنین درصد افراد فاقد گواتر در این روستاها به طور کلی از یک درصد در سال 68 به 41% در سال 78 رسید. میانگین ید دفعی ادرار در کل افراد مورد بررسی 6±6/18 میکروگرم در دسی لیتر بود که در مقایسه با مقادیر سال 68 به طور مشخصی افزایش یافته است (001/0P<). میانگین هورمون های تیروئید، TSH، T3RUp و FT4I در محدوده طبیعی قرار داشت و تفاوت مشخصی بین میانگین های غلظت های هورمونی در سه روستای مورد بررسی دیده نشد. بین هورمون های تیروئید، ید ادرار و درجه گواتر ارتباط معنی داری دیده نشد. غلظت هورمون ها قبل و 10 سال بعد بترتیب برای T4؛ 2±5/6، 6/1±4/8 میکروگرم در دسی لیتر (001/0P<)، T3؛ 38±177 و 29±145 نانوگرم در دسی لیتر (001/0P<) و TSH؛ 1/15±8/10 و 8/0±8/1 میکرویونیت در میلی لیتر (001/0P<) بود.
    نتیجه گیری
    نتایج این بررسی نشان می دهد که برنامه یدرسانی با محلول روغنی یددار و به دنبال آن مصرف نمک یددار در دانش آموزان روستاهای مورد بررسی با کمبود ید شدید، پس از 10 سال موجب کاهش قابل توجه در شدت و شیوع گواتر، افزایش مشخص در میزان ید دفعی ادرار و استمرار درستکاری تیروئید گردیده است.
    کلیدواژگان: پایش ید، ید روغنی، نمک یددار
  • سهراب عاطفی صفحه 277
    در یک مطالعه 20 ساله، 40 بیمار مبتلا به هیپرپاراتیروئیدیسم اولیه مورد بررسی قرار گرفتند. 90% بیماران زن و 10% مرد بودند و متوسط سن آنان 12±35 با دامنه 62-25 سال بوده است. متوسط کلسیم تام سرم 9/0±4/11 و فسفر سرم 3/0±0/2 میلی گرم درصد بود و درگیری استخوانی در 80% و درگیری کلیه بصورت وجود سنگ های ادراری در 5/22% بیماران وجود داشت. این بیماران در مقایسه با مطالعات کلاسیک انجام شده در کشورهای غربی سن کمتری داشته و نسبت زن به مرد در آنها بالاتر بود. هیپوفسفاتمی و فرم نورموکلسمی شایعتر و سنگ های کلیوی نادرتر بود. علایم استخوانی پیشرفته تر و اندازه تومور بزرگتر تخمین زده شد. شیوع هیپرپلازی نیز در مقایسه با آدنوم کمتر بود. در پایان نتیجه گیری می شود که این اختلافات احتمالا در نتیجه تشخیص دیرتر بیماری و عوامل تغذیه ای بخصوص کمبود ویتامین D می باشد.
    کلیدواژگان: هیپرپاراتیروئیدیسم اولیه، هیپوکلسمی، عوارض جراحی
  • گزارش موردی
  • سید محمد توانگر، مسعود ستوده، مرجان روز بهمن صفحه 281
    پاراگانگلیوم تومور منشا گرفته از سلول های نورواندکرین می باشد که در محل مختلفی دیده می شوند. آدرنال محل شایع و شناخته شده پاراگانگلیوم می باشد که آن را به نام فئوکروموسیتوم می شناسیم. ما یک بیمار با پاراگانگلیوم در ناحیه لیگامان پهن رحمی همراه با فعالیت هورمونی را معرفی می کنیم. سلول های تومورال از نظر کروموگرانین و سینا پتوفیزین مثبت بودند.
    کلیدواژگان: پاراگانگلیوم، لیگامان پهن رحمی، فعالیت هورمونی، کروموگرانین، سیناپتوفیزین
  • مقاله مروری
  • منوچهر نخجوانی، فرحناز فلاحیان صفحه 285
    استئوپروز یک بیماری قابل پیشگیری و درمان است و درمان آن نیز موثر و مطمئن می باشد. دریافت ناکافی کلسیم و ویتامین D می تواند در شیوع فراوان استئوپروز در افراد بزرگسال سهیم باشد. کاهش توده استخوانی، پیش بینی کننده شکستگی استخوان است. در مورد شیوع استئوپروز، هیپوویتامینوز D و میزان دریافت کلسیم در کشورمان به مطالعات همه گیر شناختی بیشتری نیاز است. در این مقاله نقش دریافت کلسیم و ویتامین D در پیشگیری و درمان استئوپروز پرداخته می شود.
    کلیدواژگان: استئوپروز، هیپوویتامینوز D، درمان با کلسیم، ویتامین D
  • اخبار همایشها
    صفحه 293
  • نمایه ها
    صفحه 303
|
  • M. Solati, F. Raiszadeh, A. Etemadi, F. Azizi Page 233
    Thyroid hormones play an important role in the synthesis, metabolism, and catabolism of lipids. Hyperthyroid patients have increased susceptibility to oxidative stresses and thus undergo LDL oxidation. Paraoxonase is an HDL-linked enzyme which, in vitro, prevents LDL oxidation and might have an anti-atherogenic effect. The purpose of this study was to compare paraoxonase activity and lipid status before and after treatment of hyperthyroidism. 24 hyperthyroid patients and 23 control subjects were studied. In all subjects after obtaining history and anthropometric measurements, serum levels of thyroid hormones, lipids, lipoproteins, and apolipoproteins and serum paraoxonase activity were measured in a fasting blood sample. All patients were treated with methimazole and followed up for 7.3±3.9 months. Of 24 patients, 15 attained euthyroidism. There were no significant changes in weight, body mass index, and waist to hip ratio after treatment. There was significant decrease in serum levels of T4 (8.4±2.2 vs. 16.6±4.4 µg/dL, P<0.001), T3 (134±38 vs. 250±90 ng/dL, P<0.05), and increase in serum TSH (1.9±2.2 vs. 0.06±0.06 µU/mL, P<0.001). Serum paraoxonase activity significantly increased after treatment (49.0±22.8 vs. 64.6±37.8 IU/mL, P<0.001). Also, treatment caused significant increase in serum cholesterol, triglycerides, LDL-C, cholesterol to HDL and LDL to HDL ratios. HDL and apolipoproteins A-I and B levels did not change following treatment. The observed changes in serum paraoxonase activity in the present study, suggest that the enhanced oxidation observed in these patients can be, at least to some extent, caused by reduced paraoxonase activity.
  • Ar Esteghamati, A. Zarban, M. Doosti Page 239
    The risk of developing vascular diseases in diabetic patients is significantly increased. Its etiology may involve oxidative damage by free radicals, and protection against such damage can be offered by antioxidant systems. To study the antioxidant status and oxidative stress in patients with type II diabetes mellitus. (n=30) and controls (n=28), we measured total antioxidant capacity by ferric reducing ability of plasma (FRAP) assay, malondialdehyde (MDA) as a final product of lipid peroxidation by HPLC method, carbonyl groups, thiol groups, vitamin E and C in plasma samples. In addition, we analyzed biochemical parameters such as blood glucose, HBA1c, cholesterol, triglycerids, HDL-C, LDL-C, bilirubin and uric acid. A significant increase in MDA concentration was found in diabetic patients compared to controls (P<0.005). There was also a significant drop in plasma thiol groups (P<0.05), while no significant difference was observed in total antioxidant capacity, carbonyl groups, vitamin E and C between two groups. Plasma vitamin E/cholestrol ratio was significantly lower in diabetic patients than controls. In conclusion, we have shown that there is enhanced oxidative stress in patients with type II diabetes, an important factor in the pathogenesis of diabetic complications.
  • F. Azizi, N. Saadat, P. Salehi, H. Emami Page 247
    Glucose intolerance, hypertension, and obesity are important risk factors for cardiovascular diseases. Association of WHR, BMI, and blood pressure with glucose tolerance status was assessed in this study. Of 15000 urban individuals, 3-69 years old, who have been chosen by cluster random sampling in cross-sectional phase of a longitudinal study in east of Tehran, 2886 men and 4013 women were between 30 to 69 years of age. They underwent a 2-h oral glucose tolerance test. Diabetes mellitus (DM) and impaired glucose tolerance (IGT) were defined using WHO criteria. Blood pressure, weight, height, and hip and waist circumferences were measured according to standard protocols, and BMI and WHR were calculated. 911(13.2%) had IGT and 372(5.4%) had diabetes. Obesity (BMI30 kg/m2) was more common in DM and IGT than healthy individuals (45.1% and 39.1% vs 22.9%, respectively, P<0.001). There was no significant difference between the prevalences of overweight (250.8 in females and WHR>0.95 in males) was present in 82.7, 75.6 and 53.7% of diabetics, IGT, and normal subjects (P<0.001). In forward stepwise logistic regression adjusted for age and sex, the following variables, in order of entering the model, were significantly associated with DM: age OR=4.4 (P<0.001) Truncal obesity OR=1.8 (P<0.001) obesity OR=3 (P<0.001) and overweight OR=2 (P<0.001). Prevalence of hypertension (systolic BP  140 or diastolic BP90 mm/Hg or antihypertensive drug consumption) in DM, IGT, and healthy subjects were 51.9, 39.5, and 18.8%, respectively (P<0.001) and when adjusted for age, sex, BMI, and WHR, all types of glucose disorders were significantly associated with hypertension: IGT OR=1.8 (P<0.001) and DM OR=2.4 (P<0.001). Hypertension, obesity, and high WHR are more prevalent in diabetes and IGT than in normal population. Furthermore, truncal obesity is associated more often with glucose intolerance than with generalized obesity.
  • F. Shidfar, A. Keshavarz, M. Avaspour Page 257
    Eleven NIDDM patients (7 women and 4 men, aged 51.2±7.6 year, BMI:29±3.6 kg/m2, duration of diabetes: 9±6.9 years) were selected in a cross-over clinical trial to assess the effects of fortification of bread with wheat bran on blood glucose and lipids. The patients consumed isocaloric dites for 10 weeks and took no drugs. Six patients consumed fortified bread for 4 weeks (period I), followed by a two-week washout period and then crossed over to ordinary bread for another 4 weeks (period II) and the next five patients had the reverse periods. Fasitng serum glucose levels at the end of period I were 20.2% and 21.45% less than the baseline value and end of period II, respectively these differences were significant (P<0.005). At the end of period I, serum glucose 1, 2 and 3 hours after breakfast tolerance test (BTT) were 18.17, 11.54 and 13.57% less than the baseline values, respectively (P<0.005). Serum glucose 1, 2 and 3 hours after BTT at the end of period I were 19.19, 25.52 and 24.3% less than those at the end of period II, respectively, and the differences were significant (P<0.05). Fasting total cholesterol at the end of period I was significantly less than the baseline value (P<0.05). Fasting LDL-C at the end of period I was significantly decreased as compared to that at the end of period II (P<0.005). The differences between serum triglycerides, HDL-C and VLDL-C at the end of period I and at the end of period II were not significant. It can be concluded that bread fortified with wheat bran may cause a reduction in fasting serum glucose, serum cholesterol and LDL-C.
  • M. Khoshnyat, B. Larijani, A. Ghavamzadeh, B. Bahar, O. Tabatabaei Page 265
    After bone marrow transplantation (BMT) survival of many patients are increased. Due to the increase in survival, medical evaluation of endocrine functions are necessary. Previous studies have showed that growth and development disorders are caused not only by total body irradiation, but also by cytotoxic drugs conditioning regimens. In this study, 12 children (prepuberty: P1G1), 4 female, 8 male, aged 3.5-10 years (mean: 6±2 years) evaluated for growth in prepubertal phase, before and 6, 12, 24 months after bone marrow transplantation by “Little” Busulfan-cyclophosphamide conditioning regimen. Growth velocity in children obviously increased in 12 months after bone marrow transplantaion. Growth velocity was 103.5 cm/y, growth velocity SD was 4.314.21, after one year. Height SDS increased from –1.41.2 before BMT to -0.51.3 after 12 months (P<0.004) and weight was 206 kg before BMT and 269.5 kg in 12 months after BMT. This method of BMT not only did not cause growth failure but also relatively caused an increase in the height.
  • N. Salarkia, M. Hedayati, F. Raiszadeh, P. Mirmiran, M. Kimiagar, F. Azizi Page 271
    This study was carried out in order to monitor the iodine supplementation programme in school children of Kiga, Keshar, Randan in northwest of Tehran. All inhabitants of these villages had received iodized oil injection (containing 480mg iodine) in 1989 and continued with consumption of iodized salt ever since. In this study, 250 students from these villages aged 6-14 years were studied. Goiter grade was examined by palpation and graded according to WHO classification. Thyroid hormone concentrations were determined by commercial kits and urinary iodine was measured by digestion method. The results were compared with data of our previous study in 1989. Goiter prevalence decreased 40.5% as compared with 1989. Grade 2 goiter in 1989 and 1999 were, 94.5 and 14.3% in Kiga 66 and 9.4% in Keshar 82 and 9.7% in Radan, respectively, (P<0.001). Median urinary iodine excretion in 226 students was 18.6±6.1μg/dL that showed a significant increase from 1989 to 1999, (P<0.001). Serum T4, T3, TSH, T3Rup, FT4I in 232 students were in normal ranges. The mean hormone levels in 1989 and 1999 were: T4: 6.5±2 and 8.4±1.6μg/dL T3: 177±38 and 145±29 ng/dL TSH: 10.8±15.1 and 1.8±0.8 μU/mL, respectively P<0.001. No correlation was established between thyroid hormones, urinary iodine and goiter grade. These finding demonstrate that iodine supplementaion programme in rural areas with severe iodine deficiency has caused a significant decrease in the prevalence of goiter and a significant increase in urinary iodine excretion, along with correction of hypothyroidism.
  • S. Atefi Page 277
    40 patients with primary hyperparathyroidism were operated in 20 years’ period. 90 percent were female and 10 percent male with a ratio of 9/1. Age ranged from 25 to 62 years with a mean of 30±12. Mean total serum calcium was 11.4±09 mg/dL with a mean serum phosphorus of 2±0.3 mg/dL. Eighty percent of the patients presented with musculoskeletal manifestations of the disease and 22.5 percent had renal complications. In comparison with wester countries, these patients were younger and female to male ratio was higher. Bone complications were more advanced and tumor size was bigger. Majority of patients had adenoma and the incidence of hyperplasia was much less (0.5%). The differences are, probably, because our patients are diagnosed late. Also, the type of diet, especially low in Vit D, may be responsible.
  • M. Tavangar, M. Sotoodeh, M. Roozbahman Page 281
    Paragangliomas, tumors arising from neuroendocrine cells, are located in a variety of sites. Paraganglioma of adrenal medulla, pheochromocytoma, is the best-known and most common member of the paraganglioma family. We present a case of paraganglioma of uterine broad ligament with hormonal activity. The tumoral lesion consisted of chromogranin and synaptophysin positive cells.
  • M. Nakhjavani, F. Fallahian Page 285
    Osteoprosis is a preventable and treatable disease and its management is effective and safe. Inadequate intake of calcium and vitamin D may contribute to the high prevalence of osteoporosis among older persons. Decreased bone mineral density is a predictor of bone fracture. More epidemiologic studies should be conducted about the frequency of osteoporosis, hypovitaminosis D and intake of calcium in our country. In this article, the role of calcium intake and vitamin D in prevention and treatment of osteoporosis will be dicussed.