فهرست مطالب

زبان و زبان شناسی - پیاپی 2 (پاییز و زمستان 1384)

نشریه زبان و زبان شناسی
پیاپی 2 (پاییز و زمستان 1384)

  • 158 صفحه، بهای روی جلد: 17,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1385/05/07
  • تعداد عناوین: 10
|
  • بتول محمودی صفحه 1
    زبان عنصر اصلی فرهنگ است و چند زبانگی دقیق ترین بازتاب چند فرهنگی است. کشور ما را به اعتباری می توان چند زبانه دانست، زیرا که در درون مرزهای سیاسی خود اقوام مختلفی را جای داده که هر کدام از آنها همچنان که دارای فرهنگی کم و بیش خاص خوداند، دارای زبان خاص خود، به عنوان یکی از عناصر فرهنگی خود نیز به شمار می روند. اقوام مختلف، در عین حال که هر یک از مراحل تاریخ اجتماعی خود را به شکل خاصی پیموده اند، هیچ وقت به حالت انزوا نزیسته اند بلکه در حال ارتباط با اقوام دیگر به سر برده اند. همین مسئله ارتباط اجتناب ناپذیر جوامع بشری به تنهایی می تواند دلیل کافی برای تاثیر متقابل زبان های آنان در یکدیگر باشد. به این ترتیب، زبان در گذر زمان، تحت تاثیر زبان همسایه قرار می گیرد و دچار تحول و دگرگونی می شود، به طوری که در سیر عادی و طبیعی خود حتی ناگزیر به قبول کلمات بیگانه می گردد منتها اثر این قرض گیری را معمولا با مجزا ساختن واژه مورد نظر از وابستگی های دستوری زبان اصلی و تعدیل و تغییر آن براساس قوانین آوایی خود از بین می برد. بنابراین، کلمه ای که به این شکل وارد زبان می شود با قواعد خاص تطبیق یافته و خللی در استقلال زبان وارد نمی سازد.
    بر اساس بررسی انجام یافته، زبان آذری نیز پس از قرض گیری واژه های فارسی به دلایل مختلف (پرکردن خلا فرهنگی، اعتبار اجتماعی زبان قرض دهنده و غیره) تغییراتی را در سطح آوایی به روی واژه وارد کرده است که می توان آن را معلول فرآیندی دانست که طی آن، واژه های قرضی، خود را با ساخت آوایی زبان قرض گیرنده تطبیق می دهند و تلفیق لازم در آنها صورت می گیرد. در این مقاله سعی بر آن بوده تا قواعد واجی حاکم بر فرآیندهای واجی که با عمل کردن تعدادی از آنها نمودهای روساختی وام واژه ها به دست می آید کشف و معرفی شوند. این فرآیند ها (هماهنگی واکه ای، همگونی همخوان ها فرآیند مربوط به ساخت هجا، فرآیند درج واکه - تقویت و تضعیف) با قاعده های مختلف با استفاده از توصیف تغییرات حاصله در مشخصه های واجی و گاهی با استفاده از متغیر های α و β قواعد گشتاری بیان شده است.
  • پروانه خسروی زاده صفحه 21
    در منابع معتبر زبان شناسی جهان، آنگاه که سهم شرق در مطالعات زبانی به طور عام ومعنی شناسی زبان به صورت خاص مطرح می شود، تنها مروری مختصر بر بررسی های زبان شناختی اندیشمندان اسلامی طی قرون دوم تا دهم هجری صورت می گیرد. برای نگارنده این سطور همواره این سوال مطرح بوده است که 1- آیا به لحاظ منطقی می توان پذیرفت که در میان ملل شرقی، شوق کنکاش در مورد پدیده پر رمز و راز زبان، تنها در مقطعی خاص از طول تاریخ و صرفا در میان اندیشمندان اسلامی برانگیخته شده است؟ و 2- اگر چنین است، چه انگیزه ای برای آغاز آن و چه دلیلی برای ادامه نیافتن این مطالعات پس از قرن دهم هجری می توان یافت؟
    کلیدواژگان: زرتشت، پانینی، مکتب میمامسا، اندیشمندان اسلامی، زبان شناسی نوین
  • فرهاد ساسانی صفحه 39
    در این جستار، کوشش خواهد شد تا پس از طرح اجمالی مبانی نظری بینامتنیت و معرفی زمینه های ایرانی (در ادبیات و تفسیر دینی) و اروپایی (میخاییل باختین، ژولیا کرستوا، ژرار ژنت و اومبرتو اکو)، روابط میان عناصر درون متن با بیرون از متن - خواه بافت و محیط فیزیکی، خواه جهان بیناذهنی جامعه زبانی یا فرهنگ و جهان ذهنی خواننده – و تاثیر آن ها در شکل گیری معنای کلی متن و در نتیجه، معنایی که فراتر از برآیند معنای تک تک عناصر درون متن و ساختار درونی متن است، بررسی شود. در این راستا، نمونه هایی از روابط برون متنی در متن های مختلف ارائه، و این روابط دسته بندی خواهد شد.
    کلیدواژگان: بینامتن، روابط بینامتنی، انواع روابط بینامتنی
  • حمیدرضا آیت اللهی صفحه 57
    با ظهور فلسفه های زبانی با آرا راسل و ویتگنشتاین، مسال معناداری گزاره ها محور توجه قرار گرفت. با نوع نگاه تجربی آنها، معناداری گزاره های دینی، اخلاقی، هنری و مابعدالطبیعی محل تردید شد. پس از ایشان، پزیتیویست های منطقی همچون آیر، گزاره های دینی را با ملاک تحقیق پذیری و سپس ابطال پذیری، بی معنا (نه کاذب) دانستند. در این مقاله به طرح شبهه معناداری گزاره های دینی توسط آنتونی فلو و پاسخ های ریچارد هیر، بازیل میچل، جان هیک و یان کرومبی پرداخته می شود. سپس سعی خواهد شد از منظری دیگر، شبهه و پاسخ ها ارزیابی گردد و در نهایت، پاسخی جدید به شبهه از منظر فلسفی اسلامی ارایه گردد. در این پاسخ، به برداشت های غلط از رابطه خدا و عالم و صفات او که منشا این نگاه ها شده است و تعمیم نابجای تجربه گرایی پرداخته می شود. در پایان، دیدگاه تصحیح شده ارایه خواهد گردید.
    کلیدواژگان: معناداری، تحقق پذیری، ابطال پذیری، گزاره دینی، زبان شناختاری، خداوند
  • ضیاءالدین تاج الدین صفحه 73
    بنیان دستور جهانی چامسکی به ارائه پاسخ به این پرسش معطوف است که شالوده نظریه پردازی در زبان شناسی چیست (چامسکی، 1986). نخستین پرسشی که در این زمینه مطرح می شود، این است که «دانش زبانی از چه تشکیل می شود؟» از دیدگاه چامسکی، دانستن یک زبان به منزله قرار داشتن در وضعیت ذهنی خاصی است که مشخصه آن، ساختار شناختی خاص متشکل از دستگاه قواعد و اصول است. پرسش دیگری که شالوده نظریه پردازی در زبان شناسی است، این است که «دانش زبانی چگونه فرا گرفته می شود؟» این پرسش، به مشکل منطقی فراگیری زبان می انجامد که جنبه خاصی از مشکل افلاطونی است. پاسخ چامسکی به این پرسش در تمامی آثارش، فرضیه ذاتی بودن زبان است که طبق آن، انسان از دانش زبانی ذاتی و غیرآگاهانه برخوردار است که قوه زبان نام دارد. دستور جهانی مربوط به ماهیت این دانش پیشینی برحسب همگانی های زبانی است که نظریه اصول و پارامترها نام دارد. براساس تعامل این اصول با پارامترهای برخوردار از ارزش مقید و غالبا دوگانه است که همگانی های زبانی و تنوع زبانی در اردوگاه چامسکی تبیین می شود (چامسکی، 1993، 1995؛ چامسکی و لاسنیک، 1993). یکی از جذابیت های اصلی دستور جهانی، ارائه پارامترهایی است که دستورهای قابل اکتساب را محدود می کند و حیطه از پیش تعیین شده ای را مشخص می کند که هر دستور خاص، در چارچوب آن قرار می گیرد. یکی از این پارامترها که چامسکی (1982) خصوصا پس از پلموتر (1971)، تارالدسن (1978)، یگلی (1982)، و ریتسی (1982) وضع کرد، پارامتر ضمیرافکنی است. این پارامتر معین می کند که آیا می توان فاعل یک جمله یا بند را حذف کرد یا خیر. این پارامتر دارای دو ارزش است: ضمیرافکنی و ضمیرگذاری. براساس دستور جهانی، زبان های ضمیرافکن، مانند فارسی و ایتالیایی، دارای جمله های بدون فاعل اند، حال آنکه، زبان های ضمیرگذار، مانند انگلیسی و فرانسه، فاقد این جمله هااند. این مقاله به نقد پارامتر ضمیرافکنی از منظر (1) قابلیت فراگیری این پارامتر، (2) نقش عوامل گفتمانی، منظورشناختی، و معنایی، (3) تقسیم ساده انگارانه زبان ها به ضمیرافکن و ضمیرگذار می پردازد.
  • عالیه کرد زعفرانلو کاموزیا، سید حسین رضویان صفحه 89
    مقاله حاضر به توصیف و تحلیل برخی از فرایندهای واجی پربسامد در زبان ترکی بیجار، بر اساس گونه زبانی روستای "اوچگنبد سلطان" می پردازد. بدین منظور، از چهار گویشور زبان ترکی بیجار و ضبط چهار ساعت مکالمه و طرح پرسشنامه از پیش تعیین شده بر مبنای مطالعه گویش ها استفاده شده است. همچنین یکی از نگارندگان به عنوان یک گویشور ترک زبان، از صحت اطلاعات کسب شده اطمینان حاصل کرده است. هماهنگی واکه ای در پسوند جمع /1?r_/ و /?ar/ و در پسوند مصدرساز /max/ و /mec/، همگونی بین همخوان و واکه، هماهنگی واکه ای به هنگام افزودن پسوند ماضی ساز، تبدیل همخوانهای بی واک به واکدار و درج واکه میان خوشه همخوانی پایانی در کلمات قرضی ترکی از مهمترین فرایندهایی است که در این مقاله، با ارائه شواهد کافی، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و قاعده مربوط به هر فرایند، عنوان می شود.
    داده ها و قواعد ارائه شده، به منظور تایید و اثبات این مطلب به خدمت گرفته می شوند که فرایندهای واجی مذکور، در زبان ترکی بیجار وجود دارد و مشخصه های شرکت کننده در هر فرایند، به تنهایی و مستقل از سایر مشخصه ها، در فرایند های واجی شرکت می کنند.
    کلیدواژگان: هماهنگی واکه ای، همگونی، درج، اصل سلسله مراتب رسایی
  • سالار منافی اناری صفحه 105
    ترجمه با دو پیام«معادل» در دو «رمز» متفاوت سرو کار دارد. وقتی پیامی از «صورت» اصلی به «صورت» دیگری منتقل می شود، اگر کار ترجمه درست باشد، کمترین تفاوت مسلم بین پیام موجود در «صورت» متن اصلی و پیام عرضه شده در «صورت» متن ترجمه، همان «تغییر صورت» یا «تغییر شکل» پیام است. بنابراین، هر ترجمه ای، در صورتی که درست و دقیق باشد، می تواند فقط «معادلی» برای اصل باشد و نه «مساوی» با آن، زیرا در دو «طرز بیان» یا دو «رمز» متفاوت، هرگز نمی توان دو پیام کاملا برابر یا «مساوی» را عرضه کرد. مقاله حاضر، تلاشی است در جهت تبیین ممکن بودن تعادل و ناممکن بودن برابری کامل با اصل در ترجمه.
    کلیدواژگان: تعادل، تساوی، طرز بیان، معادل بالقوه، معادل مطلوب
  • پریسا درخشان مقدم صفحه 119
    مقاله حاضر به بررسی واژه عروس در زبان ژرمنی و ریشه شناختی آن با توجه به چند زبان دیگر خانواده زبانی هند و اروپایی می پردازد. از این کلمه، معانی: زوجه شرعی، زن در روز ازدواج، نامزد، همسر پسر، دوشیزه، باکره و همبستر از متن های گوناگون باستان و میانه در دست است. در یک دوره، معنای صفتی هم داشته است که احتمالا کلمه عروسی هم ریشه با این معنی است. در تحولات آوایی این واژه، بار فرهنگی آن را نباید فراموش کرد.
    کلیدواژگان: ریشه شناختی، زبان، زبان شناسی، معنی شناسی
  • احمد معین زاده صفحه 129
    اگر چه بیشتر گروه های نحوی زبان فارسی، همجون گروه اسمی (NP)، گروه صفتی (AP) و گروه قیدی با حرف اضافه (PP) ساختار هسته آغازین تلقی گشته اند و بر این مبنا تحلیل شده اند، با این حال اکثر دستوریان و زبان شناسان بر مبنای توالی عناصر سازنده جمله که ساخت فاعل- مفعول - فعل یا (SOV) را ارائه می دهند، این زبان را اساسا زبانی هسته پایانی تصور نموده اند، در این مقاله، نویسنده با استناد به این واقعیت که اکثر گروه های بیشینه زبان فارسی (XPs) هسته آغازین اند، این طور استدلال می کند که اگر بتوان تحلیلی برای گروه های فعلی ارائه نمود که مزیتی معنی دار برای توالی SOV نسبت به SVO قایل نشود، می توان زبان فارسی را اساسا به مثابه زبانی هسته آغازین تحلیل نمود. نویسنده با استناد به شواهدی همچون تولید جمله های مکمل (CPs) پس از فعل متعدی، جای دهی ضمایر مرخم (Clitics) و جایگاه قید نسبت به هسته گروه فعلی و مکمل آن، در کنار وقوع همزمان توالی (OV) و (VO) به این نتیجه می رسد که در یک تحلیل، نحوی نه تنها فرض ساخت زیر بنایی (SOV) برای فارسی توجیه نظری ندارد بلکه فرض SVO برای این زبان، زیر ساخت فارسی را بهتر تحلیل می کند.
    کلیدواژگان: هسته آغازین، نحو، گروه های بیشینه، گروه فعلی، ساخت زیر بنایی
  • ایران کلباسی صفحه 137
    سمنانی یکی از گویش های اصیل ایرانی است که بسیاری از ویژگی های زبان های ایرانی باستان را در خود حفظ کرده است. سه ویژگی مهم این گویش، کنایی، جنس و حالت است که هر کدام از آنها را به طور مختصر در اینجا توضیح می دهیم.
    کلیدواژگان: کنایی، جنس، حالت، گویش