فهرست مطالب

گزیده مدیریت - پیاپی 62 (مهر 1385)

ماهنامه گزیده مدیریت
پیاپی 62 (مهر 1385)

  • 102 صفحه، بهای روی جلد: 22,500ريال
  • تاریخ انتشار: 1385/08/15
  • تعداد عناوین: 10
|
  • بازانگاری مدیریت: ضرورت و چگونگی
    غلامرضا کیانی صفحه 4
    در همه سازمان ها و همه سطوح آن ها دو مفهوم رهبری و مدیریت قابل تفکیک هستند. رهبری با اثربخشی و مدیریت با کارایی سروکار دارد. مدیر سعی در بهبود وضعیت موجود در چارچوب های پذیرفته شده جاری دارد، رهبر تلاش می کند با ساختارشکنی، موقعیت حاضر را متحول سازد. مدیریت در داخل یک پارادایم انجام می شود،ولی رهبری بین پارادایم ها. مدیر با بازنگری در امور و رهبر با بازانگاری در پیش فرض ها با وضع موجود برخورد می کنند. به طور قطع، برای توفیق در سده بیست ویکم سازمان ها نیازمند افرادی هستند که هر دو نقش مدیریت و رهبری را ایفا کنند.
    بازانگاری به معنای تجدیدنظر در پیش فرض ها و باورهای اساسی است و بازانگاری مدیریت به معنای بازنگری بنیادین در انگاشته های موجود با هدف جایگزین ساختن باورها و الگوهای منسوخ و کهنه با مدل های روز و متناسب با شرایط عصر حاضر در زمینه های مختلف مدیریت است. اهمیت موضوع از آن جا ناشی می شود که باورها منشا کردار، گفتار و حتی پندارهای ما هستند. در بسیاری اوقات، انجماد فکری و موانعی که پیش روی خود می انگاریم، نتیجه باورهای مطلق و منسوخ ما از واقعیت و تعبیر و تفسیرهای محدودکننده ای است که از آن در ساختار فکری موجود داریم. بلانچارد می گوید: «هنگامی که تصمیم می گیریم تجربه هایمان را با نگاهی تازه بنگریم، بن بست شکنی های بزرگی در زندگی ما رخ می دهند آلبرت انیشتین می گوید: «مسائل اساسی پیش روی ما، در همان سطح یا دستگاه فکری که ایجاد شده اند قابل حل نیستند.» زمانی که مشکلی غیرقابل حل به نظر می رسد به این معنا نیست که نمی توان تدبیری برای آن اندیشید. بلکه به معنای آن است که باید به گونه دیگری با آن برخورد کرد و راه حلی در چارچوب ساختاری که از واقعیت در ذهن ساخته ایم، ندارد. ادیسون اگر به بهبود عمل کرد شمع می اندیشید، هرگز نمی توانست به تولید نور از جریان برق دست یابد...
  • موردکاوی
  • بخشیدن عطایش به لقایش
    مهندس محمد چینی فروشان صفحه 12
    مدت ها بود شرکت تاپ به دنبال فردی مناسب برای مدیریت یکی از پست های بسیار مهم خود بود. اکنون این فرد پیدا شده و با درایت (و البته آشنایی با مدیرعامل شرکت) واحد مربوطه را به سرعت در مسیر پیشرفت قرار داده است. اما این همه داستان نیست و حضور وی باعث بروز تنش هایی در سازمان نیز شده است.
  • داستان موفقیت
  • ماجراهای یک مشاهده گر: روایتی از پیر مدیریت ایران، دکتر(مهندس) نیازمند
    (مهندس) نیازمند صفحه 22
    تاریخ هر رشته یا فعالیت علمی، هنری، سیاسی، اجتماعی و... را که کنکاش کنید با افراد شاخصی مواجه می شوید که متمایز از دیگران بوده و تاثیری بارز بر آن رشته گذارده اند. در بسیاری از رشته ها به ویژه علوم تجربی، شناخت این افراد و آثارشان چندان دشوار نیست. به دلیل ماهیت این رشته ها و ملموس بودن نتایج عمل کرد دست اندرکاران، چندان دشواری در شناسایی آن ها وجود ندارد. اما در مورد دسته دیگری از رشته ها که به طور خاص در گروه علوم انسانی قرار دارند، این «اکتشاف» و شناسایی چندان آسان نیست و تحقق آن مستلزم وجود دسته ای از محققان است که می توان آن ها را مشاهده گران حرفه ای نامید. آن ها با مشاهده افراد یا عمل کردهای خاص به جست وجوی علت واقعی (که همواره نیز چندان آشکار و نمایان نیست) پرداخته و سعی می کنند با الگوگرفتن از شیوه عمل و تجربیات موفق مدل ها و نظریه هایی کاربردی برای آن رشته تدوین کنند. مدیریت هم از این دسته از رشته ها و فعالیت هاست.
    بسیاری از مدل ها و نظریه های موجود مدیریت حاصل نبوغ مشاهده گرانی است که با تیزبینی به جست وجو در کنه موفقیت انسان های موفق پرداخته و با یافتن الگویی برای آن ها، نظریه ای ماندگار را به گنجینه دانش مدیریت افزوده اند. در کشورهای توسعه یافته نقش و فعالیت این دسته از محققان به خوبی شناخته شده و اثبات شده است، طوری که همواره کسانی در عرصه دانش مدیریت به فعالیت دائم در راستای جست وجو و شناسایی افراد موفق و علت موفقیت شان از جنبه ها و ابعاد مختلف می پردازند. در همین نشریه نمونه های فراوانی از تمرکز تحقیقات مشاهده گران بر ابعاد مختلف زندگی شخصی، اجتماعی و کاری افراد موفق آورده شده و کم نیستند مشاهده گرانی که بخش اعظم کار تحقیقاتی خود را برای چند دهه معطوف به بررسی ابعاد مختلف شخصیتی یک فرد برجسته کرده اند. شهرت و آوازه و ادبیات مدیریتی موجود درباره افرادی مانند جک ولش، لی یاکوکا، بیل گیتس، اندی گروو و... مرهون تلاش های محققان مشاهده گر است.
  • بچه های امروز، مدیران فردا
    گردآوری: مهندس زهره خاکفرجی صفحه 38
  • دیدگاه کلان
  • سازمان های آینده
    ژوزف بهنامی، آناهیتا خزاعی صفحه 40
    امواج خروشان تغییر بر همه وجوه زندگی انسان معاصر تاثیر می گذارند. انسان ها برای بقا و ادامه حیات در چنین شرایطی به ناچار باید خود را با آن سازگار کنند.
    دنیای کسب وکار نیز از این قاعده مستثنا نیست. افزایش روزافزون سرعت تغییرات و شدت رقابت از ویژگی های بارز چنین محیطی در سال های آینده خواهد بود. سازمان های آینده باید در واکنش به محیط، منعطف تر، در تبدیل ایده به عمل، سریع تر و در اعمال تغییرات اساسی، تواناتر باشند. دارابودن این ویژگی ها نیازمند ایجاد دگرگونی های گسترده ای در ابعاد مختلف ساختاری و محتوایی سازمان ها خواهد بود. خلق و ایجاد سازمان های پیشگام در تغییر، تنها در چارچوب پارادایم جدیدی امکان پذیر است.
    پیش بینی مشخصه های سازمان های آینده موضوعی است که ذهن بسیاری از مدیران و محققان در حوزه مدیریت را به خود مشغول داشته است. چرا که با شناخت و تصویر شکل مطلوب سازمان ها در آینده، مدیران قادر خواهند بود به پیشواز تغییرات رفته و عمل کرد موثرتری در راهبری سازمان های خود داشته باشند. در مقاله حاضر تلاش شده تا ابتدا روندهای کلان جهانی و تاثیر آن ها در شکل دهی محیط کسب وکار تشریح شود. سپس مشخصه های محیط کسب وکار در آینده معرفی شده و در نهایت، ویژگی های محتمل سازمان های آینده موردبررسی قرار می گیرد.
  • از هنر تا مدیریت: گفت وگو با رخشان بنی اعتماد، کارگردان سینما
    صفحه 52
    سینما همواره صنعت جذابی است: صحنه های نفس گیر و مهیج؛ یادآوری وقایع تاریخی؛ آشنایی با فرهنگ ها و انسان ها، جلوه های ویژه؛ سرگرم کنندگی آن و... اما شاید مهم ترین دلیل آن باشد که از جنس زندگی است و نوعی هم زاد پنداری در بیننده ایجاد می کند. در سینما می توانیم ببینیم آدم ها به آرزوهایی دست می یابند که ما در سر داریم، اما به آن ها نرسیده ایم.
    اما سینما وجه دیگری هم دارد. سازماندهی، برنامه ریزی و هماهنگ سازی در حد اعلای خود در فیلم سازی لازم است. انتخاب بازیگران، هماهنگ سازی عوامل، انتخاب مکان بازی، ترتیب بندی ضبط صحنه ها و انتقال ذهنیت خود از داستان فیلم به بازیگران و یاددادن نقش هایی که هر یک از هنرپیشه ها باید ایفا کنند، از جمله فعالیت هایی است که دشواری و سختی فراوان دارند و کیفیت انجام آن هاست که تفاوت کارگردان ها را نشان می دهد. درست مثل داستان مدیریت که موفقیت هر مدیری در گرو انجام فعالیت های مشابهی در عرصه فرماندهی خود است. در مدیریت هم ما به دنبال انتخاب افراد مناسب برای نقش های مختلف سازمان هستیم؛ هماهنگ سازی مناسب بخش ها و کارکنان سازمان عامل مهمی در موفقیت آن است؛ انتخاب بازار و عرصه رقابت نیز انتخابی استراتژیک است که اغلب سرنوشت سازمان را رقم می زند؛ اولویت بندی اقدامات هم برای رسیدن به سرمنزل مقصود سازمان ضروری است و دست آخر، مدیری موفق است که بتواند ایده ها و آرمان های خود را برای کارکنانش به خوبی تبیین کند و آن ها را در راه ایفای هر چه بهتر وظایفشان راهبر و هادی باشد.
  • عملکرد برتر
  • راهبری موثر پروژه
    محمد ابراهیم محجوب صفحه 62
    بار اصلی توسعه جوامع انسانی بر دوش سازمان ها و بنگاه هاست. آن ها به پشتوانه نیروی انسانی و سرمایه خود و با اجرای فرایندهای پیچیده، کالاها و خدمات مورد نیاز مردم را فراهم می آورند. هر سازمان به فراخور توانایی، داشته ها، نیروی انسانی و محیط کار خود، هدف های راهبردی تعیین می کند و برای رسیدن به آن ها فرایندهای ویژه ای برمی گزیند. ولی گوناگونی بنگاه ها، فرایندها و برون داد آن ها هرچه باشد، می توان گفت پیروزی یا شکست بنگاه، بیش تر در «چگونگی مدیریت فرایند رسیدن به هدف» است تا خود هدف یا فرایند. بسا می بینیم سازمانی هدف های متعالی دارد و حتی برای رسیدن به آن ها فرایند مناسبی برگزیده، ولی به دلیل مدیریت ضعیف فرایند، با شکست روبه رو شده است. سه عامل در چگونگی مدیریت این فرایند اثر جدی دارند:سرعت: با توجه به روند پرشتاب بازار و کشاکش فشرده ای که در میان بنگاه ها وجود دارد، می توان گفت پیروزی بنگاه تا حد زیادی بسته به این است که فرایند رسیدن به هدف (در سنجش با رقیبان و نیاز بازار) با چه سرعتی اجرا می شود.
    هزینه: ادامه حیات بنگاه در گرو بهره وری است. هرچه بنگاه بتواند کیفیت مورد نیاز بازار را در قیاس با رقیبان ارزان تر فراهم کند، می تواند امید بیش تری به ادامه حیات خود داشته باشد.
  • مصاحبه
  • هویت شناسی مدیریت ایرانی: گفت وگو با استاد بیژن خرم
    صفحه 74
    آیا می توان سبک و شیوه ای جهانی برای مدیریت تدوین کرد؟» پرسشی است که روزبه روز بیش تر از یافتن پاسخی مثبت برای آن مایوس می شویم. بستر کاری مدیریت و مولفه هایش آن چنان پیچیده هستند که می توان به سادگی ادعا کرد شیوه و سبک مدیریت در هر نقطه از این عالم خاکی نیازمند تدبیر و مدیریتی «سفارشی» و خاص است. این خاص بودن به ویژه وقتی آشکارتر و نمایان تر می شود که بعد انسان و فرهنگ را نیز در نظر گیریم و در پی آن به جنبه های رهبری موثر در مدیریت بپردازیم.
    مدیریت از اصولی جهان شمول برخوردار است. چرا که انسان ها فارغ از ملیتشان در یک مجموعه صفات و ویژگی های انسانی، مشترک آفریده شده اند. با این وجود مدیریت یک فرایند اجتماعی است و عوامل ملی مانند جغرافیای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بر چگونگی آن تاثیر دارد. اگر چه می توان در اصول و قواعد از انبان عمیق و گسترده دانش بشری در حوزه مدیریت فارغ از جایگاه جغرافیایی آن استفاده نمود ولی آن بخشی که مربوط به پیاده سازی اصول و روش ها می شود باید با شناخت کافی از مختصات ملی همراه باشد؟ از این رو مدیریت ایرانی موضوعیت می یابد.
  • ابزار کار
  • بازارپردازی و ارتقا فروش در صنعت خرده فروشی
    میراحمد امیرشاهی، معصومه جنانی صفحه 86
    در بازار پررقابت کنونی، موفقیت هر کسب وکار به عوامل متعددی بستگی دارد. بازارهای کالاها و خدمات به شدت دگرگون و پیچیده شده اند، نیازهای مشتریان تغییر کرده و انتظارات آن ها فزونی یافته اند. برای پابرجاماندن در این عرصه بسیار رقابتی، شرکت ها باید به عواملی که تصمیم خرید مشتریان و در نهایت فروش آن ها را تحت تاثیر قرار می دهند، بیش از پیش توجه کنند. نتایج یک تحقیق مرکز خدمات تجاری کانادا در سال 2004 نشان می دهد، دوسوم تصمیم های خرید کالاهای مصرفی دقیقا در محل خرید اتخاذ می شود. بازارپردازی[1] از جمله عواملی است که بر تصمیم خرید مشتریان و در نهایت فروش شرکت ها تاثیر می گذارد. بازارپردازی مجموعه روش های نمایش کالاهای موجود در فروشگاه ها به مشتریان است. در این تحقیق کاربردی به بررسی تاثیر اجرای بازارپردازی بر تصمیم به خرید محصولات مصرفی روزانه و فروش آن محصولات در شعب منتخب یک فروشگاه بزرگ زنجیره ای در شهر تهران پرداخته شده است.
    خرده فروش ها باید در مورد سه متغیر عمده، یعنی جو حاکم بر فروشگاه، ترکیب محصولات و آمیزه خدمات خود تصمیم مقتضی اتخاذ کنند. محیط داخلی فروشگاه یا فضای آن بر رفتار خرید و ادراک مشتریان و در نتیجه بازگشت دوباره یک فرد به فروشگاه و ایجاد وفاداری در وی نسبت به فروشگاه موثر است. بنابراین، سازمان دهی محیط خرده فروشی یکی از نکات مهم در ایجاد تصویر ذهنی مثبت از فروشگاه است.
  • ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی
    حسین حسینیان صفحه 94
    مدیران همواره در معرض خطر بی خبری (یا دست کم دیرخبری) از رخدادهای ناگوار هستند. وقتی اتفاق بدی رخ می دهد یا در حال رخ دادن است، معمولا آخرین فردی که باخبر می شود، مدیری است که باید در مورد آن تصمیم بگیرد. اما دیگر آن قدر دیر شده که جلوگیری یا کاستن از عواقب آن ناممکن یا توام با هزینه زیاد است. علت چیست...