فهرست مطالب

علوم کشاورزی و منابع طبیعی - سال سیزدهم شماره 3 (پیاپی 53، امرداد و شهریور 1385)

نشریه علوم کشاورزی و منابع طبیعی
سال سیزدهم شماره 3 (پیاپی 53، امرداد و شهریور 1385)

  • ویژه نامه علوم دامی
  • 126 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1385/10/02
  • تعداد عناوین: 14
|
  • محمدعلی تولایی، یوسف جعفری آهنگری، سعید حسنی، محمد نوروزی صفحه 1
    اثرات غلظت های مختلف (1.5، 2.5، 4 و 6 درصد) زرده تخم مرغ در رقیق کننده تریس در شرایط خارج سازی پلاسمای منی بر روی درصد تحرک اسپرم بزهای کرکی ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند عباس آباد (واقع در جنوب خراسان) در حالت نگهداری آن به صورت مایع در دمای 4 درجه سانتی گراد مورد مطالعه قرار گرفت. از 5 بز نر به روش الکتریکی منی اخذ و بلافاصله پلاسمای منی به روش سانتریوفیوژ جدا گردید. سپس منی فاقد پلاسما به نسبت 1 به 2 با رقیق کننده تریس در قالب 4 تیمار (T4, T3, T2, T1) به ترتیب حاوی 1.5، 2.5، 4 و 6 درصد زرده تخم مرغ رقیق گردید. این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 5 تکرار انجام شد. درصد تحرک اسپرم در تیمار های 1 تا 4 به ترتیب 89.07، 84.99، 75.06 و 66.01 بود. بیشترین و کمترین درصد تحرک به ترتیب با غلظت 1.5 و 6 درصد بدست آمد. نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که با افزایش غلظت زرده تخم مرغ، تحرک اسپرم به طور معنی داری کاهش یافت (P<0.001). بنابراین برای نگهداری اسپرم بز کرکی به صورت مایع پس از خارج سازی پلاسمای منی، استفاده از غلظت زرده تخم مرغ به میزان 1.5 درصد در رقیق کننده تریس، پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: تحرک اسپرم، زرده تخم مرغ، تریس، پلاسمای منی و بز کرکی
  • وحید رضایی پور، تقی قورچی، سعید حسنی، غلامرضا قربانی صفحه 7
    به منظور بررسی پاره ای از ویژگی های تغذیه ای کنجاله کانولا و نیز کیفیت پروتیینی این کنجاله در مقایسه با کنجاله پنبه دانه آزمایشی در دو مرحله صورت گرفت. در مرحله نخست اندازه گیری مقدار گلوکوزینولات کنجاله کانولا و ارزیابی پارامتر های CNCPS کنجاله های کانولا و پنبه دانه انجام گرفت. در مرحله دوم یک طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار شامل سطوح صفر درصد (شاهد)، 33 درصد، 66 درصد و 100 درصد کنجاله کانولا به جای کنجاله پنبه دانه و 5 تکرار (بره آتابای با میانگین وزنی 0.5± 31 کیلوگرم) در هر تیمار به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف کنجاله کانولا بر روی مقدار هورمون های تیروییدی T3 و T4 انجام شد. نتایج آزمایش های مرحله نخست نشان داد که مقدار کل گلوکوزینولات های آلیفاتیک در کنجاله کانولای مورد نظر 14.75 میکرومول بر گرم است. اندازه گیری پارامترهای CNCPS نیز نشان دهنده اختلافاتی در بعضی از بخش های پروتیینی از جمله بخش B2 بین این دو کنجاله می باشد. در مرحله دوم آزمایش نتایج نشان دادند که از لحاظ هورمون های تیروییدی هیچگونه اختلاف معنی داری بین تیمارهای آزمایشی وجود ندارد (P>0.05). لذا می توان از کنجاله کانولا به عنوان یک مکمل پروتیینی در جیره بره های پرواری استفاده کرد. بدون این که تاثیر منفی بر روی عملکرد تیرویید و مقدار هورمونهای مترشحه از آن داشته باشد.
    کلیدواژگان: کنجاله کانولا، کنجاله پنبه دانه، گلو کوزینولات، CNCPS و هورمون های T3 و T4
  • عین الله عبدی قزلجه، جلیل شجاع، محسن دانش مسگران، حسین جانمحمدی صفحه 14
    به منظور تعیین قابلیت ذرت سیلو شده در خوراک های حاوی مقادیر متفاوت یونجه در حیوان زنده و آزمایشگاه از 16 راس گوسفند اخته شده نژاد قزل استفاده گردید. ترکیب شیمیایی یونجه و ذرت سیلو شده اندازه گیری شد. در این مطالعه قابلیت هضم از طریق معادلات تابعیت تعیین شد. در روش حیوان زنده 4 تیمار به ترتیب شامل صفر، 25، 50 و 75 درصد ذرت سیلو شده به همراه جیره پایه یونجه مورد استفاده قرار گرفتند. در روش حیوان زنده، قابلیت هضم کلیه مواد مغذی در جیره به استثنا پروتئین خام با افزایش نسبت ذرت سیلو شده در جیره به طور معنی داری افزایش یافت ولی تفاوت معنی داری بین قابلیت هضم مواد مغذی در خوراک های حاوی 50 و 75 درصد ذرت سیلو شده مشاهده نشد. رابطه بین سطح ذرت سیلو شده و کل مواد مغذی قابل هضم، از نوع درجه دو و ضریب تبیین آن 96 درصد بود. در روش آزمایشگاهی نیز قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی و ماده آلی هضم در ماده خشک جیره با افزایش نسبت ذرت سیلو شده از صفر به 75 درصد به طور معنی داری افزایش یافت. ضریب همبستگی بین نتایج روش حیوان زنده و روش آزمایشگاه در مورد ماده خشک، ماده آلی و ماده آلی قابل هضم در ماده خشک برای یونجه به ترتیب 99، 99 و 97 و برای ذرت سیلو شده 96، 98 و 98 بود. در خوراک های حاوی مقادیر متفاوت ذرت سیلو شده مصرف خوراک حاوی 75 درصد یونجه و 25 درصد ذرت سیلو شده حداکثر بود ولی مصرف انرژی قابل متابولیسم در خوراک حاوی 50 درصد یونجه و 50 درصد ذرت سیلو شده حداکثر بود. لازم به ذکر است که تراکم انرژی قابل متابولیسم با افزایش نسبت ذرت سیلو شده افزایش یافت.
    کلیدواژگان: ذرت سیلو شده، قابلیت هضم، گوسفند، مصرف اختیاری
  • آرمین توحیدی، همایون خزعلی، علی نیکخواه، امیر نیاسری، مهدی ژندی صفحه 24
    هدف از این آزمایش، مطالعه اثر محدودیت مصرف انرژی بر غلظت لپتین پلاسما و میزان تخمک گذاری در گوسفندان دنبه دار بود. بیست و هشت راس میش شال سیکلیک همزمان انتخاب شده و به دو گروه (n= 14) با شرایط مساوی تقسیم شدند. در طی شش دوره فحلی (12 هفته) توسط دو سطح 60 و 100 درصد انرژی نگهداری تغذ یه شدند. جهت اندازه گیری غلظت هورمون لپتین در پلاسما از چهار حیوان در هر گروه، هر دو هفته یک بار خونگیری انجام شد. در هر دوره فحلی، میزان تخمک گذاری به روش لاپاروسکوپی، وزن زنده و امتیاز وضعیت بدن در سیستم صفر تا پنج مشخص گردید. تفاوت در میزان تخمک گذاری به روش کای مربع به دست آمد. داده های حاصل از تعیین لپتین پلاسما، وزن بدن و امتیاز وضعیت بدن با استفاده از طرح اندازه گیری های مکرر و به روش مدل خطی عمومی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در گروه تحت محدودیت انرژی، میانگین وزن (p<0.01) و امتیاز وضعیت بدن (p<0.01) از چرخه فحلی دوم تا ششم آزمایش، میانگین غلظت لپتین پلاسما (p<0.01) از ابتدای چرخه فحلی سوم تا انتهای آزمایش و میزان تخمک گذاری (p<0.05) به تدریج از چرخه فحلی چهارم تا انتهای آزمایش به طور معنی داری کاسته شد. در عین حال یک رابطه خطی معنی دار بین وزن و امتیاز وضعیت بدن (r=+ 0.79, P<0.01)، وزن و غلظت لپتین پلاسما (r=+0.50, p<0.05)، و نیز امتیاز وضعیت بدن و غلظت لپتین پلاسما (r=+0.70, P<0.01) مشاهده شد. نتایج حاصله بیانگر وجود ارتباط قوی میان غلظت لپتین پلاسما با سطح انرژی دریافتی، وزن بدن، امتیاز وضعیت بدن و میزان تخمک گذاری در میش های دنبه دار شال می باشد.
    کلیدواژگان: لپتین، سطح انرژی، میزان تخمک گذاری، میش شال
  • بهنام صارمی، عباسعلی ناصریان، محمد بنایان اول، فرج الله شهریاری صفحه 35
    مدل نظری طراحی شده، به شبیه سازی رشد گوساله های پیش نشخوار کننده بر اساس سه شاخص مختلف (انرژی خالص، پروتئین قابل هضم ظاهری و میانگین این دو شاخص) می پردازد. در این دو مدل دوره رشد گوساله ها بر اساس سه دوره کلی تقسیم می شود: 1) گوساله شیرخوار 2) دوره تغذیه گوساله با شیر و کنسانتره شروع کننده 3) دوره پس از شیرگیری. در ساخت این مدل به منظور تخمین احتیاجات، از معادلات موجود در NRC 2001 استفاده شد. روابط موجود در قالب شش بخش تهیه و تدوین گردید: 1) معرفی متغیرها 2) تخمین مصرف خوراک روزانه 3) تخمین مواد مغذی و راندمان استفاده از آنها برای نگهداری یا افزایش وزن 4) تخمین احتیاجات پروتئینی 5) تخمین احتیاجات انرژی 6) تخمین مقدار افزایش وزن بر اساس انرژی خالص و پروتئین قابل هضم ظاهری. در این مدل هدف تخمین مناسب از احتیاجات گوساله و نیز شبیه سازی روند رشد (وزن دام و افزایش وزن روزانه) و مصرف خوراک از زمان تولد تا 90 روزگی می باشد. نتایج حاصل از عملکرد مدل نشان داد که مقادیر شبیه سازی شده توسط مدل بر اساس شاخص های مختلف (انرژی خالص، پروتئین قابل هضم ظاهری و میانگین آن دو) کاملا در محدوده گزارش شده در دیگر مطالعات قرار داشت. رفتار مدل در تخمین افزایش وزن روزانه بر اساس شاخص های مختلف، تابع روند مشاهده شده در مورد وزن بدن در روزهای مختلف بود. در مورد ماده خشک مصرفی نیز با وجود اینکه در زمان از شیرگیری کاهش ناگهانی مصرف خوراک وجود داشت، اما همچنان مدل در کل 90 روز به خوبی مصرف ماده خشک را تخمین زد. به طور کلی به نظر می رسد بر اساس معادلات توصیه شده برای رشد گوساله تا 90 روزگی، این مدل نظری توانسته است به خوبی مراحل رشد را شبیه سازی نماید.
    کلیدواژگان: شبیه سازی، مدل نظری، گوساله، رشد
  • علیرضا علیزاده مقدم ماسوله، یوسف روزبهان، عباسعلی ناصریان صفحه 46
    اثر سطوح متفاوت جایگزینی علوفه جوی کامل سیلو شده با یونجه خشک در جیره های حاوی پنبه دانه مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور از 8 راس گاو شیری هلشتاین شکم اول با میانگین تولید روزانه 3.8±30 استفاده شد. در جیره اول تنها منبع علوفه ای یونجه بود، اما در سایر جیره ها یونجه با علف جوی کامل سیلو شده به نسبت های 33.3، 66.6 و 100 درصد جایگزین شد. اجزا کنسانتره های مصرفی در جیره های این آزمایش تقریبا یکسان بود. میزان پنبه دانه نیز در تمام تیمار ها 10 درصد در نظر گرفته شده بود. جیره های آزمایشی با نسبت 36 درصد علوفه و 64 درصد کنسانتره تغذیه شده اند. حیوانات به صورت جداگانه در جایگاه های انفرادی نگهداری و با جیره کامل مخلوط (TMR) تغذیه شده و دسترسی آزاد به آب تازه و بلوک های نمک داشتند. خوراک مصرفی و تولید شیر به صورت روزانه رکورد برداری شد. قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی و دیواره سلولی بدون همی سلولز با استفاده از روش جمع آوری کل مدفوع اندازه گیری شد. داده ها توسط طرح آماری چرخشی با چهار تیمار در چهار دوره 21 روزه تجزیه گردید. نتایج نشان داد که مصرف ماده خشک تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی و دیواره سلولی بدون همی سلولز نیز تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. اثر جیره های مصرفی روی میزان تولید شیر و نیز ترکیب شیر معنی دار نبود. با توجه به اختلاف قیمت جیره های آزمایشی (تیمارهای 1 تا 4 به ترتیب 29540، 28870، 28900 و 29970 ریال) به نظر می رسد که علی رغم معنی دار نبودن اختلاف در عملکرد، مناسب ترین جیره، جیره 2 می باشد. با توجه به قیمت بالای یونجه در برخی از فصول سال می توان از سیلوی جو به عنوان منبعی برای جایگزینی با یونجه در صورت مصرف پنبه دانه استفاده نمود.
    کلیدواژگان: علف جوی کامل سیلو شده، یونجه، پنبه دانه و گاو شیری
  • علیرضا صفامهر، محمود شیوازاد صفحه 53
    آزمایشی برای ارزیابی توانایی کلینوپتیلولیت (زئولیت طبیعی) در کاهش اثرات سو آفلاتوکسین در جیره جوجه های گوشتی انجام شد. در این تحقیق از 480 قطعه جوجه گوشتی (سویه راس) در شش گروه آزمایشی (1: شاهد (جیره پایه)، 2: جیره پایه + آفلاتوکسین (500 ppb)، 3: جیره پایه + آفلاتوکسین (975 ppb)، 4: جیره پایه+کلینوپتیلولیت (20 g/kg)، 5: جیره پایه + آفلاتوکسین (500 ppb) + کلینوپتیلولیت (20 g/kg)، 6: جیره پایه + آفلاتوکسین (975 ppb) + کلینوپتیلولیت ((20 g/kg) در قالب یک طرح کامل تصادفی با چهار تکرار از یک تا 42 روزگی استفاده شد. نتایج نشان داد در مقایسه با گروه شاهد تغذیه با جیره های غذایی حاوی آفلاتوکسین موجب کاهش معنی دار وزن بدن، خوراک مصرفی و افزایش ضریب تبدیل غذایی گردید. در مقایسه با شاهد مقادیر افزایش وزن، خوراک مصرفی و ضریب تبدیل خوراک در اثر افزودن کلینوپتیلولیت به جیره های حاوی آفلاتوکسین تغییر معنی داری نداشت. از میان شاخص های بیوشیمیایی سرم و هماتولوژی غلظت کلسترول، پروتئین تام، آلبومین، آلکالین فسفاتاز و هماتوکریت در جیره های آلوده به آفلاتوکسین کاهش معنی داری داشت (p<0.05). افزایش معنی داری در کل گلبول های سفید خون به خصوص هتروفیل ها در گروه های دو و سه وجود داشت (p<0.05). در مقایسه با جوجه های گروه شاهد (فاقد آفلاتوکسین) تغذیه جوجه های گوشتی با جیره های حاوی کلینوپتیلولیت و آفلاتوکسین (جیره 5 و 6) شاخص های بیوشیمیایی و هماتولوژی (کلسترول، پروتئین تام، آلبومین، آنزیم لاکتات دهیدروژناز، آسپارتات آمینوترانسفراز، گلبول های سفید خون و هماتوکریت) را بهبود بخشید. نتایج حاصله نشان داد که کلینوپتیلولیت می تواند جهت غیر سمی کردن جیره های آلوده به آفلاتوکسین به کار رود.
    کلیدواژگان: کلینوپتیلولیت، آفلاتوکسیکوزیس، جوجه گوشتی، هماتولوژی
  • هوشنگ جعفری، نجفقلی دبیری، محمد بیگدلی، مجتبی زاهدی فر، صیفعلی ورمقانی صفحه 64
    هدف از اجرای این تحقیق تعیین قابلیت هضم تعدادی از مواد خوراکی استان های ایلام و کرمانشاه (کاه جو و کاه گندم استان ایلام و کاه جو، کاه گندم و شبدر چین اول استان کرمانشاه) با استفاده از روش حیوان زنده (in vivo) بود برای تعیین قابلیت هضم به روش حیوان زنده، از 4 راس گوسفند نر بالغ اخته شده با میانگین سن 3 سال و میانگین وزن 3.1±62 کیلوگرم استفاده گردید. سطح تغذیه برای شبدر در حد مصرف اختیاری و برای کاه ها به صورت محدود (40 گرم ماده خشک به ازای هر کیلوگرم وزن متابولیکی از نسبت 60 و 40 به ترتیب کاه و کنجاله تخم پنبه به عنوان مکمل) تنظیم گردید. میانگین قابلیت هضم ظاهری ماده خشک، ماده آلی و انرژی خام کاه جو ایلام به ترتیب 1.88± 50.77، 1.87±54.00، 2.38± 40.73 درصد، کاه جو کرمانشاه 1.03±44.41، 1.33±48.3 و 1.12±33.8 درصد، کاه گندم ایلام به ترتیب 2.96±45.69، 2.93± 49.30 و 3.3±36.10 درصد، کاه گندم کرمانشاه 1.32±44.65، 1.07±50.10 و 1.24± 34.03 درصد و شبدر چین اول 1.6±67.59، 1.72±71.84 و 1.73±65.13 درصد و همچنین قابلیت هضم ظاهری پروتئین خام شبدر چین اول 2.06±79.94 درصد تعیین گردید. قابلیت هضم کاه جو دو استان در مورد ماده خشک و ماده آلی (P<0.01) و انرژی خام (P<0.05) معنی دار بود. اختلاف معنی داری بین قابلیت هضم کاه گندم دو استان در مورد ماده خشک، ماده آلی و انرژی خام مشاهده نگردید (P>0.05).
    کلیدواژگان: قابلیت هضم، روش حیوان زنده، کاه گندم، کاه جو، شبدر
  • آمنه جمشیدی رودباری، نورمحمد تربتی نژاد، تقی قورچی، سعید حسنی صفحه 72
    به منظور مطالعه اثرات سطوح مختلف نمک کلسیمی اسید چرب زنجیره بلند و همچنین جایگزینی کنجاله کلزا با کنجاله پنبه دانه بر تولید، ترکیبات شیر و ماده خشک مصرفی روزانه، آزمایشی به صورت فاکتوریل (2×2) در قالب طرح چرخشی متوازن شامل چهار زنجیره غذایی، چهار دوره آزمایشی 21 روزه و 8 راس گاو شیرده سه شکم زایش که در دوره بعد از زایش قرار داشتند (3± 14 روز پس از زایش) انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل دو نوع کنجاله پروتئینی پنبه دانه و کلزا به میزان 15 درصد ماده خشک جیره با دو سطح 3 و 6 درصد مکمل چربی بر اساس ماده خشک جیره های آزمایشی بودند. نتایج آزمایش نشان داد که اثرات متقابلی بین مکمل چربی با دو منبع پروتئینی کنجاله کلزا و پنبه دانه وجود ندارد. میانگین تولید شیر خام روزانه، درصد چربی، کل مواد جامد شیر غیر از چربی، ماده خشک مصرفی و میانگین وزن بدن در تیمارهای کنجاله کلزا و کنجاله پنبه دانه اختلاف معنی داری نداشتند (P>0.05). در مقابل درصد پروتئین شیر با تغذیه کنجاله کلزا افزایش معنی داری نسبت به کنجاله پنبه دانه نشان داد (2.86 در مقابل 2.81 درصد) (P<0.05). استفاده از سطح 6 درصد مکمل پودر چربی نسبت به سطح 3 درصد، اثر معنی داری بر میانگین تولید شیر خام روزانه، درصد چربی شیر، درصد پروتئین، کل مواد جامد شیر و میانگین وزن بدن نداشت (P>0.05). استفاده از سطح 6 درصد مکمل چربی، میانگین مصرف ماده خشک روزانه را به طور معنی داری نسبت به سطح 3 درصد کاهش داد (24.94 در مقابل 25.25 کیلوگرم در روز) (P<0.05). به طور کلی تیمار حاوی 3 درصد مکمل پودر چربی بر اساس ماده خشک و جایگزینی کنجاله پنبه دانه با کنجاله کلزا در جیره گاوهای شیری نژاد هلشتاین در اوایل دوره شیردهی توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: نمک کلسیمی اسید چرب زنجیره بلند، کنجاله پنبه دانه، کنجاله کلزا، تولید شیر، ترکیبات شیر
  • سید رضاهاشمی، بهروز دستار، سعید حسنی، یوسف جعفر آهنگری صفحه 81
    هدف از این تحقیق بررسی تاثیر سطح پروتئین جیره و مکمل بتایین بر عملکرد و برخی از شاخص های خونی جوجه های گوشتی تحت شرایط تنش گرمایی بود. برای این منظور، دو جیره پایه بر اساس احتیاجات گزارش شده توسط انجمن ملی تحقیقات تهیه شد که حاوی مقدار پروتئین توصیه شده (19.4 درصد) و 0.85 مقدار توصیه شده (16.63 درصد) بودند. هر یک از دو جیره با مکمل بتائین به مقدار 1.5 گرم در هر کیلو گرم جیره نیز مکمل شدند تا چهار تیمار غذایی حاصل شود. هر یک از جیره های آزمایش به شش گروه 18 قطعه ای جوجه گوشتی سویه راس (مخلوط دو جنس) از سن 21 تا 49 روزگی به صورت آزاد تغذیه شد. پرندگان روزانه به مدت 8 ساعت از ساعت 10 صبح تا 16 تحت تنش گرمایی قرار گرفتند. 4 پرنده در هر واحد آزمایش (2 پرنده از هر جنس) به منظور اندازه گیری شاخص های خونی در زمان های قبل و پس از تنش گرمایی شماره گذاری شدند. نتایج آزمایش نشان داد که پرندگان تغذیه شده با جیره حاوی سطح پروتئینی متعادل و بتایین افزایش وزن بیشتری نسبت به جیره های کم پروتئین داشتند (p<0.05). کاهش سطح پروتئین جیره سبب کاهش مصرف خوراک شد. افزودن مکمل بتایین و سطح پروتئین جیره تاثیر معنی دار بر ضریب تبدیل خوراک نداشتند (P>0.05). جوجه های تغذیه شده با سطح پروتئین تاثیر متعادل دارای وزن ران بیشتر و چربی حفره بطنی کمتر در مقایسه با پرندگان تغذیه شده با جیره کم پروتئین بودند. سطح پروتئین تاثیر معنی دار بر مقدار گلوکز و اوره خون قبل و پس از اعمال تنش گرمایی نداشت (P>0.05)، اما بر مقدار اسید اوریک خون قبل از اعمال تنش گرمایی معنی دار بود (P<0.05). افزودن بتایین تاثیر معنی دار بر غلظت گلوکز، اوره و اسید اوریک خون نداشت (P>0.05). مقدار اسید اوریک خون مرغ ها قبل از تنش گرمایی بیشتر از خروس ها بود (P<0.05). اعمال تنش گرمایی سبب افزایش معنی دار گلوکز، اسید اوریک و اوره خون شد (P<0.05).
    کلیدواژگان: تنش گرمایی، بتایین، پروتئین، جوجه گوشتی
  • خسرو قزوینیان، حیدر شرفیه، طوبی خداییان، نجاتعلی سالار، علی نقی کشتکاران صفحه 91
    در بزهای نژاد گارگانیکا و مالت، پاسخ افزایش تخمک گذاری در دوره عدم فحلی با هورمون FSH–Pمطالعه گردید. تعداد 40 راس بز ماده از دو نژاد فوق انتخاب و به 4 گروه مساوی تقسیم گردیدند. گروه های اول و دوم از نژاد گارگانیکا و گروه های سوم و چهارم از نژاد مالت انتخاب شد ند. در گروه های اول، سوم و چهارم از اسفنج مهبلی آغشته به پروژسترون (FGA) به مدت 18 روز استفاده شد و در گروه دوم از FGA به مدت 11 روز به علاوه در دهمین روز از پروستاگلاندین آنالوگ (ICI) استفاده گردید. همچنین گروه های اول، دوم و سوم تعداد 7 تزریق (72 ساعت) و گروه چهارم تعداد 4 تزریق (36 ساعت) هورمون FSH–Pدریافت کردند. اولین تزریق در گروه های اول، دوم و سوم به فاصله 48 ساعت و در گروه چهارم به فاصله 24 ساعت قبل از برداشتن اسفنج مهبلی انجام گرفت. سپس حیوانات آمیزش داده شده و 7 روز پس آز آن، جنین ها جمع آوری گردیدند. نتایج نشان داد که همزمانی فحلی در گروه دوم نسبت به اول و گروه چهارم نسبت به سوم معنی دار بود. از نظر تعداد تخمک های جمع آوری شده در گروه سوم نسبت به گروه های اول و چهارم در سطح (P<0.01)، از نظر تعداد تخمک های لقاح یافته، در گروه اول نسبت به گروه سوم در سطح (P<0.05) و از نظر درصد زنده ماندن جنین ها در گروه اول نسبت به گروه های دوم و سوم در سطح (P<0.05) اختلاف موجود معنی دار بود. همچنین تعداد جنین های به دست آمده از گروه های دوم و سوم نسبت به سایر گروه ها بیشتر بود.
    کلیدواژگان: همزمانی فحلی، سوپراوولاسیون، FSH-P، بز
  • محمد سفلایی شهر بابک، یوسف روزبهان، محمد مرادی شهر بابک صفحه 98
    اثرات سه سطح پروتئین عبوری قابل هضم 19.86، 26.47، 33.08 (گرم در کیلوگرم ماده خشک) بر روی توان پرواری و خصوصیات لاشه 36 راس بره نر کرمانی با میانگین وزن زنده اولیه 2.5± 29 و سن حدود 7- 6 ماه مورد بررسی قرار گرفت. سطح انرژی قابل متابولیسم در کلیه تیمارها یکسان بوده است (10.5 مگاژول در هر کیلوگرم ماده خشک). سطح پروتئین خام در تیمارها به ترتیب 109، 126 و 145 گرم در کیلوگرم ماده خشک بوده است. بره ها به مدت 95 روز در شرایط بسته مورد تغذیه دستی قرار گرفتند. در این تحقیق از طرح کامل تصادفی با سه جیره غذایی و 12 تکرار استفاده شد. اضافه وزن و میزان خوراک مصرفی به ترتیب هر دو هفته یکبار و روزانه اندازه گیری می شد. در پایان دوره 50 درصد از بره ها جهت تعیین وزن لاشه، درصد گوشت و درصد چربی ذبح گردیدند. نتایج آزمایش نشان داد که میانگین افزایش وزن روزانه؛ ماده خشک مصرفی روزانه و ضریب تبدیل غذایی بره های تغذیه شده با جیره های سه گانه به ترتیب 173.2، 200.8 و 210.4 گرم، 1.48، 1.51 و 1.60 کیلو گرم و 8.54، 7.39 و 7.58 بوده است. جیره اثر معنی داری (P<0.05) بر ماده خشک مصرفی، افزایش وزن روزانه، ضریب تبدیل غذایی داشت. اثر جیره بر وزن لاشه گرم، درصد گوشت و درصد چربی در نمونه حاصل از لاشه بره های آزمایشی معنی دار نبوده است. نتایج این آزمایش نشان داد که جیره حاوی 26.47 گرم پروتئین عبوری قابل هضم به عنوان مطلوب ترین جیره برای بره های نر کرمانی به شمار می رود.
    کلیدواژگان: پروتئین عبوری قابل هضم، توان پرواری، خصوصیات لاشه، گوسفند کرمانی
  • یحیی محمدی، سید رضامیرایی آشتیانی، علی اسماعیلی زاده کشکوییه، منصور احمدی صفحه 106
    بازده غذایی از بهترین صفات مربوط به تولید گوشت در دام ها (از جمله گوسفند) است. برآورد این صفت تنها توسط اندازه گیری های فردی مصرف خوراک هر حیوان امکان پذیر بوده که عملی مشکل و پر هزینه می باشد. به نظر می رسد صفت کلیبر که به صورت نسبت افزایش وزن روزانه به وزن متابولیکی در پایان دوره تعریف می شود با راندمان غذایی در ارتباط بوده باشد. با توجه به این مطلب هدف از این مطالعه ارزیابی صفت کلیبر به عنوان یک معیار انتخاب غیر مستقیم در راستای بهبود راندمان غذایی در گوسفند کردی بوده است. برای این منظور 65 راس بره نر از نژاد کردی بعد از شیر گیری در جایگاه های انفرادی با جیره پرواری به مدت 15 هفته تغذیه شدند. در طی این مدت میزان خوراک مصرفی و افزایش وزن آنها اندازه گیری شد. همبستگی فنوتیپی بین نسبت کلیبر با متوسط افزایش وزن روزانه و بازده غذایی به ترتیب 0.88. 0.85 به دست آمد. همچنین همبستگی فنوتیپی بین نسبت کلیبر با وزن تولد، شیر گیری، وزن در شروع و پایان آزمایش به ترتیب 0.14-، 0.14-، 0.46-، 0.16 برآورد شد. بر اساس این تحقیق و با توجه به اینکه نسبت کلیبر با بازده غذایی همبستگی فنوتیپی بالا و با وزن تولد همبستگی فنوتیپی کم و منفی دارد، می توان امیدوار بود که در نژاد کردی بتوان نسبت کلیبر را به عنوان یک معیار انتخاب غیرمستقیم برای توسعه و بهبود بازده غذایی مورد توجه قرار داد.
    کلیدواژگان: نسبت کلیبر، بازده غذایی، معیار انتخاب، همبستگی فنوتیپی، گوسفند نژاد کردی
  • بهروز دستار، یوسف جعفری آهنگری، مهدی راشکی، سعید حسنی، محمود شمس شرق صفحه 114
    این آزمایش به منظور بررسی تاثیر زمان تعویض جیره آغازین و میزان افزودن اسید آمینه -Lلیزین به جیره های آغازین و رشد حاوی مقدار لیزین توصیه شده انجمن ملی تحقیقات، بر عملکرد جوجه های گوشتی تا سن 35 روزگی صورت گرفت. برای این منظور یک آزمایش فاکتوریل 2×2 در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. عامل اول زمان تعویض جیره آغازین (متشکل از دو زمان 14 و 21 روزگی) و عامل دوم میزان افزودن اسید آمینه -Lلیزین (متشکل از دو مقدار صفر و 0.2 درصد) بود. به هر یک از 4 تیمار آزمایشی تعداد 8 تکرار و به هر تکرار تعداد 16 قطعه جوجه خروس گوشتی سویه راس 308 اختصاص یافت. نتایج نشان داد که کاهش زمان تغذیه جیره آغازین از 21 به 14 روزگی سبب کاهش وزن جوجه ها در 21 روزگی شد، اما بر وزن جوجه ها در 28 و 35 روزگی تاثیر معنی دار نداشت (P>0.05). مصرف خوراک جوجه ها در دوره های 21 و 28 روزگی کاهش معنی دار (P<0.05) و ضریب تبدیل خوراک در 21 روزگی بهبود یافت. جوجه هایی که از جیره آغازین برای مدت 14 روز استفاده کردند در هر سه دوره آزمایش پروتئین مصرفی کمتر (P<0.05)، نسبت راندمان پروتئین بالاتر و در دوره 21 روزگی دارای نسبت راندمان انرژی بالاتری بودند (P<0.05). افزودن اسید آمینه -Lلیزین به مقدار 0.2 درصد به جیره های آغازین و رشد که دارای لیزین برابر مقدار توصیه شده انجمن ملی تحقیقات بودند سبب بهبود افزایش وزن جوجه ها شد (P<0.05)، اما بر مقدار مصرف خوراک و پروتئین تاثیری نداشت (P>0.05). نتایج این آزمایش نشان داد افزودن مکمل -Lلیزین به مقدار 0.2 درصد به جیره های آغازین و رشد حاوی سطح توصیه شده لیزین سبب بهبود عملکرد تولیدی شده و همچنین تغییر زودتر جیره های آغازین به رشد در 14 روزگی سبب بهبود بازده استفاده از انرژی و پروتئین و کاهش هزینه تولید به ازای هر کیلوگرم گوشت می شود.
    کلیدواژگان: جوجه کشی، تخصیص خوراک، جیره آغازین، لیزین