فهرست مطالب

مدرس علوم انسانی - سال دهم شماره 2 (پیاپی 45، تابستان 1385)

فصلنامه مدرس علوم انسانی
سال دهم شماره 2 (پیاپی 45، تابستان 1385)

  • برنامه ریزی و آمایش فضا
  • 198 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1385/10/15
  • تعداد عناوین: 9
|
  • راهکارهای توسعه گردشگری روستایی با استفاده از مدل SWOT: دهستان لواسان کوچک
    عبدالرضا رکن الدین افتخاری، داود مهدوی صفحه 1
    گردشگری و اقتصاد گردشگری در حال حاضر، در حال تبدیل شدن به یکی از ارکان اصلی اقتصاد تجاری جهان است،افزون بر این بسیاری از برنامه ریزان و سیاستگزاران توسعه نیز از صنعت گردشگری بعنوان رکن اصلی توسعه پایدار یاد می کنند، در این راستا گردشگری روستایی نیز جزئی از صنعت گردشگری بحساب می آید که می تواند با برنامه ریزی اصولی و مناسب و شناسایی مزیتها و محدودیتهای گردشگری روستایی، نقش مؤثری در توسعه این مناطق و در نتیجه توسعه ملی و تنوع بخشی به اقتصاد ملی برعهده داشته باشد، از اینرو در اینجا سئوال این است که پتانسیل ها و محدودیتهای توسعه گردشگری روستایی کدام است؟ و چه راهبردهایی و راهکارهایی جهت توسعه گردشگریی که منجر به توسعه روستایی و توسعه ملی بشود، وجود دارد؟
    بدین منظور مقاله حاضر با استفاده از روش پیمایش، مطالعات میدانی و تعیین نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدید ها به شیوه SWOT به ارائه استراتژی و راهبرد در جهت توسعه گردشگری در مناطق روستایی لواسان پرداخته است. تجزیه و تحلیلهای تجربی در منطقه مورد مطالعه نشان می دهد که آستانه آسیب پذیری نقاط روستایی بلحاظ گردشگری بودن بسیار بالاست و نیازمند بازنگری و ارائه سیاستهای مناسب در جهت رفع محدودیتها و استفاده از مزیتهای نسبی موجود، می باشد.
    کلیدواژگان: گردشگری روستایی، توسعه روستایی، راهکار، مدل SWOT
  • محمدرضا حافظ نیا، پیروز مجتهدزاده، جعفر علی زاده صفحه 31
    رودخانه هیرمند از افغانستان سر چشمه می گیرد و زندگی مردم منطقه سیستان وابسته به آن است. نوسان جریان آب هیرمند و کاهش آب جاری به سمت سیستان (ایران) در صد سال گذشته همواره مشکلاتی را در روابط سیاسی ایران و افغانستان درسطوح محلی و ملی بوجود آورده است. این پژوهش در پی یافتن علل نوسان آب هیرمند و کاهش جریان آن بسوی سیستان و تاثیر آن بر روابط سیاسی بین دو کشور می باشد. وقوع خشکسالی و کاهش جریان آب از سر چشمه های هیرمند باعث کاهش جریان آب به سمت سیستان و وقوع بحران آب در این ناحیه گردیده است. در صد سال گذشته افغانی ها با جدا کردن کانالهای متعددی از هیرمند و احداث سدهای مخزنی و انحرافی برروی آن حجم بیشتری از آب را مصرف نموده اند و میزان آب جاری به سیستان را کاهش داده اند این مساله، در مواقع خشکسالی در بخش علیای رودخانه کم آبی در سیستان را تشدید نموده است. قرار گرفتن سر چشمه های هیرمند و 95 درصد از مسیر رودخانه در سرزمین افغانستان و وابستگی شدید افغانان به آب هیرمند موجب برتری ژئوپلیتیک افغانستان در مقابل ایران شده است که همواره موجب انعطاف ایران در برابر افغانستان در این مورد شده است.
    کلیدواژگان: ژئوپلیتیک، هیدروپلیتیک، رودهای بین المللی، رود هیرمند، تنش سیاسی
  • نقش تراکم زهکشی و اختلاف ارتفاع بر وقوع لغزیشهای دره ای در کوهستانهای نیمه خشک دامنه های شمال غربی سبلان
    مریم بیاتی خطیبی صفحه 59
    کوهستان های نیمه خشک،به لحاظ حاکمیت شرایط اقلیمی خاص وویژگی های هیدرولوژیگی وتوپوگرافی، ازمستعدترین مناطق برای وقوع لغزش ها، بویژه لغزش های دره ای محسوب می شوند. دراین مناطق، تشکیل آبراهه های عمیق وتغییرآرایش جریان آب ها درطول آنها،از عوامل تحریک کننده اصلی مواد دیواره دره ها،به وقوع لغزش به شمارمی آیند. در طول آبراهه های عمیق منطقه موردمطالعه، به عنوان یک منطقه کوهستانی نیمه خشک، لغزش های های متعددی بوقوع پیوسته است. با توجه به نقش این لغزش ها درتغییرویژگی های هیدرولوژیکی دره ها وهمچنین تغییردرمیزان بار رسوبی رودخانه ها وتهدید مساکن روستائی، نقش عوامل مختلف دروقوع آنها، ازجمله تراکم زهکشی، اختلاف ارتفاع و ویژگی های سازندهای سطحی، با استفاده از نقشه های زمین شناسی، توپوگرافی، عکس های هوایی ونمونه برداری ها وبازدید های میدانی، مورد بررسی وتحلیل گرفته اند. نتایج این تحلیل های نشان می دهد که میزان گسیختگی ها ولغزش های دره ای، تابع میزان تراکم زهکشی، بویژه تراکم آبراهه های عمیق، تابع تغییرات نسبت های Ds/Dd وهمچنین تابع تغییرات R می باشد. تا ارتفاع معینی از شیب های منطقه وبرروی سازندهای سست ومنفصل، هرچه برمیزان اختلاف ارتفاع افزوده می شود، احتمال وقوع لغزش های دره ای نیز افزایش می یابد.
    کلیدواژگان: ژئومورفولوژی کاربردی، لغزش، کوهستانهای نیمه خشک، ناپایداری شیبها، تراکم زهکشی، کوه سبلان
  • مریم بیاتی خطیبی، فریبا کرمی، داود مختاری کشکی صفحه 83
    فرسایش آبراهه ای درحوضه های کوهستانی، ازمهمترین عامل افزایش رسوب محسوب می شود.عوامل بی شماری به تنهایی ویادرقالب یک مجموع، در تحریک بسترجریان رودخانه ها ویا شیب های مشرف به دره ها،نقش ایفا می کنند.نحوه عملکردفرآیندهای مختلف رودخانه ای ودامنه ای، با شاخصه هایی همراه هستند که مهمترین آنها،حضوراشکال کاوشی ویا نهشته ای درطول دره هاوتغییرنیمرخ طولی آنها درطی زمان می باشد.استنادبه نحوه آرایش نیمرخ طولی دره ها در بررسی نحوه عملکرد فرآیندها،می توانند اطلاعات با ارزشی ارائه دهد.مهمتر اینکه، می توان نیمرخ طولی دره ها رابا استفاده ازتحلیل های رگرسیونی (باانواع توابع ریاضی)تفسیروتغییرات آن رادرطی زمان بررسی نمود ودره ها را با تکیه به ضرایب حاصل ازتحلیل های رگرسیونی مقایسه نمود.با این توجیه که، تحول دره ها مشخص کننده میزان سایش درطول دره ها ویادرکل حوضه یک آبریزویژه است، دراین مقاله سعی شده است نحوه فرسایش درطول آبراهه ها درارتباط با تحول دره ها وکل حوضه، با استفاده از تحلیل های رگرسیونی مورد بررسی قرارگیرد وبا استناد به نتایج حاصل، محدوده های تحت انواع فرسایش، پهنه بندی شود.نتایج این بررسی ها نشان می دهد که بطورکلی حوضه قرنقو، دره اصلی و بعضی ازدره های فرعی آن درمرحله بلوغ (برازش با تابع توانی) واقع شده اندوبیشترین مساحت حوضه نیزتحت فرسایش آبراهه ای متوسط قراردارد.
    کلیدواژگان: تحول دره، تحول حوضه، فرسایش آبراهه ای، کوهستان سهند، قرنقوچای
  • مسعود داوری، حسینعلی بهرامی، جمال قدوسی، ناصر طهماسبی پور صفحه 103
    فرسایش خاک یکی از عوامل اصلی در کاهش حاصلخیزی خاک، انباشت رسوبات در آبراهه ها، کانالهای آبیاری و رودخانه ها، کاهش ظرفیت مخازن سدها، تشدید وقوع سیلابهای مخرب و آلودگی محیط زیست می باشد. به منظور جلوگیری از پیامدهای منفی فرسایش خاک و تولید رسوب در حوزه های آبخیز ضرورت دارد مقدار رسوب و منبع تولید آن مشخص گردد. از آنجا که اکثر حوزه های آبخیز کشور فاقد ایستگاه های رسوب سنجی می باشند از اینرو با استفاده از مدلهای ابداع شده در این زمینه برآورد تولید رسوب الزامی می باشد. در این تحقیق که در حوزه آبخیز نوژیان واقع درجنوب شرقی خرم آباد انجام شده است، برآورد فرسایش و رسوب حوزه آبخیز نوژیان واقع در استان لرستان با استفاده از مدل MPSIAC1 و با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)2 مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا برای اجرا کردن مدل MPSIAC، پس از ورود لایه های اطلاعاتی به محیط GIS و وزن دهی آنها، از تلفیق این لایه ها، حوزه آبخیز مورد مطالعه به 527 واحد همگن تفکیک گردیده سپس شدت فرسایش و تولید رسوب در این واحدهای همگن محاسبه شده است. نتیجه بدست آمده نشانگر این است که میزان رسوب برآورد شده با استفاده از مدل MPSIAC حدود 2/489372 تن در سال می باشد. با توجه به اینکه میزان رسوب اندازه گیری شده در محل ایستگاه هیدرومتری کشور معادل 812410 تن در سال است، نسبت مقدار رسوب برآورد شده با استفاده از مدل MPSIAC به آمار رسوب اندازه گیری شده 602/0 برابر است. نتیجه بررسی های انجام شده در مورد اختلاف موجود بیانگر این واقعیت است که کالیبره کردن مدلهای تجربی از طریق اصلاح نارسایی های موجود در آنها در تطبیق با شرایط خارج از محل ابداع آنها امری ضروری و گریزناپذیر است. بنابراین ضرورت دارد پیش از آنکه با اطمینان اقدام به رد یا قبول نتیجه حاصل از بکارگیری این مدل نمود، در آبخیزهای معرف کشور کالیبره کردن مدل در تطبیق کامل با شیوه های ابداع آن مد نظر قرار گرفته سپس اقدام به واسنجی آن نمود.
    کلیدواژگان: فرسایش خاک، رسوبدهی، حوزه آبخیز، واحدهای کاری همگن، GIS، MPSIAC
  • زهرا صمدی، عباس علیمحمدی صفحه 123
    نحوه عمل در اکثر الگوریتم های طبقه بندی متداول در سنجش از دور بر اساس ویژگی ها و اطلاعات طیفی پیکسلها می باشد. این مسئله ضمن نادیده گرفتن مقدار زیادی از اطلاعات فضایی موجود در تصویر با افزایش قدرت تفکیک فضایی در ماهواره ها، باعث افزایش اطلاعات غیر مفید (نویز) و افزایش تشابه طیفی بین طبقات و در نتیجه افزایش واریانس داخلی می شود که در نهایت منجر به اثرات منفی بر روی دقت طبقه بندی می گردد. به منظور رفع یا کاهش این مشکلات، استفاده توام از اطلاعات طیفی و محیطی می تواند به تفکیک کاربری هایی که از لحاظ طیفی مشابه هستند کمک موثری نماید.
    در این تحقیق مزایای حاصل از ترکیب اطلاعات تراکم حاشیه استخراج شده از طبقه بندی مبتنی بر ویژگی های طیفی عناصر تصویر با روش های طبقه بندی حداکثر احتمال، حداقل فاصله از میانگین و ماهالانوبیز مورد بررسی قرار گرفته است. این روش برای داده هایی با توان تفکیک مکانی بالا که حاوی اطلاعات جزیی زیادتری می باشند و همچنین مناطقی با پدیده های متفاوت و دارای تراکم های حاشیه مختلف می تواند مناسب تر باشد. کارایی استفاده از اطلاات تراکم حاشیه در بهبود دقت طبقه بندی با داده های چند طیفی ماهواره اسپات (SPOT) و عکس هوایی مربوط به بخشی از منطقه حاشیه تالاب انزلی در استان گیلان که دارای پدیده های متنوع و کاربری های مختلف می باشد، مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج حاصل نشان دهنده افزایش دقت کلاسهای اطلاعاتی بویژه با تفکیک پذیری طیفی ضعیف می باشد. روش طبقه بندی ماهالانوبیز در کلاسهای اطلاعاتی مراکز شهری- روستایی (60/74 درصد) و رودخانه و کانال (87/66 درصد) به ترتیب با 06/14 و 57/6 درصد افزایش در داده های ماهواره ای و کلاسهای مجتمع درختی و باغات (37/74 درصد)، رودخانه اصلی (44/59 درصد)، کشاورزی (38/46 درصد) و مناطق مسکونی (09/68 درصد) به ترتیب 78/11، 61/36، 09/28 و 29/53 درصد نسبت به طبقه بندی مبتنی بر اطلاعات طیفی پیکسلها در داده های عکس هوایی افزایش دقت نشان می دهند.
    کلیدواژگان: اطلاعات تراکم حاشیه، تفکیک مکانی، SPOT، طبقه بندی مناطق شهری، روستایی، تصاویر ماهواره ای
  • علی گلی، علی عسگری صفحه 139
    در تفکرات موجود برنامه ریزی، سکونتگاه های انسانی یا شهر هستند و روستا. در واقعیت سکونتگاه ها دارای تنوع بیشتری هستند و تعاریف رایج از شهر و روستا به لحاظ اداری، سیاسی و علمی مصداق کامل، مانع و جامع ندارد. رویکرد موجود در تبدیل یک سکونتگاه روستایی به شهر در کشور رویکردی دوارزشی (دو وجهی) است که حاکی از عدم توجه کامل به ابعاد متنوع، خصایص و ویژگی های این گونه از سکونتگاه ها است و فقط تقاضاهای مردمی و عوامل سیاسی در شکل گیری و تبدیل یک روستا به شهر تاثیر دارند. استفاده از مدلهای مبتنی بر منطق فازی، به عنوان یک رویکرد نسبی، در شناسایی و دسته بندی سکونتگاه ها می تواند علاوه بر تنوع بخشی در تقسیم بندی سکونتگاه های انسانی، پایداری و کارآمدی آنها و بویژه روستاهای متقاضی تبدیل شدن به شهر را در پی داشته باشد. تبدیل روستا به شهر بدون ایجاد بسترهای مناسب در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیربنایی علاوه بر افزایش هزینه های بخش عمومی بدلیل عدم توانایی ساکنین در کمک و تامین هزینه ها، سبب افزایش سطح توقع و انتظار ساکنین این سکونتگاه ها و تقویت باور تلاش در تبدیل روستا به شهر به منظور جذب حمایتهای مالی و اعتباری جهت توسعه و عمران روستا، می گردد. شناسایی سکونتگاه های مساعد و پیش بینی در خصوص نحوه تغییر و تحول آنها و انجام اقدامات لازم در خصوص بسترسازی مناسب جهت شکل گیری زمینه های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیربنایی جهت تبدیل شدن این سکونتگاه ها به شهر نه تنها زمینه های مشکلات یادشده را از میان برداشته، بلکه امکان جذب سرمایه گذاری بخش خصوصی را نیز فراهم آورده و سبب شکل گیری نظامی پویا و متحول از سلسله مراتب سکونتگاهی خواهد شد که از حیات اقتصادی برخوردار بوده و قادر به توسعه و دستیابی به سطوح بالاتر نظام سکونتگاهی بدون نیاز به سرمایه گذاری بخش عمومی خواهد بود. در این مقاله با طرح ناکارآمدی الگوی موجود در تبدیل روستا به شهر، به آزمون چگونگی استفاده از منطق فازی در شناسایی و تبدیل روستاهای مستعد به شهر پرداخته شده است. هدف مطالعه حاضر نیز استفاده از منطق فازی در شناخت سکونتگاه های روستایی مستعد به منظور تبدیل شدن به شهر است، و سوال اساسی که هدف نهایی پاسخگویی به آن می باشد، عبارت است از: آیا شناخت سکونتگاه های روستایی مستعد تبدیل شدن به شهر با رویکرد فازی امکانپذیر است؟ به منظور پاسخ به این سوال و ارزیابی امکانپذیری آن، سکونتگاه های روستایی استان تهران به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب و آزمون کاربرد رویکرد مزبور بر آن اعمال و سکونتگاه های مستعد تبدیل شدن به شهر استخراج گردیده است.
    کلیدواژگان: منطق دو ارزشی، منطق فازی، دسته بندی، درجه عضویت، روستا، شهر
  • فیروز مجرد، شیدا نصیری صفحه 159
    مقادیر بارش موثر بعنوان بخشی از نیاز آبی محصول برنج در جلگه مازندران، بلحاظ اهمیت بالای این جلگه در تامین برنج کشور، بتفکیک واریته های زودرس و دیررس، بروش های مختلف محاسبه و نهایتا با استفاده از روش بارش قابل اطمینان برآورد گردید. مقایسه نقشه های همبارش موثر معلوم می دارد که مقادیر بارش موثر در بخش غربی جلگه بیشتر از بخش شرقی آن است و در نتیجه نیاز خالص آبیاری در بخش غربی کمتر است. از آنجا که دانستن مقادیر حداقل و حداکثر بارش موثر با اطمینان مشخص، یاریگر برنامه ریزان در امور مختلف است، مقادیر بارش موثر در سه فاصله اطمینان 90، 95 و 99 درصد برآورد گردید. نقشه های مربوطه نشان می دهد که برای هر دو واریته زودرس و دیررس، در بخش شرقی جلگه، روی مقادیر بارش موثر کمتری می توان حساب باز کرد؛ ضمن آنکه در سطوح اطمینان مختلف، مقادیر بارش موثر برای واریته دیررس، در حدود 50 میلیمتر بیشتر از واریته زودرس است. همچنین نقشه های مربوط به دوره های بازگشت بارش موثر نشان می دهد که مقادیر بارش موثر در بخش های غربی و مرکزی بیشتر از بخش شرقی است و دسترسی به بارش موثر در فصل رشد برنج، بر حسب دوره بازگشت، در بخشهای مختلف منطقه، از کمتر از 80 تا بیش از 420 میلیمتر در نوسان است.
    کلیدواژگان: بارش موثر، دوره بازگشت، فاصله اطمینان، برنج، جلگه مازندران
  • چکیده مقالات به زبان اگلیسی
    صفحه 195