فهرست مطالب

Cell Journal - Volume:8 Issue: 3, 2007

Cell Journal (Yakhteh)
Volume:8 Issue: 3, 2007

  • 84 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1385/11/20
  • تعداد عناوین: 8
|
  • مقالات اصیل
  • محمدرضا باغبان اسلامی نژاد، آق بی بی نیک محضر، پوپک افتخاری یزدی، عباس پیریایی صفحه 162
    هدف
    تمایز سلول های مزانشیمی انسانی به غضروف و بررسی فرا ساختار بافت تمایز یافته.
    مواد و روش ها
    مغز استخوان انسان با مراجعه به بیمارستان از افراد داوطلب تهیه شد و در فلاسک های 75 سانتی متر مربعی کشت داده شد و سلول های فیبروبلاستی آن با انجام چندین پاساژ تکثیر شد. از سلول های پاساژ چهارم به منظور تمایز به غضروف استفاده شد. بدین ترتیب که 000.200 سلول فیبروبلاستی با انجام سانتریفوژ به شکل پلت سلولی درآمد و محیط کندروژنیک بر روی آن اضافه شد و به انکوباتور منتقل شد. 21 روز پس از آغاز تمایز، نمونه ها به سه دسته تقسیم شدند. دسته اول جهت انجام RT-PCR به منظور بررسی mRNA مارکرهای غضروفی استفاده شد. دسته دوم به رنگ آمیزی هیستوشیمی جهت بررسی ماتریکس غضروفی اختصاص یافت و دسته سوم برای مطالعه میکروسکوپ نوری و الکترونی گذاره در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    کشت اولیه سلولهای مغز استخوان دارای سلول هایی با مورفولوژی فیبروبلاستی و گرد بود که با انجام پاساژ سلولی جمعیت سلولهای فیبروبلاستی افزایش یافت و در پاساژ چهارم سلول های فیبروبلاستی خالص شد. نتایج RT-PCR حاکی از تولید mRNA ماکرو مولکول های شاخص بافت غضروف شامل کلاژن تایپ ll، X و agreacan بود. نتایج هیستوشیمی نشان داد که در بافت تمایز یافته، ماتریکس متاکروماتیک در لابه لای سلول ها تجمع یافته است. بررسی های فراساختاری مشخص کرد که در پلت سلول مزانشیمی بافت غضروف در حال شکل گیری است. این بافت از اطراف توسط لایه ای از سلول های فیبروبلاستی (پیش ساز پری کندریوم) احاطه شده و در داخل حاوی سلولهای شبه غضروفی (کندروبلاستی) بود. در بخش های محیطی پلت سلولی ماتریکس فراوان تر از بخش های مرکزی بود. سلولهای شبه غضروفی، فراساختار یک سلول کاملا فعال داشتند و در حال ترشح ماتریکس بودند. بافت تشکیل شده شبیه غضروف در حال تکوین بود.
    نتیجه گیری
    پلت تشکیل شده از سلول های فیبروبلاستی مغز استخوان در حضور محیط کندروژنیک به غضروف تمایز می یابد. غضروف ساخته شده پر سلول است و در مقایسه و با یک بافت غضروفی بالغ به بافت غضروفی جنینی شباهت بیشتری دارد.
    کلیدواژگان: سلول بنیادی مزانشیمی، تمایز به غضروف، سیستم کشت، فراساختار
  • علی بمان زارعی محمودآبادی، مهدی صابری، حسین ایمانی، ژیلا پیرزاد، رضا رضایی شریف آبادی صفحه 172
    هدف
    بررسی اثر کادمیم کلرید و استات سرب روی آنزیم های آنتی اکسیدان در سلولهای فیبروبلاست پوست انسان.
    مواد و روش ها
    این مطالعه روی سلولهای فیبروبلاست پوست انجام شد. سلولها در محیط عاری از سرم حاوی کلرید کادمیم 20 میکرومول به مدت 18 ساعت و با سه تکرار در طی یک هفته انکوبه شدند. آزمایش با شرایط مشابه برای استات سرب نیز تکرار شد. بعد از هر بار آلودگی و پس از سه بار تکرار آلودگی، سلول ها جمع آوری و حیات آنها، فعالیت سوپر اکسید دیسموتاز، کاتالاز، گلوتاتیون پراکسیداز و محتوی گلوتاتیون و مالون دی آلدهید آنها سنجیده شد.
    یافته ها
    کادمیم موجب بروز سیتوتوکسیسیتی و مهار فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز و سوپر اکسید دیسموناز و هم چنین تخلیه محتوی گلوتاتیون در سلولها شد. میزان لیپید پراکسیداسیون افزایش یافت. اما در فعالیت کاتالاز تغییر معنی داری مشاهده نشد. این اختلالات با افزایش میزان آلودگی با کادمیم افزایش یافت. استفاده از دوز مشابه استات سرب تنها موجب مهار فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز و سوپر اکسید دیسموتاز شد. ولی میزان گلوتاتیون، فعالیت کاتالاز و لیپید پراکسید بدون تغییر باقی ماند.
    نتیجه گیری
    مهار گلوتاتیون پراکسیداز و سوپر اکسید دیسموتاز را می توان به عنوان بیومارکر در مسمومیت با فلزات مورد توجه قرار داد.
    کلیدواژگان: کادمیم، گلوتاتیون پراکسیداز، سرب، لیپید پراکسیداسیون
  • نیلوفر سودیفی، مسعود ستوده، سعید شفیعیان صفحه 178
    هدف
    مقایسه فراوانی و چگونگی بروز پروتئین های فوق در سلولهای توموری و غیر توموری کولون افراد مبتلا به این بدخیمی با بروز آنها در افراد غیر مبتلا و تعیین ارتباط آنها با یافته های میکروسکوپی تعیین کننده پیش آگهی شامل grade, stage، نوع تومور، تهاجم عروقی و دور عصبی.
    مواد و روش ها
    مطالعه بر روی بلوکهای پارافینی تهیه شده از نمونه های بافتی تومور کولون و بخش های غیر توموری 58 بیمار مبتلا به آدنوکارسینوم کولورکتال و 50 مورد کولکتومی به دلایل بیماری های غیر توموری انجام گرفت. نمونه های سیندری شکل کوچک بافتی با پانچ بیوپسی 2.5 میلی متری از نقاط مورد نظر ار بلوکهای مورد بحث استخراج شد و هر 30 نمونه به روش دستی در یک بلوک Tissue array قرار گرفت. پس از برش و انجام رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی بروز پروتئین های فوق بررسی شد.
    یافته ها
    فراوانی بروز P53 در سلول های توموری به طور معنی داری بیشتر از سلولهای غیر توموری کولون افراد مبتلا و کولون افراد غیر مبتلا بود. (P<0.001). بروز این پروتئین در بافتهای توموری با تهاجم عروقی ارتباط مستقیم داشت. (P=0.017) فراوانی بروز P16 و P21 در تومور کمتر از بروز آنها در بافتهای غیر توموری بیماران سرطانی و بافتهای بیماران غیر سرطانی بود. (P<0.001). و چگونگی بروز این دو پروتئین با فاکتورهای پیش آگهی ارتباط نداشت. فراوانی بروز غشاییE- Cadherin و b -catenin در تومور و کنترل ها با هم تفاوت معنی داری نداشت. اما بروز غشایی E- Cadherin ارتباط مستقیم با کاهش تمایز سلولی (P=0.023) و ارتباط معکوس با احتمال تهاجم عروقی (P=0.025) داشت. بروز غشایی b -catenin نیز با احتمال تهاجم عروقی نسبت معکوس داشت. (P=0.049) بروز سیتوپلاسمی و هسته ای b -catenin در تومور به طور معنی داری بیشتر از بروز آن در بافتهای غیر توموری بود. (P<0.001). بروز این مارکر در سیتوپلاسم ارتباط معکوس با افزایش مرحله (P=0.013) و در هسته ارتباط مستقیم با کاهش تمایز سلولی داشت (P=0.012).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که با بررسی الگوی بروز پروتئین های P53 و E- Cadherin در سلولهای توموری آدنوکارسینوم کولون بتوان ماهیت تهاجمی تومور را پیش گویی کرد. این بررسی ها که به سادگی بر روی نمونه های کوچک بیوپسی فیکس شده در فرمالین قابل انجام است. شاید بتواند در پیش بینی stage, grade انتخاب نوع درمان و پیش گویی پاسخ به درمان قبل از جراحی و خارج نمودن تومور کمک کننده باشد. استفاده از تکنیک مقرون به صرفه آرایه بافتی می تواند سبب تسریع در انجام مطالعات و کاهش هزینه ها و کنترل بهتر نتایج شود و به انجام تحقیقات مشابه کمک کند.
    کلیدواژگان: آدنوکارسینوم کولورکتال، ایمونوهیستوشیمی، آرایه بافتی، B، catenin، E، Cadherin
  • امرالله روزبهی، ابوالفضل فقیهی، علیرضا عزیززاده دلشاد، محمدهادی بهادری، تابنده شریعتی صفحه 184
    هدف
    استفاده از لوله پلی وینیلیدین فلوراید قطبی پر شده با فاکتور رشد عصب و ژل کلاژن به عنوان یک جانشین در اتوگرافت و مقایسه این تکنیک با سایر روش های جراحی رایج ترمیم عصب محیطی و مطالعه تغییرات نورون های حرکتی شاخ قدامی نخاع.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه 30 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار به وزن 250- 200 گرم به طور تصادفی به پنج گروه: آکسوتومی، اپی نوریال سوچر، اتوگرافت، کانال هدایت عصب و جراحی شم تقسیم شدند. در همه گروه ها عصب سیاتیک چپ در میانه راه قطع شد. در گروه آکسوتومی عصب ترمیم نشد، در گروه اپی نوریال سوچر دو سر عصب به همدیگر بخیه شد، در گروه اتوگرافت یک قطعه 10 میلی متری از عصب بریده و سپس قطعه بریده شده 180 درجه چرخانده و به دو انتهای بریده، بخیه شد. در گروه کانال هدایت عصب یک قطعه 12 میلی متری از لوله پلی وینیلیدین فلوراید قطبی پر شده با NGF7S (100 نانو گرم بر میلی لیتر) و ژل کلاژن (1.28 میلی گرم بر میلی لیتر) برای ترمیم شکاف ایجاد شده استفاده شد. بعد از گذشت یک هفته، یک ماه و دو ماه سگمان های 6-4 L طناب نخاعی برداشته شد و برش های پارافینی 5 میکرونی به منظور برسی ایمونوهیستوشیمی تهیه شد. در همه گروه ها نخاع طرف مقابل به عنوان کنترل در نظر گرفته سد. درصد نورون های حرکتی آپوپتیک Bax مثبت در همه گروه ها به منظور بررسی تاثیرات تکنیک های ترمیمی مختلف مطالعه شد.
    یافته ها
    میانگین درصد نورون های Bax مثبت به کل نورون های حرکتی سمت چپ تجزیه و تحلیل شد. نتایج آنالیز واریانس یک طرفه، تفاوت معنی دار آماری را بین میانگین گروه ها پس از دو ماه نشان داد. آزمون تعیینی LSD نشان داد میانگین درصد نورونهای مثبت در گروه آکسوتومی نسبت به سایر گروه ها افزایش معنی دار آماری (P<0.01) دارد. شمارش نورون های آپوپتیک بعد از یک هفته، یک ماه و دو ماه در همه گروه های جراحی هیچ گونه تفاوت معنی دار آماری بین یک هفته و یک ماه و همین طور یک ماه و دو ماه نشان نداد. با مقایسه تعداد نورون های حرکتی سمت چپ (آزمایشی) و سمت راست (کنترل) بعد از یک هفته تفاوت معنی دار آماری نشان نداد ولی بعد از یک ماه و دو ماه تفاوت آماری ملاحظه شد. در گروه جراحی شم نورون های حرکتی آپوپتیک بعد از یک هفته، یک ماه و دو ماه مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    لوله پلی وینیلیدین فلوراید قطبی با ژل کلاژن را به عنوان جانشین اتوگراف در اعصاب محیطی میتوان به کار برد و از این طریق می توان از نورون های حرکتی بعد از ضایعات عصبی محافظت کرد.
    کلیدواژگان: ترمیم عصب سیاتیک، کانال هدایت عصب، نورون های حرکتی نخاع، پلی وینیلیدین فلوراید، فاکتور رشد عصب
  • پرویز کواکب، بهرام کاظمی، داوود درستکار مقدم صفحه 190
    هدف
    ساختن پلاسمید نو ترکیب pGEX-P35، بیان ژن کد کننده آنتی ژن سطحی P35 تک یاخته و ارزیابی اولیه توانایی پروتئین حاصل از بیان ژن در ردیابی آنتی بادی های اختصاصی توکسوپلاسما گوندی.
    مواد و روش ها
    قطعه ای DNA حاوی 450 نوکلئوتید از ژن P35 به وسیله PCR تکثیر و در وکتور pGEM-T کلون و تعیین سکانس شد. سپس ژن مذکور با آنزیم های Sall و BamHl که در قسمت ''5 پرایمرهای آن تعبیه شده بود از وکتور pGEM-T جدا و در وکتور pGEX-4T-1 ساب کلون شد. برای تایید اینکه وکتور نو ترکیب قادر است P35 را در باکتری بیان کند، این وکتور به سویه BL21 اشریشیا کلی ترانسفرم و عمل بیان ژن انجام شد. پروتئین نو ترکیب تولید شده خالص و با روش های SDS-PAGE و Westernblotting بررسی شد.
    یافته ها
    محصول PCR به صورت نوار DNA حاوی 450 نوکلئوتید بر روی ژل آگاروز 1 درصد مشاهده شد. پس از کلون شدن محصول PCR در pGEM-T، نتایج حاصل از تعیین سکانس با داده های موجود در GenBank مقایسه شد که تفاوتی وجود نداشت. پس از قرار گرفتن قطعه ژن در وکتور بیان، نتیجه آنالیز آنزیمی نشان داد که قطعه ژن مذکور با جهت صحیح در وکتور قرار گرفته است. پس از بیان ژن و خالص سازی پروتئین، انجام گرفتن SDS- PAGE نوار پروتئینی 42kDa حاصل از بیان را نشان داد. آنالیز به وسیله وسترن بلات با استفاده از آنتی بادی موشی بر علیه سویه RH توکسوپلاسما گوندی نشان داد که پروتئین نو ترکیب تولید شده به وسیله آنتی بادی شناسایی می شود.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه قسمتی از ژن کد کننده آنتی ژن سطحی اختصاصی تاکی زوییت توکسوپلاسما گوندی کلون، بیان و تعیین سکانس شد. سکانس مذکور تایید می کند اختلاف سکانس میان ژن های توکسوپلاسما، هر چند از نقاط مختلف جغرافیایی باشند ناچیز است. این سکانس با شماره شناسایی DQ092625 در بانک ژن به ثبت رسید.
    کلیدواژگان: توکسوپلاسموزیس، بیان ژن، پروتئین نوترکیب، پروتئین P35، توکسوپلاسما گوندی
  • محمد سلیمانی، نوشین داوودی، فتح الله فلاحیان، فریدون مهبودی صفحه 196
    هدف
    بررسی تک یاخته لیشمانیا تارنتولئی در بیان پروتئین فعال کننده پلاسمینوژن بافتی نو ترکیب.
    مواد و روش ها
    برای ارزیابی امکان استفاده از این تک یاخته در بیان و تولید پروتئین های بزرگ و پیچیده انسانی، از همانند سازی cDNA ژن فعال کننده پلاسمی نوژن بافتی دارای ترادف سیگنال طبیعی انسانی استفاده شد. برای رونویسی فراوان، از وکتورهای دارای ترادف هایی از ''5 و ''3 ژن rRNA 18s لیشمانیایی در دو انتها که موجب ادغام در ژن فوق می شوند، استفاده شد.
    یافته ها
    تست RT- PCR تولید mRNA اختصاصی cDNAژن tPA را در سلول های نو ترکیب نشان داد. همچنین آنالیز زیموگرافی و تست سنجش فعالیت امیدولیتیک، بیان tPA نو ترکیب و فعالیت بیولوژیک طبیعی آن را تایید کرد.
    نتیجه گیری
    این بررسی نشان داد ترادف سیگنال ژن های انسانی در tarentolae عمل می کند و موجب انتقال پروتئین و ترشح آن به خارج سلول می شود. بنابراین tarentolae Lاولین تک یاخته مورد استفاده و مفید در بیوتکنولوژی و tPA انسانی بزرگترین و پیچیده ترین پروتئین بیان شده در آن است.
    کلیدواژگان: لیشمانیا تارنتولی، فعال کننده پلاسمینوژن بافتی، واکنش زنجیره ای پلی مراز
  • حسین حسینخانی، محسن حسینخانی، علی خادم حسینی صفحه 202
    هدف
    حصول روشی جدید برای پیشبرد رگ زایی با استفاده از داربست سه بعدی قابل تزریق به همراه عامل رشد این داربست می تواند عامل رشد را برای مدت بیشتری نگه دارد و بنابراین رگ زایی را افزایش دهد.
    مواد و روش ها
    داربست سه بعدی با مخلوط فاز آبی پپتید آمفی فیل (PA) و فاکتور رشد هپاتوسیتی (HGF) ساخته شد. PA با شیمی فاز جامد استاندارد که به انتهای پپتید گروه های آلکیله NH2 متصل شده بود، تهیه شد. توالی آرژنین - گلیسین - آسپارتیک اسید (RGD) نیز به داربست اضافه شد.
    یافته ها
    یک شبکه سه بعدی از نانو رشته ها با مخلوط HGF و محلول آبی PA ساخته شد. مشاهده میکروسکوپ الکترونی نگاره (SEM) وجود تجمعات رشته ای با نسبت طول به عرض زیاد و مساحت زیاد و قطر کمتر از 200 نانومتر را نشان داد. رهایش آزمایشگاهی HGF از این داربست به همراه رگ زایی مشاهده شد. در موجود زنده و تزریق این داربست به زیر پوست نشان داد تزریق PA به همراه HGF رگ زایی بیشتری نسبت به HGF و PA تنها داشته است.
    نتیجه گیری
    ترکیب HGF و PA می تواند نوید بخش بهبود ترمیم بافتی باشد.
    کلیدواژگان: ترمیم بافت، رهایش کنترل شده، عامل رشد
  • مقاله مروری
  • کامران علی مقدم، ماندانا محی الدین، سینا وطن دوست، زهرا گلیایی، پویا علیجانی پور، فریما فروزیا صفحه 208
    خون بندناف منبع غنی از سلول های بنیادی است و می تواند برای پیوند سلول های بنیادی خون ساز، به جای مغز استخوان یا خون محیطی به کار رود.
    این سلولها با موفقیت در اطفال و بالغین استفاده شده است. اما مهمترین محدودیت استفاده از این سلولها تعداد کم سلولهای خون ساز در افراد با جثه بزرگ است.
    راه های متعددی برای حل این مشکل پیشنهاد شده است. مدل استفاده از خون بندناف فرد ثالث، استفاده هم زمان از چند خون بندناف و نهایتا تکثیر این سلول ها خارج از بدن و در محیط کشت. هدف از تکثیر خارج از بدن تسریع پروسه پیوند است. در این مقاله به مطالعات انجام شده در زمینه تکثیر خارج از بدن سلولهای خون ساز بندناف پرداخته شده است.
    کلیدواژگان: خون بند ناف، تکثیر، پیوند