فهرست مطالب

Researcher Bulletin of Medical Sciences - Volume:11 Issue: 4, 2007

Researcher Bulletin of Medical Sciences
Volume:11 Issue: 4, 2007

  • 73 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1385/11/25
  • تعداد عناوین: 10
|
  • علیرضا زالی، مصطفی محسنی، سید مرتضی طباطبایی، افسون صدیقی، امیرسعید صدیقی، سیدمحمود طباطبایی فر صفحه 205
    سابقه و هدف
    مدولوبلاستوم یکی از تومورهای نورواکتودرمال اولیه است که عموما در کودکان دیده می شود. با توجه به گزارش های متفاوت از شرایط این بیماری و عدم اطلاع از نتایج درمانی در کشورمان، در این مطالعه نتایج اعمال جراحی انجام شده بر 41 بیمار مبتلا به مدولوبلاستوم که از سال 1361 تا 1384 توسط تیم پزشکی معالج تحت عمل جراحی و سایر درمان های تکمیلی و پیگیری دراز مدت قرار گرفته اند ارایه شده است.
    مواد و روش ها
    تحقیق با طراحی case seriesانجام شده و خصوصیات بیماری و نتایج درمانی با توجه به پیگیری دراز مدت 41 بیمار مبتلا به مدولوبلاستوم ارایه شده است. در این مطالعه، علایم و نشانه ها، یافته های تصویربرداری، میزان رزکسیون، میزان وقوع هیدروسفالی و موارد نیازمند به شانت به همراه نتایج درمانی بررسی شده است. ارزیابی میزان رزکسیون با انجام CT اسکن یا MRI با تجویز ماده کنتراست صورت گرفته و عوارض درمان، و موارد مرگ و میر نیز تعیین و ارزیابی شده و با آمار توصیفی – تحلیلی مورد قضاوت قرار گرفته است.
    یافته ها
    این مطالعه بر 41 بیمار دچار مدولوبلاستوم در مدت 23 سال صورت گرفته است. 66درصد بیماران مذکر و 34 درصد مونث بودند. میانگین سن بیماران11.6±6.8 سال و محدوده سنی از 6 ماه تا 32 سال بود. 73 درصد بیماران به شانت ونتریکولوپریتونئال نیاز پیدا کردند. در 24 درصد موارد میزان رزکسیون توتال بود و در 54 درصد میزان برداشت در حد تقریبا کامل بود. بیماران حداقل 6 ماه و حداکثر 261 ماه و به طور متوسط 52ماه پیگیری شدند. 7.3 درصد بیماران پس از عمل جراحی فوت کردند و 61درصد بیماران بقا بدون عود داشتند.
    نتیجه گیری
    میزان نیاز به شانت در بیماران کشور ما بیشتر از سایر کشورها بوده است که احتمالا خود ناشی از مراجعه دیر هنگام و در نتیجه تاخیر در عمل جراحی بیماران بوده است. به نظر می رسد که رادیوتراپی نقش مهمی در کنترل مواردی که انجام رزکسیون کامل منجر به بروز نقص عصبی گردد. گزارش موارد و تجربیات همکاران دیگر مورد نیاز است.
    کلیدواژگان: مدولوبلاستوم، اپیدمیولوژی، شانت، رادیوتراپی
  • مهرداد محمدی، فیروز عقابی، مهندس ناصر ولایی، فریبا سیداحمدیان صفحه 211
    سابقه و هدف
    نظر به روند رو به افزایش مصرف کالباس، بیماری های شناخته شده ناشی از دریافت بیش از کالری به ویژه از چربی، وجود بعضی از گزارش های مبنی بر استفاده از نشاسته اصلاح شده ذرت در فرآورده های گوشتی کم چرب، به منظور فرمولاسیون و امکان تولید کالباس کم کالری این تحقیق در انستیتو تحقیقات تغذیه ای و صنایع غذایی کشور و شرکت گوشتیران در سال 1384 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این تحقیق در مرحله اول برای فرمولاسیون کالباس های کم کالری، به روش اکتشافی و در مرحله دوم برای مقایسه 6 فرمول کالباس کم کالری با فرمول کنترل، به روش تجربی انجام گرفت. در فرمول های 1،3 و 5 نشاسته اصلاح شده ذرت و آب در نسبت جایگزین بخشی از محتوی چربی و در فرمول های 2، 4و 6 نشاسته اصلاح شده ذرت و آب در همین نسبت، جایگزین بخشی از محتوی چربی و تمامی آرد گندم موجود در فرمول کنترل شد. تیمارها در 3 تکرار مجموعا به تعداد 21 فرمول تولید شدند. ویژگی های کیفی کالباس های تولیدی شامل ویژگی های شیمیایی، تکنولوژیکی، میکروبی، حسی و مقدار کالری تعیین شد و با آمار پارامتری و ناپارامتری مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    انرژی فرمول کنترل 203.8±3.1 کیلوکالری درصد گرم بود و با کاهش یافتن مقدار چربی، به طور معنی داری کاهش یافت (p<0.05). در میان تمامی تیمارهای تولیدی، فرمول کم کالری 5 از نظر ویژگی های کیفی مطلوبترین بود و با دارا بودن انرژی برابر با 132.7±0.9 کیلوکالری در صد گرم و داشتن کمترین درصد کالری حاصل از چربی، %34.9 انرژی کمتری نسبت به فرمول کنترل داشت (p<0.05).
    نتیجه گیری
    امکان تولید کالباس کم کالری با استفاده از نشاسته اصلاح شده ذرت مقدور بود. با توجه به وجود انواع جانشین های چربی، توصیه می شود در تحقیقات بعدی به منظور فرمولاسیون و تولید فرآورده های گوشتی کم کالری، از مخلوط جانشین های چربی استفاده گردد.
    کلیدواژگان: کم کالری، کالباس، نشاسته اصلاح شده ذرت، تغییرات انرژی
  • جمال شمس، علیرضا نوروزی، محمد اربابی، سیدمهدی صمیمی صفحه 221
    سابقه و هدف
    هیپرپرولاکتینمی یکی از عوارض جانبی داروهای ضد جنون است. هیپرپرولاکتینمی سبب اختلال عملکرد جنسی، استئوپوروز و اختلالات رفتاری مانند اضطراب، افسردگی و خشم می شود. استفاده از روش درمانی مناسب به همراه تجویز داروهای ضد جنون برای جلوگیری از بروز هیپرپرولاکتنیمی و عوارض آن ضروری به نظر می رسد. در مطالعه حاضر تاثیر نالتروکسون، آنتاگونیست گیرنده اوپیوییدی، بر هیپرپرولاکتینمی ناشی از مصرف طولانی داروهای ضد جنون در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی مورد بررسی قرار گرفته است.
    مواد روش ها
    این مطالعه از نوع تجربی و به صورت دوسو بی خبر بر روی 32 بیمار (8 مرد و 24زن) بستری در بخش روانپزشکی که با داروهای ضد جنون تیپیک تحت درمان بودند و پرولاکتین سرم بالای 20ng/ml داشتند انجام شد. ناکتروکسون (50 میلیگرم دوباره در روز) به مدت6 هفته تجویز شد داروهای مصرفی بیمار در این مدت تغییر نکرد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آزمون های تی مزدوج و تی مستقل انجام شد و p<0.05 به عنوان سطح معنی داری اختلاف ها تعیین شد.
    یافته ها
    بیماران به دو گروه مشتمل بر4 مرد و 12 زن تقسیم شدند. گروه ها از نظر سطح سرمی پرولاکتین، جنس، سن، داروهای مصرفی، آمنوره و مصرف سیگار همسان شدند اندازه گیری سطح سرمی پرولاکتین پس از شش هفته حاکی از عدم تاثیر نالتروکسون بر سطح سرمی پرولاکتین بود هر چند به نظر می رسد که نالتروکسون از افزایش پرولاکتین جلوگیری کرده باشد.
    نتیجه گیری
    استفاده از نالترکسون، آنتاگونیست گیرنده های اوپیوییدی، تاثیری بر هایپرپرولاکتینمی ناشی از مصرف داروهای ضد جنون ندارد و تجویز آن برای این منظور توصیه نمی شود.
    کلیدواژگان: هیپرپرولاکتینمی، نالتروکسون، داروهای ضد جنون
  • ابوالفضل رحیمی، فضل الله احمدی، محمود غلیاف صفحه 227
    سابقه و هدف
    افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی در جوامع مختلف به خصوص در بیماران مبتلا به مرحله انتهایی کلیه است.
    مواد و روش ها
    این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که با هدف تعیین تاثیر مدل مراقبت پی گیر بر میزان افسردگی بیماران همودیالیزی در سال 84-1383 در همدان انجام شده است. نمونه های این پژوهش را در 38بیمار مبتلا به بیماری مرحله انتهایی کلیه تشکیل می دادند که با توجه به شرایط و روش نمونه گیری تصادفی در یک گروه به صورت قبل و بعد انتخاب و در مدت 6 ماه مورد بررسی قرار گرفتند ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه افسردگی بک (BDI) پرسشنامه های جمعیت شناختی و چک لیست کنترلی بود پژوهش گر در مرحله اول پژوهش (قبل)، مرحله آشناسازی را انجام داد و تا انتهای دوره تنها پرسشنامه های افسردگی و چک لیست های کنترلی تکمیل شد. پس از تمام مرحله اول پژوهش، بلافاصله پژوهش گر اقدام به اجرای مداخله در مرحله دوم پژوهش بر روی همان گروه نمود. سپس با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 13، آمار توصیفی، آزمون های تی مزدوج و مک نمار و تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    در تجزیه و تحلیل داده ها، آزمون آماری تی مزدوج بین میانگین امتیازات افسردگی نمونه های پژوهش قبل و بعد از مداخله تفاوت معنی داری را نشان داد (p=0.001).
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های پژوهشی می توان نتیجه گرفت که با اجرای مدل مراقبت پی گیر تفاوت معنی داری در سطوح افسردگی بیماران همودیالیزی ایجاد می شود، به طوری که اجرای این مدل مراقبتی با بهبود افسردگی بیماران همودیالیزی همراه است. بنابراین فرضیه این پژوهش مبنی بر اینکه اجرای مدل مراقبت پی گیر باعث بهبود افسردگی بیماران همودیالیزی نمی شود، رد شد و تاثیر مدل بر افسردگی این بیماران مورد تایید قرار گرفت.
    کلیدواژگان: مدل مراقبت پیگیر، افسردگی، بیماری مزمن، بیماری مرحله انتهایی کلیه، همودیالیز
  • صدرالله معتمد، سیداسماعیل حسن پور، علیرضا فدایی نایینی صفحه 235
    سابقه و هدف
    اسکار کنتراکچر در مفاصل به خصوص در حالت فلکسیون شدید که سبب محدودیت حرکتی می شود شایع ترین عارضه سوختگی مفاصل خصوصا در اندام فوقانی است. این عارضه با تکنیک های متعددی در جراحی پلاستیک تحت ترمیم قرار می گیرد که شایع ترین روش ها مبتنی بر استفاده از گرافت، فلپ های نزدیک، دوردست و آزاد است. هدف این مقاله مقایسه اثر روش های متداول با روش جدید و پیشنهادی مولفین است.
    مواد و روش ها
    این تحقیق به روش کارآزمایی بالینی در96 بیمار (شامل73 مرد و 23 زن) با محدوده سنی2-40 سال انجام شد. در این مطالعه، جهت اصلاح کنتراکچر مفاصل با توجه به میزان گرفتاری پوست و نسوج نرم مفاصل از گرافت نیمه ضخامت یا تمام ضخامت در 45 مورد، زد پلاستی و Y-V پلاستی در19 مورد، فلپ های کشاله ران و شکمی در 11 مورد و شیوه جدید پیشنهادی Y-V فلپ + گرافت در 21 مورد استفاده شد. سپس میزان تاثیر درمانی روش های مختلف پس از پیگیری بیماران مقایسه شد.
    یافته ها
    نتایج پیگیری بیماران در مدت سه سال نشان داد که در بیماران تحت درمان با گرافت پوستی کنتراکچر مفاصل در درصد قابل ملاحظه ای عود کرد. زد-پلاستی، تنها در مواردی که اسکار محدودتر و به صورت خطی بود اثر بخشی داشت. فلپ های شکمی و کشاله ران، ضخامت قابل توجه در مقایسه با محل به کار رفته داشته و نیاز به اعمال جراحی اضافی پیدا نموده و در نهایت شکل غیر ایده آل داشتند. اما در مواقعی که از Y-V Advancement ƒlap در مفصل همراه با گرافت در انسزیون های آزاد کننده دیستال و پروگزیمال مفصل استفاده شد، نتیجه مطلوب تری در دراز مدت چه از نظر ظاهری و چه از نظر کارآیی به دست آمد.
    نتیجه گیری
    توصیه می شود که حتی المقدور پس از آزادسازی اسکار در محل سطح مفصلی از گرافت پوست به تنهایی استفاده نگردد و تکنیک های مختلف بسته به میزان گرفتاری نسج نرم در مفصل به کار گرفته شود. یکی از روش های مطلوب در این زمینه استفاده از روش پیشنهادی Y-V Advancement ƒlap در سطح مفصلی همراه با انسزیون های آزاد کننده در پروگزیمال و دیستال مفصل و انجام گرافت پوستی تمام ضخامت در این مناطق است که در این روش، مطلوب ترین نتیجه در میزان گرفتاری 30-60درصد مفصل به دست می آید.
    کلیدواژگان: اسکار کنتراکچر، مفصل سوختگی، گرافت، فلپ پوستی، بازسازی
  • پیام آزاده، اسدالله علیدوستی، فرناز تسلیمی، مهندس ناصر ولایی صفحه 241
    سابقه و هدف
    با توجه به بروز تهوع و استفراغ در بیماران سرطانی تحت شیمی درمانی و مصرف آنتاگونیست های گیرنده 5 HT? مثل گرانیسترون برای جلوگیری از این عارضه وجود بعضی گزارش های مبنی بر بروز تغیرات ECG در بیماران و کاستی های تحقیقات قبلی، به منظور تعیین تاثیر گرانیسترون بر ECG بیماران تحت شیمی درمانی، این تحقیق در مراجعین به بیمارستان امام حسین در سال های 85-1384 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش کار آزمایی بالینی بر روی 54 بیمار انجام گرفت. مواردی که باعث مداخله می شد، از مطالعه خارج گردید. تغییرات ECG در این بیماران شامل شاخص های فواصل QTc, QRS, PRو تعداد ضربانات قلبی قبل و 90 دقیقه بعد از تزریق گرانیسترون بررسی و با آماره های تی مزدوج و مان ویتنی مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    به دنبال تزریق گرانیسترون در بیماران تحت شیمی درمانی، فواصل PRوQTc افزایش پیدا کردند و تعداد ضربانات قلبی کاهش یافت. اما تفاوتی در تغییرات ECGبر حسب نوع رژیم شیمی درمانی (با یا بدون آنتراسایکلین)، نوع سرطان (پستان و غیر پستان) و سن (کمتر و بیشتر از 50 سال) وجود نداشت. در ضمن فواصل QRS تغییر معنی دار از لحاظ آماری در این بیماران پیدا نکرد.
    نتیجه گیری
    گرانیسترون موجب تغییرات ECG به صورت طولانی شدن فواصل PR و QTc و کاهش تعداد ضربانات قلبی می شود. بنابراین مراقبت از بیماران مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانی از لحاظ وضعیت قلبی و داروهای مصرفی، هنگام دریافت گرانیسترون امری کاملا منطقی و ضروری است.
    کلیدواژگان: گرانیسترون، الکتروکاردیوگرام، سرطان
  • عصمت باروتی، فیروزه بلاش، محمدرضا محمودی، مهندس ناصر ولایی صفحه 245
    سابقه و هدف
    کابرگولین آنگونیست دو پامینی طولانی اثر جدید با کمترین عوارض جانبی و تحمل پذیری بالا و موثر در درمان هیپرپرولاکتینمی است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه ایمنی، اثر بخشی، عوارض جانبی و تحمل پذیری بیماران با دو داروی کابرگولین و بروموکریپتین (درمان استاندارد) در بیماران دچار گالاکتوره ایدیوپاتیک انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه بر روی 96زن دچار گالاکتوره ایدیوپاتیک به طور تصادفی در دو گروه 48 نفری، با کابرگولین 0.5-0.25 دو بار در هفته و بروموکریپتین 1.25-2.5mgدو بار در روز به مدت12هفته و به صورت دو سو بی خبر انجام شد. وضعیت بالینی، علایم، عوارض و تنظیم دوز بر اساس سطح پرولاکتین در ماه اول 2هفته یکبار و بعدا ماهانه بررسی شد.
    یافته ها
    در گروه های تحت درمان با بروموکریپتین و کابرگولین به ترتیب بهبود گالاکتوره در 60.4و 81 درصد، طبیعی شدن پرولاکتین در 64.5و 85.5درصد و طبیعی شدن قاعدگی در 37.5 و 61.3درصد بیماران مشاهده شد. پاسخ به درمان در 92 و 100درصد گروه های تحت درمان با بروموکریپتین و کابرگولین مشاهده شد. شیوع کلی عوارض در بیماران تحت درمان با بروموکریپتین و کابرگولین 85.4 و 41.6 درصد و شایع ترین عوارض در هر دو گروه مشابه و شامل عوارض گوارشی، نورولوژیک و کاردیوواسکولار بود. خروج از مطالعه در گروه بروموکریپتین 4 نفر (به دلیل عدم تحمل) و در گروه کابرگولین 1نفر (به دلیل بارداری) بود.
    نتیجه گیری
    هر دو داروی بروموکریپتین و کابرگولین در درمان گالاکتوره ایدیوپاتیک و طبیعی شدن پرولاکتین موثر بود اما تاثیر کابرگولین واضحا بیشتر بود و توسط بیماران بهتر و پذیرش شد و عوارض جانبی با این داروی از شیوع و شدت کمتری برخوردار بود.
    کلیدواژگان: گالاکتوره ایدیوپاتیک، هیپرپرولاکتینمی، آگونیست دوپامین
  • جعفر نصوحی، فیروزه هاشمی صفحه 253
    سابقه و هدف
    با توجه به تاثیر مستقیم نحوه اداره زایمان بر سرنوشت مادر و جنین، تشخیص سیر طبیعی زایمان از دیر باز مورد توجه قرار گرفته است. به منظور استفاده از معیارهای عینی در اداره زایمان، فریدمن در سال 1950 به آنالیز نموداری – آماری سیر زایمان بر اساس مشاهداتش در 1000 زائوی ترم نولی پار و مولتی پار پرداخت. این تحقیق با هدف بررسی سیر زایمان در زائوهای نولی پار و مولتی پار در بیمارستان شهدای تجریش، رسم پارتوگرام زایمان و تعیین مدت زمان مراحل اول و دوم و سوم زایمانی بر اساس منحنی فریدمن انجام شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه توصیفی بر روی 146 زائوی مراجعه کننده به بیمارستان شهدای تجریش (مشتمل بر 50 مورد مولتی پار و96 مورد نولی پار) به مدت 18 ماه انجام شد. منحنی دیلاتاسیون سرویکس و نزول جنین در هر گروه، با استفاده از نقاطی که فریدمن جهت رسم پارتوگرام زایمان استفاده کرده بود، رسم شد. میانگین مدت زمان مراحل زایمان (اول و دوم و سوم) در هر گروه تعیین شد. از آزمون تی برای تعیین معنی دار بودن اختلاف ها استفاده شد.
    یافته ها
    متوسط مدت زمان زایمان در هر دو گروه نولی پار و مولتی پار از مطالعه فریدمن کوتاه تر ولی منحنی سیر زایمان مشابه منحنی فریدمن بود.
    نتیجه گیری
    علیرغم مشابه بودن منحنی سیر زایمان در زائوهای مورد مطالعه در مقایسه با مطالعه فریدمن، به دلیل کوتاه تر بودن متوسط مدت زایمان، با توجه به متفاوت بودن جمعیت مورد مطالعه، ارزیابی سیر طبیعی زایمان نیاز به مطالعه مشابه در سایر مناطق ایران با روش یکسان دارد.
    کلیدواژگان: منحنی زایمان فریدمن، دیستوشی زایمان، مراحل اول، دوم و سوم زایمانی
  • هادی بزاری، محمد قرگزلو، مهرداد کسایی، افشین پارسی کیا، حسین زحمتکش، لیلا علیخانی، آزیتا بهزاد صفحه 259
    سابقه و هدف
    آسم شایع ترین بیماری مزمن در کودکان است و بررسی ها نشان می دهند که فراوانی این بیماری در اکثر کشورهای جهان رو به افزایش است. هدف از این بررسی تعیین فراوانی آسم و خس خس سینه و عوامل همراه آنها در کودکان دبستانی شهر گرگان در سال 1382 بوده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی بر روی جمعیت 2800 نفری شامل دانش آموز پسر (%47) دختر (%53) کلاس پنجم ابتدایی انجام گرفت. ابتدا فرم اطلاعاتی به دانش آموزان داده شد و پس از تکمیل، آزمایش سنجش تنفس با دستگاه پیک فلومتر به عمل آمد. داده ها در نرم افزار Epi-info 2002 و با استفاده از آزمون های تی، مجذور کای (یا دقیق فیشر) تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    در میان کودکان مورد مطالعه 28.2 درصد از آنها در طی12 ماه گذشته دچار خس خس سینه بودند و 7.1 درصد آسم داشتند.35.3 درصد از کودکانی که خس خس سینه داشتند در معرض دود سیگار بودند. بین خس خس سینه در کودکان و سیگاری بودن والدین ارتباط وجود داشت (p<0.0001). همچنین رابطه سابقه آسم در خانواده با وجود آسم در کودک (p<0.001) و سابقه آلرژی در کودک با آسم و خس خس سینه (p<0.003) معنی دار بود.
    نتیجه گیری
    نظر ما بر آن است که در جمعیت کودکان شهر گرگان، سیگار عامل ایجاد یا افزایش آسم نیست، اگر چه باعث ایجاد خس خس سینه می شود با توجه به ارتباط قوی بین آسم در کودک با سایر بیماری های الرژیک در کودک و همچنین خانواده به به نظر ما عامل ژنتیکی و آلرژن ها نقش اصلی را در شیوع آسم در کودکان شهر گرگان دارند.
    کلیدواژگان: کودکان، دود سیگار، خس خس سینه، آسم
  • محمد اسدپور پیرانفر، امیر حمزه پردال، مرتضی عبداللهی صفحه 265
    سابقه و هدف
    آترواسکلروز بیماری شایع و مهم قلبی - عروقی است. عوامل گوناگونی در رخداد این بیماری موثرند. در این اختلال دگرگونی هایی در لیپیدها، لیپوپروتیین ها و آنزیم ها رخ می دهد. از جمله این دگرگونی ها تغییرات آپوپوروتیین هایی مثل: ApoJ, ApoB, ApoA و ApoE است. در این پژوهش بررسی میزان ApoE و ApoB و وابستگی آنها با آترواسکلروز انجام گرفت تا بتواند در تشخیص و پیش بینی دقیق تر مشکل های وابسته به، آترواسکلروز کمک کند.
    مواد و روش ها
    این پژوهش مورد - شاهدی در بخش قلب و عروق بیمارستان طالقانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بر روی 25 بیمار آترواسکلروز و 25 نفر شاهد آنها در سنین 35 تا 70 سالگی که از دیدگاه سن، جنس و پیشینه مصرف سیگار همسان سازی شده بودند، انجام شد. از هر یک از افراد6 میلی لیتر خون سیاهرگی گرفته شد و پس از جدا کردن سرم آنها، میزان سرمی ApoEوApoB در آزمایشگاه مرکز تحقیقات غدد درون ریز و متابولیسم، بوسیله روش الایزا انجام گرفت.
    یافته ها
    یافته های پژوهش بر روی 25 نمونه مورد مبتلا به آترواسکلروز و25 نمونه شاهد، در سنین 35تا 70 سالگی، مراجعه کننده به بخش قلب و عروق بیمارستان طالقانی نشان داد که میانگین میزان ApoB در سرم بیماران 1.45 میلیگرم در لیتر و در سرم نمونه های شاهد 0.76 میلیگرم در لیتر بود. میانگین میزان ApoE در سرم بیماران 32.5 میلیگرم در لیتر و در سرم نمونه های شاهد 35.4 میلیگرم در لیتر بود. تفاوت های مختصر دیده شده میان وزن، سن، فشار خون در میان گروه های مورد و شاهد از دیدگاه آماری معنی دار نیست. تفاوت در دو گروه مورد و شاهد برای 0.68 ApoB (P<0.01) و برای ApoE، 2.9 (P=0.46) بود. این تفاوت ها آماری برای ApoB معنی دار بود اما برایApoE معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های پژوهش درباره میزان ApoB و ApoE می توان گفت که وجود اختلاف مقدار این دو در بیماران و شاهدان آنها، از دیدگاه آماری برای ApoB معنی دار است و برای ApoE معنی دار نیست. درباره ApoB بررسی های پیشین نیز وابستگی آن را با آترواسکلروز تایید کرده اند. اما درباره ApoE تنها برخی از پژوهش ها وابستگی آن را با آترواسکلروز نشان داده اند که این مساله درباره آلل های گوناگون آن متفاوت است. بنابراین می توان گفت که افزایش میزان ApoE یک عامل غیر اختصاصی تاثیر گذار در رخداد فرایند آترواسکلروز است. در این رابطه پژوهشهای بیشتری لازم است.
    کلیدواژگان: آترواسکلروز، ApoB و ApoE