فهرست مطالب

Reproduction & Infertility - Volume:7 Issue: 3, 2007

Journal of Reproduction & Infertility
Volume:7 Issue: 3, 2007

  • 130 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1386/01/28
  • تعداد عناوین: 16
|
  • سخن نخست
    صفحه 178
  • محمود اعرابی، هاله سلطان قرایی، ناصر امیرجنتی، معرفت غفاری نوین، محمدرضا صادقی، محمد مهدی آخوندی، محمدحسین مدرسی صفحه 179
    زمینه و هدف
    اختلال در بیان هر یک از ژن های موثر در مسیر اسپرماتوژنز به عنوان یکی از عوامل احتمالی ایجاد آزواسپرمی غیرانسدادی و ناباروری مردان مطرح می باشد. در این میان نحوه بیان ژن های موثر در توانایی حرکت اسپرم نیز می تواند تاثیر قابل توجهی بر باروری مردان داشته باشد. مطالعات اخیر نشان می دهد ژن TSGA10 در انجام روند طبیعی اسپرماتوژنز موثر می باشد، به طوری که پروتئین حاصل از این ژن در موش منجر به تشکیل ساختار اصلی دم اسپرم می شود. تاکنون مطالعه گسترده ای درباره نحوه بیان ژن در بافت بیضه مردان نابارور انجام نشده است.
    روش بررسی
    در این مطالعه، بیان mRNA ژن TSGA10 در بافت بیضه 84 مرد مبتلا به آزواسپرمی مراجعه کننده به مرکز درمان ناباروری ابن سینا در سال های 84-1383 به روش Semi-quantitative Nested RT-PCR مورد بررسی قرار گرفت. همچنین با هدف تعیین اثر بیان ژن فوق در پیشرفت اسپرماتوژنز، بررسی و امتیازدهی هیستوپاتولوژی بر اساس روش Johnsen در نمونه ها صورت گرفت. برای آنالیز آماری از نرم افزار SPSS ویرایش 2/11 استفاده شد. تفاوت بین بیان ژن بر اساس متغیرهای کمی با استفاده از آزمون های t و آنالیز کوواریانس بررسی و a<0.05 به عنوان سطح معنی دار آماری در نظر گرفته شد.
    نتایج
    بیان mRNA ژن TSGA10 در بافت بیضه 31 بیمار دارای آزواسپرمی غیرانسدادی (9/36%) مشاهده شد و رابطه معنی داری با میزان پیشرفت اسپرماتوژنز داشت (p<000.0). از نظر هیستوپاتولوژی، ژن در بیماران دارای امتیاز بالای Johnsen بیان شده بود، در حالی که در نمونه های بیماران با امتیاز کمتر از 5/4، عدم بیان وجود داشت.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که ژن TSGA10 در بیضه بیان شده و مختص سلول های جنسی می باشد. به نظر می رسد عدم بیان ژن در بیضه بتواند تاثیر منفی در اسپرماتوژنز و باروری مردان داشته باشد. از سوی دیگر، تعیین زمان شروع یا خاتمه بیان ژن در مرحله خاصی از اسپرماتوژنز، امکان استفاده از آن به منظور تعیین پیشرفت اسپرماتوژنز در کنار یافته های پاتولوژی را میسر می سازد.
    کلیدواژگان: ناباروری مردان، اسپرماتوژنز، TSGA10) Testis Specific Gene 10)، بیوپسی بیضه، آزواسپرمی
  • شهره نیکو، سید محمد مؤذنی، محمود بزرگمهر، امیرحسن زرنانی صفحه 187
    زمینه و هدف
    مطالعات مختلف نشان داده اند که عوامل زیادی در القای تحمل ایمونولوژیک مادر علیه جنین نقش دارند. یکی از این عوامل که اخیرا مورد توجه قرار گرفته است، آنزیم ایندول آمین 2 و 3 دی اکسیژناز (IDO) است که باعث کاتابولیسم تریپتوفان می شود و نقش مهمی در ایجاد یک بارداری موفق دارد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر سرم موش باردار بر القای بیان آنزیم IDO در سلول های دندریتیک بود که می تواند به عنوان پایه ای در مطالعات کاربردی در خصوص علل ایمونولوژیک سقط جنین استفاده شود.
    روش بررسی
    سرم موش های باردار آلوژنیک در اواسط بارداری جمع آوری شد. سلول های دندریتیک از طحال موش های Balb/c طی روش سه مرحله ای شامل: هضم آنزیمی بافت طحال با کلاژناز، جداسازی سلول های کم چگال به کمک محیط گرادیان نایکودنز و سرانجام چسبندگی به پلاستیک جدا شدند. سلول های T نیز از غدد لنفاوی موش C57BL/6 با روش نایلون وول جداسازی شدند. سلول های دندریتیک تیمار شده با سرم موش باردار و غیرباردار به عنوان سلول های محرک، اشعه داده شده و با سلول های T خالص شده به صورت همزمان کشت داده شدند (Allogenic MLR). در بعضی از حفرات کشت نیز مهارکننده اختصاصی آنزیم IDO یعنی 1- متیل تریپتوفان با غلظت های مختلف اضافه گردید و میزان تکثیر لنفوسیت های T با استفاده از تیمیدین نشاندار سنجیده شد. مایع رویی کشت MLR نیز از نظر وجود متابولیت های آنزیم IDO یعنی تریپتوفان و کینورتین به وسیله روش HPLC سنجیده شد. کلیه آزمایشات 5 بار تکرار گردید. از آزمون های غیرپارامتری Mann-Whitney برای بررسی اختلاف بین گروه ها استفاده گردید. حدود اطمینان در تمامی آزمایشات %95 در نظر گرفته شد و p کمتر از 05/0 معنی دار محسوب گردید.
    نتایج
    نتایج حاصل نشان داد که سرم موش باردار در مقایسه با سرم موش غیرباردار باعث کاهش توان سلول های دندریتیک در القای پاسخ تکثیری لنفوسیت های T می شود ولی این مهار با اضافه کردن 1- متیل تریپتوفان به صورت معنی داری تغییر نمی کند. اندازه گیری متابولیت های آنزیم IDO به وسیله HPLC نیز تفاوت معنی داری را در دو حالت مورد بررسی نشان نداد.
    نتیجه گیری
    عوامل زیادی از قبیل استروژن، پروژسترون، IL-10، Vit D3 و... در سرم موش باردار وجود دارند که با تاثیر بر روی سلول های دندریتیک باعث مهار پاسخ تکثیری لنفوسیت های T در واکنش MLR آلوژنیک می شوند. لیکن به نظر نمی رسد که مهار ایجاد شده از طریق القای آنزیم IDO باشد و احتمالا مکانیزم های دیگری در این پدیده دخالت دارند که شناخت آنها نیازمند مطالعات بیشتری می باشد.
    کلیدواژگان: بارداری، سلول های دندریتیک، ایندول آمین دی اکسیژناز، MLR آلوژنیک، کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا
  • نیکنام لک پور، محمدحسین مدرسی، هادی خرازی، محمد مهدی آخوندی، اسد ویسی رایگانی، جمیله قاسمی، مهشید حجت، محمدرضا صادقی صفحه 198
    زمینه وهدف
    وجود لکوسیتها و اسپرم های معیوب و یا مرده در مایع منی انسان به عنوان منبعی برای تولید رادیکال های آزاد اکسیژن و در نتیجه آسیب به اسپرم های سالم می باشند. برای خنثی کردن این ترکیبات، مکانیسم های دفاعی آنزیمی و غیرآنزیمی در اسپرم و مایع منی وجود دارد. آنزیم گلوتاتیون پراکسید از نوع IV (GPX-4 یا PHGPX) به عنوان سلنوپروتئین اصلی اسپرم یکی از این مکانیسم های آنزیمی است و دارای نقش های متعددی در روند اسپرماتوژنز می باشد. از جمله این نقشها می توان به تشکیل کپسول میتوکندریایی، سمیت زدایی هیدروپراکسیدها و متراکم کردن کروماتین اسپرم اشاره کرد. در صورت کاهش فعالیت یا مقدار این آنزیم ممکن است اختلالاتی در روند اسپرماتوژنز و عملکرد اسپرم ایجاد شود. با توجه به اینکه نقص در بیان ژن GPX-4 یا وجود جهشها در این ژن ممکن است سبب کاهش فعالیت یا مقدار PHGPX شود. هدف این مطالعه شناسایی تعدادی از جهش های مهم در این ژن بوسیله روش PCR-RFLP در مردان نابارور ایرانی می باشد.
    روش بررسی
    مطالعه روی 128 مرد مراجعه کننده به مرکز تخصصی درمان ناباروری ابن سینا شامل 74 مورد نابارور دارای اسپرموگرام غیرطبیعی، 18 مرد نورمواسپرم و 36 کنترل بارور انجام شد. میانگین ± انحراف معیار پارامترهای اسپرمی این افراد محاسبه شد. DNA ژنومی از گلبول های سفید نمونه خون به روش Salting out استخراج گردید. سپس دو زوج پرایمر برای دو قطعه از ژن GPX-4 در اگزون های 1A و 4 حاوی نوکلئوتیدهای +6(G®T)، +17(G®A) و +1725 (G®A) طراحی و با استفاده از آنزیم های MWOI, PShAI و SatI با روش PCR-RFLP ارزیابی شد.
    نتایج
    اثر آنزیم MWOI بر روی قطعه 237bp حاصل از PCR در ژن سالم تولید دو قطعه با اندازه های 151bp و 86bp می نماید؛ در صورتیکه اثر همین آنزیم در جهش +6(C®T) قادر به بریدن قطعه ژن نبوده و قطعه 237bp بدون تغییر باقی می ماند. اثر آنزیم PShA1 بر روی قطعه 237bp حاصل از PCR در ژن سالم تولید دو قطعه با اندازه های 161bp و 76bp می نماید؛ در صورتیکه اثر همین آنزیم در جهش +17(G®A) قادر به بریدن قطعه ژن نبوده و قطعه 237bp بدون تغییر باقی می ماند و نهایتا اثر آنزیم SatI بر قطعه 148bp حاصل از PCR در ژن سالم تولید دو قطعه با اندازه های 108bp و 40bp می نماید در صورتی که همین آنزیم در جهش +1725(G®A) قادر به بریدن قطعه 148bp نبوده و این قطعه نیز بدون تغییر می ماند. بررسی هضم آنزیمی قطعات 237bp و 148bp در مردان تمامی گروه های مورد مطالعه نشان داد که هیچ یک از سه جهش مورد بررسی در ژن GPX-4 در آنها وجود ندارد.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این تحقیق مشخص شد که ممکن است شیوع این جهشها در مردان نابارور ایرانی پایین بوده و با اتیولوژی اختلال در پارامترهای اسپرمی این افراد ارتباطی نداشته باشد. با این وجود برای تعیین دقیق شیوع این جهشها و جهش های دیگر این ژن در مردان نابارور ایرانی بررسی تعداد بیشتری از مردان نابارور و تعیین توالی ژن این آنزیم در آنها پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: آنزیم فسفولیپید هیدروپراکسید گلوتاتیون پراکسیداز، اسپرم، گونه های فعال اکسیژن، جهش، ناباروری مردان، سلنوپروتئین
  • رضا اکبرزاده نجار، محمد مهدی آخوندی، کاظم پریور، محمود جدی تهرانی، محمدرضا صادقی، ابراهیم جوادی صفحه 209
    زمینه و هدف
    هورمون گونادوتروپین جفتی انسانی (hCG) به عنوان آگونیست هورمون LH بر روند اسپرماتوژنز و تعداد سلول های ژرمینال در مردان موثر است و کاربرد وسیعی در درمان ناباروری دارد. لذا هدف از این مطالعه بررسی اثرات دوزهای مختلف هورمون hCG بر تعداد سلول های ژرمینال و وضعیت آندروژنی در موش بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه hCG با دوزهای مختلفی از 5-50 IU به 18 موش در سه گروه آزمایشی تزریق و 6 موش نیز به عنوان گروه کنترل انتخاب شد. این موشها به ترتیب 5، 10 و 50 IU از hCG به صورت زیرپوستی در روزهای 15 و 25 از عمرشان دریافت کردند. سطح تستوسترون سرمی در روز 28 و 65 اندازه گیری گردید. در روز 65، یک بیضه از هر موش جهت آنالیز DNA به روش فلوسایتومتری (DNA Flow Cytometry) برداشته شد.
    نتایج
    در روز 28 از عمر موشها، میزان تستوسترون در گروه های آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل با افزایش دوز hCG افزایش یافته بود که بیشترین میزان افزایش در گروه چهارم (50IU) مشاهده شد. برخلاف این حالت، در روز 65 میزان تستوسترون در گروه های آزمایشی که hCG بیشتری دریافت کرده بودند در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت. اختلاف معنی داری بین گروه کنترل و گروه های آزمایشی در روز 65 وجود نداشت. در روز 65، موش های گروه 3 و 4 کاهش معنی داری در تعداد سلول های هاپلوئید در مقایسه با گروه های دیگر نشان دادند.
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق نشان داد که تولید تستوسترون در بیضه موش های نابالغ به دنبال تزریق hCG افزایش می یابد و میزان آن با افزایش میزان hCG تزریقی نسبت مستقیم دارد. همچنین، با گذشت زمان و کاهش سطح hCG تحریک سلول های لایدیگ متوقف شده و در نتیجه سطح تستوسترون کاهش می یابد که این کاهش در موش هایی که قبلا دوز بالاتری از hCG را دریافت کرده اند بیشتر است. بدین ترتیب برای تولید تستوسترون توسط بیضه موش های نابالغ، تحریک مداوم سلول های لایدیگ توسط هورمون hCG ضروری است.
    کلیدواژگان: گونادوتروپین جفتی انسان، سلول های ژرمینال، مرگ سلولی برنامه ریزی شده، فلوسایتومتری، تستوسترون، بیضه، هورمون
  • محمدحسین نصر اصفهانی، شهناز رضوی، غلامحسن واعظی، عبدالحسین شیروی، مسن تولایی صفحه 217
    زمینه و هدف
    عدم موفقیت در لقاح پس ازانجام ICSI می تواند ناشی از عوامل اسپرمی، تخمکی و یا هر دو باشد. با توجه به اهمیت مورفولوژی و عملکرد آکروزوم در فعال نمودن تخمک و میزان موفقیت در لقاح، در این مطالعه رابطه بین یکسری وقایع که در طول اسپرمیوژنز رخ می دهد، از جمله مورفولوژی اسپرم و فعالیت آکروزین به عنوان شاخص سلامت آکروزوم و توانایی اسپرم در فعال نمودن تخمک با میزان لقاح پس از انجام ICSI ارزیابی گردید.
    روش بررسی
    نمونه های سیمن از 68 زوج نابارور مراجعه کننده به مرکز باروری و ناباروری اصفهان جهت انجام ICSI جمع آوری شد. بخشی از نمونه ها جهت آنالیز پارامترهای اسپرمی بر اساس معیار WHO و بخش اعظم آنها جهت انجام ICSI آماده گردید. باقیمانده نمونه ها جهت رنگ آمیزی پاپانیکولا و تست پلاتینولیز به ترتیب برای ارزیابی مورفولوژی اسپرم بر اساس Strict criteria و فعالیت آکروزین مورد استفاده قرار گرفت. نتایج با تعیین ضریب همبستگی و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 5/11، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و در صورتی که عدد P کمتر از 05/0 بود از لحاظ آماری معنی دار به حساب آمد.
    نتایج
    نتایج حاصل از تست ژلاتینولیز نشان داد که میانگین قطر هاله از لحاظ آماری رابطه معنی داری با غلظت اسپرم (r=0.343, p=0.004)، تحرک (r=0.282, p=0.020)، مورفولوژی اسپرم بر اساس معیار (r=-0.314, p=0.009) WHO، میزان لقاح (r=0.27, p=0.026) و درصد تشکیل هاله (r=0.853, p=0.001) داشت.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه بیانگر آن است که درطی انجام ICSI، انتخاب اسپرم با آکروزوم کوچک، که احتمالا پارامترهای تست ژلاتینولیز (میانگین قطر هاله- درصد تشکیل هاله) آن کاهش یافته، شانس موفقیت باروری را در اینگونه اسپرمها کاهش می دهد. از آنجایی که تست ژلاتینولیز به عنوان آزمون برای سلامت آکروزوم و غلاف خلف آکروزومی در نظر گرفته می شود، کاهش لقاح می تواند به علت کاهش عوامل اسپرمی فعال کننده تخمک (SAOAFs) در اینگونه اسپرمها باشد. در پایان پیشنهاد می شود که روش هایی جهت شناسایی اندازه گیری SAOAFs در نمونه های اسپرمی افراد کاندید روش های لقاح خارج رحمی ارایه می گردد.
    کلیدواژگان: فعالیت آکروزین، ICSI، لقاح، فعال شدن تخمک، مورفولوژی اسپرم
  • بتول رشیدی، فدیه حق اللهی، نجمه تهرانیان، مامک شریعت، فرید زایری، مریم باقری، معصومه معصومی صفحه 225
    زمینه و هدف
    سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) مهمترین علت اولیگواوولاسیون و عدم تخمک گذاری در زنان سنین باروری و در زنان نابارور می باشد. با توجه به مقاومت به انسولین و هیپرانسولینمی در این بیماری و نقش کلسیم و ویتامین D در اصلاح اختلال ترشح انسولین و تکامل اووسیت در پستانداران، به نظر می رسد میزان اثربخشی کلسیم بر تخمک گذاری در انسان (در موارد PCOS)، از موارد مهم بررسی و مطالعه می باشد؛ لذا این مطالعه با هدف بررسی اثر کلسیم بر تخمک گذاری و اندازه فولیکول در مقایسه با درمان رایج متفورمین طراحی و اجرا شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه کلیه بیماران مبتلا به سندرم PCOS (بر طبق معیار Rotterdam و تایید تشخیص توسط پزشک متخصص) مراجعه کننده به درمانگاه ناباروری مرکز تحقیقات بهداشت باروری ولیعصر در سال 1383، پس از ابراز تمایل به همکاری در مطالعه، در سه گروه درمانی 20 نفره به تفکیک تحت درمان قرار گرفتند. در گروه اول روزانه با قرص کلسیم(1000mg) Vit D-، گروه دوم تحت درمان با قرص کلسیم(1000mg) Vit D- به همراه متفورمین (1500mg) و گروه سوم تحت درمان با قرص متفورمین (1500mg) به مدت 3 ماه تحت درمان و 3 ماه کنترل پس از درمان مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند. پیگیری بیماران پس از 6 ماه به صورت بررسی اندازه فولیکول غالب، نظم قاعدگی و بارداری صورت پذیرفت. پس از جمع آوری داده ها و ثبت رایانه ای آنها در نرم افزار آماری SPSS 11، آنالیز آماری بر مبنای فرضیات (آزمون کروسکال والیس، ANOVA, t و رگرسیون GEE) با سطح معنی داری 05/0 انجام شد.
    نتایج
    در ارتباط با پاسخ درمانی در این بیماران (اندازه فولیکول 312mm)، آزمون آماری GEE نشان داد فراوانی نسبی پاسخدهی رشد فولیکول در گروه کلسیمVit D- و متفورمین به نسبت دو گروه دیگر به طور معنی داری در ماه های پنجم و ششم بیشتر بود (p=0.03).
    نتیجه گیری
    با توجه به عملکرد متفورمین به صورت کاهش و تنظیم انسولین و همچنین نقش مشخص کلسیمVit D- در اصلاح و تنظیم انسولین در این سندرم، مصرف همزمان این دو دارو به منظور اصلاح اختلال انسولین و کاهش آندروژن و در نتیجه بلوغ تخمک پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: سندرم تخمدان پلی کیستیک، کلسیم، ویتامین D، متفورمین، مقاومت به انسولین، اثر کلسیم بر انسولین، هیپرآندروژنیسم
  • لیلی چمنی تبریز، محمود جدی تهرانی، علیرضا موسوی جراحی، حجت زراعتی، جمیله قاسمی، سهیلا عسگری، حجت الله ربانی، مژگان ممانی صفحه 234
    زمینه و هدف
    ابتلا به عفونت کلامیدیاتراکوماتیس یکی از عفونت های شایع منتقله از راه تماس جنسی است که قابل درمان می باشد. این عفونت ممکن است به صورت بی علامت و یا همراه با علایم باشد. PCR تست تشخیصی بسیار حساس برای تعیین وجود کلامیدیا در ادرار است که می تواند به عنوان تکنیکی غیرتهاجمی در غربالگری آلودگی به کلامیدیا استفاده شود. مطالعات موجود در مورد فراوانی کلامیدیا تراکوماتیس در زنان ایرانی محدود و اغلب دارای حجم نمونه های کوچکی می باشد که استفاده اپیدمیولوژیک از آنها امکانپذیر نیست. هدف اصلی این مطالعه، تعیین شیوع عفونت ادراری تناسلی کلامیدیا تراکوماتیس در زنان در سنین باروری و بررسی اهمیت غربالگری زنان ایرانی از نظر آلودگی بدون علامت به این عفونت می باشد.
    روش بررسی
    این مطالعه به صورت توصیفی- تحلیلی و به طور مقطعی بر روی 1052 زن 49-15 ساله مراجعه کننده به 5 درمانگاه زنان – مامایی تهران طی تابستان و پاییز 1382 انجام گرفت که به طور تصادفی انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه نمونه مورد استفاده، نمونه ادرار بود که به صورت روزانه جمع آوری و جهت استخراج DNA و انجام PCR به پژوهشکده ابن سینا منتقل گردید. یافته ها با استفاده از برنامه SPSS (ویرایش 11) و با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، c2، آنالیز واریانس یک طرفه و مدل لجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سطح معنی داری 5% در نظرگرفته شد.
    نتایج
    سن افراد مورد بررسی 42-15 سال با میانگین 28.52 ± 6.36 سال بود. در سابقه شخصی افراد، %56.2 شرکت کنندگان دارای تحصیلات متوسطه، %94.2 متاهل، %91.8 خانه دار، %32.5 باردار و %93.8 دارای فعالیت جنسی بودند. %99.8 افرادی که دارای فعالیت جنسی بودند یک شریک جنسی داشتند و %48.1 یکی از روش های پیشگیری از بارداری را استفاده می کردند. از بین افرادی که دارای فعالیت جنسی بوده و باردار نبودند %10.4 از OCP، %8.7 از کاندوم و %16.3 از IUD و بقیه از سایر روش ها استفاده می کردند. در سابقه باروری افراد، %39 ترشحات واژینال، %12.9 درد زیرشکم، %1 بارداری نابجا، %21.2 سقط، %6.5 زایمان زودرس، %2.7 تولد نوزاد با وزن کم و %7.2 ناباروری را گزارش کردند. 129 نفر (3/12%) از نمونه های مورد بررسی دارای تست PCR مثبت بودند. بر اساس آنالیز انجام شده هیچگونه ارتباط معنی داری بین سابقه باروری و سوابق شخصی افراد مورد مطالعه با نتیجه تست PCR یافت نشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به میزان شیوع بدست آمده می توان گفت که عفونت کلامیدیایی عفونتی شایع در جامعه مورد مطالعه است. براساس منابع موجود در جوامعی که فراوانی نسبی بالای 4% است تست غربالگری توصیه می شود؛ لذا به منظور کاهش بار بیماری در جامعه غربالگری کلامیدیا می تواند به عنوان بخشی از برنامه های بهداشتی کشور در نظر گرفته شود.
    کلیدواژگان: کلامیدیا تراکوماتیس، شیوع، زنان، ایران، ادرار، بررسی مولکولی
  • سراج الدین وحیدی، علی اردلان، کاظم محمد صفحه 243
    زمینه و هدف
    ناباروری مشکلی است که در سراسر جهان تمامی جوامع با آن درگیر هستند و پیامدهای روانی- اجتماعی را به دنبال دارد. تعیین فراوانی ناباروری در جامعه می تواند به برنامه ریزان نظام سلامت در برنامه ریزی دقیق تر ارایه خدمات بهداشتی و درمانی کمک نماید. این مطالعه برای پاسخ به سوال انجمن علمی- تخصصی باروری و ناباروری کشور، با هدف تعیین شیوع ناباروری اولیه طول عمر و ناباروری اولیه فعلی در جمهوری اسلامی ایران انجام شده است.
    روش بررسی
    این مطالعه به روش مقطعی روی 12000 زن 19 تا 49 ساله ایرانی به عنوان نماینده زوج، در 28 استان کشور در سال 4-1383 انجام شد. روش نمونه گیری، انتخاب 400 خوشه 30 خانواری به روش تصادفی منظم با احتمال متناسب با جمعیت مناطق شهری و روستایی هر استان بود. ناباروری اولیه طول عمر بر اساس صادق بودن یکی از دو سناریوی زیر تعریف شد: سناریوی اول: 1) بلافاصله پس از ازدواج از روش های مطمئن پیشگیری از بارداری استفاده کرده است و 2) پس از مدتی روش پیشگیری را قطع کرده است و 3) در زمان مطالعه 12 ماه یا بیشتر از زمان قطع روش پیشگیری از بارداری می گذرد و 4) در مدت 12 ماه پس از قطع روش پیشگیری، باردار نشده است. سناریوی دوم: 1) پس از ازدواج از روش های مطمئن پیشگیری از بارداری استفاده نکرده است و 2) در مدت 12 ماه پس از ازدواج، باردار نشده است. نابارور اولیه فعلی به زنی اطلاق گردید که علاوه بر قرار گرفتن در تعریف فوق تا زمان مطالعه هیچگاه باردار نشده بود. تحلیل اطلاعات با نرم افزار STATA 8.0 و با استفاده از مفاهیم آمار توصیفی و محاسبه حدود اطمینان 95% و با در نظر گرفتن طرح نمونه گیری انجام گردید. از روش Lowess smoothing نیز برای هموار کردن نمودار ارتباط ناباروری و سن اولین ازدواج استفاده شد.
    نتایج
    در این مطالعه 7350 زن شهری و 4650 زن روستایی 49-19 ساله ایرانی در 28 استان مورد مصاحبه قرار گرفتند. از بین 12000 نمونه مورد مصاحبه، 630 نمونه (%5.3) واجد شرایط نبودند و از مطالعه و مخرج کسر محاسبه ناباروری اولیه خارج شدند. در %24.9 زوجها سابقه ناباروری اولیه طول عمر (%95CI: 23.6, %26.2) و در %3.4 زوجها ناباروری اولیه فعلی (%95CI: 0.3, %3.8) مشاهده شد. روند ناباروری اولیه طول عمر نشان می دهد که بیشترین برآورد مربوط به پایین ترین سن ازدواج بوده و کمترین شیوع در سن ازدواج 22 سالگی به میزان 19% دیده می شود. تا حدود سن 28 سالگی وضعیت تقریبا ثابت بود و بعد از آن مجددا افزایش می یافت. میانگین سنی اولین ازدواج نمونه ها 18.1±3.8 با میانه 18 سال بود.
    نتیجه گیری
    حدود یک چهارم زوج های ایرانی ناباروری اولیه را در طول زندگی مشترکشان تجربه می کنند و %3.4 آنها در هر برهه ای از زمان دارای مشکل ناباروری اولیه هستند. در تفسیر شیوع ناباروری اولیه طول عمر و اقدامات بهداشتی، درمانی آن، توجه به سن ازدواج و توان باروری زوج حایز اهمیت است.
    کلیدواژگان: ناباروری، ناباروری اولیه، ناباروری اولیه طول عمر، ناباروری اولیه فعلی
  • آزیتا گشتاسبی، مریم سادات وحدانی نیا صفحه 252
    زمینه و هدف
    نظر به اهمیت تنظیم خانواده به عنوان اساس بهداشت خانواده، در دهه های اخیر، دستیابی به خدمات بهداشت باروری شامل تنظیم خانواده و بهداشت جنسی مورد تاکید در سطح ملی و بین المللی بوده است. بی تردید شرط اساسی در توفیق سیاست های جمعیتی، ارایه روش های مدرن و ایمن پیشگیری از بارداری است. در پژوهش حاضر شاخص های تنظیم خانواده و میانگین متغیرهای باروری با هدف مشخص نمودن خلاهای موجود در این زمینه در مقایسه با مطالعه سیمای جمعیت و سلامت در جمهوری اسلامی ایران (مهر 1379) در مناطق شهری استان کهگیلویه و بویراحمد مورد بررسی قرار گرفته است.
    روش بررسی
    با توجه به درصد بالای پوشش خانوارهای تحت نظارت مراکز بهداشتی- درمانی شهری استان کهگیلویه و بویراحمد، 1540 نفر از بانوان متاهل به روش نمونه گیری تصادفی، از فهرست زنان موجود در هر مرکز انتخاب و در زمستان 1383 مصاحبه حضوری شدند. ابزار بکار برده شده ابزاری محقق ساخت (با تایید روایی توسط صاحب نظران) و شامل مشخصات جمعیتی، روش پیشگیری از بارداری بکار برده شده، آگاهی از روش های مختلف پیشگیری از بارداری و تعداد فرزندان مطلوب و موجود خانوار بود. بانک داده ها در نرم افزار آماری SPSS ویرایش 13 ایجاد و داده ها به دو صورت توصیفی و تحلیلی (در سطح معنی داری 05/0) مورد بررسی قرار گرفتند.
    نتایج
    میانگین سنی جمعیت مورد مطالعه 33.2 ± 9.4 سال بود. میانگین تعداد بارداری 7/3 و تعداد فرزندان 2/3 نفر به دست آمد. میانگین تعداد فرزندان خانوار با سطح تحصیلات و شغل بانوان دارای ارتباط معنی دار آماری بود (p<0.001). همچنین بین میانگین تعداد فرزندان خانوار با میانگین تعداد مطلوب فرزندان از نظر شرکت کنندگان مورد مطالعه تفاوت معنی دار آماری مشاهده شد (t=4.64, p<0.001). روش های شایع پیشگیری از بارداری مورد استفاده توسط بانوان قرص و سپس بستن لوله های رحمی بود (به ترتیب %40.4 و %18.7) در خصوص آگاهی از انواع روش های پیشگیری از بارداری در نمونه های مورد مطالعه، بیشترین فراوانی در مورد قرص (%94)، کاندوم (%65.4) و سپس بستن لوله های رحمی (%45.2) به دست آمد. بیشترین فراوانی تعداد زنان تک فرزند در گروه سنی 30-21 سال و زنان دارای 3 فرزند و بیشتر در گروه سنی 40-31 سال بدست آمد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد برنامه های تنظیم خانواده نقش نسبتا موثری را در کنترل جمعیت در سطح استان کهگیلویه و بویراحمد داشته و میانگین بعد خانوار نسبتا مطلوب می باشد اما به کارگیری روش های مدرن پیشگیری از بارداری در استان مطلوب نیست؛ اگرچه آگاهی از روش های مدرن پیشگیری از بارداری وضعیت مطلوب تری را نشان می دهد. با توجه به فراوانی تعداد فرزندان بیشتر در گروه های سنی بالاتر، لزوم آموزش و ترویج بکارگیری روش های مدرن پیشگیری از بارداری در سطح استان همچنان مورد تاکید است.
    کلیدواژگان: تنظیم خانواده، شاخص های تنظیم خانواده، زنان، روش های پیشگیری از بارداری، بهداشت باروری، استان کهگیلویه و بویراحمد، مناطق شهری
  • ماهرخ دولتیان. پونه مازیار، حمید علوی مجد، محسن یزدجردی صفحه 260
    زمینه و هدف
    دوره بعد از زایمان بیشترین زمان خطر برای بروز اختلالات خلقی شامل اندوه، افسردگی وسایکوز می باشد. افسردگی مهمترین اختلال خلقی پس از زایمان است که می تواند با اختلال در روابط مادر، کودک و خانواده همراه باشد و در صورت عدم توجه و درمان مناسب آن صدمات جبران ناپذیری را به دنبال داشته باشد. نظر به شیوع بالای افسردگی پس از زایمان و نیز عوارض ناشی از آن و همچنین وجود طیف وسیعی از علل در اتیولوژی افسردگی زایمان، منجمله نوع زایمان و وجود تناقضاتی در این زمینه، پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه نوع زایمان با افسردگی پس از زایمان در زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی منتخب دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1384 انجام شد.
    روش بررسی
    تحقیق به روش تحلیلی آینده نگر انجام شد. در مدت 8 ماه مجموعا تعداد 285 نفر خانم باردار در سه ماهه سوم بارداری از نظر افسردگی بررسی و تعداد 50 نفر به علت داشتن افسردگی (امتیاز بیشتر از 12 بر اساس تست ادینبرگ) از مطالعه حذف و در نهایت خانم های فاقد افسردگی وارد مطالعه شده و در مواردیکه نمونه های پژوهش سابقه جداشدن از والدین قبل از 15 سالگی، سابقه سقط، سابقه ناباروری، مشکلات در زمان بارداری، زایمان طول کشیده، مشکلات پس از زایمان، سابقه بیماری های مزمن، بیماری های عصبی در خانواده، سابقه بستری مادر و نوزاد پس از زایمان و مرگ نوزاد داشتند؛ از تحقیق حذف شدند. در هفته های 2 تا 6 پس از زایمان پرسشنامه های رضایت از ازدواج، حمایت اجتماعی و افسردگی پس از زایمان توسط نمونه های پژوهش تکمیل گردید. نمونه های مطالعه بر اساس نوع زایمان به دو گروه زایمان طبیعی (73 نفر) و سزارین (75 نفر) تقسیم شدند و پس از همسان سازی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS، ویرایش 13 استفاده شد و سطح معنی داری در آزمونها 05/0 در نظر گرفته شد.
    نتایج
    میانگین سن نمونه های مطالعه 22.71 ± 3.15 سال بود. اکثر شرکت کنندگان دارای تحصیلات دبیرستانی یا دیپلم و خانه دار بودند. میزان شیوع افسردگی پس از زایمان %20.3 بود که %13.6 افراد در گروه زایمان طبیعی و %27.6 افراد در گروه سزارین دارای نمره بیشتر از 12 در پرسشنامه افسردگی پس از زایمان ادینبرگ و در معرض خطر افسردگی پس از زایمان بودند. بین نحوه زایمان و افسردگی پس از زایمان رابطه معنی داری وجود داشت (p<0.05) و برآورد خطر نسبی افسردگی OR=2 بود.
    نتیجه گیری
    نظر به اینکه در تحقیق حاضر افسردگی پس از زایمان به دنبال سزارین دو برابر زایمان طبیعی بوده است توصیه می شود که توجه به زایمان و مشاوره مناسب برای انتخاب روش صحیح، با توجه به وضعیت مادر و نوزاد و اجتناب از انجام سزارین های انتخابی می تواند نقش موثری در کاهش افسردگی پس از زایمان و جلوگیری از صرف هزینه های فراوان در این زمینه داشته باشد.
    کلیدواژگان: افسردگی پس از زایمان، زایمان، زایمان طبیعی، سزارین، رضایت از ازدواج، حمایت اجتماعی، سندرم قبل از قاعدگی
  • جلال شاکری، منیر حسینی، صنوبر گلشنی، خیرالله صادقی، وحید فیض الهی صفحه 269
    زمینه و هدف
    مشکل ناباروری در دنیای امروز به صورت یک نگرانی اجتماعی درآمده و با معضلات روان شناختی و اجتماعی متعددی همراه است. این پدیده به عنوان حادثه ای استرس زا، هیجان آور و ناکام کننده برای زوجین به خصوص زنان مطرح می باشد. ناباروری بر روابط بین فردی، اجتماعی و زناشویی تاثیر گذاشته و می تواند منجر به عدم تعادل روانی و طلاق بین زوجین گردد. علاوه بر این، مطالعات متعدد نشان داده است انجام لقاح خارج رحمی خود نیز می تواند با اختلالات روان شناختی متعدد و شدیدی همراه باشد. از سوی دیگر با توجه به میزان بالای باروری در ایران به لحاظ جنبه های اجتماعی- فرهنگی آن به خصوص نزد زنان، اهمیت ویژه ای را جهت مطالعه این پدیده با تکیه بر جنبه های روانی- اجتماعی مطرح می نماید. بدین منظور این پژوهش که مطالعه ای توصیفی است با هدف تعیین میزان سلامت روانی، رضایت از زناشویی و نوع راهبردهای مقابله ای زنان نابارور انجام شده است.
    روش بررسی
    در این پژوهش تعداد 150 زن نابارور مراجعه کننده به مرکز ناباروری چهارمین شهید محراب کرمانشاه در سال 1382 با روش نمونه گیری آسان انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه های سلامت عمومی GHQ-28، پاسخ های مقابله ای CRI و شاخص رضایت زناشویی IMS جمع آوری و برای ارزیابی یافته های تحقیق از روش های آماری t و c2 در سطح معنی داری 05/0 درصد و نرم افزار SPSS استفاده شد.
    نتایج
    این مطالعه نشان داد 44% زنان نابارور براساس پرسشنامه سلامت عمومی بیمار بودند. براساس نتایج این پرسشنامه افراد مورد بررسی به دو گروه زنان سالم و بیمار تقسیم شدند. میزان اضطراب در افراد بیمار و اختلال در عملکرد در افراد سالم به طور معنی داری بالا بود (p=0.01). %34 زنان نابارور، که اغلب آنان براساس پرسشنامه سلامت عمومی بیمار تشخیص داده شده بودند، پاسخ های مقابله ای متمرکز بر هیجان داشتند و %93 افراد سالم، شیوه مقابله ای مساله مدار داشتند. همچنین یافته ها، حاکی از آن است که مساله ناباروری تاثیر نامطلوب چندانی در رضایت زناشویی افراد سالم نداشته است. در حالی که %35 افراد بیمار، عدم رضایت زناشویی را عنوان کرده بودند.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این بررسی ناباروری می تواند در فرد نابارور تاثیرات روانشناختی فراوانی به همراه داشته باشد و زمینه ساز بروز اختلالات روانی و مشکلات زناشویی شود. لذا همراهی تیم روانپزشکی با متخصصین درمان ناباروری در بهبود روند درمانی و ممانعت از بروز مشکلات روانپزشکی در آنان موثر می باشد.
    کلیدواژگان: سلامت عمومی، رضایت زناشویی، شیوه های مقابله ای، ناباروری، لقاح داخل آزمایشگاهی
  • زهره یوسفی، صدیقه آیتی صفحه 276
    زمینه و هدف
    در بیماری های تروفوبلاستیک دوران بارداری اساس درمان بعد از تخلیه رحم، در موارد لزوم شیمی درمانی است. متوتروکسات به عنوان آنتاگونیست فولیک اسید و یک ترکیب آنتی متابولیت و ضد سرطان، در درمان بیماران مبتلا به بیماری های تروفوبلاستیک بارداری نقش اصلی را دارد. تاثیر شیمی درمانی تک دارویی با متوترکسات در مبتلایان به بیماری تروفوبلاستیک بارداری در گروه کم خطر و یا خطر متوسط ثابت شده است و مطالعات زیادی برای کاهش سمیت دارو و تعداد ویزیت کمتر بیماران و طبعا صرف هزینه و اتلاف وقت کمتر رو به گسترش است. این دارو با پاسخ مناسب درمانی، سمیت قابل قبول و همچنین هزینه کم و پذیرش مطلوب در بیماران همراه است. هدف این مطالعه مقایسه دو روش تزریق عضلانی منفرد هفتگی و تزریق وریدی هشت روزه متوترکسات در درمان بیماران مبتلا به بیماری تروفوبلاستیک بارداری است.
    روش بررسی
    مطالعه حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی است. این مطالعه در بخش سرطان شناسی زنان بیمارستان قائم (عج) مشهد به مدت 3 سال (83-1380) انجام شد. کلیه بیماران مبتلا به بیماری تروفوبلاستیک بارداری در گروه کم خطر و یا با خطر متوسط که نیاز به شیمی درمانی تک دارویی داشتند انتخاب و به دو گروه تقسیم شدند. در گروه اول 33 بیمار تحت درمان تزریق وریدی متوتروکسات به میزان 1mg به ازای هر مترمربع از سطح بدن و فولینیک اسید به میزان 0.1mg به ازای هر مترمربع از سطح بدن به صورت یک روز در میان، جمعا به مدت هشت روز قرار گرفتند و در گروه دوم 14 بیمار با روش تزریق منفرد عضلانی هفتگی متوتروکسات به میزان 50mg به ازای هر مترمربع از سطح بدن درمان شدند. دو گروه بیماران از نظر سن، تعداد بارداری، گروه های خونی و مشخصات بافت شناسی و فاصله حاملگی اخیر تا شروع درمان با هم مشابه بودند. نتایج حاصل با استفاده از نرم افزار SPSS آنالیز شد و جهت بررسی آماری از آزمون t و c2 استفاده، ضریب اطمینان مطالعه %95 در نظر گرفته شد و p£0.05 معنی دار تلقی گردید.
    نتایج
    میانگین سنی در گروه اول 25.38 ± 7.33 و در گروه دوم 25.7 ± 7.52 سال بود. پاسخ به شیمی درمانی در کمتر از چهار دوره در گروه اول %54.5 و در گروه دوم %28.5 بود (p=0.018). تعداد موارد نیاز به افزایش یک و نیم برابر میزان دارو در گروه اول %9.9 و در گروه دوم %42.1 بود (p=0.001). تغییر دارو از متوتروکسات به اکتینومایسین D در گروه اول%6.6 و در گروه دوم %7.1 بود (p=0.715) و نیاز به رژیم EMA-CO (اتوپوساید، متوتروکسات، اکتینومایسین D، سیکلوفسفامید و وینکریستین) در گروه اول %9.9 و در گروه دوم %14.2 بود (p=0.656). در نهایت در هر دو گروه بهبودی کامل پیدا شد و در طی مدت پیگیری هیچ گونه عودی در دو گروه مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    روش تزریق عضلانی منفرد هفتگی، روشی مفید، کم هزینه و قابل قبول با سمیت دارویی کمتر نسبت به رژیم تزریق وریدی هشت روزه است و در کلیه مراکز برای بیماران مبتلا به بیماری تروفوبلاستیک بارداری با خطر کم و متوسط که نیاز به شیمی درمانی تک دارویی دارند قابل انجام می باشد.
    کلیدواژگان: بیماری تروفوبلاستیک بارداری، متوتروکسات، اکتینومایسین، EMA-CO، D شیمی درمانی، هورمون گونادوتروپین جفتی، بیماری متاستاتیک تروفوبلاستیک بارداری، مول هیداتیفرم
  • بهزاد قربانی، سهیلا عارفی، یونس مدبری صابر، هومن صدری اردکانی صفحه 284
    زمینه و هدف
    حدود %10 از مردم کشور به اختلالات جنسی مبتلا هستند و نتایج بررسی ها نشان می دهد که %50 طلاقها در ایران به علت بروز مشکلات جنسی اتفاق می افتد؛ که در صورت مشاوره و درمان صحیح، نیمی از این طلاقها انجام نخواهد شد. ازدواج به وصال نرسیده به ازدواجی اطلاق می شود که زن و شوهر هیچگاه نزدیکی نداشته باشند. عوامل مختلفی به عنوان عامل بروز آن معرفی شده است که شایعترین آنها فاکتورهای پدیدآورنده اختلالات روانی می باشد. از این میان اضطراب عملکردی به عنوان عمده ترین علت شناخته شده است.
    معرفی مورد: این گزارش، معرفی زوجی است که پس از 7 سال ازدواج به وصال نرسیده با شکایت ناباروری و تمایل به داشتن فرزند به مرکز فوق تخصصی درمان ناباروری و سقط مکرر ابن سینا مراجعه نمودند. یک تیم درمانی متشکل از متخصصین زنان، آندرولوژی و روانپزشکی پس از 3 ماه به درمان موفقیت آمیز زوج دست یافتند. در بررسی توسط متخصص زنان، مشکل ارگانیک خاصی در زن گزارش نشد و در بررسی آندرولوژی مرد، برای انزال زودرس شدید و نیز اختلال عوامل مردانه در اسپرموگرام تحت درمان قرار گرفت. در بررسی روانپزشکی مشخص شد که مرد در حین مقاربت دچار اضطراب و ترس شدیدی می شود؛ ضمن اینکه زوجین از کمبود اطلاعات جنسی نیز رنج می برند. سرانجام با درمان های دو جنسیتی و نیز رفتار درمانی مبتنی بر تمرکز حسی، زوج پس از 3 ماه اولین مقاربت را تجربه کردند و سپس همگام با درمان های آندرولوژی 3 ماه بعد زن به روش طبیعی باردار شد.
    نتیجه گیری
    با توجه به عدم آگاهی کافی درباره مسایل جنسی و نیز اضطراب عملکردی به عنوان عامل شایع ایجاد کننده اختلال، به نظر می رسد آموزش روابط جنسی به عنوان بخشی از آموزش های پیش از ازدواج ضروری است. از سوی دیگر بررسی جامع و همزمان زوج دارای مشکلات جنسی، توسط تیم تخصصی هماهنگ موجب افزایش موفقیت درمان خواهد شد.
    کلیدواژگان: ازدواج به وصال نرسیده، درمان دوجنسیتی، رفتار درمانی مبتنی بر تمرکز حسی، ناباروری
  • مجید شربتداران، شهریار شفایی صفحه 290
    تومور سلول سرتولی- لیدیگ (SLCT) جز تومورهای طناب جنسی و استرومایی تخمدان بوده که تمایز بافت بیضه را نشان می دهد و کمتر از %0.2 کل تومورهای تخمدان را شامل می شوند. ولی تومورهای تخمدان در افراد با سن زیر 20 سال 4% موارد را در بر می گیرند.
    SLCT از حیث اندازه متفاوت است؛ اما به طور متوسط 10cm قطر دارد. از نظر ظاهری لوبوله، خاکستری تا زرد، توپر یا کیستیک با سطح خارجی صاف می باشد. کیست در انواع شبکه ای و با عناصر مختلط شایع است. در این نوع تومورها، به جز در انواع بد تمایز یافته، خونریزی ونکروز ناشایع است. تظاهرات مورفولوژی این تومورها بسیار وسیع بوده و در میان تومورهای تخمدان وسیع ترین طیف را دارد. البته بعد از تراتوم بیشترین تنوع بافتی را در میان تومورهای تخمدان دارد.
  • چکیده انگلیسی
    صفحه 293