فهرست مطالب

مجله غدد درون ریز و متابولیسم ایران
سال چهارم شماره 1 (پیاپی 13، بهار 1381)

  • 80 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1381/02/15
  • تعداد عناوین: 11
|
  • مقالات پژوهشی
  • نوید سعادت، حبیب امامی، پیام صالحی، فریدون عزیزی * صفحه 1
    مقدمه

    مطالعات متعددی دو معیار تشخیصی سازمان جهانی بهداشت (WHO) و انجمن دیابت آمریکا (ADA) را در تشخیص بیماران دیابتی مقایسه کرده اند. این مطالعه به عنوان یک تحقیق اپیدمیولوژی جمعیتی با هدف مقایسه این دو معیار در جمعیت شهری تهران طراحی شده است.

    مواد و روش ها

    9229 فرد بالای 20 سال شرکت کننده در مطالعه قند و لیپید تهران، شامل 3870 مرد و 5359 زن بررسی شدند. افراد مبتلا به دیابت شناخته شده از مطالعه حذف شدند. نمونه خون در این افراد پس از 14-12 ساعت ناشتا بودن به منظور بررسی سطح گلوکز ناشتا و غلظت لیپوپروتیینهای سرم تهیه شد. نمونه خون دیگری پس از دریافت 75 گرم گلوکز خوراکی گرفته شد. شیوع اختلالات گلوکز و سطح توافق آنها (کاپای آماری) با استفاده از دو معیار WHO و ADA تعیین شد.

    یافته ها

    براساس معیار WHO، 6% افراد (فاصله اطمینان 95%، 5/6-5/5%) مبتلا به دیابت نوع دو و 13% (7/13- 12.3) مبتلا به اختلال تحمل گلوکز (IGT) بودند. براساس معیار ADA،3.3% (3.7-2.9%) افراد مبتلا به دیابت نوع دو و 8/4% (2/5-4/4%) مبتلا به اختلال گلوکز ناشتا (IFG) بودند. این دو معیار در 84% موارد (7355 نفر) توافق داشتند. از بین 7105 فرد طبیعی با معیار WHO، 153 نفر (2/2%) با معیار ADA مبتلا به IFG یا دیابت بودند، در حالی که از بین 8068 فرد طبیعی بر اساس معیار ADA، 1116 نفر (8/13%) با معیار WHO مبتلا به IGT یا دیابت بودند. سطح توافق کاپای آماری بین این دو معیار 35% بود (P<0.001). حساسیت و ویژگی معیار ADA با در نظر گرفتن معیار WHO به عنوان استاندارد طلایی به ترتیب 5/45% و 8/99 درصد بود.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه حاضر توافق کمی را بین دو معیار تشخیصی ADA و WHO نشان میدهد و بیماران مبتلا به اختلال تحمل گلوکز یا دیابت با معیار WHO بهتر شناسایی میشوند.

    کلیدواژگان: دیابت شیرین، مطالعه قند و لیپید تهران، معیار WHO، معیار ADA، IGT، IFG
  • نازیلا کساییان، بدرالملوک فرقانی، بابک فقیه ایمانی، مهرداد حسین پور، مسعود امینی صفحه 9
    مقدمه

    این مطالعه به منظور بررسی عادات غذایی بیماران دیابتی نوع دو مراجعه کننده به مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم اصفهان و ارتباط این عادات با میزان قند خون ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیله انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    این مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی با روش نمونه گیری آسان بر روی افراد دیابتی نوع دو بالای 30 سال مراجعه کننده به مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم اصفهان انجام شد. از افراد شرکت کننده در مطالعه، پرسشنامه استاندارد عادات غذایی توسط کارشناس تغذیه در بدو ورود به مرکز تحقیقات تکمیل شد. بر اساس این پرسشنامه، 34 ماده غذایی بر اساس دفعات مصرف در سه گروه: بیش از 3 بار در هفته، 3-1 بار در هفته و کمتر از یک بار در هفته جای گرفتند. برای هر بیمار آزمایشهای بیوشیمیایی قند خون ناشتا (FBS) و هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) انجام شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل عاملی، رگرسیون چند متغیره و آزمون t استفاده گردید و p<0.05 معنی دار تلقی شد.

    یافته ها

    از بین 90 بیمار دیابتی که پرسشنامه عادات غذایی را تکمیل کردند، 86 نفر (31 مرد و 55 زن) که اطلاعات آنها کامل بود، انتخاب شدند. نتایج نشان داد که مصرف سبزی ها با FBS و HbA1c ارتباط معکوس و مصرف میوه های تازه با HbA1c رابطه معکوس دارد. از سوی دیگر گوشت گوسفند، گوشت گوساله، سیب زمینی، دنبه و ساکارز (قند، شکر، پولکی) با FBS رابطه مستقیم دارند.

    نتیجه گیری

    از نتایج این مطالعه چنین استفاده می شود که میوه ها و سبزی ها در کنترل بیماری دیابت و جلوگیری از عوارض این بیماری سودمند بوده گوشتهای قرمز، سیب زمینی، دنبه و ساکارز قند خون ناشتا را بالا میبرند؛ بنابراین، به نظر میرسد باید بیماران دیابتی را به مصرف بیشتر میوه ها و سبزی ها تازه ترغیب کرد و از مصرف زیاد گوشتهای قرمز، سیب زمینی، دنبه و ساکارز منع نمود.

    کلیدواژگان: عادات غذایی، دیابت، قندناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله
  • صدیف درویش مقدم، غلامرضا مشتاقی کاشانیان، مهدی حیاتبخش، احمد مهدی پور صفحه 15
    مقدمه
    یکی از علل عمده عوارض مزمن دیابت، تشکیل محصولات نهایی گلیکاسیون است. بر اساس برخی شواهد، ویتامین C در افراد سالم موجب کاهش گلیکاسیون پروتئینها از جمله هموگلوبین میشود، اما اثر آن در افراد دیابتی جای تردید است. هدف از این کارآزمایی بالینی نشان دادن اثر فارماکولوژیک ویتامینC بر سطح پلاسمایی گلوکز و هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) میباشد.
    مواد و روش ها
    بدین منظور 53 بیمار (8 مرد، 45 زن) مبتلا به دیابت نوع دو با فاصله سنی 70-37 و میانگین 10±8/52 سال که قندخون ناشتای کمتر از 250 میلیگرم در دسی لیتر داشتند، وارد مطالعه شدند. به هر کدام از بیماران، روزانه یک گرم ویتامین C به مدت سه ماه داده شد؛ آنگاه تغییرات وزن، قندخون ناشتا (FBS) و HbA1c قبل و بعد از درمان مقایسه شد.FBS به روش آنزیماتیک گلوکز اکسیداز با مقدار طبیعی 110-75 میلی گرم در دسی لیتر و HbA1c به روش کالریمتریک WHO با مقدار طبیعی 2.5-4?mol/gHb% اندازه گیری شد.
    یافته ها
    میانگین FBS در شروع مطالعه 9/43 ± 185 و در پایان مطالعه 7/48±5/176 میلی گرم در دسی لیتر بود. میانگین تغییر FBS در طی مطالعه 2/40±9/8- میلی گرم در دسی لیتر بودکه از نظر آماری معنی دار نیست(P>0.05). میانگین HbA1c در آغاز مطالعه 4.9±0.9، در پایان 1±7/4 و تغییر میانگین آن در طی مطالعه -0.2±0.9?mol/gHb% بود که از نظر آماری معنی دار نیست(P>0.05). همچنین میانگین تغییر وزن بیماران در طی مطالعه معنی دار نبود(P>0.05). در 49% از بیماران،HbA1c به میزان 1 تا 15% کاهش یافت که با کاهش وزن آنان ارتباط معنی دار داشت (p<0.001) و در 26% آنان که دارای بیشترین کاهش در (HbA1c) (%10-15) بودند، علاوه بر کاهش وزن، کاهش FBS نیز رابطه معنی داری نشان داد (P<0.05).
    نتیجه گیری
    بر اساس این نتایج، کاهش HbA1c ناشی از کاهش وزن و کنترل بهتر قندخون است و ویتامین C تاثیری در کاهش آن ندارد. بنابر این مصرف ویتامین C به منظور مهار گلیکاسیون پروتئین جهت پیشگیری از عوارض مزمن دیابت نوع دو پیشنهاد نمیشود.
    کلیدواژگان: دیابت نوع دو، ویتامین c، قند خون ناشتا، هموگلوبین HbAlc
  • باقر لاریجانی *، فریدون عزیزی، محمدحسن باستان حق، محمد پژوهی، آرش حسین نژاد صفحه 23
    مقدمه

    دیابت بارداری اختلال در تحمل کربوهیدرات هاست که برای اولین بار در طی بارداری تشخیص داده میشود. هدف از این مطالعه، تعیین شیوع دیابت بارداری در زنان باردار جوان است.

    مواد و روش ها

    2416 زن باردار به پنج کلینیک مستقر در بیمارستانهای علوم پزشکی تهران مراجعه کردند. 1209 نفر از این بیماران جوانتر از 25 سال بودند. موارد شناخته شده دیابت از مطالعه خارج شدند. بیماریابی به وسیله انجام آزمون تحمل گلوکز 50 گرم یک ساعته طبق روش غربالگری همگانی انجام شد. همگی بیمارانی که در این آزمون مقادیر گلوکز برابر یا بیشتر از 130mg/dLداشتند، آزمون تشخیصی تحمل گلوکز 100 گرم سه ساعته را انجام دادند. بر اساس این آزمون و ملاکهای تشخیصی کارپنتر و کوستون، دیابت بارداری تشخیص داده شد. سابقه فامیلی دیابت و سوابق زایمانی بیمار در پرسشنامه مربوط ثبت و معاینات کامل فیزیکی انجام شد.

    یافته ها

    از 1209 زن باردار زیر 25 سال (میانگین سنی 1/2±97/20 سال)، 27 نفر (2.23%) مبتلا به دیابت بارداری بودند که میانگین سنی آنها 85/1±11/21 سال بود. از بین این بیماران 8/14% چاق، 2/22% دارای سابقه خانوادگی دیابت، 7/3% دارای سابقه پرفشاری خون و 11/11% دچار گلیکوزوری بودند. از 27 بیمار مبتلا به دیابت بارداری، 16 نفر (59.25%) هیچ گونه عامل خطرساز شناخته شده ای نداشتند.

    نتیجه گیری

    شیوع نسبتا بالای دیابت بارداری در زنان جوان مخصوصا در مواردی که هیچ عامل خطرسازی وجود ندارد، نشان میدهد که باید در ملاکهای بیماریابی تجدید نظر شود.

    کلیدواژگان: دیابت بارداری، آزمون تحمل گلوکز، عوامل خطرساز، زنان جوان
  • بهزاد حیدری، فرنوش فرهنگی، مهرانگیز امیری صفحه 29
    مقدمه
    هیچ یک از روش های درمان دراز مدت موجود برای درمان تیروتوکسیکوز ایده ال نیست و انتخاب نوع روش درمانی بستگی به بیمار دارد. هدف مطالعه حاضر مقایسه دو روش درمان با ید رادیواکتیو و داروهای ضد تیرویید است.
    مواد و روش ها
    جمعیت مورد مطالعه، بیماران مبتلا به تیروتوکسیکوز است که از فروردین ماه سال 1376 تا اردیبهشت ماه سال 1379 در بیمارستان شهید بهشتی بابل تحت درمان بوده اند. تشخیص تیروتوکسیکوز بر اساس یافته های بالینی و آزمایشهای TSH،T4 و T3 تایید شد. بیماران مبتلا به تیروییدیت و بیمارانی که درمان را به صورت منظم دنبال نکرده اند، از مطالعه خارج شدند. درمان استاندارد با داروهای ضد تیرویید برای همه بیماران شروع شد، تا فروکش کردن بیماری ادامه یافت و سپس بتدریج قطع شد. بیمارانی که پس از حداقل 6 ماه درمان، پاسخ مناسب ندادند یا حداقل 3 ماه پس از فروکش کردن بیماری دچار عود بیماری شدند، برای درمان با 15-8 میلی کوری ید رادیواکتیو انتخاب شدند. درمان با داروهای ضد تیرویید تا طبیعی شدن عملکرد تیرویید ادامه یافت. همه بیماران در حین درمان و حداقل تا یک سال پس از فروکش کردن بیماری تحت نظر قرار گرفتند.
    یافته ها
    30 بیمار (20 زن، 10 مرد) با میانگین سنی 11±46 سال تحت درمان با ید رادیواکتیو و 44 بیمار (22 زن، 22 مرد) با میانگین سنی 14±37 سال و تحت درمان با داروهای ضد تیرویید قرار گرفتند. مدت بیماری در دو گروه به ترتیب 33±14 و 15±5/10 ماه و علت تیروتوکسیکوز به ترتیب بیماری گریوز 63% و 5/79%، گواتر مولتی ندولر توکسیک 27% و 5/11%، گواتر ندولر توکسیک 10% و 9% بود. بعد از 21±7/19 ماه پیگیری، در 60% بیمارانی که ید رادیواکتیو دریافت کرده بوند، عملکرد تیرویید به حالت طبیعی برگشت و 55% بیماران پس از 19±28 ماه در حالت پرکاری باقی ماندند. مدت درمان با داروهای ضد تیرویید در دو گروه به ترتیب 8/4±3/3 و 3/8±3/13 ماه (p<0.001) بوده است. هیچ نوع عوارض دارویی مشاهده نشد و در بیمارانی که بیماری شان فروکش کرده بود در دو گروه به ترتیب پس از 19±5/17 و 18±21 ماه هیچ موردی از عود بیماری دیده نشد.
    نتیجه گیری
    در کوتاه مدت، سرانجام تیروتوکسیکوز از نظر فروکش کردن بیماری در درمان با ید رادیواکتیو یا داروهای ضد تیرویید مشابه است اما بروز کم کاری در حالت اول و تداوم پرکاری در حالت دوم، برتری درمان با ید رادیواکتیو را مطرح میکند.
    کلیدواژگان: تیروتوکسیکوز، ید رادیواکتیو، داروهای ضد تیروئید، یوتیروئید
  • علیرضا شیرپور، سعید خامنه، نصرت الله ضرغامی، مهدی اسکندری صفحه 35
    مقدمه
    در این مطالعه، تاثیر هیپوترمی بر عملکرد غده تیرویید و متقابلا نقش آن در تطابق های متابولیکی بدن در شرایط هیپوترمی مورد بررسی قرار گرفته است.
    مواد و روش ها
    10 رت (Rat) نر آلبینو، نژاد وستار (متوسط سن 8 ماه) مدت 2 ساعت تحت هیپوترمی سطحی قرار گرفتند و دمای بدن آنها به 25 درجه سانتی گراد تقلیل داده شد. مقادیر هورمونهای FT3، FT4، T3، T4،TSH قبل و بلافاصله بعد از هیپوترمی و سپس به مدت چهار روز، هر 24 ساعت، اندازه گیری شد.
    یافته ها
    سنجش هورمونها به طریق رادیوایمنواسی نشان داد که مقدار هورمونهای یاد شده در طی مطالعه دچار تغییراتی شده بود. TSH در طی مطالعه در روزهای مختلف دچار تغییر شد اما این تغییرات از نظر آماری نسبت به مقدار پایه معنی دار نبود. بقیه هورمونها بعد از هیپوترمی کاهش معنی دار نشان دادند، به غیر از T3 که در روز سوم یک افزایش معنی دار نسبت به مقدار پایه نشان داد. بیشترین کاهش را هورمونهای FT4 و FT3 نشان میدادند. هورمون T4 نیز تا 48 ساعت بعد از هیپوترمی کاهش معنی دار نشان داد، از روز سوم به بعد کاهش آن معنی دار نبود و هورمون شروع به بازگشت به مقدار پایه کرد. دمای بدن حیوانات بعد از هیپوترمی کاهش معنیدار نشان داد. ولی از فردای هیپوترمی دما رو به افزایش گذاشته بعد از 96 ساعت به دمای پایه بدن (37?C) نزدیکتر شد.
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه حاکی از کاهش فعالیت تیرویید و محور هیپوتالاموس هیپوفیز در هیپوترمی میباشد که این تاثیر در تیرویید شدیدتر است.
    کلیدواژگان: عملکرد غده تیروئید، هیپوترمی (سرمایش)، رت وستار
  • محسن خوش نیت، باقر لاریجانی، اردشیر قوام زاده، بابک بهار، عذرا طباطبایی ملاذی صفحه 41
    مقدمه
    طول عمر بسیاری از بیماران پس از BMT افزایش می یابد. پس از پیوند، نیاز به پیگیری های طبی از جمله بررسی عملکرد غدد درون ریز به لحاظ بهبود کیفیت زندگی این بیماران، احساس می شود. اختلالات متعدد اندوکرین به خصوص در پی رژیم های آماده سازی با پرتوتابی تمام بدن، در این بیماران گزارش شده است. همچنین در بیمارانی که تحت رژیم های آماده سازی با داروهای ستیوتوکسیک قرار می گیرند نیز این اختلالات مشاهده می شود. دیده شده که دوز داروهای شیمی درمانی برای آماده سازی پیوند در میزان و نوع بروز اختلالات هورمونی موثر است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه 46 بیمار (12 زن و 34 مرد) در محدوده سنی 49-5/1 سال (میانگین سنی 1/15 سال) از نظر عملکرد تیرویید (T3، T4، T3RU، FTI، TSH،Antig Alb و Anti-Tpo Ab)، پاراتیرویید (Ca، P، Alkp و PTH)، گناد (LH، FSH، Prl، تستوسترون، استرادیول، پروژسترون و Semen Analysis در چهار بیمار مرد متاهل) بررسی شدند. عملکرد سلولهای بتای پانکراس در 12 بیمار مبتلا به تالاسمی ماژور به روش OGTT بررسی شد. تمامی این بررسی ها قبل از پیوند و3، 6،12 و 24 ماه پس از پیوند تکرار شد.
    یافته ها
    مقایسه نتایج معاینات بالینی و اندازه گیری های بیوشیمیایی در هیچ یک از بیماران قبل و پس از پیوند، اختلالی را در عملکرد تیرویید و پاراتیرویید و متابولیسم کلسیم نشان نداد. در 11 بیمار مرد بالغ (G5P5) قبل و در فواصل 3 و 6 و 12 ماه پس از پیوند، کارکرد سلولهای لیدیگ طبیعی بود ولی آسیب اپی تلیوم ژرمینال (آزواسپرمی یا اولیگواسپرمی) قبل و تا 12 ماه پس از پیوند دیده شد. سطح FSH سرم با آسیب اپی تلیوم ژرمینال رابطه ای نداشت. در پنج پسر که در مراحل اولیه بلوغ (G2P2 یا G3P3) در زمان BMT بودند، پیشرفت بلوغ در یک سال پس از پیوند طبیعی بود. در 4 زن بالغ مورد مطالعه (P5B5) در پی پیوند، هیپوگنادیسم اولیه ایجاد شد. در یک دختر 14 ساله که قبل از پیوند عادت ماهیانه منظمی داشت تا 2 سال پس از پیوند نیز همچنان عادت ماهیانه اش منظم بود و در دختر دیگری که قبل از پیوند، نابالغ (P1B1) بود در یک سال پس از پیوند، افزایش LH و FSH (نارسایی تخمدان) مشاهده شد. کارکرد سلولهای بتای پانکراس در بیماران تالاسمیک (با فریتین بالای 1000 قبل از پیوند) قبل و پس از پیوند طبیعی بود.
    نتیجه گیری
    تا یک سال پس از پیوند مغز استخوان با رژیم آماده سازی شیمی درمانی (بدون پرتوتابی)، کارکرد تیرویید و پاراتیرویید تحت تاثیر واقع نشد، ولی این روش نارسایی تخمدان و آسیب سلولهای ژرمینال بیضه را در پی داشت و بر سلولهای لیدیگ تاثیری نداشت. پیوند مغز استخوان بر عملکرد سلول های بتای پانکراس اثری ندارد.
    کلیدواژگان: پیوند مغز استخوان، تالاسمی ماژور، پاراتیروئید، بلوغ جنسی، گلوکز
  • فرزاد شیدفر، سیدعلی کشاورز، محمود جلالی، سید رضامیری، محمدرضا اشراقیان، شهین یاراحمدی، فریدون سیاسی صفحه 51
    مقدمه
    هیپرلیپدمی در بیماران قلبی عروقی بر اهمیت زیادی است. اسیدهای چرب امگا3 اثرات بارزی بر کاهش تری گلیسیرید، ترومبوز و آریتمی دارند اما باعث افزایش LDL و آپو B میشوند. با توجه به اینکه ویتامین C باعث القای گیرنده های LDL کبد و کاتابولیسم ذرات LDL میشود، این مطالعه با هدف به کارگیری توام اسیدهای چرب امگا 3 و ویتامین C برای کاهش LDL، آپو B و بهبود سایر لیپیدهای خون، و همچنین مقایسه آن با اثرات هر کدام از این مکملها به تنهایی، انجام شد.
    مواد و روش ها
    این کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور بر روی 68 بیمار با هیپرلیپیدمی (کلسترول تام و تری گلیسیرید بیش از 200mg/dL) صورت پذیرفت. افراد به طور تصادفی به 4 گروه دریافت کننده 500 میلی گرم ویتامین C، یک گرم امگا3، 500 میلی گرم ویتامین +C یک گرم امگا3 و شاهد تقسیم شدند و به مدت 10 هفته این مکمل ها را مصرف کردند. نمونه های خون ناشتا در شروع و پایان هفته دهم گرداوری گردید. TG، TC، LDL،HDL سرم به روش آنزیمی، آپو A-I و B به روش ایمونوتوربیدومتری و ویتامین C خون به روش کالری متری محاسبه شد. الگوی مصرف مواد غذایی، وضعیت اقتصادی اجتماعی و آنتروپومتریک نیز در این فاصله بررسی و تغییر معنی داری طی مطالعه ملاحظه نشد. برای آنالیز آماری از آزمون t، ANOVA، آزمون کای دو و آنالیز واریانس برای اندازه گیری متعدد استفاده شد.
    یافته ها
    افزایش معنی داری در مقدار ویتامین C خون در گروه ویتامین C (P=0.001)ویتامین +C امگا3 (p=0.02) در پایان هفته دهم نسبت به شروع مطالعه وجود داشت. TG سرم در پایان هفته دهم در گروه امگا3، کاهش معنی داری در مقایسه با گروه شاهد (P=0.013) و در مقایسه با ابتدای مطالعه (p=0.002) داشت. در گروه ویتامین C در پایان هفته دهم کاهش معنی داری در کلسترول تام (p=0.004)، آپو B و (p=0.005) و کاهش در apo A-I/apo B (p=0.05) نسبت به ابتدای مطالعه و افزایش معنی داری در مقدار ویتامین C خون نسبت به گروه شاهد (p=0.01) وجود داشت. در گروه امگا3 میزان تری گلیسرید به HDL و apo B نسبت به ابتدای مطالعه کاهش معنی داری (به ترتیب P=0.04 و P=0.05) داشت و تری گلیسیرید به HDL در همین گروه در انتهای مطالعه نسبت به گروه شاهد به طرز معنی داری پایین تر بود (P=0.04). در تمامی گروه ها و در کل مطالعه میزان HDL، apo A-I،LDL/HDL و LDL تغییر معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    اگرچه مصرف توام اسیدهای چرب امگا3 و ویتامین C تاثیر مفیدی بر پروفایل لیپیدی بیماران هیپرلیپیدمی نداشت، مقدار یک گرم اسید چرب امگا3 خالص، به مدت 10 هفته، ماده مغذی موثری برای کاهش TG و تری گلیسیرید به HDL در افراد هیپرلیپیدمی است، بدون آنکه باعث افزایش LDL و آپو B شود. همچنین مقدار 500 میلیگرم ویتامین C در بیش از ده هفته احتمالا باعث کاهش معنی دار کلسترول تام و آپو B در افراد هیپرلیپیدمی در مقایسه با گروه شاهد میشود.
    کلیدواژگان: اسیدهای چرب امگا، 3، ویتامین C، تری گلیسیرید، HDL، آپولیپوپروتئین B، هیپرلیپیدمی
  • گزارش موردی
  • فرزانه روحانی صفحه 59
    پوبارک زودرس که با ظهور زودرس موهای عانه قبل از 8 سالگی در دختر و قبل از 9 سالگی در پسر مشخص میشود، اغلب به علت یک وضعیت خوش خیم ثانویه به تکامل زودرس کورتکس آدرنال است که آدرنارک زودرس نامیده میشود. با این وجود ممکن است این بیماری به صورت تظاهر اشکال غیرکلاسیک هیپرپلازی آدرنال، از جمله کمبود 21- هیدروکسیلاز یا کمبود 3 بتا هیدروکسی استرویید دهیدروژناز باشد، که تشخیص زودرس و درمان اختصاصی را طلب می کند. امروزه شکل غیرکلاسیک کمبود 3 بتا هیدروکسی استرویید دهیدروژناز (NC3HSD) به طور فزاینده ای به عنوان یکی از علل پوبارک زودرس تشخیص داده میشود. در این مقاله یک پسر 8 ساله با پوبارک زودرس، رشد قدی تسریع شده (بدون علایم بلوغ)، سن استخوانی پیشرفته و مبتلا به شکل غیرکلاسیک 3 بتاهیدروکسی استرویید دهیدروژناز گزارش شده است. تشخیص بر اساس افزایش مشخص سطح DHEA و نسبت 17 هیدروکسی به 17 هیدروکسی پروژسترون و نسبت DHEA به آندروستندیون بعد از تجویز ACTH مطرح شده است؛ بنابراین، اگر چه شایعترین علت پوبارک زودرس آدرنارک زودرس است، در تعدادی از بیماران که رشد قدی آنها تسریع شده و سن استخوانی آنها پیشرفته است، باید جهت تشخیص NC3HSD که نیازمند درمان اختصاصی است، آزمون تحریکی ACTH انجام شود.
    کلیدواژگان: پوبارک زودرس، شکل غیرکلاسیک کبمود 3، بتاهیدروکسی استروئید هیدروژناز، آدرنارک زودرس
  • مقاله مروری
  • فرزانه سروقدی صفحه 63
    بیماری های اتوایمیون تیرویید بعد از زایمان از اختلالات نسبتا شایع، اما ناشناخته آندوکرین می باشند. شیوع این بیماری ها برحسب موقعیت جغرافیایی متفاوت است، در حدود 10-5% زنان پس از زایمان به این اختلالات مبتلا می شوند. بروز این اختلالات مشخصا با مثبت شدن آنتی بادی های ضد پراکسیداز، که نشانه ای از بروز یک روند اختلال ایمنی است، همراه است. علایم بالینی میتواند خفیف تا شدید باشد و به صورت کم کاری یا پرکاری تظاهر نماید. پیگیری طولانی مدت نشان داده است که احتمال عود و نیز دایمی شدن کم کاری در این بیماران با گذشت زمان افزایش می یابد. در این مقاله، روند ایجاد بیماری، درمان و پیگیری آن بررسی خواهد شد.
    کلیدواژگان: تیروئیدیت پس از زایمان، تیروتوکسیکوز پس از زایمان، هیپوتیروئیدی پس از زایمان
  • اخبار همایش ها
    صفحه 70
|
  • N. Saadat, H. Emami, P. Salehi, F. Azizi Page 1
    Introduction

    Many studies have been conducted to compare WHO and ADA criteria for detection of new diabetic patients. This study aims to compare these two criteria in a community-based epidemiological survey in an urban population of the Tehran, Iran.

    Materials And Methods

    We studied 3870 men and 5359 women aged 20 years and over, participating in Tehran Lipid and Glucose Study (TLGS). Those with known diabetes were excluded. Blood samples were taken after 12-14 hours’ overnight fast and 2 hours after taking 75gr of glucose orally. Prevalence of showed tolerance categories and the level of agreement (κ statistic) were obtained using WHO and ADA criteria.

    Results

    Using WHO criteria,6.0% (0.95% CI:5.5-6.5) had type-2 diabetes and 13.0% (12.3-13.7) had IGT (Impaired glucose tolerance). Using ADA, 3.3% (2.9-3.7) had type-2 diabetes and 4.8% (4.4-5.2) had IFG (Impaired fasting glucose)(p<0.05 and <0.001) for diabetes and IGT respectively. 7355 (84%) should concordant results with both criteria. Among 7105 normal subjects by WHO, 153 (2.2%) had IFG or diabetes by ADA, whereas among 8068 normal subjects according to ADA, 1116 (13.8%) had IGT or diabetes by WHO. The level of agreement (κ statistic) between two criteria was 35% (p<0.001). Sensitivity and specificity of ADA criteria were 45.5 and 99.8%, respectively, taking WHO as the gold standard.

    Conclusion

    Our data shows low agreement between WHO and ADA diagnostic criteria for detection of diabetes. Patients with unknown diabetic IGT are detected more frequently using WHO criteria.

  • N. Kasaeyan, B. Forghani, B. Faghih Imani, M. Hoseinpour, M. Amini Page 9
    Introduction

    This study was designed to investigate the relationship between food habits and fasting blood glucose and glycosylated hemoglobine in petients with type 2 diabetes.

    Materials And Methods

    In a descriptive analytic study, type 2 diabetic patients over 30 years old, referred to Endocrine and Metabolism Research Center, were studied. Using the Passim and Bennett questionnaire, 34 different sorts of foods were divided into 3 groups: Foods eaten over 3 times a week, 1-3 times a week, and less than 1 time a week. Glycosylated hemoglobin (HbA1c) and fasting blood sugar (FBS) were measured.

    Results

    The results were analysed using factor analysis, multiple regression and t-student methods in SPSS package and p<0.05 was statistically significant. There were 86 participants in this study (31 males and 55 females). The results showed that raw vegetables and fresh fruits were conversely related with HbA1c and raw vegetables with FBS. Also, veal and lamb meat, potato, lard and sucrose were related with FBS. Conculsion: We conclude that fruits and vegetables are useful for the control of diabetes and the prevention of diabetic complications. Also, it seems that the use of red meat, potato, lard and sucrose for diabetic patients needs to be limited. Keywords:

  • S. Darvish Moghaddam, Gh Moshtaghi Kashanian, M. Hayatbakhsh, A. Mehdipour Page 15
    Introduction
    Formation of end-glycation products is one of the major causes of chronic diabetes complications. Although there is some evidence that vitamin C inhibits protein and hemoglobin glycosylation in healthy individuals, its effect on diabetic patients is still being debated. The aim of this clinical trial was to examine the pharmacologic effect of vitamin C on hemoglobin A1c (HbA1c) and fasting blood sugar (FBS plasma levels) in diabetic patients.
    Materials And Methods
    For this purpose 53 (8 male, 45 female) type 2 diabetic patients who had FBS <250 mg/dL were selected for the study. The age range was 37-70 years with a mean of 52.8±10 years. Patients were given 1g vitamin C per day for 3 months. Changes in body weight, FBS, and HbA1c level were compared before and after therapy. FBS was measured by the enzymatic glucose oxidase method (normal range: 75-110 mg/dL) and HbA1c was assayed according to WHO calorimetric method with a normal range of 2.5-4 μmol/g Hb%.
    Results
    The mean FBS level was 185±43.9 mg/dL at the beginning and 176.5± 48.7 mg/dL at the end of study. The mean FBS level changes during study was -8.9±40.2 mg/dL, which was not significant (p>0.05). The mean HbA1c level at the beginning was 4.9± 0.9, at the end 4.7±1, with a mean change of range -0.2±0.9 μmol/gHb%, which was not significant (p>0.05). Also mean body weight changes were not significant during study (p>0.05). The decrease in level of HbA1c from 1 to 15%, shown in 49% of patients was related significantly to decreased weight (p<0.001) and in the 26% with most decreased HbA1c levels (10-15%), it was related also to decreased FBS (p<0.05).
    Conclusion
    According to these results, decreased HbA1c level was due to weight loss and better glucose control rather than vitamin C effects. Therefore vitamin C consumption for prevention of type 2 diabetes complications by inhibition of protein glycosylation is not recommended.
  • B. Larijani, F. Azizi, Mh Bastanhagh, M. Pajouhi, A. Hoseinnezadeh Page 23
    Introduction

    Gestational diabetes mellitus (GDM) is a disorder of carbohydrate metabolism, first diagnosed during pregnancy. This study aims to determine the prevalence of GDM in young pregnant women.

    Materials And Methods

    Two thousand one hundred pregnant women referred to five university hospital clinics, 1043 under 25 years old. Previously known diabetic patients were excluded from the study. Universal screening was performed with a 50 gram 1-hour glucose challenge test (GCT). Those with plasma glucose levels ≥ 130 mg/dL underwent a 100 gram 3-hour glucose tolerance test to diagnose GDM according to Carpenter and Coustan criteria. Family and obstetric histories were taken followed by a complete physical examination.

    Results

    Among the 1209 young pregnant women (mean age±SD 20.97± 2.1, years), 27 (2.23%) were detected to have GDM (mean age ±SD 21.11±1.85 years). Of the GDM patients, 14.81% were obese, 22.22% had glycosuria. Among GDM patients, 16 (59.25%) did not have any recognized risk factors.

    Conclusion

    High prevalence of gestational diabetes mellitus in young Iranian pregnant women may suggest revision of the appropriateness of criteria for GDM screening.

  • B. Heidari, F. Farhangi, M. Amiri Page 29
    Introduction
    None of the current available long-term therapies for thyrotoxicosis is ideal, and the choice for each patient must be made individually. The purpose of the present study is to compare the two choices of treatment, the radioiodine and antithyroid drug therapy.
    Materials And Methods
    The study population were thyrotoxic patients treated in Shaheed Beheshti Hospital of Babol between April 1997 to May 2000. Diagnosis of thyrotoxicosis was based on the clinical features and assessment of serum TSH, T4 and T3 levels. Patients with thyroiditis and patients non compliant to regular treatment were excluded. Standard antithyroid drug therapy was started for all patients and continued until the occurence of remission, then tapered off and discontinued. Patients unresponsive to at least six months of drug therapy or patients with disease recurrence after, at least, a three month remission period, were treated with 8-15 mci, of radioiodine and continuation of antithyroid therapy until reaching a euthyroid state. All patients were followed during the treatment period and for at least one year after the beginning of remission.
    Results
    30 patients (20 females, 10 males) with a mean age of 46±11 years and 44 patients (22 females, 22 males) with a mean age of 37±14 were treated by radioiodine and antithyroid drugs. The disease duration in the two age groups was 14±33 and 10.5±15 months respectively (p=NS), and causes of thyrotoxicosis in the two groups were: Graves’ disease in 63% and 79.5%, toxic multinodular goiter in 27% and 11.5% (p<0.05), toxic nodular goiter in 10 and 9% of patients. After a mean follow-up of 19.7±21 months, 60% of patients achieved remission by radiodine and 40% became hypothyroid, whereas 45% of patients achieved remission by antithyroid drugs and 55% remained hyperthyroid for as long as 28±19 months. The duration of antithyroid drug therapy in each group was 3.3±4.8 and 13.3±8.3 months, respectively. No drug reaction or recurrence was observed during the remission period of 17.5±19 and 21±18 months.
    Conclusion
    On a short term basis, the outcome of thyrotoxicosis for remission is similar either by radioiodine or antithyroid drug therapy, but development of hypothyroidism in the former and persistance of hyperthyroid state in the latter, gives radioiodine therapy priority.
  • A. Shirpour, S. Khameneh, N. Zarghami, M. Eskandari Page 35
    Introduction
    Hypothermia has biological and physiological effects on the endorine system. The present study was undertaken to evaluate the effects of hypothermia on the thyroid function of rats.
    Material And Methods
    Serum total T4, total T3, TSH, free T4 (FT4) and free T3 (FT3) were investigated in ten male albino Wistar rats (with an average age of 8 months) The rats were exposed to hypothermia for two hours. The body temperature was kept constant at 25oC. Serum thyroid hormone levels were measured before and immediately after hypothermia and then it was measured every 24 hours for four days.
    Results
    The data showed variations of thyroid hormone during hypothermia. In comparison to basal level (before hypothermia) TSH level changed during the period of hypothermia but it was not statistically significant. T4, FT4 and FT3 decreased after hypothermia and it was statistically significant (p<0.002), while T3 increased significantly (p<0.005) during exposure to hypothermia after 48 hrs. The largest decrease was in FT4 and FT3. The decreasing level of FT4 did not reach the basal level even 96 hours after hypothermia. The concentration of T4 was statistically significant until 48 hours postexposure. It increased after 72 hours but did not reach the basal level.
    Conclusions
    Hypothermic exposure had opposite effects on total thyroid hormones and their free fractions. The results of this study showed a decrease in thyroid gland activity and hypothalamo-hypophyseal axis, with a more pronounced effect on the thyroid gland.
  • M. Khoshnyat, B. Larijani, A. Ghavamzadeh, B. Bahar, O. Tabatabaei Page 41
    Objectives
    Following bone marrow transplantation (BMT), life expectancy of many patients increases, necessitating medical follow up, especially function of the endocrine gland. Previous studies have showed endocrine dysfunctions are caused not only by total body irradiation, but also by cytotoxic drug conditioning regimens.
    Materials And Methods
    46 patients (12 F, 34 M), aged 1.5-49 years were evaluated for thyroid (T3, T4, TSH, T3RU, FTI, Anti Tg-Ab, Anti TPO-Ab), parathyroid (Ca, Alkp, PTH), gonad function (LH, FSH, E2, progesterone in females and semen analysis in males) and function of β-cells of pancreas by O.G.T.T (in 12 major thalassemic patients) before and 3, 6, 12, 24 months after B.M.T, by the “Little” Busulfan-cyclophosphamide conditioning regimen.
    Results
    There are no differences between results of clinical examinations and laboratory, tests of pre and post B.M.T function of thyroid or parathyroid and calcium metabolism. The function of leydig cells was normal in 11 adult men (G5P5) before and 3, 6, 12 months after B.M.T, but injury of germinal cells (oligo or azo spermia) before and 12 months after B.M.T was seen. There is no relation between FSH and injury of germinal cells. Development of puberty was normal in 5 boys (G2P2 or G3P3) before and one year after B.M.T. primary hypogonadism was induced in 4 females (B5P5) after B.M.T. In one 14 year-old female, regular menstruation continued 2 years after B.M.T. In one girl (P1B1 before BMT) ovarian failure developed 12 months after BMT. Function of β-cells in thalassemic patients (Ferritin>1000 before BMT) before and after BMT was normal.
    Conclusion
    One year after B.M.T, only the chemotherapy conditioning regimen did not affect function of thyroid or parathyroid gland, but ovarian failure and germinal cells injuries developed (without effect on leydig cell). BMT had no effect on the function of β-cells of pancreas.
  • F. Shidfar, M. Keshavarz, M. Jalali, R. Miri, Mr Eshraghian, Sh Yarahmadi, F. Siasi Page 51
    Introducation: The control of hyperlipidemia is vital in CVD patients. Omega-3 fatty acids (O3FAs) have desirable effects on serum triglycerides (TG), thrombosis and arrhytharrythmia but lead to an increase in serum LDL and apo B as well. Vitamin C can induce LDL receptor activity of the liver and catabolize LDL particles. To determine the effects of adminstration of O3FAs, Vitamin C, and O3FAs+ vitamin C on serum levels of LDL, apo B, other serum lipids and compare these effects, the present study was performed at the Tehran University of Medical Sciences from 2000 to 2001.
    Material And Methods
    In a double-blind, placebo controlled trial with parallel design, 68 hyperlipidemic patients [total cholestrol (TC) and triglycerides (TG) greater than 200 mg/dL] were randomly assigned to receive daily 500 mg vitamin C, 1g O3FAs, 500 mg vitamin C + 1 g O3FAs or placebo (control) for 10 weeks. Fasting blood samples were collected at the beginning and at the end of this period. TG, TC, LDL, HDL were enzymatically, vitamin C calorimetrically, apo B and apo A-I immunoturbidometrically measured. For statistical analysis, ANOVA, paired t test, Chi square and repeated measurement ANOVA were used.
    Results
    There were no significant changes during the study in pattern of food consumption, socioeconomic and anthropometric indices. There was a significant increase in the blood vitamin C level at the end of the study, in comparison to the initial value in vitamin C (p=0.001) and vitamin C + O3FAs (p=0.02) groups. There was a significant difference in the serum TC (p=0.004), apo B (p=0.005) and decrease in apo A-I/apo B (p=0.05) at the end of the study in comparion to the initial values as well as a significant increase in blood vitamin C compared to the control group (p=0.01). At the end of the study in O3FAs group, the TG/HDL and apo B respectively had significant decreases as compared to the beginning (p=0.04, p=0.05, respectively) and TG/HDL of this group at the end of the study significant decereased compared to the control group (p=0.04). There was no significant difference in HDL, LDL, apo A-I and LDL/HDL during the study in each group.
    Conclusion
    Simultaneous administration of O3FAs and vitamin C had no beneficial effect on the lipid profile of hyperlipidemic patients, but 1 g purified O3FAs daily for 10 weeks is a beneficial supplement for decreasing TG and TG/HDL without any increase in LDL and apo B. 500 mg vitamin C for more than 10 weeks possibly decreases TC and apo B significantly in hyperlipidemic patients as compared to the control group.
  • F. Rohani Page 59
    Precocious pubarche, characterized by appearance of pubic hair before 8 years in girls and 9 years in boys, is most often a benign condition secondary to the early maturation of the adrenal cortex which is called precocious adrenarche. However, Precocious pubarche may be a manifestation of nonclassical adrenal hyperplasia, especially 21-hydroxylase deficiency and 3β-hydroxysteroid dehydrogenase deficiency, which require early diagnosis and special treatment. Today nonclassical 3β-hydroxysterioid dehydrogenase deficiency (NC3HSD) is being diagnosed with increasing frequency as a cause of precocious pubarche. In this article we report an 8- year -old boy with precocious pubarche and rapid growth progressive bone maturation (without other signs of puberty) due to NC3HSD. The diagnosis was based on significantly increased level of DHEA and ratios of 17-hydroxypregnenolon to 17-hydroxyprogesterone and of dehydroepiandrosterone to androstenedione after administration of ACTH. Thus, in spite of the fact that premature adrenarche is the most common cause of precocious pubarche, ACTH test must be performed for subjects in whom a rapid growth and progressive bone maturation is observed to diagnose NC3HSD that requires special treatment.
  • F. Sarveghadi Page 63
    Postpartum autoimmune thyroid disease is a relatively common but unrecognized endocrinologic disorder. The incidence varies geographically but occurs in approximately 5% to 10% of women during the postpartum period. It is strongly associated with a positive titer of anti TPO antibodies, indicating an autoimmune process. Clinical manifestations can vary from extremely subtle to overt, and rang from thyrotoxicosis to hypothyroidism. Long term follow-up, reveals a high rate of recurrence and marked increased risk for permanent hypothyroidism. In this article the process of the disorder, treatment and follow-up will be discussed.