فهرست مطالب

دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی - سال چهارم شماره 4 (پیاپی 16، زمستان 1385)

مجله دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی
سال چهارم شماره 4 (پیاپی 16، زمستان 1385)

  • 80 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1386/03/25
  • تعداد عناوین: 8
|
  • دکترسحرناز نجات، علی منتظری، کورش هولاکویی نایینی، کاظم محمد، سید رضامجدزاده صفحه 1
    زمینه و هدف
    این مطالعه به منظور ترجمه و اعتبار سنجی پرسشنامه WHOQOL-BREF برای اولین بار در ایران انجام گردید. ابزار اندازه گیری عمومی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، به دو صورت WHOQOL-100 و WHOQOL-BREF می باشد. نتایج حاصل از این دو پرسشنامه همخوانی رضایت بخشی را در مطالعات مختلف نشان داده اند. این پرسشنامه شامل چهار حیطه سلامت جسمانی، سلامت روان، روابط اجتماعی و سلامت محیط می باشد.
    روش کار
    برای اعتبار سنجی این ابزار 1167 نفر از مردم تهران به صورت تصادفی انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند. شرکت کنندگان براساس وجود یا عدم وجود بیماری مزمن یا غیر مزمن به ادعای خود به 4 گروه تقسیم گردیدند. پایایی پرسش نامه با استفاده از آلفای کرونباخ و همبستگی درون خوشه ایحاصل از آزمون مجدد سنجیده شد. روایی پرسش نامه با قابلیت تمایز این ابزار در گروه های سالم و بیمار با استفاده از رگرسیون خطی مورد ارزیابی واقع شد و جهت سنجش عوامل ساختاری پرسش نامه از ماتریس همبستگی سوالات با حیطه ها استفاده شد.
    نتایج
    میانگین سنی شرکت کنندگان (SD=13.2) 36.6 میانگین سال های تحصیل SD=8.8) 11.5) دست آمد. مقادیر همبستگی درون خوشه ایو آلفای کرونباخ در تمام حیطه ها بالای 0.7 بدست آمد ولی در حیطه روابط اجتماعی مقدار آلفای کرونباخ 0.55 بود، که می تواند به علت تعداد سوال کم در این حیطه یا سوالات حساس آن باشد. از طرفی در 83 درصد موارد، همبستگی هر سوال با حیطه اصلی خود از سایر حیطه ها بالاتر بود. امتیازهای گروه های سالم و بیمار در حیطه های مختلف اختلاف معنی دار داشتند.
    نتیجه گیری
    نتایج به دست آمده حاکی از روایی و پایایی و قابل قبول بودن عوامل ساختاری این ابزار در ایران در گروه های سالم و بیمار می باشد. به هر حال اعمال تغییر جزیی در حیطه رابطه اجتماعی براساس بحث گروهی با افراد صاحب نظر و در صورت پایدار بودن خصوصیت این دامنه در مطالعات بعدی قابل ارزیابی می باشد.
    کلیدواژگان: کیفیت زندگی، سازمان بهداشت جهانی، ایران، روایی و پایایی، اعتبار سنجی
  • حجت رحمانی، محمد عرب*، فیض الله اکبری، حجت زراعتی صفحه 13
    زمینه و هدف

    امروزه در اغلب کشورها، بهداشت جامعه و چگونگی ارایه مراقبت های بهداشتی یک مساله اساسی به شمار می رود. بیمارستان مهمترین نهاد در زمینه ارایه خدمات بهداشتی و درمانی می باشد که نیازمند نیروی انسانی ماهر، تجهیزات ضروری و تسهیلات مناسب می باشد. اورژانس و بخش فوریت های پزشکی که وظیفه امداد رسانی و درمان سریع کلیه بیماران اورژانسی، مصدومان سوانح را بر عهده دارد، یکی از ارکان ضروری و اجتناب ناپذیر بیمارستان ها به حساب می آید.
    این مطالعه بررسی وضعیت ساختار، فرایندها و فعالیت های بخش اورژانس بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد. در این مطالعه ساختار عبارتست از مدیریت، نیروی انسانی، فضا، تسهیلات و تجهیزات، فرایندها شامل فرایندهای آموزشی بخش اورژانس و دستورالعمل های مختلف موجود در آن و فعالیت ها نیز شامل مجموعه وظایف بخش های اورژانس، در قبال پذیرش بیماران، انجام تریاژ و. . می باشد.

    روش کار

    این مطالعه به صورت مقطعی (Cross-sectional) انجام گرفته است. در بخش توصیفی به بررسی مشخصات دموگرافیک سرپرستاران اورژانس و در بخش تحلیلی به بررسی رابطه بین متغیرهای وابسته با یکدیگر و همچنین رابطه متغیرهای مستقل با متغیرهای وابسته پرداخته است. جامعه آماری شامل بخش اورژانس بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران و حجم نمونه نیز تعداد 12 بیمارستان می باشد. داده ها از طریق مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه، مصاحبه با سرپرستاران بخش های اورژانس و نیز براساس دفاتر و اسناد موجود جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شده است.

    نتایج

    اکثر بخش های اورژانس بیمارستان ها از نظر شاخص مدیریت، فعالیت، فضا، تسهیلات و تجهیزات در وضعیت مطلوب و از نظر شاخص نیروی انسانی، فرایندهای آموزشی و دستورالعمل ها در وضعیت نامطلوب بسر می برند.

    نتیجه گیری

    بین مدیریت بخش اورژانس و شاخص فضا تسهیلات و تجهیزات رابطه مستقیم و معنادار از لحاظ آماری وجود دارد (p<0.05) و با بهبود مدیریت بخش اورژانس، در شاخص فضا، تسهیلات و تجهیزات نیز بهبود دیده می شود. همچنین بین نیروی انسانی بخش اورژانس و شاخص فعالیت ها نیز رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد (p<0.05)، بدین معنا که با بهبود شاخص نیروی انسانی در بخش های اورژانس، عملکرد این بخش ها نیز بهبود می یابد.

    کلیدواژگان: بیمارستان آموزشی، بخش اورژانس، ساختار، فرایند، شاخص فعالیتها
  • آرام تیرگر، فریده گلبابایی، کرامت الله نوری، سیدجمال الدین شاهطاهری، محمدرضا گنجعلی، جواد حامدی صفحه 23
    زمینه و هدف
    کروم شش ظرفیتی یک عامل مخاطره آمیز شغلی است که مواجهه با آن از سوی بسیاری از سازمان ها سرطانزا شناخته شده است. شدت خطر، کثرت شاغلین در معرض و پایین بودن تراکم مجاز موجب می گردد تا استفاده از دقیق ترین شیوه های نمونه برداری، تجزیه شیمیایی، و تکنیک های کنترل ضرورت یابد. بدیهی است جهت توسعه، ارزیابی و مقایسه روش های مختلف نمونه برداری، تجزیه شیمیایی و تکنیک های کنترل و همچنین بررسی عوامل موثر در تعیین تراکم آلودگی هوا به کروم، در اختیار داشتن تولید کننده میست بسیار کمک کننده است.
    روش کار
    با اقتباس از یک وان آبکاری کروم سخت که قسمت اعظم آن CrO3 است منبعی از تولید میست طراحی و ساخته شد. به منظور کنترل شرایط نمونه برداری محفظه ای از جنس پلکسی گلاس در بالای تولید میست نصب گردید. بر روی دیواره محفظه در مجموع 60 منفذ در سه ردیف با فاصله معین جهت نمونه برداری همزمان پیش بینی شد. با استفاده از 48 سری نمونه برداری همزمان توسط چهار نمونه بردار روبسته (Closed face filter cassette) منطبق با روش NIOSH 7600 در جایگاه های مختلف، یکنواختی تراکم درون محفظه نمونه برداری، اثر ارتفاع نمونه بردارها از سطح محلول درون وان، و فاصله هدها از هم مورد بررسی قرار گرفت.
    نتایج
    نتایج آنالیز واریانس (ANOVA) روی داده های نمونه برداری همزمان، گویای عدم اختلاف معنی دار آماری بین تراکم میست کروم در جایگاه های مختلف بود (P=0.802). محاسبه ضریب تغییرات تراکم (CV) در جایگاه های مختلف طی نمونه برداری های همزمان در ارتفاع های متفاوت حاکی از کمتر بودن دامنه تغییرات این ضریب در ارتفاع 50 سانتیمتر می باشد (1.04±1.89 در مقایسه با 2.12±2.2 و 1.60±(1.89. این مقایسه برای نمونه برداری هایی با فاصله کمتر از 7.5 و 15-7.5 سانتیمتر گویای پایین تر بودن دامنه تغییرات ضریب مذکور در فاصله کمتر از 7.5 سانتیمتر بود (0.92±1.65 در برابر 1.77±(1.07.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج حداکثر یکنواختی در تولید میست در ارتفاع پنجاه سانتیمتر از سطح محلول و نمونه بردارهایی با فاصله کمتر از هفت و نیم سانتیمتر از هم، قابل ابتیاع است.
    کلیدواژگان: مولد میست، کروم شش ظرفیتی، نمونه برداری همزمان، ارتفاع نمونه برداری
  • مصطفی رضاییان، حسین هوشیار صفحه 33
    زمینه و هدف
    تشخیص افتراقی انتامبا هیستولیتیکا و انتامبا دیسپار از لحاظ بالینی و مطالعات اپیدمیولوژی دارای اهمیت می باشد. این دو انگل اگرچه از نظر مرفولوژیی کاملا مشابه اند اما از نظر خصوصیات ژنتیکی، بیو شیمیایی و بیماریزایی کاملا متفاوتند. به منظور افتراق این دو انگل از یکدیگر و تعیین فراوانی نسبی هر کدام از آنها، این بررسی، روی ساکنان مناطق روستایی اهواز و حمیدیه صورت گرفت.
    روش کار
    این بررسی به روی نمونه مدفوع 782 نفر با دو روش مستقیم و فرمالین اثر صورت گرفت. همچنین 21 نمونه آلوده به انتامبا هیستولیتیکا/ انتامبا دیسپار با موفقیت در محیط کشت رابینسون تکثیر داده شد و پس از استخراج DNA با روش فنل- کلروفرم، نمونه ها با روش PCR-RFLP و با استفاده از آنزیم HinfI تعیین هویت شد.
    نتایج
    75.1% از افراد مورد بررسی، حداقل به یکی از انگل های روده ای آلوده بودند. بالاترین میزان آلودگی مربوط به انتامبا کلی (51.9%) و کمترین میزان، مربوط به دی انتامبا فراژیلیس (0.76%) بود. 65 نفر (8.3%) به انتامبا هیستولیتیکا/ انتامبا دیسپار آلوده بودند. نتایج PCR-RFLP روی 21 نمونه و مقایسه این نمونه ها با نمونه های استاندارد نشان داد که 19 (90.48%) نمونه انتامبا دیسپار، 1 نمونه (4.76%) انتامبا هیستولیتیکا و 1 نمونه آلودگی توام با هر دو انگل بود.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که اکثر موارد آلودگی به کیست های انتامبا هیستولیتیکا/ انتامبا دیسپار در منطقه مورد بررسی، مربوط به انتامبا دیسپار می باشد.
    کلیدواژگان: انتامبا هیستولیتیکا، انتامبا دیسپار، انگل های روده ای، اهواز
  • کورش عزیزی، یاور راثی، محمدحسین معتضدیان، عزت الدین جوادیان، محمدرضا یعقوبی ارشادی، مهندس سینا رفیع زاده، مهدی محبعلی، غلامرضا حاتم صفحه 39
    زمینه و هدف
    یکی از مهمترین بیماری های انگلی که از نظر صدمات انسانی و پی آمدهای اقتصادی بسیار حایز اهمیت می باشد، لیشمانیوز است که طیف وسیعی از تظاهرات کلینیکی را از آسیب های پوستی تا ناراحتی های احشایی منجر به مرگ، در بر می گیرد. کالاآزار در ایران از نوع مدیترانه ای است که غالبا در کودکان زیر 10 سال مشاهده می گردد. در حال حاضر شایع ترین کانون های بیماری در ایران در بخش هایی از استان های اردبیل، فارس، آذربایجان شرقی، بوشهر و قم وجود دارد. این مطالعه به منظور تعیین ناقلین بیماری کالاآزار در بخش ماهورمیلاتی، شهرستان ممسنی واقع در استان با استفاده از دو روش میکروسکپیک و Semi Nested-PCR فارس انجام شده است.
    روش کار
    این مطالعه جز مطالعات علوم پایه و از نوع مطالعات بنیادی کاربردی می باشد که به روش مقطعی در طی سالهای 84-1383 انجام شده است. نمونه گیری از پشه خاکی ها بوسیله تله های چسبان، تله های نوری و آسپیراتور انجام شد. پشه خاکی های ماده پاروس و خالی از گونه های مشکوک به انتقال بیماری پس از تعیین هویت، در فرایند استخراج DNA و جستجو برای تشخیص انگل لیشمانیا در تکنیک Semi Nested-PCR با استفاده از پرایمرهای اختصاصی (LIN R4-LIN17-LIN19) kDNA قرار گرفتند. تعدادی از نمونه ها نیز به منظور مشاهده آلودگی لپتومونایی تشریح گردیدند.
    نتایج
    در مجموع 12688 پشه خاکی متشکل از 25 گونه صید گردید که از این میان گونه فلبوتوموس (پارافلبوتوموس) الکساندری با 2200 نمونه صید شده (17.34%) دومین گونه غالب منطقه بود. تعداد 120 نمونه ماده از این گونه، 50 نمونه از هر یک از دو گونه فلبوتوموس (ف.) پاپاتاسی و ف. سرژانتی و نیز 24 نمونه از گونه ماژور مورد بررسی آلودگی به لیشمانیا با استفاده از روش Semi Nested-PCR قرار گرفت که تنها در 5 مورد (4.17%) از نمونه های ف. الکساندری آلودگی به گونه لیشمانیا اینفانتوم مشاهده گردید. از میان نمونه های تشریح شده نیز 2 مورد آلودگی لپتومونایی در این گونه مشاهده گردید اندکس آنتروپوفیلیک این گونه با استفاده از روش 32.5 ELISA درصد تشخیص داده شد.
    نتیجه گیری
    با توجه به افزایش چشمگیر موارد بیماری در سالیان اخیر در ساکنین این بخش، آلودگی بسیار بالای سگ ها و روباه، مشاهده آلودگی لپتومونایی در نمونه های تشریح شده گونه فلبوتوموس الکساندری، تعیین هویت گونه انگل جدا شده به عنوان ل. اینفاتوم با استفاده از روش مولکولی Semi Nested-PCR اختصاصی، این منطقه به عنوان یک کانون اندمیک جدید کالاآزار در جنوب کشور معرفی شده و به نظر می رسد گونه ف. الکساندری بعنوان ناقل بیماری در این کانون و دومین ناقل قطعی (Proven Vector) کالاآزار در ایران باشد.
    کلیدواژگان: لیشمانیوز احشایی، فلبوتوموس الکساندری، لیشمانیا اینفانتوم، ناقل احتمالی، جنوب ایران
  • محمد مهدی سلطان دلال، فرخ ایزدپور، محمد خلیفه قلی، حجت زراعتی، روناک بختیاری صفحه 49
    زمینه و هدف
    یرسینیا یک عامل مهم در ایجاد بیماری های منتقل شونده از آب و غذا است که باعث گاستروآنتریت انسانی می شود. هدف از این مطالعه ارزیابی گوشت و مرغ عرضه شده در جنوب تهران به یرسینیا آنتروکلی تیکا می باشد.
    روش کار
    از دی ماه 1381 لغایت تیر ماه 1382، 250 نمونه شامل 158 نمونه گوشت و 92 نمونه مرغ از قصابی ها و مرغ فروشی های مناطق تحت نظارت دانشگاه علوم پزشکی تهران جمع آوری و از نظر آلودگی به یرسینیا مورد بررسی قرار گرفتند. روش جداسازی براساس غنی سازی اولیه در بافر فسفات به مدت 3 هفته در یخچال (سرماگذاری در 4+ درجه سانتی گراد) و سپس استفاده از KOH به عنوان غنی سازی ثانویه و کشت بر روی محیط CIN آگار انجام گردید.
    نتایج
    در این مطالعه 44.4% نمونه های گوشت قرمز و مرغ به یرسینیا آلوده بودند. شیوع یرسینیا در گوشت 29.1% و در مرغ 70.7% تعیین شد. براساس واکنش های بیوشیمیایی از 155 سوش یرسینیا جدا شده، 53 سوش (34.2%) به عنوان یرسینیا آنتروکلی تیکا، 47 سوش (30.3%) به عنوان یرسینیا اینترمدیا، 42 سوش (27%) به عنوان یرسینیا فردریکسنی و 1 سوش (0.6%) به عنوان یرسینیا کریستنسنی شناسایی شدند. بیوتایپینگ یرسینیا انتروکلی تیکاسبب شناسایی 51 سوش (39.7%) به بیوتایپ 1A، 13 سوش (26.4%) به بیوتایپ 1B، 1 سوش (1.8%) به بیوتایپ 2، 3 سوش (5.7%) به بیوتایپ 3 و 1 سوش (1.8%) به بیوتایپ 4 گردید. 14 سوش (26.4%) غیر قابل طبقه بندی بودند.
    نتیجه گیری
    یافته های ما نشان می دهد فراوانی آلودگی بالای گوشت و مرغ به یرسینیا در انتقال بیماری های این باکتری از مراکز توزیع کننده به انسان پر اهمیت می باشد.
    کلیدواژگان: یرسینیا، گوشت قرمز، مرغ، بیوتایپ
  • دکتراحمد قره باغیان، اعظم زغل، محمد فرهادی لنگرودی، غریب کریمی صفحه 57
    زمینه و هدف
    ویروس هرپس مرتبط با سارکوم کاپوسی (KSHV) که به عنوان ویروس هرپس هشت انسانی (HIV-8) نیز شناخته می شود، عامل بیماری سارکوم کاپوسی است و ارتباط آن با چند بیماری دیگر نیز مطرح می باشد. این ویروس از راه های مختلفی مانند تماس جنسی، بزاق و خون منتقل می شود و ممکن است استفاده از فرآورده های خون نیز یکی از راه های انتقال ویروس باشد. به منظور بررسی میزان شیوع آنتی بادی بر علیه این ویروس این مطالعه برای اولین بار در کشور در جمعیت اهداکنندگان خون به ظاهر سالم، بیماران HIV مثبت و بیماران همودیالیزی انجام شد.
    روش کار
    در این مطالعه که به روش مشاهده ای- تحلیلی بود، آنتی بادی های ضد HIIV-8 در سرم 118 بیمار همودیالیزی، 35 فرد HIV مثبت و 256 اهدا کننده به ظاهر سالم خون به روش ELISA بررسی شدند و نتایج مثبت LEISA با روش ایمونوفلوروسنس غیر مستقیم مورد تایید قرار گرفت. نمونه هایی که دارای نتایج مثبت در هر دو روش بودند به عنوان مثبت تلقی شدند.
    نتایج
    فراوانی نسبی آنتی بادی تایید شده در بیماران همودیالیزی 16.9%، در افراد HIV مثبت 45.7%، و در اهداکننده خون 2% بود. در بیماران همودیالیزی اختلاف معنی داری بین وجود آنتی بادی و تزریق (p=0.36) و تعداد واحدهای تزریق شده خون (p=0.73) مشاهده نشد. در جمعیت اهداکنندگان خون نیز بین وجود آنتی بادی و جنس اختلاف معنی داری مشاهده نشد (p=0.24). بین حضور آنتی بادی و گروه سنی جمعیت های شرکت کننده در این مطالعه ارتباط مثبت و ضعیفی مشاهده شد (p=0.01).
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که شیوع سرمی HIV-8 در اهداکنندگان خون به عنوان افراد به ظاهر سالم کمتر از سایر مطالعات و در مواردی مطابق با شیوع در سایر کشورها است. درصد بالای وجود آنتی بادی در بیماران HIV مثبت می تواند ناشی از وجود رفتارهای پرخطر در این گروه از بیماران و مواجهه مکرر آنها با عامل بیماری زا باشد. همچنین وجود درصد بالاتر آنتی بادی های ضد HIV-8 در بیماران همودیالیز در مقایسه با اهداکنندگان خون به ظاهر سالم می تواند ناشی از فرایند دیالیز باشد که نیاز به مطالعات بیشتری دارد.
    کلیدواژگان: KSHV و HHV، 8، سارکومای کاپوسی، همودیالیز، اهداکنندگان خون، HIV
  • رامین نبی زاده نودهی، فرزانه فاخری رئوف، نعمت الله جعفرزاده حقیقی، مسعود منوری صفحه 63
    زمینه و هدف
    مجتمع پتروشیمی رازی یکی از عظیم ترین کارخانه های تولید کودهای ازته، فسفاته و مواد شیمیایی می باشد که در زمینی به مساحت 100 هکتار، در منطقه بندر امام خمینی واقع شده است و دارای 17 واحد تولیدی می باشد. واحد آمونیاک (1) یکی از واحدهای این مجتمع بوده و دارای ظرفیت تولید سالانه 1000 تن آمونیاک در سال می باشد، که در این تحقیق به عنوان یک واحد نمونه، جهت بررسی امکان سنجی کمینه سازی مواد زاید مورد مطالعه قرار گرفته است.
    روش کار
    این تحقیق از مهر ماه 1382 آغاز و در اردیبهشت 1384 خاتمه یافت و طی 20 ماه مطالعه، بیش از 20 بار به محل واحد مورد مطالعه مراجعه و اطلاعات مورد نیاز گردآوری شد. به منظور تامین اهداف تحقیق مذکور، اقدام به تعیین کمیت و کیفیت مواد زاید مایع صنعتی، علل، دوره تولید و نحوه مدیریت فعلی آنها در واحد مورد مطالعه گردید. سپس این مواد براساس روش پیشنهادی برنامه محیط زیست سازمان ملل (UNEP) طبقه بندی و در نهایت راهکارهایی جهت کمینه سازی این زایدات ارایه گردید.
    نتایج
    نتایج حاصله از این تحقیق نشان داد که در این واحد، سالانه 305509.38 مترمکعب، مایع زاید صنعتی تولید می شود که 62.35%، آنرا آب های خنک کننده تشکیل می دهد. مهمترین علت تولید زایدات مایع در این واحد، مسایل فرایندی بوده است و 95.35% از این زایدات بطور دا یمی تولید می گردد. طبقه بندی این زایدات براساس روش UNEP نشان داد که، 18.2% این مواد خطرناک و 81.98% آنها غیر خطرناک بوده اند. در حال حاضر 85.65% از زایدات مایع این واحد، تخلیه به محیط و 14.35% از آن بازیافت می شود. راهکارهای که جهت کمینه سازی زایدات مایع صنعتی در این واحد ارایه گردید شامل 95% بازیافت و استفاده مجدد، 4.79% اصلاح فرایند تولید و 0.01% کاهش حجم می باشد.
    نتیجه گیری
    راهکارهای که جهت کمینه سازی زایدات مایع صنعتی در این واحد ارایه گردید شامل 95% بازیافت و استفاده مجدد، 4.79% اصلاح فرآیند تولید و 0.01% کاهش حجم می باشد. با اعمال روش های کمینه سازی می توان، از تخلیه مقادیر قابل توجهی مواد زاید از این صنعت به محیط زیست و هدر رفتن مواد خام، جلوگیری نمود و کارایی برنامه کمینه سازی مواد زاید را اثبات کرد.
    کلیدواژگان: کمینه سازی، مواد زاید خطرناک، پتروشیمی، مواد زاید صنعتی
|
  • Nejat S., Montazeri A., Holakouie Naieni K., Mohammad K., Majdzadeh S.R Page 1
    Background And Aim
    In 1991, the world health organization initiated a project to simultaneously develop an instrument for measuring quality of life in 15 countries. The study yielded two questionnaires, namely WHOQOL-100 and WHOQOL-BREF. These were intended as generic QOL measurement tools to be used in a broad range of diseases, for different degrees of disease severity, and in various cultural subgroups. The objective of the current study was to evaluate the Iranian version of the WHOQOL-BREF. This 26-item instrument comprises four domains: Physical Health, Psychological, Social Relationship, Environment and the overall QOL/health.
    Material And Methods
    : We administered the questionnaire to 1167 adults in Tehran. The stratified sample consisted of 476 diseased subjects and 700 healthy ones. We tested the instrument's reliability (internal consistency, test-retest), discriminant validity and factorial structure.
    Results
    The participants had an age mean of 36.3 years (SD = 13.2) and had an average 11.5 years of education. Using Cronbach's α and intraclass correlation, all domains met the minimum reliability standards, with the exception of social relationship domain (α = 0.55). The latter could be attributed the small number of questions in this domain and the sensitive nature of the questions themselves. Since 83% of the questions show maximum correlation with their original domain, the factorial structure of the questionnaire was regarded as acceptable. The questionnaire has the ability to discriminate different groups after adjustment for confounding factors in regression analysis.
    Conclusion
    : This study demonstrated good to excellent reliability and acceptable validity in various groups of subjects in Iran. The instrument may be used in future studies, albeit with minor modifications in the domain of social relations, as determined by expert opinion.
  • Rahmani H., Arab M., Akbari F., Zeraati H Page 13
    Background And Aim

    Nowadays, community health and different methods for health service delivery are among the most important public health issues in many countries. Most developing nations are trying to establish a health care system capable of meeting their basic needs.Hospitals are the most important service delivery points, and they need skilled manpower and adequate equipment for efficient performance of their medical care and educational functions. Today, the health of the mankind is facing greater hazards and challenges than at any other time in history, and within this context, hospitals are supposed to provide service of the highest standards and with minimum delay. Emergency wards are the sections where these principles apply more than anywhere else. These are rightly regarded as the "heart" of any hospital and a quick, efficient workflow in the emergency room can literally save lives.

    Material And Methods

    This was a cross–sectional (descriptive/analytic) performed in 2005 to assess the structure, process & performance in the emergency wards of 12 teaching hospitals affiliated to Tehran University of Medical Sciences.

    Results

    33.3% of the ward chiefs were women the rest were men; they were all more than 30 years of age. The average rate for implementing proper managerial standards was 90.6%. The "manpower index" was 69.1%, and the "facilities & equipment" index was 44/5%. The "directions index" and "activities index" were 66.97% and 93.5%, respectively.

    Conclusion

    The findings show that there is a positive and significant relationship between standards of management at the emergency department and the facilities and equipment index. Also, there are positive correlations between the emergency department's "manpower and rules" index instructions, activities, and years of service in hospitals.

  • Tirgar A., Golbabaei F., Nourijelyani K., Shahtaheri Sj., Ganjali M.R., Hamedi J Page 23
    Background And Aim
    The chromium mist generator is an essential tool for research and for making evidence-based recommendations in evaluating air pollution and its control systems. The purpose of this study was to design and construct a homogeneous chromium mist generator and to look at the effects of factors such as sampling height and distance between samplers in side-by-side sampling on the chromium mist sampling method.
    Material And Methods
    First we developed a mist generator, using a chromium electroplating bath in pilot scale. Concentrations of CrO3 and sulfuric acid in plating solution were 125 g L-1 and 1.25 g L-1, respectively. To set up permanent air sampling locations, a Plexiglas cylindrical chamber (75 cm height, 55 cm i.d) was installed as the bath overhead. Sixty holes were made on the chamber in 3 rows (20 in each row). The distance between rows and holes was 15 and 7.5 cm, respectively. Homogeneity and the related factors were studied using a side-by-side air sampling method. Forty-eight clusters of samples were collected on polyvinyl chloride (PVC) filters contained in sampling closed-face cassettes. Cassettes were located 35, 50, and 65 cm above the solution surface with < 7.5 and/or 7.5-15 cm distance between heads. All samples were analyzed by the NIOSH method 7600.
    Results
    ANOVA tests showed no significant differences between locations in side-by-side sampling (P=0.82) or between different sampling heights or sampler distances (P=0.86 and 0.86, respectively). However, there were notable differences between means of coefficients of variation (CV) in various heights and distances.
    Conclusion
    We conclude that the most chromium mist homogeneity could be obtained at a height of 50 cm from the bath solution surface and with a distance of < 7.5 cm between samplers.
  • Rezaian M., Hooshyar H Page 33
    Backgroun and
    Aim
    Differential diagnosis of Entamoeba histolytica and Entamoeba dispar is important in clinical and epidemiological studies. The two organisms are morphologically identical but they differ in their genetics, biochemistry, and pathogenicity. The present study was carried out with the aim of distinguishing the two species and determining the prevalence of each organism in the rural areas of Ahwaz and Hamidieh.
    Material And Methods
    A total of 782 stool specimens were randomly collected and examined by formalin-ether concentration and direct methods. Twenty-one isolates of E. histolytica/ E. dispar were successfully cultured on Robinson's medium. DNA was extracted by the phenol/chloroform method and identified by PCR-RFLP after digestion with HinfI.
    Results
    Over 75% of the individuals were infected with at least one of the intestinal parasites. Entamoeba coli infection rates were very high (51.9%) among the population, while only 0.76% of individuals were positive for Dientamoeba fragilis. Sixty-five individual (8/3%) were infected with E. histolytica /E. dispar. The PCR-RFLP showed that 19 samples (90.48%) were positive for E. dispar; one sample (4.76%) was positive for E. histolytica and another sample (4.76%) showed mixed infection. Conclusion These findings show that the nonpathogenic E. dispar is predominant in Ahwaz and Hamidieh rural area.
  • Azizi K., Rassi Y., Motazedian M.H., Javadian E., Yaghoobi-Ershadi M.R., Rafizadeh S., Mohebali M., Hatam Gh.R Page 39
    Background And Aim
    Visceral leishmaniasis (kala-azar), the most dangerous form of leishmaniasis, is endemic in some parts of Iran, e.g. Ardabil, Fars, East Azerbaijan, Bushehr and Qom provinces. In recent years, the incidence of VL has increased in the Nourabad-Mamassani district in Fars Province. This study was carried out to detect VL vectors and infection rates in this region over the 2003-2004 period.
    Material And Methods
    Sand flies were captured in the selected villages by means of sticky traps, aspirators and CDC miniature light traps. Heads and distal abdominal segments were used for species identification and other body parts were used for DNA extraction. We employed a semi-nested PCR technique to detect Leishmania, with specific kDNA primers (LIN R4 - LIN 17 – LIN19). Some specimens were dissected for leptomonad infection.
    Results
    A total of 12688 sand flies were collected. Phlebotomus (Paraphlebotomus) alexandri was the second most prevalent species (17.34%). The anthropophilic index of this species was 32.5%. Five cases (4.17%) of L. infantum infection were detected among the 120 P. alexandri examined by PCR method. We also observed two cases of leptomonad infection among the 112 dissected specimens.
    Conclusion
    : High prevalence rates and anthropophilic index of P. alexandri plus its natural infection with L. infantum provide enough evidence to implicate this species as the main vector species of VL in the region and the second proven kala-azar vector in Iran. Besides, the Mahoor-Milaty district of Noorabad-Mamassani was identified as a new endemic focus.
  • Soltan Dallal M.M., Izadpour F., Khalifeh Gholi M., Zeraati H., Bakhtiari R Page 49
    Background and Aim Yersinia is an important water- and food-borne bacterium causing gastroenteritis in humans.
    Material And Methods
    From December 2002 to July 2003, a total of 250 samples -including 158 meat samples and 92 chicken samples- were taken from butcheries and poultry shops operating under the supervision of Tehran University of Medical Sciences. We used a two-step enrichment procedure: phosphate buffer saline was used as primary enrichment within 3 weeks in refrigerator (cold enrichment). Then we applied KOH treatment as secondary enrichment and performed cultures on CIN agar.
    Results
    In this study, 44.4% of all samples showed Yersinia contamination. The prevalence of Yersinia was 29.1% in meat and 70.7% in poultry. Of the 155 Yersinia isolates, 53 (34.2%) were identified as Y. enterocolitica, 47(30.3%) as Y. intermedia, 42 (27%) as Y. fredriksenii and one (0,6%) as Y. kristensenii. Biotyping of Y. enterocolitica showed that 51 strains (39.7%) corresponded to biotype 1A, 13 strains (24.6%) to biotype 1B, one (1.8%) to biotype 2, three (5,7%) to biotype 3 and one (1.8%) to biotype 4. Fourteen strains (26.4%) could not be classified.
    Conclusion
    The high prevalence rates in meat and poultry implies that these products could be widely contaminated with Yersinia, thus serving as important vehicles for transmission to humans.
  • Gharehbaghian A., Zaghala., Farhudi Langerudi M., Karimi Page 57
    Background And Aim
    Human herpes virus 8 (HHV-8), also known as Kaposi sarcoma-associated herpes virus, is believed to be the infectious trigger for Kaposi sarcoma. HHV-8 transmission takes place via different routes such as saliva, sexual intercourse, mucosal contact and possibly blood transfusion. The objective of this study was to determine HHV-8 seroprevalence in otherwise healthy blood donors as immunocompetent hosts, in HIV positive individuals (immunocompromised hosts), and in hemodialysis patients as multi-transfused patients. This is the first time that research of this magnitude on HHV-8 prevalence is conducted in Iran.
    Material And Methods
    The study method was analytic-observational. We measured HHV-8 antibody levels in 118 hemodialysis patients, 35 HIV positive subjects and 256 healthy blood donors. The primary test method was ELISA; positive results were confirmed by IFA (immunofluorescence assay). Subjects with positive results on both ELISA and IFA were regarded as HHV-8 cases.
    Results
    Overall, 20 hemodialysis patients (16.9%), 16 HIV individuals (45.7%) and 5 blood donors (2%) had HHV-8 antibodies. Analysis with χ2 tests did not show any significant association with sex (p=0.24), blood transfusion or the number of transfused blood units (p=0.36 and 0.73, respectively). But there was positive correlation between age and the presence of antibodies (P=0.01).
    Conclusion
    Serologic prevalence of HHV-8 in blood donors (as apparently healthy individuals) proved to be lower than in other studies and, in some cases, equal to the figures from other countries. The high prevalence of HHV-8 antibodies in HIV positive individuals may be partly attributed to high-risk sexual behavior and repeated exposure to pathogenic agents. The higher prevalence of HHV-8 antibodies in hemodialysis patients as compared to blood donors (normal individuals) may be related to specific dialysis procedures or multiple transfusions with the resulting potential for infection.
  • Nabizadeh R., Fakheri Raouf F., Jaafarzadeh N., Monavari M Page 63
    Background And Aim
    The Razi Petrochemical Complex is one of the greatest factories producing nitrogen and phosphate fertilizers and various other chemicals. The site, comprising 17 production units with a total surface area of around 100 hectares, is located on the outskirts of Imam Khomeini port. The ammonia (1) section of the plant, with its production capacity of 1000 tons/year, was selected as the setting for this research on the feasibility of waste minimization programs.
    Material And Methods
    This study was conducted form October 2003 to May 2005, and it involved more than 20 visits to the site to gather data. We covered areas such as quality and quantity of liquid waste, reasons for waste generation and the production period. We also studied the current system of waste management. The materials were subsequently classified according to method proposed by the United Nations. Finally, strategies were proposed to minimize waste production.
    Results
    Results showed that the unit produced 305509.38 cubic meters of liquid waste annually, and water used for cooling accounted for 62.35% of the total volume. The main reasons for the production of liquid waste were problems with the production. Over 95% of the waste was produced on a permanent basis. After classification, it emerged that 18.02% of the material was dangerous. Currently, 85.65% of the liquid waste in this factory is disposed of in the surrounding environment, and 14.35% is recycled.
    Conclusion
    The proposed strategies for minimizing the liquid waste production materials in the factory are: recycling and re-use (95%), production process modifications (4.79%), and volume reduction (0.01%). With the use of waste minimization methods, we can avoid the dumping of huge amounts of waste into the environment, reduce the loss of raw material, and make out a strong case for the efficiency of waste minimization efforts.