فصلنامه امیرکبیر
پیاپی 65 (پاییز و زمستان 1385)

به منظور دستیابی به یک مدل مناسب برای توجیه رفتار بیومکانیکی مغز و بویژه تغییر شکل و جابجایی بطن ها، مناسب ترین مدول یانگ برای بافت مغز استخراج شده است. این امر بر اساس مدل سازی های متعدد و تغییر پارامترهای مکانیکی در ضایعه هماتوم اپی دورال انجام گرفته است. اسکن بیمار مبتلا، با فرض کرنش صفحه ای الاستیک مدلسازی شده است. سپس با تغییر پارامترهای مکانیکی نسج (E, n) و افزایش فشار داخل بطنی ناشی از هماتوم، میزان جابجایی نقاط متشابه در بطن مدل سازی شده با بطن واقعی مقایسه شده و نهایتا مقادیری که کمترین خطا را به دست می داد مشخص شد. بهترین نتایج با مدول الاستیک (7.5, E = 11-12 kPa DP = 1.25-1.5 kPa 9.4 mmHg) به دست آمد که با شرایط بالینی بیمار مورد مطالعه سازگار بود. مدلسازی بیومکانیکی کرنش صفحه ای در بارگذاری های کرنشی یک طرفه (شرایطی که مشابه کاربرد سیستم های ناوبری در جراحی است)، بدون توجه به هندسه و تغییرات فشار داخل بطن ها نتایج قابل قبولی به دست نمی دهد.

مدل های IDEA (تحلیل پوششی داده های معکوس) درباره مسایلی از قبیل تخمین میزان ورودی ها (خروجی ها) در برابر افزایش خروجی ها (ورودی ها) ضمن ثابت ماندن کارایی بحث می کنند. نکته مشترک در این نوع مسایل آن است که تغییرات ورودی ها و خروجی ها در ضمن ثابت ماندن کارایی بررسی می شوند، ولی در بعضی از مسایل واقعی تخمین تغییرات ورودی ها (خروجی ها) در قبال تغییرات خروجی ها (ورودی ها) به همراه افزایش کارایی مد نظر است. مساله رشد بهره وری کل عوامل از این نوع مسایل است که در آن، ورودی ها و خروجی های یک واحد در دوره آتی باید به گونه ای افزایش یابند که کارایی نیز به میزان معینی افزایش یابد. در این مقاله به بررسی این گونه از مسایل می پردازیم و مدل IDEA را به گونه ای تعمیم می دهیم که جوابگوی نیاز مطرح شده باشند.

ارتعاش غیر یکنواخت تکیه گاه ها در سازه های بزرگی همچون پل های کابلی معلق و پل های کابل ایستا، سدها و خطوط انتقال نیرو مورد توجه قرار می گیرد. در این تحقیق، اثرات این ارتعاش بر پل های معلق کابلی و تاثیر پارامترهایی چون سرعت موج برشی در زمین بین تکیه گاه ها و طول دهانه میانی، بر پاسخ این نوع پل ها بررسی شده است. به همین منظور، چهار پل کابلی با طول دهانه میانی متفاوت و با استفاده از آیین نامه AASHTO-89 طراحی و شتاب نگاشت های مناسب با احتساب سرعت موج برشی مشخص برای هر شتاب نگاشت (با توجه به نوع خاک محل وقوع زلزله)، به پل ها اعمال می شود. در این تحقیق، از چهار سرعت موج برشی استفاده شده که برای هر کدام از این سرعت ها سه شتاب نگاشت در نظر گرفته شده است، پاسخ سازه تحت هر کدام از دسته شتاب نگاشت ها، ماکزیمم پاسخ ناشی از این سه شتاب نگاشت است. از نرم افزار ANSYS 7.0 به منظور آنالیز تاریخچه زمانی مدل ها استفاده شده و در کل، نود و شش تحلیل صورت گرفته است. بعد از اعمال شتاب نگاشت های زلزله در جهات اصلی به مدل های سه بعدی به شکل تاریخچه زمانی، پاسخ سازه در دو حالت ارتعاش یکنواخت و غیر یکنواخت تکیه گاه ها با احتساب تغییر شکل های بزرگ با یکدیگر مقایسه شده است. نتایج، گویای این مطلب است که با افزایش طول دهانه میانی و یا افزایش طول سرعت موج برشی، تاثیر تحریک غیر یکنواخت تکیه گاه ها در میزان پاسخ سازه کاهش می یابد.

رده ای از مسایل مقدار مرزی که در اینجا مورد بررسی قرار می گیرند به انتشار امواج سطحی دو بعدی آب عمیق در شرایط وجود یک مانع عمودی با سطح سخت مربوط می شوند، با این فرض که سطح آب با یک لایه نازک یخ پوشیده شده باشد. همچنین فرض شده است که پوشش یخی همانند یک صفحه انعطاف پذیرهمگن رفتار کند. مسایل مورد نظر منجر به حل معادله لاپلاس دو بعدی در یک ربع صفحه می شود، با شرط مرزی نیومن روی مرز قائم و شرطی که مستلزم مشتقات تا مرتبه پنجم تابعی نامعلوم روی مرز افقی پوشش یخی است، می شود. با این دو شرط مرزی است که یکتایی جواب ها تضمین می شود. روشی که در اینجا برای حل مساله مقدار مرزی مذکور بکار گرفته می شود، عبارتست از تعیین جواب یکتای رده ای خاص از معادله انتگرال فردهلم منفرد نوع اول.

در این مقاله، یک مدل ریاضی برای درخت شریانی انسان پیشنهاد شده است. برای حل معادلات یک بعدی حاکم بر جریان خون از روش اجزای محدود استفاده شده است. این مدل قادر است مشخصه های جریان از قبیل انتشار امواج فشار و دبی جریان را با دقت قابل قبول پیش بینی کند. مقایسه نتایج حاصل از سه مدل نیوتنی، توانی و کیسون برای رفتار خون نشان می دهند که مدل کیسون نتایجی نسبتا مشابه نتایج نیوتنی دارد، و نتایج مدل توانی به حالت غیر لزج نزدیک تر است. مقایسه نتایج مدلسازی جریان پایا و ناپایا نشان می دهد که روش پایا برای پیش بینی مقادیر متوسط متغیرها در جریان ناپایا با دقت مورد قبول، مناسب است. مدل پیشنهادی قادر است تاثیر پارامترهای مختلف از قبیل مقاومت و کامپلیانس بسترهای مویرگی بر امواج فشار و دبی جریان خون را در درخت شریانی پیش بینی کند.

بارهای سیکلی ناشی از زلزله باعث ایجاد روانگرایی در خاک های ماسه ای اشباع شل حاوی ریزدانه های چسبنده می شود. این پدیده در موارد زیادی از زلزله ها مشاهده شده است. در این تحقیق، مقاومت در برابر روانگرایی خاک های ماسه ای حاوی ریز دانه چسبنده در قالب آزمایش های سه محوری دینامیکی با مطالعه پلاستیسیته مخلوط ماسه و رس تواما بررسی شده است. آزمایش ها نشان می دهد با افزایش درصد ریزدانه تا رسیدن به درصد رس 20 درصد (متناظر با PI=4) مقاومت در برابر روانگرایی کاهش یافته و با اضافه شدن درصد رس مقاومت در برابر روانگرایی افزایش می یابد، تا اینکه در رس 40% (متناظر با PI=7) با مقداری در حدود ماسه خالص می رسد. نتایج حاصل از این آزمایش ها نشان می دهد که افزایش درصد رس نه تنها باعث افزایش مقاومت در برابر روانگرایی نمی شود بلکه به میزان قابل توجهی آن را کاهش می دهد. بنابراین، استفاده از روش های متداول در ارزیابی روانگرایی نظیر آزمایش SPT در صورتی که ماسه موجود حاوی ریزدانه چسبنده باشد کارا نیست و کاملا غیر محافظه کارانه می باشد.

در پروتز کامل مفصل ران، ایجاد اتصال اولیه پایدار و محکم مابین کاپ استابولوم و استخوان لگن و حذف سیمان و یا قاب فلزی پشتیبان از اهمیت بالایی برخوردار است. بدین منظور کامپوزیتی ساخته شد که دارای زمینه ای از لاستیک سیلیکون (PDMS) و پر کننده ای از بیو سرامیک های هیدروکسی اپاتیت (HA) یا بتاتری کلسیم فسفات (b- TCP) می باشد. هدف از تهیه این کامپوزیت ها استفاده از آنها در ساخت لایه خارجی کاپ به عنوان لایه مجاور استخوان در پروتز مفصل کامل ران است، به طوری که ضمن دارا بودن خواص استخوان سازگاری، باعث اتصال اولیه پایدار، توزیع یکنواخت تنش ها به روی استابولوم، جذب شوک های ناشی از سیکل راه رفتن و ممانعت از لقی پروتز در طولانی مدت شود.
بر اساس نتایج بررسی مورفولوژی مقطع شکست نمونه های کامپوزیت با دستگاه میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) مشخص شد که مابین پرکننده و زمینه در کامپوزیت PDMS /b - TCP اتصال مناسب و به هم پیوستگی بیشتری در مقایسه با کامپوزیت PDMS/HA وجود دارد.
به منظور بررسی زیست سازگاری نمونه های کامپوزیت در مجاورت سلول زنده، نمونه های تهیه شده تحت آزمونin vitro از نوع سمیت سلولی قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بود که نمونه کامپوزیت PDMS /b - TCPبا میزان25 phr پر کننده در آزمون های سمیت سلولی از رشد عالی سلول های L929 در مجاورت خود برخوردار بوده و برای آزمون های in vivo مناسب می باشد.

فلزات نادر خاکی، به دلیل گشتاور مغناطیسی بزرگ و تنوع ساختار مغناطیسی و کریستالی که دارند از اهمیت ویژه ای برخوردارند. تجربه نشان می دهد با یکسان نگهداشتن الکترونگاتیویته، شعاع یونی، هیبریداسیون و... که به عنوان مهم ترین عوامل تاثیرگذار در شکل گیری یک فاز پایدار مطرح شده اند، در ترکیبات لانتانیدی رفتار کریستالی متنوعی مشاهده می شود. عنصر گادلینیوم (Gd) با هفت الکترون در تراز 4f تقارن فضایی و پایداری فاز کریستالی و مغناطیسی دارد ولی در سری ترکیبات Gd2X(X=Al, Ga, In) تنوع ساختار کریستالی و ناپایداری های فاز مغناطیسی مشاهده می شود، به طوری که ترکیب بین فلزی Gd2Al در ساختار کریستالی اورتورمبیک و Gd2In در ساختار هگزاگونال متبلور می شود در حالی که تاکنون هیچ اطلاعاتی درباره ترکیب میانی، Gd2Ga، گزارش نشده است.
در این تحقیق، روش ساخت ترکیب بین فلزی Gd2Ga که در نمودار فازی Gd–Ga ثبت نشده است، به روش ذوب با قوس الکتریکی بررسی شد. طیف XRDو SEM شکل گیری ساختار کریستالی اورتورمبیک را در این ترکیب نشان می دهد که بسیار حساس به دمای پخت است. سپس پایداری فاز کریستالی ترکیبات Gd2X(X=Al, Ga, In) از طریق محاسبه انرژی کل سیستم در چارچوب روش "DFT" با استفاده از نرم افزار Wien2k بررسی شد که نتایج محاسبات با شواهد تجربی مطابقت دارد.

حفرات زیرزمینی ممکن است با علل مختلفی از قبیل حفاری های زیرزمینی نظیر تونل، شبکه های آب و فاضلاب، گاز و یا مجاری قنات های قدیمی به وجود آیند. وجود هر یک از این عوامل می تواند بر ظرفیت باربری پی های مستقر بر سطح خاک تاثیر بسزایی داشته باشد. برای بررسی و شناخت هر چه بهتر این تاثیرات، یک مدل فیزیکی، که قادر به بررسی این اثر باشد، به وسیله مولفان در دانشگاه صنعتی خواجه نصیر الدین طوسی طراحی و ساخته شد. بخش اصلی این مدل، یک تانک آزمایش برای ایجاد حفره، ترانشه خاک با دانسیته نسبی مطلوب و مدل پی می باشد. یک سری آزمایش تحت شرایط بار استاتیکی وارد بر پی به وسیله مدل فوق به منظور بررسی اثر پارامترهای اصلی نظیر دانسیته نسبی خاک، عمق مدفون حفره، خروج از مرکزیت پی نسبت به حفره انجام شد. بر اساس نتایج حاصل، یک ناحیه بحرانی زیر پی وجود دارد، که در صورت قرارگیری حفره داخل این ناحیه، پایداری و ظرفیت باربری پی به میزان قابل توجهی تحت تاثیر قرار گرفته و باید این تاثیر بر ظرفیت باربری پی در نظر گرفته شود.

ریپل گشتاور قابل ملاحظه موتور سوئیچ رلوکتانس (switched reluctance or SR) از عوامل اصلی محدود کننده حوزه کاربرد آنست که تلاش جدی را در حوزه کنترل آن طلب می کند. مشخصه بارز روش خطی سازی پسخوری، انتقال سیستم اصل غیر خطی به یک سیستم ثانویه خطی با استفاده از یک تبدیل مختصات مناسب و سپس کاربرد سر راست روش های متداول حوزه کنترل خطی است. از این منظر و رد صورت حصول سیستم خطی معادل موتور، علاوه بر دستیابی به هدف اصلی کنترل (یعنی رگولاسیون سرعت)، کنترل قابل قبولی بر روی ریپل گشتاور و دیگر اهداف ثانویه فراهم خواهد شد. در این مقاله، با الهام از ساختار متداول کنترل سرعت موتور SR، قالبی جدید و در عین حال ساده برای تحقق روش خطی ساز پسخوری پیشنهاد گردیده است که علاوه بر رفع ضعفهای کاربردهای قبلی آن (شامل: نیاز به اطلاع از مدل دقیق موتور، لزوم انجام ساده سازی های متعدد محدود کننده حوزه کاربرد، و حجم محاسبات بالا)، از قوام قابل ملاحظه ای در قبال نامعینی و تغییرات پارامتر، در عین حفظ بهینگی رفتار، برخوردار است. نتایج شبیه سازی گویای قوام قابل توجه و نیز موفقیت کنترل کننده سرعت پیشنهادی در ردیابی مطلوب سرعت و کنترل قابل قبول ریپل گشتاور است.

این مقاله به مطالعه یک مدل کاتوره ای برای سطح مشترک متحرک در محیط متخلخل می پردازد. این مدل با مدل استاندارد (Kardar – Parisi_Zhang) KPZ در اضافه شدن نوفه فرونشان که بازتاب کننده اثر محیط متخلخل است، تفاوت دارد.
دیده می شود که فرم مقیاس بندی Family - Vicsek در محیط متخلخل نیز برقرار است و توان های مقیاس بندی در این محیط در d = 1 بعد به دست آمده و با توان های مقیاس بندی در غیاب نوفه فرونشان مقایسه می شود. نرخ تغییرات متوسط ارتفاع سطح مشترک در محیط متخلخل برای مدل (Random Deposition) RD، تابعی نزولی از زمان و به فرم tk-1 (که K<1) به دست می آید.

اندرکنش سه بعدی امواج مسطح هارمونیکی SV, SH و P با دره های رسوبی با استفاده از روش المان مرزی در فضای فرکانسی بررسی شده است.
در این مقاله نشان داده شده است که به منظور رسیدن به پاسخ های واقعی، مساله می بایست در حالت سه بعدی مدلسازی و بررسی شود. همچنین برای پیش بینی دقیق حرکات زمین در ناهمگونی های توپوگرافی، کلیه پارامترهای موثر نظیر شکل لایه ها، خصوصیات مادی و هندسی آنها، فرکانس تحریک، نوع موج ورودی و آزیموت و زاویه برخورد آن، اثرات انعکاس و انکسار امواج بایستی تواما در نظر گرفته شود. صحت و کارایی فرمول بندی های ارایه شده برای محاسبه بزرگنمایی دامنه حرکات زمین با حل و بررسی مثال هایی اثبات می شود.

در این مقاله پس از مقدمه ای بر مطالعات عدم قطعیت، روش تخمین کیفی و کمی عدم قطعیت در ذخایر قابل استحصال مخازن هیدروکربوری به صورت فرآیندی متشکل از پنج مرحله اساسی: ا) انتخاب بهترین مدل مخزن، ب) تعریف پارامترهای عدم قطعیت، ج) طراحی آزمایش ها، د) اجرای آزمایش ها با نرم افزار شبیه ساز، ه) تحلیل نتایج و به دست آوردن تابع توزیع پارامتر جواب معرفی شده است. در مطالعه موردی ابتدا بهترین مدل مخزن موجود و نیز مهم ترین پارامترهای عدم قطعیت شناسایی و انتخاب شدند، سپس با ترکیبی از روش های مختلف آماری همچون طراحی آزمایش، روش سطح جواب و روش نمونه گیری مونت کارلو به صورت یک فرآیند یکپارچه، ابتدا تخمین کیفی از میزان تاثیر هر یک از پارامترهای عدم قطعیت روی ذخایر قابل استحصال به عنوان پارامتر جواب انجام گرفت و نهایتا ارزیابی کمی عدم قطعیت در مقدار ذخیره از روی پارامترهای عدم قطعیت انجام یافت.

در این مقاله، الگوریتم جدیدی برای تطابق پاره خط ها در تصاویر استریو ارایه شده است. از اهداف اصلی در طراحی این الگوریتم، بالا بردن کارایی آن، به معنی افزایش هر چه بیشتر تطابق های صحیح، ضمن حفظ اطمینان از عدم افزایش تطابق های غلط بوده است. در این راستا علل حذف تطابق های صحیح و وجود تطابق های غلط در برخی از الگوریتم های رایج بررسی شده و با معرفی معیارها و قیود جدید سعی شده است که از اطلاعات نوری، هندسی و ساختاری موجود در تصاویر به طور موثرتر استفاده شود. بر این اساس، در مرحله تعیین کاندیداها، الگوریتم از دو معیار جدید و معیارهای رایج و مطمئن epipolar، حداکثر disparity و اختلاف زاویه استفاده کرده است. همچنین پروسه رفع ابهام و انتخاب متناظرها، که مشکل اصلی در تطابق است، به طور کامل، یعنی از نظر قیود بکار رفته، تابع معیار و بهینه سازی، کاری نو و جدید است. الگوریتم، با تطابق صحیح 96% از پاره خط ها و بدون تطابق غلط، بر روی مجموعه ای از تصاویر صحنه های داخلی، کارایی بالایی را نشان داده است.

روش رهایی پویا راهکار تکراری حل سامانه معادله ها است. در این مقاله، گام زمانی نوینی برای روش رهایی پویا رابطه سازی خواهد شد. روش پیشنهادی با کمینه کردن نامیزان هر تکرار، گام زمانی در دسترس قرار می دهد. کارایی این رابطه سازی با نگره های ریاضی و نمونه های عددی بررسی می شود. ثابت می شود که استفاده از گام زمانی بهینه مرتبه همگرایی روش رهایی پویا را در تحلیل های خطی و ناخطی به ترتیب، به بی نهایت و دو افزایش می دهد. برای سنجش عددی روش پیشنهادی نیز سازه های صفحه ای همگن و قاب خمشی با رفتارهای خطی و ناخطی هندسی تحلیل می شوند. نمونه های عددی نشان می دهند که استفاده از گام زمانی بهینه شمار تکرارهای همگرایی روش رهایی پویا را کاهش می دهد، به سخن دیگر، هزینه و زمان تحلیل کاهش می یابد. در نتیجه، رابطه سازی پیشنهادی برای گام زمانی بهینه کارایی ریاضی و عددی بالاتری نسبت به دیگر روش های متداول (گام زمانی ثابت) دارد، به گونه ای که سبب افزایش قابل توجه نرخ همگرایی روش رهایی پویا می شود.

دوده هادی باعث افزایش قابل ملاحظه هدایت الکتریکی آمیزه های پلیمری می شود. نتایج این مقاله نشان می دهد که روند افزایش هدایت الکتریکی آمیزه های پلیمری با افزایش درصد دوده غیر خطی است. وقتی دوده مصرفی کم باشد، هدایت الکتریکی تفاوت چندانی با هدایت الکتریکی پلیمر خالص اولیه ندارد، یعنی فقط وقتی درصد دوده از مقدار حدی (آستانه تجمع) بالاتر باشد، دوده تاثیر قابل ملاحظه ای بر روی بهبود و افزایش هدایت الکتریکی پلیمر دارد. همچنین نتایج نشان می دهند که استفاده از دوده با ساختار بالاتر و نیز مواد یونی باعث می شود که آستانه هدایت در درصدها کمتری از دوده مشاهده شود. افزایش دمای فرآیندی و متعاقب آن کاهش ویسکوزیته آمیزه نیز به دلیل تشکیل آسان تر شبکه های هادی باعث کاهش مقدار آستانه تجمع می شود. همچنین نتایج نشان می دهند که تاثیر افزایش دمای محیط آزمایش بر روی میزان هدایت الکتریکی به دمای شیشه ای شدن پلیمر بستگی دارد. با افزایش دمای آزمون، هدایت الکتریکی کاهش و در نزدیکی دمای شیشه ای شدن، هدایت الکتریکی افزایش می یابد.

هدف از این تحقیق، سنتز یک رزین مناسب برای پوشش های ضد خزه خود صیقل و در عین حال سازگار با محیط زیست است. به دلیل خواص مناسب پوششی پلی وینیل الکل (PVA) و زیست تخریب پذیر بودن آن، این پلیمر به عنوان پایه رزین مورد نظر انتخاب شد. با توجه به خاصیت ضد باکتری و ضد خزه ای آمین های نوع سوم این ترکیب نیز به عنوان بیوساید سازگار با محیط زیست استفاده شد. سنتز رزین مورد نظر در دو مرحله صورت گرفت. در مرحله اول PVA توسط یک آسیل کلراید، استری شده و در مرحله بعدی واکنش کواترنیزاسیون توسط آمین های نوع سوم انجام گرفت. با انجام این دو واکنش، یک رزین حاوی ترکیبات بیوساید و با قابلیت هیدرولیز (خود صیقلی) به دست آمد. در این پژوهش اثر جرم مولکولی PVA، نوع آمین و درصد اصلاح توسط آمین بر سرعت سایش (خاصیت خود صیقلی رزین) بررسی شد. در ضمن نمونه های تهیه شده به وسیله آنالیز FTIR و تیتراسیون یون کلر شناسایی و ارزیابی شد. نتایج نشان داد که بازدهی اصلاح در مرحله کواترنیزاسیون بالاتر از 92 درصد است. محدوده سرعت سایش در نمونه های ساخته شده نیز بین 5 تا 21 میکرون بر ماه به دست آمد. همچنین با افزایش درصد اصلاح و کاهش جرم مولکولی پلیمر پایه، سرعت سایش پوشش افزایش یافت.

سازند سیاهو، سرچاهان و فراقون در ناحیه فارس و بندرعباس با هدف ارزیابی ژئوشیمیایی این سازندها در زایش گاز با روش های مختلف ژئوشیمیایی مطالعه شده است. بر اساس نتایج راک – اول سازند سیاهو در کوه فراقون به دلیل پایین بودن درصد ماده آلی و پختگی بالا نمی تواند سنگ منشا مناسب محسوب شود. این سازند با لیتولوژی شیلی در شرایط احیا تا اکسیدی رسوب کرده و مخلوطی از مواد آلی خشکی و دریایی (کروژن نوع II و III) دارد. سازند سرچاهان فقط در منطقه کوه فراقون کیفیت مطلوب و ماده آلی نسبتا مناسبی دارد. مطالعه پارامترهای مختلف بیومارکری نیز نشان می دهند که سازند سرچاهان در شرایط نیمه احیا تا اکسیدی و محیط دریایی رسوب کرده و لیتولوژی شیلی دارد. بررسی نتایج راک – اول در نمونه های چاه نشان می دهد سازند سرچاهان فقط در چاه کوه سیاه – 1 کیفیت و کمیت های لازم را برای تولید هیدروکربور دارد و از نظر پختگی نیز در منطقه نفت زایی قرار دارد. نتایج راک – اول و انعکاس ویترینیت سازند فراقون بیانگر این است که این سازند فقط در چاه کوه سیاه – 1 شرایط لازم برای تولید هیدروکربور را دارد و می تواند به عنوان سنگ منشا احتمالی هیدروکربور در این منطقه مطرح شود.

در این مقاله یک مدل جدید بر پایه مفهوم گسیل نور اشعه ای (Ray – Optical) و تئوری کیرشف با استفاده از تقریب صفحه مماس برای محاسبه توان میدان پراکنده شده از یک سطح ناهموار ارایه گشته و با بکارگیری روش های کرنل، پارامترهای سطح ناهموار با درجات مختلف ناهمواری، محاسبه شده است. با اعمال این مدل، میدان دریافتی و در نهایت توان پراکنده شده از سطوح ناهموار نسبت به زوایای ارتفاع و افق تخمین زده شد، سپس با طراحی و ساخت چندین سطح با درجات ناهمواری مختلف، میدان پراکنده شده از روی آنها اندازه گیری شد. از مقایسه نتایج به دست آمده از این اندازه گیری ها با نتایج مدل کیرشف و همچنین مدل پراکندگی تصادفی مشخص شد که مدل ارایه شده در این مقاله از دقت بهتری برای محاسبه توان پراکنده شده از سطوح ناهموار برخوردار است. بنابراین بکارگیری مدل ارایه شده این امکان را برای طراحان لینک های موبایل و یا ساختارهای استیلتث (رادار گریز) فراهم می کند که بتوانند نقاط ماکزیمم و مینیمم توان پراکنده شده از سطوح مختلف را محاسبه کنند. مدل ارایه شده در این مقاله بر خلاف مدل کیرشف، که فقط برای سطوح با ناهمواری کم و بسیار زیاد معتبر است، توانایی محاسبه میدان های همدوس و ناهمدوس پراکنده شده از سطوح ناهموار با درجات ناهمواری متفاوت و تابع توزیع متنوع را توامان دارد.

در این تحقیق، توصیف چاپگر به روش جدول مقایسه ای برای یک چاپگر چهار اولیه ای نیم رنگ بررسی شده است. برای این منظور تعداد 216 نمونه رنگی برای تشکیل یک جدول مقایسه ای تهیه و مولفه های رنگی مجهول به روش درونیابی مکعب در جدول مقایسه ای محاسبه شد. عمل انطباق محدوده های رنگی نیز برای آن دسته از نمونه های رنگی اولیه، که خارج از محدوده رنگی قابل تولید توسط چاپگر قرار داشتند، انجام شد. برای این منظور در ابتدا مناطق مرزی محدوده رنگی چاپگر با روش SMGBD محاسبه شد و سپس عمل انطباق نقاط خارج از محدوده رنگی با استفاده از روش CLGB صورت گرفت.

نیتروژن دهی پلاسمایی به روش توری فعال یک پدیده جدید در مهندسی سطح است که بتازگی توسعه یافته و ضمن برطرف کردن مشکلات نیتروژن دهی متداول پلاسمایی، پیشرفت های زیادی را نیز در این زمینه ارایه نموده است. در این مطالعه، رفتار فولاد کم آلیاژ 30CrNiMo8 در مقابل عملیات نیتروژن دهی پلاسمایی به روش های متداول و توری فعال در شرایط مختلفی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. ساختار و خواص مکانیکی این فولاد پس از نیتروژن دهی پلاسمایی به روش های فوق از نظر ضخامت و ترکیب شیمیایی لایه ترکیبی و همچنین سختی سطح تا عمق نمونه ها با استفاده از میکروسکوپ های نوری و الکترونی (SEM)، پراش اشعه ایکس (XRD)، و آزمون ریز سختی سنجی ارزیابی شد. نتایج نشان می دهد که روش نیتروژن دهی پلاسمایی به روش توری فعال افزایش دمای عملیات، مستقل از پارامترهای مربوط به سیستم توری، موجب افزایش نیتریدهای e در لایه ترکیبی و همچنین افزایش ضخامت و سختی این لایه می گردد.

تحقیقات نشان می دهد که پارامترهای هیدرولوژیکی زیادی در انتقال یون سیانید (CN-) یا ترکیبات سیانوره از سد باطله به منابع آب زیرزمینی موثر بوده است که این پارامترها شامل تخلخل خاک، نوع خاک، مشخصات آبخوان و سرعت آب زیرزمینی می شوند. سیانید در صنایع معدنی از جمله فرآوری طلا، سرب و روی و صنایع شیمیایی مصرف گسترده دارد و انتقال آن به منابع آب دلیل خواص سمی زیاد یکی از معضلات مهم زیست محیطی به شمار می رود. با بررسی رفتار سیانید در خاک می توان امکان جذب و سرعت انتقال آن به منابع آب زیرزمینی را پیش بینی کرد. برای این کار از پساب کارخانه فرآوری طلای موته حاوی 270 میلی گرم در لیتر یون سیانید استفاده شد. به منظور بررسی پارامترها، سه نمونه مختلف خاک شامل خاک اطراف سد باطله و دو نوع رس طبیعی (بنتونیت و خاک رس دانشگاه) انتخاب و بعد از تراکم خاک ها با رطوبت بهینه، آزمایش های نفوذ پذیری آنها در ستون به وسیله محلول سیانید انجام گرفت. در محلول خروجی از ستون آزمایش، دبی محلول خروجی، ضریب نفوذ پذیری و همچنین غلظت سیانید در زمان های مختلف اندازه گیری شد. اندازه گیری غلظت سیانید با روش تیتراسیون و با استفاده از محلول معرف ردانین (محلول پارا دی متیل آمینو بنزیلیدین ردانین در استن) و نیترات نقره به انجام رسید. نتایج آزمایش ها نشان می دهد که با وجود اختلاف در نفوذ پذیری خاک ها تنها مقدار کمی از سیانید در ستون خاک جذب می شود همچنین زمان نیمه عمر سیانید 1.8, (CN) سال است.

در این مقاله اثر شاخص های تجربی بر تخریب سیانید در پساب واحدهای عملیات حرارتی مطالعه شد. در این فرآیند از اکسید کننده پراکسید هیدروژن و کاتالیزور مس دو ظرفیتی استفاده شده است. بهینه سازی بر روی محلول های استاندارد سیانید با غلظت 100 میلی گرم در لیتر در محیط قلیایی و دمای 25 درجه سیلسیوس در نسبت های مولی مختلف پراکسید هیدروژن و غلظت های متفاوت کاتالیزور انجام شد. نتایج تجربی نشان داد که در نسبت مولی (H2O2:CN-) 9:1 و غلظت 20 میلی گرم در لیتر کاتالیزور، پس از 30 دقیقه مقدار سیانید به کمتر از پنج میلی گرم در لیتر کاهش می یابد. شرایط بهینه حاصل بر روی پساب واقعی با 540 میلی گرم در لیتر سیانید اعمال شد. پس از 100 دقیقه مقدار سیانید به کمتر از پنچ میلی گرم در لیتر کاهش یافت.

پایداری دیواره های معدن سنگ آهن چادرملو با عمیق تر شدن معدن، از نظر طراحی بسیار حایز اهمیت است. در تحقیق حاضر، زوایای طراحی شده برای این دیواره ها، بازنگری شده است. به منظور روز آمد کردن مدل زمین شناسی معدن و تعیین پارامترهای زمین شناسی و مکانیک سنگی، برداشت های ژئوتکنیکی لازم در معدن انجام گرفت. بعد از ترسیم مقاطع قائم و افقی جدید معدن، تحلیل پایداری دیواره های آن با سه روش تجربی، تحلیلی و عددی انجام شد. در ابتدا برای تخمین ابتدایی زوایای شیب از طبقه بندی MRMR استفاده شد. بعد از ترسیم مقاطع قائم جدید بر اساس نتایج به دست آمده از طبقه بندی مذکور، پایداری این مقاطع با روش های تحلیلی، بررسی شد. در ادامه، مقاطع بررسی شده با روش اجزای محدود تحلیل و بررسی گشت. نتایج نشان داد که زوایای شیب بین رمپی، که در طرح اولیه معدن 55 درجه فرض شده بود، زیاد است به طوری که زوایای شیب پایدار بسته به نوع سنگ در بخش های مختلف معدن بین 30 تا 55 درجه می باشد.

زون افیولیتی سبزوار قسمتی از افیولیت های حلقوی ایران مرکزی محسوب می شود. وجود لنزهای کرومیتی فراوان بر اهمیت زمین شناسی منطقه افزوده است که به علت شرایط کوهستانی و عدم توانایی در ردیابی لنزهای پنهان، اغلب آنها اکتشاف نشده باقی مانده اند. یکی از راهکارهای مناسب، استفاده از مدل های انتزاعی ریاضی است. بدین منظور، ابتدا مطالعه کاملی در مورد سنگ شناسی و بویژه ژئوشیمی منطقه صورت می گیرد. پارامترهایی که در مدل به کار می روند دو نوع است، فاکتور ژنتیک بحرانی و معیار شناسایی بحرانی. با ترکیب خطی این دو نوع پارامتر، تابعی به دست می آید که واحد زمین شناسی امید بخش نام دارد. تابع خطی به دست آمده از نوع تابع احتمال است، بنابراین با استفاده از آنالیز ویژگی برای هر کدام از پارامترها اولویت قایل شده و برای آنها حد آستانه ایی تعریف می شود. با اجرای مدل برای منطقه، واحد زمین شناسی امید بخش به صورت یک فضای سه بعدی به دست می آید و اجتماع آن نقاطی است که بتواند حد آستانه ایی تعیین شده را ارضا کند. در نهایت، مدل آن دسته از مناطق و مشخصه هایی را که برای ادامه کار لازم و در اولویت هستند به ما معرفی می کند. بر این اساس، ادامه کار اکتشافی در این مناطق، قابل کنترل بوده و با هزینه کمتری انجام خواهد شد.

در عمل اغلب آزمایش ها چند پاسخی هستند و بدلیل همبستگی پاسخ ها و هزینه زیاد مدل سازی جداگانه آنها طراحی آزمایش های چند پاسخی ضروری است. تولید طرح بهینه چند پاسخی یکی از مسایل سخت بهینه سازی است. سه الگوریتم عمومی برای تولید طرح بهینه چند پاسخی ارایه شده است که هر سه، طرح پیوسته بهینه تولید می کنند و روشی برای تولید طرح گسسته بهینه در ادبیات موضوع گزارش نشده است. مشکلات الگوریتم های موجود عبارتند از: نیاز به حل مسایل بهینه سازی متعدد، عملیات دستی پیچیده و زمانبر، کندی و کارایی پایین و پیچیدگی تحلیل حساسیت طرح های تولید شده. در این مقاله، یک مدل سازی جدید برای مساله طراحی بهینه آزمایش های چند پاسخی با استفاده از برنامه ریزی ماتریسی پیشنهاد شده است. مدل پیشنهادی بدلیل حل یک مساله بهینه سازی بجای حل مسایل متعدد، بهره گیری از الگوریتم های نقاط داخلی و مکانیزه شدن عملیات آن نسبت به روش های موجود سریعتر است. مدل پیشنهادی قابلیت تولید طرح گسسته و طرح پیوسته بهینه را دارد. حل پذیری مدل پیشنهادی و سهولت تحلیل حساسیت طرح های تولید شده با حل چند مساله نمونه نشان داده شده است. با تعریف چندین معیار، ویژگی های مدل پیشنهادی با الگوریتم های موجود مقایسه شده است.

تحلیل میانگین ها یک روش گرافیکی برای بررسی برابری میانگین چند جامعه است. در این روش، پس از تخمین میانگین هر یک از جامعه های مورد مطالعه و رسم آنها بر روی نموداری که حدود بالا و پایین دارد، در مورد برابری یا عدم برابری میانگین تصمیم گیری می شود. یکی از مفروضات اصلی در انجام تحلیل میانگین ها فرض نرمال بودن مشاهدات است. در صورت نقض این فرض، تحلیل های انجام شده می تواند به شدت تحت تاثیر قرار گیرد. یکی از راه های غلبه بر این مشکل استفاده از تبدیل متغیر مناسب و انجام تحلیل میانگین ها به روش متداول است. راه حل دیگری که در این مقاله توسعه داده شده است، به طور مستقیم مشاهدات را از روش تحلیل میانگین ها مورد ارزیابی قرار می دهد.

در این مقاله، مدلی برای انتخاب سبد سهام در بورس ارایه شده است. در این مدل برای تعیین سهام مناسب سرمایه گذداری، ابتدا صنایع بورس ارزیابی و رتبه بندی و سپس صنایع برتر برای سرمایه گذاری انتخاب می شوند. پس از آن، شرکت های هر صنعت برتر به طور جداگانه ارزیابی و رتبه بندی و شرکت های برتر هر صنعت انتخاب می شوند. برای این منظور ار روش تصمیم گیری PROMETHEE به عنوان یک روش رتبه بندی و تصمیم گیری چند معیاری استفاده شده است. در این مدل پس از رتبه بندی صنایع و شرکت ها، سهم سرمایه گذاری در هر صنعت و هر شرکت با توجه به راهبردهای سرمایه گذاری از طریق حل مدل های برنامه ریزی خطی تعیین می شوند. برای ارزیابی صنایع و شرکت ها، عوامل موثر بر این ارزیابی ها در یک مطالعه پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه در بورس تهران تعیین شده اند. با بکارگیری مدل توسعه یافته در بورس تهران مشاهده شد که رتبه بندی صنایع بورس و شرکت های هر صنعت و به تبع آن انتخاب سبد سهام با راهبردهای سرمایه گاری مختلف می تواند متفاوت به دست آید. به همین دلیل نتایج مدل تا حد زیادی به این راهبردها وابسته است و تعیین آنها مستلزم دقت زیادی می باشد.

ترکیبی از روش تقریبی پل هاوزن و روابط تجربی ردفورد، جونگو، جانسون و دیگران برای تشخیص نقطه آغاز لایه مرزی گذرا در جریان با گرادیان فشار مثبت و برای شدت اعتشاش های متفاوت بکار رفته است. یک شیپوره واگرا با زوایای مختلف، تا حدی که نقطه جدایش آن بسیار دورتر از لبه ورودی جریان به شیپوره باشد، در نظر گرفته شده است. اضافه بر این، توربولنس جریان آزاد درون شیپوره، از شدت های کم دامنه (تحریک خطی) تا شدت های پر دامنه (تحریک غیر خطی) تغییر داده می شود. با استفاده از روش اشاره شده، محل رینولدز خنثی، نقطه آغاز لایه مرزی گذرا و نقطه جدایش از دیواره های شیپوره محاسبه می شود. نتایج نشان می دهند که با افزایش شدت توربولنس جریان آزاد و افزایش زاویه گشودگی شیپوره نقطه آغاز لایه گذرا به سمت نقطه تحریک خنثی و همچنین نقطه جدایش نیز به سمت لبه شیپوره نزدیک می شوند. نتایج دیگر نشان می دهند که دامنه تحریکات اغتشاشات نفوذی که از جریان اصلی به کناره دیواره راه می یابند با افزایش فاصله از آغاز لایه گذرا، ابتدا به شدت افزایش یافته و سپس کاهش می یابد و به سمت مقدار ثابتی میل می کنند. این تغییرات تابع رینولدز دهانه ورودی شیپوره نیز می باشد. نتایج تحقیق برای برآورد اثر شدت توربولنس جریان آزاد و گرادیان فشار بر شکل گیری لایه مرزی گذرا در تیغه های توربوماشین ها و ایرفویل ها استفاده می شود.

در این مقاله، کنترل غیر خطی روبات سیار چرخدار برای پیمودن مسیرهای مطلوب ارایه می شود. روبات سیار دو چرخ محرک مستقل و دینامیک غیر هولونم دارد و امروزه افراد زیادی این مساله را در کاربردهای گوناگون عنوان کرده اند. در کنترل غیر خطی روبات سیار، پارامترهای نامعین بایستی تخمین زده شود. در این مقاله تاثیر معادلات جدید دینامیکی در مختصات ثابت (Global) و متحرک (Local) بر سیستم کنترلی و تخمین پارامترهای نامعین روبات بررسی می شود. مدل دینامیکی ارایه شده در مختصات ثابت، خواص مفیدی برای طراحی سیستم کنترلی غیر خطی دارد. با استفاده از این مدل امکان جبران انحراف زیاد از مسیر مطلوب به وجود آمده و ماتریس رگرسور جدید غنی می شود، بدین مفهوم که تخمین دقیق پارامترها انجام می شود. سیستم کنترلی جدید غیر خطی، که پارامترهای آن با محاسبات فازی (قواعد اگر – آنگاه فازی) تنظیم می شود، طراحی شده است. با تنظیم فازی پارامترهای سیستم کنترلی، مقاومت آن به نویزهای اندازه گیری افزایش یافته و گشتاور ورودی سیستم کاهش می یابد. سپس یک کنترل کننده فازی جدید، که فقط بر اساس قواعد زبانی کنترل خطای تعقیب مسیرهای مطلوب را انجام می دهد، طراحی می شود. در این سیستم کنترلی، که ساختار ساده تری دارد، حذف فرایند تخمین پارامترها موجب افزایش کارایی و سرعت سیستم کنترلی می شود.

یکی از پارامترهای موثر بر عملکرد موتورهای انژکتوری و میزان آلاینده های خروجی از آنها، تعیین سازوکار زمانی پاشش و زمان مناسب برای پاشش در هر کدام از مکانیسم ها (ترتیبی، نیمه ترتیبی و همزمان) است. زمان پاشش سوخت به طور مستقیم بر چگونگی تبخیر سوخت، اختلاط هوا و سوخت، میزان تشکیل فیلم مایع در درگاه ورودی و میزان سوخت وارد شده به سیلندر تاثیر می گذارد و بر این اساس، نقش مهمی در عملکرد مناسب موتور و کنترل میزان آلاینده های خروجی بخصوص UHC ایفا می کند. در این مقاله، تاثیر زمان پاشش سوخت در سازوکار زمانی ترتیبی، با استفاده از مدل ایجاد شده از موتور XU7JP-L3 (مورد استفاده در خودرو سمند) در کد مهندسی Wave و با استفاده از مدل انژکتور پالس ویدس بررسی می شود و با نتایج تست موتور در سرعت های 2600 تا، 6000 RPM و در حالت تمام بار و نیمه بار مقایسه می شود. دقت مدل سازی با استفاده از داده های حاصل از تست گرم موتور تایید شده و تطابق زیادی را با داده های واقعی موتور نشان می دهد. با توجه به میزان گشتاور موتور و آلاینده های خروجی از موتور، زمان بهینه پاشش در سرعت ها و بارهای مختلف بدست می آید.

شناسایی فیچرهای ساخت از مدل CAD مهم ترین مرحله در راه ایجاد یک سیستم اتوماتیک برنامه ریزی فرآیند ساخت است. فیچرها نسبت به اجزای استفاده شده در مدل CAD عناصر سطح بالاتری هستند که اطلاعات طراحی را به فعالیت های ساخت مرتبط می کنند. یکی از متداول ترین روش ها برای شناسایی فیچرها استفاده از گراف توصیف کننده نحوه ارتباط وجوه و همین طور ویژگی های لبه های یک قطعه است که به آنها روش های متکی بر گراف گفته می شود. در این مقاله، یک روش توسعه یافته متکی بر گراف ارایه شده است که نسبت به روش های معمول متکی بر گراف قابلیت های بالاتری دارد، به این ترتیب که این روش، راه حل کلی تری را برای حل مساله فیچرهای متقاطع ارایه می کند و از نظر محاسباتی نیز مناسب تر از روش های گذشته است. همچنین الگوریتم های متکی بر گراف پیشنهاد شده تاکنون بیشتر به قطعات چند وجهی و فیچرهای 2.5 بعدی پرداخته اند، اما در این مقاله استفاده از روش های متکی بر گراف به محدوده ای از فیچرهای غیر چند وجهی و سه بعدی نیز توسعه داده شده است.