فهرست مطالب

مطالعات جامعه شناختی - پیاپی 30 (بهار 1386)

نشریه مطالعات جامعه شناختی
پیاپی 30 (بهار 1386)

  • 198 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1386/05/05
  • تعداد عناوین: 6
|
  • غلامرضا جمشیدیها، شهرام پرستش صفحه 1
    موضوع نوشتار حاضر، جایگاه نظریه تلفیقی پی یر بوردیو در گستره علوم اجتماعی است. بدین منظور، ابتدا، فلسفه رابطه ای به عنوان فلسفه پشتیبان این نظریه و پل رابط عین گرایی و ذهن گرایی طرح می گردد. سپس سابقه نظریه میدان های اجتماعی در نظریه میدان های فیزیکی و میدان های روانی تعقیب می شود. پس از آن، نظریه عمل پی یر بوردیو به عنوان مرکز ثقل جامعه شناسی رابطه گرایانه با توسل به مفاهیم نوبنیادی همچون منش و میدان تشریح می گردد. در این مرحله تلاش می شود ذات دیالکتیکی این مفاهیم و توقف وجودی شان نسبت به هم نشان داده شود. بدین ترتیب، توصیف مفاهیم منش و میدان معطوف به دریافت نظریه عمل به عنوان یک دستگاه نظری قدرتمند است، که توانایی تبیین عمل در عرصه های مختلف را دارد. مطالعات بوردیو و شاگردانش بارها این توانایی را نشان داده، ضمن آنکه با هضم انتقادات صاحب نظران علوم اجتماعی به توسعه هر چه بیشتر این برنامه تحقیقاتی جایگرین کمک نموده اند.
    کلیدواژگان: فلسفه رابطه ای، ذهن گرایی، عین گرایی، دیالکتیک، نظریه عمل، منش، میدان، استراتژی، هومولوژی، آئین، راست آئینی، کژآئینی و تمایز
  • علیرضا شجاعی زند صفحه 33
    از مدرنیته در تلقی عام و کلاسیک، به عنوان مهم ترین عامل عرفی شدن یاد شده است و انتظار می رفت با بسط آن، دین از صفحه ذهن و زندگی انسان مدرن بیرون رود. وجود شواهدی از حضور پر نشاط دین در دنیای مدرن، این نظریه و پیش بینی های آن را به زیر سؤال برده و امیدواری هایی برای به هم آوری دین و مدرنیته در برخی از نواندیشان دینی پدید آورده است. این مقال با تاکید بر تمایز میان «نوشدن»، «مدرن شدن» و «مدرنیته» و ملاحظه تفاوت های آموزه ای اسلام و مسیحیت، این امیدواری را به چالش کشیده است: در گام نخست با آشکارسازی نسبت نقیض میان دین و عرفی شدن و اثر غیر قابل انکار مدرنیته بر وقوع این فرایند و در گام دوم با ابرام بر عدم صدق مهم ترین مصادیق همزیستی میان دین و مدرنیته.
    کلیدواژگان: دین، اسلام، مدرنیته، مدرن شدن، نوشدن، عرفی شدن
  • سوسن باستانی، مریم صالحی هیکوییی صفحه 63
    تعاملات اجتماعی از عناصر بنیادین هر جامعه ای محسوب می شود. بر اساس دیدگاه شبکه، روابط و پیوندها به عنوان سرمایه اجتماعی محسوب می شوند و فرد از طریق آن ها به منابع و حمایت های موجود در شبکه دسترسی می یابد. هدف اصلی این پژوهش، مطالعه سرمایه اجتماعی شبکه زنان و مردان در تهران می باشد. فرض بر آن است که زنان و مردان به دلیل تفاوت در ساختار زندگی و به دلیل نابرابری های جنسیتی، دارای سرمایه اجتماعی متفاوت می باشند. تفاوت در سرمایه اجتماعی شبکه، در ابعاد ساختی (اندازه و ترکیب شبکه)، تعاملی (فراوانی تماس، صمیمیت) و کارکردی (حمایت ها) مطرح می باشد. در این پژوهش که با روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه انجام شده است ، تاثیر جنسیت و متغیرهای زمینه ای بر سرمایه اجتماعی شبکه مورد آزمون قرار گرفته است. جامعه آماری را افراد 18 سال به بالای تهران تشکیل می دهند. حجم نمونه 320 نفر است که با روش نمونه گیری خوشه ایبا احتمال متناسب با حجم انتخاب گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که شبکه های زنان و مردان از نظر ساخت (اندازه و ترکیب شبکه) تفاوت های قابل ملاحظه ای ندارند، اما از نظر خصوصیات تعاملی و کارکردی متفاوت می باشند. زنان انواع زنانه تر حمایت (عاطفی) و مردان انواع مردانه تر حمایت (مالی و اطلاعاتی) را فراهم می کنند. افراد شاغل و متاهل سرمایه اجتماعی بالاتری دارند. آنچه که شبکه روابط زنان و مردان را از هم متمایز می سازد، فرصت ها و محدودیت هایی است که زنان و مردان دارند و ناشی از نابرابری های جنسیتی و عدم توزیع برابر امکانات و فرصت ها در جامعه می باشد.
    کلیدواژگان: شبکه روابط اجتماعی، سرمایه اجتماعی شبکه، جنسیت، حمایت اجتماعی
  • تقی آزاد ارمکی، امیر ملکی صفحه 97
    در تحلیل رابطه بین سنت و مدرنیته با محوریت ارزش های سنتی و مدرن, برخی اندیشمندان بر این باورند که در فرآیند تحقق مدرنیته بعضی از عناصر سنتی ساختار فرهنگی جامعه در هم شکسته می شوند. با توجه به اینکه جامعه ما آهنگ توسعه و تحول را با سرعتی زیاد در پیش گرفته است، پاسخ به این سؤال ضروری به نظر می رسد که در حال حاضر وضعیت عناصر سنتی نظام فرهنگی در جامعه ایران چگونه است؟ پژوهش حاضر با اتخاذ رهیافت تطبیقی و بکارگیری داده های حاصل از موج چهارم پروژه بررسی ارزش های جهانی, علاوه بر مطالعه خانواده گرایی و دینداری به عنوان عناصر سنتی نظام فرهنگی جامعه ایران (در سطح خرد) همچنین به مقایسه آن با سه دسته از کشورهای جهان (بر مبنای سطح توسعه انسانی آنها) پرداخته است (سطح کلان). نتایج تحقیق حاکی از این است که: 1 در ایران سالخوردگان, کم سوادان و فقیران بیشتر از جوانان, دانشگاهیان و ثروتمندان به آموزه های سنتی خانواده پایبندند و تجانس بیشتری در این خصوص دارند. 2 از بین متغیرهای مستقل تحقیق فقط تحصیلات دارای قدرت پیش بینی میزان دینداری افراد در ایران است. 3 در چالش بین سنت و مدرنیته در ایران, ماندگاری عناصر سنتی در عرصه دین بیشتر از عرصه خانواده است. 4 در سطح کلان, بین تجانس فرهنگی در حوزه عناصر سنتی و سطح توسعه انسانی کشورها رابطه معکوس وجود دارد, یعنی در فرآیند مدرنیته, تجانس فرهنگی جای خود را به تشتت آراء در حوزه عناصر سنتی فرهنگ می دهد.
    کلیدواژگان: مدرنیته، سنت، ارزش های سنتی، ارزش های جدید، خانواده گرایی، دینداری، توسعه انسانی
  • سهیلا علیرضانژاد، حسن سرایی صفحه 123
    این مقاله در پی پاسخگویی به یک پرسش اصلی درباره زنان شهری ایرانی است و آن این است که آیا در دسترسی آن ها به فضاها و عرصه های عمومی تغییری ایجاد شده است، یا خیر؟ بر این اساس پرسش آغازین آن بدین شکل طراحی شد که”زنان شهری ایرانی در خارج از خانه، معمولا در کجاها بیشتر دیده شده و حضور دارند؟“برای پاسخگویی به این سئوال از روش مطالعه ترکیبی استفاده شده است. مطالعه تاریخی و کیفی مبنای آن چه را که در بخش کمی به آزمون گذارده شد، ساختند. بر اساس نتایج به دست آمده در گام نخست بهتر دیده شد که زنان شهری با توجه به میزان برخورداری از دو عنصر مدرن تحصیلات و اشتغال به چهار دسته تقسیم شوند. و در بخش های کیفی و کمی این پژوهش تفاوت های احتمالی در دسترسی آنان به فضاهای عمومی و یا زنانه به آزمون گذارده شدند. بر اساس نتایج به دست آمده زنان تحصیلکرده و شاغل امکان استفاده از فضاها و اماکنی را دارند که زنان فاقد تحصیلات دانشگاهی و شغل این امکان را ندارند. بر این اساس، زنان در تیپ های مختلف در یکسری از فضاها به اشتراک دیده می شوند اما زنان دارای تحصیلات دانشگاهی و اشتغال به عرصه های گسترده تر و بیشتری دسترسی دارند. محل کار مهمترین مکانی است که زنان برای ورود به آن از خانه خارج می شوند.
    کلیدواژگان: زن شاغل شهری، زن تحصیل کرده دانشگاهی، زن در عرصه عمومی، روابط اجتماعی
  • غلامحیدر ابراهیمبای سلامی صفحه 151
    مقاله حاضر در تحلیلی نظری، مناسبات و تعامل بین دولت و جامعه را مورد بررسی قرار می دهد. در رویکردی جامعه شناسانه، شکاف یا فاصله دولت از جامعه مساله ای اساسی بشمار می آید و در تحلیل نقش دولت در تحول صنعتی بر این نکته تاکید شده است که نوع مناسبات دولت و جامعه تعیین کننده نوع نقش آن خواهد بود و چگونگی مشارکت و نوع استقلال و اتکا آن ها اهمیت دارد. به منظور شناخت این روابط، تحلیل نهاد دولت از نظر ساختار درونی و نوع ارتباط آن با گروه های اجتماعی و تاثیر متقابل آن ها محور اصلی این مقاله است. مفهوم دیوان سالاری وبری و شاخص های ویژه آن معرف ساخت درونی دولت است و گروه های اجتماعی و بخش کارآفرین معرف ساختار اجتماعی تلقی گردیده اند. نظریه های کنترل اجتماعی (میگدال، 1988)، همزیستی بین دولت و کارآفرین (وید،1990) و ماهیت دولت رانتییر (ببلاوی و لوسیانی، 1987) در تبیین تحولات صنعتی و اجتماعی مورد توجه قرارگرفته است. استقلال دولت از جامعه و رهایی آن از فشارهای ویژه نگر برخی از گروه های اجتماعی و پیوند استوار آن با ساختار اجتماعی و تعقیب منافع ملی در نظریه «استقلال متکی به جامعه» با همان ادبیاتی که اوانز (استاد جامعه شناسی دانشگاه برکلی آمریکا) مطرح کرده مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین به «پروژه های مشترک» به عنوان محور هماهنگی و تعامل بین گروه های اجتماعی کارآفرین و دولت اهمیت داده شده و در نهایت با ملاحظه همه امکاناتی که نظریه مذکور برای تحلیل رابطه دولت و جامعه فراهم می کند، به محدودیت های این رویکرد در بررسی رابطه دولت رانتییر و گروه های کارآفرین در ایران اشاره گردیده است.
    کلیدواژگان: فاصله بین دولت و جامعه، گروه های کارآفرین، استقلال متکی به جامعه، دولت رانتییر، پروژه های مشترک