فهرست مطالب

Pediatrics - Volume:17 Issue: 2, 2007

Iranian Journal of Pediatrics
Volume:17 Issue: 2, 2007

  • تاریخ انتشار: 1386/05/05
  • تعداد عناوین: 17
|
  • فریبا خداپناهنده، نسترن کوثری، طاهره لاریجانی صفحه 101
    هدف
    هدف از این مطالعه تعیین فاکتورهای خطرساز مستعد کننده خونریزی داخل بطنی شدید (درجه سه و چهار) در نوزادان پرماچور با وزن تولد خیلی پاین می باشد.
    روش مطالعه
    در یک مطالعه گذشته نگر شاهدی موردی پرونده های کلیه نوزادان پرماچور با وزن تولد کمتر از 1500 گرم که در فاصله زمانی بین فروردین 1383 لغایت مهرماه 1384 در بخش مراقبت های ویژه نوزادان بیمارستان اکبرآبادی بستری شده بودند مورد بررسی قرار گرفت. 39 نوزاد با خونریزی داخل بطنی درجه بالا در طی این مدت وجود داشت. یک گروه کنترل شامل 82 نوزاد با وزن تولد کمتر از 1500 گرم نیز انتخاب گشت. یافته های مربوط به دوره پرناتال، نوع زایمان، مشکلات حین دوره نوزادی و گزارش های سونوگرافی جمجمه نوزادان در هر دو گروه بدقت مورد بررسی قرار گرفت. برای متغییرهایی که اختلاف معنی دار (P کمتر از 0.05) را کسب نموده بودند آنالیز آماری رگرسیون لجستیک انجام شد.
    یافته ها
    در مجموع 325 نوزاد با وزن تولد خیلی پایین مورد بررسی قرار گرفتند. میزان مرگ و میر 21.5% بود. آنالیز آماری رگرسیون لجستیک نشان داد فاکتورهای زیر احتمال وقوع خونریزی داخل بطنی درجه بالا را افزایش می دهند: سن حاملگی هنگام تولد پایین (OR: 3.72; 95% CI: 1.65-8.38)، وزن پایین هنگام تولد (OR: 3.42;95%CI: 1.65-8.38)، آپگار پایین دقیقه پنجم (OR: 1.58; 95% CI:1.59-6.32)، بیماری غشا هیالن (OR: 3.16; 95% CI: 1.42-7.45) و توکولیتیک تراپی با سولفات منیزیوم (OR: 4.40;95%CI: 1.10-24.5).
    نتیجه گیری
    مطالعه کنونی نشان داد تجویز سولفات منیزیوم جهت توکولیتیک تراپی در مادر، استفاده از دستگاه ونتیلاتور در نوزاد، پایین تر بودن وزن و سن حاملگی نوزاد، بیماری غشا هیالین و آپگار پایین دقیقه پنجم خطر بروز خونریزی داخل بطنی شدید را در نوزادان افزایش می دهند.
    کلیدواژگان: خونریزی داخل بطنی، وزن هنگام تولد خیلی پایین، سونوگرافی جمجمه، درمان توکولیتیک، بیماری غشا هیالین
  • محمد اشکان مصلحی، نرگس پیشوا صفحه 108
    هدف
    کلوفیبرات یک تقویت کننده اثر گلوکوررونیل ترانسفراز (آنزیمی که باعث کونژگلسیون و ترشح بیلی روبین از کبد می شود) می باشد. تحقیق حاضر به منظور مقایسه تاثیر دوزهای کم این دارو (25 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) با دوز متوسط (50 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) آن در درمان هیپربیلی روبینی غیر همولتیک در نوزادان ترم سالم صورت گرفت.
    روش مطالعه
    این تحقیق بصورت یک مطالعه کنترل شده بالینی تصادفی به روی سه گروه از نوزادان سررس سالم انجام گرفت، به طوری که گروه اول با تک دوز خوراکی داوری کلوفیبرات با دوز پایین، گروه دوم با دوز متوسط و گروه سوم نیز گروه کنترل بوده و هر 3 گروه تحت درمان با فتوتراپی رایج جهت درمان زردی نوزادی قرار گرفتند.
    یافته ها
    میانگین بیلی روبین توتال سرم در دوازدهمین و بیست و چهارمین ساعت پس از شروع درمان در دو گروه تحت درمان با داروی کلوفیبرات بصورت معنی داری پایین تر از گروه کنترل بود (به ترتیب P=0.002 و P=0.003) ولی هیچگونه تفاوت معنی داری بین گروه های مورد با گروه کنترل مشاهده نگردید. همچنین درمان با کلوفیبرات باعث گردید تا زمان فتوتراپی در دو گروه مورد کاسته شود (P=0.01). ضمن آنکه هیچگونه عارضه یا عوارض جانبی ناشی از درمان با داروی کلوفیبرات مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد هیچ اختلاف معنی داری بین دوز کم (25 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و متوسط (50 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) کلوفیبرات در کاهش سطح بیلروبین سرم و کاهش نیاز به فتوتراپی در نوزادان سالم سررس و تغذیه کننده از شیر مادر در سطح بیلروبین بیش از 16 میلیگرم در دسی لیتر وجود ندارد. بنابراین می توان از دوز پایین آن جهت درمان زردی غیر همولیتیک در نوزادان ترم سالم استفاده نمود.
    کلیدواژگان: نوزاد، زردی، کلوفیبرات، فوتوتراپی، هیپربیلروبینمی نوزادی
  • موسی احمدپور، یدالله زاهدپاشا، پویان اشکوری صفحه 113
    هدف
    استفاده از پستانک به عنوان شی آرام کننده غیر تغذیه ای به جای سینه مادر در جوامع صنعتی شایع است. محتمل ترین مخاطرات این عادت شامل افزایش شیوع برفک دهانی، بدشکلی دندانی، آماس مکرر گوش و پوسیدگی دندانی می باشند، ولی هنوز چند گزارش در مورد منافع آن وجود دارد. این مطالعه را جهت مقایسه میزان تغذیه انحصاری شیرخوار در طی 6 ماه اول زندگی بین نوزادانی که پستانک می مکند و آنها که پستانک نمی مکند، انجام شد.
    روش مطالعه
    این مطالعه به عنوان یک مطالعه مورد- شاهدی در شیرخوارانی که به یک مرکز بهداشتی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی بابل طی سال های 2003 تا 2004 مراجعه کرده بودند انجام شد. معیارهای ورود شامل مادری که شیرخوار 6 تا 12 ماه داشته و شیرخوار او سررس و از طریق زایمان طبیعی با وزن طبیعی متولد شده بود. این شیرخواران به دو گروه تقسیم شدند. مکندگان پستانک در گروه مورد (100 نفر) و غیر مکندگان پستانک در گروه شاهد (120 نفر). به گروه مکندگان، پستانک به عنوان یک وسیله آرام کننده از 2 ماهگی زندگی داده شده بود. پیامدها، شامل میزان تغذیه انحصاری با شیر مادر در 6 ماه اول زندگی و میزان قطع شیر مادر در جایگزین نمودن آن با شیر غیر مادر در دو گروه مقایسه شد. P-value کمتر از 0.05 معنی دار تلقی گردید.
    یافته ها
    میزان موفقیت تغذیه انحصاری با شیر مادر در گروه مکندگان پستانک %30 (30 نفر) ولی در گروه غیرمکندگان %64 (77 نفر) بود (OR=1.24; P<0.001 و CI:2.3-7.3). میزان قطع زودرس شیر مادر در گروه مکندگان پستانک %16 و در گروه غیر مکندگان %1 بود (P<0.001).
    نتیجه گیری
    جهت تشویق به تغذیه موفق با شیر مادر و جهت کاستن میزان قطع زودرس شیر مادر، استفاده از پستانک باید پرهیز و یا محدود گردد.
    کلیدواژگان: تغذیه انحصاری با شیر مادر، پستانک، نوزاد، تغذیه با شیر مادر
  • رحیم براری سوادکوهی، موسی احمدپور کچو صفحه 118
    هدف
    در تعدادی از اسهال های کودکان که نیاز به درمان آنتی میکروبیال دارند، انتخاب صحیح دارو به دانستن سوش های شایع شیگلا و الگوی مقاومت آنتی میکروبیال باکتری ها در آن منطقه بستگی دارد. به منظور پیدا نمودن این اطلاعات در شهر ما، این مطالعه طراحی شده است تا شیوع سوش ها و الگوی مقاومت آنتی میکروبیال شیگلا در کودکانی که با اسهال حاد در بیمارستان کودکان امیر کلای بابل در شمال ایران بستری شده اند را پیدا نماییم.
    روش مطالعه
    در این مطالعه تمام کودکان 6 ماهه تا 12 سال که با اسهال حاد طی سال های 2001 تا 2004 در بیمارستان امیر کلا بستری شدند را جهت پیدا کردن سوشهای شیگلا و مقاومت آنتی میکروبیال آنها را مورد مطالعه قرار دادیم. شیوع، خصوصیات فنوتیپیک و الگوی مقاومت آنتی میکروبیال سوش های شیگلا جدا شده از کودکان بستری شده با اسهال حاد مورد مطالعه قرار گرفت.
    یافته ها
    از 1850 کودک بستری از 6 ماه تا 12 سال با اسهال حاد طی 4 سال تعداد 260 کشت مدفوع مثبت برای شیگلا گزارش گردید (%14.07). الگوی مقاومت بالا برای تری متوپریم- سولفامتوکسازول (%73.84) و آمپی سیلین (%73.84) گزارش گردید در حالی که مقاومت آنتی میکروبیال پایین برای سیپروفلوکساسین (%2.69) و سفوتاکسیم (%2.69) گزارش گردید. شیگلا فلکسنری فراوان ترین سوش (%70) بود و بعد از آن شیگلا سونئی (%30) قرار داشت. هیچ موردی از شیگلا بویدی و شیگلا دیسانتری یافت نگردید.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه، مقاومت آنتی میکروبیال جهت انتخاب صحیح آنتی بیوتیک برای شیگلوز در جامعه ما را تعیین نمود. بر اساس یافته های ما سفوتاکسیم برای بیماران کودک و کینولون ها برای بیماران بالغ انتخاب صحیح می باشند. نظارت منظم جهت بررسی تغییرات حاصله در شیوع و الگوی مقاومت شیگلا لازم می باشد.
    کلیدواژگان: شیگلا، شیوع، مقاومت آنتی میکروبیال، اسهال، کودکان
  • آنیتا چاکراوارتی، بینتا کاشیپ صفحه 123
    هدف
    عفونت دستگاه تنفسی تحتانی در کشورهای در حال توسعه با عوارض و مرگ و میر زیادی همراه است. هدف این مطالعه بررسی گسترش ویروسسنسیشیال تنفسی به دستگاه تنفسی تحتانی در کودکان با تاکید بر نقش ایمونوگلوبولین اختصاصی در پیشگیری از گسترش عفونت و عفونت های باکتریایی همراه بود.
    روش مطالعه
    ترشحات نازوفارنکس از جهت آنتی ژن ویروس سنسیشیال تنفسی به وسیله آنزیم ایمونواسی و آنتی بادی IgA به وسیله تست رادیو ایمونودیفیوژن منفرد مورد بررسی قرار گرفت. کشت ویروسی روی سیستم سلول HEP-2 و کشت باکتریال انجام شد. بررسی سرولوژی از جهت آنتی بادی ضد ویروس سنسیشیال تنفسی انجام شد. آنتی ژن استرپتوکوک پنومونیه و هموفیلوس آنفلوانزا در سرم و ادرار بیماران با استفاده از آگلوتیناسیون لاتکس بررسی شد.
    یافته ها
    شیوع عفونت دستگاه تنفسی تحتانی با ویروس سنسیشیال تنفسی در شیرخواران بالا بود. برونشیولیت، و برونکوپنومونی درگیری های اصلی را شامل می شدند. این ویروس در %27.08 بیماران مورد بررسی یافت شد.
    نتیجه گیری
    سطح ایمونولوبولین ترشحی یک شاخص مناسب در عفونت ویروس سنسیشیال تنفسی یافت شد. این شاخص در بیماران در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری سطح بالاتری داشت.
    کلیدواژگان: IgA ترشحی، ویروس سنسیشیال تنفسی، عفونت دستگاه تنفسی تحتانی، برونشیولیت، برونکوپنومونی
  • فخرالسادات مرتضوی*، لیلا محبوبی صفحه 129
    هدف
    گر چه شیوع سنگهای دستگاه ادراری در کودکان کمتر از بالغین است، ولی با عوارض و مشکلات بیشتری همراه است. هدف اصلی این مقاله آن است که مشخصات بالینی و عوامل خطرساز سنگهای ادراری را در کودکان مورد بررسی قرار دهد.
    روش کار
    در یک مطالعه گذشته نگر تمام کودکانی که طی سال های 1384-1378 به علت سنگ دستگاه ادراری به سرویس نفرولوژی اطفال مراجعه نمودند، از نظر مشخصات دموگرافیک، سابقه فامیلی، یافته های بالینی و آزمایشگاهی و نتایج تصویربرداری مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    در طی 6 سال 184 کودک مبتلا به سنگ ادراری (100 مورد مونث و 84 مورد مذکر) در فاصله سنی 2 ماهه تا 14 ساله (سن متوسط 3.49±3.66) مورد بررسی قرار گرفتند. اندازه قطر سنگ ها 27-3 میلیمتر و متوسط قطر آنها 5.36±8.20 میلیمتر بود. محل قرار گیری سنگ ها در %85.8 بیماران فقط در کلیه ها و در %3.3 بیماران فقط در مثانه بود. شایع ترین علت مراجعه بیماران به ترتیب عبارت بودند از: عفونت ادراری، بی قراری و هماتوری آشکار. سابقه فامیلی مثبت در %41، عفونت ادراری در %40.8، ناهنجاری های آناتومیک در %13 و پیوری استریل در %18.5 بیماران وجود داشت. بررسی متابولیک که در 162 بیمار انجام گردید، نشان داد که 104 (%64) مورد از بیماران دارای یک زمینه متابولیک بودند که به ترتیب فراوانی عبارت بودند از: هیپرکلسیوری نرموکلسمیک (%42)، هیپراوریکوزوری (%10.5)، سیستینوری (%7.4) و هیپرا گزالوری (%4.3).
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که تمام کودکان مبتلا به سنگ ادراری باید به طور کامل از نظر عوامل زمینه ساز مورد بررسی قرار گیرند. زیرا اغلب آنها دارای یک عامل خطر ساز متابولیک، آناتومیک و عفونی می باشند.
    کلیدواژگان: سنگ دستگاه ادراری، کودکان، هیپرکلسیوری، هیپراوریکوزوری
  • محمدحسن مرادی نژاد صفحه 135
    هدف
    گر چه سردرد یک عارضه شایع در بیماران لوپوسی می باشد، توجیه مورد قبول جامعی برای آن وجود نداشت تا این که انجمن بین المللی سردرد، سردرد لوپوسی (Lupus headache) را اخیرا در تقسیم بندی علل سردرد پذیرفت. اگر چه سردرد لوپوسی یک علامت از سیر پیشرفت بیماری می باشد ولی هنوز مشخص نیست که چگونه باید درمان گردد. مطالعات اندکی نشان می دهد بیماران با آنتی بادی آنتی نوکلئر مثبت (ANA) و آنتی فسفولیپید آنتی بادی مثبت (aPL) مکررا دچار سردرد می شوند. هدف این مطالعه تعیین ارتباط بین فراوانی سردرد و مثبت بودن آنتی بادی آنتی نوکلئر، آنتی (anti-double strand DNA) DsDNA و آنتی فسفولیپید آنتی بادی بود.
    روش مطالعه
    این مطالعه آینده نگر بصورت چند مرکزی و در 55 کودک با علایم عصبی- روانی لوپوس مراجعه کرده بودند انجام شد. بیماران به مدت 5 سال پیگیری شدند. بیماران با بیماری فعال و سابقه سردرد تنشی از مطالعه کنار گذاشته شدند. همچنین در صورت همزمان سردرد با شعله ور شدن بیماری یا بروز پرفشاری خون از مطالعه خارج شدند و تشخیص سردرد لوپوسی با رد این عوامل مطرح می گردید.
    یافته ها
    55 بیمار با معیارهای لوپوس کلاسیک شامل 45 دختر و 10 پسر مورد مطالعه قرار گرفتند. میانگین سنی بیماران 11.5 سال (محدوده 3 تا 16 سال) بود. 23 بیمار (%43) دچار سردرد شده یا بطور واضحی دچار تشدید و تداوم سردرد شدند که در اوایل مشابهت زیادی با میگرن داشت. در 19 بیمار (%35) آنتی فسفولیپید آنتی بادی مثبت، و در 53 بیمار (%96) با آنتی بادی آنتی نوکلئر مثبت همراه بودند.
    نتیجه گیری
    علت سردرد لوپوسی احتمالا چند عاملی است و احتمالا یک بخشی از بیماران آن را به عنوان لوپوس فعال نشان می دهند. اطلاعات بدست آمده از این مطالعه ارتباط بین آنتی فسفولیپید آنتی بادی مثبت، آنتی بادی نوکلئر مثبت و آنتی DsDNA و سردرد لوپوسی را نشان می دهد. با این وجود مطالعات بیشتر برای درمان مناسب تر این بیماران و اثبات همبستگی مشخص بین آنها لازم است.
    کلیدواژگان: لوپوس، سردرد، آنتی فسفولیپید، آنتی بادی، آنتی بادی آنتی نوکلئر
  • علی ربانی، عبدالمجید کجبافزاده، رضا شعبانیان، آریا ستوده، فریدون مصطفوی، مرتضی رضوانی صفحه 140
    هدف
    سندرم ولفرام یا DIDMOAD (دیابت بیمزه، دیابت قندی، آتروفی اپتیک و ناشنوایی) یک اختلال ژنتیکی بسیار نادر است. در این مطالعه با بررسی یافته های اندوکرین در یک گروه از مبتلایان به این سندرم اطلاعات بیشتری را در پاتوژنز این بیماری بدست خواهیم آورد.
    روش مطالعه
    معیارهای تشخیصی در سندرم ولفرام وجود دیابت قندی وابسته به انسولین همراه با آتروفی اپتیک و یا اختلالات همراه دیگر این سندرم بوده که قابل توجیه در زمینه بیماری دیگری نباشد. آنتی بادی های تیروییدی و سلول جزیره ای برای بررسی اتوایمیونیتی در پاتوژنزاین سندرم اندازه گیری شد. سطح سرمی پپتید C نیز اندازه گیری شد. نفروپاتی دیابتی یا بررسی میکروآلبومینوری در ادرار 24 ساعته مورد ارزیابی قرار گرفت. صدک قدی و وزنی بیماران برای مطالعه الگوی رشد بیماران ترسیم شد. برای تشخیص دیابت بیمزه مرکزی تست محرومیت از آب و متعاقبا تجویز آرژنین وازوپرسین انجام شد.
    یافته ها
    سندروم ولفرام در 16 بیمار (9 بیمار پسر و 7 بیمار دختر) در محدوده سنی 5.5 تا 22 ساله (متوسط سنی 13.4 سال) تشخیص داده شد. 9 بیمار (بیش از نیمی از بیماران) حاصل ازدواج فامیلی بودند. زودرس ترین یافته سندرم ولفرام دیابت قندی وابسته به انسولین بود. (سن متوسط 5.4 سال). تمام بیماران در سن کمتر از 8 سال به دیابت قندی وابسته به انسولین غیر ایمیون مبتلا شده بودند. دو بیمار تظاهر کتواسیدوز دیابتی داشتند. عوارض دیابت نظیر رتینوپاتی، گلومرو اسکلروز و نفروپاتی دیابتی حتی در موارد طول کشیده در این بیماران مشاهده نشد. دیابت بی مزه پاسخ دهنده به هورمون آنتی دیورتیک در 8 بیمار (%50 موارد) توسط تست محرومیت از آب تشخیص داده شد. بروز دیابت بیمزه در بین بیماران ما در مقایسه با سایر مطالعات کمتر است. تاخیر رشد به صورت قد و وزن زیر صدک 5 برای سن و جنس به ترتیب در 13 بیمار (%81) و 5 بیمار (%31) مشاهده گردید.
    نتیجه گیری
    سندرم ولفرام یک اختلال دژنراتیو پیش رونده بوده و درمان آن علامتی است. تشخیص زودرس و درمان صحیح برای تخفیف نشانگان و علایم بیماری و همچنین پیشگیری از عوارض بعدی بسیار با اهمیت است.
    کلیدواژگان: سندرم ولفرام، دیابت ملیتوس، آتروفی اپتیک، دیابت انسیپید، کری
  • فریده نجات، سیدشجاع کاظمی، شهین بهجتی اردکانی صفحه 147
    هدف
    تومور مغزی مادرزادی بسیار نادر است. ما در این مطالعه این تومورها که در بیماران کمتر از 2 ماه تشخیص داده شده بودند مرور نمودیم.
    روش کار
    هفت بیمار با تومور مغزی مادرزادی در طول 7 سال تشخیص داده شدند. علایم بالینی و رادیولوژیک و پروگنوز آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    بیماران مورد مطالعه شامل 5 شیرخوار دختر و 2 پسر بودند. همه بیماران با علایم افزایش فشار داخل جمجمه مراجعه نمودند. همه تومورها در نمای تصویربرداری غیرهموژن با جزء توپر و کیستیک بودند یک بیمار با پاپیلوم شبکه کوروئید. هیدروسفالی در همه بیماران مشاهده شد. بیشتر تومورها پایین تنتوریال (اینفراتنتوریال) بودند. سه تومور تراتوما، یک تومور نورواکودرمال ابتدایی، یک مورد اپاندیموبلاستوما و یک مورد پاپیلومای شبکه کوروئید بودند. شش بیمار تحت عمل جراحی قرار گرفتند که یک مورد حین عمل فوت شد. دو بیمار به دلیل پنومونی آسپیراتیو و یک بیمار به دلیل عود تومور یکسال بعد از جراحی فوت نمودند تنها یک بیمار با تومور پاپیلومایشبکه کوروئید دو سال بعد از عمل جراحی زنده است.
    نتیجه گیری
    امروزه، با اقدامات مداخلات غیر تهاجمی تصویر برداری مانند سی تی اسکن و ام. آر. آی تشخیص تومور مغزی مادرزادی بهبود یافته است. با وجود اقدامات تشخیصی قبل از تولد و مداخلات درمانی قبل و بعد از تولد، مرگ و میر ناشی از ابتلا به این تومورها همچنان بالا است. پیش آگهی نهایی در این بیماران نیز هنوز با وجود جراحی های زود هنگام و بهبود تکنیکهای جراحی و بیهوشی خوب نیست. پاپیلومای شبکه کوروئید بهترین پیش آگهی را داشته، در حالی که تراتوما و تومور اکتودرمال ابتدایی بدترین پیش آگهی را دارد.
    کلیدواژگان: تومور مادرزادی مغز، تراتوما، تصویربرداری، پیش آگهی، پاپیلوما
  • سید محمد میراسکندری*، سید محمد باقر اخوی راد، محمد اسماعیل دارابی، رضا علیزادهعباس مقیم بیگی، ابراهیم داودی5 صفحه 157
    هدف
    به دلیل وابستگی زیاد کودکان به والدین لازم است به این گروه از بیماران در دوره حول و حوش عمل جراحی جهت کم شدن ترس و اضطراب، پیش دارو تجویز شود. این مطالعه برای مقایسه میزان اثربخشی دیازپام و میدازولام رکتال در کاهش اضطراب کودکان کاندید عمل جراحی انتخابی در دوره پیرامون عمل طراحی شد.
    روش مطالعه
    تعداد 60 کودک 1 تا 6 ساله کاندیدای عمل جراحی انتخابی با کلاس یک و دو انجمن بیهوشی آمریکا در این مطالعه کارآزمایی بالینی دو سویه کور وارد شدند. بیماران به صورت تصادفی به سه گروه 20 نفری تقسیم شدند. به بیماران در گروه میدازولام 0.3 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و به بیماران در گروه دیازپام 0.5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن (هر دو دارو توسط نرمال سالین به حجم 2.5 میلی لیتر رسانده شد) و به بیماران در گروه دارونما 2.5 میلی لیتر نرمال سالین 20 دقیقه قبل از ورود به اتاق عمل از طریق یک اپلیکاتور رکتال تجویز شد. نمره آرامبخشی و اضطراب جدایی از والدین بیماران در سه گروه قبل از ورود به اتاق عمل ثبت شد.
    یافته ها
    اضطراب جدایی از والدین در بیماران گروه میدازولام و دیازپام به میزان قابل توجهی نسبت به گروه دارونما کمتر بود (p.value£0.001). میزان آرامبخشی هنگام ورود به اتاق عمل در گروه میدازولام و دیازپام به ترتیب %65 و %60 در مقابل %15 دارونما بود (p.value=0.007). در هر سه گروه دارویی تغییرات واضح همودینامیکی در فشار خون سیتولیک، دیاستولیک و ضربان قلب مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به بررسی های انجام شده می توان نتیجه گرفت میدازولام رکتال (0.3mg.kg) و دیازپام رکتال (0.5mg.kg) به دلیل خاصیت ضد اضطرابی و آرام بخشی آن در زمان قبل از عمل و هنگام القای بیهوشی و بی خطر بودن آن از نظر همودینامیک، داروهای مفید، موثر و بودن عارضه مهم در کودکان به عنوان پیش داروی بیهوشی می باشند.
    کلیدواژگان: دیازپام رکتال، میدازولام رکتال، پیش دارو، اضطراب، اطفال، جراحی انتخابی، دارونما
  • سید محمد جواد مرتضوی، ، رامین اسپندار، تقی بغدادی صفحه 163
    اگر چه شیوع دقیق کف پای صاف در کودکان به خوبی مشخص نیست، اما به نظر می رسد که شایع ترین مساله ارتوپدی است که در طب اطفال مشاهده میشود. همه کودکان با کف پای صاف متولد میشوند و بیشتر از 30 درصد آنها دچار بد شکلی (دفورمیته) کالکانئووالگوس در پا در بدو تولد هستند. این عارضه اغلب دردناک نبوده و عموما بدون درمان بهبود می یابد هر چند در موارد نادر ممکن است نیاز به گرفتن گچ اصلاحی برای بهبود آن باشد. مهمترین نکته در بررسی کف پای صاف برای متخصصین اطفال افتراق بین انواع انعطاف پذیرو غیر قابل انعطاف میباشد. به علاوه می بایست بین انواع دردناک و بدون درد نیز افتراق قایل شد. بیشتر موارد کف پای صاف که به متخصص اطفال مراجعه میکنند از نوع انعطاف پذیربوده که نیاز به درمان ندارند. از طرف دیگر اغلب موارد کف پای صاف نیازمند اقدام جراحی مانند کونژنیتال ورتیکال تالوس، کوآلیشن استخوان های مچ پا و پای Skew به صورت غیر قابل انعطاف می باشند. اقدام جراحی برای کف پای صاف انعطاف پذیر به ندرت مورد نیاز است. قوس طولی کف پا در بدو تولد وجود ندارد و اغلب به آهستگی در دوران کودکی تا سن 5 تا 6 سالگی تکامل می یابد. وجود پشتیبان (support) خارجی در این پروسه تکاملی نقشی ندارد. در بعضی موارد فرایند تکاملی قوس کف پا بیشتر طول میکشد ولی همچنان برای کودک بدون عارضه و علامت است. اعمال جراحی زیادی برای اصلاح و ایجاد قوس طولی کف پا شامل ترانسفرهای تاندونی متعدد ذکر شده اند که هیچکدام به عنوان عمل جراحی استاندارد مورد قبول نیستند. همین مساله در مورد انواع مختلف ساپورت ها و کفش های اصلاحی صادق است. باید به خاطر داشت که کف پای صاف دردناک نیاز به درمان دارد که در اغلب موارد با استفاده از پشتیبان های مختلف انجام می شود هر چند در موارد نادر ممکنست اقدام جراحی ضروری باشد. اگر چه در اغلب موارد کف پای صاف در کودکان، والدین نگران هستند، کودک بدون علامت بوده و نیاز به هیچگونه درمانی ندارد لذا در این موارد بهترین اقدام درمانی گذاشتن وقت برای متقاعد کردن خانواده به این نکته است که کودک نیاز به هیچ درمانی ندارد.
    کلیدواژگان: کودکان، کف پای صاف، منعطف، غیر قابل انعطاف، بدشکلی
  • آذر نیک آور صفحه 179
    اسهال مادرزادی دفع کلر یک بیماری اتوزومال مغلوب می باشد که ثانویه به اختلال جذب روده ای کلر تظاهر می کند. تصویر مشخصه بیماری به صورت اسهال آبکی, اختلال وزن گیری, دهیدراتاسیون و آلکالوز متابولیک هیپوکالمیک هیپو کلرمیک می باشد. این مقاله گزارشی است از یک شیر خوار دختر 8 ماهه با تظاهرات شدید و سیر پیچیده این بیماری که به درمان های معمول بیماری مقاوم بوده است. به علاوه, شیرخوار دچار یک نقص اولیه در کنترل توبولار کلیوی اسید اوریک نیز بود که منجر به هیپر اوریکوزوری وهیپو اوریسمی شده بود. تعیین ویژگی های اختصاصی اسهال مادرزادی دفع کلر...
    کلیدواژگان: اسهال مادرزادی دفع کلر، آلکالوز متابولیک، هیپو کالمی، هیپو کلرمی، هیپراوریکوزوری، هیپواوریسمی
  • آریا ستوده، شریدا تلفسون صفحه 183
    اختلال بیش فعالی- کم توجهی شایع ترین بیماری روانی عصبی در سنین طفولیت و نوجوانی می باشد که از داروهای محرک سیستم عصبی برای درمان آن استفاده می شود. شواهد موجود, اختلال رشد به صورت کاهش سرعت رشد قدی و کمبود وزن را در زمان درمان نشان می دهد ولی اثر شدیدی بر روی قد زمان بزرگسالی نمی گذارد. در این مقاله ضمن معرفی یک بیمار اثر داروهای روان افزا بر رشد و غدد هیپوفیز بررسی شده است. در این مقاله یک دختر 2/9 ساله که با تشخیص اختلال بیش فعالی- کم توجهی تحت درمان با داروهای روان افزا بوده و بر رشد قدی وی تاثیر...
    کلیدواژگان: اختلال بیش فعالی، کم توجهی، کوتاهی قد، رشد داروهای روان افزا
  • صفحه 188