فهرست مطالب

پژوهش های فلسفی - کلامی - سال هفتم شماره 4 (پیاپی 28، تابستان 1385)

فصلنامه پژوهش های فلسفی - کلامی
سال هفتم شماره 4 (پیاپی 28، تابستان 1385)

  • 212 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1385/06/20
  • تعداد عناوین: 8
|
  • محمدباقر سعیدی روشن صفحه 5
    تاریخ گروی نظریه ای است که همه پدیده ها و حقایق را در بستر تاریخی وقوع آن تفسیر می کند. قرآن آخرین وحی آسمانی خداوند در فرهنگ و اجتماع بشر است. آیا نظر به سویه بشری نزول آن در یک بستر زمانی معین و با مخاطبان مشخص در آن زمان، ما را ناگزیر می سازد که قرآن را بر اساس تاریخ گروی مقوله بندی کنیم و هویت الهی و جاویدان آن را محکوم گذر زمان سازیم؟ یا آن که اساسا تاریخ گروی موضوع و متعلق معلومی داشته، و نمی تواند نظریه ای مطلق و فراگیر برای تمامی قلمروها قلمدا شود؟
    مطالعه و بررسی موضوع فوق مورد اهتمام مقاله حاضر است. در این اثر، نخست فروض و دیدگاه های مختلف در نسبت جاودانگی قرآن با واقعیت های عصر نزول و متغیرهای زندگی بشر، و همین طور مبانی معرفتی دیدگاه تاریخ گروی و قابلیت انطباق آن بر قرآن کریم امعان نظر شده است.
    کلیدواژگان: قرآن، وحی، جاودانگی، تاریخ گروی، عصری نگری، مبانی معرفتی، متغیرهای زندگی
  • مجید صادقی، راضیه عروجی صفحه 31
    حیرت در عرفان اسلامی، یکی از مطلوبات مهم و از مقامات عالیه عارف است. حیرت در بادی امر با ضلالت و سرگردانی هم معنا ست. اما در عرفان به عنوان بدیهه ای است که بر قلب عارف وارد می شود و نهایت معرفت عارف به باری تعالی را می رساند. چون ذات او حقیقتی لا یتناهی است و در ادراک محدود عقل جای نمی گیرد، بنابراین درک عقل از حقیقت او و همچنین آنچه که مربوط به عالم غیب و ماوراءطبیعت است قرین باعجز و حیرانی است. خداوند بزرگترین رازی است که نه عقل ونه کشف به فهم ذاتش پی نخواهند برد و همیشه در حیرت و سرگردانی باقی خواهند ماند.
    فیلسوف و عارف با دو ابزار عقل و کشف و شهود، کوششهای فراوانی برای کشف حقیقت و ادراک آن نموده و در بسیاری موارد با هم همنشین و موافق بوده اند. اما در مساله حیرت این دو تیره با هم هم داستان نشده و فیلسوف در همه حال از حیرانی و سرگردانی گریزان بوده و عارف طالب آن. حیرت از مطلوبات عارف است اما برای فیلسوف از امور نکوهیده و مذموم.عارف در اکتشافات عالیه خود به حقایقی از معرفت ذات باری می رسد که وقتی آنها را بر عقل فلسفی عرضه می کند، آن را حیران و سرگردان می گذارد.
    کلیدواژگان: کشف، خدا، حیرت، عقل، عجز، راز، عارف، فیلسوف، حیرت زدایی، ابلهی
  • سید رضامودب صفحه 65
    از جمله مباحث کلامی، رویت خداوند متعال، به ویژه در روز قیامت می باشد که امامیه، اشاعره و معتزله در خصوص آن دچار اختلاف نظر هستند؛ امامیه بر عدم جواز رؤیت و در مقابل اشاعره، بر جواز رؤیت خداوند در روز قیامت معتقدند؛ از جمله دلائل هر یک از آنها استدلال بر آیه «لاتدرکه الابصار» است. در این مقاله دیدگاه کلامی هر یک بررسی شده و ضمن بیان نظر علامه طباطبایی، مفسر بزرگ معاصر امامیه در خصوص عدم رؤیت، به نقد دیدگاه فخر رازی از مفسران بزرگ اشاعره پرداخته شده و بیان شده که رؤیت بصری خداوند ملازم با جسمانیت و جهت و حیز دار بودن خداوند است و منافات با مبانی واجب الوجود و تجرد ذات دارد.
    کلیدواژگان: رویت، ابصار، علامه طباطبایی، فخررازی، واجب الوجود، جسمانیت
  • انشاالله رحمتی صفحه 79
    نوشتار حاضر شرحی مختصر بر محاوره زیبای افلاطون با عنوان فایدون است. مقدمه مقاله نشان می دهد که به اعتقاد افلاطون مرگ اندیشی از دغدغه های اصلی فیلسوف است و افلاطون با تصویر سقراط به عنوان فیلسوفی که در دم مرگ شاداب تر و شادمان تر از همیشه است، علت این شادابی و شادمانی را اعتقاد به حیات پس از مرگ می داند. حیاتی که برای نیکان به مراتب خوشایند تر از حیات دنیوی است. و بدین سان مساله این است که آیا فیلسوفی چون سقراط فقط به یک خیال (یعنی خیال زندگی پس از مرگ) دل خوش داشته است یا نه حقیقتا چنین حیاتی وجود دارد. اینجاست که مساله جاودانگی نفس به طور جدی رخ می نماید. به علاوه دو تصور مختلف افلاطون از نفس به عنوان نفس بسیط و نفس سه جزئی مورد بحث قرار گرفته و ضمن یافتن توجیهی برای جمع میان این دو تصور نشان داده شده است که آنچه در فایدون موضوع بحث است، همان تصور نفس بسیط است.
    در ادامه مقاله، براهین چهارگانه افلاطون بر اثبات جاودانگی نفس مورد بحث و بررسی انتقادی قرار گرفته و ضمن تفکیک مقدمات آن براهین، به قدر گنجایش فضای مقاله نشان داده شده است که چگونه مبانی آن براهین از دیگر اندیشه های افلاطون یا احیانا از فیلسوفان سابق بر افلاطون اقتباس شده اند. به علاوه دو نقدی را که خود افلاطون در مورد مساله وجود نفس و جاودانگی آن ایراد کرده است، مطرح شده و پاسخ های افلاطون به این نقدها نیز بررسی شده اند.
    کلیدواژگان: مرگ اندیشی، نفس، بدن، جاودانگی نفس، ثنویت، ماده گرایی
  • عسکر دیرباز صفحه 119
    اثبات یگانگی خداوند متعال برای همه دین داران به ویژه مسلمانان اهمیتی اساسی دارد. از گذشته تا حال اندیشمندان اسلامی ارایه استدلال های متعدد و گوناگون برای این امر سعی بلیغی داشته اند. یکی از این استدلال ها که ملهم از آیات قرآن کریم است برهان تمانع است. این نوشته ضمن طرح و بررسی دو روایت کلامی و دو روایت فلسفی از این برهان، به تحلیل مبانی و سنجش قوت و ضعف آنها پرداخته و در نهایت، به جمع بندی مطالب و معرفی جامع این برهان کرده است. از نظر نگارنده، این برهان همچنان برهان استواری برای اثبات مطلوب است.
    کلیدواژگان: توحید، ربوبیت، توارد دو علت، ترجیح بلامرجح، وحدت عالم
  • حسین کلباسی اشتری صفحه 145
    بررسی زمینه ها و خاستگاه ظهور مجموعه ای از نوشته های کتاب مقدس، موسوم به «نوشته های پیش گویانه» یا «مکاشفه ای» و نقش آنها در تکوین هویت تاریخی، قومی و ملی دو سنت یهودی و مسیحی، گذشته از اهمیت علمی و تخصصی ویژه خود، در فهم روح و جوهره باورهای دینی و اسطوره ای غرب معاصر بسیار مدد می رساند. این نوشته ها نمایانگر هیاتی مرکب از عناصر اجتماعی، سیاسی و عینی عصر نگارش خود و همچنین عناصری از باورهای دینی – کلامی و اسطوره ای هستند که به نحو خاصی با یکدیگر ترکیب گردیده و به منزله سندی درباره گذشته روحی و معنوی دو سنت دینی یاد شده بشمار می روند. در این مقاله که به بررسی فشرده دو نوشته اصلی از نوشته های پیش گویانه عهد عتیق اختصاص دارد، مبادی و ساختار آنها تبیین گردیده و در ضمن آن مختصات اندیشه های منجی گرایانه و آخرالزمانی در کتاب مقدس نیز روشن شده است.
    کلیدواژگان: آپوکریفا، دانیال نبی، اشعیاء نبی، منجی گرایی، موعود گرایی
  • یارعلی کرد فیرزوجایی صفحه 173
    ارسطو که رساله های مختلفی درباره فیزیک، مابعدالطبیعه و مانند آن نگاشته است، ضمن اذعان به واقعی بودن حرکت و تغییر، استدلال کرده است که چون هر متحرکی نیازمند محرک است پس باید یک محرک اولی و آغازین وجود داشته باشد، اما چنان محرکی چگونه می تواند همه عالم را به حرکت درآورد.
    ارسطو برای توضیح مساله به تمثیل رابطه عاشق و معشوق متوسل می شود. برطبق فلسفه سنتی محرک اول، عالم را از راه علیت غایی و نه علیت فاعلی به حرکت درمی آورد.
    شواهدی بر پذیرش عمومی این دیدگاه در میان فیلسوفان شرق و غرب عالم دیده می شود. این مقاله کوششی است برای نشان دادن خطای این برداشت عمومی و این که محرک اول ارسطو علاوه بر علت غایی، علت فاعلی هم است؛ یکی به این دلیل که اساسا برهان ارسطو برای اثبات محرک اول از طریق علیت فاعلی است ثانیا، خود ارسطو محرک اول را فاعل حرکت می داند.
    کلیدواژگان: ارسطو، حرکت، محرک اول، محرک غیرمتحرک، علت فاعلی و علت غائی