فهرست مطالب

مجله چشم پزشکی بینا
سال یازدهم شماره 1 (پاییز 1384)

  • تاریخ انتشار: 1384/01/20
  • تعداد عناوین: 19
|
  • حمید سوری، محمدعلی جوادی، نسرین رفعتی، محمدرضا محبی، امیر رضایی * صفحات 3-23
    هدف

    معرفی طراحی و روند اجرایی مطالعه پیمایشی (survey) تعیین شیوع و علل نابینایی و کم بینایی در استان تهران که در سال 84-1383 انجام شده است.
    روش پژوهش: این مطالعه مقطعی مبتنی بر جمعیت، با نمونه گیری به روش طبقه بندی شده تصادفی خوشه ایانجام شد. براساس مناطق تحت پوشش سه دانشگاه علوم پزشکی در استان و با توجه به نسبت جمعیت و تعداد مراکز بهداشتی، به طور تصادفی، تعدادی مرکز بهداشتی شهری و روستایی برای انتخاب خوشه ها برگزیده شدند. سپس خانوارهای هر خوشه انتخاب شده، شناسایی و دعوت شدند. در مرحله اول، کارشناس بینایی سنجی، بهترین دید فعلی با صفحه سوراخ دار (pinhole) یا BPCVA را تعیین و افراد دارای BPCVA برابر یا کم تر از 20.60 را به چشم پزشک ارجاع نمود. در مرحله دوم، چشم پزشک، بهترین دید اصلاح شده با عینک (BSCVA) را در افراد تعیین نمود و در موارد کم بینایی (دید کم تر از 20.60 تا 20.400) و نابینایی (دید کم تر از 20.400) در هر چشم براساس BPCVA و BSCVA، علت اصلی آن را مشخص ساخت. اطلاعات اپیدمیولوژی و میزان مشارکت افراد در دو مرحله مطالعه ارایه شده است.

    یافته ها

    از 13248 فرد دعوت شده در مرحله اول، 11975 نفر در مطالعه شرکت کردند (مشارکت مرحله اول: 90.4 درصد) و 760 فرد (6.3 درصد) دارای BPCVA£ 20.60 به چشم پزشک ارجاع شدند که 557 نفر آن ها مراجعه نمودند (مشارکت مرحله دوم: 73.3 درصد). شرکت کنندگان در مرحله اول، در 85 درصد موارد ساکن مناطق شهری (نزدیک به جمعیت اصلی) و در 61.4 درصد موارد مونث (بالاتر از جمعیت اصلی؛ P<0.001) بودند. سن شرکت کنندگان در مرحله اول به طور متوسط27.8 ± 18.9 سال (از زیر یک سال تا 106 سال) بود. فراوانی نسبی افراد بالای 20 ساله، به ویژه 29-20 ساله (22.5 درصد) نسبت به جمعیت متناظر استان (17.9 درصد) بالاتر بود (P<0.001). درصد ارجاع به چشم پزشک در افراد شهری (8.3 درصد) بیش تر از روستاییان (6/0 درصد) بود (P<0.001) و با افزایش سن افزایش می یافت (P<0.001)؛ به طوری که در افراد زیر 20 ساله، 20 تا 49 ساله و 50 ساله یا بالاتر، به ترتیب 2.1 درصد، 4.1 درصد و 24.7 درصد بود. هیچ کودک زیر 4 ساله ای برای معاینه چشم پزشکی ارجاع نشد. درصد ارجاع در افراد مذکر (6.8 درصد) و مونث (6.0 درصد) تفاوت معنی داری نداشت. میزان مشارکت ارجاع شدگان در افراد مذکر (85.8 درصد) بیش تر از افراد مونث (84.4 درصد) بود (P<0.001) ولی در ساکنان شهر و روستا و گروه های سنی مختلف، تفاوت معنی داری نداشت.

    نتیجه گیری

    با این که میزان مشارکت در مرحله اول مناسب بود ولی توزیع سنی و جنسی جمعیت مطالعه شده با جمعیت اصلی متفاوت بود که باید درصدهای به دست آمده را بر اساس سن و جنس نسبت به جمعیت اصلی استاندارد نمود. هم چنین باید تمهیدی برای مشارکت متناسب گروه های سنی و جنسی اندیشیده شود.

  • اکبر فتوحی، حسن هاشمی، محمد کاظم صفحات 23-30
    هدف
    تعیین میزان نیاز برآورد شده و برآورد نشده به عینک، میزان پوشش عینک و عوامل موثر بر آن در جمعیت شهر تهران در سال 1381.
    روش
    با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، در مجموع 6497 نفر از مردم شهر تهران انتخاب شدند و جهت انجام مصاحبه و معاینات چشم پزشکی، به یک کلینیک در شهر تهران دعوت شدند. از میان افراد دعوت شده، 4565 نفر (مشارکت 70.3 درصد) در مطالعه شرکت کردند که نتایج رفرکشن 4354 نفر از شرکت کنندگان که پنج سال یا بالاتر داشتند، ارایه شده است. میزان نیاز برآورده نشده به عینک (نسبتی از افراد دارای حدت بینایی فعلی بدتر از 20.40 در چشم بهتر که در صورت استفاده از عینک مناسب، حدت بینایی آن ها قابل اصلاح بود)، میزان نیاز برآورده شده به عینک (نسبتی از افراد که دید اصلاح نشده آن ها در چشم بهتر زیر 20.40 بود ولی با عینک فعلی خودشان به 20.40 یا بهتر می رسید) و میزان پوشش عینک (نسبت نیاز برآورده شده تقسیم بر مجموع نیاز برآورده شده و برآورده نشده به عینک) همراه با حدود اطمینان 95 درصد (Cl%95) ارایه شده اند.
    یافته ها
    درمجموع 664 نفر نیاز به عینک داشتند که میزان استاندارد شده سنی و جنسی نیاز به عینک در جمعیت مورد مطالعه، برابر با 14.1 درصد (15.4-12.8 درصد: Cl%95) بود. در این میان، 416 نفر معادل 9.3 درصد (10.4-8.2 درصد: Cl%95)، از عینک مناسب برای اصلاح عیب انکساری خود استفاده می کردند (نیاز برآورده شده) و 230 نفر معادل 4.8 درصد (5.4-4.1 درصد: Cl%95)، برای اصلاح عین انکساری خود، از عینک و یا عینک مناسب استفاده نمی کردند (نیاز برآورده نشده). میزان پوشش عینک برابر با 66 درصد (70-62 درصد: Cl%95) بود. براساس رگرشن لوجستیک چند متغیری، با افزایش سن، کاهش تحصیلات و در افراد مبتلا به نزدیک بینی، میزان نیاز برآورده نشده افزایش می یافت.
    نتیجه گیری
    میزان نیاز به عینک در افراد بالای پنج سال شهر تهران قابل توجه است و بالغ بر یک سوم افراد نیازمندن به عینک، از عینک یا عینک مناسب استفاده نمی کنند. هم چنین افراد مسن، دارای تحصیلات پایین و افراد نزدیک بین، در معرض خطر بیش تر عیوب انکساری اصلاح نشده قرار دارند که برنامه ریزی های مداخله ای در سطح جامعه باید با اولویت دادن به این افراد طراحی شوند.
  • مانادنا احمدی، محمدعلی جوادی صفحات 31-39
    هدف
    بررسی نتایج آناتومیک و بینایی در هفت مورد جراحی اپی کراتوپلاستی در درمان مبتلایان به کراتوگلوبوس پیش رفته.
    روش پژوهش: هفت چشم از 6 بیمار مبتلا به کراتوگلوبوس پیش رفته، تحت عمل جراحی اپی کراتوپلاستی قرار گرفتند. درگروه کراتوگلوبوس با صلبیه آبی، پس از کراتکتومی سطحی و برداشتن اپی تلیوم قرنیه گیرنده و آندوتلیوم و دسمه دهنده، بافت دهنده با اندازه 12 تا 13 میلی متر، به صورت روی هم گذاشتن (on lay) در قسمت نقب زده (undermined) صلبیه گیرنده، با بخیه های جداگانه پیوند شد. در گروه کراتوگلوبوس بدون صلبیه آبی، یک برش هلالی در محیط قرنیه داده شد و قرنیه دهنده با اندازه 10.5 تا 11 میلی متر، پس از برداشتن دسمه و آندوتلیوم دهنده و اپی تلیوم گیرنده، پیوند شد.
    نتایج
    از 6 بیمار با دامنه سنی 5 تا 39 سال که به علت کراتوگلوبوس پیش رفته تحت عمل جراحی اپی کراتوپلاستی قرار گرفتند؛ سه بیمار دارای صلبیه آبی، بیش حرکتی (هایپرموبیلیتی) مفاصل و سابقه ازدواج فامیلی در والدینشان بودند. بیماران دارای صلبیه آبی، کودک و تک چشمی بودند و چشم مقابل خود را با ضربه جزیی از دست داده بودند. سه بیمار دیگر فقط مبتلا به کراتوگلوبوس پیش رفته بدون علایم سیستمیک بودند که در یک بیمار از این گروه، هر دو چشم تحت عمل جراحی قرار گرفت. این سه بیمار، بزرگ سال بودند. بیماران به مدت 10 تا 30 ماه پی گیری شدند. دید قبل از عمل این بیماران به طور متوسط 20.400 بود و پس از عمل به 20.160 افزایش یافت. متوسط ضخامت قرنیه قبل از عمل 200 میکرون بود که بعد از عمل به 800 میکرون افزایش یافت. یک بیمار به کیست اپی تلیومی داخل استریومایی دچار شد. وسکولاریزیشن شدید در بافت پیوندی، دریک مورد (که قبل از عمل دچار جداشدگی کامل دسمه شده بود) اتفاق افتاد.
    نتیجه گیری
    اپی کراتوپلاستی، روشی به نسبت بی خطر و موثر در درمان کراتوگلوبوس است و موجب افزایش ضخامت قرنیه می گردد. به منظور افزایش ضخامت استرومای قرنیه و احتمالا جلوگیری از ایجاد هیدروپس، سوراخ شدن و یا پارگی قرنیه که معمولا موجب از دست رفتن چشم می گردد؛ این عمل باید در این بیماران انجام شود.
  • محمدعلی جوادی، نسرین رفعتی، احمد محبی، محمدرضا پور سلمان، محمدرضا فرقانی صفحات 40-44
    هدف
    تعیین شیوع قوز قرنیه (KCN) در بیماران مبتلا به پرولاپس دریچه میترال(MVP) در مراجعه کنندگان به بیمارستان قلب شهید رجایی در سال 1382.
    روش پژوهش: در این مطالعه توصیفی، 392 بیمار مبتلا به MVP خالص (براساس معیارهای اصلی پرلوف (Perloff، جهت تشخیص قوز قرنیه تحت بررسی با توپوگرافی قرار گرفتند. اورب اسکن (Orbscan) نیز در موارد مشکوک جهت تایید ابتلا به قوز قرنیه انجام شد.
    یافته ها
    بیماران شامل 247 مرد (63 درصد) و 145 زن (37 درصد) بودند. متوسط سنی افراد 31.27 ± 11.29 سال بود. در هیچ کدام از آن ها، سابقه حساسیت فصلی چشمی درحد نیاز به مصرف دارو، وجود نداشت. دو بیمار، براساس توپوگرافی مشکوک به قوز قرنیه (suspected KCVN) بودند که با انجام اورب اسکن، تشخیص KCN تایید نشد. در 3 بیمار نیز سابقه خانوادگی قوز قرنیه در خویشاوندان درجه یک وجود داشت. در مجموع، هیچ موردی از قوز قرنیه دیده نشد.
    نتیجه گیری
    شیوع قوز قرنیه در بیماران مبتلا به پرولاپس دریچه میترال در این مطالعه، کم تر از مقادیر منتشر شده سایر نقاط است و برای اثبات همراهی بیماری KCN و MVP، به مطالعه ای در حجم وسیع و به صورت چند مرکزی نیاز است. با توجه به بار وراثتی این بیماری، مطالعات ژنتیکی بر روی این عوامل، با نتایج مهمی همراه خواهند بود.
  • فرید کریمیان، گیلدا پرویزی، احمد شجاعی، آرش انیسیان، محمود بابایی، فائقه حسین خضری صفحات 45-52
    هدف
    تعیین میزان بروز مراحل سوم و چهارم کراتیت لایه ای منتشر (DLK) بعد از جراحی لیزیک و تعیین تاثیر DLK بر دید و رفرکشن، پاسخ به درمان و دید و رفرکشن نهایی در چشم های مبتلا به DLK مراحل III و IV.
    روش پژوهش: این مطالعه توصیفی بر روی پرونده های بیمارانی انجام شد که طی سال های 82-1378 در دو کلینیک خصوصی تحت عمل جراحی لیزیک قرار گرفته بودند. شدت DLK براساس تقسیم بندی Lindstrom-Hardten تعیین شد. بیماران مبتلا به مراحل سوم و چهارم DLK از نظر سن، جنس، سابقه بیماری قبلی (به جز موارد منبع لیزیک)، سابقه مصرف دارو، سابقه آلرژی قبل از عمل و سپس رفرکشن، درمان انجام شده، طول درمان، طول مدت پی گیری، حدت بینایی نهایی و عوارض ایجاد شده ناشی از DLK و درمان، مورد بررسی قرار گرفتند. رفرکشن در پایان ماه های 1، 3 و 6 و سپس سالانه تعیین می شد.
    یافته ها
    از مجموع 4097 چشم از 2131 بیمار، 28 چشم (0.68 درصد) از 14 بیمار (0.66 درصد) با میانگین سنی 30.5 ± 10.2 سال مبتلا به مراحل سوم و چهارم DLK بودند. بیماران شامل 9 زن و 5 مرد بودند. سابقه بیماری قبلی در 11 نفر وجود داشت. سابقه آلرژی در همه بیماران منفی بود و 4 نفر دارای سابقه مصرف داروهای غیرچشمی بودند. در 78.6 درصد چشم ها، مرحله دوم به سوم DLK، در 10.7 درصد مرحله سوم DLK و در 10.7 درصد مرحله چهارم DLK مشاهده گردید. قطره بتامتازون هر 1 تا 2 ساعت در 21.4 درصد چشم ها و در 21.4 درصد دیگر چشم ها علاوه بر قطره بتامتازون، پماد بتامتازون نیز تجویز شد. در 32.1 درصد چشم ها، علاوه بر قطره بتامتازون، قرص خوراکی پردنیزولون (یک میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) نیز تجویز شد. در هیچ یک از بیماران، شستشوی حد فاصل فلپ در درمان DLK انجام نشده بود. میانگین طول زمان تشخیص DLK از زمان انجام لیزیک 3 ± 1.5 روز بود. میانگین طول درمان انجام شده در بیماران 20 ± 13.5 روز بود و میانگین طول مدت پی گیری بیماران 11 ± 10 ماه بود. میانگین عیب انکساری کروی قبل از عمل در 28 چشم -2.9 ± 2.1 دیوپتر و میانگین عیب انکساری استوانه ای قبل از عمل -0.97 ± 1.12 دیوپتر بود. میانگین عیب انکساری کروی روز بعد از عمل در حد ±1 دیوپتر بود. به رغم آن که به فاصله یک هفته پس از عمل، همه بیماران دارای دوربینی بالای 2+ دیوپتر بودند ولی عیب انکساری استوانه ای بعد از عمل در 23 چشم دارای میانگین -0.65 ± 0.70 دیوپتر بود. میانگین عیب انکساری کروی نهایی +0.5 ± 1.1 دیوپتر و میانگین عیب انکساری استوانه ای نهایی 25 چشم -0.75 ± 0.6 دیوپتر بود. بهترین دید اصلاح شده قبل از عمل 20.20 بود و بهترین دید نهایی اصلاح شده در 25 چشم، بدون تغییر باقی مانده بود. هیچ یک از بیماران تحت عمل جراحی رفرکتیو مجدد قرار نگرفتند.
    نتیجه گیری
    شیوع مراحل سوم و چهارم DLK در مقایسه با تعداد زیاد افراد لیزیک شده، ناچیز است (0.68 درصد). همه بیماران مبتلا به مراحل سوم و چهارم DLK، به درمان با کورتیکواسترویید موضعی و سیستمیک پاسخ مطلوبی می دهند و در صورت شروع سریع درمان، دید اصلاح شده آن ها حفظ می گردد.
  • حمید نوری، آزاده اکبری، آرش انیسیان صفحات 53-59
    هدف
    تعیین نتایج بینایی جراحی لیزیک در مبتلایان به نزدیک بینی که طی سال های 81-1380 در کلینیک نوین دیدگان تحت عمل جراحی قرار گرفته اند.
    روش پژوهش: این تحقیق با مطالعه بر روی مجموعه موارد مداخله ای (interventional case series) و با استفاده از اطلاعات مندرج در پرونده بیمارانی که جهت اصلاح نزدیک بینی، با یا بدون آستیگماتیسم، تحت جراحی لیزیک قرار گرفتند و به مدت یک سال پی گیری شدند، انجام پذیرفت. همه بیماران توسط یک جراح (ح.ن) و با استفاده از لیزر اگزایمر EC-5000 و نوموگرام نایدک و میکروکراتوم موریا با روش استاندارد تحت عمل قرار گرفتند. بیماران براساس رفرکشن قبل از عمل به چهار گروه نزدیک بینی پایین (1- تا 4- دیوپتر)، متوسط (4- تا 7- دیوپتر)، بالا (7- تا 13- دیوپتر) و بسیار بالا (شدیدتر از 13- دیوپتر) تقسیم شدند. همه چشم ها آستیگماتیسم £3D داشتند. رفرکشن قبل و یک سال بعد از عمل، UCVA یک سال بعد از عمل، محدوده امتروپی یک سال بعد از عمل (قابلیت پیش بینی) و BCVA قبل و یک سال بعد از عمل، در هر گروه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    مطالعه بر روی 345 چشم از 179 بیمار شامل 70.4 درصد زن و 29.6 درصد مرد با میانگین سنی 29.1 ± 9.1 سال انجام شد. میانگین معادل کروی (SE) قبل از عمل در چهار گروه نزدیک بینی پایین، متوسط، بالا و بسیار بالا، به ترتیب -2.84 ± 0.73، -5.12 ± 0.84، -9.53 ± 1.81 و -16.26 ± 2.23 دیوپتر بود که یک سال بعد از عمل، به ترتیب به -0.0845 ± 0.16، -0.143 ± 0.216، -0.467 ± 0.34 و -2.385 ± 1.49 دیوپتر رسیدند. یک سال بعد از عمل، فراوانی چشم های در محدوده ±0.25D امتروپی در چهار گروه، به ترتیب 94، 83، 40 و صفر درصد و چشم های در محدوده ±0.5D امتروپی، به ترتیب 100، 100، 73 و 15 درصد و چشم های در محدوده ±1.0D امتروپی نیز به ترتیب 100، 100، 95.5 و 23 درصد بود. یک سال بعد از عمل، فراوانی UCVA برابر 20.40 یا بهتر در 4 گروه فوق، به ترتیب 100، 100، 98.4 و 30.8 درصد و UCVA برابر 20.20 یا بهتر، به ترتیب 78.9، 73.1، 31 و صفر درصد بود. یک سال بعد از عمل، فراوانی کاهش BCVA به میزان دو خط یا بیش تر در 4 گروه فوق، به ترتیب 2.1، صفر، 6.7 و صفر درصد و فراوانی افزایش BCVA، به ترتیب 2.1، 1.4، 4.4 و 7.7 درصد بود.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که لیزیک یک روش موثر و با قابلیت پیش بینی خوب جهت اصلاح نزدیک بینی می باشد و به ظاهر، قابلیت پیش بینی آن با افزایش عیب انکساری قبل از عمل، کاهش می یابد.
  • مرسل مهریار، قربان علی حسینی محمدحسین روزی طلب، اسدالله کتباب، حمید خوش نیت، حمیدرضا جهادی حسینی، پرویز لک، عباس عطارزاده، رامین صلوتی، حسین موحد صفحات 60-67
    هدف
    ارزیابی یافته های درمان مجدد با لیزیک در بیماران دچار بازگشت اختلال (regression) پس از عمل لیزیک نخست، در نزدیک بینی و نزدیک بینی آستیگمات.
    روش پژوهش: پرونده های 2300 چشم که برای اصلاح نزدیک بینی و نزدیک بینی آستیگمات تحت عمل لیزیک قرار گرفته بودند؛ از نظر موارد لیزیک مجدد به علت بازگشت اختلال و نتایج لیزیک مجدد، بررسی شدند. برای عمل لیزیک نخست و نیز برای لیزیک مجدد، از لیزر اگزایمر Nidek: EC-5000 و برای ایجاد فلپ، از میکروکراتوم موریا (Moria) استفاده شد.
    یافته ها
    از 2300 چشم لیزیک شده: 153 چشم (6.65 درصد) از 113 بیمار به علت بازگشت اختلال، تحت لیزیک مجدد قرار گرفتند. سن بیماران قبل از لیزیک مجدد، به طور متوسط 29.6 ± 2.2 سال (54-20 سال) بود. میانگین زمان پی گیری بیماران پس از لیزیک نخست، 11 ماه (3 تا 34 ماه) و پس از لیزیک مجدد، 13.1 ماه (12 تا 18 ماه) بود. میانگین معادل کروی عیب انکساری (SE) این 153 چشم پیش از لیزیک نخست و مجدد، به ترتیب -5.39 ± 2.69 دیوپتر (1.5- تا 14- دیوپتر) و -1.76 ± 1.08 دیوپتر (0.5- تا 5- دیوپتر) بود که یک ماه پس از لیزیک مجدد به -0.25 ± 0.35 رسید (P<0.05) و تا یک سال بعد، به -0.29 ± 0.02 دیوپتر رسید که به لحاظ آماری معنی دار نبود. میانگین آستیگماتیسم این چشم ها پیش از لیزیک نخست -1.76 ± 1.08 دیوپتر (0.5- تا 5- دیوپتر) و پیش از لیزیک مجدد -1.12 ± 0.5 دیوپتر (0.5 تا 2.5- دیوپتر) بود که یک سال پس از لیزیک مجدد به 0.4 ± 0.25 دیوپتر رسید (P<0.05). پس از لیزیک نخست، 55.6 درصد موارد دارای آستیگمات کم تر از 2- دیوپتر و 75 درصد از موارد دارای آستیگمات 2- دیوپتر یا بیش تر، دچار بازگشت اختلال شده بودند. در آخرین معاینه بعد از لیزیک مجدد، 97.4 درصد چشم ها به امتروپی ±0.5 و 100 درصد آن ها به امتروپی ±1 دیوپتر دست یافتند. میانگین دید اصلاح نشده در این 153 چشم، پیش از لیزیک نخست 20.400 و پیش از لیزیک مجدد معادل 20.50 بود که در پایان دوره پی گیری بعد از لیزیک مجدد، به 20.25 رسید (اثر بخشی). دو چشم به علت عیب انکساری بر جامانده، برای بار سوم تحت عمل لیزیک قرار گرفتند. پس از عمل لیزیک نخست (2300 چشم)، در 20 چشم (0.87 درصد) عارضه چروک خوردگی فلپ، در 2 چشم (0.09 درصد) سندرم شن های صحرا و در 2 چشم (0.09 درصد) رشد نابه جای اپی تلیوم در زیر فلپ ایجاد شده بود. بعد از لیزیک مجدد (153 چشم)، 4 چشم (2.6 درصد) به رشد نابه جای اپی تلیوم در زیر فلپ و 2 چشم (1.3 درصد) به اکتازی قرنیه دچار شده بودند.
    نتیجه گیری
    عمل لیزیک مجدد می تواند روشی موثر و به نسبت کم خطر برای اصلاح موارد خفیف تا متوسط نزدیک بینی و نزدیک بینی آستیگمات در بیماران دچار بازگشت اختلال پس از لیزیک اول باشد. فراوانی لیزیک مجدد در موارد نزدیک بینی آستیگمات بالاتر، بیش تر است و خطر ایجاد عوارض آن نیز بیش تر از لیزیک نخست است. به علاوه، تغییرات عیب انکساری پس از لیزیک مجدد، پایدارترند. خطر ایجاد اکتازی قرنیه در شرایط ضخامت استرومای برجامانده کم تر از 250 میکرون، پس از عمل لیزیک و به ویژه پس از لیزیک مجدد، بالاتر است.
  • بهرام عین الهی، محمد زارع جوشقانی، حسین جمالی صفحات 68-74
    هدف
    مقایسه برش قرنیه ای و برش صلبیه ای در جراحی آب مروارید به روش فیکوامولسیفیکیشن، از نظر فشار داخل چشمی، میزان التهاب اتاق قدامی بعد از عمل، میزان آستیگماتیسم ایجاد شده و میزان ادم قرنیه.
    روش پژوهش: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی بدون شاهد بر روی 78 چشم مبتلا به آب مروارید وابسته به سن انجام شد. در 40 چشم برش قرنیه شفاف و در 38 چشم برش صلبیه ای انجام شد. ادم قرنیه و التهاب اتاق قدامی بعد از عمل در روزهای 1، 7 و 60 بعد از عمل و فشار داخل چشمی، قبل از عمل و در روزهای 1، 7 و 60 بعد از عمل اندازه گیری شدند. آستیگماتیسم نیز قبل از عمل و و در روزهای 7 و 60 بعد از عمل اندازه گیری گردید.
    یافته ها
    در هر دو گروه، التهاب اتاق قدامی بعد از عمل در روز اول، بیش ترین فراوانی را داشت و هیچ کدام از دو گروه بدون التهاب نبودند ولی التهاب +3 نیز در هیچ کدام از دو گروه، در روز اول بعد از عمل وجود نداشت. در دو ماه بعد از عمل نیز تنها 5 نفر (12.5 درصد) درگروه قرنیه شفاف و 7 نفر (18.4 درصد) در گروه تونل صلبیه ای، التهاب درحد trace داشتند. اختلاف معنی داری بین دو گروه وجود نداشت. در هر دو گروه، میزان فشار چشم در روز اول بعد از عمل، اندکی بیش تر از قبل از عمل بود. بعد از دو ماه، فشار داخل چشمی در گروه برش قرنیه ای 1.1 mmHg و در گروه تونل صلبیه ای 1.4 mmHg نسبت به قبل از عمل کم تر بود. فشار چشم بین دو گروه، در هیچ مرحله ای (قبل و بعد از عمل)، اختلاف معنی داری نداشت. میزان آستیگماتیسم قبل و روزهای 7 و 60 بعد از عمل در گروه تونل صلبیه ای به ترتیب 1.05 ± 0.81، 0.99 ± 0.65 و 0.73 ± 0.53 دیوپتر و در گروه برش قرنیه ای 0.89 ± 0.85، 1.14 + 1.01 و 0.98 ± 1.01 دیوپتر بود که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود نداشت اما در گروه تونل صلبیه ای، میزان آستیگماتیسم دو ماه بعد از عمل، به طور معنی داری کم تر از قبل از عمل بود (P<0.04). بعد از دو ماه، در گروه قرنیه شفاف، 11 مورد و در گروه تونل صلبیه ای 5 مورد، نسبت به قبل از عمل آستیگماتیسم مخالف قاعده پیدا کرده بودند (P<0.04). از نظر ادم قرنیه، تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    برش تونل صلبیه ای نسبت به برش قرنیه شفاف، آستیگماتیسم کم تری ایجاد می کند. هم چنین میزان آستیگماتیسم مخالف قاعده در برش قرنیه شفاف بیش تر است.
  • حسین موحدان، جعفر خوش قدم، اسدالله کتباب، حمید خوش نیت، حمیدرضا جهادی حسینی، رامین صلوتی، محمود نجابت صفحات 75-80
    هدف
    مقایسه دو روش اولتراسونوگرافی و اورب اسکن (Orbscan II) II در اندازه گیری ضخامت مرکزی قرنیه در چشم های عادی و چشم های لیزیک شده.
    روش پژوهش: مطالعه به روش مقایسه ای آینده نگر بر روی 168 فرد داوطلب لیزیک و 42 فرد بعد از جراحی لیزیک انجام شد. چشم های لیزیک شده، بدون کدورت قرنیه بودند. ابتدا ضخامت مرکزی قرنیه توسط دستگاه اورب اسکن II اندازه گیری شد و سپس چشم بیمار بی حس گردید و اندازه گیری توسط اولتراسوند تکرار شد. در نهایت، ضخامت مرکزی قرنیه در دو گروه با دو روش فوق مقایسه گردید.
    یافته ها
    میانگین ضخامت مرکزی قرنیه در چشم های عادی، به روش اولتراسوند 538.7 ± 47.4 میکرون و به روش اورب اسکن II برابر 542.7 ± 52.2 میکرون بود (P<0.04). میانگین ضخامت مرکزی قرنیه در چشم های لیزیک شده، به روش اولتراسوند 477.8 ± 38.2 میکرون و به روش اورب اسکن II برابر 469.5 ± 47.2 میکرون بود (P<0.02). ضخامت مرکزی قرنیه در چشم راست و چپ در هر گروه، به لحاظ آماری یکسان بود. سن و جنس نیز اثری بر روی نتایج نداشتند. در پایان، هم خوانی دو دستگاه با آزمون پیرسون مقایسه شد که در هر گروه، بین دو روش هم خوانی مثبت وجود داشت؛ به طوری که در چشم های عادی، (P=0.000) r=0.87 و در چشم های لیزیک شده، (P=0.000) r=0.88 بود.
    نتیجه گیری
    میزان ضخامت مرکزی قرنیه، براساس اورب اسکن II در مقایسه با اولتراسوند، در چشم های افراد داوطلب لیزیک بیش تر و در چشم های لیزیک شده بدون کدورت قرنیه (Haze)، کمتر است ولی میزان اختلاف، کم و از نظر بالینی، بی اهمیت می باشد.
  • رضا کارخانه، محمد ریاضی اصفهانی، لیلا قوجه زاده، هرمز شمس، نیلی احمد آبادی، محمدرضا منصوری، ملیحه کدیور، فاطمه نیری صفحات 81-90
    هدف
    تعیین شیوع رتینوپاتی نوزادان نارس (ROP) و بررسی عوامل خطرساز این بیماری در نوزادان نارس ارجاع شده به بیمارستان فارابی تهران طی سال های 1379 تا 1381.
    روش پژوهش: همه نوزادان محصول دوره آبستنی 37 هفته یا کمتر و وزن هنگام تولد 2500 گرم یا کم تر که طی مدت مورد بررسی به بیمارستان فارابی ارجاع شدند؛ وارد مطالعه گشتند. اولین معاینه چشم پزشک بین هفته 4 تا 9 بعد از تولد انجام شد. اطلاعات بیماران شامل وزن هنگام تولد، سن آبستنی، سابقه دریافت خون، سابقه عفونت نوزادی، سابقه درمان با اکسیژن یا نور درمانی، یک یا چند قلویی بودن بارداری و سندرم دیسترس تنفسی، بررسی شدند و در نوزادان با یا بدون رتینوپاتی، مورد واکاوی (آنالیز) آماری قرار گرفتند. برای تعیین عوامل خطرساز، از آزمون رگرشن لوجستیک تک متغیری (Logistic regression univariate analysis) استفاده شد.
    یافته ها
    در مدت مطالعه، 185 نوزاد شامل 110 نوزاد پسر (59.5 درصد) و 75 نوزاد دختر (40.5 درصد) وارد مطالعه شدند. میانگین سن آبستنی هنگام تولد 31.64 ± 2.67 هفته و میانگین وزن هنگام تولد 1620.7 ± 467.6 گرم بود. شیوع ROP در نوزادان مورد مطالعه 12.4 درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 7.6 تا 17.3 درصد) بود. شدت رتینوپاتی در 8.6 درصد موارد ROP، در مرحله آستانه ای (threshold) و در 3.8 درصد موارد در مرحله پیش آستانه ای (prethreshold) بود. میانگین سن آبستنی هنگام تولد در نوزادان دچار رتینوپاتی 29.39 ± 1.2 هفته و در نوزادان بدون رتینوپاتی 31.96 ± 2.58 هفته بود (P<0.001). رتینوپاتی در 18.6 درصد از نوزادان با سن آبستنی کم تر از 32 هفته و 29 درصد از نوزادان با سن آبستنی کم تر از 28 هفته وجود داشت. سن آبستنی در همه نوزادان دارای رتینوپاتی، 33 هفته یا کم تر بود. متوسط وزن هنگام تولد در گروه دارای رتینوپاتی 1283.48 ± 342.84 گرم و در گروه بدون رتینوپاتی 1668.55 ± 464.04 بود (P<0.001). رتینوپاتی در 20.5 درصد از نوزادان با وزن تولد 1500 گرم یا کم تر و در 26.2 درصد از نوزادان با وزن تولد 1250 گرم یا کم تر مشاهده شد. همه نوزادان دارای رتینوپاتی، وزن کم تر از 2000 گرم داشتند. در واکاوی تک متغیری، یک همراهی بین بروز رتینوپاتی و دریافت خون (odds ratio=3.75، P=0.004)، سندرم دیسترس تنفسی (OR=3.75، P=0.04) و نور درمانی (OR=3.75، P=0.044) وجود داشت. ارتباط معنی داری بین دریافت اکسیژن و بروز رتینوپاتی مشاهده نگردید. در واکاوی رگرشن لوجستیک براساس تمام عوامل مرتبط با این بیماری، سن پایین آبستنی، تنها عاملی بود که به طور معنی داری با رتینوپاتی همراه بود.
    نتیجه گیری
    شیوع ROP در نوزادان نارس کشور ما، به نسبت بالاست و به نظر می رسد که با دریافت خون، دیسترس تنفسی دوره نوزادی و نوردرمانی همراهی داشته باشد. پیشنهاد می شود که در کشور ما سن آبستنی 33 هفته یا کم تر و وزن هنگام تولد 2000 گرم یا کم تر، به عنوان معیارهای غربالگری ROP در نظر گرفته شوند.
  • علیرضا رمضانی، هما طباطبایی، حمید احمدیه صفحات 91-99
    هدف
    ارزیابی اثر تزریق مجدد تریامسینولون به داخل زجاجیه بر یافته های بالینی و توموگرافیک در مبتلایان به ادم ماکولای دیابتی مقاوم به درمان.
    روش پژوهش: در یک مطالعه مجموعه موارد مداخله ای آینده نگر (prospective interventional case series)، همه بیماران گروه درمان کارآزمایی بالینی قبلی تزریق داخل زجاجیه ای تریامسینولون، جهت معاینه دوباره چشم پزشکی و انجام (optical coherence tomography) OCT فراخوان شدند. در چشم های مناسب جهت تزریق مجدد، 4 میلی گرم تریامسینولون به داخل زجاجیه تزریق شد. معاینه و OCT مجدد در ماه های دوم و چهارم تکرار گردید و با نتایج تزریق اول مقایسه شد.
    یافته ها
    از 45 بیمار فراخوان شده گروه درمان، 23 بیمار مراجعه کردند (مشارکت 51.1 درصد) که از این بین، 15 چشم کاندید تزریق مجدد شدند و اطلاعات در 12 مورد کامل گردید. تغییرات حدت بینایی پس از هر دو تزریق، به لحاظ آماری معنی دار نبود؛ هر چند که یک بهبود نسبی در حد 0.14 لوگمار (Log MAR)، دو ماه پس از تزریق اول مشاهده شد. کاهش ضخامت ماکولا در ماه های دوم و چهارم پس از تزریق، به ترتیب 43 و 40 میکرون پس از تزریق نخست و 27 و 49 میکرون پس از تزریق مجدد به دست آمد که هیچ کدام از این تغییرات معنی دار نبودند. افزایش فشار داخل چشم به دنبال تزریق مجدد در هر دو زمان پی گیری معنی دار بود (به ترتیب، 3.6 و 2.4 میلی متر جیوه، P<0.05) ولی به دنبال تزریق اول، این افزایش فقط درماه دوم معنی دار بود (5.58 میلی متر جیوه، P=0.001).
    نتیجه گیری
    اثرات مفید و گذرای ناشی از تزریق داخل زجاجیه ای تریامسینولون بر ادم ماکولای دیابتی، در تزریق مجدد تکرار نمی شوند. افزایش فشار چشم ناشی از تزریق مجدد نسبت به تزریق نخست، طولانی تر است
  • علیرضا رجعتی حقی، علی توللی، آرش انیسیان، مسعود سهیلیان صفحات 100-106
    هدف
    ارزیابی تاثیر نوروتومی شعاعی عصب بینایی با و بدون تزریق داخل زجاجیه ای تریامسینولون در درمان بیماران مبتلا به انسداد سیاهرگ مرکزی شبکیه (CRVO).
    روش پژوهش: تحقیق به روش کارآزمایی بالینی غیرتصادفی بر روی 23 بیمار مبتلا به CRVO انجام شد که تحت عمل جراحی نوروتومی شعاعی عصب بینایی با (10 چشم) و بدون (13 چشم) تزریق داخل زجاجیه ای تریامسینولون قرار گرفتند. دید قبل از عمل، دید بعد از عمل و زمان رسیدن به بهترین دید پایدار، طی 12 ماه پی گیری ارزیابی گردید.
    یافته ها
    بیماران شامل 16 مرد و 7 زن با متوسط سنی 56 ± 16.8 سال (75-25 سال) بودند. سن متوسط در گروه بدون تزریق 55.2 ± 11.1 سال و در گروه با تزریق 50 ± 19.3 سال بود. متوسط دید قبل از عمل 1.42 ± 0.43 لوگمار (20.600) بود که یک هفته بعد از عمل به 1.1 ± 0.14 لوگمار (20.250) افزایش یافت (P<0.05). متوسط دید نهایی بعد از یک سال در گروه بدون تزریق 1.56 ± 0.63 لوگمار (20.250) افزایش یافت (P<0.05). متوسط دید نهایی بعد از یک سال در گروه بدون تزریق 1.56 ± 0.63 لوگمار و در گروه با تزریق 1.09 ± 0.37 بود (P=0.04). دید بیماران در گروه بدون تزریق، در ماه اول بعد از RON نسبت به قبل از عمل بهبود یافت ولی پس از آن، تا ماه ششم پس از عمل، کاهش یافت و سپس تا 12 ماه ثابت ماند. در گروه با تزریق نیز، دید بیماران در ماه اول نسبت به قبل از عمل افزایش یافت و روند بهبود بینایی تا ماه ششم ادامه داشت و سپس در ماه 12 نسبت به ماه 6 کاهش یافت ولی نسبت به دید قبل و یک ماه بعد از عمل، بهتر بود. بهبود دید 3 خط یا بیش تر در 14 چشم دیده شد (60.9 درصد).
    نتیجه گیری
    همراه بودن تزریق داخل زجاجیه ای تریامسینولون با نوروتومی شعاعی در بیماران CRVO، سبب بهبود سریع تر بینایی می شود.
  • عباس باقری، محمد اسحاقی، حسین سالور سلطان، محمد ابریشمی، مریم آل طه، زهرا ربانی خواه صفحات 107-115
    هدف
    تعیین اثر تزریق سم بوتولینوم در ماهیچه مایل تحتانی بر روی علایم ناشی از فلج اکتسابی ماهیچه مایل فوقانی.
    روش پژوهش: بیماران مبتلا به فلج اکتسابی ماهیچه مایل فوقانی که کمتر از 2 سال از شروع فلج آن ها گذشته بود و طی سال 1382 به درمانگاه استرابیسم بیمارستان لبافی نژاد مراجعه کرده بودند؛ وارد مطالعه شدند. در همه بیماران، بدون باز کردن ملتحمه، 20-10 واحد سم بوتولینوم از ربع تحتانی- خارجی چشم مبتلا، در تنه ماهیچه مایل تحتانی تزریق شد. شش ماه پس از تزریق، تغییرات انحراف روبه رو، پرکاری ماهیچه مایل تحتانی، کم کاری ماهیچه مایل فوقانی، تورشن سابجکتیو (subjective torsion) و کجی سر ارزیابی گردید.
    یافته ها
    مطالعه بر روی 18 چشم از 16 بیمار انجام شد. متوسط سن بیماران 33.7 سال و متوسط مدت ابتلا به فلج 6 ماه بود. علت فلج در 81.2 درصد بیماران، ضربه بود. شش ماه پس از درمان، متوسط انحراف روبه رو از 6.4 به 1.9 پریزم دیوپتر، متوسط پرکاری ماهیچه مایل تحتانی از +1.7 به +0.6، کم کاری ماهیچه مایل فوقانی از -1.5 به -0.4، تورشن سابجکتیو از 9.3 درجه به 0.4 درجه و کجی سر از 8.4 درجه به 1.1 درجه کاهش یافت.
    نتیجه گیری
    استفاده از سم بوتولینوم در کاهش علایم آزاردهنده فلج ماهیچه مایل فوقانی موثر است و در فاصله زمان شروع بیماری تا ثبات علایم جهت تصمیم گیری، سبب بازتوانی (rehabilitation) در اکثر بیماران می شود.
  • سید مهدی مدرس زاده صفحات 116-121
    استحاله سنی ماکولا (AMD)، شایع ترین علت کاهش بینایی در اشخاص بالاتر از 64 سال در کشورهای پیش رفته است. اکثر موارد کاهش شدید بینایی ناشی از AMD، به دلیل تغییرات اگزوداتیو ماکولا روی می دهند. در سال های اخیر، تحقیقات وسیعی بر روی این بیماری صورت گرفته که منجر به کشفیات جدیدی در زمینه پیش گیری و درمان آن شده است. در اواخر دهه 90، درمان فوتوداینامیک (PDT) ابداع شد که در آن، آزاد شدن رادیکال های اکسیژن، به طریق شیمیایی و غیرحرارتی، موجب از بین رفتن عروق نورگ زایی می گردد. در سال 2001، اولین درمان پیش گیرانه برای این بیماری کشف شد که شامل تجویز خوراکی مجموعه ای از ویتامین ها، آنتی اکسیدان ها و عناصر معدنی است که احتمال تشدید AMD خشک و پیش رفت آن به سوی ایجاد نورگ زایی مشیمیه (CNV) را کاهش می دهد. لیزر درمانی دروزن (drusen)، در حال حاضر در دست تحقیق است و نتیجه آن هنوز معلوم نیست. ویترکتومی برای خارج کردن CNV نیز ثابت شده است که منجر به افزایش حدت بینایی نمی شود. جابه جا کردن فووآ به نقطه دیگری از اپی تلیوم پیگمانته شبکیه، موفقیت هایی داشته است ولی احتمال از بین رفتن دید محیطی باعث شده است که به طور کلی مورد توجه قرار نگیرد. از اکتشافات مهم و جدید، کشف روش های دارویی برای از بین بردن CNV است که سه گروه از این داروها مورد بررسی قرار گرفته اند؛ یک گروه داروهای ضدVEGF (vascular endothelial growth factor) به نام آپتامرها، گروه دیگر پادتن های نوترکیبی ضد VEGF و گروه سوم، استروییدها هستند ولی نتایج آن ها قطعی نشده است. لیزر درمانی ترنس پوپیلاری نیز از سال ها قبل پیشنهاد شده و در برخی مطالعات کوچک، نتایج مثبتی از آن گزارش شده است ولی در یک مطالعه بزرگ و چند مرکزی جدید، تاثیر آن مورد تایید قرار نگرفت. در مجموع به نظر می رسد که امید بخش ترین زمینه های تحقیق در درمان AMD، یکی درمان پیش گیرانه و دیگری استفاده از داروهای آنتی آنژیوژنیک ضد VEGF باشند.
  • مژگان رضایی کنوی، مسعود سهیلیان، کیانا کامروا صفحات 122-126
    هدف
    گزارش یک مورد مدولواپی تلیومای جسم مژگانی که به صورت یووییت مزمن گرانولوماتوز تظاهر نموده بود.
    معرفی بیمار: دختر بچه 3 ساله ای با یووییت مزمن قدامی چشم راست به دنبال جراحی آب مروارید و کارگذاری لنز داخل چشمی و بدون پاسخ به استرویید موضعی و تزریق داخل زجاجیه ای وانکومایسین و تریامسینولون استوناید مراجعه نمود. یک ماه بعد، توده های سفید رنگی در سطح عنبیه ظاهر شدند که در بررسی آسیب شناسی، تشخیص مدولواپی تلیومای جسم مژگانی داده شد. بیمار تحت درمان با پلاک رادیواکتیو قرار گرفت و در نهایت، به علت وجود چشم نابینای دردناک و ظن بالای رفتار بدخیم تومور، چشم مبتلا تخلیه شد که موید تشخیص بود و تومور، انتشاری به خارج چشم نداشت.
    نتیجه گیری
    مدولواپی تلیومای مادرزادی، تومور نادر جسم مژگانی است که با کاهش دید، درد، لوکوکوریا و مشاهده یک توده در نواحی جسم مژگانی، اتاق قدامی و عنبیه تظاهر می کند. در ادامه ممکن است گلوکوم ثانویه، آب مروارید، یووییت، rubeosis iridis، جداشدگی شبکیه و جابه جایی عدسی بروز نمایند. این تومور ممکن است به طور موضعی، مهاجم باشد و به ندرت متاستاز یابد. در صورت عدم بروز گسترش خارج چشمی تومور، برداشتن عنبیه و جسم مژگانی به همراه برداشتن تومور (درتومورهای کوچک) و تخلیه چشم (در تومورهای بزرگ)، درمان های انتخابی می باشند.
  • مسعود سهیلیان، مژگان رضایی کنوی، محمدرضا جمشیدی صفحات 127-130
    هدف
    گزارش یک بیمار مبتلا به ملانومای بدخیم سیلیوکوروییدی که با توده سیاه زیرملتحمه ای نزدیک لیمبوس مراجعه نمود.
    معرفی بیمار: خانم 42 ساله ای با سابقه 2 ساله یک توده سیاه رنگ در ملتحمه بولبار فوقانی چشم چپ مجاور لیمبوس مراجعه نمود. اندازه ضایعه طی 2 ماه اخیر افزایش یافته بود. در معاینه ته چشم، توده کوچکی در ناحیه سیلیورتینال چشم چپ مشاهده شد که با درگیری قسمت فوقانی زاویه اتاق قدامی در گونیوسکوپی همراه بود. حدت بینایی و فشار چشم مزبور طبیعی بودند. سایر معاینات چشمی و سیستمیک بیمار نیز طبیعی بودند. چشم مبتلا، به علت توسعه خارج چشمی تومور داخل چشمی، تخلیه گردید. بررسی آسیب شناسی گلوب، ملانومای بدخیم به شدت پیگمانته سیلیوکوروییدی از نوع یاخته مختلط (mixed cell) و با اندازه متوسط را نشان داد که با انتشار قابل توجه تومور به خارج صلبیه قدامی همراه بود. بررسی بیمار از نظر متاستاز، تا 6 ماه بعد از تخلیه چشم منفی بود.
    نتیجه گیری
    یک توده به شدت پیگمانته در سطح گلوب می تواند اولین تظاهر بالینی یک ملانومای بدخیم سیلیوکورییدی باشد؛ در حالی که حدت بینایی و فشار داخل چشمی طبیعی هستند.
  • محمد ابریشمی، مریم آل طه، عباس باقری، حسین سالور سلطان صفحات 131-134
    هدف
    گزارش یک مورد جابه جایی کامل گلوب به سینوس ماگزیلاری به دنبال شکستگی وسیع کف اربیت دراثر ضربه غیرنافذ.
    معرفی بیمار: جوان 18 ساله ای با شکایت انوفتالموس (enophthalmos) و فقدان دید چشم راست، یک هفته بعد از تصادف با اتومبیل به بیمارستان لبافی نژاد مراجعه نمود. درمعاینه، به علت جابه جایی کامل گلوب به سمت پایین، چشم در حدقه قابل رویت نبود و تنها بخشی از قرنیه در کف حدقه دیده می شد. بیمار قادر به درک نور نبود و مارکوس گان چشم +4 بود. در –CT اسکن، شکستگی وسیع دیواره تحتانی حدقه راست مشهود بود و تصویر گلوب به طور تقریبا کامل، در سینوس ماگزیلا مشاهده می شد. بیمار تحت عمل جراحی ترمیم کف حدقه قرار گرفت و گلوب به داخل حدقه برگردانده شد. ظاهر بیمار اصلاح شد ولی دید وی بهبودی نشان نداد.
    نتیجه گیری
    جابه جایی کامل گلوب به سینوس ماگزیلا همراه با آسیب به عصب بینایی و اعصاب و ماهیچه های خارج چشمی است که در صورت تاخیر در درمان، موجب از بین رفتن دید به طور کامل و محدودیت حرکات چشم خواهد شد.
  • علیرضا رجعتی حقی، مسعود سهیلیان صفحات 135-137
    معرفی بیمار: بیمار مردی 53 ساله است که دو هفته بعد از آنژیوگرافی قلب دچار کاهش بینایی چشم چپ گردید. حدت بینایی چشم چپ 5.10 همراه با اسکوتوم مرکزی و حدت بینایی چشم راست 9.10 بود. نقص نسبی آوران مردمکی (RAPD) درچشم چپ به طور خفیف (1+) مثبت بود.
    درمعاینه بیومیکروسکوپی با اسلیت لمپ، فقط یک آب مروارید هسته ای در هر دو چشم در حد +2 مشاهده گردید. فشار چشم راست 12 و چشم چپ 11 میلی متر جیوه بود.
    در فوندوسکوپی، چشم راست طبیعی بود و در چشم چپ یک ناحیه تورم سفید رنگ به اندازه حدود 1.5 قطر دیسک در قسمت فوقانی و نازال ماکولا دیده شد. هم چنین در سمت نازال دیسک، سفید شدگی مختصر شبکیه دیده شد و پلاکی مشابه پلاک هولن هورست(Holen horst) در قسمت نازال دیسک بینایی مشخص گردید.
    در ضمن، بیمار سابقه دیالیز به دلیل نارسایی کلیه را از 10 ماه قبل می دهد. آزمایش های انجام شده، همگی منفی بودند؛ به جز ESR=40 که بالا بود.
    برای بیمار، تشخیص انسداد شاخه ای سرخرگ شبکیه با پلاک هولن هورست به دنبال آنژیوگرافی قلب گذاشته شد.
  • مریم آل طه، حسین سلطان سالور صفحات 138-142
    معرفی بیمار: مرد 27 ساله ای با شکایت بروز تورم و قرمزی با درد مختصر در قسمت تحتانی و تا حدودی نازال چشم راست مراجعه نمود. وی به مدت یک سال پیش از مراجعه به این مرکز، دچار قرمزی چشم ها شده بود که به طور متناوب تحت درمان با قطره های کورتیکواسترویید و نفازولین و یک دوره درمان خوراکی با قرص پردنیزولون قرار گرفته بود که به جز مختصری کاهش موقت در قرمزی چشم ها، تاثیری نداشتند. درمعاینه چشم راست، در لمس، توده سفتی با مختصری تندرنس، بر روی صلبیه بخش تحتانی چشم لمس می شد که منجر به کاهش عمق کلدوساک تحتانی شده بود. توده به بافت های زیرین چسبیده بود. سایر معاینات چشم راست و نیز چشم چپ در حد طبیعی بودند. بیمار درمعاینه سایر نقاط بدن مشکلی نداشت.
|
  • Souri H., Rezaei A., Javadi Ma, Rafati N., Mohebi Mr Pages 3-23
    Purpose

    To describe the methodology and implementation of the investigation for prevalence and causes of visual impairment in Tehran province.

    Methods

    This population-based cross-sectional study was conducted on all urban and rural residents of Tehran province in 2003. A stratified cluster random sampling with probability proportional to size procedure was used. First, best pinhole-corrected visual acuity (BPCVA) was determined according to habitual visual acuity (VA) by an optometrist. Cases of BPCVA 20/60 in either eye were referred to an ophthalmologist for detection of best spectacle-corrected visual acuity (BSCVA) and main cause of visual impairment (VA<20/60) including low vision (VA< 20/60-20/400) and blindness (VA< 20/400) according to BPCVA and BSCVA. Epidemiologic aspects and response rates in each phase of the study are presented.

    Results

    Of 13 248 invited subjects, 11 975 persons participated in the first step of the study (primary response rate: 90.4%). Of these, 760 cases (6.3%) with BPCVA  20/60 were referred for ophthalmologic examination of which 557 participated in the study (secondary response rate: 73.3%). The study population in the first step consisted of urban subjects in 85% (approximately similar to the reference population) and female subjects in 61.4% (greater than the reference population, P<0.001). The proportion of the age group above 20 years, especially 20-29 years group in the study population was greater than that of the reference population. (P<0.001) Referral rate to ophthalmologists was 8.3% in urban and 6.0% in rural populations (P<0.001); 2.1% under age 20 years, 4.1% in age 20-49 years, and 24.7% in age  50 years. (P<0.001) No children below the age 4 years were referred. The referral rate was not different between male (6.8%) and female (6.0%) subjects. Secondary participation rate was greater in male (85.8%) than female (64.4%) subjects (P<0.001), but there was no difference between rural and urban residents or between the age groups in this aspect.

    Conclusion

    Despite good primary participation rate, the age and sex distribution of the study population was different from the reference population which highlights the need for planning an effective sampling procedure.The prevalence rates should be standardized for age and sex.

    Keywords: blindness, low vision, visual impairment, prevalence, methodology, Tehran, Iran
  • Fotouhi A., Hashemi H., Mohammad K Pages 23-30
    Purpose
    To determine the prevalence of uncorrected refractive errors and its determinants in Tehran in 2002.
    Methods
    A total of 6497 citizens representing a cross-section of the population of Tehran were sampled using a stratified random cluster sampling strategy. Of these, 4565 (70.3%) subjects participated in the study and were transferred to a clinic for an extensive eye examination and interview. The data obtained from 4354 participants aged five years and over are presented. The unmet need for eye glasses (the ratio of subjects who did not wear spectacles and had an uncorrected visual acuity worse than 20/40 in the better eye which improved to 20/40 or better with correction), the met need for eye glasses (the ratio of subjects with an uncorrected visual acuity worse than 20/40 in the better eye which improved to 20/40 or better with glasses), and glass coverage (met need/met + unmet need for eye glass) with 95% confidence interval (95% CI) were estimated.
    Results
    The age- and gender- standardized prevalence of need for eye glasses was 14.1% (95% CI: 12.8-15.4). In 416 subjects (9.3%, CI: 10.4-12.8) the refractive error has been corrected with spectacles (met need), while 230 subjects (4.8%, 95% CI: 4.1 to 5.4) had an unmet need. The spectacle coverage rate was 66.0%. Unmet needs were greater in older, less educated, and myopic subjects.
    Conclusions
    The prevalence of need for eye glasses in 5 years age or older population of Tehran is considerable and more than one-third of this need is not met properly. Older age, less education, and myopia are determinant factors of low glass-coverage.
    Keywords: glasses coverage, uncorrected refractive error, cross, sectional study
  • Ahmadi M., Javadi Ma Pages 31-39
    Purpose
    ‏To determine the visual and anatomic outcomes of epikeratoplasty in 7 eyes of 6 patients with keratoglobus.
    Method
    In a retrospective interventional case series, seven eyes of six patients with keratoglaobus (KGB) aged 5 to 39 years underwent epikeratoplasty. Three patients (3 eyes) had blue sclera, hypermobile joints, and consanguineous parents and 3 patients (4 eyes) had only KGB. In the blue sclera group, all patients had lost the fellow eye due to minor trauma. We used a 10.50 to 13.00 mm corneoscleral graft. Orbscan pachymetry was performed before surgery and 3 months after operation.
    Results
    Mean visual acuity was 20/400 preoperatively and reached 20/160 postoperatively. Mean central corneal thickness was 200µ preoperatively which increased to 800µ after surgery. Epithelial inclusion cyst occurred in one patient. Severe interface vascularization occurred in one eye of the blue sclera group, which had total Descemet`s detachment before epikeratoplasty.
    Conclusion
    Epikeratoplasty is a relatively safe, effective and reversible extraocular procedure for management of KGB. The procedure may be performed to produce corneal flattening and protect against acute corneal hydrops and perforation.
    Keywords: keratoglobus, blue sclera, epikeratoplasty
  • Javadi Ma, Rafati N., Mohebi A., Poursalman Mr, Forghani Mr Pages 40-44
    Purpose
    To determine the prevalence of keratoconus (KCN) in patients with mitral valve prolapse (MVP).
    Methods
    This descriptive study was conducted on patients with MVP at Shahid Rajaei Hospital during 2003-2004. Corneal topography was performed in 392 subjects with absolute mitral valve prolapse based on Perloff’s major criteria. Orbscan was carried out in suspected KCN cases.
    Results
    Patient consisted of 247 men (63%) and 145 women (37%) with mean age of 37.27  11.29 years. The diagnosis of two topographically KCN suspect patients was not confirmed with Orbscan. Positive family history of keratoconus in first-degree relatives was found in three patients. No cases of keratoconus were found.
    Conclusion
    This study suggests that the prevalence of KCN in patient’s with MVP could be less than previously reported. A large multicenter study is needed to detect the association of these disorders. Genetic studies are suggested.
    Keywords: keratoconus (KCN), mitral valve prolapse (MVP)
  • Karimian F., Parvizi G., Shojaee A., Anissian A., Babaei M., Hossien Khezri F Pages 45-52
    Purpose
    To evaluate the prevalence, natural course, and final visual acuity in patients with stages III or IV of diffuse lamellar keratitis (DLK) following Laser in situ keratomileusis (LASIK).
    Methods
    In this descriptive study, records of all the patients who underwent LASIK surgery in two private excimer laser clinics were reviewed. According to Linebarger- Lindstrom-Hardten classification, ocular findings of patients with DLK were classified. There was no preoperative systemic or corneal contraindication for LASIK. Age, preoperative refraction and best corrected visual acuity (BCVA), type and duration of treatment, postoperative refraction, topography, final BCVA, possible side effects of medications and complications were reviewed.
    Results
    Out of 4097 eyes of 2131 patients, DLK above stage II developed in 28 eyes (0.68%) of 14 patients (0.66%). DLK was in stage II-III in 78.6%, stage III in 10.7%, and stage IV in 1.7%. None of these patients had history of allergies. Treatment consisted of frequent betamethasone drops alone or with ointment and oral systemic prednisolone. Interface irrigation was not performed in any patients during the course of treatment. Average interval from LASIK to diagnosis was 3±1.5 days. Patients were treated for an average duration of 20±13.2 days and were followed for an average duration of 11±10 months. Average preoperative BCVA was 0 LogMAR (20/20) and final post LASIK and DLK vision remained the same.
    Conclusion
    Prevalence of DLK stages III and IV is considered insignificant as compared to the enormous number of candidates for LASIK surgery (0.68%). All patients with DLK stages III and IV responded well to immediate topical and systemic corticosteroid therapy and on follow up there was no adverse effect on final BCVA.
    Keywords: diffuse lamellar keratitis (DLK), LASIK, prevalence, visual outcome
  • Norouzi H., Akbari A., Anisian A Pages 53-59
    Purpose
    To evaluate the visual outcomes of LASIK in myopic eyes.
    Methods
    This interventional case series was performed on records of 345 eyes of 179 patients for correcting myopia with astigmatism < 3.00 diopter (D). All patients were operated by one surgeon (H.N.) with the NIDEK EC 5000 excimer laser. All patients had at least one year follow up. Based on preoperative refraction, patients were divided into four groups: low (-1.00 to -4.00 D), moderate (-4.00 to -7.00 D), high (-7.00 to -13.00 D), and extremely high myopia (> -13.00 D). Data including pre- and postoperative refraction, UCVA one year after surgery, pre- and postoperative BCVA, and range of emmetropia were analyzed in each group.
    Results
    Mean preoperative spherical equivalent (SE) was -2.84±0.73 D in low myopia group, -5.12±0.84 D in moderate myopia group, -9.53±1.81 D in high myopia group, and -16.26± 2.23 D in extremely high myopia group. The value decreased to -0.0845±0.16 D, -0.143±0.216 D, -0.467±0.34 D, and -2.385±1.49D, respectively at one year. The percentage of eyes according to range of ametropia were as follow: 94%, 83%, 40%, and 0% of eyes were within ± 0.25 D of emmetropia; 100%, 100%, 73%, and 15% of eyes were within ±0.5 D of emmetropoia; and 100%, 100%, 95.5%, and 23% of eyes were within ±1.0 D of emmerropia in each group, respectively. Postoperative UCVA of 20/40 or better was achieved in 100%, 100%, 98.4%, and 30.8% of eyes and UCVA of 20/20 or better was obtained in 78.9%, 73.1%, 31%, and 0% of eyes in the four groups, respectively. One year after LASIK, 2.1%, 0%, 6.7%, and 0% of the eyes lost two or more lines of BCVA in each group but 2.1%, 1.4%, 4.4%, and 7.7% of eyes gained more than one line of BCVA.
    Conclusion
    LASIK is an effective and predictable procedure for correcting myopia. The predictability of LASIK decreases with increase in preoperative refractive error.
    Keywords: LASIK, myopia, visual outcome
  • Mehryar M., Hosseini G., Roozitalab Mh, Katbab A., Khoshnyat H., Jahadi Hosseini Shr , Lak P., Atarzadeh A., Salouti R., Movahedan H Pages 60-67
    Purpose
    To evaluate the results of laser in situ keratomileusis (LASIK) retreatment in patients with postoperative regression.
    Methods
    In a retrospective interventional case series, 153 eyes of 113 patients who had undergone LASIK retreatment for postoperative regression were evaluated. Both initial LASIK and retreatment were performed with a Nidek: EC 5000 excimer laser, and flap was made with a Moria microkeratome.
    Results
    Mean age was 29.63  2.2 yr (range, 20 to 54 yr) and mean follow–up was 11 months (range, 3 to 34 mth) after the initial surgery and 13.1 months (range, 12 to 18 mth) after retreatment. Retreatment was performed 3-34 months after the primary LASIK. Mean spherical equivalent (SE) was -5.39 ± 2.69 diopters (D) (range, -1.50 to -14.00 D) before initial LASIK and -1.76 ± 1.08 D (range, -0.50 to -5.00 D) before retreatment. Mean astigmatism was -1.38 ± 1.07 D (range, -0.50 to -5.00 D) before initial LASIK and -1.12 ± 0.50 D (range, -0.50 to -2.50 D) before retreatment. One year after retreatment, mean UCVA was 20/25, and mean SE was -0.29 ± 0.02 D. Best corrected visual acuity (BCVA) improved in all eyes. Two eyes received more than one retreatment. Twenty eyes had flap wrinkling, 2 eyes had diffuse lamellar keratitis (DLK), and 2 eyes had epithelial ingrowth after the initial LASIK. Four eyes had epithelial ingrowth and 2 eyes developed mild keratectasia after retreatment.
    Conclusions
    LASIK retreatment is a safe and effective option with small amounts of myopia and myopic astigmatism regression. The rate of retreatment is higher in patients with myopic astigmatism and in patients with less than 40 years of age, also the risk of complications in retreatment is higher than the initial LASIK. Refractive changes are more stable after retreatment. The risk of keratectasia is higher in final residual stromal bed thickness less than 250 m after the reoperation.
    Keywords: retreatment, LASIK, regression, myopia, astigmatism
  • Einollahi B., Zare Joshaghani M., Jamali H Pages 68-74
    Purpose
    To compare clear corneal incision and scleral tunnel incision in terms of intraocular pressure (IOP), post-operative inflammation, induced astigmatism, and corneal edema in phacoemulcification.
    Methods
    This non-controlled clinical trial was conducted on 78 eyes with senile cataract. A clear corneal incision was made in 40 eyes and a scleral tunnel incision was made in 38 eyes. All eyes underwent standard phacoemulsification. Post-operative inflammation and corneal edema was measured 1, 7, and 60 days post-operatively. IOP was also measured preoperatively and 1, 7, and 60 days post-operatively. Corneal astigmatism was measured before and 7 and 60 days after surgery.
    Results
    Post-operative inflammation was greatest on the first post-operative day in both groups, but there was no significant difference between them. In both groups, IOP was highest on the first post-operative day with no significant differences at any times of follow up. Mean decrease of IOP at 2 month comparing to preoperative value was 1.4 mmHg in the scleral tunnel group and 1.1 mmHg in the clear corneal group. Mean astigmatism preoperatively and on post-operative days 7 and 60 was 1.052±0.805, 0.993±0.653, and 0.730±0.527 diopter, and 0.893±0.850, 1.137±1.011, and 0.975±1.012 diopter in the scleral tunnel and clear cornea groups, respectively. Astigmatism on days 7 and 60 were grater in clear cornea incision. Against the rule induced astigmatism was more frequent in the clear corneal group. (p<0.04) In both groups, corneal edema was highest on the first post-operative day with no significant differences between the two groups.
    Conclusion
    Scleral tunnel incision is better than clear corneal incision for minimizing post-operative corneal astigmatism in small incision cataract surgery.
    Keywords: scleral tunnel incision, clear cornea incision, phacoemulsification
  • Movahedan H., Khoshghadam J., Katbab A., Khoshniat H., Jahadi Hr, Salouti S., Nejabat M Pages 75-80
    Purpose
    To compare orbscan II (O II) and ultrasound (US) pachymetry in normal and post-LASIK eyes.
    Methods
    In a comparative prospective study, central corneal thickness (CCT) was measured in 168 eyes of 84 normal subjects and 42 eyes without corneal opacity of 21 post-LASIK patients by O II and US. Paired t test was used to identify significant differences between the two methods and Pearson test was used to identify the correlation of measurments between the two methods.
    Results
    Mean CCT measured by ultrasound (538.7  47.4 m) was less than that of O II (542.7  52.2 m) in the normal eyes (P<0.04), but mean CCT measured by ultrasound (477.8  38.2 m) was greater than that of O II (469.5  47.2 m) in the post-LASIK eyes. (p<0.02) There was significant linear correlation between US and O II in both groups. (r=0.87, P=0.000 and r=0.88, P=0.000, respectively).
    Conclusion
    Mean difference of CCT measurements between O II and US in normal and post-LASIK clear cornea is not clinically significant and interchangeable use of data in planning or assessing corneal surgery is possible.
    Keywords: pachymetry, ultrasound, Orbscan II, normal eye, post, LASIK
  • Karkhaneh R., Riazi Esfahani M., Ghojehzadeh L., Kadivar M., Nayeri F., Chams H., Nili Ahmadabadi M Pages 81-90
    Purpose
    To determine the incidence of retinopathy of prematurity (ROP) and to evaluate the possible neonatal risk factors for ROP among premature infants referred to Farabi Eye Hospital during 2000-2002.
    Methods
    Newborn infants with gestational age (GA) £ 37 wk or birth weight (BW) £ 2500 g were included. The first eye examination was performed 4-9 weeks after birth. Data on possible risk factors include low birth weight, low gestational age, sepsis, supplemental oxygen therapy, blood transfusion, phototherapy, multiple pregnancy, and respiratory distress syndrome (RDS) were compared between the two groups of newborns with and without ROP. Univariate and multivariate analysis was performed.
    Results
    One hundred eighty five neonates were included in this study (110 male, 75 female). Mean GA ± SD was 31.64 ± 2.67 wk and mean BW ± SD was 1620.68 ± 467.6 g. The incidence of ROP was 12.4% (95%CI: 7.6%-17.2%) including 8.6% in threshold and 3.8% in prethreshold stages. ROP was present in 18.6% of neonates with GA < 32 wk and 29% of neonates with GA < 28 weeks. All ROP cases had GA £ 33 wk. Mean GA  SD was 29.39 ± 2.16 wk in the ROP group and 31.96 ± 2.58 wk in the non-ROP group. (P< 0.001) Mean BW ± SD was 1283.48 ± 342.84 g in the ROP group and 1668.55 ± 464.04 g in the non-ROP group. (P< 0.001) ROP was pesent in 20.5% of neonates with BW £ 1500 g. All ROP cases had BW £ 2000 g. There was a significant association between blood transfusion and incidence of ROP (odds ratio= 3.75, P= 0.004), RDS (OR= 3.14, P= 0.041), and phothotherapy (OR= 2.86, P= 0.044) based on univariate analysis. There was no significant association between oxygen therapy and incidence of ROP. Based on multivariate logistic regression analysis, low GA was the only significant factor associated with high incidence of ROP.Coclusion: We suggest GA ≤ 33 wk and BW < 2000 g as the best criteria for screening of high risk neonates for developing ROP. These criteria deserve further investigation.
    Keywords: retinopathy of prematurity (ROP), risk factor
  • Ramezani Ar, Tabatabaie H., Ahmadieh H Pages 91-99
    Purpose
    To evaluate the effect of intravitreal triamcinolone acetonide (IVT) reinjection on clinical and optical coherence tomographic (OCT) features in refractory diabetic macular edema (DME).
    Methods
    In an interventional case series, all IVT-treated patients enrolled in a previous clinical trial (45 subjects), were recalled for performing a new ophthalmologic examination and OCT. Suitable eyes for reinjection received 4 mg IVT. Complete ophthalmologic examination and OCT were performed after two and four months.
    Results
    From 45 recalled patients, 23 were included for the new study (51.1% response rate). Of these, only 12 cases were considered as candidates for reinjection. Visual acuity (VA) changes were not significant in the reinjected eyes after both the first and the second interventions, although there was a relative improvement (0.14 logMAR) at two months after the first injection. Central macular thickness (CMT) was reduced by 27 and 49  two and four months after the reinjection and 43 and 40 m at two and four months after the first injection. None of the mentioned changes was significant. IOP elevation was significant two and four months after the second injection (3.6 and 2.4 mmHg, respectively, P<0.05). However, it was significant (5.58 mmHg, P=0.001) only two months after the first injection.
    Conclusion
    The transient beneficial effects of IVT on refractory DME are not repeated with second injections. However, IVT-related ocular hypertension is more persistent after reinjection.
    Keywords: intravitreal triamcinolone, reinjection, refractory diabetic macular edema
  • Rajati Haghi Ar, Tavallali A., Anisian A., Soheilian M Pages 100-106
    Purpose
    To evaluate the efficacy of radial optic neurotomy (RON) combined with or without intravitreal triamcinolone acetonid (IVTA) injection in the management of central retinal vein occlusion (CRVO).
    Methods
    This non-randomized clinical trial was conducted on 23 patients with CRVO, who underwent RON with or without IVTA injection. Preoperative and postoperative best corrected visual acuity were converted to LogMAR and time to plateau of best corrected visual acuity were evaluated over a 12 months period.
    Results
    The patients included 16 male and 7 female subjects with mean age of 5616.8 year (25-72 years). Mean visual acuity was 1.420.43 LogMAR (20/600) preoperatively, which improved to 1.10.14 LogMAR (20/250) postoperatively. (P< 0.05) At one year, mean visual acuity was 1.560.63 LogMAR in the non-IVTA group and 1.090.37 LogMAR in the IVTA group (P= 0.04). Vision improved by 3 or more lines in 14 eyes (60.9%). Overall eyes with combined RON and IVTA injection had better postoperative visual acuity, although it was not statistically significant. Time to plateau of best-corrected visual acuity in eyes that underwent RON combined with IVTA injection was significantly shorter.
    Conclusion
    The combination of RON and IVTA injection may enhance therapeutic success and cause faster visual rehabilitation than RON alone.
    Keywords: radial optic neurotomy (RON), intravirtreal triamcinolone acetonide (IVTA), central retinal vein occlusion (CRVO)
  • Bagheri A., Eshaghi M., Salour H., Abrishami M., Ale, Taha M., Rabbanikhah Z Pages 107-115
    Purpose
    To evaluate the effect of Botulinum toxin-A (BTA) injection into the inferior oblique (IO) muscle in releaving the symptoms of superior oblique (SO) palsy.
    Methods
    The study was conducted on patients who were referred for acquired SO palsy with less than 2 years of duration. About 10-20 unit of BTA was injected into the belly of the inferior oblique muscle through the inferotemporal quadrant of the involved eye without opening the conjunctiva.
    Results
    Eighteen eyes from 16 patients were injected. Mean age was 33.7 years and mean duration of paresis was 6 months. Trauma was the cause of paresis in 81.2%. Six months after the injection, mean deviation decreased from 6.4 r to 1.9r; mean IO over-activity decreased from +1.7 to +0.6; mean SO upper-activity decreased from -1.5 to -0.4; mean subjective torsion decreased from 9.3º to 0.4º; and mean head tilt decreased from 8.4º to 1.1º.
    Conclusion
    Botulinum toxin-A injection into the IO muscle can decrease the symptoms of patients with SO palsy and cause faster rehabilitation of these patients before stabilization of signs for final decision.
    Keywords: butulinum toxin, superior oblique palsy
  • Modareszadeh M Pages 116-121
    Age related macular degeneration (AMD) is the most common cause of visual impairment in the population above 64 years of age in developed countries. Most cases of severe vision loss due to AMD are caused by exudative changes in the macula. Extensive research on AMD has led to advances in its prophylaxis and treatment in recent years. Photodynamic therapy (PDT) was developed in late 1990's in which free oxygen radicals damage the neovascular tissue in a non-thermal way. The first prophylactic treatment for AMD was approved in 2001 which includes oral administration of a combination of vitamins, antioxidants, and minerals. It was shown that this treatment decreases the chance of progression of dry type AMD to more advanced atrophy and choroidal neovascularization. Laser treatment for drusen is currently under investigation. Vitrectomy for removal of subretinal choroidal neovascularization (CNV) has proven not to be effective for visual improvement. Translocation of fovea to an area away from CNV has met some success but the chance of loss of peripheral vision has hampered its general acceptance. An important area of research is the pharmacologic approach to counteract choroidal neovascularization. Three groups of anti-angiogenic agents have been studied; 1) anti-VEGF (vascular endothelial growth factor), 2) recombinant anti-VEGF antibodies, and 3) steroids. Transpupillary thermotherapy has been used for several years and was claimed to be effective for treatment of CNV in some small uncontrolled studies but failed to be more effective than sham treatment in a recent multicenter controlled trial. In general, it seems that the most promising areas of research in the treatment of AMD are prophylactic treatment and antiangiogenic therapy.
    Keywords: age related macular degeneration, treatment
  • Rezaei Kanavi M., Soheilian M., Kamrava K Pages 122-126
    Purpose
    To report a case of ciliary body medulloepithelioma presenting as granulomatous uveitis. Patient and
    Finding
    A 3-year-old girl presented with chronic granulomatous anterior uveitis in the right eye following unilateral cataract extraction and IOL implantation which was unresponsive to topical steroids and intra-vitreal injection of vancomycin and triamcinolone acetonide. One month later, white masses appeared over the iris surface. Histopathologic examination of the iris biopsy disclosed ciliary body medulloepithelioma. The patient was referred for plaque therapy due to the aggressive behavior of the tumor and finally, the eye was enucleated due to getting blind and painful and high suspicious of malignant behavior of the tumor.
    Conclusion
    Medulloepithelioma is a rare congenital ciliary body tumor that presents with decreased vision, pain, leukocoria, and observation of a mass in the region of the ciliary body, anterior chamber and iris. Secondary glaucoma, cataract, uveitis, rubeosis iridis, retinal detachment, and ectopia lentis may develop later. The tumor may be locally aggressive and rarely metastasize. If extraocular extension does not occur, iridocyclectomy with tumor excision (in small tumors) and enucleation (in large tumors) appears to be the treatment of choice.
    Keywords: medulloepithelioma, ciliary body
  • Soheilian M., Rezaei Kanavi M., Jamshidi Mr Pages 127-130
    Purpose
    To report a rare case of ciliochoroidal malignant melanoma presenting as a subconjunctival black-colored mass adjacent to the limbus.Patient and
    Findings
    A 42-year-old woman presented with a subconjunctival black-colored mass adjacent to the limbus in left eye from 2 years ago. The lesion had increased in size during the previous 2 months. Funduscopic examination with scleral depression disclosed a small mass at the cilioretinal junction. Gonioscopy revealed that the superior portion of the angle was occupied by the mass. Visual acuity and intraocular pressure were normal. Other systemic examinations were unremarkable. Because of extensive extraocular extension of the tumor, the left eye was enucleated and histopathologic examination of the globe disclosed a highly pigmented medium-sized ciliochoroidal malignant melanoma of mixed cell type together with marked anterior extrascleral extension. Results of 6-month follow-up for metastasis were negative.
    Conclusion
    A darkly pigmented epibulbar mass may be the first manifestation of ciliochoroidal malignant melanoma.
    Keywords: melanoma, ciliochoroidal
  • Abrishami M., Aletaha M., Bagheri A., Salour Sh Pages 131-134
    Purpose
    To report a case of enophthalmos secondary to complete globe dislocation into the maxillary sinus due to orbital fracture. Patient and
    Findings
    An 18-year-old man was referred to Labafinejad hospital, one week after a car accident. At initial examination, the globe was not seen within the right orbit. A large floor fracture and globe luxation into the right maxillary sinus were confirmed on CT scan. Repair of the fracture using Medpore implant and globe repositioning were performed. Visual acuity following surgery was no light perception without improvement during follow-up.
    Conclusion
    Visual impairment in this case was most probably due to traumatic optic neuropathy and delayed surgical intervention and medical therapy with systemic corticosteroid.
    Keywords: orbital fracture, globe dislocation, anophthalmos