فهرست مطالب

نشریه اصول بهداشت روانی
سال هشتم شماره 1 (پیاپی 30، بهار و تابستان 1385)

  • تاریخ انتشار: 1385/05/12
  • تعداد عناوین: 8
|
  • علی طلایی، محمدرضا فیاضی بردبار، نغمه مخبر، سیدکاوه حجت صفحه 5
    مقدمه
    در تعدادی از مطالعات شیوع بیشتر اختلالات روان پزشکی را در دانشجویان پزشکی گزارش نموده اند و برخی از مطالعات نیز بر میزان استرس بالای وارد شده بر دانشجویان پزشکی اشاره دارند. با توجه به اهمیت سلامت جسمانی و روانی پزشکان که مسئولیت تامین سلامت جامعه را بر عهده دارند، بر آن شدیم تا علاوه بر برآورد میزان آسیب شناسی روانی در دانشجویان پزشکی سال آخر مقایسه ای نیز با دانشجویان هم مقطع غیر پزشکی انجام دهیم تا نقش تحصیل در رشته پزشکی بر دانشجویان ارزیابی شود.
    روش کار
    این مطالعه یک تحقیق مقطعی و توصیفی تحلیلی است که برروی 69 نفر از دانشجویان مقطع کارورزی پزشکی و 57 نفر از دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد وPhDدانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال 1383 انجام شد. ارزیابی توسط پرسشنامه مشخصات فردی (سن، جنس، تاهل، بومی یا غیر بومی بودن و سطح درآمد و...) و ارزیابی روان پزشکی توسط آزمون 25SCL-بوده است. دو گروه به وسیله روش نمونه برداری خوشه ایو آسان انتخاب شده اند. سپس دو گروه از لحاظ ابعاد نه گانه آزمون 25-SCL مورد مقایسه قرار گرفتند و تاثیر متغیر های مستقل نظیر سن و جنس و... نیز در میزان بروز علائم روان پزشکی مورد ارزیابی قرار گرفت.
    نتایج
    در کل 126 نفر در این تحقیق وارد شدند و میان دو گروه دانشجویان پزشکی و غیر پزشکی از لحاظ ابعاد نه گانه علائم روان پزشکی (بر اساس آزمون 25-SCL) تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0P>). صرف نظر از رشته تحصیلی، روان پریشی و خصومت بین فردی در افراد مذکر به طور معنی داری بالاتر از افراد مؤنث بود و جسمانی سازی نیز در افراد متاهل و افسردگی در افراد مجرد به طور معنی داری بالاتر از گروه مقابل بود. ترس مرضی و عقاید پارانوئید به متغیرهای سن و جنس و تاهل ارتباطی نداشت.
    نتیجه گیری
    طبق مطالعه ما تحصیل در رشته پزشکی نمی تواند عاملی برای افزایش آسیب شناسی روانی باشد و فاکتورهایی نظیر جنسیت و تاهل نقش تعیین کننده تری دارد
    کلیدواژگان: آسیب شناسی روانی، دانشجویان پزشکی، مشهد، 25، SCL
  • فرناز رحمانی، نعیمه سیدفاطمی، مهین برادران رضایی، کامران صداقت صفحه 11
    مقدمه
    حفظ ارتباط مثبت بین والدین و نوجوان می تواند انگیزه وی را در مورد آن چه به موفقیت تحصیلی اش مربوط می شود، افزایش دهد. تحقیقات نشان داده است شیوه تربیتی والدین، موفقیت تحصیلی نوجوان را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین، با توجه به اهمیت شیوه تربیتی والدین برای رشد موفقیت تحصیلی فرزندان، این پژوهش به منظور تعیین ارتباط شیوه تربیتی والدین با شایستگی تحصیلی نوجوانان انجام گرفت.
    روش کار
    در این مطالعه همبستگی توصیفی، 360 نفر دانش آموز نوجوان از مدارس دولتی شهر تبریز به روش نمونه گیری خوشه ایانتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه شیوه تربیتی والدین و مقیاس شایستگی تحصیلی بود. آزمون های آماری آنالیز واریانس یک طرفه و LSD برای تجزیه و تحلیل اطلاعات مورد استفاده قرار گرفتند.
    نتایج
    بیشترین درصد دانش آموزان نوجوان (7/39%) شیوه تربیتی والدین را اقتدارمنش گزارش کرده بودند. همچنین بیشترین درصد دانش آموزان نوجوان (2/39 %) شایستگی تحصیلی بالایی داشتند. ارتباط آماری معنی داری بین شیوه تربیتی والدین با شایستگی تحصیلی وجود داشت (000/0P=).
    نتیجه گیری
    با توجه به این که اکثریت نوجوانان شیوه تربیتی اقتدارمنش را گزارش کرده بودند و شیوه تربیتی اقتدارمنش ارتباط معنی داری با شایستگی تحصیلی داشت، لذا آموزش والدین درباره پیامدهای شیوه تربیتی آنها برای فرزندان و خصوصیات دوره نوجوانی موجب ارتقا موفقیت های تحصیلی نوجوانان می شود.
    کلیدواژگان: شیوه تربیتی والدین، شایستگی تحصیلی، نوجوان
  • حسن ضیاءالدینی، محمدرضا ضیاءالدینی صفحه 17
    مقدمه
    استعمال دخانیات یکی از علل عمده مرگ زود هنگام در کشورهای توسعه یافته می باشد. به دلیل تغییرات سریع شیوع مصرف سیگار و نیاز به شناخت مشکل، حساس کردن جامعه و دست اندرکاران مسائل بهداشتی، از طرفی مطالعات معدودی که در این زمینه وجود دارد. شیوع مصرف سیگار در یک جمعیت روستایی مورد بررسی قرار گرفت.
    روش مطالعه
    این تحقیق مقطعی در سال1380 در یک منطقه روستایی با روش نمونه گیری سرشماری انجام شد. اطلاعات از طریق پرسش نامه دموگرافیک به اضافه پرسش نامه فاجراستروم برای وابستگی به نیکوتین که روایی و پایایی آن قابل قبول بود جمع آوری شد. از تمام جمعیت بالای 12 سال خواسته شدکه پرسش نامه را تکمیل نمایند.
    نتایج
    از مجموع 2100 پرسش نامه توزیع شده 1670 پرسش نامه قابل تجزیه و تحلیل آماری بود. (میزان پاسخگویی حدود 80%). 30/49 درصد افراد زن و 7/50 درصد مرد بودند. در کل نمونه آماری 5/18 درصد سابقه مصرف سیگار داشته و از این تعداد 3/7 درصد وابستگی به سیگار داشتند. در مردان شیوع مصرف سیگار به صورت معنی داری بیشتر از زنان بود (001/0P<). مشوق اصلی در مصرف سیگار در مرحله اول دوستان و در مرحله آخر خواهر یا برادر بوده است. مصرف قلیان و چپق گزارش نشد. متوسط مصرف روزانه 11 نخ سیگار بود. تمایل به ترک سیگار بسیار بالا (7/90 %) و متوسط اقدام به ترک سه مرتبه بود.
    نتیجه گیری
    سوء مصرف و اعتیاد به سیگار در جمعیت مورد مطالعه در حد قابل توجهی بالاست، به ویژه در مردان با توجه به نقش دوستان و تمایل به ترک بالا به جاست که سازمان های مربوطه نسبت به آموزش جامعه در مورد مهارت های اجتماعی از یک طرف و از طرف دیگر امکانات و تسهیلات در دسترس جهت کسانی که تمایل به ترک دارند اقدام لازم را معمول دارند.
    کلیدواژگان: شیوع، دخانیات، سیگار، نیکوتین، کرمان، جمعیت روستایی
  • علیرضا احمدی، شهریار جانبازی، زهرا لقایی، عباس احمدی، عمران داوری نژاد، محمد باقر حیدری صفحه 23
    مقدمه
    خودکشی با آتش در کشورهای غربی بسیار نادر است (06/0 تا 1% تمام خودکشی ها)، اما در کشورهای در حال توسعه نسبتا شایع است (تا حد 3/ 40% تمام خودکشی ها). در نقاط مختلف ایران حدود39 / 1تا 5/9% از مواردی که اقدام به خودکشی (ناموفق) می کنند و 25 تا 3/40% مواردی که خودکشی موفق می کنند، به علت خودسوزی بوده است. آمار رسمی در سال1380 نشان دهنده این موضوع است که 4/36% کل خودکشی های موفق در ایران به علت خودسوزی بوده است. خودسوزی از 37/0% تا 40% از بیماران بستری شده در بخش سوختگی را در نقاط مختلف جهان به خود اختصاص داده است، و در ایران 1/4% تا 6/36% از بیماران بستری شده در بخش های سوختگی نقاط مختلف ایران، به علت خودسوزی بوده است. این در حالی است که 80% از بیماران خودسوزی بستری شده به علت شدت بالای سوختگی می میرند. هدف از این مطالعه شناخت چهره اپیدمیولوژیک خودسوزی موفق در استان کرمانشاه است. نتایج حاصل از این بررسی به عنوان پایه ای جهت مطالعات مداخله ای پیشگیری کننده از این اقدام خود مخرب انسانی به کار گرفته خواهد شد.
    روش کار
    در طول سال 1383 تمام موارد خودکشی پذیرش شده در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی مورد بررسی قرارگرفتند. نوع مطالعه گذشته نگر مقطعی با استفاده از پرسش نامه جمعیت شناسی و پرسش نامه خودکشی بوده است.
    نتایج
    در مدت یکسال زمان مطالعه، 1820 مورد اقدام به خودکشی (ناموفق) و 90 مورد خودکشی موفق پذیرش شدند. 41% (37 مورد) از خودکشی های موفق به علت خودسوزی بوده است. 81 % از بیماران خود سوزی مونث (0005/0p<)، و نسبت زن به مرد برابر 3/4 بود. 86 % در گروه سنی 11 تا 30 سال بودند. میانگین سنی 9/24 سال بود(دامنه 14 تا 50 سال). 49 % مجرد بودند. 84% سواد کمتر از مقطع راهنمایی داشتند. 5/78% خانه دار و 14% بیکار بودند. همچنین 53% در روستا زندگی می کردند، 97% فاقد سابقه اقدام به خودکشی بودند، 5/67% در موقع ورود به بیمارستان از کار خود پشیمان بودند. زمان غالب جهت انجام خود سوزی در طول روز (8/64%) و شایع ترین عامل محرک جهت خود سوزی، دعوای مابین زن و شوهر بود (5/32%).
    نتیجه گیری
    در مجموع این مطالعه نشان می دهد که خودسوزی باید به عنوان یک مسئله مهم بهداشت روانی در جامعه ما مورد توجه مسئولان قرار گیرد. استراتژی ها و برنامه های پیشگیری باید در اولویت قرار گیرند. سیستم ارائه خدمات بهداشتی درمانی یک بستر مناسب جهت اجرای برنامه ملی پیشگیری از خودسوزی می باشد. آگاهی از آمار قربانیان خودسوزی و سرگذشت آنها انگیزه کافی را جهت تلاش برای پیشگیری از این بلای خود مخرب که دارای عوارض شدید اجتماعی نیز هست، فراهم می کند.
    کلیدواژگان: خودکشی، خودسوزی، پیشگیری، کرمانشاه
  • ابراهیم عبداللهیان، نغمه مخبر، زیبا کفایی رضوی صفحه 37
    مقدمه
    بیماری های قلبی عروقی مهمترین علت مرگ در کشورهای توسعه یافته است و عوامل خطر متفاوتی نیز برای این بیماری ها مطرح است که از آن میان عوامل فشارزای روان شناختی نقش مهمی در ایجاد و یا تشدید و استمرار این اختلالات دارند. این پژوهش برای مقایسه نتایج شیوه های مقابله با استرس و رویدادهای اخیر زندگی در بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر و گروه شاهد سالم انجام گرفت.
    روش کار
    جمعیت مورد مطالعه، بیماران بستری در بخش قلب بیمارستان قائم (عج)، حجم نمونه50 بیمار مرد کرونری و50 مرد غیر مبتلا به بیماری عروق کرونر بودند. دو گروه مورد مطالعه از نظر وضعیت تاهل، تحصیلات، شغل، تعداد فرزند، محل اقامت (زندگی در شهر یا روستا)، مراجعه به روان پزشک، میانگین فشار خون سیستول و دیاستول و میانگین کلسترول خون و جنسیت همگن بودند. برای هر دو گروه تست روش های مقابله با استرس (coping) بیلینگز و موس و رویدادهای اخیر زندگی پیکل و همکاران انجام شد و نتایج آن در دو گروه مورد مقایسه آماری قرار گرفت.
    نتایج
    بین دو گروه، شاهد غیر مبتلا به بیماری کرونری و افراد بیمار کرونری، راهبردهای مقابله ای بیماران کرونری مبتنی بر واکنش هیجانی به طور معنی داری بیش از گروه شاهد سالم و راهبردهای مبتنی بر ارزشیابی شناختی گروه شاهد سالم به طور معنی دار بالاتر از گروه بیماران کرونری بود راهبردهای مقابله ای مبتنی بر حل مسئله و جلب حمایت اجتماعی در گروه شاهد بیش از گروه بیماران کرونری بود ولی از نظر آماری معنی دار نبود. راهبردهای جسمانی نمودن نیز در بیماران کرونری بیش از گروه شاهد سالم بود ولی از نظر آماری معنی دار نمی باشد.
    از نظر رویدادهای استرس آمیز تفاوت معنی دار بین دو گروه موجود نبود.
    نتیجه گیری
    در پایان به نظر می رسد تغییر شیوه های برخورد با استرس و سبک های مقابله ای می تواند در کاهش خطر ابتلا به بیماری های عروق کرونر نقش مهمی ایفا کند.
    کلیدواژگان: بیماری کرونر، پاسخ های مقابله ای، رویدادهای زندگی، مدیریت استرس
  • معصومه ملاباقری، شمس الملوک جلال منش، حجت زراعتی صفحه 43
    مقدمه
    پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی– تحلیلی است که به منظور بررسی میزان نشانه های افسردگی نوجوانان و ارتباط آن با رضایت زناشویی مادران آنان در شهرستان تویسرکان در سال 1383 انجام گرفته است.
    روش کار
    جامعه این پژوهش را کلیه دانش آموزان مشغول به تحصیل در دبیرستان های روزانه دولتی شهرستان تویسرکان به همراه مادرانشان که دارای شرایط و معیارهای مورد پژوهش بودند را تشکیل داد که از بین آنان 240 نفر به روش نمونه گیری چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. ابزارگردآوری داده ها در این پژوهش پرسش نامه بوده که در دو بخش تنظیم شده و شامل پرسش نامه 21 سئوالی سنجش افسردگی بک و پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ می باشد.
    نتایج
    یافته های پژوهش نشان داد که میزان نشانه های افسردگی در نوجوانان 5/74 درصد بود و نیز میزان نارضایتی مادران 8/2 درصد بود. از نظر آماری ارتباط معنی داری معکوس بین میزان افسردگی نوجوانان و میزان رضایت زناشویی مادران وجود داشت (001/0 p<). به علاوه بین برخی از مشخصه های نوجوانان مانند جنس، تعداد خواهران و برادران و میزان افسردگی آنان ارتباط معنی دار وجود داشت. همچنین بین میزان رضایت زناشویی مادران و برخی مشخصه های آنان مانند سن، سن همسر، تحصیلات و تحصیلات همسر ارتباط معنی دار وجود داشت و بین میزان افسردگی نوجوانان و برخی از مشخصه های مادران آنان مانند سن مادر، تحصیلات مادر و تحصیلات پدر نیز ارتباط معنی دار وجود دارد.
    نتیجه گیری
    نتایج پژوهش لزوم اجرای برنامه های آموزشی منظم و مؤثر را جهت ارتقاء سطح آگاهی افراد جامعه به خصوص والدین نوجوانان در زمینه افسردگی نوجوانان و ارتباط آن با رضایت زناشویی والدین مورد تایید قرار می دهد.
    کلیدواژگان: افسردگی نوجوانان، رضایت زناشویی، تویسرکان
  • هایده هاشمی زاده صفحه 51
    مقدمه
    مدیریت زمان یکی از روش های مؤثر جهت کاهش میزان استرس شغلی است. در واقع این نوع مدیریت چیزی جدا و منفک از واژه مدیریت به مفهوم عام نیست و هدف آن جلوگیری از اتلاف وقت و نظم و نسق دادن به زمان کاری می باشد.
    روش کار
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است که به منظور بررسی رابطه رفتارهای مدیریت زمان و استرس شغلی صورت گرفته است. در این پژوهش 30 سرپرستار شرکت داشتند. روش نمونه گیری از نوع در دسترس بوده است. میزان رفتارهای مدیریت زمان و استرس شغلی ازطریق پرسش نامه مورد سنجش قرار گرفته است.
    نتایج
    تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین رفتارهای مدیریت زمان و استرس شغلی همبستگی معکوس وجود دارد. ضریب همبستگی پیرسون نیز این ارتباط را تائید کرد (001/0 < P 81/0 - = r). بین دو متغیر مذکور و مشخصات فردی هیچ گونه ارتباط معنی داری پیدا نشد.
    بحث: دارا بودن رفتارهای مدیریت زمان سبب تخفیف استرس شغلی می گردد. لذا پیشنهاد می گردد کلیه سازمان ها جهت تخفیف استرس شغلی و افزایش رضایت و علمکرد شغلی نسبت به برقراری دوره های آموزشی مدیریت زمان مبادرت ورزند.
    کلیدواژگان: مدیریت زمان، استرس شغلی، پرستار
  • حسن حق شناس، امیر رضا چمنی، علی فیروزآبادی صفحه 57
    مقدمه
    نوجوانان سرمایه های آینده جامعه هستند. مدارس ویژه پرورش استعداد های درخشان دارای محیطی نسبتا متفاوت با مدارس عادی می باشند. تفاوت دو محیط آموزشی می تواند موجب تقویت یا ایجاد ویژگی های شخصیتی متفاوت در دو گروه دانش آموزان این مدارس شود. پژوهش حاضر برای بررسی تفاوت های احتمالی موجود در ویژگی های شخصیتی و سلامت روان دانش آموزان دبیرستان های تیزهوشان و عادی طراحی و اجرا گردید.
    روش کار
    نمونه ای مشتمل بر 200 دانش آموز (97 نفر تیزهوشان و 103 نفر عادی) از میان دانش آموزان مقطع سال سوم دبیرستان انتخاب شدند سپس ابعاد شخصیت نمونه ها با استفاده از پرسش نامه NEOPI-R و نیز سطح سلامت روان آنها با به کارگیری پرسش نامه سلامت عمومی (28 GHQ -) مورد ارزیابی قرار گرفت.
    نتایج
    یافته ها نشان داد که دانش آموزان دبیرستان های تیزهوشان درمقایسه با دانش آموزان عادی نمرات نسبتا بالاتری در شاخص بازبودن به تجربه ها (05/0 = p) و نمرات پایین تری در شاخص توافق (012/0p=) دارند. به علاوه دختران در مقایسه با پسران نمرات بالاتری در شاخص توافق کسب کرده اند (001/0 p=). از طرف دیگر نتایج نشان داد که دانش آموزان دبیرستان های تیزهوشان از سطح سلامت روانی بهتری نسبت به دانش آموزان مدارس عادی برخوردارند (001/0p=) که این تفاوت در نمرات اضطراب (001/0p=) و افسردگی (001/0p=) معنی دار می باشد. به علاوه دختران تیزهوشان از سطح سلامت روانی بهتری نسبت به دختران مدارس عادی برخوردارند (008/0 p=) که این تفاوت در سه خرده مقیاس اضطراب (009/0 p=)، افسردگی (012/0 p=)، و علایم جسمانی (005/0 p=) معنی دار بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج پژوهش به نظر می رسد که دانش آموزان دبیرستان های تیزهوشان از نظر برخی از ابعاد شخصیتی و نیز سطح سلامت روان با دانش آموزان عادی متفاوت هستند. شرایط مطلوب محیط آموزشی و نوع برخورد خانواده می تواند در این تفاوت ها نقش داشته باشد.
    کلیدواژگان: شخصیت، سلامت روان، دانش آموزان، تیزهوشان
|
  • Talaei A. , Fayyazi Bordbar Mr. , Mokhber N. , Hojjat K. Page 5
    Introduction
    Some psychopathologies and high rates of stress have been reported among medical students higher than others in some reseavehes. Based on importance of mental health in physicians and their responsibilities we designed this study to assess the role of field of study in psychopathology of college students. Methods and Materials: In this cross-sectional study, 69 medical interns and 57 MSC & PhD students of Mashhad University of Medical Sciences, were assessed by a questionnaire concerning age, sex, marital status, habitat and income. Psychiatric evaluation was performed by the use of SCL-25 pnestionaire. The two groups were selected by simple cluster method, then they were compared in their 9 subscore of SCL-25 onestionair Relation between the age, sex, and other variables and psychopathology was assessed.
    Results
    There was no signification difference between the two groups in 9 sub scores of SCL-25 one stionaire (p>0.05). Psychopathology in general and interpersonal hostility in especial were higher among male students of the two groups. Somatization in married students and depression in single members of both groups was highest. Phobia and paranoid ideas were not related to age, sex, and marietal status.
    Conclusion
    Based on this study no endence was Round to rvove the velation between psychopathology and standing Medicine but other factors like sep and marietnl field of academic study does not related psychopathology and such factors as sex and marietal status seem to need move resemches and have move important role.
  • Rahmani F. , Seyed Fatemi N. Baradaran M. , Sedaghat K. Page 11
    Introduction
    It was showed that family relationships affect on adolescent academic achievement. Regarding to the parenting style importance on academic competence, this study was carried out to determine relationship between parenting style and academic competence in adolescents.Methods and Materials: This is a descriptive correlational study with multistage cluster sampling of 360 adolescents studying in Tabriz high schools. Questionnaires using in this study were parenting style inventory II and Academic Competence Scale. Data were analyzed using one-way ANOVA and LSD.
    Results
    According to the finding the majority of adolescents (%39.7) reported authoritative parenting style and high academic competence (39.2%). Relation between parenting style and academic competence (F=187.8, P = 0.000) was significant.
    Conclusion
    Regarding the fact that the majority of adolescents reported authoritative parenting style and relation between parenting style and academic competence was significant, so parents’ education for adolescence’s characteristic and parenting style outcomes lead to promoting adolescent academic competence.
  • Ziaadini H. , Ziaadini Mr. Page 17
    Introduction
    Despite of rapid alteration incidence and prevalence of tobacco use, some scattered and limited studies has been conducted in Iran, so more dynamic information is needed. This information could be useful and effective for the decision makers to make them sensitive and let them know the relation to mental health problem. Methods and Materials:This research was cross sectional study using a demographic questionnaire included Fagerstrom for nicotine dependence. All the population aged 12 and over was asked to complete the questionnaire (census sampling).
    Result
    2100 questionnaire were distributed among people, of which 1670 of them were useful for analysis from statistic point of view (Respondent rate 80%). 49.3 percent were female and 50.7 percent were man. 18.5 percent of the sample had history of tobacco use or were dependent. Tobacco dependence was 7.3 percent and there was significant difference between men and women (P<0.001). According to the tobacco users and tobacco dependents the most important person that encouraged them were friends at first and at last were their sister or brother. There was no Hubble-bubble and calumet (pipe with long stem) user in our sample. The mean use of cigarette was 11 per day. The average attempt to abstinence was 3 times. Tendency to abandon was very high (90.7%).
    Conclusion
    the prevalence of Tobacco use and dependency in our sample was very high especially in men. With respect to peer's role, high abstinence tendency it is reasonable that related organization try more to improve the learning of social skills in one hand and to prepare accessible facilities for those who have tendency toward give up in other hand.
  • Ahmadi A. , Janbazi Sh. Laghaei Z. , Ahmadi A. , Davarinejad O. , Haidari Mb. Page 23
    Introduction
    Suicide by burning is a rare condition in the developed countries (0.06% -1% of all suicides), but is more frequent in the developing countries (up to 40.3% of all suicides). In different parts of Iran, between 1.39- 9.50% of patients that attempted suicide and 25.0-40.3% of patients who committed suicide have been reported through deliberate self-burning. Self-burning (immolation) comprises between 0.37% and 40% of total burn center admissions around the world and in Iran, it is comprises between 4.1% and 36.6% of admissions in Iranian burn centers. Approximately, 80% of hospitalized self-immolation patients die. The goal of this study was to identify the epidemiologic features, causes and potential protective factors of suicide by burning in Kermanshah province in the west of Iran, and to develop the effective intervention programs based on the Public Health Approach to Prevention.Methods and Materials: Over the course of a year, from 21 March 2004 up to 20 March 2005 (Based on Iranian Calendar), the authors examined all the suicidal patients who were admitted to the emergency department of hospitals in Kermanshah University of Medical Science. Examination included a retrospective cross-section observational study, via demographic questionnaires and suicidal checklists.
    Results
    Over the period of study, 1820 patients who attempted suicide and 90 patients who successfully committed suicide were admitted. 41% (37 cases) of patients who committed suicide were via self-immolation. 81% of self-immolation patients were female (p<0.0005), and the female: male ratio was 4.3. 86.6 and a half percent of the patients were in the 11- 30 years of age group. The mean age was 24.9 years (range: 14 - 50 years). Forty-nine percent of cases were single, 84% were illiterate or in low level of education. 78.5% were housewives, and 14% were unemployed. Also, most of the patients (53%) were living in rural area, ninety-seven percent did not have a previous history of suicide attempt, and 67.5% regretted their self-immolation act. The majority of the self-immolation (64.8%) occurred during daylight hours, and the most common self-immolation motivation factor was marital conflict (32.5%).
    Conclusion
    Overall, this study demonstrates that self-immolation should be considered as a mental health problem in our society. It is necessary to implement programs and strategies to prevent this problem. The public health approach provides a framework for a National Prevention Strategy to address this serious national problem. Local data on victims and victim stories from self-immolation provided the stimulus for community action.
  • Hashemizadeh H Page 51
    Introduction
    This is a correlation or association research which is aimed at analysis of relation between time management behaviors (setting goal and priorities, mechanics of time management, control of time and organization) and occupational stress (role overload, role ambiguity and role conflict) of Medical Surgical ward’s Head nurses of educational hospitals depend on shaheed beheshti Medical University. Methods and Materials: 30 Head nurses (all of the samples) participate in this research. A questionnaire which had 32 questions and an observation sheet which had 20 items were used to measure time management behaviors (T.M.B) of Head nurses. In addition 10 questions was related to personal characteristics. For determination occupational stress a questionnaire which had 15 questions was used. For data analysis X2 and pearson correlation coefficient were used.
    Results
    The result indicate that in general most of nurses in our sample located in good level of T.M.B. In addition most of sample (50%) experience occupational stress in the normal level. There was no meaningful relationship between occupational stress and personal characteristic Finally Meaningful relation is seen between T.M.B and occupational stress (r= -0.81 P< 0.001).
  • Haghshenas H. , Chamani Ar. , Firoozabadi A. Page 57
    Introduction
    The study of personality characteristics of students has always been considered important to pedagogic system’s specialists, consultants, psychologists and mental health professionals. Schools and their media have great impact on the development of the students’ personality. The present study was designed to evaluate possible personality differences between students of gifted high schools and students of ordinary high schools. Methods and Materials: Two hundred students (97 gifted and 103 ordinary) in their third year of high school in Shiraz participated in this study. They were assessed using NEOPI-R (NEO Personality Inventory-Revised) and General Health Questionnare (GHQ-28). The results show that students of gifted schools obtained higher scores on the openness to experiences domain of NEO PI-R and had lower scores in the agreeableness domain when compared to students of ordinary schools. Female subjects had higher scores in the agreeableness domain as compared to male subjects.
    Conclusion
    The results show that students from gifted schools have better mental health condition when compared with students from ordinary high schools. The findings suggest that students attending gifted high schools have different personality characteristics and mental health conditions when compared with ordinary high school students.