فهرست مطالب

دانشگاه علوم پزشکی بابل - سال نهم شماره 5 (پیاپی 40، آذر و دی 1386)

مجله دانشگاه علوم پزشکی بابل
سال نهم شماره 5 (پیاپی 40، آذر و دی 1386)

  • 78 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1387/02/10
  • تعداد عناوین: 11
|
  • مسلم نجفی، طاهره اعتراف اسکویی صفحه 7
    سابقه و هدف
    Etomoxir و Ranolazine از داروهای جدید با اثرات عمده متابولیک هستند که در درمان بیماری های ایسکمیک قلب مورد توجه قرار گرفته اند. هدف از این مطالعه اثرات ضد آریتمی این داروها در قلب ایزوله موش صحرائی می باشد.
    مواد و روش ها
    مطالعه به صورت تجربی بر روی موشهای صحرائی نر (نژاد Sprague Dawley) با محدوده وزنی 330-270 گرم انجام شد. موشها به سه گروه 10 تایی (شامل گروه کنترل، گروه تحت درمان با Etomoxir و گروه تحت درمان با Ranolazine) تقسیم شدند و بعد از بیهوشی با پنتو باربیتال سدیم (mg/kg-ip50)، قلب آن ها به سرعت ایزوله گردید و متعاقب اتصال به دستگاه لانگندورف، با محلول کربس تغذیه شدند. گروه کنترل طی 30 دقیقه ایسکمی ناحیه ای و30 دقیقه رپرفیوژن محلول کربس معمولی و گروه های تست، از 10 دقیقه قبل از شروع ایسکمی تا انتهای رپرفیوژن به ترتیب، محلول کربس حاوی (1 میکرومولار) Etomoxir و یا (20 میکرومولار) Ranolazine دریافت داشتند. در پایان، آریتمی ها بر اساس قرارداد Lambeth آنالیز شدند.
    یافته ها
    در فاز ایسکمی، تعداد ضربانات نابجای بطنی (VEBs) گروه کنترل 116±667 بود ولی Ranolazine و Etomoxir، آنها را به ترتیب به 16±33 (001/0p<) و 165±501 عدد و تعداد تاکیکاردی بطنی (VT) را از 50±280 به ترتیب به صفر (001/0p<) و50±146 عدد کاهش دادند. بروز VT در زمان ایسکمی نیز توسط هر دو دارو کاهش یافت. Ranolazine علاوه بر کاهش معنی دار تعدادVEBs وVT رپرفیوژن (01/0p< و001/0p<)، بروز فیبریلاسیون بطنی (VF) کل را از 63% کنترل به صفر (05/0p<) و زمان VF برگشت پذیر را از69±218 ثانیه به صفرکاهش داد (01/0p<). در همان حال، Etomoxir توانست تعداد VEBs، تعداد و بروزVT و زمان VF را بصورت معنی دار ولی با شدت کمتراز Ranolazine کاهش دهد. مقایسه آماری گروه های تست تفاوت مهمی در اثرات ضد آریتمی آنها نشان نداد.
    نتیجه گیری
    این مطالعه، اثرات ضد آریتمی برجستهRanolazine و Etomoxir را نشان داد. بدون آن که تفاوت مهمی در اثر ضد آریتمی بین این دو دارو وجود داشته باشد. احتمالا" افزایش اکسیداسیون گلوکز توسط این داروها از مکانیسم های اصلی بهبود عملکرد قلب و کاهش آریتمی می باشد
  • منظومه شمسی میمندی، غلامرضا سپهری، مینا مبشر، عاطفه پرهیزگار صفحه 14
    سابقه و هدف
    گابپنتین یک داروی ضد صرع است که بر علیه طیف وسیعی از دردها مانند دردهای نوروپاتیک موثر است. ولی در مورد اثر آن بر دردهای احشایی اختلاف نظر وجود دارد. این مطالعه جهت بررسی اثر گاباپنتین بر درد احشایی و نقش گیرنده های اپیوییدی مو و گابا صورت گرفته است.
    مواد و روش ها
    مطالعه به صورت تجربی بر روی موشهای سوری نر بالغ با وزن تقریبی 30 گرم که به سیزده گروه 8 تایی تقسیم شدند انجام شد. حیوانات گروه کنترل، نرمال سالین را 40 دقیقه قبل از تزریق داخل صفاقی اسید استیک 6/0 در صدبه ازایml/kg 4 دریافت کردند و سپس به مدت 90 دقیقه انقباضات شکمی شمارش شد. موشهای گروه مورد نیز گاباپنتین را با دوزهای (25، 50، 100 و 200 kg/i.p /mg) دریافت کرده و سپس انقباضات شکمی مانند گروه های کنترل شمارش گردید. در گروه های دیگر، نالوکسان به عنوان آنتا گونیست اپیوییدی مو (kg/i.p /mg4) یا پیکروتوکسین (75/0، 1، 5/1 kg/i.p /mg) یا بیکوکولین (2و5/1و75/0و5/0 kg/i.p /mg) به عنوان آنتاگونیست گابا 10 دقیقه قبل از تجویز مؤثرترین دوز گاباپنتین دریافت کرده و انقباضات شکمی مانند گروه کنترل مورد شمارش قرار گرفت.
    یافته ها
    گاباپنتین بطور معنی داری تعداد انقباضات شکمی ناشی از اسید استیک را در موش سوری کاهش داد ودوز mg/kg50 آن مؤثرترین دوز بود (01/0p<). تعداد انقباضات شکمی در گروه دریافت کننده نالوکسان با گروه گاباپنتین، اختلاف معنی داری نداشت. پیکروتوکسین و بیکوکولین، اثرمهاری گاباپنتین بر انقباضات شکمی را به صورت وابسته به دوز متوقف کردند(05/0>p). بدین معنی که در گروه دریافت کننده پیکروتوکسین با دوز mg/kg5/1 و بالاتر و بیکوکولین با دوز mg/kg2 و بالاتر به صورت مقایسه با گروه گاباپنتین (mg/kg50) میانگین انقباضات شکمی افزایش یافت (05/0p<).
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که پیکروتوکسین و بیکوکولین، به صورت وابسته به دوز موجب مهار اثرضد دردی گاباپنتین بر درد احشایی ناشی از اسید استیک در موش سوری شدند که این امر نشان دهنده نقش احتمالی گیرنده های گاباA دردردهای احشایی می باشد.
    کلیدواژگان: گاباپنتین، انقباضات شکمی، گیرنده های اوپیوئیدی، گیرنده های گابارژیک
  • ذات الله عاصمی، محسن تقی زاده صفحه 20
    سابقه و هدف
    ارزیابی کیفیت پروتئین مواد غذائی به دلایل بیولوژیک و اقتصادی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در بین روش های موجود، نسبت خالص پروتئین (NPR)، قابلیت حقیقی هضم پروتئین TPD)) و نسبت کارآیی پروتئین (PER) به عنوان روش های مناسب برای تعیین کیفیت پروتئین ها پیشنهاد شده است. این مطالعه با هدف مقایسه ارزش پروتئینی سرلاک با غذای خانگی (ماش و برنج) در موشهای صحرایی انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    مطالعه به صورت تجربی بر روی 64 سر موش صحرائی نر 21 روزه از نژاد Wistar در گروه های 8 تائی تحت 8 رژیم غذایی شامل: 4 رژیم مورد (سرلاک و غذای خانگی)، استاندارد (کازئین+ متیونین) و پایه (بدون پروتئین) برای مطالعه NPR و PER و 4 رژیم مورد، استاندارد و پایه برای مطالعه TPD قرار داده شدند. زمان مطالعه برای NPR، TPD و PER، 14، 5 و 28 روز بود.
    یافته ها
    شاخص NPR 4/0±3/4، 9/0±3/4 و 4/0±2/4، TPD 4±8/92، 8±87 و 1/6±1/81، PER 2/0± 3، 4/0±5/2 و 6/0±7/2 به ترتیب برای پروتئین استاندارد، سرلاک و غذای خانگی بود. نتایج آزمون آماری NPR، TPD و PER سرلاک با غذای خانگی معنی دار نمی باشد.
    بحث و نتیجه گیری
    یافته ها نشان می دهند که NPR و TPD غذای خانگی تقریبا برابر سرلاک و PER آن بالاتر است.
    کلیدواژگان: پروتئین، غذای صنعتی، ماش، برنج
  • سیدعلی اصغر سفیدگر، عیسی غلامپور عزیزی، معصومه میرزایی، شمسعلی هادی زاده معلم، معصومه آزرمی صفحه 27
    سابقه و هدف
    مایکوتوکسین ها سموم قارچی هستند که مهمترین آنها آفلاتوکسین ها می باشند. در پی مصرف آفلاتوکسین B1 توسط دام های شیری، آفلاتوکسین M1 (AFM 1) از راه شیر و لبنیات به انسان منتقل می شوند و به دلیل ایجاد سرطان کبد، فعالیت سرکوب ایمنی و کاهش رشد، به شدت برای سلامتی انسان مخاطره انگیزمی باشند. هدف از این مطالعه سنجش آفلاتوکسین M1 در شیر پاستوریزه مصرفی شهر بابل می باشد.
    مواد و روش ها
    مطالعه به صورت مقطعی بر روی 144 نمونه شیرپاستوریزه در طی زمستان 1384 و تابستان 1385 که از سوپرمارکت های شهر بابل جمع آوری شده بود انجام شد. نمونه های شیر پس از سانتریفوژ، چربی روی آن برداشته شد و مایع زیرین آن (Skimmed milk) به روش الایزا رقابتی از نظر آفلاتوکسین M1 مورد سنجش قرار گرفت.
    یافته ها
    میزان آلودگی شیر پاستوریزه از نظر آفلاتوکسین M1 در ماه های دی، بهمن، اسفند، تیر، مرداد و شهریور صد درصد بود. میانگین آن به ترتیب 85/227، 64/229، 1/233، 4/110، 17/120 و 48/112 نانوگرم در لیتر(ng/l) گزارش گردید. در فصل زمستان 5/91% نمونه ها بیش از 200 نانوگرم در لیتر آلودگی داشتند، در صورتی که آلودگی در فصل تابستان در صد درصد نمونه ها بین 150-101 نانوگرم در لیتر بود. به طور کلی میزان آلودگی آفلاتوکسین M1 در زمستان بین ng/l 3/103 تا ng/l 7/132و میانگین آن ng/l 35/114 بود، در صورتی که در تابستان بین ng/l 8/178 تا ng/l 5/253 و میانگین آن ng/l 2/230 بود.
    بحث و نتیجه گیری
    در این بررسی میزان آلودگی آفلاتوکسین M1 در شیر پاستوریزه 100% و بیش از حد مجاز کمیته اروپایی و غذایی (mg150) بود. لذا با توجه به اینکه آفلاتوکسین M1 یک مشکل جدی برای بهداشت عمومی و سلامتی انسان است، برای به حداقل رساندن این میزان در شیر باید جیره غذایی دام تازه بوده و به طور مرتب از نظر آفلاتوکسین مورد ارزیابی قرار گیرند.
    کلیدواژگان: آفلاتوکسین M1، شیر پاستوریزه، الایزا
  • یدالله زاهدپاشا، کریم الله حاجیان، ساناز آزاد فروز، مهرانگیز بالغی صفحه 32
    سابقه و هدف
    زردی شایع ترین علل بستری مجدد نوزادان پس از ترخیص از زایشگاه می باشد که شناسایی زودرس آن با توجه به علل ایجاد آن می تواند باعث کاهش عوارض زردی گردد. این مطالعه به منظور بررسی رابطه میزان بیلیروبین خون بندناف با گروه خونی مادر انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه تحلیلی بر روی 290 نوزاد ترم تازه متولد شده و مادران آنها در بیمارستان بابل کلینیک انجام شد. از بندناف تمام نوزادان بدون آنومالیcc 2 خون سیتراته و لخته جهت تعیین گروه های خونی و Rh و میزان بیلی روبین بندناف گرفته شد و گروه خونی و Rh مادران از پرونده آنها استخراج شد.
    یافته ها
    در این مطالعه از 290 نفر مورد مطالعه 21 نوزاد بدلیل نقص پرونده دوران بارداری مادر از مطالعه خارج شدند. از 269 نفر که مورد بررسی قرار گرفتند، 103 نفر(3/38%) دارای گروه خونی O، 77 نفر (6/28%) گروه خونی B، 71 نفر(4/26%) گروه خونی A، و 18 نفر(7/6%) دارای گروه خونی AB بودند. همچنین 240 نفر(2/89%) Rh+ و بقیه Rh- بودند. میانگین بیلیروبین توتال در نوزادان متولد شده از مادران Rh+، 47/0±88/1 و در مادران Rh-، 35/0±75/1 بود (14/0=p) که اختلاف معنی داری نداشتند. بیشترین میزان بیلیروبین در مادران دارای گروه خونی O با میزان 45/0±93/1 دیده شد، که با دیگر گروه های خونی اختلاف معنی داری نداشت. اما میانگین میزان بیلیروبین مستقیم در بین گروه های خونی مختلف، معنی دار بوده است(04/0=p).
    بحث و نتیجه گیری
    مطالعه ما نشان داد که بیلیروبین بندناف نوزادان متولد شده از مادران دارای گروه خونی O در سطح بالاتری بود، لذا نوزادان با مادر گروه خونی O پس از ترخیص از زایشگاه از نظر ابتلا به زردی باید بیشتر مورد توجه و پیگیری دقیق تری قرار گیرند.
    کلیدواژگان: خون بندناف، بیلی روبین، گروه خون، Rh
  • ابراهیم میکانیکی، سیداحمد رسولی نژاد صفحه 37
    سابقه و هدف
    روش های درمانی انسداد مجرای اشکی و انتخاب روش درمانی جهت برطرف کردن آن معمولا بحث برانگیز است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر درمانی داکریوسیستورینوستومی با تیوب و یا تیوب Bodkin در درمان انسداد مجرای اشکی انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه از نوع نیمه تجربی بر روی بیمارانی که به علت درمان انسداد مجرای اشکی طی سالهای 1378 تا 1385 به بخش چشم پزشکی بیمارستان شهید بهشتی بابل مراجعه نموده بودند انجام شد. بیماران با یکی از دو روش داکریوسیستورینوستومی (DCR) با گذاشتن لوله و یا با لوله Bodkin تحت درمان قرار گرفتند. تیوب و Bodkin Tube به ترتیب بعد از سه هفته و 4 ماه خارج شدند. بعد از خاتمه درمان، بیماران هر سه ماه یکبار به مدت یک سال پیگیری شدند و میزان موفقیت درمانی در دو گروه تحت بررسی مورد مقایسه قرار گرفت.
    یافته ها
    در گروه DCR همراه با لوله، 79 نفر (50 نفر زن و 29 نفر مرد) با میانگین سنی 16±34 سال تحت درمان قرار گرفتند. در گروه DCR همراه با لوله سیلیکون، 103 (50 نفر زن و 53 نفر مرد) با میانگین سنی 5/10±35 سال تحت درمان قرار گرفتند. توزیع جنسی بیماران در گروه تحت بررسی یکسان بود(052/0=p). میانگین سنی بیماران در دو گروه نیز یکسان بود. موفقیت درمان در گروه DCR همراه با لوله در 76 نفر (2/96%) موارد گزارش شد در حالی که شکست درمانی در گروه DCR همراه با لوله Bodkin در 1 نفر (9/0%) دیده شد. بین شکست درمانی در دو گروه تحت بررسی اختلاف معنی داری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    داکریوسیستورینوستومی همراه با لوله یا با لوله Bodkin می تواند در درمان انسداد مجرای اشکی بکار روند گرچه میزان عود با لوله Bodkin کمتر است ولی اختلاف معنی دار نمی باشد.
    کلیدواژگان: انسداد مجرای اشکی، DCR، لوله Bodkin، لوله فولی، درمان
  • سعید مرادی، آرمیتا روحانی، مجید اکبری صفحه 41
    سابقه و هدف
    ایمپلنت های اندودنتیک گسترش فلزی ریشه دندان با استفاده از یک پست آماده شده می باشند که برای نگهداری دندان هایی که راهی به جز اکسترکشن ندارند به کار می روند. یکی از مهمترین علل شکست این ایمپلنتها اشکال در رسیدن به سیل آپیکال مناسب بین ایمپلنت و انتهای ریشه می باشد. این مطالعه با هدف بررسی ریزنشت اپیکال در اطراف ایمپلنت های اندودنتیک که سیل آنها توسط MTA تقویت شده انجام گرفته است
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی از 28 دندان سنترال انسیزور و کانین ماگزیلاری تازه کشیده شده انسان استفاده گردید. پس از تمیز نمودن، کلیه دندانها در ماده پوتی کست شده، سپس از کست خارج گشته و از 3/1 میانی ریشه قطع شدند. پس از تهیه حفره دسترسی کانال ریشه با استفاده از فایلهای دستی و دریلهای پیزوریمر گشاد شدند به طوری که پیزوریمر از انتهای آپیکال رد گردید. دندان ها در کست قرار داده شد و ناحیه ای از کست در قسمت باکال مجاور انتهای ریشه برداشته شد به طوریکه دسترسی مشابه دسترسی انتهای ریشه حین جراحی بدست آید. سپس دندان ها به طور اتفاقی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. در گروه اول (A) ایمپلنت از طریق حفره دسترسی در کانال قرار داده شد و با استفاده از سمان گلاس آینومر سمان گردید. در گروه دوم (B) قبل از قرار دادن ایمپلنت، MTA در انتهای کانال پک گردید و سپس مجرایی در داخل آن ایجاد شده و پس از ست شدن MTA، ایمپلنت مشابه گروه A در کانال قرار داده شد و با استفاده از سمان گلاس اینومر سمان گردید. حفره دسترسی در تمام دندانها مسدود شد و تمام سطح آنها بجز 2 میلیمتری آپیکال با دو لایه لاک ناخن پوشانده شد. جهت آزمایش نشت از ناحیه آپیکال از محلول فوشین استفاده گردید. پس از برش طولی دندانها اندازه گیری نفوذ رنگ توسط استریومیکروسکوپ با دقت دهم میلیمتر انجام شد.
    یافته ها
    میانگین نفوذ رنگ در گروه A و B به ترتیب 32/0 و 22/0 میلیمتر می باشد. میانگین نفوذ رنگ در گروه A به طور معنی داری بیشتر از گروه B می باشد (05/0p<).
    بحث و نتیجه گیری
    اربرد MTA سبب بهبود سیل آپیکال اطراف اندودنتیک
  • ندا بابایی، مینا مطلب نژاد، مائده قربانپور صفحه 45
    سابقه و هدف
    استفاده از دخانیات یکی از مشکلاتی است که جوامع امروزی با آن مواجه می باشند، مخاط دهان و زبان نیز در معرض مواد حاصل از دخانیات و دود آن هستند که این مواد باعث ضایعاتی چون زبان باردار و مودار می شوند. هدف از این مطالعه تاثیر میزان مصرف سیگار بر ابتلا به زبان باردار و مودار می باشد.
    مواد و روش ها
    مطالعه به صورت مقطعی بر روی 534 نفر (262 فرد غیرسیگاری، 136 فرد سیگاری و 136 فرد سیگاری حرفه ای) از بین بیماران مذکر مراجعه کننده به بخش بیماری های دهان دانشکده دندانپزشکی بابل در طی سال های 1384 و 1385 انجام شد. نمونه ها به صورت تصادفی غیرآسان انتخاب شدند. بیمارانی که قهوه و الکل، آنتی بیوتیک و دهان شویه های اکسید کننده مصرف می کردند و یا سابقه مصرف آنتی اسید در یک ماه گذشته و یا دارای پروتز متحرک و بیماری سیستمیک بودند وارد مطالعه نشدند. بیماران در سه گروه مورد مطالعه قرار گرفتند و مبنای گروه بندی نیز براساس میزان مصرف سیگار بود.
    یافته ها
    فراوانی زبان باردار در سه گروه غیرسیگاری، سیگاری و سیگاری حرفه ای به ترتیب 26(9/9%)،50 (8/36%)،70 (5/51%) گزارش شد. فراوانی زبان مودار نیز به ترتیب 1 (4/0%)، 5 (7/3%) و 32 (5/23%) بود. همچنین توزیع فراوانی زبان باردار و زبان مودار به طور معنی داری در افراد سیگاری حرفه ای بیشتر از افراد سیگاری بود (01/0p= و 0001/0p<). هم چنین این درصد در افراد سیگاری هم به طور معنی داری بیشتر از افراد غیرسیگاری بود (0001/0p<).
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه حاکی از آن است که میزان مصرف سیگار تاثیر مستقیمی بر احتمال ابتلا به زبان باردار و مودار دارد. لذا لزوم آموزش های مداوم در این خصوص ضروری است.
    کلیدواژگان: زبان باردار، زبان مودار، سیگارکشیدن، چای، ایندکس ساده شده بهداشت دهان
  • پروین سجادی، افسانه بختیاری، محمود حاجی احمدی صفحه 50
    سابقه و هدف
    وضع تغذیه مادر بر روی بارداری او تاثیر می گذارد، بنابراین رژیم غذایی مادر در این دوران باید متعادل و متنوع و با استفاده از 4 الی 5 گروه اصلی غذایی بوده و از کم خوری و پرخوری پرهیز شود. هدف از مطالعه حاضر، تعیین میزان آگاهی های تغذیه ای زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی، درمانی شهر بابل می باشد.
    مواد و روش ها
    مطالعه به صورت مقطعی بر روی 247 زن باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی – درمانی شهر بابل انجام شد. برای هر یک از زنان مراجعه کننده دو پرسشنامه استاندارد شامل آگاهی های تغذیه ای و مشخصات عمومی مادر به روش مصاحبه حضوری (چهره به چهره) توسط پرسشگران آموزش دیده و مجرب تکمیل گردید. ارزیابی آگاهی های تغذیه ای زنان باردار با استفاده از معیارهای خوب، متوسط و ضعیف انجام شد. امتیاز (50-70) بعنوان معیار خوب، امتیاز (29-49) به عنوان معیار متوسط و امتیاز(20-28) بعنوان معیار ضعیف درنظر گرفته شد.
    یافته ها
    در مجموع (6/65%) زنان باردار آگاهی تغذیه ای در حد متوسط داشتند. مهمترین منبع کسب اطلاعات زنان باردار در رابطه با غذا و تغذیه (32%) از طریق پرسنل بهداشتی- درمانی و 6/29% از طریق رادیو و تلویزیون بوده است. ارتباط معنی داری بین میانگین سن زنان با سطح کلی آگاهی تغذیه ای آنها یافت نشد(117/0r=). هم چنین بین درآمد ماهیانه و تعداد حاملگی با سطح کلی آگاهی تغذیه ای همبستگی معنی داری مشاهده نشد ولی ارتباط بین سطح کلی آگاهی های تغذیه ای با تحصیلات زنان معنی دار بود (002/0p=).
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که سطح اطلاعات تغذیه ای زنان باردار در حد متوسط بود. لذا ارتقاء آگاهی های تغذیه ای مادران در طی این دوران توسط بهورزان، سایر کارکنان بهداشتی – درمانی و رسانه های گروهی بسیار ضروری است.واژه های کلیدی: آگاهی تغذیه ای، زنان باردار، مراکز بهداشتی درمانی.
  • مریم صداقتی کسبخی، مریم احسانی، عاطفه قنبری صفحه 55
    سابقه و هدف
    یکی از مفاهیم بسیار مهم در دیابت ملیتوس به عنوان یک بیماری مزمن کیفیت زندگی است که شافل 5 بعد فیزیکی، روانی، اجتماعی، جسمی و روحی است. با توجه به عوارض کوتاه مدت، بلندمدت و هزینه های بسیار زیاد این بیماری، مطالعه حاضر با هدف تعیین کیفیت زندگی این بیماران در مقایسه با افراد غیر دیابتی انجام شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه به صورت مقطعی بر روی 70 بیمار دیابت نوع2 و 75 همراه غیر دیابتی آنها در دو بیمارستان شهید رجایی تنکابن و امام سجاد (ع) رامسر انجام شد. پرسشنامه ای که تلفیقی از ترجمه های فارسی دو پرسشنامه SF-36 و کیفیت زندگی سوئدی بود پس از تعیین اعتبار وپایایی جهت سنجش کیفیت زندگی مرتبط با سلامت به کار گرفته شد. این پرسشنامه شامل اطلاعات دموگرافیک و 7بعد عملکرد جسمی، درد، فعالیت های روزانه، احساس، وضعیت خواب، سلامت کلی و ارتباط با نزدیکان بود.
    یافته ها
    میانگین و انحراف معیار کیفیت زندگی در بیماران دیابتی و غیردیابتی به ترتیب (88/25±72/131) و (8/23±75/97) بود که نشانگر کیفیت زندگی نا مطلوب در بیماران دیابتی و کیفیت زندگی مطلوب در افراد غیر دیابتی است. هم چنین تفاوت معنی داری بین متغیرهای دموگرافیک مانند سن، جنس و کیفیت زندگی بیماران دیابتیک و غیردیابتیک مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    از آنجایی که دیابت نوع 2 مسئول تغییرات زیادی در کیفیت زندگی مرتبط با سلامت می باشد، باید در تدابیر درمانی این بیماری به تاثیرات آن بر حیطه های گوناگون زندگی بیماران توجه نمود.
    کلیدواژگان: دیابت نوع 2، کیفیت زندگی، افراد غیر دیابتیک
  • احمد تمدنی، محمدرضا ادراکی، صدرالدین مهدی پور صفحه 61
    سابقه و هدف
    استئوپتروزیس بدخیم شیرخوارگی، یک بیماری مادرزادی نادر ناشی از نقص در فعالیت استئوکلاست هاست که دانسیته استخوان را افزایش و حجم مغز استخوان را کاهش می دهد. در صورت عدم تشخیص به موقع منجر به عوارض فراوان و حتی مرگ زودرس شیرخواران می شود. لذا با تشخیص سریع می توان نسبت به درمان صحیح بیماری اقدام کرد. در این مقاله، یک مورد از این بیماری مهلک در دوره شیرخوارگی توصیف می گردد.
    گزارش مورد: بیمار شیرخوار 55 روزه ای است که بدلیل اتساع شکم، تب و عدم شیرخوردن مناسب در 25 روزگی بستری شد. در حالی که دارای بزرگی واضح طحال، کبد، آنمی، ترومبوسیتوپنی و شکستگی فمور بود با تشخیص سپسیس، اقدامات درمانی به عمل آمد. به دنبال بهبودی نسبی حال عمومی، بیمار جهت بررسی های بیشتر پان سیتوپنی به بخش خون ارجاع گردید و با تشخیص قطعی بیماری استئوپتروزیس بدخیم شیرخوارگی مقدمات پیوند مغز استخوان صورت گرفت.
    بحث و نتیجه گیری
    نوزادان و شیرخوارانی که با علایم سپسیس، بزرگی کبد و طحال و کم کاری مغز استخوان بستری می شوند، باید از نظر این بیماری مدنظر قرار گیرند تا از شکستگی های متعدد و عوارض آنها و نیز تاخیر در درمان قطعی جلوگیری به عمل آید.
    کلیدواژگان: استئوپتروزیس بدخیم شیرخوارگی، شکستگی های متعدد، اسکلروزیس استخوان ها