فهرست مطالب

کومش - سال هفتم شماره 3 (پیاپی 20، بهار و تابستان 1385)

فصلنامه کومش
سال هفتم شماره 3 (پیاپی 20، بهار و تابستان 1385)

  • تاریخ انتشار: 1385/06/20
  • تعداد عناوین: 17
|
  • مینو ایلخانی پور، ایرج مقدمی، گودرز صادقی هشجین صفحات 113-117
    سابقه و هدف
    پروکسی نیتریت متابولیت حاصل از واکنش نیتریک اکساید و آنیون سوپراکساید است که، در کنار اثرات مخرب آن بر میکروارگانیسم ها، ممکن است در مقادیر زیاد موجب انهدام سلولی و التهاب نیز گردد. داروهای ضدالتهاب غیراستروییدی (NSAIDs) به طور وسیع در درمان التهاب، درد و تب مورد استفاده قرار می گیرند. در عین حال، این داروها اثرات جانبی قابل توجه و تاثیرات چندی بر عملکرد هورمون ها از خود نشان می دهند. هدف از پژوهش حاضر عبارت بودند از: 1) ایجاد یک مدل تجربی حیوانی از التهاب ناشی از پروکسی نیتریت، 2) مطالعه اثرات احتمالی دو داروی منتخب از گروه NSAIDs، 3) مطالعه اثر عوامل فوق بر سطوح سرمی کورتیزول (به عنوان یکی از شاخص های پاسخ به التهاب) و قند خون (به عنوان یک فاکتور جانبی).
    مواد و روش ها
    24 قطعه خوکچه هندی نر در 4 گروه 6 تایی تقسیم شدند. به گروه های یک، دو و سه پروکسی نیتریت و به گروه چهارم (شاهد) سرم فیزیولوژی تزریق شد. پس از ایجاد التهاب دو داروی فلونیکسین مگلومین و کتوپروفن به ترتیب در گروه های 2 و 3 به مدت 5 بار با فاصله 12 ساعت و به گروه های یک و چهار نیز سرم فیزیولوژی تزریق شد. سپس حیوان ها با استفاده از تیوپنتال سدیم بی هوش و به طور مستقیم از قلب آن ها خون گیری شد. میزان قند و کورتیزول در خون کلیه حیوان ها اندازه گیری گردید.
    یافته ها
    میزان قند خون در گروهی که فقط پروکسی نیتریت دریافت کرده بودند، از گروه کنترل پایین تر و در گروه هایی که دارو دریافت نمودند به طور معنی داری بالاتر بود. میزان کورتیزول در گروه های آزمون به نسبت پایین تر بود، لیکن اختلاف موجود از نظر آماری به سطح معنی داری نرسید.
    نتیجه گیری
    میزان کورتیزول در حیوانات درمان شده با پروکسی نیتریت و هم چنین در استفاده از NSAIDs نسبت به گروه کنترل پایین تر بود؛ این امر نشان داد که پروکسی نیتریت و نیز NSAIDs میزان کورتیزول را پایین می آورند. این مشاهده ممکن است حاکی از این مساله باشد که در بیماران مبتلا به آنژین صدری که نیتروگلیسرین (دهنده نیتریک اکساید) دریافت می کنند و هم چنین در بیماران دچار استئوآرترتیس که به طور وسیع از NSAIDs استفاده می کنند، ممکن است هورمون کورتیزول افت نماید. میزان قند خون نیز در این پژوهش در حیوانات مورد مطالعه که از دارو استفاده می کردند، بالاتر از گروه کنترل بود.
    کلیدواژگان: پروکسی نیتریت، فلونیکسین مگلومین، قند خون، کتوپروفن، کورتیزول
  • حسین میلادی گرجی، علی رشیدی پور، محمد فروزش فرد، عباس علی طاهریان، عباس علی وفایی، حسن صادقی صفحات 119-123
    سابقه و هدف
    گزارش های متناقضی در مورد نقش سایمتیدین در فعالیت حرکتی وجود دارد. از طرفی شواهد ضد و نقیضی مبنی بر تعامل سایمتیدین و سیستم اوپیوییدی روی فعالیت حرکتی وجود دارد. از این رو، هدف این مطالعه بررسی اثرات سایمتیدین در فعالیت حرکتی موش سوری و نقش گیرنده اوپیوییدی در این اثرات است.
    مواد و روش ها
    در این طرح از 36 سر موش سوری نر در 6 دسته شش تایی با وزن 30-25 گرم استفاده شد. داروهای سایمتیدین (50mg/kg) و مورفین (5mg/kg) بر اساس اهداف مورد نظر به صورت داخل صفاقی و نالوکسان (2mg/kg) به صورت زیرجلدی تزریق گردیدند. موش های سوری بعد از 25 دقیقه تزریق داروها به داخل قفس مورد نظر که به یک سیستم مونیتورینگ مادون قرمز متصل به کامپیوتر مجهز بود گذاشته شدند. فعالیت حرکتی هر حیوان به مدت سی دقیقه ثبت گردید.
    یافته ها
    سایمتیدین نسبت به گروه کنترل موجب کاهش فعالیت حرکتی در موش ها گردید که از نظر آماری این اختلاف معنی دار است (P=0.000). نالوکسان تاثیر معنی داری در فعالیت حرکتی ناشی از سایمتیدین نداشت. فعالیت های حرکتی در موش های دریافت کننده مورفین نسبت به گروه کنترل اختلاف معنی داری نداشت. سایمتیدین نیز موجب تغییر معنی داری در فعالیت حرکتی ناشی از مورفین نگردید.
    نتیجه گیری
    یافته های فوق نشان می دهند که سایمتیدین فعالیت حرکتی را در موش ها کم می کند و اثرات آن مستقل از سیستم اوپیوییدی اعمال می شود.
    کلیدواژگان: فعالیت حرکتی، سایمتیدین، مرفین، گیرنده اوپیوییدی، گیرنده هیستامینی، نالوکسان
  • منوچهر صفری، ملیحه نوبخت، ناهید رهبر، فریده قاضی، محمدتقی جغتایی، معصومه بخشایش صفحات 125-131
    سابقه و هدف
    چشم یکی از مهم ترین ارگان های بدن می باشد. در بیماری های فراوانی، آسیب به سلول های حساسه فتورسپتور وارد می شود. در حال حاضر بیش از یک صد جهش ژنتیکی وجود دارد که می تواند موجب آسیب به فتورسپتورها گردد. با استفاده از کشت و تمایز سلول های پرتوان بنیادی می توان در درمان این بیماری ها نقش مهمی داشت. هدف این تحقیق تمایز سلول های پرتوان بنیادی هیپوکامپ به سلول های فتورسپتور استوانه ای می باشد تا در آینده بتوان آن ها را در افراد نابینا جایگزین نمود.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق از جنین 18 روزه موش نژاد اسپراگوداولی استفاده شد. در روز 18، مادر سزارین گردید و مغز جنین ها خارج و سپس مغزها بلافاصله داخل محلول(HBSS) Hanks balance salt solution قرار داده شد. با استفاده از روش Banker هیپوکامپ ها جدا و با استفاده از روش Fishbach سلول های آن مجزا گردید و در داخل فلاسک 25cm2 کشت داده شد. بعد از 3 روز سلول ها با استفاده از تریپسین از کف فلاسک ها کنده و در دو مقدار با دانسیته بالا 2×105 و دانسیته پایین 2×104 سلول، در داخل پلیت 6 خانه قرار داده شد. قبل از انتقال سلول ها به داخل پلیت، کف یک ردیف از ول های پلیت با Poly L-lysine و ردیف دیگر با آستروسیت های غیرفعال کت گردید. به مدت 4 روز سلول ها در محیط کامل DMEM/F12 و FBS10% نگه داری و سپس به مدت 6 روز دوزهای متفاوت All trans retinoic acid (ATRA) و 9cis-RA به هر ول اضافه گردید. در پایان با استفاده از منوکلونال آنتی بادی آنتی اپسین و آزمون آماری ANOVA سلول ها بررسی شدند.
    یافته ها
    بعد از 6 روز در محیط کشت بودن دوز 100nM از 9cis-RA و 500nM از ATRA بیش ترین سلول های تمایر یافته مشاهده شد. اما تعداد سلول های تمایز یافته در دوز 100nM از 9cis-RA بیش تر از دوزهای دیگر بوده است. در پلیت هایی که از دانسیته کم سلولی استفاده شد، تمایز سلولی کم تر بود. در پلیت های با پوشش پلی لیزین تمایزی مشاهده نگردید و تمایز فقط در بسترهای آستروسیتی وجود داشت.
    نتیجه گیری
    یافته های فوق نشان می دهد که بستر آستروسیت و فاکتورهای خارجی مانند ایزومرهای اسید رتینوییک، قابلیت تمایز سلول های بنیادی هیپوکامپ به سلول های مشابه فتورسپتور را خواهند داشت.
    کلیدواژگان: اسید رتینوییک، هیپوکامپ، فتورسپتور، رات، سلول های بنیادی
  • اکرم شهبازی، راهب قربانی، منصوره اکبری فر صفحات 133-137
    سابقه و هدف
    حاملگی ناخواسته یکی از مشکلات مهم جامعه می باشد که سلامت مادر و کودک را به خطر می اندازد و هزینه های زیادی را بر سیستم بهداشت و درمان تحمیل می نماید. تحقیقات نشان می دهد، تعداد حاملگی های صورت گرفته در سراسر جهان حدود 200 میلیون در سال است، که بیش از یک سوم از این حاملگی ها ناخواسته هستند و 95 درصد از حاملگی های ناخواسته در کشورهای در حال توسعه اتفاق می افتد. لذا با توجه به بالا بودن میزان شیوع حاملگی ناخواسته در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران، ما نیز بر آن شدیم تا میزان شیوع حاملگی ناخواسته را در شهر سمنان بررسی نماییم.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی بر روی 405 نفر از خانم های مراجعه کننده به آزمایشگاه های شهر سمنان که جهت انجام آزمایش حاملگی مراجعه کرده بودند، انجام گردید. روش کار به این صورت بود که پس از اخذ نتیجه آزمایش، پرسش نامه توسط پرسش گر از طریق مصاحبه با خانم باردار (یا توسط خود وی) تکمیل گردید. از آزمون کای اسکوئر در سطح معنی داری 5 درصد برای تحلیل داده ها استفاده شد.
    یافته ها
    میزان شیوع حاملگی ناخواسته در مراجعین (جهت آزمایش حاملگی) به آزمایشگاه های شهر سمنان 25.7 درصد (با فاصله اطمینان 95 درصد: 30.0-21.4 درصد) بوده است. شیوع حاملگی ناخواسته در زنان بدون فرزند 7.9 درصد، زنان با یک فرزند 27.9 درصد، زنان با دو فرزند 77.3 درصد، زنان با سه فرزند 78.9 درصد و در زنان با چهار فرزند و بیش تر 91.7 درصد بوده است. شیوع حاملگی ناخواسته در زنان خانه دار 25.4 درصد و در زنان شاغل 27.4 درصد بوده است. هم چنین 63.6 درصد خانم های بی سواد، 31.8 درصد خانم های باسواد ابتدایی، 29.3 درصد با سواد راهنمایی و 19.5 درصد خانم های با سواد دبیرستان و 19.7 درصد با سطح سواد دانشگاهی، حاملگی ناخواسته داشتند. بین شیوع حاملگی ناخواسته باسواد خانم باردار، تعداد فرزند و سن وی ارتباط معنی دار بوده است (P=0.0001)، اما با وضعیت اشتغال وی معنی دار نبوده است.
    نتیجه گیری
    با توجه به شیوع بالای حاملگی ناخواسته در سمنان نسبت به میانگین کشوری و با در نظر گرفتن شیوع بالای آن در خانم های بی سواد، تجدیدنظر در نحوه ارایه خدمات تنظیم خانواده توسط مراکز بهداشتی درمانی و گسترش برنامه های آموزشی در خصوص پیش گیری از بارداری در سطح جامعه (به خصوص برای خانم های بی سواد) ضروری است.
    کلیدواژگان: حاملگی ناخواسته، شیوع، اشتغال، سواد
  • عبدالحمید باقری، علیرضا اخوین، رضا علمایی، مژگان خسروی، احمد خسروی صفحات 139-145
    سابقه و هدف
    با توجه به آمار بیماری های قلبی عروقی، تشخیص و درمان زودرس آن ها نقش مهمی در کاهش مرگ و میر این بیماری ها ایفا می نماید.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه، 222 بیمار برای بررسی توزیع فراوانی عوامل خطر کرونری، به صورت مقطعی، مورد بررسی قرار گرفتند. یک پرسش نامه شامل مشخصات فردی و سوابق بیماری برای هر بیمار تکمیل شد. در این بیماران امکان تست ورزش وجود نداشت یا به دلایل دیگر انجام تست دی پیریدامول برای آن ها مناسب تر بود. برای انجام استرس، ابتدا در حالت استراحت الکتروکاردیوگرام، فشارخون و ضربان قلب ثبت شد و سپس دی پیریدامول با دوز تقریبی 0.56mg/kg به صورت داخل وریدی در عرض حدود 4 دقیقه با مانیتورینگ EKG تزریق گردید و 4 دقیقه پس از تزریق، EKG مجدد، فشارخون، ضربان قلب و نیز علایم و نشانه های بیمار ثبت شد و رادیو دارو تجویز گردید. در مواقع بروز عوارض دی پیریدامول، آمینوفیلین داخل وریدی با دوز تقریبی 100mg تجویز گردید. رادیوداروهای مورد استفاده شامل 99m Tc-MIBI و تالیوم بوده اند.
    تصویربرداری با دستگاه دوربین گامای Single head ADAC و با کالیماتور LEHR انجام شد. مرحله استراحت بیماران 99m Tc-MIBI در یک روز دیگر انجام و در مواقع وجود دیفکت در مرحله استرس، قبل از تزریق مرحله استراحت، TNG زیرزبانی نیز تجویز گردید.
    یافته ها
    فشارخون در زن ها و مصرف سیگار در مردها شایع ترین عامل خطر بوده، ولی سایر عوامل خطر در دو جنس تفاوتی نداشتند. شیوع دیابت و فشارخون در موارد دی پریدامول مثبت فراوان تر از موارد دی پیریدامول منفی بوده، ولی سایر عوامل خطر در دو گروه تفاوتی نداشتند. تعداد کل و متوسط عوامل خطر در گروه با MPI مثبت بیش تر از گروه MPI منفی و در گروه دی پیریدامول مثبت بیش تر از گروه دی پیریدامول منفی می باشند. در 43.7% بیمارن، MPI طبیعی بوده و در بقیه درجاتی از اختلال را نشان داده است. با افزایش سن درصد مثبت شدن MPI بیش تر می شود، ولی در مورد تست دی پیریدامول، این مساله صادق نیست.
    نتیجه گیری
    در مجموع این مطالعه بیان گر نقش عوامل کرونری در پیدایش ایسکمی در تست دی پیریدامول و MPI می باشد.
    کلیدواژگان: بیماری ایسکمیک قلب (IHD)، تصویربرداری پرفیوژن میوکارد (MPI)، تست دی پیریدامول، عامل خطر کرونری
  • سید مجتبی طباطبایی راد، حمید علوی مجد، علی اکبر خادم معبودی صفحات 147-151
    سابقه و هدف
    در تحقیقات مختلف پزشکی گاهی اوقات مشاهدات، اندازه گیری نشده و یا مقدار آن ها در دسترس نمی باشد؛ که به آن ها داده های گم شده اتلاق می شود. در بسیاری از استنباط های آماری، چشم پوشی از این گونه داده ها می تواند باعث اریبی در نتایج گردد. لذا معرفی روش های آماری جهت تحلیل چنین داده هایی ضروری به نظر می رسد.
    مواد و روش ها
    یکی از روش های تعیین پارامترهای معادله رگرسیون، زمانی که مقادیر گم شده در متغیرهای مستقل وجود دارد، استفاده از روش معادله برآورد وزنی(Weighted estimating equation) WEE می باشد. در این روش با استفاده از رگرسیون لجستیک، احتمال مشاهده شدن برای داده های گم شده محاسبه و عکس آن، به عنوان وزن در مشتق تابع درست نمایی یا به عبارت دیگر آماره امتیاز (Score statistics) وارد می شود و معادله آخر با استفاده از الگوریتم EM حل و پارامترهای معادله رگرسیون برآورد می گردد. نکته اصلی در این روش عدم نیاز به تعیین دقیق توزیع متغیر گم شده می باشد. روش فوق در یک مثال علمی با روش حداکثر درست نمایی (Maximum likelihood) مقایسه گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد در صورتی که گم شده مقادیر به صورت تصادفی باشد، روش WEE در مقایسه با روش های معمول (روش Complete case و حداکثر درست نمایی) کارایی بالاتری دارد؛ هم چنین با توجه به معادله رگرسیون به دست آمده، سن و برداشت رحم اثر کاهش دهنده بر روی تراکم معدنی استخوان دارند و افزایش شاخص توده بدنی تاثیر مثبت بر روی تراکم استخوان دارد.
    نتیجه گیری
    با توجه به مزایای روش معادله برآورد وزنی (عدم نیاز به تعیین توزیع متغیر گم شده و سادگی معادلات برآورد) چنان چه توزیع متغیر گم شدن به صورت تصادفی باشد و احتمال مشاهده شدن متغیر گم شده دقیق محاسبه گردد، استفاده از این روش توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: رگرسیون خطی ساده و لجستیک، گم شدن تصادفی، معادله برآورد وزنی، الگوریتم EM، پوکی استخوان
  • مهرداد روغنی، توران دخت بلوچ نژادمجرد، محمدرضا واعظ مهدوی، محمد واسعی صفحات 153-157
    سابقه و هدف
    تیمارهای دارویی به ویژه استفاده از گیاهان دارویی با حداقل عوارض جانبی که بتواند از بروز عوارض وخیم بیماری دیابت قندی در درازمدت جلوگیری نماید، از اهمیت بالینی زیادی برخوردار می باشد. لذا با توجه به وجود شواهد متعدد مبنی بر اثر ضددیابتی سیاه دانه، در این تحقیق اثر حفاظتی تجویز خوراکی سیاه دانه (Nigella sativum) بر پاسخ انقباضی آئوری سینه ای در مدل تجربی دیابت قندی درموش صحرایی نر مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    موش های صحرایی نر (به تعداد 32 سر) به طور تصادفی به چهار گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با سیاه دانه، دیابتی درمان نشده و دیابتی درمان شده با سیاه دانه تقسیم شدند. برای دیابتی نمودن حیوانات از داروی استرپتوزوتوسین به طور داخل صفاقی استفاده گردید. دو گروه تحت بیمار با سیاه دانه نیز پودر مخلوط شده این گیاه با غذای استاندارد موش (6.25%) را به مدت 2 ماه دریافت نمودند. پاسخ انقباضی وابسته به غلظت حلقه های آئورتی دارای اندوتلیوم به کلرور پتاسیم و نورآدرنالین پس از گذشت دو ماه ثبت گردید.
    یافته ها
    پاسخ انقباضی به کلرور پتاسیم و نورآدرنالین در مورد حلقه های آئورتی برای کلیه گروه ها از یک فرم وابسته به غلظت تبعیت نمود. حداکثر پاسخ انقباضی به کلرور پتاسیم و نورآدرنالین در گروه دیابتی درمان نشده، به طور معنی دار (P<0.001) بیش تر از گروه کنترل بود. بعلاوه حداکثر پاسخ انقباضی در مورد گروه های دیابتی تحت تیمار با سیاه دانه به طور معنی دار کم تر از گروه دیابتی درمان نشده بود (P<0.05).
    نتیجه گیری
    مصرف خوراکی سیاه دانه در درازمدت می تواند در کاهش دادن پاسخ انقباضی سیستم عروقی در حالت دیابت و احتمالا در جهت کاهش برخی عوارض قلبی - عروقی ناشی از آن موثر باشد.
    کلیدواژگان: سیاه دانه، سیستم عروقی، دیابت قندی، پاسخ انقباضی، موش صحرایی
  • سیروس تقی زاده دلخوش، تهمینه ایران دوست، نسرین ایروانی، افسانه زینل زاده، مهدی هاشمی، داریوش الیاسی پور صفحات 159-165
    سابقه و هدف
    تعریق بیشتر از نیازهای فیزیولوژیک بدن را پرتعریفی نامند. پرتعریقی ایدیوپاتیک یک درصد جمعیت را مبتلا می کند. بیمار مبتلا به پرتعریفی کف دست با مشکلات اجتماعی، حرفه ای و روان شناختی روبروست. اعمال جریان الکتریکی در آب بر روی ناحیه درگیر (یونتوفورزیز آب لوله کشی) به عنوان موثرترین روش علامت درمانی در پرتعریفی کف دست و پا مطرح می باشد. در خصوص کارآیی و زمان پایایی قطب ها در این درمان مطالعات ناقص و اختلاف نظر گسترده می باشد، لذا بررسی کارآیی و زمان پایایی قطب ها و عوارض جانبی درمان، محور اصلی تحقیق حاضر می باشد.
    مواد و روش ها
    هجده دختر مبتلا به پرتعریفی ایدیوپاتیک کف دست ده جلسه به طور یک روز در میان تحت این درمان قرار گرفتند، به نحوی که یک دست و الکترود مثبت در یک ظرف و دست دیگر و الکترود منفی در ظرف دیگر محتوی آب فرو برده شد و جریان مستقیم با شدتی بین 20-8 میلی آمپر به مدت پانزده دقیقه اعمال گردید. وزن تعریق کف دو دست بیماران قبل، بعد و دو هفته پس از درمان و 32 فرد سالم به مدت 10 دقیقه بر حسب ده هزارم گرم اندازه گیری شده است.
    یافته ها
    تفاوت معنی داری در متوسط تعریق دست های هم نام در بین دو گروه بیمار و سالم مشاهده شد. تفاوت معنی داری در متوسط تعریق کف دست چپ و راست بین سه مرحله ارزیابی وجود داشت و تفاوت معنی داری بین قطب های درمانی در سه مرحله ارزیابی مشاهده نشد. تفاوت معنی داری در متوسط اختلاف تعریف کف دست راست از چپ در سه مرحله ارزیابی وجود نداشت و هم چنین تفاوت معنی داری بین قطب های درمانی در سه مرحله ارزیابی نیز مشاهده نشد. عوارض جانبی پس از درمان شامل 14 مورد خشکی دست، 11 مورد قرمزی و 6 مورد احساس سوزش بوده و دو هفته پس از درمان عوارض جانبی برطرف شده است.
    نتیجه گیری
    اعمال هر یک از قطب های کاتد و یا آند جریان مستقیم در آب لوله کشی در درمان پرتعریقی اولیه به طور برابر کارآ می باشد و پایایی آن کم تر از دو هفته می باشد و هم چنین بروز عوارض جانبی کوتاه مدت و قابل اغماض نیز محتمل است. دو فرضیه افزایش آستانه سلول های غدد تعریق و تغییر فیزیولوژی ترشح سلولی در توجیه این درمان مطرح شده است.
    کلیدواژگان: پرتعریقی اولیه، پرتعریقی ایدیوپاتیک، یونتوفورزیز آب لوله کشی
  • عباس علی وفایی، عباس علی طاهریان، علی رشیدی پور صفحات 167-170
    سابقه و هدف
    بومبزین یکی پپتید چهارده اسید آمینه است که به طور وسیعی در سیستم عصبی پستانداران وجود دارد. با توجه به وجود این پپتید در مسیرهای کنترل دارد، هدف این مطالعه بررسی اثرات این پپتید بر درد حاد در موش سوری (کوچک آزمایشگاهی) بوده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه موش های سوری نر به وزن 25 تا 30 گرم مورد استفاده قرار گرفتند. بومبزین در مقادیر (1.25، 2.5، 5، 10 و 20 میکروگرم به ازای هر کیلوگرم به صورت داخل صفاقی)، 5 دقیقه قبل از انجام تست های اندازه گیری درد، به گروه های مختلف تزریق شد. درد حاد با استفاده از دو مدل استاندارد HP (Hot plate) و TF (Tail flick) ارزیابی شد و واکنش ها نسبت به درد بر اساس ملاک های استاندارد ارزیابی درد در تست های مورد نظر صورت گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان می دهد که تزریق محیطی بومبزین به صورت وابسته به دوز آستانه درد حاد را در هر مدل HP و TF به طور معنی داری در مقایسه با گروه کنترل افزایش می دهد (P<0.01).
    نتیجه گیری
    یافته های فوق نشان می دهد که پپتید بومبزین نقش مهمی در کنترل درد حاد دارد، که برای پی بردن مکانیسم اثر آن نیاز به مطالعات بیش تری احساس می گردد.
    کلیدواژگان: بومبزین، درد حاد، موش کوچک آزمایشگاهی
  • مهدی زاهدی خراسانی، عباس علی طاهریان، عباس علی وفایی، محمدرضا رجبی، علی رشیدی پور صفحات 171-176
    سابقه و هدف
    اختلالات اضطرابی از اختلالات روانی رایج در انسان است. روش های دارو درمانی این بیماری با عوارض جانبی متعددی هم راه است. لذا جستجو برای یافتن داروهای جدید با عوارض کم تر امری ضروری است. بومادران از گیاهان دارویی با اثرات درمانی گوناگون است که احتمال اثرات ضداضطرابی آن متصور است. در این تحقیق، اثر احتمالی عصاره هیدروالکلی گیاه بومادران بر تعدیل اضطراب در موش سوری مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی از 60 سر موش سوری نر، نژاد آلبینو (25 تا 30 گرم) استفاده شد. حیوانات به طور تصادفی به شش گروه تقسیم شدند. گروه های درمان عصاره بومادران با دوزهای 50، 100، 200 و 400 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و در گروه کنترل، حلال دارو تزریق شد. اما در گروه کنترل کاذب هیچ ماده ای تزریق نشد. بیست و پنج دقیقه بعد از تزریق دارو، به منظور افزایش فعالیت حرکتی، حیوانات به مدت 5 دقیقه در یک جعبه با دیواره های سیاه قرار می گرفتند. سپس موش ها برای ارزیابی واکنش های اضطرابی به ماز بعلاوه ای مرتفع منتقل شده و مدت زمان و تعداد دفعات حضور در بازورهای باز و ماز به عنوان شاخص های اضطرابی، به مدت 5 دقیقه مشاهده و ثبت می شد.
    یافته ها
    نتایج این تحقیق نشان داد که عصاره هیدروالکلی گیاه بومادران با دوزهای 100، 200 و 400 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، مدت زمان حضور حیوان را در بازوهای باز ماز بعلاوه ای به طور معنی داری افزایش می دهد (P<0.05). هم چنین بومادران فقط با دوز 100 mg/kg تعداد دفعات حضور حیوان را در بازوهای باز ماز بعلاوه ای افزایش داد (P<0.05).
    نتیجه گیری
    یافته های فوق نشان داد عصاره گیاه بومادران در کاهش واکنش های اضطرابی در موش سوری موثر است.
    کلیدواژگان: بومادران، ضداضطراب، موش سوری، ماز بعلاوه ای مرتفع
  • محمدمجید اوریادی زنجانی، راهب قربانی، فاطمه کیخا صفحات 177-182
    سابقه و هدف
    یکی از عوامل تعیین کننده ماهیت و میزان آسیب زبانی، شاخص های کیفیت گفتار می باشند. در این مطالعه ما به هنجاریابی مقدار سه مشخصه فرعی تعداد کل واژه ها، میانگین طول گفته و میانگین طول 5 جمله طولانی در نمونه های زبانی خود انگیخته توصیفی و آزاد کودکان طبیعی 2 تا 5 ساله سمنانی پرداخته ایم. نظر به این که در حال حاضر درمان بالینی اختلالات زبانی در کودکان در داخل، بیش تر بر اساس تجارب درمان گر و در بعضی موارد مطابق با هنجاری های زبان انگلیسی انجام می گیرد، به نظر می رسد وجود چنین هنجاری برای کودکان فارسی زبان، می تواند کمک شایانی به امر ارزیابی، تشخیص و درمان کودکان دچار اختلالات زبانی کند.
    مواد و روش ها
    در تحقیق حاضر، تعداد 580 کودک فارسی زبان طبیعی 2 تا 5 ساله سمنانی مورد بررسی قرار گرفته اند. برای تعیین طبیعی بودن کودک از لحاظ رشد زبانی، از فرم پرونده گیری، سیاهه های رشدی و سوال از والدین استفاده گردید. آزمون گر طی مکالمه با کودک، نمونه های گفتاری وی را توسط ضبط صوت ثبت می کرد. سپس نمونه های گفتاری، آوانگاری شده، مورد تحلیل قرار گرفتند و مقدار شاخص های مورد نظر محاسبه شدند. در نهایت داده های به دست آمده مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
    یافته ها
    بر اساس نتایج حاصله از این مطالعه، مقادیر هنجار سه شاخص فوق برای کودکان 2 تا 5 ساله سمنانی به دست آمد. هم چنین نتایج نشان داد که با افزایش سن کودک از 2 تا 5 سال تعداد کل واژه ها، میانگین طول گفته و میانگین طول 5 جمله طولانی افزایش می یابند.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از مقایسه مقادیر سه شاخص تعداد کل واژه ها، میانگین طول گفته و میانگین طول 5 جمله طولانی کودکان طبیعی فارسی زبان 2 تا 5 سمنانی حاکی از آن است که با بالا رفتن سن کودک از 2 تا 5 سال، مقادیر این شاخص های کیفیت گفتار به عنوان شاخصی از رشد مهارت های زبانی کودک، افزایش می یابند. از سوی دیگر، تاثیر سن بر مقادیر شاخص ها بر اساس نوع نمونه گفتاری (توصیفی یا آزاد) متفاوت است. بنابراین در ارزیابی وضعیت زبانی یک کودک، تحلیل مشخصه های کیفیت گفتار بایستی بر اساس نوع روش به کار گرفته شده جهت نمونه گیری گفتاری صورت گیرد.
    کلیدواژگان: نمونه گیری گفتاری، مکالمه، شاخص های کیفیت گفتار، گفتار توصیفی، گفتار آزاد، تعداد کل واژه ها، میانگین طول گفته، میانیگن طول 5 جمله طولانی
  • حمیدرضا همتی، سهیل قناد، مژگان افتخارپور صفحات 183-187
    سابقه و هدف
    یکی از عوارض اعمال جراحی، ایجاد ترومبوز وریدی عمقی (D.V.T) است. به دلیل عوارض خطرناک D.V.T مثل آمبولی ریوی، پیشگیری از ایجاد آن اهمیت دارد. در اعمال جراحی، استاز وریدی ناشی از سکون بیمار می تواند باعث ایجاد D.V.T شود. پنوموپریتونئوم در جراحی کوله سیستکتومی لاپاروسکوپیک با این فرض که می تواند تشدید کننده استاز و ایجاد D.V.T باشد اهمیت دارد. پیشگیری دارویی از D.V.T توسط هپارین با دوز کم در این تحقیق تحت مطالعه قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    بیماران تحت عمل جراحی کوله سیستکتومی لاپاروسکوپیک در مدت یک سال اجرای طرح به طور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند: 1- دریافت کنندگان هپارین 2- بدون دریافت هپارین. در گروه اول هپارین 5000 واحد دو ساعت قبل از عمل جراحی و سپس هر 12 ساعت تا موقع ترخیص بیماران داده شد. اسکن داپلکس در تمامی بیماران در سه مرحله انجام شد: 1- قبل از عمل؛ 2- اولین روز بعد از عمل؛ 3- بعد از گذشت هفت روز از عمل. از روش های مشاهده و تهیه چک لیست برای گردآوری اطلاعات و برای آنالیز داده ها از Chi-square test استفاده شد.
    یافته ها
    از 103 بیمار، 48 بیمار در گروه آزمون و 55 بیمار در گروه شاهد قرار گرفتند. از نظر سن، جنس، قد، وزن، BMI، طول مدت عمل، طول مدت بستری، مصرف سیگار و مصرف OCP اختلاف آماری معنی داری در دو گروه وجود نداشت و در اسکن داپلکس در دو گروه آزمون و شاهد هیچ مورد D.V.T گزارش نشد. در ضمن مصرف هپارین هیچ گونه عارضه ای به هم راه نداشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به این که هیچ مورد D.V.T در بیماران هر دو گروه گزارش نشد. نه می توان اثر هپارین در پیشگیری از D.V.T را انکار نمود و نه می توان اثر تشدید کنندگی پنوموپریتونئوم در ایجاد D.V.T را رد کرد. اثر پیشگیری کننده موارد کاهش استاز وریدی نسبت به اثر تشدید کننده پنوموپریتونئوم نقش موثرتری دارد و نیز می توان بدون هیچ عارضه ای از هپارین استفاده نمود.
    کلیدواژگان: هپارین، ترومبوز وریدی عمقی، کوله سیستکتومی لاپاروسکوپیک، اسکن داپلکس
  • فلاح الدین محمدی، فضل الله احمدی، ابراهیم نعمتی پور، سقراط فقیه زاده صفحات 189-195
    سابقه و هدف
    نکروز حاد میوکارد یک واقعه تهدید کننده حیات است و در مرحله حاد، تعداد زیادی از بیماران و خانواده آن ها، تنش روانی شدید و به خصوص اضطراب که در تغییر علایم حیاتی نقش قابل توجهی دارد را تجربه می کنند. در روزهای اولیه پس از انفارکتوس بسیاری از بیماران واقعا نگران بوده و اوضاع همودینامیکی متغیری دارند.
    مواد و روش ها
    این تحقیق یک تحقیق نیمه تجربی است که به منظور بررسی تاثیر آرام سازی پیش رونده عضلانی بر علایم حیاتی در بیماران سکته قلبی انجام شده است. تعداد کل نمونه ها، 76 بیمار مبتلا به سکته قلبی بودند که به منظور جلوگیری از در معرض بودن نمونه ها، ابتدا نمونه های گروه آزمون، مورد مداخله و مطالعه قرار گرفتند و سپس نمونه های گروه شاهد مورد بررسی واقع شدند. مداخله انجام شده در گروه آزمون عبارت بود از روش آرام سازی پیش رونده عضلانی که به مدت سه روز و هر روز دو جلسه انجام می شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه اطلاعات فردی و جدول ثبت علایم حیاتی بود.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که استفاده از آرام سازی پیش رونده عضلانی باعث کاهش تعداد تنفس در بیماران سکته قلبی می شود (P=0.03)، ولی بر میزان فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و تعداد نبض تاثیر کاهش معنی دار آماری ندارد.
    نتیجه گیری
    از آن جا که آرام سازی پیش رونده عضلانی به طور معنی داری موجب کاهش تعداد تنفس در بیماران سکته قلبی شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که، این روش از طریق کاهش تنش در تعدیل تنفس موثر بوده و در سایر معیارها نیز اگر چه سیر کاهشی داشته اما از نظر آماری تفاوت معنی دار مشاهده نشده است.
    کلیدواژگان: آرام سازی پیش رونده عضلانی، سکته قلبی، علایم خیالی
  • محسن خلیلی، زهرا کیاسالاری صفحات 197-203
    سابقه و هدف
    التهاب از جمله عوارض بسیاری از بیماری های شایع و آسیب رسان است که عدم وجود درمان قطعی و کامل آن توسط داروهای شیمیایی، نیاز به تحقیق در زمینه این بیماری را با روش ها و داروهای جدید اجتناب ناپذیر کرده است. بدین منظور در تحقیق حاضر اثر عصاره الکلی یکی از گیاهان سنتی ایران با نام انجره که در کتب قدیم به عنوان گیاه ضدآماس معرفی شده با روش های علمی سنجش و بدین منظور اثر بخشی این گیاه در مدل های مختلف التهاب حاد و مزمن مورد بررسی قرار گرفته است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه برای بررسی التهاب در موش های کنترل و درمان شده (گروهی که عصاره گیاه انجره را دریافت می کردند)، در روش اول از تزریق فرمالین به کف پای حیوان (التهاب حاد) و سنجش میزان آبی ایوانس تزریقی در سیستم گردش خون که از ناحیه پای ملتهب جدا شده است، به روش اسپکتروفتومتری استفاده شد. در روش دوم و سوم به ترتیب با تزریق گزیلن در گوش حیوان و هم چنین اعمال اسید استیک به داخل صفاق، التهاب حاد در گوش و صفاق ایجاد شد. جذب نوری محلول آبی ایوانس جدا شده از قطعات گوش و مایع صفاق به عنوان داده در نظر گرفته شد. در روش چهارم با گاشت قطعه ای گاز استریل خشک (30mg) در ناحیه کشاله ران موش ها (التهاب مزمن)، پس از 7 روز قطعات گاز طی عمل جراحی از بدن حیوان جدا و پس از خشک شدن مجددا وزن شد. تفاوت وزن قطعه گاز پس از 7 روز به عنوان داده میزان التهاب در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    مقایسه داده های حاصل از جذب نوری مایع ایوانس نشان داد عصاره گیاه قادر است التهاب پا و صفاق را به شکل معنی داری کاهش دهد. در التهاب با فرمالین عصاره گیاه در دوزهای 50 و 100mg/kg به ترتیب میزان التهاب را به میزان 2.20±24.52 و 2.1±22.71 درصد و با حدود احتمالی P<0.05 کاهش داد. در التهاب صفاقی دوزهای 20، 50 و 100mg عصاره گیاه، به ترتیب توانست میزان التهاب را با درصدهای 2.1±21.45، 2.2±18.55 و 1.8±27.49 درصد کاهش دهد، که درصد معنی داری آن با احتمال P<0.05 قابل قبول می باشد. در التهاب گوش نه در دوزهای پایین و نه در دوزهای بالا کاهش معنی داری در التهاب ظاهر نشد. در مورد التهاب مزمن ناشی از کاشت پلیت در ناحیه کشاله ران، مشخص شد که عصاره گیاه در دوزهای 50، 100 و 200mg/kg کاهش معنی داری بر این نوع التهاب ایجاد نمی کند، اما در دوزهای بالاتر از 400mg/kg می تواند یک اثر ضدالتهابی ضعیف (24.17±2.4) ولی معنی دار با P<0.05 در کاهش التهاب ایجاد نماید.
    نتیجه گیری
    مقایسه اثر عصاره گیاه انجره با گروه کنترل نشان می دهد که این عصاره قادر است به میزان مشخصی در کاهش التهاب حاد موثر و بر التهاب مزمن هم در دوزهای بالا اثر کم ولی معنی داری بگذارد.
    کلیدواژگان: التهاب، انجره، موش صحرایی، فرمالین، گزیلن، اسید استیک
  • عبدالحمید حاجی حسنی، امیرهوشنگ بختیاری صفحات 205-209
    سابقه و هدف
    عضلات تنفسی نقش بسیار مهم و حیاتی در روند فعالیت هر فرد دارند، به گونه ای که ظرفیت و توانایی تنفسی بالاتر موجب کیفیت و کارایی بهتر خواهد شد. روش های متنوعی در مطالعات متفاوتی جهت افزایش ظرفیت حیاتی و تنفسی استفاده گردیده است. هدف از این مطالعه نیز استفاده از آموزش و تمرینات عضلات دمی تنفس با ویژگی خاص و روشی جدید جهت ارزیابی تاثیر آن بر ظرفیت حیاتی تنفس می باشد.
    مواد و روش ها
    62 نفر از دانش جویان دختر دانشگاه علوم پزشکی سمنان به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش در این مطالعه شرکت کردند. در گروه آزمایش ابتدا ظرفیت حیاتی توسط اسپیرومتر رایانه ای اندازه گرفته شد؛ سپس با استفاده از 80% قدرت عضلات دمی تمرینات عضلات تنفسی دمی (IMT) به ایشان آموزش داده شد و از داوطلبان خواسته شد که تمرینات را به صورت روزانه و منظم به مدت ده هفته انجام دهند، در حالی که گروه کنترل هیچ تمرینی را انجام ندادند. در پایان هر هفته تغییرات ظرفیت حیاتی توسط اسپیرومتر در هر دو گروه اندازه گیری و ثبت شد. ظرفیت حیاتی ثبت شده در پایان هفته دهم با ظرفیت حیاتی ثبت شده قبل از شروع تمرینات با استفاده از Paired t-student test و فاصله اطمینان 95% مقایسه شد.
    یافته ها
    نتایج نشان می دهد که تمرینات عضلات دمی تنفسی در گروه آزمایش به صورت معنی داری در پایان هفته پنجم (P<0.001) و در پایان هفته دهم (P<0.001) باعث افزایش میانگین ظرفیت حیاتی تنفسی افراد گردیده است، در حالی که در گروه کنترل چنین تغییراتی مشاهده نگردید. این یافته نشان می دهد که میانگین تغییرات ظرفیت حیاتی تنفسی در پایان هفته دهم در گروه آزمایش (IMT) به طور معنی داری از گروه کنترل بیش تر بوده است (P<0.001).
    نتیجه گیری
    روش تمرینات عضلات دمی تنفس یک روش مناسب و کارا جهت افزایش ظرفیت حیاتی تنفس می باشد. مطالعات بیش تر در حیطه اجرای این روش برای بیماران دارای اختلالات تنفسی ضروری است.
    کلیدواژگان: تمرینات تنفسی IMT، ظرفیت حیاتی تنفسی، عضلات دمی تنفسی
  • حمید افشار، غلام حسین احمدزاده، سیامک امانت، معصومه محمودی صفحات 211-213
    سابقه و هدف
    آکاتژیا یکی از عوارض شایع داروهای آنتی سایکوتیک می باشد. اختلاف نظر در مورد معیارهای تشخیصی این عارضه و دشواری تشخیص افتراقی آن با اضطراب و بی قراری ناشی از بیماری زمینه ای موجب گردیده تا گزارشات در مورد میزان شیوع از 12.5 تا 75% متفاوت باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی فراوانی آکاتژیا به وسیله دو روش تشخیص بالینی و استفاده از BARS صورت گرفته است.
    مواد و روش ها
    مطالعه از نوع توصیفی - تحلیلی بوده که بر روی 156 بیمار بستری و تحت درمان با داروهای آنتی سایکوتیک در بخش های روان پزشکی بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شده است. نخست یکی از محققین، اطلاعات مربوط به تشخیص این عارضه توسط پزشک معالج بیمار را از روی پرونده استخراج نمود و سپس محقق دیگر بدون اطلاع از نتایج به دست آمده از پرونده بیمار، وی را با استفاده از مقیاس BARS مورد ارزیابی قرار داد. اطلاعات به دست آمده با هم مقایسه و توسط آزمون t-student مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    15.4 درصد بیماران بر اساس معیار BARS و 9.6 درصد بر اساس تشخیص پزشک معالج دچار آکاتژیا بودند. میزان تشخیصی آکاتژیا توسط BARS به صورت معنی داری بیش تر از تشخیص بالینی صرف توسط پزشک معالج بود (P=0.005).
    نتیجه گیری
    با توجه به اثرات نامطلوب عدم تشخیص آکاتژیا در افزایش موربیدیتی و کاهش میزان پذیرش درمانی بیمار، به کار گرفتن روش های تشخیص دقیق تر این عارضه از جمله استفاده از BARS توصیه می شود.
    کلیدواژگان: آکاتژیا، آنتی سایکوتیک، BARS
  • علی عرب خردمند، رامش عمرانی پور، محمدرضا فرهمند صفحات 215-219
    سابقه و هدف
    کاربرد فلاپ های لوکوژیونال پوستی - عضلانی و پروتزهایی مانند گورتکس در بازسازی ضایعات وسیع جدار قفسه صدری به خوبی شناخته شده است، اما گاه به دلیل شرایط خاص و یا وسعت نقص این فلاپ ها کارآمد نیستند. هدف از معرفی بیمارن در مقاله حاضر ارایه روشی است که در آن از فلاپ پدیکوله امنتوم برای بازسازی نقایص وسیع جدار قفسه صدری استفاده می شود.
    مواد و روش ها
    سه بیمار که به دنبال رزکسیون رادیکال تومورهای جدار قفسه صدری دچار نقایصی به ابعاد 25×30 تا 35×50 بودند، به وسیله فلاپ امنتوم با یا بدون مش ترمیم شدند. امنتوم از طریق انسزیون میدلاین شکم، آزاد و سپس روی پایه گاسترواپیپلوییک چپ از طریق تونلی زیر جلدی به محل نقص آورده و ثابت شد.
    یافته ها
    هیچ عارضه ای رخ نداد، نقایص به خوبی پوشیده شدند و ترمیم زخم ها عالی بود. بیماران 2 سال پی گیری شدند و هیچ نوع عود یا اشکال تاخیری در ترمیم رویت نشد.
    نتیجه گیری
    فلاپ امنتوم، آلترناتیو مناسبی برای ترمیم نقایص بزرگ جدار قفسه صدری است، به خصوص مواقعی که فلاپ های موضعی دیگر در دسترس نبوده و یا قابل استفاده نباشند و یا نقصی در جریان ترمیم زخم موجود باشد.
    کلیدواژگان: فلاپ امنتوم، نقص جدار قفسه صدری
|
  • M. Ilkhanipour, I. Moghaddami, G. Sadeghi-Hashjin Pages 113-117
    Introduction
    Peroxynitrite, produced naturally in the body from a reaction between nitric oxide and superoxide anion, possess destructive effects against microorganisms. In excess concentrations, however, it may also lead to cellular damage and inflammatory reactions in the host. Non - sterodial anti inflammation drugs (NSAIDs) are used widely in therapy for their anti-inflammatory, analgesic and antipyretic properties. Meanwhile, their adverse effects on endocrine functions should be taken into account. This project aims at the following goals: 1) establishing a new animal model of peroxynitrite-induced inflammation, 2) studying the effect of two selected NSAIDs on these parameters.3) investigating the possible effect of this oxidant on the blood levels of cortisol and glucose.
    Material and Methods
    24 male guinea pigs were divided into 4 groups (6 animals in each group). Three groups were injected peroxynitrite and the last group, control group, given physiological salt solution in the paw subcutaneously. Following induction of a local inflammatory response, flunixin meglumine and ketoprofen (0.5 mg/0.5 ml) were injected to second and third groups, 5 times with 12h intervals. First and fourth groups were injected saline solution with the same manner. Animals were anesthetized with thiopental (60 mg/kg, i.p.) and a blood sample was collected by heart puncture. The glucose and cortisol levels of blood were determined by routine laboratory techniques.
    Result
    Blood glucose concentration in the animals that only injected peroxynitrite was less than the control group. In addition, groups which were given drugs had statistically higher levels of glucose in their blood more than the others. Although, cortisol levels were lower in the test groups compared to the control group, these differences were not significant statistically.
    Conclusion
    The results of current study showed that both peroxinitrite and NSAIDs decrease the cortisol levels of blood. These findings can be a possible explanation for the lower levels of cortisol in the blood of patient who receive nitro glisirin as well as osteoarthritis patients that mainly take NSAIDs. In the study, the glucose levels of blood in animals given drugs were more than the control groups.
  • H. Miladi-Gorji, A. Rashidy-Pour, M. Forouzesh-Fard, A.A. Taherian, A.A. Vafai, H. Sadeghi Pages 119-123
    Introduction
    Effects of cimetidine (CIM) on locomotor is controversial. This study was designed to evaluate the effects of CIM on motor activity and possible roles of opioid receptors in CIM-induced decrement in locomotor activity in mice.
    Materials and Methods
    Thirty-six male mice (25-30gr) were divided into six groups in this study. Locomotor activity was evaluated using an automated activity monitor system. CIM (50 mgkg, i.p.) was injected 25 min before testing in presence or absence naloxone (2 mg/kg, sc). Morphine (5 mg/kg, i.p) was injected 25 min before testing in the presence or absence CIM. decreased motor activity significantly. Pretreatment of or morphine did not change CIM – induced response significantly.
    Results
    The results showed that CIM significantly decreased motor activity in mice (P=0.000). Pretreatment of nalxone did not change CIM-induced response significantly. Morphine alone did not change motor activity. Pretreatment of CIM did not change morphine-induced response.
    Conclusion
    Data indicated that cimetidine can reduce motor activity independence from interaction with opioid receptors.
  • M. Safari, M. Nobakht, N. Rahbar, F. Ghazi, M. ÞÞt. Goghataee, M. Bakhshayesh Pages 125-131
    Introduction
    Vision is one of the most important organs in the body. Damage to this organ causes a severe disability in humans. In retinitis pigmentosa, the degeneration of photoreceptors causes blindness. So far, more than 100 mutations have been detected in photoreceptors, which they result in opsin malfunction. The aim of present study is to differentiate the hippocampal stem cells of rat to the rod photoreceptors.
    Materials and Methods
    Stem cells of the hippocampus were obtained from rat embryos, 18 days of age (E18). Pregnant female rats were killed and the head of their embryos were separated. Then, the embryos’ hippocampus was removed according to Banker’s method. Hippocampal cells were dissociated by Fish Bach’s method. The cells were cultured in flasks (25cm2). After 3 days, the cells were isolated by trypsin, counted using trypan blue and hemocytometer. Cell suspensions were prepared in two cell concentrations; high (2×105cells/l) and low (2×104 cells/l) concentration, then, cultured using DMEM/F12 supplemented with fetal bovine serum 10% (FBS) in six wells plates. Prior to culture of the cells, the first and second row of plates were coated with poly L-lysine and inactivated astrocytes, respectively. Following incubation of the plates at 37C for 4 days, different concentrations of All Transe Retinoic Acid (ATRA) and 9–CIS RA were added daily for 6 days, and finally immunocytochemistery was carried out using anti-opsin monoclonal antibody.
    Results
    The results of current study showed that the plates, which are respectively treated with ATRA and 9-CIS RA in a concentration of 500nM and 100nM for 6 days had the most differentiated cells. In addition, maximum differenced cells were observed with 100nM of 9-Cis RA. The differentiated cells were detected in wells, which were only coated with inactivated astrocytes in either a high or low concentration of cell suspension.
    Conclusion
    These findings indicated that inactivated astrocytes as a feeder layer and extrinsic factors such as (ATRA) and 9–Cis RA increase differentiation of hippocampal stem cells into rod photoreceptors.
  • A. Shahbazi, R. Ghorbani, M. Akbarifar Pages 133-137
    Introduction
    Unwanted pregnancy is one of the most important problems in communities. It endangers the mother and child health and it imposes much expense on the health and treatment system. Studies show that the total number of pregnancy in the world is about 200 million cases per year; approximately one third of them are unwanted pregnancy. Ninety fiver percent of these unwanted pregnancies occur in the developing countries such as Iran. Regarding the high prevalence rate of the unwanted pregnancy in these countries, thus, we decided to evaluate the unwanted pregnancy prevalence rate in Semnan.
    Material and Methods
    This cross-sectional study was performed on 405 women referring to Semnan laboratories for pregnancy test. Following receiving the result of test, a questionnaire was completed by patients or interviewer. The Chi-square test was used to analyze the data in the 5% significant level.
    Results
    The prevalence of unwanted pregnancy prevalence was 25.7% (95% Confidence Interval: 21.4%-30%). The prevalence of unwanted pregnancy was 7.9%, 27.9%, 77.3%, 78.9% and 91.7% in women without children, with one, two, three, and four or more children, respectively. The prevalence of unwanted pregnancy was 25.4% in housewives and 27.4% in employed women. In addition, 63.6% of illiterate women, 31.8% of women with primary school certificate, 29.3% of the guidance, school literate ones, 19.5% with high school and 19.7% with academic studies had unwanted pregnancy. There was a significant relationship between the unwanted pregnancy prevalence and the literate level of women, the number of children and age (P=0.0001). But there was no significant relationship between the unwanted pregnancy prevalence and employment.
    Conclusion
    Regarding the high unwanted pregnancy prevalence in Semnan compared to its mean in Iran and greater prevalence of unwanted pregnancy in the illiterate women, it seems reconsideration in the family planning services by health centers and expansion of the training programs about preventing the pregnancy in community especially for illiterate women is necessary.
  • A.H. Bagheri, A.R. Akhavein, R. Olamaei, M. Khosravi, A. Khosravi Pages 139-145
    Introduction
    Early diagnosis and treatment of cardiovascular diseases has an important role in reduction of the mortality and morbidity of cardiac events, in view of increasing rate of these disease states.
    Material and Methods
    This cross-sectional study was performed to evaluate the distribution of coronary risk factors in 222 patients.
    Result
    HTN and smoking were more common in women and men, respectively, while no such difference was noted for other coronary risk factors. The average and total number of risk factors were greater in the group with positive dipyridamole test and positive MPI, in comparison with the group with negative dipyridamole test and negative MPI, respectively. Older age was consistent with more positive MPIs, but not with positive dipyridamole stress tests. DM and HTN were more common in positive dipyridamole test group but this was not true for other risk factors. A normal MPI was noted in 43.7% of patients.
    Conclusion
    These findings indicated that coronary risk factors play an important role in appearance of ischemia in dipyridamol and MPI test.
  • S.M. Tabatabaei-Rad, H. Alavi-Majd, A.K. Mabudi Pages 147-151
    Introduction
    In different statistical studies, a subset of data maybe missing for some study subjects either by design or happenstance, such data are called missing variables. Ignoring such data causes bias in the results; therefore presenting statistical methods for analyzing such data are necessary.
    Materials and Methods
    One of the most common techniques used in linear regression analysis with missing covariates is a Weighted Estimating Equation (WEE). In this method, the observe probability of missing data are computed using the logistic regression, then the inverse probability of these data are input into the score statistics equation and finally the equation is solved using the EM algorithm and the regression parameters are estimated. The advantage of this method is that the distributions of the missing data need not to be correctly specified. In the present study, the above method was compared to Maximum Likelihood (ML) by using an applied example.
    Results
    Considering the covariates missing at random (MAR), the WEE method is more efficient than the other statistical methods.
    Conclusion
    Regarding the advantages of WEE, this method is applicable when the distributions of covariates are not normal.
  • M. Roghani, T. Baluchnejadmojarad, M.R. Vaez-Mahdavi, M. Vasei Pages 153-157
    Introduction
    Therapeutics, especially medical plants with minimum side-effects are of high value in preventing vascular complications of diabetes mellitus in long term. Considering the evidences about the anti-diabetic effects of Nigella. Sativum (NS), the current study was conducted to evaluate the effect of oral two-month administration of NS on the contractile reactivity of isolated aorta in male diabetic rats.
    Material and Methods
    Male Wistar rats (n=32) were randomly divided into control, NS-treated control, diabetic, and NS-treated diabetic groups. For induction of diabetes, streptozotcin (STZ) was intraperitoneally administered. The treatment groups were received oral administration of NS-mixed pelleted food (6.25%) for two months. After two months, the contractile reactivity of aortic rings to KCl and noreadrenaline was determined using isolated tissue setup.
    Results
    Contractile response to cumulative KCl and noreadrenaline followed a dose-dependent pattern in aortic rings in all groups. In addition, the maximum contractile reactivity was significantly higher in the diabetic group compared to the control one (p<0.001). Meanwhile, this response was lower in NS-treated diabetic group in comparison with untreated diabetic group (p<0.05).
    Conclusion
    Long-term oral administration of Nigella. sativum attenuated the enhanced vascular responsiveness in diabetes mellitus and some developed cardiovascular complications due to diabetes.
  • S. Taghizadeh-Delkhosh, T. Iran-Dust, N. Iravani, A. Zeinalzadeh, M. Hashemi, D. Elias-Pour Pages 159-165
    Introduction
    Sweating more than body physiological needs is known hyperhidrosis. Idiopathic hyperhidrosis involves 1% of the population. The patient who suffers palm hyperhidrosis encounters social, occupational and psychological problems. The most effective symptomatic treatment in idiopathic palmoplantar hyperhidrosis is tap water iontophoresis (TWI) on involved areas. There are little studies and wide controversies about lastingness and efficiency of treatmental electrodes in TWI, so evaluation of lastingness and efficiency of treatmental electrodes and side effects is the base of this study.
    Materials and Methods
    18 girls who suffer idiopathic palmar hyperhidrosis are treated ten session every other day so one hand with anodal electrode and the other with cathodal electrode are immersed in water containers and direct current is applied at 15 minute with 8-20 mA intensity. Sweating weight of the both hands before, after and two weeks after of treatment in 18 patients and in 32 healthy girls at 10 minutes is measured on the scale of the one thousandth grams.
    Results
    There are significant changes in mean sweating weights of the same hands between healthy and involved groups. There are significant changes in mean sweating weights of the both hands at three evaluation sessions and no significant changes between electrodes at three evaluation sessions. There is no significant changes in mean sweating weight differences of hands at three evaluation sessions and no significant changes between electrodes at three evaluation sessions. The side effects after treatment were hand dryness in 14, burning sensation in 6 and redness in 11 persons that improved spontaneously two weeks after treatment.
    Conclusion
    Both electrodes are effective similarly in TWI on idiopathic palmar hyperhidrosis and them lastingness is lesser than two weeks, also there is probability of the short term and transient side effects occurrence. 1- Increased membrane threshold of sweating cells and 2- alteration physiological responses of the sweating cells are two theories which explain concludes of this study.
  • A.A. Vafaei, A.A. Taherian, A. Rashidy-Pour Pages 167-170
    Introduction
    Bombesin (BBS) is a tetra-decapeptide, which is widely distributed in mammalian central nervous system. Due to presence of BBS in neural pathways that involved in control of pain, the aim of this study was to test the effects of this peptide on acute pain in mice.
    Materials and Methods
    Male albino mice (25-30 gr.) were used in this study. Hot plate (HP) and Tail Flick (TF) models were applied for the evaluation of BBS effects on acute pain. Five minute prior to measuring pain, different doses of BBS (1.25, 2.5, 5, 10 and 20 µg/kg) or saline were respectively injected to test and control animals by the route of intraperitoneal.
    Results
    The results of current study indicated that peripheral injection of BBS produces significant analgesic effects in both TF and HP models.
    Conclusion
    The present data provide evidences that BBS plays an important role in control of acute pain. Further studies are required to determine the underlying mechanisms.
  • M. Zahedi-Khorasani, A.A. Taherian, A.A. Vafaei, M.R. Rajabi, A. Rashydi-Pour Pages 171-176
    Introduction
    Anxiety is one of the most common psychotic disorders. Since available anti-anxiety therapies have many side effects, searching for new drugs with lower side effects is necessary. Achillea. Millefolium is one of the medical plants that have many beneficial effects and it seems that it has some anti-anxiety effects as well. In the current study, the probable influence of hydro-alcholic extract of A. Millefolium on anxiety-like behaviors was investigated in a mice model.
    Materials and Methods
    Sixty male albino mice (25-30gr) were used in the study. Animals were randomly divided into four treatment groups and two control groups. The treatment groups were received different doses of A. Millefolium extract (50, 100, 200 & 400 mg/kg) by the route of intraperitoneal. One of the control groups was given the vehicle of A. Millefolium extract, while another one; sham control, received only a blank injection. Twenty-five min following injection of the A. Millefolium extract, the animals have left inside a black wall box for increasing motion activity for 5 min. Then the animals were transferred to a plus maze for the evaluation of anxiety reaction including the number of entries and time spent in the open arms of maze. These anxiety criteria were monitored and recorded for 5 min.
    Results
    The hydroalcohlic extract of A. Millefolium in a dose of 100, 200 and 400 mg/kg significantly increased both the time spent in the open arms and the number of entries to the open arms in the test animals compared to the control animals (p<0.05).
    Conclusion
    The results of present study showed that A. Millefolium extract modulates anxiety-like behaviors in mice.
  • M.M. Oryadi-Zanjani, R. Ghorbani, F. Keikha Pages 177-182
    Introduction
    the speech quality parameters have been provided as one of the main factors for determining the nature and volume of language impairment. We standardize the measures of total numbers of word, mean length of utterance (MLU) and mean length of 5 long sentences in normal Semnanian 2 to5 year's old children's spontaneous language samples, which elicit by conversation method. Since in Iran the treatment of childhood language disorders achieve in base of clinician experiences and/or sometimes by English language norms so it is necessary that determine such norms of the speech quality parameters for Persian language children.
    Materials and Methods
    In the search, we studied 580 normal Semnanian 2 to 5 years old Persian language children. The examiner used pictures and storybooks for eliciting the descriptive language sample and open- ended question for eliciting the free language sample. Children's language samples were recorded in tape script. Later, these oral samples were written on the paper by international transcribe. Then we calculated the measures of the speech quality parameters and analyzed them by statistical tests.
    Results
    According to the findings of this study, the norm of total numbers of word, MLU and mean length of 5 long sentences were determined for Semnanian 2 to 5 years old children. Also, the findings showed increasing in total number of word, MLU and mean length of 5 long sentences throughout arising the child's age from 2 to 5 years old.
    Conclusion
    The findings indicate that the child's age influences on these speech quality parameters in base of type of speech (language sampling method). Therefore, the process of increasing the measures of these speech quality parameters varies in aspect of child's type of speech.
  • H.R. Hemmati, S. Ghannad, M. Eftekharpour Pages 183-187
    Introduction
    One of the main outcomes of surgical operation is deep vein thrombosis (D.V.T). Because of the risky and dangerous outcomes of D.V.T such as pulmonary emboli, the prevention of D.V.T is important. In surgical operations, venous stasis resulting from the immovability of patient can cause D.V.T. Pneumoperitoneum in laparoscopic cholecystectomy surgery is important, supposing that it can intensify and aggravate D.V.T initiation. In this investigation, medicinal prevention from D.V.T by heparin in low dose has been studied.
    Materials and Methods
    In the present study, 103 patients who were under laparoscopic cholecystectomy surgical operation were randomly divided into two groups; heparin receivers (N=48) and non-heparin receivers (N=55) group. The patients of the first group were received heparin (5000 unit) about two hours prior to surgery and then every 12 hours after surgery until the patients were dismissed. Ultrasonography was carried out for all patients in 3 stages; prior to surgical operation, the first day after surgical operation, and day seven after surgical operation. The chi-square test was used to statistically analyze of data.
    Results
    There was no statistical difference between two groups with regard to age, gender, height, weight, BMI, duration of operation, the length of time confined to bed, cigarette consumption and OCP usage. D.V.T was not observed in the ultrasonographies that were performed for the patients in both the test and control group. In addition, prophylactic heparin did not produce any complications.
    Conclusion
    Since no D.V.T case was observed in both groups, it is not possible to reject the influence of heparin from prevention of D.V.T and the intensifier effect of pneumoperitoneum on D.V.T It is possible that the reduction of operation time, pneumoperitoneum, bedriddancy on operative table, venous stasis, admission and early mobilization of patient have a preventive effect on D.V.T. These factors have more important influence than the intensifier effect of pneumoperitoneum from prevention of D.V.T. In addition, heparin can use in prophylactic dose without any complications.
  • F. Mohamadi, F. Ahmadi, E. Nematipour, S. Faghihzadh Pages 189-195
    Introduction
    Acute myocardial infarction is a common life-threatening event. Meanwhile, anxiety is considered as the most common problems for myocardial infarction patients and their families.
    Materials and Methods
    The present semi-quasi experimental study was performed to examine the effects of progressive muscle relaxation (PMR) technique on the vital signs of myocardial infarction patients. Seventy-six patients with myocardial infarction are divided into two groups of test and control with randomized allocation method. The intervention was the progressive muscle relaxation technique, which was carried out twice a day for three days for the patients of test group. In the any stage of progressive muscle relaxation technique, the instruments used for data collection was demographic information questionnaire and vital signs chart.
    Results
    The use of progressive muscle relaxation significantly decreased the respiratory rate (P=0.03) in the experimental group compared with the control group, but had no significant effect on the other vital signs (pulse rate, systolic and diastolic BP).
    Conclusion
    Although, progressive muscle relaxation technique decreases the respiratory rate in patients with myocardial infraction, there are slight changes in the other vital signs following PMR application
  • M. Khalili, Z. Kiasalari Pages 197-203
    Introduction
    Regarding side effects of acute and especially chronic inflammation and incomplete treatment of patients who suffering from these side effects, the new and affective strategies are needed. For this purpose in the present study, we scientifically evaluate an introduced folk herb Utica Dioica, for treatment of inflammation.
    Material And Methods
    The Sham, control and treatment groups (rats which received the extract) were subjected to four methods in order to measurement the inflammation. In first method, an inflammation was raised by injection of formalin in hind paw. Then, the passed Evance blue dye injected to the circulation in wrist cutting paws segments were evaluated by spectroscopy method. In the second and third methods xylene and acetic acid were applied to ear and peritoneum, respectively. However, light absorption of the solution separated from ear segments solution and fluid of the peritoneum was read as the data. In forth method the difference weight of cottons which implanted in groin border of rats, before and after 7 days were compared in control and treatment groups.
    Results
    Statistical analysis has shown a significant difference between rate of inflammation in control and treatment groups. The extract in doses of 50 and 100 mg/kg could reduce inflammation produced by formalin 24.52±2.2 and 22.71±2.1% (P<0.05), respectively. However, three doses of the extract (20, 50 and 100 mg/kg) have significantly reduced the peritonitis produced by acetic acid application in peritoneum, 21.45±2.4, 18.55±2.2 and 27.49±1.8% respectively (P<0.05). In the experiments on the ears there was find no significant effects for any doses of the extract on acute inflammation produce by xylem. Findings in chronic inflammation examination showed that the extract in doses over than 400 mg/kg could have diminished inflammation 24.08±2.1% (P<0.05).
    Conclusion
    This study show that alcoholic Urtica Dioica extract could markedly reduced the chronic and acute inflammation.
  • A.H. Hajihasani, A.H. Bakhtiari Pages 205-209
    Introduction
    The purpose of this study was to investigate the effects of special exercises training protocol of the inspiratory muscles on the vital capacity.
    Materials And Methods
    62 normal subject's female students without any respiratory disease history participated in the study. At first, all subjects participated in a familiarization session to learn a correct pattern of ventilation and then the vital capacity was measured by spirometer. The vital capacity (VC) and %80 of maximum voluntary contraction (MVC) force of inspiratory muscles were assessed and monitored by computerized spirometry machine to the subjects. The subjects were randomly assigned in two control (n=30) and experimental (n=32) groups. Subjects in the experimental group were asked to perform a daily inspiratory exercise protocol including 6 inspiration muscle contraction (using %80 of MVC). Each contraction was separated with a rest time from the next contraction. The first rest time was 60 seconds and second rest time was 45 second and so on 30, 15, 10 seconds. The control group did not performance any other form of exercises. The VC was recorded at the end of each week in both groups and compared to the base line by paired t Test.
    Results
    The results revealed that there are significant increase in the VC at the end of the fifth week (P<0.001) and tenth week (P<0.001) in the experimental group while no significant change was found in the control group. These findings show that the average changes of vital capacity in end of 10 weeks increased significantly in inspiratory muscle training group rather than control group.
    Conclusion
    Inspiratory muscle training is a suitable method to increase the ventilation vital capacity and further study is needed to investigate the stability of the increased VC by this method and also the effect of this inspiratory training method on the patient with respiratory disease.
  • H. Afshar, G.H. Ahmadzadeh, S. Amanat, M. Mahmoodi Pages 211-213
    Introduction
    Akathisia syndrome is one of the medication induced movement disorders that is found is patients who take neuroleptic drug. In this disorder the patients has an inner sense of restlessness and there are some restless movement in patient's limbs. Akathisia can cause drug noncompliance. To make a proper decision for treating the patients and using the best kinds of drugs, a proper rating scale for diagnosing akathisia should be determined.
    Materials and Methods
    This cross sectional study was performed in descriptive – analytic style. Samples were 156 hospitalized patients who were on psychiatric drugs. For each patient two data collection forms were prepared. The first form involved questions about diagnosis and akathisia management by physicians. The second form involved Barnes rating scale for Akathisia (BARS). The data analysis was performed using SPSS, tests were t-student and statistical significance was assessed at the 5% alpha level. This study was performed in Noor, Farabi and Modares hospitals in the spring and summer of 1383 (2004) in Isfahan (Iran).
    Results
    Among 156 patients, akathisia was diagnosed in 15.4% by BARS scale and in 9.6% by physicians. There was significant difference between the diagnosis of Akathisia by BARS and the diagnosis by physicians. Among patients who had akathisia (in BARS), 29.2% had mild akathisia, 50% had moderate akathisia, 20.8% had marked akathisia Pseudoakathisia was diagnosed in 2.6% of 156 samples. All of the patients, who had akathisia, were taking Antipsychotic drug (83.3% Typical and 16.7% atypical antipsychotic). For treatment, the physicians reduced the dosage of antipsychotic drugs in 80% of the akathisia patients, and added a new drug for 60% of the patients and changed the antipsychotic drug for 20% of them.
    Conclusion
    In our study, akathisia was diagnosed for 24 patients by BARS. But the physicians did not diagnose akathisia in some of these patients. This might have negative effects on treatment of the patients. Therefore, it's necessary to introduce the Barns akathisia rating scale (BARS) to all physicians and encourage them to apply in all wards to suspicious cases.
  • A. Arab-Kheradmand, R. Omrani-Pour, M.R. Farahmand Pages 215-219
    Introduction
    Use of alloplastic material such as Gore-Tex and loco regional flaps for reconstruction of the large defects of chest wall has been well described. The purpose of this article is to present a useful technique of using the pediculated omental flap to cover the large chest wall defects.
    Material and Methods
    Three patients with large thoracic wall defects underwent reconstruction with omental flap with or without prolene mesh. These defects resulted from tumor resection. Their dimensions ranged from 25×30cm to 35×50cm. The omentum was tunneled through a separate opening in the abdominal wall into the subcutaneous plane and used to cover the defect and inner surface of prolene mesh.
    Results
    There was no complication and all wounds healed with no recurrence. The patients were followed for two years and there was no tumor recurrence or wound breakdown.
    Conclusion
    Omental flap is a reasonable alternative for chest wall reconstruction especially when delay wound healing anticipated or when others loco regional flap are not appropriate.