فهرست مطالب

دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد - سال پنجاهم شماره 3 (پیاپی 97، پاییز 1386)

مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
سال پنجاهم شماره 3 (پیاپی 97، پاییز 1386)

  • 130 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1386/08/17
  • تعداد عناوین: 19
|
  • مقالات اصلی
  • عباسعلی رفیقدوست، مهری سالاری صفحات 249-252
    مقدمه
    سندرم Q-T طولانی بدون علت شکل نادری است و افراد مبتلا به این بیماری دارای اختلالات رپولاریزاسیون در الکتروکاردیوگرافی می باشند که می تواند منجر به سنکوپ و مرگ ناگهانی گردد. سندرم طولانی شدن Q-T مادرزادی یا بدون علت می تواند همراه کری مادرزادی باشد که به صورت اتوزومال رسسیو انتقال می یابد. هدف این مطالعه بررسی فاصله Q-T در بیماران مبتلا به کری مادرزادی بوده است.
    روش کار
    این مطالعه مورد – شاهدی در سال 1384 در مدارس استثنائی مشهد انجام شده است.100 مورد کودک کر مادرزاد شناخته شده به عنوان گروه مورد و100 کودک سالم که از نظر سنی و جنسی مشابه گروه مورد بودند، به عنوان گروه شاهد مورد مطالعه قرار گرفتند. از کلیه این کودکان الکتروکاردیوگرام به عمل آمد و فاصله Q-T بر اساس فرمول بازت (44% ثانیه) اندازه گیری شد. مشخصات فردی، نتایج اندازه گیری فاصله Q-T در پرسشنامه جمع آوری و با استفاده از آمار توصیفی پردازش شد.
    نتایج
    سن کودکان بین 7 – 12 سال و متوسط 9 سال بوده است.50% مرد و50% زن بودند. میزان متوسط زمان QTc در گروه بیمار در حدود 43/0 ثانیه که شامل 44/0 ثانیه در جنس مونث و 42/0 ثانیه در جنس مذکر بود. میزان متوسط زمان QTc در گروه شاهد در حدود 42/0 ثانیه که شامل 42/0 ثانیه در جنس مونث و همین میزان در جنس مذکر بود. 44% بیماران مدت زمان QTc طولانی تر از 46/0 ثانیه داشتند که 29% مونث و 15% مذکر بودند. در مقابل در گروه شاهد 28% میزان QTc مساوی 44/0 ثانیه داشتند با پراکندگی جنسی 14% در جنس مذکر و 14% در جنس مونث بود.
    نتیجه گیری
    این مطالعه مؤید وجود سندرم Q-T طولانی در مبتلایان به کری مادرزادی می باشد. بنابراین پیشنهاد می شود از آنجائی که جمعیت مبتلا به کری مادرزادی در میان مردم تعداد کمی هم نیستند، انجام الکتروکاردیوگرافی معمولی در این افراد به منظور شناسائی و اقدامات پیشگیرانه انجام گیرد.
    کلیدواژگان: سندرم QT طولانی، کری حسی مادرزادی، سکوپ، آریتمی قلبی
  • محمدهادی سعید مدفق، غلامحسین کاظم زاده، حسن راوری، حبیب الله اسماعیلی، محمود فرهودی، مهسا فدوی اسلام صفحات 253-258
    مقدمه
    سیروز از مهمترین علل افزایش فشار ورید پورت در جهان می باشد. با وجود درمان های غیر جراحی هنوز هم شانت های پورتو سیستمیک به عنوان یک روش مهم در درمان بیماران مبتلا به افزایش فشار ورید پورت پس از شکست درمانهای طبی می باشد و سایر درمان های جراحی از جمله کارگذاری شنتهای پورتوسیستمیک ترانس ژوگولار اینترا هپاتیک ((TIPS و پیوند کبد نیز انجام می شود که در ایران هنوز رواج چندانی پیدا نکرده است. بررسی عوارض و میزان باز بودن شانت های ایجاد شده و تجزیه و تحلیل آن می تواند در انتخاب روش مناسب عمل در بیمارانی که مورد انتخاب این عمل هستند، موثر باشد. هدف از این مطالعه بررسی عوارض و طول مدت باز بودن شانتهای پورتوسیستمیک در بیماران مزمن کبدی بوده است.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی طی سال های 79- 1383 در بخش جراحی و جراحی عروق بیمارستان امام رضا (ع) مشهد انجام شده است. 19 بیمار که با تشخیص افزایش فشار ورید پورت تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند، شرکت داده شدند. بیمارانی که جراحی شانت شده بودند، حداقل یک سال پس از عمل جراحی جهت بررسی وضعیت جریان خون در محل اتصال شانت، تحت اولتراسونوگرافی داپلر رنگی قرار گرفتند. اطلاعات مربوط به مشخصات فردی، علائم بالینی، وجود خونریزی گوارشی و آنسفالوپاتی کبدی و نیز نتایج حاصل از پیگیری، در پرسشنامه جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS نگارش 13 و آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی پردازش گردید.
    نتایج
    از 19 بیمار مورد مطالعه، 17 مورد مرد و 2 مورد زن بودند. حداقل سن 12 و حداکثر 52 سال بوده است. 16 نفر تحت جراحی پورتو سیستمیک (2 مورد (5/10%) اسپلنورنال دیستال،10 بیمار (4/47%) اسپلنورنال مرکزی، 2 مورد (5/10%) پورتوکاو، 2 مورد (5/10%) مزوکاو) و 3 مورد (9/15%) نیز تحت عمل اسپلنکتومی قرار گرفتند. یک هفته پس از عمل در 2 بیمار عارضه پنومونی و در 2 بیمار عارضه انسفالوپاتی به وجود آمد و در سایرین عارضه زودرسی مشاهده نشد. از بیماران حداقل یک سال بعد از عمل, اولترا سونوگرافی کالرداپلر به عمل آمد در 6/66% موارد شانت ها باز گزارش شد. در 8% بسته و در 4/25% هم سونوگرافی کالر داپلر قادر به بررسی محل دقیق شانت نبود. در طی پیگیری 1 ساله, فقط 1 مورد فوت و آن هم حین عمل وجود داشت. اما در پیگیری 6 ساله 6 بیمار دیگر نیز فوت نمودند.
    بحث: علت ایجاد بیماری در اکثر بیماران سیروز ثانوی به هپاتیت B می باشد. با توجه به ویژگی های فرهنگی و مذهبی کشور ایران این یافته با مراجع موجود که شایع ترین علت را هپاتیت الکلی ذکر کرده است، همخوانی ندارد.. هیچ رابطه معنی داری بین بروز پنومونی بعد از عمل با جراحی اسپلنکتومی به دست نیامد (45/0 =p). همچنین ارتباطی بین آنسفالوپاتی قبل و بعد از عمل مشاهده نشد (14/0 =p). میزان مرگ و میر بعد از عمل نیز ارتباط معناداری با وجود آنسفالوپاتی قبل از عمل (09/0 =p) و بعد از عمل نداشت (11/0 =p). میزان بقاء یکساله بیماران ما 7/94% و دوساله 7/73% به دست آمد که نشان داد نتایج عمل در این بیماران موفق تر از دیگر مطالعات بوده است.
    کلیدواژگان: شانت پورتوسیستمیک، عوارض، بیماری های مزمن کبدی
  • مرضیه سعیدی، افشان اخوان طبیب، محمدحسین جوکار، آزیتا یزدانی صفحات 259-268
    مقدمه
    از جمله عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی تریاد متابولیک است که نقش تعیین کننده مؤثری در این بیماری ها دارد. از طرفی هایپرتری گلیسریدمیا و چاقی شکمی (دور کمر بالا) از عوامل خطر قلبی عروقی می باشند که افزایش این عوامل خود پیش بینی کننده تریاد متابولیک است. هدف این مطالعه، بررسی ارتباط ویژگی تری گلیسرید بالا و دور کمر بالا با عوامل خطر قلبی عروقی بوده است.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی - مقطعی در سال 1384 در شهر اصفهان انجام شده است. بر اساس نتایج حاصل از مرحله اول برنامه قلب سالم تعداد 6123 مرد به روش نمونه گیری خوشه ایتصادفی انتخاب شده از آنها جهت تعیین چربی های خون و قند خون نمونه خون گرفته شد، همچنین فشارخون و اندازه دور کمر و قد و وزن آنها اندازه گیری و همراه مشخصات فردی در پرسشنامه ثبت شد و برحسب میزان تری گلیسرید و دور کمر در چهار گروه قرار گرفتند. که گروه های چهارگانه به قرار زیر هستند:1-گروه اول (تری گلیسیرید بیشتر یا مساوی 165 و دور کمر بیشتر یا مساوی 102cm)، که با علامت "TgHWH" نشان داده می شود.
    2- گروه دوم (mg/dl 165 تری گلیسرید، cm102 دور کمر) که با علامت اختصاری TgHWL نشان داده شده است.
    3- گروه سوم (mg/dl 165 < تری گلیسرید، cm102 دورکمر)، که با علامت TgLWH نشان داده می شود.
    4- گروه چهارم (mg/dl 165 < تری گلیسرید، cm102< دورکمر) که با علامت TgLWL نشان داده می شود. مشخصات فردی، نتایج آزمایشات چربی و قند و علائم حیاتی در پرسشنامه جمع آوری گردید.
    اطلاعات جمع آوری شده در سطح 05/0 > p تحت نرم افزار SPSS بررسی شد و متغیرها به وسیله آزمون واریانس یک متغیره با حذف اثر سن در این چهار گروه مقایسه شدند. برای تعیین شیوع عوامل خطر در گروه ها از آزمون رگرسیون لجستیک استفاده شد.
    نتایج
    شیوع عوامل خطر در گروه TgHWH بیشتر از سایر گروه ها و در گروه TgLWL کمتر از سایر گروه ها است. تفاوت شیوع عوامل خطر در گروه ها از نظر آماری معنی دار و شیوع ویژگی TgHWH در جمعیت مورد مطالعه 8/20% بود. میزان کلسترول، تری گلیسرید،LDL، شاخص توده بدنی و فشارخون در این گروه بالاتر از سایر گروه ها بوده و میانگین HDL پائین تر از سایر گروه ها می باشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به شیوع بالای عوامل خطر در افراد با ویژگی TgHWH نسبت به سایر گروه ها می توان از این ویژگی به عنوان یک ابزار ساده به خصوص در جمعیتهای بزرگ که امکان ارزیابی همه عوامل خطر نمی باشد و یا مقرون به صرفه نبوده و وقت گیر است، برای پیش بینی سایر عوامل خطر قلبی عروقی استفاده کرده و افراد در معرض خطر را شناسائی نمود.
    کلیدواژگان: تری گلیسیرید بالا، دور کمر بالا، تریاد متابولیک، ویژگی تری گلیسیرید بالای دور کمر بالا، عوامل خطر قلبی عروقی، بیماری های قلبی عروقی
  • مسعود ملکی، زری جاویدی، احمدرضا طاهری، محمد ابراهیمی راد، مسعود راستی صفحات 269-274
    مقدمه
    لیشمانیوز جلدی یک بیماری اندمیک در بسیاری از کشورها می باشد که به وسیله گونه های مختلف انگل لیشمانیا ایجاد می شود. امروزه درمان استاندارد لیشمانیوز، ترکیبات پنج ظرفیتی آنتیموان می باشند که اگر چه برای درمان سالک انتخابی هستند اما محدودیت هایی به لحاظ عوارض جانبی مختلف خونی، کبدی، کلیوی و قلبی دارند. هدف این مطالعه بررسی عوارض خونی، کبدی و کلیوی گلوکانتیم سیستمیک در بیماران مبتلا به لیشمانیوز جلدی می باشد.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی در سالهای 83 – 1384 بر 35 بیمار مبتلا به سالک تایید شده توسط اسمیر مستقیم مراجعه کننده به درمانگاه پوست بیمارستان امام رضا (ع) مشهد انجام شد. کلیه بیماران تحت درمان با آمپول گلوکانتیم با دوز 60 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم به صورت تزریق روزانه به مدت 20 روز قرار گرفتند. آزمایشات فرمول شمارش خون، ترانس آمیناز اگزالواستیک گلوتامیک سرم، ترانس آمیناز پیروویک گلوتامیک سرم، نیتروژن اوره خون، کراتینین در سه نوبت شامل قبل از درمان، روز بیستم درمان (آخرین روز تزریق) و یک ماه بعد از آخرین تزریق گلوکانتیم انجام شد. 9 نفر از بیماران به دلیل عدم پیگیری درمان از مطالعه حذف شدند. مشخصات فردی، نتایج درمان و آزمایشات و عوارض داروها در پرسشنامه جمع آوری و با استفاده از آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی پردازش شد.
    نتایج
    نتایج مطالعه 26 بیمار نشان داد که کاهش تعداد گلبول های قرمز و هموگلوبین و هماتوکریت معنی دار بود (05/0p<) ولی در مورد گلبول های سفید و پلاکت تفاوت معنی داری نشان داده نشد. در خصوص تغییرات آنزیم های کبدی مشخص شد که افزایشSGOT و SGPTمعنی دار است (05/0p<). نتایج حاصله از عوارض کلیوی نشان داد که 5/11% بیماران دچار افزایش Cr و6/34% دچار افزایش سطح BUNخون شده بودند و عوارض کلیوی در بیماران مونث شایع تر از بیماران مذکر بود (64% در مقابل10%).
    نتیجه گیری
    مصرف سیستمیک گلوکانتیم با عوارض خونی،کبدی و کلیوی همراه است و توصیه می شود قبل از شروع درمان و در طی آن آزمایشات خونی، کبدی و کلیوی انجام شود.
    کلیدواژگان: گلوکانیتم، لیشمانیوز جلدی، عوارض خونی، عوارض کبدی و عوارض کلیوی
  • علی جنگجو، مصطفی مهرابی بهار، کامران کاویانی، احمد آموزشی صفحات 275-282
    مقدمه
    یکی از مشکلاتی که در عده ای از بیمارانی که برای حذف مری و جایگزینی معده انتخاب شده اند، بروز می کند، انسداد عملی پیلور است و لذا یک عمل درناژ معده مثل پیلورومیوتومی یا پیلوروپلاستی همزمان نیاز دارند (1). در مطالعه حاضر هدف، معرفی روش درناژ معده به وسیله بوژیناژ بسته پیلور با انگشت به جای پیلوروپلاستی یا پیلورومیوتومی بوده است.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی از سال 1381 - 1384 در بیماران بستری در بخش جراحی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد انجام شده است. 85 بیمار مبتلا به سرطان مری که ازوفاژکتومی و جایگزینی معده به جای مری برای آن ها انجام شد، مورد مطالعه قرار گرفتند. 31 بیمار به صورت تصادفی تحت اعمال پیلورومیوتومی یا پیلوروپلاستی(گروه A) و 24 مورد تحت بوژیناژ پیلور با انگشت (گروه B) قرار گرفتند. روز نهم با اسکن تخلیه معده سرعت عبور مواد از معده اندازه گیری شد. بیماران در سه گروه طبیعی، تاخیری و انسداد کامل تقسیم شدند. مشخصات فردی، نتایج اعمال جراحی و اسکن تخلیه ای در پرسشنامه جمع آوری و توسط آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی و آزمون های کای دو، کای اسکوئر پردازش شد.
    نتایج
    58 بیمار با میانگین سنی 58 سال بررسی شدند.40 نفر (69%) مرد و 18 نفر (31%) زن بودند. 31 مورد (4/53%) تحت بوژیناژ پیلور با انگشت، 24 مورد (4/42%) پیلورومیوتومی، دو مورد (4/3%) پیلوروپلاستی و در یک مورد نیز هیچ اقدامی بر پیلور صورت نگرفت. هشت مورد (8/13%) عفونت برش جراحی دیده شد که یک مورد در گردن و هفت مورد در شکم بود. دو بیمار (4/3%) دچار فیستول گردن و یک مورد (7/1%) دچار فیستول در توراکس شدند و سه مورد شیلوتوراکس پیدا کردند. آسیب تراشه در یک مورد و نشت از محل ژژنوستومی نیز در یک مورد روی داد. اسکن تخلیه در 53 بیمار انجام شد. نتیجه اسکن در 44 مورد (9/75%) طبیعی، هشت مورد (8/13%) با تاخیر و در یک مورد (7/1%) انسداد کامل پیلور را نشان می داد.
    نتیجه گیری
    در حالی که اغلب جراحان روش ترانس هیاتال را به عنوان روش تسکینی قبول دارند، عده ای آن را بهترین روش در هر مرحله ای می دانند. آسیب مجاری هوایی در حین عمل در قسمت غیر غضروفی مجاری هوایی روی داده، در صورتی که کوچک باشند اغلب با درمان نگهدارنده و با عبور دادن لوله تراشه یا تراکئوستومی به بعد از محل آسیب درمان می شوند. جراحی در موارد آسیب شدید یا عدم جواب به درمان نگهدارنده توصیه می شود. درمان اولیه اغلب فیستول های ایجاد شده در ناحیه گردن، نگهدارنده است. در مواردی که جدا شدن آناستوموز وسیع باشد یا بعد از 3 هفته به درمان نگهدارنده جواب ندهند، یا فیستول های داخل توراکس توصیه به مداخله جراحی می شود. در مطالعه حاضر انسداد یا ااستاز معده از نظر آماری هیچ ارتباطی به نوع عمل انجام شده بر پیلور نداشت. لذا توصیه این مطالعه به جایگزینی بوژیناژ پیلور با انگشت به جای پیلورومیوتومی یا پیلوروپلاستی است.
    کلیدواژگان: فارنگولارنگوازوفاژکتومی، ازوفاژکتومی، تارنس هیاتال، بوژیناژ پیلور، پیلورومیوتومی، پیلوروپلاستی
  • امیرحسین مسعود، عبدالحسین کیهانی، نوشین شیخ بهایی، عیسی صالحی، محمد وجگانی، اسدالله رجب، مهتاب مسعود، احمد مسعود صفحات 283-286
    مقدمه
    بیماری دیابت نوع یک، یکی از بیماری های اتوایمیون به شمار می رود که بیشتر جوانان را تحت تاثیر قرار می دهد. عوامل ژنتیکی، محیطی و ایمنولوژیکی مختلفی در بروز این بیماری ارتباط دارد.
    هدف این مطالعه بررسی پلی مورفیسم ژن کد کننده IL12B (P40) روی نوکلئوتید +1188 در منطقهUTR و مقایسه آن با فراوانی الل های دارای نوکئوتید A یا C در بیماران مبتلا به دیابت تیپI با افراد سالم بوده است.
    روش کار
    این مطالعه مورد – شاهدی در بیماران مراجعه کننده به مرکز دیابت تهران انجام شده است. 75 بیمار مبتلا به دیابت نوع یک (گروه مورد) و 88 فرد سالم گروه شاهد مورد مطالعه قرار گرفتند. بعد از استخراج DNA از سلول های خون محیطی به مطالعه پلی مورفیسم ژن کد کننده زیرقسمت P40 به روش PCR-SSP پرداخته شد این بررسی روی نوکلئوتید +1188 در منطقه UTR از جزء فرعی P40 انجام گرفت. مشخصات فردی بیماران، نتایج آزمایشات و انواع ژنوتیپ ها در پرسشنامه جمع آوری گردید. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی پردازش شد.
    نتایج
    بعد از انجام آزمایش مشخص شد که 3/57% بیماران و 9/40% افراد شاهد دارای ژنوتیپ AA و 7/34% بیماران و50% افراد شاهد دارای ژنوتیپAC بودند. فراوانی ژنوتیپ CC نیز دربیماران 8% و در گروه کنترل 1/9% بود.
    نتیجه گیری
    IL12 یکی از سایتوکاین هایی است که موجب القای پاسخ Th1 می شود. در این تحقیق پلی مورفیسم ژنIL12B(p40) در منطقه UTR و رابطه آن با افزایش استعداد ابتلا به دیابت نوع یک مورد مطالعه قرار گرفت.
    بررسی نتایج نشان داد که فراوانی ژنوتیپ AA در بیماران مبتلا به دیابت نوع یک دارای اختلاف معنی داری با افراد شاهد است (03/0 p<). و لذا می توان نتیجه گرفت که حضور همزمان دو الل دارای نوکئوتید A که با افزایش میزان بیان اینترلوکین 12 همراه است در بروز بیماری و احتمالا علت ایجاد کننده آن نقش دارد.
    کلیدواژگان: پلی مورفیسم ژن IL12، دیابت نوع 1، اینترلوکین 12، سایتوکاین
  • مهناز بنی هاشمی، سرورالزمان فامیلی، یلدا ناهیدی صفحات 287-290
    مقدمه
    هیرسوتیسم یک مشکل شایع است که با وجود موهای انتهایی (ضخیم) در زنان در یک الگوی مردانه و به علل مختلف ایجاد می شود، این مطالعه با هدف بررسی علل هیرسوتیسم در زنان مراجعه کننده به درمانگاه پوست انجام شده است.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی مقطعی در بیمارستان خاتم الانبیاء زاهدان ایران، از مرداد 1380 لغایت شهریور 1382 در 180 زن مبتلا به هیرسوتیسم که به درمانگاه پوست ارجاع شده بودند انجام شد. از کلیه بیماران بررسی کلینیکی و بررسی هورمونهای تستوسترون، دی هیدرواپی آندرستندیون سولفات، 17 هیدروکسی پروژسترون، پرولاکتین، هورمون محرک تیروئید، هورمون محرک فولیکول و هورمون لوتینیزه، پرولاکتین و سونوگرافی تخمدان به عمل آمد. مشخصات فردی، نتایج آزمایشگاهی و سونوگرافی در پرسشنامه جمع آوری و با استفاده از آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی پردازش شد.
    نتایج
    70 بیمار (39%) افزایش یک یا بیش از یکی از آندروژنها را داشتند. تخمدان پلی کیستیک در 96 بیمار (3/53%) تشخیص داده شد.80 بیماران (4/44%) قاعدگی های منظم و یافته های آزمایشگاهی و سونوگرافی طبیعی داشتند که هیرسوتیسم بدون علت داشتند، 28 بیمار (2/29%) از بیماران با تخمدان پلی کیستیک، قاعدگی منظم داشتند. در 4 بیمار (2/2%) تشخیص هیپرپلازی ویروس آدرنال نتیجه کمبود 21 هیدروکسیلاز داده شد.
    نتیجه گیری
    هیرسوتیسم علل مختلفی دارد. نتایج مطالعه حاضر مشابه با بسیاری از مطالعات نشان داد که سندرم تخمدان پلی کیستیک شایعترین علت است و توصیه می شود در تمام بیماران با هیرسوتیسم آزمونهای آزمایشگاهی و سونوگرافی انجام شود، حتی در زنانی که قاعدگی های منظم دارند.
    کلیدواژگان: پرمویی طرح مردانه، تخمدان پلی کیستیک، تستوسترون، 17 هیدروکسی پروژسترون
  • فاطمه قانع شعرباف، محمد اسماعیلی صفحات 291-294
    مقدمه
    هیپریوریکوزوری (افزایش ترشح اسیداوریک ادرار) علائم متفاوتی در کودکان دارد و یکی از علل ایجاد سنگ کلیه است. هدف از انجام این مطالعه بررسی علائم بالینی و تعیین شیوع هیپریوریکوزوری در کودکان مبتلا به هماچوری، دیزوری، درد راجعه شکم / پهلو و تغییر رنگ صورتی یا نارنجی ادرار بوده است.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی از مهر ماه 1381 لغایت اردیبهشت 1385 در بیمارستان دکتر شیخ مشهد بر روی 88 کودک مبتلا به هیپریوریکوزوری انجام شده است. از کلیه کودکان از شروع تحقیق آزمایش کامل و کشت ادرار، اندازه گیری تصادفی و 24 ساعته اسید اوریک، کلسیم و کراتینین ادرار، بررسی میزان اوره، کراتینین، اسید اوریک، کلسیم، فسفر و بی کربنات سرم و سونوگرافی از کلیه و سیستم ادراری انجام شد. مشخصات فردی، سابقه بیماری، علائم بالینی، نتیجه آزمایشات و سونوگرافی در پرسشنامه ای ثبت گردید. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی پردازش شد.
    نتایج
    از 88 کودک مورد مطالعه 1/51% پسر و 8/48% دختر بودند. میانگین سنی بیماران 2/1 3/5 سال بود. میانگین میزان اسیداوریک ادرار 24 ساعته mg/kg 4/13 و میانگین PH ادرار 3/5 بود. در 41 بیمار هماچوری به عنوان علائم اولیه مراجعه وجود نداشت و در 33 بیمار آزمایش کامل ادرار اولیه طبیعی بود. در سونوگرافی انجام شده در 28 کودک میکرولیتیازیس (قطر کمتر از mm 3) و در 12 نفر سنگ کلیه (mm 13-4) گزارش شد. در آزمایش کامل ادرار 3/24% از کودکان مبتلا به میکرولیتیازیس یا سنگ کلیه هماچوری وجود نداشت. دیزوری و درد راجعه شکم/ پهلو به ترتیب در 22 و 15 بیمار وجود داشت. سابقه فامیلیال سنگ کلیه در 63 بیمار مثبت بود.
    نتیجه گیری
    در کودکان مبتلا به دیزوری، درد راجعه شکم / پهلو، تغییر رنگ صورتی یا نارنجی ادرار با سابقه فامیلیال مثبت از نظر سنگ کلیه باید هیپریوریکوزوری را مدنظر داشت. همچنین فقدان هماچوری رد کننده سنگ کلیه نیست.
    کلیدواژگان: هیپریوریکوزوری، سنگ کلیه، هماچوری، دیزوری، درد شکم / پهلو
  • محمد غروی، سمیرا ذبیحیان صفحات 295-300
    مقدمه
    آزمون آپنه برای تایید مرگ مغزی ضروری است. اما عوارض جدی مانند عوارض قلبی ریوی شدید، افزایش فشار داخل مغز و پنوموتراکس ممکن است در طی آن اتفاق افتد. بنابراین آزمون آپنه باید به عنوان آخرین آزمون انجام شود. اخیرا امنیت بیماران در طی انجام این آزمون مورد بحث قرار گرفته است. هدف از این مطالعه ارزیابی نتایج، عوارض آزمون آپنه در بیماران مرگ مغزی در طی یک دوره سه ساله است.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی به مدت 3 سال از 1381 – 1384 در بیماران مرگ مغزی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شده است. 57 بیمار دچار مرگ مغزی که به روش نمونه گیری آسان انتخاب شده بودند مورد مطالعه قرار گرفتند. تست آپنه کلیه بیماران توسط نویسنده انجام گردید. بیماران پس از انجام پره اکسیژناسیون و احراز شرایط انجام آزمون، به مدت10 دیققه از ونتیلاتور جدا شده و تجزیه گازهای خون شریانی در چهار نوبت در دقایق 2، 5، 8 و 10 صورت گرفت. اگر دی اکسید کربن خون شریانی بیش از 60 میلی متر جیوه و یا افزایش بیش از 20 میلی متر جیوه از مقدار پایه را نشان می داد، آزمون مثبت تلقی می شد، هر زمان عوارض تعریف شده قبلی اتفاق می افتاد، آزمون متوقف می شد. مشخصات فردی، نتایج تست آپنه در پرسشنامه جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل آماری در نرم افزار SPSS و با استفاده از آمار توصیفی و آزمون آنوا انجام گرفت.
    نتایج
    از 57 بیمار مورد بررسی قرار که متوسط سن آنان 2/25 سال (از 6 تا 38 سال با انحراف معیار 32/14) بود، 11 نفر در حین انجام آزمون دچار عارضه شدند.10 بیمار دچار هیپوکسی شدید و 1 نفر دچار وقفه قلبی شد. عوارض در بیمارانی که قبل از آزمون شرایط نامطلوبی داشتند، در 84/53% موارد اتفاق افتاد. در حالی که این میزان در سایر بیماران 6/9% بود. متوسط زمان اعلام مرگ تا انجام آزمون آپنه از حداقل 36 ساعت و حداکثر 11 روز بود. نتایج آزمون در تمامی این موارد مثبت بود.
    نتیجه گیری
    آزمون آپنه آزمونی تهاجمی است که ممکن است ذخایر ارگانی را جهت پیوند کاهش دهد و به دلیل عوارض قلبی ریوی شدید بالقوه موجب ایسکمی بافتی شود. به دلیل وقوع عوارض جدی حین آزمون از یک سو و از سوی دیگر عدم توانایی آزمون آپنه در رد مرگ مغزی در صورت مثبت بودن سایر آزمون ها به نظر می رسد آزمون جایگزین با ضریب ایمنی بالا جهت تایید مرگ مغزی باید در نظر داشت یا اصلاحاتی را در این آزمون انجام داد و حداقل از انجام این آزمون در افرادی که شرایط نا مطلوبی قبل از انجام آزمون داشتند باید اجتناب کرد
    کلیدواژگان: آزمون آینه، مرگ مغزی، گازهای خونی شریانی
  • مانیا شیخ، حسین اصغر حسینی، رویا ابوالفضلی، نورالدین نخستین انصاری صفحات 301-308
    مقدمه
    اسپاستی سیتی عارضه شایع و ناتوان کنندهء ضایعات نرون محرکه فوقانی است. سم بوتولینوم اخیرا به دلیل مدت اثر مناسب، داشتن قابلیت بالای تاثیر انتخابی و نداشتن عوارض جانبی، جایگاه قابل قبولی در درمان اسپاستی سیتی یافته است. هدف از این مطالعه تعیین مکانیزم های تاثیر BTX-A در کاهش اسپاستی سیتی، با استفاده از ارزیابی های الکتروفیزیولوژیک است.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی در سال 1385 در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده و 15 بیمار مبتلا به اسپاستی سیتی عضلات پلانتار فلکسور مچ پا مورد مطالعه قرار گرفتند. شدت اسپاستی سیتی عضلات مذکور طبق مقیاس (OAS) قبل و پس از مداخله تعیین شد. بررسی های الکتروفیزیولوژیک شامل کسب حداکثر دامنه رفلکس H عضله سولئوس، حداکثر دامنه پاسخM و نسبتH / M، قبل و پس از تزریق بود. تزریق توکسین به میزان 200، 75 و50 واحد به ترتیب در عضلات گاستروکنموس، سولئوس و تیبیالیس خلفی انجام شد. مشخصات فردی، نتایج درمانی و الکتروفیزیولوژی در پرسشنامه جمع آوری و توسط آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی و آزمونهای غیرپارامتریک ویلکاسون پردازش شد.
    نتایج
    در هفته چهارم پس از تزریق کاهش معنی داری در دامنه رفلکسH، پاسخM و نسبتH/M دیده شد. شدت اسپاستی سیتی نیز کاهش معنی داری نشان داد. همچنین مشاهده شد که دامنه رفلکس H نسبت به دامنه موج M کاهش بیشتری داشته است.
    نتیجه گیری
    کاهش دامنه رفلکسH و نسبت H/M به دلیل تاثیر توکسین بر فیبرهای داخل دوکی عضله و کاهش دامنه پاسخ M به دلیل تاثیر بر فیبرهای خارج دوکی است. با توجه به کاهش بیشتر دامنه رفلکس H نسبت به پاسخ M می توان گفت کهBTX-A عمدتا از طریق تعدیل فعالیت سیستم حرکتی گاما اسپاستی سیتی را کاهش می دهد. نتایج این تحقیق می تواند به درمانگر در انتخاب بهترین شیوه تمرین درمانی پس از تزریق توکسین کمک شایانی کند.
    کلیدواژگان: سم بوتولینوم، آزمونهای الکتروفیزیولوژیک، اسپاستی سیتی، همی پلژی
  • لیلی مهاجرزاده، محمد قائمی، علی جنگجو، سید محمد معتمد الشریعتی، حبیب الله اسماعیلی صفحات 309-314
    مقدمه
    شقاق مقعد مزمن یکی از مشکلات بسیار شایع است و روش های مختلفی برای درمان وجود دارد. هدف این مطالعه مقایسه آثار درمانی و عوارض استفاده از نیتروگلیسیرین موضعی و جراحی اسفنکتروتومی در درمان شقاق مقعد مزمن بوده است.
    روش کار
    این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 81 1384 در بیماران بستری در بخش جراحی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد انجام شده است.200 بیمار مبتلا به شقاق مزمن علامتدار مقعد که به صورت تصادفی به دو گروه100 نفری مورد و شاهد تقسیم شده بودند مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه مورد (A) تحت درمان با پماد 2/0% نیتروگلیسیرین روزی 2 بار تا 6 هفته و گروه شاهد (B) تحت اسفنکتروتومی قرار گرفتند. مشخصات فردی، نتایج عمل جراحی و استفاده از نیتروگلیسیرین در پرسشنامه جمع آوری و با استفاده از آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی و آزمون دقیق فیشر پردازش شد.
    نتایج
    نتایج نشان داد که بهبودی پس از 6 هفته در دو گروه تفاوت معنی داری نداشت. اما پس از گذشت 6 ماه تفاوت معنی داری داشت (11/0=p)، به طوری که گروه جراحی100 درصد بهبود یافتند. همچنین نتایج حاکی از آن بود که سردرد به طور معنی داری در گروه درمان طبی بیشتر از گروه جراحی بود (001/0p<). ولی بین دو گروه از نظر حمله کاهش فشار خون، گیجی و تپش قلب و تهوع، تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    اسفنکتروتومی داخلی مافوق نیتروگلیسیرین موضعی 2/0 درصد در درمان شقاق مقعد مزمن است و میزان بالایی از بهبودی، عوارض جانبی کم و خطر پائینی از بی اختیاری به صورت زودرس را دارا می باشد.
    کلیدواژگان: شقاق مقعد، اسفنکتروتومی، نیتروگلیسیرین
  • عاطفه سلطانی فر، ابراهیم عبداللهیان، افشین نصیرایی صفحات 315-320
    مقدمه
    اختلال وسواس قکری- عملی در کودکان و نوجوانان بسیار شایع تر از آن است که قبلا تصور می شد. بیشتر مطالعات در مورد درمان اختلال در بزرگسالان صورت گرفته و پژوهشهای کنترل شده اندکی در مورد درمان دارویی در کودکان و نوجوانان انجام شده است. هدف این پژوهش با هدف مقایسه تاثیر دو داروی ضد وسواسی موجود در ایران کلومیپرامین و فلوکستین در کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی انجام شده است.
    روش کار
    این پژوهش به صورت کارآزمایی بالینی دو سوکور و طی مدت یک سال و نیم از سال1381 در کودکان و نوجوانان مراجعه کننده به کلینیک روانپزشکی کودک در مشهد انجام شده است. 26 کودک و نوجوان مبتلا به اختلال وسواس فکری، به عنوان آزمودنی انتخاب شدند تشخیص اختلال توسط فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان و ارزیابی نشانه ها با مقیاس وسواس فکری- عملی یل- براون (فرم مخصوص کودکان ونوجوانان)، پرسشنامه وسواس فکری- عملی مادزلی، مقیاس سنجش کلی (انستیتو ملی بهداشت روانی) قبل از شروع دارو، 4 هفته و 8 هفته بعد از آن صورت گرفت. این بیماران به طور تصادفی به دو گروه 13 نفری تقسیم شدند، در گروه شاهد کلومیپرامین در کودکان ونوجوانان با وزن بالای 20 کیلوگرم با میزان10 میلی گرم در روز شروع شد و در همه موارد تا پایان هفته اول به 50 میلی گرم در روز رسید. سپس بسته به نظر و قضاوت بالینی درمانگر افزایش دوز تا حداکثر 3 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن انجام شد. درگروه مورد، فلوکستین با میزان10 میلی گرم در روز شروع شد وتا پایان هفته اول در همه موارد به میزان20 میلی گرم در روز رسید. سپس بسته به نظر و قضاوت بالینی درمانگر تا حداکثر یک میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز افزایش یافت. تعداد 3 نفر به دلایل مختلف (مثل مصرف نامرتب دارو) از طرح پژوهش حذف شدند و یک نفر در گروه کلومیپرامین به علت عوارض جانبی، دارو را در روزهای اول درمان قطع کرد. مشخصات فردی و نتایج آزمونها جمع آوری و با استفاده از آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی و آزمون ناپارامتری مان ویتنی ویل کاکسن پردازش شد.
    نتایج
    بین تاثیر کلومیپرامین و فلوکستین بر اساس نمره کل، نمره وسواس فکری و وسواس عملی مقیاس یل- براون تفاوت معنی داری مشاهده شد و فلوکستین مؤثرتر از کلومیپرامین بود. اما بر اساس نمره کل آزمون مادزلی و خرده آزمونهای آن، همچنین نمره مقیاس سنجش کلی، تفاوت معنی داری بین تاثیر دو دارو مشاهده نشد. کاهش علائم بر اساس کاهش نمره کل یل- براون بر اثر کلومیپرامین و فلوکستین به ترتیب 44% و 49% بعد از 8 هفته درمان بود.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این پژوهش، فلوکستین در درمان کوتاه مدت در کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی حداقل به اندازه کلومیپرامین مؤثر است. با توجه به مقالات منتشر شده پیگیری بیماران در کارآزمایی های بعدی برای مدت بیشتر و با حجم نمونه زیادتر توصیه می شود
    کلیدواژگان: اختلال وسواس فکری، عملی، فلوکستین، کلومیپرامین
  • علی اکبر حیدری، محمد جواد قبولی صفحات 321-326
    مقدمه
    سندرم پاسخ التهابی سیستمیک با وجود 2 مورد از تب یا هیپوترمی، تاکی پنه، تاکی کاردی، لکوسیتوز، لکوپنی و یا باندمی مشخص شده و وجود سندرم پاسخ التهابی سیستمیک با یک علت عفونی، سپسیس تلقی می شود. میزان وقوع سپسیس در طی 15 سال اخیر رو به افزایش می باشد. نکته کلیدی در درمان سپسیس، شناسایی زودرس و شروع درمان بر اساس علایم، پیش از بروز عوارضی چون کاهش فشار خون می باشد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط شدت پاسخ التهابی سیستمیک با علل و نتایج بیماری ایجاد شده انجام گردیده است.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی در سا ل1383 در بیماران مراجعه کننده به درمانگاه اورژانس بخش عفونی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد انجام شده است. در این مطالعه 306 بیمارکه مبتلا به بیماری عفونی بودند از نظر پاسخ التهابی سیستمیک مورد مطالعه قرار گرفتند.
    از کلیه بیماران در بدو ورود آزمایشات لازم شرح حال و معاینه دقیق به عمل آمد. مشخصات فردی نبض و تنفس و درجه حرارت و نتایج فرمول شمارش و آزمایش ادرار در پرسشنامه جمع آوری گردید. حساسیت و ویژگی و ارزش اخباری مثبت معیارهای پاسخ التهابی سیستمیک در تشخیص عفونت از موارد غیرعفونی و تاثیر آن بر میزان مرگ و میر و نیز پاسخ التهابی شدید در هر عفونت و ارتباط آن با سدیمانتاسیون و کاهش پلاکتها بررسی شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی و آزمونهای متن ویتنی و تی دانشجویی پردازش شد.
    نتایج
    تشخیص نهائی بر حسب تعداد بیماران عبارتست از: پنومونی (56 نفر)، مننژیت (35 نفر)، عفونت با کانون نا مشخص (34 نفر) و یوروسپسیس (25 نفر). بقیه عفونتهای متفرقه شامل هباتیت بروسلوز می باشد. در کل بیماران 23 مورد بیمار غیر عفونی و 17 مورد مرگ و میر وجود داشت. بیشترین میزان مرگ و میر را (7 نفر) در پنومونی وجود داشت که اغلب لکوسیتوز شدید داشتند.سندرم پاسخ التهابی سیستمیک شدید در تشخیص عفونت 1/20% حساسیت و 95% ارزش اخباری مثبت داشت.
    نتیجه گیری
    در مقایسه علل عفونی و غیرعفونی سندرم پاسخ التهابی سیستمیک، هیچ تفاوت معنی داری از نظر آماری بین علایم حیاتی اولیه و آزمایشگاهی و سن و جنس و میزان مرگ و میر وجود ندارد. میزان مرگ و میر با ترومبوسیتوپنی، سدیمانتاسیون بالاو سن یا جنس ارتباطی نداشته ولی با کاهش فشار خون، لکوسیتوز شدید و شدت سندرم پاسخ التهابی سیستمیک کاملا مرتبط بوده است. لذا توصیه می شود با توجه به این که شدت این بیماری ارتباط واضحی با میزان مرگ و میر دارد، توجه بیشتری به ثبت علایم حیاتی و آزمایشگاهی معمول جهت تشخیص و درمان سریع بیماران به عمل آید.
    کلیدواژگان: پاسخ التهابی سیستمیک، تب، کاهش گلبول سفید، افزایش گلبول سفید، افزایش نبض، کاهش فشار خون، کاهش درجه حرارت
  • نغمه مخبر، علی طلایی، عاطفه سلطانی فر صفحات 327-332
    مقدمه
    اختلال افسردگی اساسی اختلالی شایع و ناتوان کننده است که منجر به افزایش ناتوانی و مرگ و میر می شود. نورتریپتیلین که یک داروی سه حلقه ای می باشد سال ها برای افسردگی سالمندان مورد استفاده قرارگرفته است. موارد استفاده از داروهای مهارکننده اختصاصی باز جذب سروتونین در درمان افسردگی سالمندان به دلیل عوارض کمترآن ها روز به روز افزایش می یابد. اما همچنان مقوله قابل بحثی باقی مانده است. این مطالعه به دلیل حساسیت انتخاب داروی مناسب برای سالمندان با هدف مقایسه نورتریپتیلین و سیتالوپرام در درمان افسردگی بوده است.
    روش کار
    این پژوهش کارآزمایی بالینی یک کور در سالهای 85-84 به مدت یک سال در مراجعین به بیمارستان روانی ابن سینا مشهد صورت گرفت. 7 نفر بیمار با سن بالای60 سال که بر اساس معیارهای تشخیصی DSM-IV-TR متلا به اختلال افسردگی اساسی شناخته شدند، وارد پژوهش شدند. بیماران به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند: یک گروه (37 نفر) تحت درمان با سیتالوپرام10 تا 20 میلی گرم در روز قرار گرفتند و یک گروه تحت درمان نورتریپتیلین با 25 تا150 میلی گرم (متوسط 100 میلی گرم در روز) قرار گرفتند. اثر بخشی درمان در این مطالعه بر اساس تغییر نمره آزمون هامیلتون افسردگی پس از 8 هفته تعریف شد. 13 نفر به دلایل مختلف پژوهش را ترک گفتند (5 نفر از گروه سیتالوپرام و 8 نفر از گروه نورتریپتیلین). مشخصات فردی، نتایج به درمان در دو گروه و نمره آزمون در پرسشنامه جمع آوری گردیده اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی و آزمون مجذور کا پردازش شد.
    نتایج
    شاخص های جمعیت شناسی اولیه و نمره هامیلتون افسردگی در ابتدای مطالعه در دو گروه از نظر آماری تفاوت معناداری نداشت. تغییر نمره آزمون هامیلتون افسردگی پیش از درمان و پایان هفته 8 در دو گروه تفاوت آماری معناداری نداشت. بی خوابی در 5 بیمار تحت درمان با سیتالوپرام مشهود بود (4/13%). در گروه تحت درمان با سیتالوپرام 3 نفر (1/8%) و در گروه تحت درمان با نورتریپتیلین تنها یک بیمار (8/2%) از تهوع شدید در ابتدای درمان شاکی بودند. سردرد در گروه سیتالوپرام 1/8 درصد و در گروه تحت درمان با نورتریپتیلین 8/2 درصد گزارش شد. در گروه تحت درمان با نورتریپتیلین بیشترین شکایت از خشکی دهان (5/ 28%) و خواب آلودگی (8/22%) بود.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که هر دوی این داروها در کاهش علایم افسردگی سالمندان مؤثر هستند و نمره آزمون هامیلتون افسردگی در هر دو گروه بیش از50 درصد کاهش نشان داد ولی تفاوتی بین دو دارو از نظر اثر بخشی مشاهده نشد. به نظر می رسد تعمیم نتایج به کل بیماران مبتلا به افسردگی اساسی نیاز به مطالعات بیشتر دارد.
    کلیدواژگان: افسردگی اساسی، سالمندان، سیتالوپرام، نورتریپتیلین
  • حبیب الله نعمتی کریموی، حسن رخشنده، حبیب الله اسماعیلی صفحات 333-338
    مقدمه
    میگرن دومین علت شایع سردرد می باشد. روش های مختلفی برای درمان میگرن ذکر شده است، که از آن جمله داروهای گیاهی می باشد. تاناستوم پارتنیوم، نوعی گل داودی از تیره کاسنی می باشد که به طور سنتی در درمان میگرن استفاده شده است. هدف این تحقیق بررسی اثر پودر گیاه تاناستوم در درمان میگرن بوده است.
    روش کار
    این مطالعه کارآزمائی بالینی دوسوکور در سالهای 83 – 1384 در بیماران مراجعه کننده به درمانگاه اعصاب بیمارستان امام رضا (ع) دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شده است.90 بیمار که سردرد میگرن آنها بر اساس معیارهای موسسه بین المللی سردرد شدید تشخیص بیماری آنها قطعی بود، مورد مطالعه قرار گرفتند. این بیماران به صورت تصادفی به دو گروه 45 نفری تقسیم شدند در گروه مورد داروی تاناستوم به صورت کپسولهای 125 میلی گرمی که توسط داروسازی زهراوی تهیه شده بود روزانه 125 میلی گرمی تجویز شد. به گروه شاهد دارونما داده شد. مشخصات فردی، نتایج درمان در پرسشنامه جمع آوری و با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای من ویتینی و مجذور کای دو پردازش شد.
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق نشان داد که گیاه تاناستوم به طور معنی داری مؤثرتر از دارونما می باشد و با توجه به عوارض جانبی محدود آن، استفاده از آن در درمان میگرن توصیه می شود.
    کلیدواژگان: سردرد، میگرن، تاناستوم، دارونما
  • هومن سمنن مظفری، محمود فرهودی، محمود پناهی صفحات 339-345
  • موردنگاری
  • فریده مرادی مقدم، علی مختاری فر، حسن سعادت نیا صفحات 346-348
    مقدمه
    کتوکونازول، یک داروی ضد قارچ ازخانواده ایمیدازول است که در درمان بیماری های قارچی نواحی مختلف بدن ازجمله پوست، ناخن ها و واژن و غیره مورد استفاده قرارمی گیرد.
    هپاتوتوکسیسیتی یکی ازعوارض بالقوه کشنده این دارو بوده که می تواند به صورت کلستاز، هپاتیت ونارسایی برق آسای کبد تظاهر پیدا کند. عوارض کبدی این دارو معمولا طی 6 هفته اول پس ازشروع درمان، ایجاد می شوند، اما مواردی نیزتا 6 ماه بعد از درمان گزارش شده است.
    در صورتی که تغییرات LFT خفیف باشد، می توان دارو را با احتیاط ادامه داد، اما درصورت ظهورهپاتیت آشکاروزردی، قطع دارو ضروری می باشد.
    در این گروه دارویی، فلوکونازول یک داروی جدید بوده که عوارض شدید کبدی را درپی ندارد، وبنابراین در بسیاری موارد ارجح است.
    معرفی بیماران: دراینجا به دو مورد مرگ ناشی ازنارسایی برق آسای کبد دراثرکتوکونازول در دو خانم 36 ساله اشاره شده است. در هردو مورد، هپاتیتهای ویروسی و اتوایمیون رد شدند.
    نتیجه گیری
    علی رغم نادر بودن و غیرقابل برگشت بودن نارسایی برق آسای کبد دراثرکتوکونازول، در بسیاری موارد، توجه دقیق به علایم هپاتوتوکسیسیتی، ضروری می باشد.
    کلیدواژگان: کتوکونازول، نارسایی برق آسای کبد، نکروز کبد، آسیب کبد، هپاتوتوکسیسیتی
  • گزارش یک مورد تومور کیسه زرده اولیه در حفره چشم
    بهرام معمار، امیر آل داود، سکینه عموییان، ناصر طیبی میبدی، مهدی فرزادنیا، میترا احدی، علی اکبر صابر مقدم، فرزانه فرهادی صفحات 349-353
    مقدمه
    تومورسینوس آندودرمی، تومورکیسه زرده نئوپلاسم بدخیم سلول زایا است که معمولا درگنادها ایجاد شده است.درموارد نادر درنقاط خارج گناد نظیر میان سینه، خلف صفاق و داخل جمجمه نیزرخ می دهد.حفره چشم یک محل بسیار نادر بروز تومور کیسه زرده می باشد. هدف از این مطالعه معرفی یک مورد تومور اولیه کیسه زرده حفره چشم در شیرخواری 17 ماهه است.
    معرفی بیمار: بیمار با بیرون زندگی چشم سریعا پیشرونده مراجعه کرده بود، در بررسی آزمایشگاهی افزایش شدید سطح سرمی آلفا فتوپروتئین (12500 واحد در میلی لیتر) وجودداشت. پس ازانجام بیوپسی و تشخیص، بیمار تحت چهار دوره شیمی درمانی با سه دارو قرارگرفت. پیگیری بیمار طی دوره دوازده ماهه فاقد علائمی به نفع عود مجدد بیماری بود.
    نتیجه گیری
    اگر چه وجود این نوع توموردر حفره چشم بسیار نادر است، اما تشخیص صحیح آسیب شناسی همراه با مطالعات ایمونوهیستوشیمی و سایر بررسی های آزمایشگاهی و در نهایت رژیمهای شیمی درمانی مناسب، قادرند پیش آگهی مطلوب و حتی علاج کامل را برای بیمارفراهم نمایند.
    کلیدواژگان: تومور کیسه زرده، آندودرمال سینوس تومور، حفره چشم
  • فریبا برنجی، سعادت میرصدرایی، لادن اسعدی، آتوسا معروفی، عبدالمجید فتی، مریم شاهی صفحات 354-357
    مقدمه
    کیست هیداتید آلوئولار به وسیله مرحله لاروی اکینوکوکوس مولتی لوکولاریس در میزبانهای واسط ایجاد می شود که اغلب کبد و ریه انسان را گرفتار می کند.کیست هیداتید آلوئولار کشنده ترین بیماری کرمی است که در حال حاضر تنها راه درمان آن جراحی رادیکال می باشد. هدف از این مطالعه گزارش یک مورد کیست هیداتید آلوئولار در استان خراسان رضوی بوده است.
    گزارش مورد: بیمار مرد 62 ساله ای است که از روستاهای اطراف قوچان با سابقه دل درد در ناحیه چپ و فوقانی شکم به جراح مراجعه نمود. در سی تی اسکن دو کیست در لوب راست کبد و یک کیست سپتال در طحال تشخیص داده شد. بیمار مورد عمل جراحی قرار گرفت و کیست های کبدی تخلیه و اسپلنکتومی انجام شد. تشخیص با آزمایشات آسیب شناسی و بررسی هیستولوژیک انجام گرفت. در بررسی ماکروسکوپی، طحال حجیم و کیستیک با نمای مولتی لوکولار و حدود نامنظم و انفیلتراتیو حاوی ماده نکروتیک ژلاتینی قهوه ای رنگ بود. در بررسی میکروسکوپی لایه کوتیکولار نازک و لاملر و فراگمانته ولی لایه ژرمیناتیو نامشخص و اسکولکس مشاهده نشد بیمار با حال عمومی خوب با درمان دارویی آلبندازول پس از یک هفته از بیمارستان مرخص شد.
    نتیجه گیری
    وجود بیماری در این استان نشان می دهد که در این منطقه سیکل زندگی انگلی اکینوکوکوس مولتی لوکولاریس برقرار است و احتمال آلودگی انسان به طور اتفاقی وجود دارد و لذا پزشکان باید این بیماری را در تشخیص های افتراقی بدخیمی های کبد وطحال در نظر داشته باشند و مسئولان بهداشتی این مسئله را جدا مورد توجه قرار دهند تا در مورد کنترل و پیشگیری آلودگی های احتمالی برنامه ریزی و پیگیری لازم انجام گردد.
    کلیدواژگان: کیست هیداتید آلوتولار، اکینوکوکوس مولتی لوکولاریس، میکروسکوپی