فهرست مطالب

ارمغان دانش - سال دوازدهم شماره 3 (پیاپی 47، پاییز 1386)

نشریه ارمغان دانش
سال دوازدهم شماره 3 (پیاپی 47، پاییز 1386)

  • تاریخ انتشار: 1386/07/11
  • تعداد عناوین: 13
|
  • سیمین آتش خویی، سهراب نگارگر صفحه 1
    مقدمه و هدف
    شروع اثر داروهای شل کننده عضلانی تحت تاثیر برون ده قلبی و جریان خون عضله است. افدرین جریان خون عضله را افزایش می دهد و ممکن است در شروع اثر سوکسینیل کولین را کوتاه نماید. هدف از این مطالعه، تعیین تاثیر تزریق دوز کوچک افدرین قبل از القای بیهوشی در زمان شروع اثر سوکسینیل کولین جهت لوله گذاری تراشه بود.
    مواد و روش ها
    در این کارآزمایی بالینی تصادفی، 60 بیمار کاندیدای جراحی انتخابی زنان که به بیمارستان الزهرا (س) تبریز در سال 1385 مراجعه کرده بودند مورد بررسی قرار گرفتند. به این بیماران داروی افدرین 70 میکروگرم بر کیلوگرم داخل وریدی (گروه مطالعه) یا سالین نرمال (گروه دارونما) 3 دقیقه قبل از القای بیهوشی با تیوپنتال سدیم و فنتانیل تجویز شد. سپس سوکسینیل کولین 6/0 میلی گرم بر کیلوگرم جهت سهولت لوله گذاری تراشه تزریق شد. شروع اثر سوکسینیل کولین، شرایط لوله گذاری تراشه و متغیرهای همودینامیک ثبت گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های مجذور کای و تی دانشجویی آنالیز گردید.
    یافته ها
    در60 درصد (36 نفر)، کل بیماران فاسیکولاسیون بروز نکرد. در سایر بیماران از نظر زمان شروع فاسیکولاسیون در دو گروه تفاوت معنی دار آماری وجود نداشت و مدت فاسیکولاسیون در دو گروه معنی دار نبود. شروع اثر سوکسینیل کولین به طور معنی داری در گروه مطالعه (91/3±53/19 ثانیه) کوتاهتر از گروه دارونما (11/7 ± 87/25 ثانیه) بود(0001/0p<). بیماران گروه مطالعه در عرض51/4 ±07/47 ثانیه و بیماران گروه دارونما در عرض 04/9± 73/58 ثانیه لوله گذاری شدند (0001/0p<). شرایط لوله گذاری در هر دو گروه یکسان بود. در بیماران گروه مطالعه ضربان قلب یک و سه دقیقه پس از تزریق افدرین اندکی افزایش داشت، اما تفاوت معنی داری در میزان فشارخون از مقدار پایه و نیز بین دو گروه نبود.
    نتیجه گیری
    شروع اثر سوکسینیل کولین با پیش درمانی به وسیله دوز کوچک افدرین، بدون اثرات همودینامیک معنی دار، تسریع می شود.
    کلیدواژگان: افدرین، القای بیهوشی به روش سریع و ترتیبی، شروع اثر سوکسینیل کولین
  • کریم ناصری، شعله شامی، دکترمهدی طیبی آراسته، فریبا فرهادی فر صفحه 2
    مقدمه و هدف
    در بعضی از موقعیت های پزشکی تجویز شل کننده های عضلانی جهت لوله گذاری تراشه به دنبال هوشبرهای وریدی ممکن است غیر لازم و یا گاهی مضر باشد. در چنین موقعیتهایی جای داروهای جایگزین جهت تسهیل لوله گذاری تراشه مشهود است. رمی فنتانیل از داروهای مخدر کوتاه اثر است که می تواند در حل این مشکل مفید باشد. این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر پروپوفل یا تیوپنتال در ترکیب با رمی فنتانیل بر وضعیت لوله گذاری تراشه در غیاب شل کننده های عضلانی در بیهوشی عمومی انجام شد.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده دو سو کور که در سال 1385 در بیمارستان بعثت سنندج انجام شد، 42 بیمار کلاس 1و2 انجمن متخصصین بیهوشی آمریکا به صورت تصادفی بلوکی در یکی از دو گروه پروپوفل (2 میلی گرم بر کیلوگرم) و گروه تیوپنتال (5 میلی گرم بر کیلوگرم) قرار گرفتند. در همه بیماران 5/1 میلی گرم بر کیلوگرم لیدوکائین و 5/2 میکروگرم بر کیلوگرم رمی فنتانیل به عنوان پیش داروی بیهوشی 30 ثانیه قبل از تجویز هوشبرها تزریق شد.90 ثانیه بعد از القا بیهوشی لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه انجام شد. وضعیت لوله گذاری بر اساس سهولت تهویه با ماسک، شلی فک، سهولت لارنگوسکوپی، وضعیت طناب های صوتی و پاسخ بیمار به لوله گذاری تراشه و باد کردن کاف لوله تراشه به صورت عالی، خوب، قابل قبول و بد ارزیابی شد. میانگین فشارخون شریانی و تعداد ضربان قلب قبل و بعد از تزریق هوشبرها و نیز 45 ثانیه، 2 دقیقه و 5 دقیقه بعد از لوله گذاری تراشه اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS و آزمون های آماری مجذور کای، دقیق فیشر و تی دانشجویی آنالیز گردید.
    یافته ها
    وضعیت لارنگوسکوپی و لوله گذاری عالی یا خوب در9 نفر(9/42 در صد)از بیماران گروه تیوپنتال و 20 نفر(2/95 در صد) از بیماران گروه پروپوفل حاصل شد (05/0p<). افت میانگین فشارخون شریانی و تعداد ضربان قلب در گروه پروپوفل به طور معنی داری شدیدتر از گروه تیوپنتال بود(05/0p<).
    نتیجه گیری
    ترکیب رمی فنتانیل با پروپوفل و یا تیوپنتال امکان تهویه با ماسک را در کلیه بیماران فاقد مشکلات راه هوایی فراهم می سازد، ولی ترکیب پروپوفل با رمی فنتانیل برای لوله گذاری تراشه در غیاب شل کننده های عضلانی نسبت به ترکیب تیوپنتال با رمی فنتانیل برتر است، اما موجب تغییرات همودینامیک شدیدتر می شود.
    کلیدواژگان: رمی فنتانیل، پروپوفل، تیوپنتال، سوکسنیل کولین
  • بهروز عطایی، اکبر عراقی، محمد فصیحی دستجردی، زیبا فرج زادگان صفحه 3
    مقدمه و هدف
    جداسازی اگزودا از ترانسودا قدم اولیه در بررسی پلورال افیوژن به شمار می رود و راهنمایی جهت مشخص کردن روند پاتولوژیک بیماری های زمینه ای، تشخیص های افتراقی و اقدامات تشخیصی می باشد. اگر چه جهت جداسازی اگزودا از ترانسودا، معیار لایت به عنوان استاندارد در نظر گرفته می شود، اما در مطالعاتی نیز کلسترول مایع پلور، نسبت کلسترول پلور به سرم و نسبت بیلی روبین مایع پلور به سرم پیشنهاد شده است. این مطالعه جهت بررسی افتراق مایع پلور اگزوداتیو از ترانسوداتیو با اندازه گیری بیلی روبین و کلسترول انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی از نوع ارزیابی ارزش تشخیصی در سال 1384 در بیمارستان الزهرا (س) شهر اصفهان انجام گردید و 86 مورد پلورال افیوژن با روش نمونه گیری غیر احتمالی و آسان مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا پس از افتراق ترانسودا از اگزودا بر اساس معیار لایت، کلسترول و بیلی روبین مایع پلور و سرم اندازه گیری شد. سپس با استفاده از منحنی های رک سطح زیر منحنی تعیین شد. پس از آن حساسیت و ویژگی و ارزش اخباری مثبت و منفی تعیین و نتایج با آزمون مک نمار تست گردیده و با هم مقایسه شدند.
    یافته ها
    از 86 بیمار، 59 مورد اگزودا و 27 مورد ترانسودا بودند. معیار کلسترول پلور بالای 43 میلی گرم در دسی لیتر، حساسیت 8/73 درصد و ویژگی 92 درصد داشت که با پایین آوردن سطح معیار تا حد بالاتر از 5/35 میلی گرم در دسی لیتر، حساسیت بالا رفته و به 4/81 درصد رسید. نسبت کلسترول پلور به سرم بیشتر از 3/0، حساسیت 65 درصد، ویژگی 88 درصد و کارآمدی 85 درصد داشت. نسبت بیلی روبین مایع پلور به سرم بیشتر از 6/0 نیز حساسیت 3/76 درصد، ویژگی 1/74 درصد و کارآمدی 6/75 درصد داشت.
    نتیجه گیری
    معیار پروتئین 3 گرم در دسی لیتر کماکان بیشترین حساسیت و ویژگی را در افتراق اگزودا از ترانسودا داشت و به عنوان بهترین شاخص به تنهایی می توان از آن استفاده کرد. کلسترول پلور بیشتر از 5/35 میلی گرم در دسی لیتر نیز حساسیت و ویژگی مناسبی دارد و به عنوان بهترین شاخص عملی می توان از ترکیب پروتئین و کلسترول مایع پلور استفاده کرد. معیار کلسترول پلور به سرم بیشتر از 3/0 حساسیت کمی دارد و با کاهش این نسبت به 14/0 حساسیت آن افزایش می یابد، اما از ویژگی آن کاسته می شود.
    کلیدواژگان: مایع پلور، اگزودا، ترانسودا، بیلی روبین، کلسترول
  • عباس دوستی، غلامرضا جوادی، سروش سرداری، محمدعلی شکرگزار، پوریا قاسمی دهکردی صفحه 4
    مقدمه و هدف
    بروسلا یک باکتری داخل سلولی اختیاری است که عامل بیماری بروسلوز بوده و می تواند در انسان و دام ها ایجاد عفونت نماید. سویه های تضعیف شده این باکتری نظیر بروسلا ملیتنسیس سویه Rev1 و بروسلا آبورتوس سویه های S19 و Rb51 هم اکنون به منظور پیشگیری از بروسلوز در دام ها مورد استفاده قرار می گیرند، اما تا کنون واکسن مناسبی علیه بروسلا برای انسان شناخته نشده است. هدف از این تحقیق تعیین میزان ایمنی زایی واکسن ژنی دو گانه حامل؛ ژن های پلاسمید نوترکیب حامل ژن های مسئول سنتز پروتئین متصل شونده به پریپلاسم و پروتئین 31 کیلو دالتونی لایه خارجی بروسلا ملیتنسیس در موش های بالب سی بود.
    مواد و روش ها
    این پژوهش یک مطالعه تجربی است که بر روی 24 موش بالب سی در تابستان سال 1386 در مرکز تحقیقات بیوتکنولوژی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد، انجام گرفته است. به این منظور ابتدا با کلون سازی ژن های مسئول سنتز آنتی ژن های مذکور، پلاسمید نوترکیب به عنوان واکسن ژنی تهیه گردید و سپس، مقدار 100 میکروگرم از آن در حجم 50 میکرولیتر به عضله ران 12 سر موش بالب سی تزریق گردید و از 12 موش بالب سی دیگر نیز به عنوان گروه شاهد استفاده شد که به آنها به صورت مشابه بافر فسفاته نمکی تزریق گردید. این تزریقات در طی 4 مرحله یعنی در روزهایی به فاصله 1، 7،15 و 30 انجام شد و میزان پاسخ ایمنی حاصل علیه بروسلوز به روش الیزا بررسی گردید. برای آنالیز داده ها از آزمون تی و نرم افزار SPSS استفاده گردید.
    یافته ها
    تزریقات عضلانی این واکسن ژنی دوگانه موجب بروز ایمنی سلولی در موش های بالب سی گردیده و نتایج اندازه گیری میزان سایتوکاین ها از طریق الیزا، نشان دهنده افزایش سطح اینترفرون گاما و تغییرات کم سطح اینترلوکین 4 در موش های واکسینه شده در مقایسه با گروه شاهد می باشد(05/0p<).
    نتیجه گیری
    کاربرد توام دو آنتی ژن پروتئین متصل شونده به پریپلاسم و پروتئین 31 کیلو دالتونی لایه خارجی بروسلا، قادر به ایجاد ایمنی حفاظتی بالایی علیه بروسلوز می باشد که استفاده از فیوژن پروتئین نوترکیب حاصل از بیان این ژن ها نیز می تواند در راستای بررسی ایمنی زایی علیه بروسلا در تحقیقات آینده مد نظر قرار گیرد.
    کلیدواژگان: بروسلوز، واکسن ژنی، موش های بالب سی
  • منیژه مهدوی، محمد جلالی، روحا کسری کرمانشاهی صفحه 5
    مقدمه و هدف
    لیستریا مونوسیتوژنز یک باکتری عامل عفونت های غذایی است. این باکتری به فراوانی در طبیعت و مواد غذایی گوناگون یافت می شود و موجب سپتیسمی، مننژیت، سقط جنین و عفونت های غذایی می گردد. لیستریا مونوسیتوژنز همچنین بر بسیاری سطوح در تماس با مواد غذایی و تجهیزات پزشکی تشکیل بیوفیلم می دهد. تشکیل بیوفیلم باکتری ها بر روی چنین سطوحی به عنوان یک منبع بالقوه آلودگی در نظر گرفته می شود که امکان انتقال باکتری ها و شیوع بیماری ها را افزایش می دهد. هدف از این مطالعه بررسی تشکیل بیوفیلم لیستریا مونوسیتوژنز بر سطوح مختلف بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت تجربی در سال 1385 در آزمایشگاه تحقیقاتی دانشگاه اصفهان انجام گردید. ابتدا هیدروفوبیسیتی سطح سلول لیستریا مونوسیتوژنز با روش اتصال میکروبی به هیدروکربن تعیین گردید. سپس بیوفیلم آن بر سطوح استیل، پلی اتیلن و شیشه در مدت زمان های 2، 4، 8، 16 و 20 ساعت تشکیل داده شد و با روش دراپ پلیت شمارش گردید. داده های جمع آوری شده با نرم افزار اکسل و مینی تب و آزمون های آماری آنالیز واریانس و تو کی کرامر مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    لیستریا مونوسیتوژنز با هیدروفوبیسیتی (85 درصد) توانایی تشکیل بیوفیلم بر سه سطح ذکر شده را دارد. میزان تشکیل بیوفیلم آن بر سطح استیل با اختلاف معنی داری بیشتر از سایر سطوح بود(05/0p<).
    نتیجه گیری
    تشکیل بیوفیلم لیستریا بر سطوح مورد استفاده در وسایل پزشکی و غذایی امکان انتقال این باکتری را افزایش داده که از نظر بهداشتی و انتقال بیماری بسیار حایز اهمیت می باشد.
    کلیدواژگان: استیل زنگ نزن، بسته بندی مواد غذایی، بیوفیلم، لیستریا مونوسیتوژنز، هیدروفوبیسیتی
  • محمدعلی مروتی شریف آباد، نوشین روحانی تنکابنی صفحه 6
    مقدمه و هدف
    دیابت یک بیماری همراه با عوارض متابولیک و اختلالات درازمدت قلبی عروقی، کلیوی، چشمی و عصبی می باشد که از شیوع بالایی در سطح جهان، ایران و به خصوص استان یزد برخوردار است و روز به روز نیز در حال افزایش می باشد. درک شدت عوارض بیماری و نیز وجود درک حساسیت نسبت به این عوارض می تواند منجر به اتخاذ سطح بالاتری از خودمراقبتی در این بیماران گردد. مطالعه حاضر با هدف تعیین حساسیت و شدت درک شده عوارض بیماری دیابت و ارتباط آن با وضعیت خودمراقبتی در بیماران دیابتی انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه تحلیلی در سال 1385، بر روی 120 بیمار دیابتی مراجعه کننده به مرکز تحقیقات دیابت یزد، انجام شد. نمونه مورد نظر طی نمونه گیری آسان فراهم آمد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای بود که سازه های حساسیت درک شده، شدت درک شده و رفتارهای خودمراقبتی بیماران دیابتی را ارزیابی می نمود و از طریق مصاحبه با بیماران تکمیل گردید. به علاوه متغیرهای دموگرافیک سن، جنس، سطح سواد، شغل، مدت زمان ابتلا به دیابت و نوع دیابت نیز مورد سؤال قرارگرفت. پایایی و روایی پرسشنامه مورد سنجش قرار گرفت و تایید گردید. داده های جمع آوری شده با نرم افزارSPSS و آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون، تی دانشجویی و آنالیز واریانس و یا آزمون های ناپارامتری معادل آنها، آنالیز گردید.
    یافته ها
    آزمودنی ها به ترتیب 72/86، 72/55 و 79/62 درصد نمرات قابل اکتساب شدت درک شده، حساسیت درک شده و رفتارهای خودمراقبتی را کسب نمودند. شدت و جدیت از دست دادن بینایی را بیش از سایر عوارض بیماری دیابت درک کرده بودند و اشکال در خون رسانی به پاها، پایین ترین سطح شدت درک شده را در بین آزمودنی ها داشت. افراد مورد مطالعه احتمال ابتلای خود را به از دست دادن بینایی، درد در ساق پاها و تاری دید بیشتر درک کرده بودند و برای خود احتمال اغمای ناشی از افزایش و یا کاهش قندخون را کمتر از سایر عوارض متصور بودند. مردان به طور معنی داری شدت عوارض بیماری را بیشتر درک کرده بودند. حساسیت درک شده(199/0=r) و شدت × حساسیت(197/0=r)با مدت زمان ابتلا به دیابت دارای همبستگی مثبت و معنی داری در سطح 05/0 بودند. شدت درک شده، حساسیت درک شده، شدت × حساسیت و وضعیت خودمراقبتی با یکدیگر دارای همبستگی مثبت و معنی داری در سطح 01/0 بودند. سازه های حساسیت(209/0=r) و شدت درک شده (192/0=r)، با یکدیگر 1/12 درصد از تغییرات خودمراقبتی را پیشگویی می کردند، درحالی که شدت× حساسیت نیز 12 درصد تغییرات در خودمراقبتی را پیشگویی می کرد.
    نتیجه گیری
    علی رغم مطلوب بودن وضعیت شدت درک شده در آزمودنی ها، حساسیت درک شده در آنها چندان مطلوب نیست و اغلب بیماران دیابتی احتمال ابتلای خود به عوارض این بیماری را نمی دهند. در این میان توجه دادن بیماران به عوارض پای دیابتی از اهمیت بیشتری برخوردار است و به طور کلی بالابردن شدت و حساسیت درک شده بیماران نسبت به عوارض بیماری می تواند منجر به سطح بالاتری از خودمراقبتی در بیماران گردد.
    کلیدواژگان: شدت درک شده، حساسیت درک شده، خودمراقبتی دیابت
  • مقایسه کارایی جریان های تداخلی و دسموپرسین در درمان شب ادراری اولیه کودکان 5 تا 15 ساله
    پرویز یزدان پناه، صدرالله محرابی، محمدرضا ربانی، سعادت محرابی، حمیدرضا غفاریان شیرازی، سید مسعود سادات صفحه 7
    مقدمه و هدف

    بی اختیاری شبانه ادرار یک اختلال شایع در کودکان 5 تا 15 ساله بوده که با توجه به عوارض متعدد روحی روانی جهت بیمار و والدین نیاز به درمان دارد. روش های متعددی برای درمان به کار رفته است. هدف از این مطالعه مقایسه کارایی جریان های تداخلی و دسموپرسین در درمان شب ادراری اولیه کودکان 15 5 ساله است.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفی می باشد که در آن 75 بیمار 15 5 ساله مراجعه کننده به کلینیک شهید مفتح یاسوج در سال 1386 به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. تعداد 39 بیمار تحت درمان با اسپری بینی دسموپرسین به صورت 20 میکروگرم در روز به مدت سه هفته و در صورت جواب، کم کردن تدریجی دارو تا شش ماه و 36 بیمار دیگر هفته ای پنج بار، هر بار به مدت 20 دقیقه در 15 جلسه تحت بررسی با جریان های تداخلی قرار گرفتند. میزان کارایی درمان بعد از اتمام جلسات درمانی و میزان عود یک ماه بعد، محاسبه شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSSو آزمون های آماری مجذورکای و دقیق فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که در گروه جریان های تداخلی؛ 9 نفر(25درصد)پاسخ کامل، 13 نفر(1/36 درصد) پاسخ نسبی و14 نفر(9/38 درصد) به درمان پاسخ ندادند، در حالی که در گروه دسموپرسین؛ 24 نفر(5/61 درصد) پاسخ کامل، 10 نفر(6/25 درصد) پاسخ نسبی و 5 نفر(9/12درصد) به درمان پاسخ ندادند. میزان عود در جریان های تداخلی و در دسموپرسین به ترتیب؛ 7/16 و 1/23 درصد بود. همه بیماران 1511 سال به دسموپرسین پاسخ(کامل یا نسبی) دادند و همه بیماران مونث به آن پاسخ کامل دادند. پاسخ های درمانی در هر دو گروه در کودکان 1511 ساله نسبت به 105 سال بهتر بود و همه موارد عود در جنس مذکر اتفاق افتاد. در هیچ یک از بیماران عارضه درمانی مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    دسموپرسین و جریان های تداخلی در درمان شب ادراری اولیه موثر و بی خطر می باشند. گرچه دسموپرسین کارایی بهتری دارد، ولی میزان عود با جریان های تداخلی کمتر می باشد. جریان های تداخلی به عنوان یک روش موثر، بی خطر و با میزان عود کمتر در درمان شب ادراری اولیه پیشنهاد می شود.

    کلیدواژگان: شب ادراری اولیه، جریان های تداخلی، دسموپرسین، کودکان
  • عبدالرسول جوان، علی محمدی، شیرعلی خرامین، سمانه محبی صفحه 8
    مقدمه و هدف
    بیماری های قلبی عروقی یکی از شایع ترین علل مرگ و میر بشر در قرون اخیر بوده است. عوامل متعددی در بروز این بیماری ها نقش دارند که یکی از این عوامل اختلالات خواب می باشد. این اختلالات در جامعه بسیار شایع هستند. هدف از این مطالعه مقایسه شیوع اختلالات خواب در بیماران مبتلا به سکته قلبی حاد با همراهان سالم آنان است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه یک پژوهش تحلیلی به صورت مورد شاهدی است که روی 65 نفر بیمار مبتلا به سکته قلبی حاد بستری در بیمارستان امام سجاد(ع) یاسوج به عنوان گروه مورد و 65 نفر از همراهان سالم آنان به عنوان گروه شاهد در سال 1384 انجام گرفت. نمونه ها به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. داده ها با استفاده از دو پرسشنامه اختلالات خواب آلودگی و پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری گردید. داده های جمع آوری شده به وسیله نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مجذور کای، تی و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    از موارد دیس سومینا، زمان بیدار شدن صبحگاهی، طول مدت خواب شبانه، اشکال در به خواب رفتن، انقطاع خواب و سندرم پاهای بی قرار در گروه مورد به طور معنی داری بیش از گروه شاهد مشاهده شد. از نظر زمان به خواب رفتن شبانه و خوابیدن در طول روز بین دو گروه تفاوتی مشاهده نشد. در بین اختلالات پاراسومینا، شیوع فلج خواب، کابوس شبانه و راه رفتن در خواب در گروه مورد به طور معنی داری بیش از گروه شاهد بود، ولی از نظر دندان قروچه و صحبت کردن در خواب بین دو گروه اختلاف معنی داری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    اختلالات خواب در افراد با سکته حاد قلبی بیشتر از افراد سالم دیده می شود و می تواند به عنوان یک عامل خطر در بروز سکته های قلبی در نظر گرفته شود.
    کلیدواژگان: سکته قلبی حاد، اختلالات خواب، دیس سومنیا، پاراسومنیا
  • بررسی میزان کاهش سردرد پس از بی حسی نخاعی متعاقب مصرف داروی دگزامتازون و سرم نرمال سالین دراعمال جراحی سزارین
    کامران توکل، پروین غفاری، اکبر حسن زاده صفحه 9
    مقدمه و هدف
    سردرد پس از بی حسیبی حسی نخاعی، یک مشکل ناخوشایند بوده که بیشتر در افراد جوان، مونثمؤنث و باردار روی می دهد. پس ازانجام بیی حسی نخاعی به خصوص در زنان باردار و جوان دراعمال جراحی سزارین، عوارض متعددی از قبیل سردرد، کمردرد، تهوع و غیره دیده می می شوند که علاوه بر مشکلات روحی و جسمی، باعث تاخیر تاخیر در ترخیص بیماران و افزایش هزینه هزینه های بستری می می گردد. هدف از در این مطالعه هدف بررسیتعیین تاثیر تاثیر داروی دگزامتازون و سرم نرمال سالین بر میزان کاهش سر درد اینگونه دردها پس از بی حسیبی حسی نخاعی در عمل جراحی سزارین می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه یک از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی یک سو کور خود شاهد بوده که بر روی 35 بیمار سنین 18- تا 45 سال بوده که در وضعیت فیزیکی 1 و 2 تقسیم تقسیم بندی انجمن بیهوشی اآمریکا* قرار داشتند، و در مدت 6 ماه در سال 1384 در بیمارستان آموزشی درمانی امام سجاد(ع) یاسوج انجام شد. تمامی این بیماران پس از گرفتن بی بی حسی نخاعی به دنبال عمل جراحی سزارین دچار دردهای نواحی سر، گردن، یا کمر شده بودند و علی علی رغم مصرف داروهای مسکن، سرم درمانی و استراحت، بهبودی نیافته بودند. لذا پس از اخذ رضایت، لذا بدون آگاهی از نوع دارو، آمپول دگزامتازون 2/0 میلی میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن (حداکثر 16میلی گرم) به اضافه یک یک لیتر سرم نرمال سالین در مدت 2 ساعت دریافت نموده و میزان درد آنها بر اساس نمودار مقیایسه ایی بصری درد*(1)، قبل و بعد از تزریق دارو بررسی ومقایسه شدند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماری تی زوجی آنالیز گردید.
    یافته ها
    بیشترین شکایات بیماران بر حسب شیوع دردها شامل؛ سردرد(= 28 نفر، 5/87 درصد)، سرگیجه(19 نفر، =3/59 درصد)، کمردرد=(18 نفر، 2/56 درصد) و درد شانه و گردن(8 نفر، =25 درصد) بودند. میانگین نمره درد بیماران8/1± بر اساس نمودار مقایسه ایی بصری درد 8/1+5/6 بود که پس از درمان به 2/1+±6/1 کاهش یاقفته که این بود که کاهشی معنی دار بود برابر 77 درصد را نشان می داد.آزمون تی-زوجی این کاهش را معنا دار نشان می داد.(1 00/0Pp<).
    نتیجه گیری
    به نظر می می رسد استفاده از داروی دگزامتازون در بهبود دردهای ناشی از بی حسیبی حسی نخاعی در مواردی که درد بیماران به روش های معمول جواب نداده باشد، باعث بهبود سریع بیماران و ترخیص بیماران و در نتیجه کاهش هزینه های بیمارستانی می می گردد.
    کلیدواژگان: سزارین، دگزامتازون، سردرد پس از بی حسی نخاعی
  • صابر رائقی، مصطفی لطیف پور، ناصر ضیا علی، سیمین صدیقی صفحه 10
    مقدمه و هدف
    توکسوپلاسما گوندی انگل داخل سلولی اجباری است و از شایع ترین انگل های مشترک انسان و حیوان است. امروزه مطالعات گسترده مولکولی و اثرات مختلف دارویی بر روی این انگل در حال انجام است و برای تشخیص این انگل در انسان و حیوان از روش های مختلف سرولوژیکی و مولکولی استفاده می شود. هدف از این مطالعه استفاده از سلول های بنیادی ماتریکس بند ناف انسان برای تکثیر انگل توکسوپلاسما گوندی جهت بررسی های سرولوژیکی و مولکولی است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه تجربی در گروه انگل شناسی دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال 1386 انجام شده است. پس از تهیه استرین RHانگل توکسوپلاسما گوندی جدا شده از موش آزمایشگاهی و با تهیه سه رده سلولی سلول های بنیادی ماتریکس بند ناف انسان، سلول های سرطانی ریوی و سلول های سرطانی کبدی انسان و استفاده از آنها در محیط های کشت سلولی با حجم مشخص، با تلقیح تاکی زوئیت انگل به محیط های کشت حاوی رده های سلولی ذکر شده در چندین فلاسک، شرایط رشد و تکثیر انگل در زمان های مشخص مورد بررسی قرار گرفت. از محیط کشت بدون سلول نیز برای مقایسه زمان زنده ماندن انگل به طور همزمان استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارSPSS و آزمون آماری آنالیز واریانس مورد تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    در محیط های کشت ورود انگل در 48 ساعت اول مشاهده شد.در روزهای سوم تا ششم میزان رشد انگل در محیط حاوی سلول های بنیادی ماتریکس بند ناف انسان در مقایسه با سلول های سرطانی ریوی و سلول های سرطانی کبدی انسان قابل قبول بود. در انتهای روز ششم حجم به دست آمده انگل در محیط سلول های بنیادی ماتریکس بند ناف انسان بیشتر بود. خاصیت بیماری زایی انگل جدا شده از این محیط بر روی موش آزمایشگاهی حفظ شده بود.
    نتیجه گیری
    استفاده از محیط سلول های بنیادی ماتریکس بند ناف انسان نسبت به سایر رده های سلولی برای جداسازی و تکثیر انگل مناسب و مقرون به صرفه است. این رده سلولی می تواند محیطی مناسب به جهت تهیه کیت های آزمایشگاهی و پژوهشی و تهیه انگل زنده به میزان مطلوب برای بررسی های دارویی از این رده سلولی استفاده نمود.
    کلیدواژگان: تهیه آنتی ژن، کشت سلولی، توکسوپلاسما گوندی، سلول های بنیادی ماتریکس بند ناف انسان، سلول های سرطانی ریوی
  • بهمن خلیلی، قربانعلی شهابی، سلیمان خیری، بهادر سرکاری، مهدی خلیلی، مریم صمدزاده صفحه 11
    مقدمه و هدف
    کریپتوسپوریدیوم با انتشار جهانی، یکی از عوامل مهم اسهال در کودکان و افراد دارای نقص سیستم ایمنی شناخته شده است. عمده تحقیقات انجام گرفته در خصوص این انگل در سه دهه اخیر و به خصوص در بیماران دارای نقص سیستم ایمنی از کشورهای توسعه یافته گزارش شده و اطلاعات جامع و وسیعی در مورد میزان شیوع و عوامل مؤثر در آلودگی با این انگل در ایران نمی باشد. هدف از این مطالعه تعیین میزان شیوع کریپتوسپوریدیوم و عوامل احتمالی مرتبط با کریپتوسپوریدیوزیس در کودکان زیر 5 سال بستری مبتلا به اسهال بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی به صورت مقطعی روی 171 نمونه مدفوع گرفته شده از کودکان بستری در مرکز آموزشی درمانی هاجر(س) شهرکرد از اردیبهشت لغایت شهریور ماه 1384 و با استفاده از تست الیزا برای جستجوی آنتی ژن سطحی کریپتوسپوریدیوم انجام گرفت. اطلاعات مورد نیاز از طریق تکمیل کردن یک پرسشنامه استاندارد جمع آوری گردید. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مجذور کای و دقیق فیشر آنالیز گردید.
    یافته ها
    در مجموع 8 مورد (5 درصد) آلودگی با کریپتوسپوریدیوم تشخیص داده شد و بیشترین میزان آالودگی در کودکان زیر 1 سال با 6 مورد (6درصد) دیده شد. دو مورد (4 درصد) موارد مثبت هم در گروه سنی 21 ساله مشاهده گردید. در این بررسی ارتباط بین جنس و آلودگی با این انگل وجود دارد، به طوری که میزان آلودگی به طور معنی داری در پسرها بیشتر از دخترها بود (05/0 (p<. در این مطالعه همچنین ارتباط معنی داری بین عدم استفاده از شیر مادر و وزن کمتر یا مساوی 2500 گرم در هنگام تولد و آلودگی با این انگل دیده شد (05/0 (p<.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که میزان شیوع آلودگی با این انگل در کودکان زیر 5 سال بستری مبتلا به اسهال در شهرکرد تقریبا برابر سایر مطالعات مشابه در دیگر نقاط کشور بوده و از عوامل احتمالی مؤثر در آلودگی با کریپتوسپوریدیوم می توان پسر بودن، دارا بودن وزن کمتر یا مساوی2500 گرم در هنگام تولد و بهره نبردن از شیر مادر در زمان نوزادی را می توان نام برد.
    کلیدواژگان: اسهال، الیزا، کریپتوسپوریدیوم، کودکان
  • عباسعلی کریمی، رضا چمن، عزیزالله پورمحمودی صفحه 12
    مقدمه و هدف

    وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به منظور ایجاد شرایط زایمان ایمن در مناطق روستایی و کاهش زایمان در منزل، مراکز تسهیلات زایمانی روستایی را تاسیس نمود، ولی آمار موجود در استان کهگیلویه و بویراحمد حکایت از پایین بودن مراجعه به مراکز تسهیلات دارد. لذا این مطالعه به منظور تعیین علل عدم مراجعه زائوها به مراکز تسهیلات زایمانی از دیدگاه مادران انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه به صورت توصیفی و بر اساس تمام شماری و تکمیل پرسشنامه خود ساخته که روایی محتوایی و ظاهری آن با مشاوره متخصصان و پایایی آن به روش دو بار آزمایی تعیین گردیده بود، انجام شد. اطلاعات مربوط به محل سکونت، سن، سواد و تعداد زایمان، مراقبت های دوران بارداری، شخص تصمیم گیرنده در رابطه با محل زایمان، دسترسی جغرافیایی و علت عدم مراجعه به مرکز تسهیلات زایمانی 747 زائو با سئوال از آنان در پرسشنامه طرح ثبت شد. مطالعه در سه ماهه اول سال 1384 در مناطق تحت پوشش مراکز تسهیلات زایمانی استان کهگیلویه و بویراحمد انجام شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSSو شاخص های توصیفی و آزمون مجذور کای آنالیز گردید.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که از 747 نفر زائوی مورد بررسی 384 نفر (51 درصد) در زایشگاه بیمارستان، 133 نفر (18 درصد) در مراکز تسهیلات زایمانی و 230 نفر (31 درصد) در منزل زایمان نموده بودند. بین تعداد زنانی که در مرکز تسهیلات زایمان کرده بودند با زنانی که در منزل زایمان نموده بودند از نظر آموزش دوره بارداری به وسیله مامای مرکز تسهیلات تفاوت آماری معنی داری مشاهده شد(001/0>p). 510 نفر (68 درصد) از زائوها خود مسئول انتخاب محل زایمان بودند و مهمترین علت عدم مراجعه به مراکز تسهیلات زایمانی به وسیله 181 نفر (79 درصد) از زنان زائو که در منزل زایمان نموده بودند، دسترسی جغرافیایی عنوان شد. سواد، محل سکونت و تعداد زایمان های قبلی با انتخاب محل زایمان ارتباط معنی داری داشتند(05/0>p).

    نتیجه گیری

    نتایج تحقیق نشان داد که مهمترین علت عدم مراجعه به مراکز تسهیلات زایمانی بنا به نظر زائوها عدم دسترسی جغرافیایی به مراکز تسهیلات است و نیز آموزش به وسیله ماما در مراجعه زنان به مراکز تسهیلات نقش مهمی دارد.

    کلیدواژگان: زایمان، عوامل، تسهیلات زایمانی
  • بهادر سرکاری، محسن نغماچی، سمیه عظیمی، مرضیه واعظی صفحه 13
    مقدمه و هدف
    کیست هیداتیک یکی از مهمترین بیماری های مشترک انسان و دام در کشورمان می باشد. درمان جراحی هنوز به عنوان اصلی ترین راه درمان این بیماری می باشد. این مطالعه با هدف بررسی خصوصیات موارد جراحی شده کیست هیداتیک در طی دوره ده ساله گذشته در بیمارستان های شهر یاسوج صورت گرفته است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی پرونده تمامی بیماران مبتلا به کیست هیداتیک که در بیمارستان های شهر یاسوج مورد عمل جراحی قرار گرفته بودند در طی یک دوره ده ساله (13841374) انتخاب و اطلاعات مورد نیاز از جمله؛ سن، جنس، محل سکونت، شغل بیمار، عضو آلوده، تعداد کیست، علایم کلینیکی و مدت زمان بستری از پرونده ها استخراج گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارSPSS و شاخص های توصیفی بررسی شد.
    یافته ها
    تعداد موارد جراحی شده کیست هیداتید در طی دوره ده ساله مورد مطالعه، 105 مورد بوده است. از این تعداد 70 نفر (7/66 درصد) زن و 35 نفر (3/33 درصد) مرد بودند. از نظر سنی بیشترین موارد بیماری (33 مورد، 4/31 درصد) در گروه سنی 40 31 سال بوده است و پس از آن گروه سنی60 51 سال با 25 مورد (8/23 درصد) بیشترین موارد آلودگی را به خود اختصاص داده است. از نظر شغل، بیشترین موارد بیماری (70 مورد، 7/66 درصد) در زنان خانه دار دیده شده است. از نظر محل کیست در بدن، در 81 درصد از موارد عضو آلوده کبد بوده است. تعداد کیست بیماران در بیشتر موارد (7/87 درصد) یک عدد بوده است، اما در 4/11 درصد از موارد تعداد کیست ها دو عدد و در یک مورد تعداد 18 عدد کیست از بدن بیمار جدا شده است. عود بیماری که منجر به جراحی مجدد گردیده در 3/14 درصد (15 مورد) از بیماران مشاهده شده است و در یک مورد بیمار 5 بار مورد عمل جراحی قرار گرفته است.
    نتیجه گیری
    نتایج این بررسی نشان داد که کیست هیداتیک بیماری بومی منطقه مورد مطالعه بوده و طی سال های گذشته در روند ایجاد بیماری و تعداد موارد آن تغییر خاصی صورت نگرفته است. از طرفی تعداد موارد بروز سالیانه این بیماری در این منطقه نسبت به سایر مناطق کشورمان بیشتر می باشد، بنابراین اقدامات لازم جهت کنترل این بیماری ضروری به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: کیست هیداتیک، اپیدمیولوژی، جراحی
|
  • Atashkhoyi S. , Negargar S. Page 1
    Introduction &
    Objective
    Onset of action of relaxants is influenced by cardiac output and muscle blood flow. Ephedrine increases blood flow to muscles and may shorten the onset of action of succinylcholine. The aim of this study was to evaluate the effect of small-dose of ephedrine administered prior to rapid-sequence induction of anesthesia on the onset time of succinylcholine for endotracheal intubation.
    Materials and Methods
    In this randomized clinical trial, 60 patients scheduled for elective gynecologic surgeries in Alzahra hospital in Tabriz 1385, were selected. In these patients ephedrine, 70 µg/kg (study group, n=30), or saline (placebo group, n=30) was administered 3 minutes before induction of anesthesia with thiopentone/fentanyl. Succinylcholine, 0.6 mg/kg, was administrated to facilitate the tracheal intubation. Onset of succinylcholine, intubating conditions and hemodynamic variables were recorded in the subjects.
    Results
    Fasciculation was absent in 60% (36) of the patients. No significant differences were found between the onsets of fasciculation between two groups. Moreover, the difference in duration of fasciculation in two groups was not significant. Onset time of succinylcholine was significantly shorter in study group (19.53±3.91 second), compared with placebo group (25.87±7.11 second) (p<0.0001). Patients in study group were intubated in 47.07±4.51 seconds compared with 58.73±9.04 seconds in placebo group (p<0.0001). Intubation conditions were similar in both groups. Heart rate was slightly increased in study patients in the first and 3rd minutes after ephedrine administration, but there was no significant difference in systolic blood pressure values compared with the baseline value between two groups.
    Conclusion
    The onset time of succinylcholine is shortened with small-dose of ephedrine pretreatment without significant adverse heamodynamic effects
  • Ataei B. , Araghy A. , Fasihi Dastjerdi M. , Farajzadegan Z. Page 3
    Introduction &
    Objective
    Differentiating exudates from transudate is the first step in examining pleural effusion. Moreover, it is a guide for determination of pathologic trend of background diseases and differential diagnosis. Although Light’s criteria are considered as standard in differentiating exudates from transudate, in some studies pleural fluid cholesterol, ratio of pleural fluid cholesterol to serum and ratio of pleural fluid bilirubin to serum have been considered. This study was performed to investigate the diagnostic efficacy of cholesterol and bilirubin of pleural fluid in differentiating exudates from transudate pleural effusion.
    Materials and Methods
    This cross-sectional study was performed in Al-Zahra Hospital, Isfahan in 1384, where 86 cases of pleural effusion were assessed by easy and consecutive sampling method. After differentiation of patients with exudates from transudate pleural effusion, based on light’s criteria, related parameters were measured. Using ROC (Receiver Operative Characteristics) curves, area under the curve was determined following by determination of sensitivity, specificity and positive and negative predictive values. Results were analyzed by MC Nemar test.
    Results
    From 86 studied patients, 59 cases were exudates and 27 cases were transudates. Considering the pleural cholesterol above 43 mg/dl as cut off, a sensitivity of 73.8% and specificity of 92% were obtained for the method. Decreasing the cut off level to 35.5 mg/dl, the sensitivity was increased and reached to 81.4%. Ratio of pleural fluid cholesterol to serum more than 0.3 had a sensitivity of 65%, 88% specificity and 85% efficiency for differentiation of pleural effusion while ratio of pleural fluid bilirubin to serum more than 0.6 had 76.3% sensitivity, 74.1% specificity and 75.6% efficacy.
    Conclusion
    The criterion on 3 g/dl protein had the highest sensitivity and specificity in differentiating exudates from transudate pleural effusion and can be used as the best determinant alone. Also pleural fluid cholesterol more than 35.5 mg/dl has suitable sensitivity and specificity and the combination of pleural fluid protein and cholesterol can be used as the best practical determinant. The criterion of pleural fluid cholesterol to serum ratio more than 0.3 has low sensitivity and with reduction of this ratio to 0.14, its sensitivity increases but its specificity will decrease.
  • Doosti A. , Javadi Gr. , Sardari S. , Shokrgozar Ma. , Ghassemi-Dehkordi P. Dvm Page 4
    Introduction &
    Objective
    Brucella is a facultative intracellular pathogen and one of the etiologic agents of brucellosis that can infect humans and domestic animals. Attenuated strains such as B. melitensis Rve1 and B. abortus S19 and Rb51 are being used to control brucellosis in domestic animals. However, no safe and effective vaccine is available for human use. This study was designed to evaluate the immunogenicity and the protective efficacy of a divalent fusion DNA vaccine encoding both the B. melitensis Omp31 protein and P39 protein, designated pCDNA3 recombinant vector.
    Materials and Methods
    This experimental study was performed in Biotechnology Research Center of Islamic Azad University, Shahrekord branch in summer, 1386. Construction of pCDNA3 recombinant vector containing Omp31 and P39 genes of B. melitensis was completed. Then, 12 Balb/c mice were immunized intramuscularly with 100 mg per 50 micro liters of this DNA vaccine. Control mice, 12 Balb/c mice, were simultaneously injected with PBS. During the 1st, 7th, 15th and 30th days the mice received the injections. Afterwards, the ELISA cytokine assay was performed and data were analyzed by SPSS software.
    Results
    Intramuscular injection of the divalent DNA vaccine elicited cellular immune responses in Balb/c mice. The ELISA cytokine assay with serum of vaccinated mice showed high level of IFN-γ and low changes of IL-4 in compare with control mice.
    Conclusion
    Use of divalent genetic vaccine based on the Omp31 and P39 genes can elicit a strong cellular immune response against Brucellosis.
  • Morowati Sharifabad Ma. , Rouhani Tonekaboni N. Page 6
    Introduction &
    Objective
    Diabetes is a disease with long cardiovascular, renal, eye and neural complications. It is prevalent all around the world including Iran and especially in Yazd province and its prevalence is increasing. Higher perceived severity and susceptibility of its complications may cause a higher level of self care behaviors in these patients. The aim of this study was to determine the constructs’ status and their related factors in diabetic patients.
    Materials and Methods
    This analytical study was carried out on 120 diabetic patients referred to Yazd Diabetes Research Center which were recruited with a sampling method. A questionnaire was used for data collection which measured the perceived severity and susceptibility and self care behaviors. Subjects’ demographic variables such as age, sex, education level, job, history of diabetes duration and type of diabetes were also recorded.
    Results
    The subjects reported 86.72, 55.72 and 62.79% of receivable scores of perceived severity, perceived susceptibility and self care score, respectively. Deteriorating eyesight was perceived at the highest level of severity and circulatory problems in the feet were at the lowest level. Deteriorating eyesight and aching legs and blurred vision was at the highest level of perceived susceptibility while high and low sugar coma was at the lowest level. Men had a higher level of perceived severity than women. There was a significant correlation between history of diabetes duration and perceived susceptibility and severity × susceptibility. Perceived susceptibility and severity, and severity × susceptibility and self care behaviors had a significant correlation with each other at 0.01 level. Perceived susceptibility and severity predicted 12.1% of variances in self care behaviors while severity × susceptibility predicted 12% of variances in self care behaviors.
    Conclusion
    Despite the fact that perceived severity of diabetes complications among subjects was at favorable level, their perceived susceptibility was low. Diabetic foot complications are more important and in general, increasing perceived susceptibility and severity may induce an increas in self care behaviors among diabetic patients.
  • Comparison Efficacy of Interferential Currents and Desmopressin in Primary Enuresis Children of 5-15 Years Old
    Yazdanpanah P. , Mehrabi S. , Rabani M. , Ghaffarian Shirazi Hr. , Sadat M. Page 7

    Introduction &

    Objective

    Nocturnal enuresis as a common disorder in children can create many problems. A variety of modalities has been used for its treatment but applying new and effective modalities can be of much interest. In this study efficacy of interferential currents (IFC), as a new modality, has been compared with nasal spray of desmopressin in treatment of primary nocturnal enuresis in 5-15 year old children.

    Materials and Methods

    This is a prospective, randomized, clinical trial in which 39 patients received desmopressin (20µg/day) for 3 weeks and left off gradually in six months, if it was responsive. The other 36 patients received IFC therapy (5 times/week, 20 minutes each session, up to 15 sessions). Efficacy of treatment was evaluated after completion of therapeutic sessions and recurrence rate was calculated one month later.

    Results

    About 66.7% of patients were 5-10 and 33.3% were 11-15 years old. Of all subjects, 58.7% were male and 41.3% were female. In those patients who received IFC, complete response was observed in 25%, partial response in 36.1% and 38.9% had no response while in desmopressin group, complete response was achieved in 61.5%, and partial response in 25.6% of cases and 12.8% had no response to the treatment. The recurrence rate in IFC and desmopressin groups were 16.7 % and 23.1%, respectively. In 11-15 year old children, response rate was better than those for 5-10 years old. Male patients had the most rate of recurrence. Therapeutic side effects were not observed in any of the patients in both groups.

    Conclusion

    Desmopressin and IFC are effective and safe modalities for treatment of primary nocturnal enuresis of children with less recurrence in females. Moreover, desmopressin had better efficacy while IFC had less recurrence rate. In addition, desmopressin showed better efficacy in females. IFC can be recommended as an effective and safe modality for treatment of primary nocturnal enuresis, with less recurrence rate.

  • Study of the Effect of Dexamethasone and Normal Saline in Reducing Headache after Spinal Anesthesia in Cesarean Section
    Tavakol K. , Ghaffari P. , Hassanzadeh A. Page 9
    Introduction &
    Objective
    Post dural puncture headache (PDPH) is a bothersome complication of spinal anesthesia specially in young parturient women after cesarean, which causes not only psychotic and somatic problems, but also increases hospital costs due to delay in patients discharge from hospital. The purpose of this study was to determine the effect of dexamethasone in improvement of complications of PDPH after spinal anesthesia in cesarean section.
    Materials and Methods
    This is a randomised clinical trial in which 35 cases of parturient women, aged 21-44 years, who developed pain in head (PDPH), lumbar, shoulder, or more than one site due to spinal anesthesia after cesarean section in spite of consumption of NSAID drug, opoid, bed rest, rehydration. They received intravenously drip dexamethasone 0.2mg/kg (maximum 16mg) in one liter of normal saline for 2 hours. Visual analogue scale (0=no pain, 10=most unbearable pain) for patients before and after dexamethasone therapy was used and recorded.
    Results
    The most common complaints of patients were headache (87.5%), low back pain (56.2%), shoulder and neck pain (25%). Results showed that mean of VAS pain score before tretment was 6.5±1.8 and decreased to 1.6±1.2 after treatment indicating a decrease of 77% in pain among the subjects.
    Conclusion
    The advantage of dexamethasone therapy in comparisn with routine supportive therapy is the greater rapidity in pain relief and earlier release of patients from hospital.
    Introduction
    Post dural puncture headache (PDPH) is a bothersome complication of spinal anesthesia special in young, parturient women, after cesarean section, which causes not only psychotic and somatic Problems, but also can increases hospital costs due to delay in discharge of patients in hospital. The purposed of this study was determining effect of dexamethasone in improvement of complications of PDPH after spinal anesthesia in cesarean section.
  • Raeghi S. , Lateifpor M. , Zia-Ali N. , Sedeghi S.Dvm Page 10
    Introduction &
    Objective
    Toxoplasma gondii is an intracellular parasite and one of the most common parasites between human and animals. Nowadays the molecular methods are being used for the diagnosis. Many molecular and drug assays have been performed on this parasite. Many serological and molecular methods are available for detection of this parasite. The aim of this study was to use human umbilical cord matrix cells for propagation of Toxoplasma gondii for serological and molecular assays.
    Materials and Methods
    In this experimental study, performed in Kerman Medical University, RH strain of tachyzoite of Toxoplasma gondii was isolated from mice and cultured in HUMC, A549 and Hep2 media. The growth and generation conditions of cultured parasite in different times were studied. DMEM medium was used to compare the viability of parasite. The obtained data were analyzed by variance analysis using SPSS software.
    Results
    Parasite entry to cell line was observed in the fist 48 hours of culturing in all media. In day 3-6, propagation of parasites in HUMC cell line was better than other cultures. In the late 6th day volume of cultivated parasites in virulence was acceptable.
    Conclusion
    Use of human umbilical cord matrix cells is a suitable and inexpensive method for proliferation of Toxoplasma gondii. Using these cell lines are useful in providing live parasite for research purposes, drug assays or making laboratory kits.
  • Khalili B. , Shahabi Gh. , Khayeri S. , Sarkari B. , Khalili M.Md, Samadzadeh M. Page 11
    Introduction &
    Objective
    Cryptosporidium is a cosmopolitan protozoan parasite which is recently known as one of the main causes of diarrhea in children and immunocompromised cases. Majority of studies on this parasite in the last 3 decades focusing on immunocompromised cases has been reported from developed countries and no comprehensive study has evaluated the prevalence and risk factors related to cryptosporidiosis in Iran. This study aimed at investigating the prevalence of Cryptosporidium and risk factors related to cryptosporidiosis in hospitalized children under 5 years of age due to diarrhea in Hajar Hospital, Shahrekord.
    Materials and Methods
    This is a cross–sectional and descriptive - analytical study. One hundred and seventy one stool samples were obtained from hospitalized children under 5 years of age due to diarrhea in Hajar Hospital. They were examined by ELISA method to detect Cryptosporidium Surface Antigen (CSA). Data were collected by standard questionnaire and analyzed using statistical tests by Epiinfo2002 software.
    Results
    Out of 171 stool samples, 8 (5%) cases were positive for CSA. The highest frequency of infection, 6 cases (6%), was seen in children under 1 year followed by 13-24 months children with 2 cases (4%). There was a statistically significant correlation between infection with Cryptosporidium and gender. The frequency of infection was statistically higher in boys than in girls (p<0.05). Also a statistically significant relationship was observed between infection with Cryptosporidium and non-breast fed children and low birth weight (p<0.05).
    Conclusion
    These results showed that prevalence of cryptosporidiosis in hospitalized children under 5 years due to diarrhea in Shahrekord is similar to other parts of Iran and factors like being masculine, having a low birth weight and non-breast feeding are risk factors increasing the chance of cryptosporidiosis
  • Sarkari B. , Naghmachi M. , Azimi S. , Vaezi M. , Ebrahimi S. Page 13
    Introduction &
    Objective
    Cystic echinococcosis (CE) is a zoonotic infection of humans and domestic animals caused by larvae of the cestode Echinococcus granulosus. Echinococcosis has a world-wide geographic distribution and occurs in all continents. CE is one of the most important zoonotic diseases prevalent in different parts of Iran and human cases are repeatedly reported from medical centers in different regions of Iran. This study was conducted to survey the hospital records of hydatidosis between 1996 and 2006 in Yasuj, southwest of Iran.
    Materials and Methods
    Hospital records of CE patients from 1996-2006 in three hospitals in Yasuj were carefully studied. Data such as age, sex, occupation, place of residence, number of cyst, cyst location, clinical signs and other related features were recorded in a predestined information sheet. Collected data were statistically analyzed.
    Results
    Results of this study showed that during 1996 to 2006 (10 years) 105 cases of hydatidosis have been admitted in Yasuj hospitals, out of which 70 cases (66.7%) were women and 35 cases (33.3%) were men. Considering the age of patients, the highest rate of infection was recorded in 31-40 year old patients. Female housekeepers with 66.7% of cases were found to be the main victims of the disease. Hepatic cyst was recorded in 81% of cases where nephrotic cyst was the second most prevalent one. Most of the patients (87.8%) had only one cyst, though 11.4% of the patients had 2 cysts and in one case 18 cysts have been isolated from the patient. Recurrence of the disease, based of number of patient's operation, was noted in 14.3% of cases and in one case five times of surgery for removing of hydatid cyst were noted.
    Conclusion
    Results of this study indicate that CE is an endemic disease in the studied area. Data also suggest that the trend and number of CE cases remained unchanged during the 10 years in this area. Therefore, effective steps should be taken to control the disease in this hydatid cyst endemic district.