فهرست مطالب

Physiology and Pharmacology - Volume:12 Issue: 1, 2008

Physiology and Pharmacology
Volume:12 Issue: 1, 2008

  • 92 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1387/03/25
  • تعداد عناوین: 10
|
  • مریم انجم شعاع، خدیجه کربلایی، شهناز رضوی، محمد مردانی، سمیه تنهایی، محمدحسین نصر اصفهانی، حسین بهاروند صفحه 1
    مقدمه
    هدف این مطالعه بررسی توانایی نوتوکورد در القا سلولهای بنیادی جنینی موش به سلولهای عصبی و تمایزاین سلولها به نورونهای حرکتی بود.
    روش ها
    برای تشکیل اجسام شبه رویانی (EBs)، سلولهای بنیادی جنینی (ES) رده ی Royan B1، به مدت چهار روز در محیط کشت فاقد LIF قرار گرفتند. سپس EBs تشکیل شده به چهار گروه تقسیم شدند، درگروه اول و دوم EBs به مدت چهار روز با اسید رتینوئیک تیمار شدند و در گروه سوم و چهارم تیمار با اسید رتینوئیک صورت نگرفت. علاوه بر این، EBs گروه های اول و سوم به مدت چهار روز با نوتوکورد کشت داده شدند، سپس EBs از لحاظ درصد و نوع نورونهای حاصل با استفاده از تکنیکهای RT-PCR، ایمنوسیتوشیمی و فلوسیتومتری مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    میانگین درصد نورون ها در گروه های 1، 2، 3 و 4 به ترتیب 55، 42، 6 و 5 درصد بود و از این نظر بین گروه های 1و2 با گروه های 3و 4 اختلاف معنی داری (P <0.05) دیده شد. درصد نورونهای حرکتی (Hb9 مثبت) در گروه 1 (4/20%) نسبت به سایر گروه ها (3-2%) افزایش چشمگیری داشت.
    نتیجه گیری
    نوتوکورد قادر به القای عصبی سلولهای بنیادی جنینی موشی نمی باشد، اما قادر به تمایز سلولهای پیشساز عصبی به نورونهای حرکتی می باشد.
    کلیدواژگان: نوتوکورد، القای عصبی، سلولهای بنیادی جنینی، هم کشتی، اسید رتینوتیک
  • لیلا ستاریان، محمد جوان، فرشته معتمدی صفحه 14
    مقدمه
    استرس قادر به مهار تحمل به اثر ضد دردی مرفین است. تغییر در میزان کته کولامین ها به دنبال مصرف مزمن مرفین مشاهده شده است. در مطالعه حاضر به دنبال مصرف مزمن مرفین و بروز تحمل به اثر ضد دردی آن، میزان بیان آنزیم تنظیم گر (Rate limiting) بیوسنتز کتکولامین ها یعنی تیروزین هیدروکسیلاز (TyH) و آنزیم های تجزیه کننده آنها یعنی منوآمین اکسیداز Aو B (MAO-A، MAO-B) وکتکول-o-متیل ترانسفراز (COMT) مورد بررسی قرار گرفته است.
    روش ها
    از تزریق مزمن مرفین بصورت داخل صفاقی با دوز mg/kg20 دو بار در روز به مدت 4 روز برای القاء تحمل به مرفین استفاده شد. درد التهابی مزمن در طی 4 روز با تزریق روزانه 50 میکرو لیتر فرمالین 5% به طور متناوب به پنجه پاهای چپ و راست حیوان ایجاد گردید. برای برآورد اثر ضد دردی مرفین در روز 5 از آزمون Tail- Flick استفاده شد. بررسی بیان ژنهای مورد نظر با کمک روش RT-PCR نیمه کمی در روز 5 انجام گرفت.
    یافته ها
    در گروه دریافت کننده مرفین تغییر بارزی در میزان بیان ژن MAO-A دیده نشد اما درد مزمن، میزان بیان این ژن را افزایش داد. درد+مرفین بیان این ژن را تغییر نداد. بررسی تغییرات بیان MAO-B نشان دهنده افزایش بیان این ژن در گروه دریافت کننده مرفین مزمن و عدم تغییر آن در گروه های دریافت کننده درد ویا درد+مرفین بود. بیان COMT در گروه های مختلف تغییری نداشت. بیان تیروزین هیدروکسیلاز توسط مرفین مزمن کاهش یافت. درد+مرفین بیان آنرا نسبت به گروه دریافت کننده مرفین مزمن افزایش داد.
    نتیجه گیری
    در طی ایجاد تحمل، بیان ژنها به نفع کاهش سنتز و افزایش حذف کتکولامین ها تغییر می نماید. به نظر می رسد مصرف مزمن مرفین باعث کاهش دسترسی نرونهای نخاعی به کتکولامین ها شده و از این طریق به تکوین تحمل کمک می نماید. مشاهده قبلی ما مهار ایجاد تحمل به مرفین با کاربرد موضعی و توام اپی نفرین را نشان داده بود.
    کلیدواژگان: تحمل، بیان ژن، کتولامین ها، تیروزین هیدروکسیلاز، منوآمین اکسیداز A و B، کتکول، o، متیل ترانسفراز، مرفین، تحمل، موش صحرایی
  • مرضیه حسینی، سهراب حاجی زاده، یعقوب فتح الهی، مجتبی گل محمدی، بتول عرفانی، علی حیدریان پور صفحه 22
    مقدمه
    آدنوزین به عنوان یک متسع کننده رگی، نقشی فیزیولوژیک در تنظیم جریان خون مغزی به عهده دارد.
    روش ها
    در این بررسی با استفاده از تکنیک جریان سنجی لیزر داپلر، تغییرات جریان خون عروق نرم شامه ای به دنبال کاربرد موضعی آگونیست های گیرنده های آدنوزین (آدنوزین، CGS-21380، NECA) با غلظت های M 8-10، 7-10، 6-10، 5-10، 4-10 به تنهایی وسپس به همراه آنتآگونیست انتخابی گیرنده A2A (M 6-10) آدنوزینی در گروه حیوانات دست نخورده و وابسته به مرفین، تحقیق شد. در این تحقیق موشهای صحرایی نر نژاد Sprague Dawley با وزن 350- 250 گرم که در شرایط استاندارد و یکسان نگهداری شده بودند پس از بیهوشی با اورتان g/kg 5/1 مورد برسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    آدنوزین، CGS-21380 و NECA به صورت وابسته به دوز در هر دو گروه مورد بررسی باعث افزایش جریان خون عروق مربوطه شدند که این اثر توسط آنتآگونیست گیرندهA2A آدنوزینی به گونه ای معنی دار مهار شد. پاسخ های افزایش جریان خون در گروه حیوانات وابسته به مرفین که آدنوزین دریافت کرده بودند در غلظت های M 7-10، 6-10، 5-10و گروه هایی که NECA دریافت کرده بودند در غلظت های M 6-10، 5-10، 4-10 از پاسخ های افزایش جریان خون ایجاد شده در گروه حیوانات دست نخورده به گونه ای معنی دار بیشتر بود، ولی اختلافی میان افزایش جریان خون ایجاد شده درگروه هایی که CGS-21380دریافت کرده بودند دیده نشد.
    نتیجه گیری
    براساس یافته های فوق به نظر می رسد گیرنده های A2B آدنوزینی در شرایط وابستگی به مرفین نقش بیشتری را نسبت به گیرنده های A2A آدنوزینی در تنظیم جریان خون نرم شامه ای بعهده دارند.
    کلیدواژگان: گیرنده آدنوزینی، وابستگی به مرفین، جریان خون نرم شامه ای
  • سمیه منگابادی، سید محمد فیروزآبادی، سیدجواد میرنجفی زاده صفحه 31
    مقدمه
    تحریک مغناطیسی مغز(rTMS) می تواند تحریک پذیری نورونهای کورتکس مغز را تغییر دهد. تحریک غیر تهاجمی مغز انسان، یک توالی پیچیده از رویدادها با اثرات پیاپی مهاری و تحریکی را به دنبال دارد. عموما فرکانس های پایین (کمتر از 1 هرتز) مهاری اند و فرکانس های بالا تحریک پذیری کورتکس را افزایش می دهند. در تحقیق حاضر اثرات فرکانس های مختلف rTMS بر تشنجات ناشی از کیندلینگ شیمیایی پنتیلن تترازول (PTZ) مورد بررسی قرار گرفته است.
    روش ها
    حیوانات در طی 4 هفته (سه تزریق در هفته) تحریک تشنج زا (PTZ) را دریافت کردند. برای بررسی اثر rTMS، بر روند اکتساب کیندلینگ حیوانات 30 دقیقه بعد از تزریق PTZ، rTMS با فرکانس های 25/.، 1 و 5 هرتز در شدت برابر با استانه حرکتی حیوان به مدت 4 ثانیه (4 دفعه با فاصله زمانی 10 ثانیه) دریافت کردند. رفتار حیوان به مدت 20 دقیقه پس از هر تزریق PTZ بررسی و حداکثر مرحله رفتاری تشنج، مدت زمان تاخیر مراحل 2، 4 و 5 و طول دوره تشنج مرحله 5 در هر مورد ثبت شد. اثر فرکانس های مختلف rTMS بر پارامترهای فوق در روند القای کیندلینگ بررسی شد. حیوانات به مدت 4 هفته با تزریق PTZ کیندل شدند.
    یافته ها
    اعمال rTMS در فرکانس25/. هرتز حد اکثر مرحله رفتاری مشاهده شده را نسبت به گروه کنترل به طور معنی دار کاهش و در فرکانس 5 هرتز افزایش داد. نتایج نشان داد rTMS در فرکانس 25/0 هرتز زمان تاخیر مرحله 4 و5 تشنج را افزایش داد ودر فرکانس 5 هرتز آنها را کاهش داد. rTMS درفرکانس 25/. هرتز مدت تشنج مرحله 5 را با طور معنی داری کاهش و در فرکانس 5 هرتز آن را افزایش داد.
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق نشان داد فرکانس های پایین rTMS نقش تعیین کننده در بروز اثرات ضد تشنجی و ضد صرعی دارد. اعمال rTMS بر روند کیندلینگ در فرکانس 25/. و 1 هرتز اثرات مهاری و در فرکانس 5 اثر تحریکی دارد.
    کلیدواژگان: تحریک مغناطیسی، صرع، تشنچ، پنستیلین، تترازول، کیندلینگ، شیمیایی، موش صحرایی
  • شیرین ببری، پرهام رئیسی، حجت الله علایی، محمدرضا شریفی، گیسو محدث صفحه 39
    مقدمه
    مطالعات نشان داده اند که ورزش عملکردهای شناختی را تحت تاثیر قرار می دهد. با این حال با توجه به اینکه ورزش می تواند بصورت اختیاری و یا اجباری در مطالعات حیوانی بکار رود و اینکه بیشتر نتایج موجود در مورد اثرات ورزش بر یادگیری و حافظه مربوط به پروتکول ورزش اختیاری است، تاثیرات ورزش و بخصوص ورزش اجباری بر روی یادگیری و حافظه هنوز مورد بحث می باشد. این مطالعه قصد دارد اثرات ورزش با دستگاه تردمیل را روی تقویت طولانی مدت (LTP) در شکنج دندانه دار در موشهای صحرایی بررسی نماید.
    روش ها
    پروتکول ورزش از نوع ورزش با شدت متوسط بوده که شامل دویدن بر روی دستگاه تردمیل با شیب صفر درجه و سرعت m/min 17 به مدت 40 دقیقه در روز، در تمام ایام هفته، برای مدت 12 هفته می باشد. پتانسیل میدانی پس سیناپسی تحریکی (fEPSP) بدنبال تحریک تتانیک (400 هرتز) مسیر Perforant pathway در ناحیه شکنج دندانه دار ثبت گردید.
    یافته ها
    شاخصهای پاسخهای ثبت شده شامل، دامنه پتانسیلهای تجمعی میدانی و شیب پتانسیل پس سیناپسی تحریکی میدانی، در گروه ورزش در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری را نشان داد. ولی منحنی های تحریک-پاسخ (I/O) در ناحیه شکنج دندانه دار که قبل از القاء LTP اندازه گیری شد، تفاوت معنی داری را میان گروه ها نشان نداد.
    نتیجه گیری
    این نتایج پیشنهاد کننده این موضوع است که استرس متناوبی که بدلیل اعمال شوک الکتریکی برای وادار کردن حیوان به دویدن در ورزش تردمیل وارد می گردد، با تاثیر بر انتقال سیناپسی باعث آسیب القاء LTP در شکنج دندانه دار شود. بنابراین این آزمایش نشان می دهد که ورزش تردمیل بصورت طولانی مدت می تواند یادگیری و حافظه را کاهش دهد.
    کلیدواژگان: تقویت طولانی مدت، فعالیت بدنی، ورزش تردمیل، یادگیری و حافظه
  • جواد ساجدیان فرد، فرامرز آذرنگ، الهه سلیمان نژاد صفحه 46
    مقدمه
    درد به عنوان یکی از روندهای پیچیده در سیستم عصبی مرکزی همیشه مورد نظر محققین بوده است. در سیستم عصبی مرکزی مسیرهای متفاوتی برای کنترل درد وجود دارد. از مهم ترین این مراکز، سیستم کنترل درد نزولی نورآدرنرژیکی و هسته لوکوس سرولئوس (LC) می باشد که از پل دماغی شروع شده و به شاخ پشتی نخاع ختم می گردد. در این تحقیق اثر درد ایجاد شده توسط تزریق فرمالین در موش بیهوش در هسته LC مطالعه گردید.
    روش ها
    برای بررسی اثرات درد در هسته LC از موش صحرایی به وزن تقریبی 280 تا 320 گرم در 2 گروه کنترل (تزریق l50 سالین نرمال) و آزمایش (تزریق l 50 فرمالین 5/2%) استفاده شد موش های صحرایی توسط پنتوباربیتال سدیم mg/kg i.p.) 50) بیهوش گردیدند. کاوند میکرودیالیز با زوایه 15 درجه در هسته LC سمت چپ کاشته شده و 24 ساعت پس از آن، میکرودیالیز انجام گرفت. قبل از شروع دیالیز ابتدا حیوانات توسط اورتان بیهوش شده و فرمالین 5/2% به عنوان عامل ایجاد کننده درد شیمیایی و تونیک زیر پوست پای عقب تزریق گردید. نمونه های میکرودیالیز در فواصل 15 دقیقه ای جمع آوری شد. برای تعیین غلظت نورآدرنالین (NA) و متابولیت آن، 3- متوکسی 4- هیدروکسی فنیل گلیکول (MHPG)، از دستگاه HPLC-ECD استفاده گردید.
    یافته ها
    غلظت NA و MHPG در هسته LC در طی فازهای اول و دوم آزمون فرمالین، تغییرات معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که در حالت بیهوشی، هسته LC در دردهای شیمیایی و تونیک نقشی ایفاء نمی کند.
    کلیدواژگان: درد، آزمون فرمالین، هسته لوکوس سرولئوس، میکرودیالیز، نورآدرنالین
  • مهرآور رفعتی، منیژه مختاری دیزجی، هژیر صابری، حسین چگینی صفحه 52
    مقدمه
    اندازه گیری تغییرات قطر شریان بازویی توسط روش های فراصوتی بطور وسیعی در اندازه گیری عملکرد آندوتلیوم به کار می رود. با توجه به اینکه قطر شریان تحت تاثیر محرک جریان افزایش می یابد، لذا در مطالعه حاضر اثر انسداد شریانی و نیز موقعیت کاف مسدود کننده براسترین شعاعی شریان بازویی مورد ارزیابی قرار می گیرد.
    روش ها
    جهت بررسی تاثیر محرک جریان، شریان بازویی افراد سالم، ابتدا تحت فشار 200 میلی متر جیوه در مدت 5 دقیقه و سپس بدون اعمال محرک جریان تحت بررسی فراصوتی قرار گرفت. برای بررسی موقعیت بهینه کاف با حداکثر تغییرات بیومکانیکی در شریان بازویی، عروق دو ناحیه فوقانی بازو و نیز میانی ساعد 10 مرد سالم تحت استرس 200 میلی متر جیوه مسدود شد. برای استخراج تغییرات قطر شریان و تخمین استرین شعاعی، فریم های متوالی از تصاویر فراصوتی B-mode، بر روی کامپیوتر شخصی ثبت گردید و حداکثر قطر شریان در فاز سیستول و حداقل قطر شریان در انتهای دیاستول به صورت off line اندازه گیری شد.
    یافته ها
    نتایج حاصل از بررسی اولتراسونیک شریان بازویی چپ نشان داد که با اعمال استرس 200 میلی متر جیوه استرین شعاعی حدود 5/3 برابر بیش از شرایط عادی و بدون استرس است. نتایج آنالیز آماری(t-test) نیز تمایز معنی دار میان دو گروه را تایید نمود. استرین شعاعی شریان بازویی، با انسداد 200 میلی متر جیوه در محل یک سوم فوقانی شریان بازو و نیز شریان رادیال در میان ساعد به ترتیب 63/244/10 و61/397/4 درصد برآورد شد. آنالیز آماری استرین شعاعی شریان بازویی با دو محل انسداد مجزا نشان داد که تمایز معنی داری میان مقادیر استرین دو گروه وجود دارد. به علاوه، با انسداد شریان بازویی در ناحیه یک سوم فوقانی آن، نغییرات نسبی قطر شریان بازویی 48 درصد افزایش می یابد.
    نتیجه گیری
    با انسداد خارجی شریان، نه تنها استرین شعاعی شریان بازویی افزایش می یابد، بلکه این پارامتر درشرایط انسداد در ناحیه فوقانی شریان بازویی نسبت به انسداد ناحیه میانی شریان رادیال بطور معنی داری بیشتر است.
    کلیدواژگان: اولتراسوند، رفتار بیومکانیکی، شریان بازویی، انسداد شریان
  • محمود امینی زاده، مهدی عباس نژاد، احمدعلی معاضدی، احمدعلی پاپهن صفحه 60
    مقدمه
    مطالعات نشان داده است که ویتامین A و مشتقات آن از جمله آل- ترانس رتینوئیک اسید (RA) درانعطاف پذیری سیناپسی و روند حافظه و یادگیری تاثیر دارند و گیرنده های این ترکیب در نواحی زیادی از مغز از جمله هیپوکامپ که نقش بسزایی در یادگیری دارد پراکنده هستند. در این تحقیق اثر تزریق دو طرفه داخل هیپوکامپی (CA1)، آل- ترانس رتینوئیک اسید بریادگیری فضایی موش های صحرایی بررسی و مطالعه شد.
    روش ها
    در این پژوهش 49 سر حیوان در 7 گروه به شرح زیر مورد استفاده قرارگرفتند. گروه اول تا چهارم RA درمقادیر 1، 2، 4 و 8 میکروگرم دریک میکرولیتر DMSO (حلال رتینوئیک اسید) با سرعت یک میکرولیتر در دقیقه به مدت 4 روز و هر روز به مدت 90 دقیقه قبل از آموزش به صورت دو طرفه در ناحیه (CA1) هیپوکامپ تزریق می شد. گروه پنجم به عنوان شاهد آل- ترانس رتینوئیک اسید، مشابه گروه های آزمایش، با همان حجم، (DMSO) دریافت می کردند. گروه ششم و هفتم به عنوان گروه شاهد جراحی وگروه کنترل (دست نخورده) در نظر گرفته شدند. در همه موارد تزریقات به مدت 4 روز صورت گرفت و 90 دقیقه بعد از تزریق، یادگیری فضایی حیوانات توسط ماز آبی موریس مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که آل- ترانس رتینوئیک اسید در مقدارμg / μl) 1)، یادگیری فضایی موش های صحرایی نربالغ را به طورمعنی داری (05/0>P) در ماز آبی موریس بهبود می بخشد.
    نتیجه گیری
    یافته های فوق موید نقش گیرنده های RA موجود در CA1 مبنی بر دخالت در یادگیری فضایی می باشد. احتمالا RA تزریقی از طریق افزایش بیان پروتئین های دخیل در یادگیری، یادگیری فضایی موش های صحرایی نر بالغ را بهبود می بخشد.
    کلیدواژگان: ال، ترانس رتینوئیک اسید، یادگیری فضایی، ماز آبی موریس، هیپوکامپ
  • ایران پورابولی، سهراب حاجی زاده، حمید نجفی پور، علی خوش باطن، محمد جواد رسایی صفحه 68
    مقدمه
    در این مطالعه نقش PGE2 به عنوان یک واسطه التهابی مهم در بروز اثرات ایندومتاسین و تئوفیلین بر ادم و پاسخدهی عروق مفصلی به تحریک عصب صافن در التهاب مزمن، بررسی شد.
    روش ها
    با تزریق ml 2/0 (Freund،s Complete Adjuvant) FCA به داخل مفصل زانوی موش صحرایی التهاب القا گردید 14،7،3 و21 روز پس از آن، میزان تغییرات قطر مفصل، جریان خون عروق مفصل زانو پس از تحریک الکتریکی عصب صافن و محتوای PGE2 مفصل بترتیب با کولیس، دستگاه جریان سنج لیزری و کیت آنزیم ایمونواسی (EIA) اندازه گیری شد. در سه گروه دیگر یعنی حیوانات سالم، ملتهب دریافت کننده ایندومتاسینmg/kg، i.p) 3 روزانه) و یا تئوفیلینmg/kg، i.p) 50 هر 12ساعت) نیز، مقادیر متغیرهای فوق تعیین شد.
    یافته ها
    التهاب مزمن، علاوه بر افزایش قطر مفصل، پاسخ انقباضی عروق مفصل به تحریک عصب صافن را هم کاهش داد. ضمنا کاربرد تئوفیلین نیز طی التهاب پاسخ تنگی عروقی به تحریک عصب و همچنین قطر مفصل را کاهش داد، درحالیکه ایندومتاسین بدون تاثیر معنی دار بر میزان ادم، سبب افزایش پاسخ تنگی عروقی گردید. مقایسه مقادیر PGE2 اندازه گیری شده در مفصل زانوی موشهای صحرایی نشان داد که التهاب سبب افزایش معنی دار مقدار PGE2 در مفصل زانو در روزهای 3، 7 و 14 و تزریق روزانه ایندومتاسین در گروه ملتهب سبب کاهش معنی دار مقدار PGE2 در مفصل ملتهب در روزهای 3 و 14 گردید درحالیکه تئوفیلین سبب کاهش مقدار PGE2 در مفصل ملتهب تنها در روز 14 گردید.
    نتیجه گیری
    PGE2 در ادم التهابی و پاسخ تنگی عروقی کاهش یافته به تحریک عصب صافن در طی التهاب مزمن نقش دارد. ضمنا تئوفیلین ممکن است با کاهش مقدار PGE2 در مفصل و کاهش نفوذپذیری عروق آن، سبب کاهش ادم التهابی شده باشد.
    کلیدواژگان: ایندومتاسین، تئوفیلین، PGE2، التهاب مزمن
  • حاتم احمدی، پروین رستمی صفحه 76
    مقدمه
    اثر اعمال استرس در زمان جنینی بر اندامهای در حال شکل گیری در دراز مدت در زمان تولد و بعد از آن در طول حیات دیده می شود. با توجه به حساسیت عملکرد مراکز خونساز جنینی، در این تحقیق اثر استرس محدودیت حرکتی بر موشهای آبستن نژاد ویستار مورد ارزیابی قرار گرفته است.
    روش ها
    موشهای حامله به چهار گروه تقسیم شدند. گروه شاهد یا موشهای حامله ای که در زمان حاملگی استرسی بر آنها وارد نمی شد و سه گروه آزمایشی 1 و 2 و3 که به ترتیب از روز 8 تا 21، روز 8 تا 17 و روز 17 تا21حاملگی تحت استرس محدودیت حرکتی قرار می گرفتند. پارامتر های خونی فرزندان نر 60 روزه متولد شده از موشهای حامله گروه شاهد و گروه های آزمایشی تحت شرایط آزمایشگاهی مناسب بررسی شد.
    یافته ها
    بررسی پارامترهای خونی نشان می دهد که: تعداد گلبولهای سفید خون فرزندان نر 60 روزه گروه های آزمایشی 1 و 3 نسبت به گروه شاهد کاهش معنی دار داشته است و در گروه های آزمایشی نسبت به گروه شاهد کاهش در درصد گرانولوسیت هاو افزایش معنی دار در درصد لنفوسیت ها مشاهده شد. استرس قبل از تولد همچنین بطور معنی داری تعداد گلبولهای قرمز خون گروه های آزمایشی 1 و 2 را نسبت به گروه شاهد افزایش داد. تعداد پلاکت های خون گروه آزمایشی 1 نسبت به گروه شاهد افزایش، در حالی که هموگلوبین کاهش معنی داری نشان داد. همچنین استرس محدودیت حرکتی موجب تغییراتی در اندیسهای گلبول قرمز: (MCV،MCH وMCHC) شده است.
    نتیجه گیری
    استرس محدودیت حرکتی بر عملکرد سیستم ایمنی و خونسازی در زمان جنینی اثر می گذارد که در دراز مدت بصورت تغییر در پارامترهای خونی بعد از تولد مشاهده شده است.
    کلیدواژگان: استرس، محدودیت حرکتی، پارامترهای خونی، اریتروپوئیزی، گرانولوپوئیزی