فهرست مطالب
Physiology and Pharmacology
Volume:12 Issue: 1, 2008
- 92 صفحه،
- تاریخ انتشار: 1387/03/25
- تعداد عناوین: 10
-
-
صفحه 1مقدمههدف این مطالعه بررسی توانایی نوتوکورد در القا سلولهای بنیادی جنینی موش به سلولهای عصبی و تمایزاین سلولها به نورونهای حرکتی بود.روش هابرای تشکیل اجسام شبه رویانی (EBs)، سلولهای بنیادی جنینی (ES) رده ی Royan B1، به مدت چهار روز در محیط کشت فاقد LIF قرار گرفتند. سپس EBs تشکیل شده به چهار گروه تقسیم شدند، درگروه اول و دوم EBs به مدت چهار روز با اسید رتینوئیک تیمار شدند و در گروه سوم و چهارم تیمار با اسید رتینوئیک صورت نگرفت. علاوه بر این، EBs گروه های اول و سوم به مدت چهار روز با نوتوکورد کشت داده شدند، سپس EBs از لحاظ درصد و نوع نورونهای حاصل با استفاده از تکنیکهای RT-PCR، ایمنوسیتوشیمی و فلوسیتومتری مورد بررسی قرار گرفتند.یافته هامیانگین درصد نورون ها در گروه های 1، 2، 3 و 4 به ترتیب 55، 42، 6 و 5 درصد بود و از این نظر بین گروه های 1و2 با گروه های 3و 4 اختلاف معنی داری (P <0.05) دیده شد. درصد نورونهای حرکتی (Hb9 مثبت) در گروه 1 (4/20%) نسبت به سایر گروه ها (3-2%) افزایش چشمگیری داشت.نتیجه گیرینوتوکورد قادر به القای عصبی سلولهای بنیادی جنینی موشی نمی باشد، اما قادر به تمایز سلولهای پیشساز عصبی به نورونهای حرکتی می باشد.
کلیدواژگان: نوتوکورد، القای عصبی، سلولهای بنیادی جنینی، هم کشتی، اسید رتینوتیک -
صفحه 14مقدمهاسترس قادر به مهار تحمل به اثر ضد دردی مرفین است. تغییر در میزان کته کولامین ها به دنبال مصرف مزمن مرفین مشاهده شده است. در مطالعه حاضر به دنبال مصرف مزمن مرفین و بروز تحمل به اثر ضد دردی آن، میزان بیان آنزیم تنظیم گر (Rate limiting) بیوسنتز کتکولامین ها یعنی تیروزین هیدروکسیلاز (TyH) و آنزیم های تجزیه کننده آنها یعنی منوآمین اکسیداز Aو B (MAO-A، MAO-B) وکتکول-o-متیل ترانسفراز (COMT) مورد بررسی قرار گرفته است.روش هااز تزریق مزمن مرفین بصورت داخل صفاقی با دوز mg/kg20 دو بار در روز به مدت 4 روز برای القاء تحمل به مرفین استفاده شد. درد التهابی مزمن در طی 4 روز با تزریق روزانه 50 میکرو لیتر فرمالین 5% به طور متناوب به پنجه پاهای چپ و راست حیوان ایجاد گردید. برای برآورد اثر ضد دردی مرفین در روز 5 از آزمون Tail- Flick استفاده شد. بررسی بیان ژنهای مورد نظر با کمک روش RT-PCR نیمه کمی در روز 5 انجام گرفت.یافته هادر گروه دریافت کننده مرفین تغییر بارزی در میزان بیان ژن MAO-A دیده نشد اما درد مزمن، میزان بیان این ژن را افزایش داد. درد+مرفین بیان این ژن را تغییر نداد. بررسی تغییرات بیان MAO-B نشان دهنده افزایش بیان این ژن در گروه دریافت کننده مرفین مزمن و عدم تغییر آن در گروه های دریافت کننده درد ویا درد+مرفین بود. بیان COMT در گروه های مختلف تغییری نداشت. بیان تیروزین هیدروکسیلاز توسط مرفین مزمن کاهش یافت. درد+مرفین بیان آنرا نسبت به گروه دریافت کننده مرفین مزمن افزایش داد.نتیجه گیریدر طی ایجاد تحمل، بیان ژنها به نفع کاهش سنتز و افزایش حذف کتکولامین ها تغییر می نماید. به نظر می رسد مصرف مزمن مرفین باعث کاهش دسترسی نرونهای نخاعی به کتکولامین ها شده و از این طریق به تکوین تحمل کمک می نماید. مشاهده قبلی ما مهار ایجاد تحمل به مرفین با کاربرد موضعی و توام اپی نفرین را نشان داده بود.
کلیدواژگان: تحمل، بیان ژن، کتولامین ها، تیروزین هیدروکسیلاز، منوآمین اکسیداز A و B، کتکول، o، متیل ترانسفراز، مرفین، تحمل، موش صحرایی -
صفحه 22مقدمهآدنوزین به عنوان یک متسع کننده رگی، نقشی فیزیولوژیک در تنظیم جریان خون مغزی به عهده دارد.روش هادر این بررسی با استفاده از تکنیک جریان سنجی لیزر داپلر، تغییرات جریان خون عروق نرم شامه ای به دنبال کاربرد موضعی آگونیست های گیرنده های آدنوزین (آدنوزین، CGS-21380، NECA) با غلظت های M 8-10، 7-10، 6-10، 5-10، 4-10 به تنهایی وسپس به همراه آنتآگونیست انتخابی گیرنده A2A (M 6-10) آدنوزینی در گروه حیوانات دست نخورده و وابسته به مرفین، تحقیق شد. در این تحقیق موشهای صحرایی نر نژاد Sprague Dawley با وزن 350- 250 گرم که در شرایط استاندارد و یکسان نگهداری شده بودند پس از بیهوشی با اورتان g/kg 5/1 مورد برسی قرار گرفتند.یافته هاآدنوزین، CGS-21380 و NECA به صورت وابسته به دوز در هر دو گروه مورد بررسی باعث افزایش جریان خون عروق مربوطه شدند که این اثر توسط آنتآگونیست گیرندهA2A آدنوزینی به گونه ای معنی دار مهار شد. پاسخ های افزایش جریان خون در گروه حیوانات وابسته به مرفین که آدنوزین دریافت کرده بودند در غلظت های M 7-10، 6-10، 5-10و گروه هایی که NECA دریافت کرده بودند در غلظت های M 6-10، 5-10، 4-10 از پاسخ های افزایش جریان خون ایجاد شده در گروه حیوانات دست نخورده به گونه ای معنی دار بیشتر بود، ولی اختلافی میان افزایش جریان خون ایجاد شده درگروه هایی که CGS-21380دریافت کرده بودند دیده نشد.نتیجه گیریبراساس یافته های فوق به نظر می رسد گیرنده های A2B آدنوزینی در شرایط وابستگی به مرفین نقش بیشتری را نسبت به گیرنده های A2A آدنوزینی در تنظیم جریان خون نرم شامه ای بعهده دارند.
کلیدواژگان: گیرنده آدنوزینی، وابستگی به مرفین، جریان خون نرم شامه ای -
صفحه 31مقدمهتحریک مغناطیسی مغز(rTMS) می تواند تحریک پذیری نورونهای کورتکس مغز را تغییر دهد. تحریک غیر تهاجمی مغز انسان، یک توالی پیچیده از رویدادها با اثرات پیاپی مهاری و تحریکی را به دنبال دارد. عموما فرکانس های پایین (کمتر از 1 هرتز) مهاری اند و فرکانس های بالا تحریک پذیری کورتکس را افزایش می دهند. در تحقیق حاضر اثرات فرکانس های مختلف rTMS بر تشنجات ناشی از کیندلینگ شیمیایی پنتیلن تترازول (PTZ) مورد بررسی قرار گرفته است.روش هاحیوانات در طی 4 هفته (سه تزریق در هفته) تحریک تشنج زا (PTZ) را دریافت کردند. برای بررسی اثر rTMS، بر روند اکتساب کیندلینگ حیوانات 30 دقیقه بعد از تزریق PTZ، rTMS با فرکانس های 25/.، 1 و 5 هرتز در شدت برابر با استانه حرکتی حیوان به مدت 4 ثانیه (4 دفعه با فاصله زمانی 10 ثانیه) دریافت کردند. رفتار حیوان به مدت 20 دقیقه پس از هر تزریق PTZ بررسی و حداکثر مرحله رفتاری تشنج، مدت زمان تاخیر مراحل 2، 4 و 5 و طول دوره تشنج مرحله 5 در هر مورد ثبت شد. اثر فرکانس های مختلف rTMS بر پارامترهای فوق در روند القای کیندلینگ بررسی شد. حیوانات به مدت 4 هفته با تزریق PTZ کیندل شدند.یافته هااعمال rTMS در فرکانس25/. هرتز حد اکثر مرحله رفتاری مشاهده شده را نسبت به گروه کنترل به طور معنی دار کاهش و در فرکانس 5 هرتز افزایش داد. نتایج نشان داد rTMS در فرکانس 25/0 هرتز زمان تاخیر مرحله 4 و5 تشنج را افزایش داد ودر فرکانس 5 هرتز آنها را کاهش داد. rTMS درفرکانس 25/. هرتز مدت تشنج مرحله 5 را با طور معنی داری کاهش و در فرکانس 5 هرتز آن را افزایش داد.نتیجه گیرینتایج این تحقیق نشان داد فرکانس های پایین rTMS نقش تعیین کننده در بروز اثرات ضد تشنجی و ضد صرعی دارد. اعمال rTMS بر روند کیندلینگ در فرکانس 25/. و 1 هرتز اثرات مهاری و در فرکانس 5 اثر تحریکی دارد.
کلیدواژگان: تحریک مغناطیسی، صرع، تشنچ، پنستیلین، تترازول، کیندلینگ، شیمیایی، موش صحرایی -
صفحه 39مقدمهمطالعات نشان داده اند که ورزش عملکردهای شناختی را تحت تاثیر قرار می دهد. با این حال با توجه به اینکه ورزش می تواند بصورت اختیاری و یا اجباری در مطالعات حیوانی بکار رود و اینکه بیشتر نتایج موجود در مورد اثرات ورزش بر یادگیری و حافظه مربوط به پروتکول ورزش اختیاری است، تاثیرات ورزش و بخصوص ورزش اجباری بر روی یادگیری و حافظه هنوز مورد بحث می باشد. این مطالعه قصد دارد اثرات ورزش با دستگاه تردمیل را روی تقویت طولانی مدت (LTP) در شکنج دندانه دار در موشهای صحرایی بررسی نماید.روش هاپروتکول ورزش از نوع ورزش با شدت متوسط بوده که شامل دویدن بر روی دستگاه تردمیل با شیب صفر درجه و سرعت m/min 17 به مدت 40 دقیقه در روز، در تمام ایام هفته، برای مدت 12 هفته می باشد. پتانسیل میدانی پس سیناپسی تحریکی (fEPSP) بدنبال تحریک تتانیک (400 هرتز) مسیر Perforant pathway در ناحیه شکنج دندانه دار ثبت گردید.یافته هاشاخصهای پاسخهای ثبت شده شامل، دامنه پتانسیلهای تجمعی میدانی و شیب پتانسیل پس سیناپسی تحریکی میدانی، در گروه ورزش در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری را نشان داد. ولی منحنی های تحریک-پاسخ (I/O) در ناحیه شکنج دندانه دار که قبل از القاء LTP اندازه گیری شد، تفاوت معنی داری را میان گروه ها نشان نداد.نتیجه گیریاین نتایج پیشنهاد کننده این موضوع است که استرس متناوبی که بدلیل اعمال شوک الکتریکی برای وادار کردن حیوان به دویدن در ورزش تردمیل وارد می گردد، با تاثیر بر انتقال سیناپسی باعث آسیب القاء LTP در شکنج دندانه دار شود. بنابراین این آزمایش نشان می دهد که ورزش تردمیل بصورت طولانی مدت می تواند یادگیری و حافظه را کاهش دهد.
کلیدواژگان: تقویت طولانی مدت، فعالیت بدنی، ورزش تردمیل، یادگیری و حافظه -
صفحه 46مقدمهدرد به عنوان یکی از روندهای پیچیده در سیستم عصبی مرکزی همیشه مورد نظر محققین بوده است. در سیستم عصبی مرکزی مسیرهای متفاوتی برای کنترل درد وجود دارد. از مهم ترین این مراکز، سیستم کنترل درد نزولی نورآدرنرژیکی و هسته لوکوس سرولئوس (LC) می باشد که از پل دماغی شروع شده و به شاخ پشتی نخاع ختم می گردد. در این تحقیق اثر درد ایجاد شده توسط تزریق فرمالین در موش بیهوش در هسته LC مطالعه گردید.روش هابرای بررسی اثرات درد در هسته LC از موش صحرایی به وزن تقریبی 280 تا 320 گرم در 2 گروه کنترل (تزریق l50 سالین نرمال) و آزمایش (تزریق l 50 فرمالین 5/2%) استفاده شد موش های صحرایی توسط پنتوباربیتال سدیم mg/kg i.p.) 50) بیهوش گردیدند. کاوند میکرودیالیز با زوایه 15 درجه در هسته LC سمت چپ کاشته شده و 24 ساعت پس از آن، میکرودیالیز انجام گرفت. قبل از شروع دیالیز ابتدا حیوانات توسط اورتان بیهوش شده و فرمالین 5/2% به عنوان عامل ایجاد کننده درد شیمیایی و تونیک زیر پوست پای عقب تزریق گردید. نمونه های میکرودیالیز در فواصل 15 دقیقه ای جمع آوری شد. برای تعیین غلظت نورآدرنالین (NA) و متابولیت آن، 3- متوکسی 4- هیدروکسی فنیل گلیکول (MHPG)، از دستگاه HPLC-ECD استفاده گردید.یافته هاغلظت NA و MHPG در هسته LC در طی فازهای اول و دوم آزمون فرمالین، تغییرات معنی داری نداشت.نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که در حالت بیهوشی، هسته LC در دردهای شیمیایی و تونیک نقشی ایفاء نمی کند.
کلیدواژگان: درد، آزمون فرمالین، هسته لوکوس سرولئوس، میکرودیالیز، نورآدرنالین -
صفحه 52مقدمهاندازه گیری تغییرات قطر شریان بازویی توسط روش های فراصوتی بطور وسیعی در اندازه گیری عملکرد آندوتلیوم به کار می رود. با توجه به اینکه قطر شریان تحت تاثیر محرک جریان افزایش می یابد، لذا در مطالعه حاضر اثر انسداد شریانی و نیز موقعیت کاف مسدود کننده براسترین شعاعی شریان بازویی مورد ارزیابی قرار می گیرد.روش هاجهت بررسی تاثیر محرک جریان، شریان بازویی افراد سالم، ابتدا تحت فشار 200 میلی متر جیوه در مدت 5 دقیقه و سپس بدون اعمال محرک جریان تحت بررسی فراصوتی قرار گرفت. برای بررسی موقعیت بهینه کاف با حداکثر تغییرات بیومکانیکی در شریان بازویی، عروق دو ناحیه فوقانی بازو و نیز میانی ساعد 10 مرد سالم تحت استرس 200 میلی متر جیوه مسدود شد. برای استخراج تغییرات قطر شریان و تخمین استرین شعاعی، فریم های متوالی از تصاویر فراصوتی B-mode، بر روی کامپیوتر شخصی ثبت گردید و حداکثر قطر شریان در فاز سیستول و حداقل قطر شریان در انتهای دیاستول به صورت off line اندازه گیری شد.یافته هانتایج حاصل از بررسی اولتراسونیک شریان بازویی چپ نشان داد که با اعمال استرس 200 میلی متر جیوه استرین شعاعی حدود 5/3 برابر بیش از شرایط عادی و بدون استرس است. نتایج آنالیز آماری(t-test) نیز تمایز معنی دار میان دو گروه را تایید نمود. استرین شعاعی شریان بازویی، با انسداد 200 میلی متر جیوه در محل یک سوم فوقانی شریان بازو و نیز شریان رادیال در میان ساعد به ترتیب 63/244/10 و61/397/4 درصد برآورد شد. آنالیز آماری استرین شعاعی شریان بازویی با دو محل انسداد مجزا نشان داد که تمایز معنی داری میان مقادیر استرین دو گروه وجود دارد. به علاوه، با انسداد شریان بازویی در ناحیه یک سوم فوقانی آن، نغییرات نسبی قطر شریان بازویی 48 درصد افزایش می یابد.نتیجه گیریبا انسداد خارجی شریان، نه تنها استرین شعاعی شریان بازویی افزایش می یابد، بلکه این پارامتر درشرایط انسداد در ناحیه فوقانی شریان بازویی نسبت به انسداد ناحیه میانی شریان رادیال بطور معنی داری بیشتر است.
کلیدواژگان: اولتراسوند، رفتار بیومکانیکی، شریان بازویی، انسداد شریان -
صفحه 60مقدمهمطالعات نشان داده است که ویتامین A و مشتقات آن از جمله آل- ترانس رتینوئیک اسید (RA) درانعطاف پذیری سیناپسی و روند حافظه و یادگیری تاثیر دارند و گیرنده های این ترکیب در نواحی زیادی از مغز از جمله هیپوکامپ که نقش بسزایی در یادگیری دارد پراکنده هستند. در این تحقیق اثر تزریق دو طرفه داخل هیپوکامپی (CA1)، آل- ترانس رتینوئیک اسید بریادگیری فضایی موش های صحرایی بررسی و مطالعه شد.روش هادر این پژوهش 49 سر حیوان در 7 گروه به شرح زیر مورد استفاده قرارگرفتند. گروه اول تا چهارم RA درمقادیر 1، 2، 4 و 8 میکروگرم دریک میکرولیتر DMSO (حلال رتینوئیک اسید) با سرعت یک میکرولیتر در دقیقه به مدت 4 روز و هر روز به مدت 90 دقیقه قبل از آموزش به صورت دو طرفه در ناحیه (CA1) هیپوکامپ تزریق می شد. گروه پنجم به عنوان شاهد آل- ترانس رتینوئیک اسید، مشابه گروه های آزمایش، با همان حجم، (DMSO) دریافت می کردند. گروه ششم و هفتم به عنوان گروه شاهد جراحی وگروه کنترل (دست نخورده) در نظر گرفته شدند. در همه موارد تزریقات به مدت 4 روز صورت گرفت و 90 دقیقه بعد از تزریق، یادگیری فضایی حیوانات توسط ماز آبی موریس مورد ارزیابی قرار گرفت.یافته هانتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که آل- ترانس رتینوئیک اسید در مقدارμg / μl) 1)، یادگیری فضایی موش های صحرایی نربالغ را به طورمعنی داری (05/0>P) در ماز آبی موریس بهبود می بخشد.نتیجه گیرییافته های فوق موید نقش گیرنده های RA موجود در CA1 مبنی بر دخالت در یادگیری فضایی می باشد. احتمالا RA تزریقی از طریق افزایش بیان پروتئین های دخیل در یادگیری، یادگیری فضایی موش های صحرایی نر بالغ را بهبود می بخشد.
کلیدواژگان: ال، ترانس رتینوئیک اسید، یادگیری فضایی، ماز آبی موریس، هیپوکامپ -
صفحه 68مقدمهدر این مطالعه نقش PGE2 به عنوان یک واسطه التهابی مهم در بروز اثرات ایندومتاسین و تئوفیلین بر ادم و پاسخدهی عروق مفصلی به تحریک عصب صافن در التهاب مزمن، بررسی شد.روش هابا تزریق ml 2/0 (Freund،s Complete Adjuvant) FCA به داخل مفصل زانوی موش صحرایی التهاب القا گردید 14،7،3 و21 روز پس از آن، میزان تغییرات قطر مفصل، جریان خون عروق مفصل زانو پس از تحریک الکتریکی عصب صافن و محتوای PGE2 مفصل بترتیب با کولیس، دستگاه جریان سنج لیزری و کیت آنزیم ایمونواسی (EIA) اندازه گیری شد. در سه گروه دیگر یعنی حیوانات سالم، ملتهب دریافت کننده ایندومتاسینmg/kg، i.p) 3 روزانه) و یا تئوفیلینmg/kg، i.p) 50 هر 12ساعت) نیز، مقادیر متغیرهای فوق تعیین شد.یافته هاالتهاب مزمن، علاوه بر افزایش قطر مفصل، پاسخ انقباضی عروق مفصل به تحریک عصب صافن را هم کاهش داد. ضمنا کاربرد تئوفیلین نیز طی التهاب پاسخ تنگی عروقی به تحریک عصب و همچنین قطر مفصل را کاهش داد، درحالیکه ایندومتاسین بدون تاثیر معنی دار بر میزان ادم، سبب افزایش پاسخ تنگی عروقی گردید. مقایسه مقادیر PGE2 اندازه گیری شده در مفصل زانوی موشهای صحرایی نشان داد که التهاب سبب افزایش معنی دار مقدار PGE2 در مفصل زانو در روزهای 3، 7 و 14 و تزریق روزانه ایندومتاسین در گروه ملتهب سبب کاهش معنی دار مقدار PGE2 در مفصل ملتهب در روزهای 3 و 14 گردید درحالیکه تئوفیلین سبب کاهش مقدار PGE2 در مفصل ملتهب تنها در روز 14 گردید.نتیجه گیریPGE2 در ادم التهابی و پاسخ تنگی عروقی کاهش یافته به تحریک عصب صافن در طی التهاب مزمن نقش دارد. ضمنا تئوفیلین ممکن است با کاهش مقدار PGE2 در مفصل و کاهش نفوذپذیری عروق آن، سبب کاهش ادم التهابی شده باشد.
کلیدواژگان: ایندومتاسین، تئوفیلین، PGE2، التهاب مزمن -
صفحه 76مقدمهاثر اعمال استرس در زمان جنینی بر اندامهای در حال شکل گیری در دراز مدت در زمان تولد و بعد از آن در طول حیات دیده می شود. با توجه به حساسیت عملکرد مراکز خونساز جنینی، در این تحقیق اثر استرس محدودیت حرکتی بر موشهای آبستن نژاد ویستار مورد ارزیابی قرار گرفته است.روش هاموشهای حامله به چهار گروه تقسیم شدند. گروه شاهد یا موشهای حامله ای که در زمان حاملگی استرسی بر آنها وارد نمی شد و سه گروه آزمایشی 1 و 2 و3 که به ترتیب از روز 8 تا 21، روز 8 تا 17 و روز 17 تا21حاملگی تحت استرس محدودیت حرکتی قرار می گرفتند. پارامتر های خونی فرزندان نر 60 روزه متولد شده از موشهای حامله گروه شاهد و گروه های آزمایشی تحت شرایط آزمایشگاهی مناسب بررسی شد.یافته هابررسی پارامترهای خونی نشان می دهد که: تعداد گلبولهای سفید خون فرزندان نر 60 روزه گروه های آزمایشی 1 و 3 نسبت به گروه شاهد کاهش معنی دار داشته است و در گروه های آزمایشی نسبت به گروه شاهد کاهش در درصد گرانولوسیت هاو افزایش معنی دار در درصد لنفوسیت ها مشاهده شد. استرس قبل از تولد همچنین بطور معنی داری تعداد گلبولهای قرمز خون گروه های آزمایشی 1 و 2 را نسبت به گروه شاهد افزایش داد. تعداد پلاکت های خون گروه آزمایشی 1 نسبت به گروه شاهد افزایش، در حالی که هموگلوبین کاهش معنی داری نشان داد. همچنین استرس محدودیت حرکتی موجب تغییراتی در اندیسهای گلبول قرمز: (MCV،MCH وMCHC) شده است.نتیجه گیریاسترس محدودیت حرکتی بر عملکرد سیستم ایمنی و خونسازی در زمان جنینی اثر می گذارد که در دراز مدت بصورت تغییر در پارامترهای خونی بعد از تولد مشاهده شده است.
کلیدواژگان: استرس، محدودیت حرکتی، پارامترهای خونی، اریتروپوئیزی، گرانولوپوئیزی